امام هادی علیه السّلام

مرتب سازی براساس

شعر مدح امام هادی(ع) -( بریز بر لبم از آفتاب جام دهم ) * کاظم نظری بقا

2625

شعر مدح امام هادی(ع) -( بریز بر لبم از آفتاب جام دهم ) بریز بر لبم از آفتاب جام دهمامام دهم
مشعشعم کن از آیینه ی کلام دهم
بر آسمان حقیقت دوازده بام است
مرا ببر به تماشای ماه بام دهم
رجب رسیده و جاری ست نهرهای عسل
بنوش ساغری از کوثر سلام دهم
نگاهت آینه ی انتشار کیهانی ست
قسم به جاذبه ی نور احتشام دهم
بگیر دست مرا پلّه پلّه راهم ده
به امن عیش سراپرده ی مقام دهم
کرم نما و بیا تا دمی بیاسایم
به زیر سایه ی آن مشفقانه گام دهم
به دستمال پر از کهکشان باد صبا
بیار نکهتی از تربت امام دهم
به بال هدهد هادی ببند بال مرا
ببر به محضر سیمرغ بامرام دهم
سمانه مادر عصمت کسی که روشن داشت
برای آینه گی مشعل قیام دهم

شاعر : کاظم نظری بقا

  • شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 14:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر مدح امام هادی(ع) -( با دلی پر از امید، توشه ای پر از خطا ) * علی فردوسی

2896

شعر مدح امام هادی(ع) -( با دلی پر از امید، توشه ای پر از خطا ) با دلی پر از امید، توشه ای پر از خطا
راهی جنون شدم از خودم به ناکجا
روز بود یا که شب!؟ شور بود یا طرب!؟
ابتدا که عشق بود، تا چه باشد انتها!
دل به دست صاحبش، یک نفر مراقبش
پای خسته ام مرا، برد سمت سامرا
سامرا مگو، بهشت، گوشه گوشه، خشت خشت
ریگ درگهش عقیق، خاک درگهش طلا
در زدم، چه تق تقی! وه چه نور مُنشقی!
السلام یا نقی، - کیستی؟... منم گدا
مثل جبرئیل ها... بیش از این قبیل ها
آدمی فرشته ای، چون تجلّی خدا
ده پیاله، ده سبو، عشق و عقل مست او
نُه فلک به دست او در سماع در سماء
من نگفته چاره کرد، تا مرا نظاره کرد
بغض بسته در گلو شد به اذن او رها
تا که اشک روشنم ریخت شعله بر تنم
آن زبان الکنم باز شد که:

  • شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 14:06
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام هادی(ع) -( شأن تو برتر از این است که با ما باشی ) * یاسر حوتی

3249
2

شعر مدح امام هادی(ع) -( شأن تو برتر از این است که با ما باشی ) شأن تو برتر از این است که با ما باشی
بهتر آن بود همان عالم بالا باشی
ولی انگار هدایت گری خلق به توست
تا چو خورشید فروزنده ی دنیا باشی
این که شاهان همگی نوکر دربار توأند
بی جهت نیست..، خدا خواسته آقا باشی
همه ی هستی اگر قطره ی باران باشد
مصدر خلق تو هستی، تو که دریا باشی
وَ نوشتند که جمعی ز دمت زنده شوند
وَ نوشتیم که افضل ز مسیحا باشی
گر چه از سفره ی تان نان و نمک ها داریم
ولی حیف است که در بین گدا ها باشی
فکر کردند غریبی و نداری یاری؟
ما نمردیم که یک لحظه تو تنها باشی
من به فرمان و به قربان توأم تا هستم
وَ تو شاهنشه و مولای منی تا باشی
هرچه گفتیم فقط گوشه ای از فضل تو بود
اصل این است، جگر گوشه

  • شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 14:08
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام هادی(ع) -( ما را در آسمان تولا رها کنی ) * حسین رضائیان

2783

شعر مدح امام هادی(ع) -( ما را در آسمان تولا رها کنی ) ما را در آسمان تولا رها کنید
در راه عشق آل پیمبر فدا کنید
کوری چشم دشمن مولای آفتاب
ما را غلام حضرت هادی صدا کنید
نام نقی ز جمله ی اسماء نیک ماست
هر کس جز این سروده ز آدم سوا کنید
" ای سفره دار عشق خدا یا اباالحسن "
" آیا شود که گوشه ی چشمی به ما " کنید؟
ای محتوای آیه ی تطهیر اهل بیت
رجس و پلیدی دل مان را دوا کنید
گرد و غبار غفلتمان را ز ما بگیر
ما را شبیه حضرت سلمان جدا کنید
آقا عنایتی به دل تنگ عاشقان
ما را کبوتر حرم سامرا کنید
با لطف تو زبان " رضی " از تو گفته است
آن را قبول و توشه ی یوم الجزا کنید

شاعر : حسین رضائیان

  • شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 14:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

شعر مدح امام هادی(ع) -( مابنده ایم وغیر تو مولا نداریم ) *استاد سید هاشم وفایی

2137
1

شعر مدح امام هادی(ع) -( مابنده ایم وغیر تو مولا نداریم ) مابنده ایم وغیر تو مولا نداریم
درهر دودنیا جز شما آقا نداریم
تنها پُل ما تا خدا هستید وجزاین
راهی دگر تا عالم بالا نداریم
وقتی دعای جامعه خواندیم دیدیم
بهترازاین آئینۀ تقوا نداریم
هرکس تولای تو رادر دل ندارد
کاری به کار او دراین دنیا نداریم
هرچند ما مدح تورا گفتیم ، امّا
ما قطره ایم وراه بردریا نداریم
گر دیگران صد آرزو درسینه دارند
ما آرزوئی غیر سامرّا نداریم
امروز دل را خانۀ مهر توکردیم
درسینۀ خود غصۀ فردا نداریم
گردامن خود رازدست ما نگیری
بیمی به دل ازروز وانفسا نداریم
بزم شراب وآیۀ تطهیر ای وای
دردل ازاین اندوه جز غوغا نداریم
ازشعلۀ داغ شما آتش گرفتیم
پروانه سان از سوختن پروا نداریم
جز اشک

  • شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 14:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام هادی(ع) -( رنگ و بوی درد دارد کوچه های سامرا ) * رضا کرمی

2615
2

شعر مدح امام هادی(ع) -( رنگ و بوی درد دارد کوچه های سامرا ) رنگ و بوی درد دارد کوچه های سامرا
گریه باید کرد هر شب پا به پای سامرا
هر شب از فرط عطش ای هادی گم گشته گان!
می پرد مرغ دل ما تا هوای سامرا
گرچه دورست از ضریح سبز تو دستان ما
قلب ما آن جاست آن جا لا به لای سامرا
نسبتی دارد مگر با کربلا احوال تو
کاین چنین پیچیده هر جا نینوای سامرا
بوی حیدر داشت مولا رنج بی پایان تو
ریشه دارد در غریبی ماجرای سامرا
باز کن دست تسلّی را علی مرتضی
"کوفه کوفه" زخم دارد شانه های سامرا

شاعر : رضا کرمی

  • شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 14:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 وحید محمدی

شعر مدح امام هادی(ع) -( عالم شده است مومن ایمان طور تو ) * وحید محمدی

2994

شعر مدح امام هادی(ع) -( عالم شده است مومن ایمان طور تو ) عالم شده است مومن ایمان طور تو
روشن مسیر سبز اجابت ز نور تو
تفسیر می کند نفحاتت بهشت را
برپاست شیعه از برکات حضور تو
عمری کنار هر قدمت در مسیر فیض
گل می دمید از سر راه عبور تو
روشنگر صراط سماوات می شود
تصویر زندگی سراسر غرور تو
ما بین آسمان و زمین در طلوع شکر
وردی نبود مثل زبان شکور تو
درس رضا به تیغ قضا می دهد به ما
تسلیم محض ِ قلب سلیم و صبور تو
ای بی کران ِ اوج نگاه تو آسمان
هر آینه نگاه تو را می خرم به جان
اعجاز می کند کلمات قصار تو
دل می برد ز سینه ی سینا قرار تو
درس عظیم بندگی و عشق می کرفت
یک عمر جبرئیل امین در کنار تو
ماندند شاعران همه مبهوت و مات در
توصیف آسمانی مجد و وقار تو
ترسیم جا

  • شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 15:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام هادی(ع) -( مثل امواج خروشان كه به ساحل برسند ) * احمد حسین پور علوی

3920

شعر مدح امام هادی(ع) -( مثل امواج خروشان كه به ساحل برسند ) مثل امواج خروشان كه به ساحل برسند
وقت آن است كه عشاق به منزل برسند
هادی راه تو هستی و یقیناً بی تو
ناگزیرند از آغاز به مشكل برسند
رهروان از تو و از جامعه تا بی خبرند
كی به درك قلم و قاف و مزمل برسند
واجب دین خدا بودی و تركت كردند
در شتابند به انجام نوافل برسند
در جهان حاكم جبار فراوان دیدیم
كه بعید است به پای متوكل برسند
سامرای تو مدینه ست مبادا یك روز
صحن های تو به ویرانی كامل برسند
با هم از غربت و داغ تو سخن می گویند
شاعرانی كه به درك متقابل برسند
واژه ها كاش كه از سوی تو الهام شوند
تا به این شاعر آشفته ی بیدل برسند

شاعر : احمد علوی

  • شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 15:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام هادی(ع) -( نمی رسد به کمال تو فهم بال کسی ) * محمد کاظمی نیا

2486
1

شعر مدح امام هادی(ع) -( نمی رسد به کمال تو فهم بال کسی ) نمی رسد به کمال تو فهم بال کسی
که مدح شأن تو گوید زبان لال کسی
به زیر سایه ی لطفت مقیم خواهد شد
اگر به دست کریم تو شد حواله کسی
به اوج می روی و پا به پات می آید
شبیه آن که بگردد کسی وبال کسی
"مقام نوکری" ما مقام سروری است
مدال حلقه به گوشی شده کمال کسی
تو "هادی" و همه ی خانواده ات "مهدی"
عجیب نیست بدون شما زوال کسی

شاعر : محمد کاظمی نیا

  • شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 15:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 میلاد عرفان پور

شعر مدح امام هادی(ع) -( گفت:« سُرّ من رَای»، ترجمان «سامرا»ست ) * میلاد عرفان پور

2769

شعر مدح امام هادی(ع) -(  گفت:« سُرّ من رَای»، ترجمان «سامرا»ست ) گفت:« سُرّ من رَای»، ترجمان «سامرا»ست
من ولی دلم گرفت... این حرم چه آشناست
چون نجف، شکوهمند چون مدینه، راز دار
داستان آن ولی داستان کربلاست...
ماهِ تا ابد تمام! السلام یا امام!
ذکر ما علی الدّوام، گریه های بی صداست
آن چه بر زبان ماست، نام مهربان توست
آن چه بر زبان توست، اسم اعظم خداست
از زمان کودکی، در پی ات دویده ایم
از همه شنیده ایم، گرد راه تو شفاست
باغ هایی از بهشت، گوشه ی عبای توست
این عبای مصطفی، این عبای مرتضی ست
مجلس شراب را چشم تو به هم زده ست
چشم تو هنوز هم، مستیِ مدام ماست
ما شهید می شویم، روسفید می شویم
روزگار، بی وفا... عاشق تو با وفاست
ای هدایت نجیب! آسمانی غریب!
مضطریم و منتظر،

  • شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 15:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام هادی(ع) -( نشنیده گوش ها ز کلام تو خوبتر ) * مهرداد قصری فر

2913
3

شعر مدح امام هادی(ع) -( نشنیده گوش ها ز کلام تو خوبتر ) نشنیده گوش ها ز کلام تو خوبتر
نامی نیامده ست ز نام تو خوبتر
هرکس که برد نام تو را خوب می شود
آن کس که شد کبوتر بام تو خوبتر
ای شیعه سرفراز بمان چون نیامده ست
هرگز در این جهان ز امام تو خوبتر
مست غم توایم فقط ...ای امام عشق
آن مستی مدام ز جام تو خوبتر
معنای نام تو همه پاکی مطلق است
نامی نیامده ست ز نام تو خوبتر

شاعر : مهرداد قصری فر

  • شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 15:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

َشعر مدح و مناجات امام هادی(ع) -( ای کاش کبوتر رهایت برسد ) * قاسم بای

3799

َشعر مدح و مناجات امام هادی(ع) -( ای کاش کبوتر رهایت برسد ) ای کاش کبوتر رهایت برسد
با باد، شمیم سامرایت برسد
من تشنه ی گنبد توام یاری کن
دستم به ضریح با صفایت برسد
×××
با نور ولایتت وضو می گیرم
در باغ نماز رنگ و بو می گیرم
هر چند دلی سیاه دارم آقا!
با عشق تو باز آبرو می گیرم
×××
بر روی سرم سایه ی رحمت هستی
باران شده ای، مایه ی رحمت هستی
در سوره ی جاری امامت پیداست
ای گل دهمین آیه ی رحمت هستی
×××
در گوش کبوتران صدایت جاری ست
در کوچه ی آیینه صفایت جاری ست
من زائر مشهد توام باور کن
در سینه شمیم سامرایت جاری ست
×××
من واژه به واژه شاعرت خواهم شد
در آینه ها مسافرت خواهم شد
بوی حرم تو در وجودم جاریست
من مطمئنم که زائرت خواهم شد

شاعر : قاسم بای

  • شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 15:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام هادی(ع) -( ای تو از نسل طور سینین‌ها ) * هادی الیاسی

3220
1

شعر مدح امام هادی(ع) -( ای تو از نسل طور سینین‌ها ) ای تو از نسل طور سینین‌ها
انتهایی‌ترین نخستین‌ها
نورهایی فراتر از خورشید
بر ستون‌های عرش آذین‌ها
دهمین قبله‌گاه عاشق‌ها
بر گرفت از تو عشق‌ آیین‌ها
بال در بال گرد گنبد‌تان
در طواف‌اند خیل پروین‌ها
پی معراج نام عرشی‌ تو
نرسد بال بال شاهین‌ها
سقف پرواز وصفتان ملکوت
شرح وصف تو با خدابین‌ها
مگر آقا خودت حواله دهی
رشحاتی به جان تضمین‌ها
می‌رسد فصل تازه‌ی دنیا
می‌دهد میوه نخل آمین‌ها
نغمه‌های ظهور می‌آید
کسی از نسل نور می‌آید

شاعر : هادی الیاسی

  • شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 16:00
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام هادی -( افلاک همه غلام "هادی" هستند ) *

3948
-1

شعر مدح امام هادی -( افلاک همه غلام "هادی" هستند ) افلاک همه غلام "هادی" هستند
در چرخش بر" امام هادی" هستند
دردنده ترین وحوش این دنیا هم
چون بره و میش رام "هادی" هستند
×××
مولا همه جا به نامتان می نازم
به عطر خوش کلامتان می نازم
یا "حضرت هادی الائمه" حتی
بر نوکری غلامتان می نازم

  • شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 17:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام هادی(ع) -( باز ، امشب دل مقیم سامراست ) *

3123

شعر مدح امام هادی(ع) -( باز ، امشب دل مقیم سامراست ) باز ، امشب دل مقیم سامراست
مرغ روحم در حریم سامراست
شدگدایی کارم از درماندگی
دست من سوی کریم سامراست
می رسد بویی خدایی بر مشام
آری ای دل این شمیم سامراست
حضرت هادی عطایش بی قرین
لطف او خیرُ العظیم سامراست
کی ز پیشش می رود کس نا امید
در گهش بابُ الرّحیم سامراست
علم و ایمان را بیا از او بگیر
نوکر او خود حکیم سامراست
دیگر از جنت مگوئیدم سخن
عطر جنت از نسیم سامراست
باز برگو منتظر این نیمه شب
دست من سوی کریم سامراست

  • شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 17:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

شعر مدح و ولادت امام هادی النقی(ع) -( در دلِ وحی سخن از تب و تاب است هنوز ) * محمود ژولیده

2292
1

شعر مدح و ولادت امام هادی النقی(ع) -(  در دلِ وحی سخن از تب و تاب است هنوز ) در دلِ وحی سخن از تب و تاب است هنوز
قاب قوسین به چشمان تو قاب است هنوز
وصفِ قدوس همان آیۀ وحیٌ یوحی است
لطف روح القُدس آئینۀ ناب است هنوز
آنچه در نور نبینند ، دل از خاک تو دید
ورنه این غمزده محکوم حجاب است هنوز
شبِ معراج دل و وصلِ تو انکار نداشت
هرکه منکر شود انگار بخواب است هنوز
زیر بال و پر تو مسکن اهل هنر است
هنر متّقیان فاتح باب است هنوز
بی چراغِ ره تو علم هدایت نشود
طالب معرفتت مست شراب است هنوز
بی عطای تو به کس آب ولایت ندهند
جگر گمشدگان تشنۀ آب است هنوز
چشمۀ آب بقا جز مِی ارشادی نیست
بادۀ عشق به جز معرفة الهادی نیست
وصفَت ای هادیِ دین گرچه مهیّا نشود
سائلت خسته از این دست تمنّا نشود
عار

  • دوشنبه
  • 29
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:07
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

شعر مدح و ولادت امام هادی النقی(ع) -( آن شب مـدینـه غـرق تجلاّی نور بود ) *استاد سید هاشم وفایی

2786

شعر مدح و ولادت امام هادی النقی(ع) -( آن شب مـدینـه غـرق تجلاّی نور بود ) آن شب مـدینـه غـرق تجلاّی نور بود
آیــات نـور در همـه جـا در ظهـور بود
گـردون دوبـاره جلـوۀ وادی طور بود
هرسو فرشتـه ای به فلك در عبـور بود
آئینـه ای ز نور خـدا داشت شهـر نور
گنجینه ای ز صدق و صفا داشت شهر نور
كروبیان به شـوق قدومش صلا زدند
با هر نفس كه در ره صـدق و صفا زدند
دم از فروغ چهرۀ شمس الضحی زدند
گم كـرده گـان راه وفـا را صــدا زدند
گفتند گر نشاط سماوات بی حد است
فصل ظهـور هـادی آل محمّـد است
خیـز و ببین سُــلالۀ خیــرالأنـام را
آئینـــه ای زلال، ز حُسـن تمــام را
در بـر گـرفتـه است امـامی امـام را
دادنــد بـار عــام تمــام عــوام را
دستی برآر و عیـدی از آن مقتـدا بگیر
از درگـه جــواد

  • دوشنبه
  • 29
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:09
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام هادی(ع) -( ایکه در نزد خدا قدروبها داری تو ) * محمود کفشدار طوسی

2992
1

شعر مدح امام هادی(ع) -( ایکه در نزد خدا قدروبها داری تو  ) ایکه در نزد خدا قدروبها داری تو
جای در جان و دل اهل ولا داری تو
فیض ها می برد از پرتورویت خورشید
بسکه سرتا بقدم نور خدا داری تو
بند بند تو زبانیست به تسبیح خدا
بسکه بر لعل لبت حمد و ثنا داری تو
باغ سجاده ز اشک تو طراوت دارد
این چه حالیست که در حال دعا داری تو
نام تو هست علی و لقبت هادی دین
همچو بابت کرم و جود و سخا داری تو
هر که شد سائل تو حاجت خود از تو گرفت
چه بگویم حرم عقده گشا داری تو
سامرای تو بود گوشه ای از باغ بهشت
زائری چون علی و فاطمه را داری تو
تویی آن زاده زهرا که بر دشمن خود
غیرت نامور کرببلا داری تو
چشم طوسی به عنایات تو باشد شب و روز
ایکه بر اهل ولا لطف و عطا داری تو

شاعر : محمو

  • دوشنبه
  • 29
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام هادی(ع) -( اینجا گلوی سنگی یک بغض، اینجا سکوت مطلق انسان ) *

2354
1

غزل امام هادی(ع) -( اینجا گلوی سنگی یک بغض، اینجا سکوت مطلق انسان ) اینجا گلوی سنگی یک بغض، اینجا سکوت مطلق انسان
اینجا غبار ریزش خورشید، تاریکی غروب پس از آن
وقتی ضریح چشمه ی باران، از دست های تشنه جدا شد
یک حاجت عطش زده مانده، در دست ناامید بیابان
می شد که آه تشنه بگیرد، نامردی سراب جهان را
می شد ولی چگونه؟! که این بار، کوتاه مانده دست دعامان
دیگر نمانده مرهم سبزی، بر مهره ی ضریح شکسته
دیگر گرفته حاجت خود را، دست سیاه و زخمی شیطان!
حالا صدای قهقهه ی او، بر مهر ننگ مانده به تاریخ
حالا سکوت شرم زمین از، خاکی که ریخت برسر انسان!
ما مانده ایم و بغض شکسته، با حرمتی شکسته تر از بغض
تنها دعا گرفته سراغ از، ویرانه های حرمت ویران

  • دوشنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 11:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام هادی(ع) -( هر چند نامِ شهر شما، "سُرَّ من رَای"ست ) * عارفه دهقانی

3923

غزل امام هادی(ع) -( هر چند نامِ شهر شما، "سُرَّ من رَای"ست ) هر چند نامِ شهر شما، "سُرَّ من رَای"ست
"ا ُمُّ المَصائب" است دلِ هرکه سامراست
نشناختیم قدرِ تو را آن چنان که هست
این غربت از سکوت همین شیعه ی شماست
"ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم..."
نامت حقیقت تو و همنام با خداست
نامِ شما، "علی" شده و نام ما "یتیم"
"بابا"! حساب عشق شما کاملا جداست
ما و "دعای جامعه" و دست التماس
آقا! شما و "جامعه"ی ما که مبتلاست
شام شهادتت "شب توفیقِ آرزوست"
یعنی "هدایت" دل ما، آرزوی ماست

شاعر : عارفه دهقانی

  • سه شنبه
  • 8
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 04:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام هادی(ع) -( با سر انگشتم نوشتم آه... باران گریه کرد ) * کاظم رستمی

2975

غزل امام هادی(ع) -( با سر انگشتم نوشتم آه... باران گریه کرد ) با سر انگشتم نوشتم آه... باران گریه کرد
پشت شرمِ شیشه جاری شد خرامان گریه کرد
تیرگی ها را که باران از نگاهِ گریه شست
شاعری مهمان دریا شد پریشان گریه کرد
در هجوم کشف های ناگهانی گُر گرفت
شعله زد چشم غزل چون دید قرآن گریه کرد
تا که پرسیدم چرا نام تو کمتر خوانده اند
چشم ماهی های دریا در بیابان گریه کرد
آه ای دریای نور، ای مهربان، ای لطف محض
در جوابم یک حرم، در خاک و ویران گریه کرد
هادی ای مظلوم گمنامِ تبارِ فاطمه
غربتِ نامِ تو را اندوهِ باران گریه کرد

شاعر : کاظم رستمی

  • سه شنبه
  • 8
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 07:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام هادی(ع) -( سامرا! آه سامرا... امشب... چشم هایت چقدر بارانی ست ) * وحیده افضلی

2516

غزل امام هادی(ع) -( سامرا! آه سامرا... امشب... چشم هایت چقدر بارانی ست ) سامرا! آه سامرا... امشب... چشم هایت چقدر بارانی ست
دوست دارم که زائرت باشم... آه! راهت چقدر طولانی ست
کوچه هایت شنیده ام خاکی... آفتابت شنیده ام داغ است
سهم تو گریه... سهم تو درد است... سهم تو در زمین پریشانی ست
خاک تو کربلای دوم ماست... بس که از آن شهید می روید
ای زمین ات چنین شهادت خیز! سهم تو خون و اشک و ویرانی ست
امشب ای سامرا در آغوشت، مردی از جنس ماه می خوابد
پاک مردی که نام او هادی، شیوه ی چشم او مسلمانی ست
سامرا... آه سامرا... امشب، حس و حالی نگفتنی دارم
این چه وقت غزل سرودن من؟ این چه هنگامه ی غزلخوانی ست؟
من غریبم... غریب و آشفته، تو ولی امشبت پر از شور است
دسته های عزا و پرچم ها...

  • پنج شنبه
  • 10
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 07:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام هادی(ع) -( ای روشنای آیینه ها و جمال ها ) * سید مهدی نژاد هاشمی

2572

غزل امام هادی(ع) -( ای روشنای آیینه ها و جمال ها ) ای روشنای آیینه ها و جمال ها
وی مظهر کرامتت اوج مثال ها
هم اهل دانشی و هم آرام و سر به زیر
سرچشمه ی مطهری از اعتدال ها
ای هیبت و شکوه تو پیوند خاکیان
با آسمان فضل و دم ذوالجلال ها
ای شاه راه روشن از نسل کبریا
دارند اشتیاق تو را قیل و قال ها
سیمرغ بال گستر بر قلّه های قاف
که سایه سار مهر تو سرمشق بال ها
مقصد بعید نیست به هرم وجودتان
آیینه ی هدایت سمت وصال ها
پروانه ایم گرد شما، روح آفتاب
در تنگنای حادثه ها و مجال ها
دست شفاعتی به سر شاعرت بکش
یک باره بال و پر بزند از ملال ها
مهمان شود کنار شما و تفاخری -
باشد برای جملگی حسب حال ها

شاعر : سید مهدی نژاد هاشمی

  • پنج شنبه
  • 10
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 07:40
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام هادی(ع) -( ز غم بی کسی اشک بصرش می ریزد ) * حسین قربانچه

1920
1

شعر شهادت امام هادی(ع) -( ز غم بی کسی اشک بصرش می ریزد ) ز غم بی کسی اشک بصرش می ریزد
زهر آتش به میان جگرش می ریزد
فاطمه آمده و با دل خون می نگرد
که ز سرشاخه طوبی ثمرش می ریزد
این به کنج قفس افتاده چه آمد به سرش
که اگر باز کند بال، پرش می ریزد
او شرار از دل پر تاب و تبش می ریزد
که چرا فاطمه خون از کمرش می ریزد
سامرا مثل مدینه شده و باز علی
نام زهرا ز لب نوحه گرش می ریزد
بزم کفار که رفت و بد و بیراه شنید
بر سرم خاک چه خاکی به سرش می ریزد
لابد افتاده به یاد سر پاکی در تشت
که شراب آمده و دور و برش می ریزد
خواهرش مقنعه دارد به سر اما زینب
ناگهان پوشیه پیش نظرش می ریزد

شاعر : حسین قربانچه

  • سه شنبه
  • 9
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 13:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

دانلود سبک زمینه شهادت امام هادی(ع) -( اشک غربت جاریه از تو چشام ) * یوسف رحیمی

2149

دانلود سبک زمینه شهادت امام هادی(ع) -(  اشک غربت جاریه از تو چشام ) زمینه
(به سبك زینب و یه قلب پر)
اشک غربت جاریه از تو چشام
غم عالمی می باره از صِدام
ذکرمه غریب آقام غریب آقام
آقای غریبی که از زمونه سیره دلش
هوائیِ رفتنه آروم نمی گیره دلش
آقای ما رو بردن پریشون و دل شکسته
آقای ما رو بردن با چشمی به خون نشسته
آقای ما رو بردن تو کوچه با دست بسته
******
دلش از غربت و غم لبالبه
نگاهش بارونیه پر از تبه
می دونم به یاد عمه زینبه
جون آقامون میون دشمنا امون نداشت
ولی مجلس شراب این دفعه خیزرون نداشت
کی دیده مثل زینب بوسه های خیزرونو
کی دیده مثل زینب او لبای غرق خونو
کی دیده مثل زینب سه ساله ی نیمه جونو

شاعر : یوسف رحیمی

دانلود سبک

  • شنبه
  • 13
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 13:03
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 وحید قاسمی

شعر شهادت امام هادی(ع) -( آسمان را آه جانسوزت ز پا انداخته ) * وحید قاسمی

3668

شعر شهادت امام هادی(ع) -( آسمان را آه جانسوزت ز پا انداخته ) آسمان را آه جانسوزت ز پا انداخته
مادرت را باز در هول و ولا انداخته
کاری از دست طبیبان بر نمی آید غریب !
در کنار بستر تو ، مرگ جا انداخته
پوستی بر استخوان داری به زهرا رفته ای
خون ِ دل خوردن تو را از اشتها انداخته
رفته رفته حجره ات گودال سرخی می شود
زهر لبهای تو را از ربنا انداخته
تشنگی بی رحم تر از نیزه ی زیر گلوست
تارهای صوتی ات را از صدا انداخته
جام می شرمنده ی اندوه چشمانت شده
ماجرا را گردن شام بلا انداخته
شام گفتم، خیزران آمد به یادم "وای وای"
گریه ها را یاد طشتی از طلا انداخته

شاعر : وحید قاسمی

  • سه شنبه
  • 9
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 13:24
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

رباعی امام هادی(ع) -( شاهنشه اعلی درجاة مایی ) * علیرضا خاکساری

1862
1

رباعی امام هادی(ع) -( شاهنشه اعلی درجاة مایی ) شاهنشه اعلی درجاة مایی
آقا تو حقیقت صلاة مایی
بی نور نگاه تو همه گمراهیم
تو هادی "إهدِنَـا الصِّرَاطَ ..."مایی

شاعر : علیرضا خاکساری

  • سه شنبه
  • 9
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 13:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

شعر شهادت امام هادی(ع) -( شکرلله که همه شیعه ی اثنی عشریم ) * علیرضا خاکساری

1967

شعر شهادت امام هادی(ع) -( شکرلله که همه شیعه ی اثنی عشریم  ) شکرلله که همه شیعه ی اثنی عشریم
به گدایی در خانه ی تو مفتخریم
تو ز آن طایفه ای که همه دلدار شدند
ما همان طایفه ی سینه زن در به دریم
مبتلای غم و درد و تب و آه و شرری
مبتلای غم و درد و تب و آه و شرریم
"امشبی را شه دین در حرمت مهمانی"
به تمنای حضورت همگی نوحه گریم
ما شنیدیم تو را بزم جسارت بردند
بی سبب نیست اگر غمزده و خون جگریم
زچه رو در وسط کوچه کشاندند تو را
بر سر سفره ی اغیار نشاندند تو را
همه در باده خوری و تو معذب بودی
ز غم و غصه و اندوه لبالب بودی
با جسارت به شما نیز تعارف کردند
با جسارت به شمایی که محجب بودی
بد دهان ها به مقام تو اهانت کردند
عوضش ای ولی الله مودب بودی
بیشتر از همه کس جام

  • سه شنبه
  • 9
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 13:39
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 مجتبی خرسندی

شعر شهادت امام هادی(ع) -( هشت سالت شد و امام شدی ) * مجتبی خرسندی

2624
1

شعر شهادت امام هادی(ع) -( هشت سالت شد و امام شدی ) هشت سالت شد و امام شدی
منبع فیض ناتمام شدی
نه فقط دوست،بین دشمن هم
مورد لطف و احترام شدی
هم به زهد و عبادت بسیار
هم به علم وعمل به نام شدی
مثل جدّت نبی ((امین))شدی و
مثل جدّت علی گرام شدی
مثل جدّت حسن کریم شدی
با گداها چه خوش مرام شدی
گربخواهم تو را خلاصه کنم
مظهر تام نـُـه امام شدی
با مرامت میان دشمن هم
صاحب بنده و غلام شدی
کوری چشم((ابن أکثم)) ها
شامل برترین مقام شدی
آنچه را دروجود خوبان است
یک تنه صاحب تمام شدی
خط به خط جامعه کلام خداست
((مظهرُالله ِ فی الکلام)) شدی
ای شکوه رفیع آزادی...!!!
السلام علیک یاهادی
دهمین پیشوای دین خدا
پدر و مادرم فدای شما
کوری هرکه کرده بی ادبی
نیست زیباترازنقی

  • سه شنبه
  • 9
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 13:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

شعر روضه امام هادی(ع) -( اي اختر برج هُدي ، روح طهارت ) * محمود ژولیده

2432
1

شعر روضه امام هادی(ع) -( اي اختر برج هُدي ، روح طهارت ) اي اختر برج هُدي ، روح طهارت
آقا سلامي از دل و جانها نثارت
اي نام روح افزاي تو هاديِ دلها
نامت علي،هادي است اسم مُستعارت
راه ميان بُر را به دلها باز كردي
هركس كه دارد قصد پابوس و زيارت
با اينكه دستت بسته امّا سفره داري
از دور سائل را تو بنشاني كنارت
حتي تو در تبعيدگاهت ياد مايي
هر روز مي اُفتد به سمت ما گذارت
گاهي گِره كور است امّا مي شود باز
پيداست يار ماست قلب غمگسارت
□□□
تو آن طبيب حاذقِ در بند هستي
كز ظلم نامردان شده غربت دچارت
غربت نه از دشمن كه گاه از دوست ديدي
يك ذره امّا كم نشد از اقتدارت
چيزي نگفتي از سعايتهاي ياران
شِكوِه نكردي از عدوي بي شمارت
حتي حسن از مكرِ بدخواهان به سختي
مي آمد

  • سه شنبه
  • 9
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 14:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد