آواره ي عشقت شدم
من رسول آیه های سرخ قرآن توام
من مسلمان هم اگر باشم مسلمان توام
سر به زیر انداختم آواره ی عشقت شدم
اولین مرد گریبان پاره ی عشت شدم
بچه هایم را فدای بچه هایت میکنم
با همین لبهای خونی هم صدایت می کنم
هیچکس در شهر کوفه خوب با من تا نکرد
در زدم اما به رویم هیچکس در وا نکرد
با همین دستان خالی دامنت را خواستم
در قنوتم از سفر برگشتنت را خواستم
دور از این شهرِ هزار آیینِ بی منظور شو
هر کجا خواهی برو اما ز کوفه دور شو
نیزه هاشان را به روی پیکرم کوبیده اند
بارها با چکمه هاشان بر سرم کوبیده اند
غم به غیر از سینه ام جای دگر محبوس نیست
کوفه جای امن بر آوردنِ ناموس نیست
کوفی
- پنج شنبه
- 23
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 09:09
- نوشته شده توسط
- ایدافیض