اشعار شهادت حضرت مسلم

مرتب سازی براساس

پيش گويي پيامبر ص از شهادت #مسلم ابن عقیل *

79

پيش گويي پيامبر ص از شهادت #مسلم ابن عقیل پيش گويي پيامبر ص از شهادت
#مسلم ابن عقیل

‎از ابن عباس نقل است ?
که علی علیه السلام به رسول خدا صـلی الله علیه و آله عرض كرد : یا رسول الله آیا شما عقیل را دوست دارید؟ فرمود : آري به خـدا به دو جهت، به او مهر می ورزم ؛ یکی به خاطر خودش و دیگري به خاطر محبتی که ابوطالب به او داشت . فرزنـد او در راه دوستی فرزند تو کشـته میشود و چشم مؤمنان براي او میگریند و فرشـتگان مقرب بر او درود میفرسـتند . سپس رسول خدا ص چنـان بـا شـدت گریست که اشـکش بر سـینهايش جـاري گشت، سـپس گفت : از آن چه پس از من برخانـدانم خواهد
‎رسید، به خدا شکوه میکنم
?گريز روضه اينجاست عرض كنيم يا رسول الله بغير از شما كه قبل ا

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:06
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

#روضه_وگريزحضرت_مسلم_عليه_السلام *

96

#روضه_وگريزحضرت_مسلم_عليه_السلام #روضه_وگريزحضرت_مسلم_عليه_السلام

?وقتي سفير پيامبر صلّي الله عليه و آله و سلّم در حوالي شهر شام به صحراي موته رسيد. از قضا به حاكم موته شرجيل بن عمروقصان كه براي شكار به صحرا آمده بود، برخورد كرد. چون سفير پيامبر صلّي الله عليه و آله و سلّم را ديد از او سؤال كرد: كيستي؟ از كجا آمده اي؟ به كجا مي‌روي؟ او گفت: از مدينه آمده ام، از پيغمبر آخرالزمان نامه دارم و به سوي پادشاه شهر شام مي‌روم. تا كه او را به دين
پيغمبر دعوت نمايم. شرجيل ملعون در غضب شد و دستور داد تا او را بگيرند. ظالمان او را گرفتند و نامه پيغمبر صلّي الله عليه و آله و سلّم را پاره كردند و سرش را از بدن جدا كردند. تا اين خبر به پيا

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:07
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

#روضه_وگريزحضرت_مسلم_عليه_السلام *

8

#روضه_وگريزحضرت_مسلم_عليه_السلام #روضه_وگريزحضرت_مسلم_عليه_السلام

?وقتي سفير پيامبر صلّي الله عليه و آله و سلّم در حوالي شهر شام به صحراي موته رسيد. از قضا به حاكم موته شرجيل بن عمروقصان كه براي شكار به صحرا آمده بود، برخورد كرد. چون سفير پيامبر صلّي الله عليه و آله و سلّم را ديد از او سؤال كرد: كيستي؟ از كجا آمده اي؟ به كجا مي‌روي؟ او گفت: از مدينه آمده ام، از پيغمبر آخرالزمان نامه دارم و به سوي پادشاه شهر شام مي‌روم. تا كه او را به دين
پيغمبر دعوت نمايم. شرجيل ملعون در غضب شد و دستور داد تا او را بگيرند. ظالمان او را گرفتند و نامه پيغمبر صلّي الله عليه و آله و سلّم را پاره كردند و سرش را از بدن جدا كردند. تا اين خبر به پيا

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:07
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

#مسلم *

177

#مسلم #مسلم
?در تاريخ داريم هم پيامبر خدا هم امام حسين براي شهادت مسلم ابن عقيل به شدت گريه كردند و اما گريه ي پيامبر (ص)
ابن عباس چنين نقل مى كند: على عليه السلام از رسول خدا پرسيد: يارسول الله! تو عقيل را دوست دارى؟
پيامبر صلى الله عليه و آله - فرمود: آرى به خدا! به او دو محبت دارم ، محبتى بخاطر خود او و محبتى به
خاطر محبت ابواطالب به او (( فرزند عقيل در راه محبت فرزند تو به شهادت خواهد رسيد، و چشمان مؤمنان اشكبار خواهد گشت و ملائك مقرب بر او درود و تحيت خواهند فرستاد ))
سپس حبيب خدا محمد مصطفى صلى الله عليه و آله گريست تا آنكه اشكهايش بر سينه اش روان شد و بعد گفت: به خدا! از رنجى كه خاندانم پس از

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:20
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

#مسلم عليه السلام و گريز به گودال قتلگاه *

9

#مسلم عليه السلام و گريز به گودال قتلگاه #مسلم عليه السلام و گريز به گودال قتلگاه
?مسلم سه وصيت داشت كه به عمر سعد فرمود ، يكي از وصيت ها اين بود كه جنازه ى من رو بعد از شهادت به خاك بسپار ، اما عمر سعد ماهيت وصيت ها رو بر ابن زياد فاش كرد ، ابن زياد گفت عمر سعد ، مرد خائن امين مى شود !!!
اما بدن او را ما باك نداريم كه چون او را كشتيم هر چه خواهند در باره آن انجام دهند (و دفن كنند)(١)
?جا داره عرض كنيم يا مسلم ابن عقيل ، هر چند بدن مطهر شما رو از بالاي دارالاماره به پايين انداختند و به بازار بردند ، ولي پايمال نشد ،
اما دلها بسوزه براي بدن مطهر آقا سيدالشهداء ، بعد از شهادت حضرت همين عمر سعد ملعون اومد جلوي لشكرش ايستاد فرياد زد
من ي

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:23
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

متن شعر غزل مسلم بن عقیل علیه‌السلام -(طلوع کرده شفق در نگاه شعله‌ورت) * شیرین خسروی

457

متن شعر غزل مسلم بن عقیل علیه‌السلام -(طلوع کرده شفق در نگاه شعله‌ورت) طلوع کرده شفق در نگاه شعله‌ورت
اسیر چشم تو باران، نسیم در به درت

تو از کدام لبِ تشنه قصه می‌خوانی؟
که رودهای جهان گشته‌اند همسفرت

چه بر تو رفت در آن لحظه‌ای که فهمیدی
از آب و رنگ خیانت پُر است دور و برت...

چه داغ‌ها که دلت را پر از شرر کردند
چه زخم‌های عمیقی که مانده بر جگرت

نه آسمان که شبی بی‌ستاره و تاریک
که تکه ابر سیاهی‌ست در نگاه ترت

تو را چنان که تویی هیچ‌کس نخواهد بود
اگر جدا شود از تن هزار بار سرت

  • چهارشنبه
  • 19
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:29
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

غریب کوفه_غریبم وقدم زنم به شهر کوفه * اسماعیل تقوایی

380

غریب کوفه_غریبم وقدم زنم به شهر کوفه مسلم بن عقیل
غریبم وقدم زنم به شهر کوفه
به دل زده گل بلا وغم شکوفه

شدست بسته روی من تمام درها
به پیش روی من بود بسی خطرها

سفیر سوی کوفیان زشاه دینم
ولی به کوفه بی پناهم وحزینم

میان کوفیان ومن، شکسته پیمان
امید من بود فقط، به لطف یزدان

دو طفل من میان کوفیان رهایند
ندانم آن گلان من کنون کجایند

نوشته ام حسین من به کوفه آید
ولی خدا کند امیر من نیاید

حسین میا،که کوفیان کشند مهمان
فدای تو شود کنون زمسلمت جان

سر از تنم جدا شود،سرت سلامت
بریزم اشک خون زدیده از ندامت

زنامه ام بسوی تو شدم پشیمان
بترسم اینکه آیی وشوی پریشان

عمارت امیر کوفه روی بامم
درآخرین دمم به تو بود سلامم

بنالم وبگویمت من ا

  • دوشنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 10:37
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

شهادت حضرت مسلم عليه السلام -(سر شب بود مردم كوفه) * آرمان صائمی

494

شهادت حضرت مسلم عليه السلام -(سر شب بود مردم كوفه) سر شب بود مردم كوفه
همه درخانه هايشان رفتند
يك نفر هم نماند از آن ها
همه بى نام و بى نشان رفتند
-
باورت مى شود عزيزدلم
عده اى با سه سكه برگشتند
برق اين سكه ها كه بيشتر شد
دشمنان تو بيشتر گشتند
-
همه آنها كه تشنه ات بودند
تشنه ى خون اكبرت هستند
قصد دارند سر تورا ببرند
تشنه ى خون حنجرت هستند
-
خسته ام..تشنه ام..فداى سرت
تو فقط فكر كاروانت باش
نكند غصه ى مرا بخورى
تو فقط فكر دخترانت باش
-
سيدى!از تو خواهشى دارم
چشم و گوشت به خواهرت باشد
التماس مى كنم كه بردارى
زرهى قد اصغرت...باشد؟؟
-
بدنم مثل بيد مى لرزد
گفتنش هم چقدر دشوار است
سيدى بيشتر مواظب باش
چشم اينها پى علمدار است
-
حرمله شرط بسته با خول

  • شنبه
  • 19
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 09:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 میلاد  حسنی

زبان حال مسلم ابن عقیل علیه السلام -(ای کاش دست من قلم میشد) * میلاد حسنی

484
1

زبان حال مسلم ابن عقیل علیه السلام -(ای کاش دست من قلم میشد) ای کاش دست من قلم میشد
تا واسه تو نامه نمیدادم
با خون نوشتم اسمتو بعدش
بی سر به پای اسمت افتادم

از بام افتادم چه تقدیری
از بام افتادم چه تعبیری
یادش بخیر اون روزی که گفتی
تو سربلند از رو زمین میری

تو با سر بی تن میای اینجا
یه گوشه تو این شهر بُق کردم
اما برات بازار و ای یوسف
با این تن بی سر قُرق کردم

آره قناره نردبون میشه
از آسمون تا اینکه سر باشم
بالای این دروازه هم خوبه
تا به خدا نزدیک تر باشم

  • یکشنبه
  • 20
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 13:03
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

زمينه نوحه شب اول حضرت مسلم (ع) -(چيکار کنم ميون کوفه خيلى تنها شدم ) * قاسم نعمتی

479
1

زمينه نوحه شب اول حضرت مسلم (ع) -(چيکار کنم ميون کوفه خيلى تنها شدم ) چيکار کنم ميون کوفه خيلى تنها شدم
چيکار کنم اسير دست اين نامردا شدم
چيکار کنم اخه شرمنده از تو اقا شدم
سوختم و ساختم با غم دلدار
سرميزارم بر گوشه ديوار خسته و بى يار
به حق خاک چادر مادرت کوفه نيا
تو رو قسم به حرمت خواهرت کوفه نيا
تو را قسم به غيرت علمدار کوفه نيا
خواهرت و نکش ميون بازار کوفه نيا
کوفه ميا ميگم من دلخون
کوفه ميا ميشى سرگردون
کوفه ميا ميگم بى سامون
واى حسين ميا به کوفه
بند2
اگه مياى يه فکرى کن براى قحطى اب
اگه مياى يه فکرى کن براى طفل رباب
اگه مياى يه فکرى کن براى بزم شراب
بى کفن موندم توکفن بردار
تا نشى عريان پيروهن بردار پيروهن بردار
با لب تشنه سرم و بريدن کوفه ميا
پيکرم روى زم

  • یکشنبه
  • 20
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 13:21
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

نوحه شب اول حضرت مسلم (ع) -(سردار غریب شاه کربلایم ) * قاسم نعمتی

1050
5

نوحه شب اول حضرت مسلم (ع) -(سردار غریب         شاه کربلایم ) سردار غریب شاه کربلایم
زارو دل شکسته از غم در نوایم
از هر سو به رویم بسته راه چاره
میگویم سلامت از دارالعماره
واویلا واویلا
جز اشکم در امشب من یاری ندارم
تشنه زیر دشنه یارب جان سپارم
بهر غربت تو جانم در خروش است
تیرو تیغ و نیزه اینجا پرفروش است
واویلا واویلا

  • یکشنبه
  • 20
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 13:22
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

نوحه شب اول حضرت مسلم علیه السلام -(سفیر بی یار عزیز زهرایم) * قاسم نعمتی

746

نوحه شب اول حضرت مسلم علیه السلام -(سفیر بی یار عزیز زهرایم) سفیر بی یار عزیز زهرایم
به کوفه میگردم غریب و تنها یم
حسین مسلم تو فداشده
حسین کوفه بی آشناشده
واویلا واویلا
دلم غم داره شدم آواره
چشام روی دار به راه یاره

ابا عبدالله ابا عبدالله ابا عبدالله

سرم به دروازه به عشق دیدارت
به هر کجا هستی خدا نگهدارت
حسین شرمنده ام از مادرت
حسین با خود نیاور خواهرت
واویلا واویلا
نما رحمی بر رباب و اصغر
کند حرمله شکار حنجر

اباعبدالله اباعبدالله اباعبدالله

ز دیده پنهان کن تمام زیورها
که حرف سوغات است میان دخترها
حسین شد صحبت غارتگری
حسین رقیه را نیاوری
تنم بی سر شد دوچشمم تر شد
تمام دردم غم معجر شد
اباعبدالله اباعبدالله

  • یکشنبه
  • 20
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 13:30
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر مسلمیه -(تو زمزمی اما قدحی از تو نخوردند) * حسین جعفری

384

متن شعر مسلمیه  -(تو زمزمی اما قدحی از تو نخوردند) تو زمزمی اما قدحی از تو نخوردند
از چشمه فیاض دلت بهره نبردند

ای سایه تو با تو شبیه دو غریبه
در کوچه شب روح تو را سخت فسردند

اینجا نه کسی منتظر آمدنت بود
نه ملک و زراعی به تو سردار سپردند

سجاده شادی شدی و مردم بی دین
یک مرتبه تسبیح غمت را نشمردند

منهاج هدایت شدی اما به خود ماه
از نور تو این شب زدگان سود نبردند

این سنگدلان پشت سرت کوچه به کوچه
صد پای به روی نم اشک تو فشردند

گفتند تو باید که بمیری و نبینی
سیمای امامی که برایش همه مردند

  • شنبه
  • 26
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 10:43
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر یا مسلم (ع) -(در شهر غم نشان ز هوای بهاره نیست) * حسین جعفری

610

متن شعر یا مسلم (ع) -(در شهر غم نشان ز هوای بهاره نیست) در شهر غم نشان ز هوای بهاره نیست
حتی در آسمان کبودش ستاره نیست

گرچه سفیر لایق رویت نبوده ام
دیگر به کوفه نیز امیدی دوباره نیست

درها به روی باغ نگاهم که بسته شد
دیدم درون باطنشان جز شراره نیست

دعوا سر بریدن راس ستاره هاست
فرقی میان مقتل و دارالاماره نیست

سنگی که خورد بر لب و دندان مسلمت
بدتر ز نعل مرکب صدها سواره نیست

آغوشت ای حسین پناه رقیه است
سهمت ز زندگی بدن پاره پاره نیست

  • شنبه
  • 26
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 10:53
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

غزل حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام -(دلِ بیقرارِ من می تپد از فراقِ یاری) * رضا رسول زاده

502

غزل حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام  -(دلِ بیقرارِ من می تپد از فراقِ یاری) دلِ بیقرارِ من می تپد از فراقِ یاری
که نوشته ام بیاید، به دیارِ بیقراری
.
چو به عشق پا نهادم، همه هستی ام فَنا شد
تنِ من به تیغ و شمشیر و سَرم به چوبِ داری
.
دلِ من زِ بی وفایی، سرِ من زِ سنگِ کینه
بِشِکسته اند هر دو زِ بلای عشق، آری!
.
زِ لبم بُوَد روان خون شَبیهِ یَم به کاسه
زِ دو دیده ام روان اشک شَبیهِ آبشاری
.
دلِ من بسوزد از آن که به اهلبیتِ عصمت
بزنند سنگ از بام نکنند غمگساری
.
شب و روزِ کاروانت چو یکی شَوَد به کوفه
تو به سویِشان نِظاره زِ فرازِ نیزه داری

  • شنبه
  • 26
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 11:34
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

نوحه حضرت مسلم ع سبک حاج اکبر ناظم زنجیر زنی محرم 98 -(به کوفه مانده ام غریب و تنها) * روح اله گائینی

427

نوحه حضرت مسلم ع سبک حاج اکبر  ناظم  زنجیر زنی محرم 98 -(به کوفه مانده ام غریب و تنها) به کوفه مانده ام غریب و تنها

کن حذر از کوفه عزیز زهرا

ای عزیز خدا

سوی کوفه میا

اینجا کسی اهل وفا نیست

با رسم مردی آشنا نیست

میا که اینها عهد خود شکستند

حرمله ها منتظر تو هستند

به راهم نشستند

سرم را شکستند

شد پیک عشق تو گرفتار

حسین من خدانگهدار

  • شنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 09:59
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر حضرت مسلم ع سبک زنجیر زنی محرم 98 -(در این شهر غربت تنها و غریبم) * مجید رجبی

9

متن شعر حضرت مسلم ع سبک زنجیر زنی محرم 98 -(در این شهر غربت  تنها و غریبم) در این شهر غربت تنها و غریبم

از کوفه حذر کن برگرد ای حبیبم

عزیز زهرا تویی دارو ندارم

ببین به کوفه گره خورده به کارم۳

وای واویلا

سیدی به حال و روزم کن نظاره

می گویم سلامت از دارالعماره

با لب پرخون و با دلی پر از درد

گویم حسین جان میا به کوفه برگرد۳

وای واو یلا

گر ریزم سرشک و بر لب ناله دارم

آقا جان برای زینب بی قرارم

ترسم از این است که با دیده خونبار

قافله ات را برند بر سر بازار۳

وای واویلا

  • شنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:19
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

نوحه زنجیر زنی محرم 98 حضرت مسلم ع -(در کوفه تک و تنها) * مجید رجبی

4

نوحه زنجیر زنی محرم 98 حضرت مسلم ع   -(در کوفه تک و تنها) بند اول

در کوفه تک و تنها
سر گشته و حیرانم۳
عزیز زهرا برگرد
به کوفه سرگردانم۳
کوفیان عهد و پیمان را گسستند
سر پیک عشق تو را شکستند
یا حسین ۲ میا به کوفه

بند دوم

در کوفه ندیدم من
جز خدعه جز نیرنگ ۳
اسباب پذیرایی
اینجا نبود جز سنگ ۳
روی دارم ولی غرق نوایم
دل نگران خواهر شمایم
یا حسین ۲ میا به کوفه

  • شنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:17
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر حضرت مسلم (ع) و سبک سنتی زنجیر زنی محرم 98 -(کوفه بر مسلم عید قربان شد – میهمان اینجا تشنه قربان شد) *حاج محمد نعیمی

51

متن شعر حضرت مسلم (ع)  و سبک سنتی زنجیر زنی محرم 98 -(کوفه بر مسلم عید قربان شد – میهمان اینجا تشنه قربان شد) کوفه بر مسلم عید قربان شد – میهمان اینجا تشنه قربان شد
با نوای کربلایی – نایبت گردد فدایی
سیدی مولا حسین جان
****
چون علی بشکست حرمت مسلم – طوعه گرید بر غربت مسلم
با نوای کربلایی – نایبت گردد فدایی
سیدی مولا حسین جان
****
از در و دیوار هر طرف اینجا – می رسد بوی بی وفایی¬ها
با نوای کربلایی – نایبت گردد فدایی
سیدی مولا حسین جان
****
جای دلجویی جای دلداری – خون ز لبهایی می شود جاری
با نوای کربلایی – نایبت گردد فدایی
سیدی مولا حسین جان
****
از مِی عشقت گر چه سرمستم – یاد لبهای تشنه ات هستم
با نوای کربلایی – نایبت گردد فدایی
سیدی مولا حسین جان
****
گرچه زیر تیغ می شوم قربان – بر تو می باشد دیده ام

  • شنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:22
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا آهی

متن شعر شب اول محرم 98 -(السلامِ ای یگانه ماه غریب،) * رضا آهی

875

متن شعر شب اول محرم 98 -(السلامِ ای یگانه ماه غریب،) السلامِ ای یگانه ماه غریب،
ای غریبِ بدون یار و حبیب،

ای ز نیرنگ لطمه ها خورده،
از رفیقان!! شدی تو آزرده،

ای که ماندی تو در دل اعدا،
مضطر و دل شکسته و تنها،

لشکری ملحدانه بی پروا،
قصد جان تو کرده اند آقا،

پُر ز کفتار گشته و دور و برت،
گوئیا کرده‌اند هوای سرت،

ای فدای سرشتِ بی بدل ات،
چون علی شد نبردِ بی مثل ات،

زیر لب ذکر مرتضی بُردی،
دشمنان را زپا در آوردی،

تا که لب تشنگی امانت برد،
سنگی از دور بر دهانت خورد،

گیر چنگالِ تیغِ خنجرها،
شد تنت ای سفیر خون خدا،

غرق خون پیکرت شد ای آقا،
زخمی از کین سرت شد ای آقا،

جان فدای رهِ امیر شدی،
عاقبت مثل شیر اسیر شدی،

روی دارالاماره ات بردند،
با ل

  • سه شنبه
  • 5
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:41
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 وحید قاسمی

شهادت حضرت مسلم(ع) -(سر به دیوارِ غصه، بغضم را) * وحید قاسمی

605

شهادت حضرت مسلم(ع) -(سر به دیوارِ غصه، بغضم را) سر به دیوارِ غصه، بغضم را
مستحقِ نگاه می بینم
جگر گُر گرفته ی خود را
زخمی تیغِ آه می بینم
زودتر از شما سفیرت را
راهیِ قتلگاه می بینم

گریه گاهی به مرد می چسبد
به درِ بسته خورده ام آقا
غم تو آمد و غم خود را
دیگر از یاد بُرده ام آقا
غمم این بود بچه هایم را
دستِ دشمن سپرده ام آقا...

باغ پُر میوه ای ندیدم من!
دیدنی نیست این خزان برگرد
کوفه با تو پدرکُشی دارد!
جانِ مولا به شهرمان برگرد
شمر تا چکمه را نپوشیده
به مدینه حسین جان برگرد

سرِ ارباب من سلامت باد
به فدای سرت شکست سرم
نذر کردم مدینه برگردد
نذر آن خواهرت شکست سرم
کوچه ای تنگ هم مقصر بود
از غمِ مادرت شکست سرم

کوفه با کوچه های باریکش
زخم دیر

  • یکشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 15:13
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(نوحه)یابن ثاره ببین سفیرت از روی بام * محمود اسدی

748

(نوحه)یابن ثاره ببین سفیرت از روی بام یابن ثاره ببین سفیرت از روی بام
می دهد دست بسته بر تو امشب سلام
ای طبیبم حسین من غریبم حسین
کوفه میا آقا کوفه میا مولا

سینه ام شد ز ظلم کوفیان پر ز دود
صحبت از نیزه و گلوی خشک تو بود
ای گل فاطمه دارم این زمزمه
کوفه میا آقا کوفه میا مولا

بین کوفی سخن از ته گودال توست
صحبت از سیلی و صورت اطفال توست
لاله ی مرتضی با سه ساله میا
کوفه میا آقا کوفه میا مولا
*******
شائق

  • یکشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 16:22
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

متن شعر حضرت مسلم (ع) -(در این شهر پر ز نیرنگ) * بهمن عظیمی

36

متن شعر حضرت مسلم (ع) -(در این شهر پر ز نیرنگ) در این شهر پر ز نیرنگ
بذر کینه از علی زده شکوفه
رحمی کن به حال زینب
جان زهرا مادرت میا به کوفه
وای، خسته¬ام از جدایی ـ درد بی همنوایی
وای، قَسمت می¬دهم من ـ تا که کوفه میایی
مولا حسین جان
یا حسین، میا به کوفه
کوفیان رحم و مروتی ندارن
می¬ترسم، که نانجیبان
داغ تکبر را به قلب تو گذارند
وای، ای گل گلزار زهرا ـ تو میا سوی اینجا
وای، ترسم از خون پاکت ـ شوداین دشت چو دریا
مولا حسین جان
گر آیی، به سوی این شهر
می¬شود ز کینه گل¬های تو پرپر
با تیر، سه شعبه اینجا
حرمله نشسته در کمین اصغر
وای، از کفم رفته چاره ـ روز من شام تاره
وای، ترسم حلقوم اصغر ـ بشود پاره پاره
مولا حسین جان
حنجرها، در پی خنجر
نیزه¬ها

  • یکشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 20:03
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

متن شعر و سبک نوحه سنتی محرم 98 حضرت مسلم (ع) -(کوفه گشته عجین با بی وفایی – خواهشی دارمت کوفه میایی) * روح اله گائینی

6

متن شعر و سبک نوحه سنتی محرم 98 حضرت مسلم (ع)   -(کوفه گشته عجین با بی وفایی – خواهشی دارمت کوفه میایی) کوفه گشته عجین با بی وفایی – خواهشی دارمت کوفه میایی
عشق تو و علی گشته گناهم – سوی راه تو شد نیمه نگاهم
یا حسین یا حسین مولا حسین جان
********
گشته دارالاماره قتلگاهم – بین کوفه ببین که بی پناهم
همرهت میاور طفل شیر خواره – از گوش رقیه وا کن گوشواره
یا حسین یا حسین مولا حسین جان
********
مهر تو یا حسین حبل المتینم – عشق تو یا حسین حصن حصینم
خال لب تو چون حجر الاسود – روی تو قبله¬ی اهل یقینه
یا حسین یا حسین مولا حسین جان
********

  • یکشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 20:23
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

متن شعر محرم 98نوحه های سنتی حضرت مسلم (ع) -(گرید به حالم ماه و ستاره) * سید محسن حسینی

36

متن شعر محرم 98نوحه های سنتی حضرت مسلم (ع)  -(گرید به حالم ماه و ستاره) گرید به حالم ماه و ستاره
رفتم به سوی دار الاماره
مظلوم حسین جان (2)
****
گیرد بهانه این دل تنگم
امشب به زیر باران سنگم
مظلوم حسین جان (2)
****
مهمان کوفه دارد تماشا
ماندم به کوفه تنهای تنها
مظلوم حسین جان (2)
****
عزیز زهرا هستم غلامت
با دست بسته کردم سلامت
مظلوم حسین جان (2)
****
ز ماه لیلا با تو می گویم
از ارباً اربا با تو می گویم
مظلوم حسین جان (2)
****
جان من امشب رسیده بر لب
در کوچه هستم به یاد زینب
مظلوم حسین جان (2)
****
اینجا سخن از شیرین زبان است
به دست کوفی تیر و کمان است
مظلوم حسین جان (2)
****

  • یکشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 20:33
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

متن شعر محرم 98نوحه های سنتی حضرت مسلم (ع) -(حسین جان می رسد ز مکه بوی تو) * سید محسن حسینی

10

متن شعر محرم 98نوحه های سنتی حضرت مسلم (ع)  -(حسین جان می رسد ز مکه بوی تو) حسین جان می رسد ز مکه بوی تو
شب قدرم بُود خم گیسوی تو
برایت یابن ثاره – بگویم به اشاره – من از دارالاماره
حسین کوفه میا (۲)
*******
اگر سرگشته و اگر جان بر لبم
میان کوچه ها به یاد زینبم
دلم خون شد چو لاله – من و این اشک و ناله – تو را جان سه ساله
حسین کوفه میا (۲)
*******
غم عشق تو را به جانم می خرم
تماشایی بُود نماز آخرم
اگر شد بسته دستم – ز عشقت مست مستم – دعا گوی تو هستم
حسین کوفه میا (۲)
*******
در اینجا دیده ام به چشم خون فشان
به دست کوفیان بُود تیر و کمان
میا با ماه چاره – میا با گاهواره – میا با شیرخواره
حسین کوفه میا (۲)
*******

  • یکشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 20:34
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

نوحه سنتی دهه اول محرم98 حضرت مسلم (ع) -(میا به کوفه وفا ندارد – که داغ تو بر دلم گذارد) * روح اله گائینی

11

نوحه سنتی دهه اول محرم98 حضرت مسلم (ع)  -(میا به کوفه وفا ندارد – که داغ تو بر دلم گذارد) حضرت مسلم (ع)
میا به کوفه وفا ندارد – که داغ تو بر دلم گذارد
لشکر کوفه همه آماده¬ی جنگ است
در دست کوفی همه جا شمشیر و سنگ است
حسین حسین جان (۲)
**********
سرم به بام دارالاماره – رسیدنت را کنم نظاره
لشکر کوفه همه آماده¬ی جنگ است
در دست کوفی همه جا شمشیر و سنگ است
حسین حسین جان (۲)
**********
اینجا کمینِ ابن زیاد است – شمشیر و نیزه خیلی زیاد است
لشکر کوفه همه آماده¬ی جنگ است
در دست کوفی همه جا شمشیر و سنگ است
حسین حسین جان (۲)
**********
می بینم اینجا سر تو بر نِی – از کوفه تا شام ره می کند طی
لشکر کوفه همه آماده¬ی جنگ است
در دست کوفی همه جا شمشیر و سنگ است
حسین حسین جان (۲)

  • جمعه
  • 15
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 19:00
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

شعر مرثیه مسلم بن عقیل -(ماه محرم است مرا زیر و رو کنید) * اسماعیل شبرنگ

543

شعر مرثیه مسلم بن عقیل -(ماه محرم است مرا زیر و رو کنید) ماه محرم است مرا زیر و رو کنید
در آستان محترم سیدالکریم
شب های مسلمیه قدم رنجه می کنند
دل های خسته در حرم سید الکریم

  • یکشنبه
  • 14
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 17:44
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر حضرت مسلم -(از مسلمت با سنگ شد مهمان نوازی) * محمد حبیب زاده

652

شعر حضرت مسلم -(از مسلمت با سنگ شد مهمان نوازی) از مسلمت با سنگ شد مهمان نوازی
محکوم شد بر کسی و بی نمازی

آتش فرستادند تا آتش بگیرم
ما بین صدها شعله سوزان بمیرم

من روزه بودم روزه من را شکستند
با ریسمان کینه دستهایم را که بستند

با نیزه می آیند استقبال مهمان
با خار کردن میبرندش سوی زندان

سر بر سر دیوار غربت میگذارم
من انتظار مردی از کوفی ندارم

اینجا مرا با ناسزاها زجر دادند
جای تشکر با اسارت اجر دادند

کوفه نیا والله کوفه جای زن نیست
دست بزن هست و کجا دست بزن نیست

با آتش کینه مرا تقدیر کردند
لبهای من را همدم شمشیر کردند

از بسکه بهر کشتنت بی تاب هستند
از پیشواز تو سر من را شکستند

آهنگری ها بیش از هرجا شلوغ است
هر چه به من گفتند والله د

  • یکشنبه
  • 21
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 18:29
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 امیررضا فرجوند

مسلم ابن عقیل (ع) -(طوعه از بهر خدا ، ده تو امشب جا مرا) * امیررضا فرجوند

758

مسلم ابن عقیل (ع) -(طوعه از بهر خدا ، ده تو امشب جا مرا) بسم الله الرحمن الرحیم

طوعه از بهر خدا ، ده تو امشب جا مرا
نائب سلطان دینم مسلم بی اقربا

من غریب و بی کسم آن نائب سلطان دین
صبح فردا پیکرم می افتد از کین بر زمین
از جفای فرقه ی نامرد و خونخوار و لعین
نور چشمان عقیلم ، مسلم بی آشنا

اینقدر پشت درت ماندم روانم خسته شد
وز شرار تشنه کامی کام و حلقم بسته شد
اینقدر نالیده ام قلبت چرا نشکسته شد ؟
بر منِ درمانده ای زن محض لله در گشا

درگشا ای زن تو امشب میهمانداری نما
در برم بنشین ز رافت در برم زاری نما
جای مادر بهر من فردا عزاداری نما
یاوری بر سر نباشد گاهِ جان دادن مرا

ده پناهم طوعه امشب گوشه ای ماوا بده
بر غریب شهر کوفه یک شبی را جا بده
گر علی را میشناسی خانه بر زهرا بده
کُفر باشد میهمانداری در آئین شما ؟؟

بی کسم من لامکانم بر درت کردم مکان
ای زن از بهر خدا امشب مرا از در مران
واله و سر گشته اندر شهر کوفه بی امان
امشبی را من فقط خواهم مکان و التجا

در گشا از دادنِ جایم تو منما واهمه
ده پناهم کن رضا از خود علی و فاطمه
وارهان ، طوعه خودت را از عذاب قائمه
زین الم چشم(فرج)راخون چکد صبح و مسا

شاعر : امیررضا فرجوند

  • یکشنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 00:31
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد