علی الدوام نمک گیر دست خوبانم
چه سِرّی است در این رابطه نمیدانم!
سوار کشتی شان میکنند سگ را هم..
کنار نوح که هستم چه غم ز طوفانم
فقط به دامن آل علی دخیل شدم
اگر چه تر شده با هرگناه دامانم
سلام حضرت هادی! سلام اربابم!
بگیر دست مرا خسته ام پریشانم
به زیر دست شما تربیت شدم یک عمر
همیشه نان تو بوده به زیر دندانم
بیا که پوزه بمالم به پات آقا جان
مرا تو شیر حسابم بکن نه انسانم
دلم گرفته برایت غریب جان دادی
برای مادرتان باز روضه میخوانم
عزا عزا! جگر فاطمه شرر دارد
علی شدن چقدر رنج و دردسر دارد
مصیبت است که از دوستان جدا باشی
اسیر هر شبه ی نانجیب ها باشی
دلت برای مدینه همیشه پر بزند
ول
- دوشنبه
- 20
- اسفند
- 1397
- ساعت
- 18:16
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور