اشعار شهادت حضرت مسلم

مرتب سازی براساس
 قاسم نعمتی

مرثیه مسلم بن عقیل -( تن بى سر شده چون بيکس و بى يار شود ) * قاسم نعمتی

1225

مرثیه مسلم بن عقیل  -( تن بى سر شده چون بيکس و بى يار شود ) تن بى سر شده چون بيکس و بى يار شود
بازى دست اراذل سر بازار شود

ترسم اين است بلايى که سر من امد
بين گودال سر جسم تو تکرار شود

پوشيه چادر خلخال النگو معجر
همه را کوفه نامرد خريدار شود

من نديدم سر خونى نشده در اين شهر
کودک و پير کسى وارد دربار شود

سنگ از بام کند کار عمود اهن
همه سرها به خدا مثل علمدار شود

سر هر کوچه کمى از بدنم ريخت است
خاک راه پسر حيدر کرار شود

سر بر نيزه و سنگ و چقدر چشم چران
دختران فاطمه بد جور گرفتار شود

سر دروازه حسين منتظرات ميمانم
تا که اى نيزه نشين لحظه ديدار شود

حنجر پاره شده ارثيه پهلو شد
نوک نيزه اثرش چون نوک مسمار شود

شاعر : قاسم نعمتی

  • یکشنبه
  • 11
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:51
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 مجتبی خرسندی

#مرثیه مسلم بن عقیل -( نکرده است به عهدش کسی وفا مسلم ) * مجتبی خرسندی

4355

#مرثیه مسلم بن عقیل  -( نکرده است به عهدش کسی وفا مسلم ) نکرده است به عهدش کسی وفا مسلم
رسیده ای به سرانجام ماجرا مسلم

علی ندیده وفا از اهالی این شهر
نشسته ای به امید وفا چرا مسلم؟

نماز مغرب اگر صدهزارتا باشند
دوباره یک نفری موقع عشا مسلم

دوچشم مردم این شهر کور خواهد شد
اگر اشاره کند برقی از طلا مسلم

ببین که مردتر از مردهاست پیرزنی
امید نیست به این قوم بی حیا مسلم

شب نجات تو از دست شبه مردان است
هزار شکر که دیگر شدی رها مسلم

نمانده راهی و تو بی پناهی و باید
فقط بلند کنی دست بر دعا مسلم

رسیده ای به سرانجام و حیله ی کوفی
ببین خیال تو را برده تا کجا مسلم

اگر چه از سر دارالعماره می افتی
سرت نمی رود اما به نیزه ها مسلم

هزار شکر خدا را دگر نمی ما

  • یکشنبه
  • 11
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:55
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مرثیه مسلم بن عقیل -( خواستم نامه دهم كوفه نيا محشر كبراست ) *

1176
1

مرثیه مسلم بن عقیل  -( خواستم نامه دهم كوفه نيا محشر كبراست ) خواستم نامه دهم كوفه نيا محشر كبراست
خواستم تا بنويسم كه نيا آخر دنياست
پر حيله ترين شهر همينجاست، همينجاست
دلشوره ي من بهر علي اكبر ليلاست

كاش مي شد بنويسم كه نيا يوسف زهرا
اما نشد آقا ... نشد آقا ... نشد آقا

اينجا سر بازار خريدار زياد است
آقا، نكند فكر كني يار زياد است
تمّار كم است و رٓسٓنِ دار زياد است
در كوفه فقط مرد ریا كار زياد است

اينجا سر هر بام خودش معدن سنگ است
مرد و زن اين شهر، آماده ي جنگ است

اينجا دگر از بيعت و پيمان اثري نيست
بر تيرگي شب، دگر اينجا سحري نيست
ديگر خبر از لشكر چندصد نفري نيست
وقتي كه بيايي دگر از من خبري نيست

آهنگري شهر، شلوغ است، شلوغ است
اين ها كه نوشتند بيا

  • یکشنبه
  • 11
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 16:24
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مرثیه مسلم بن عقیل -( در کوفه کسی یاریِ این زار نیامد ) *

1182
-1

مرثیه مسلم بن عقیل  -( در کوفه کسی یاریِ این زار نیامد ) در کوفه کسی یاریِ این زار نیامد
یاری ز کسی جز در و دیوار نیامد

دستان زیادی همگی عهد بستند
دستش چو ببستند یکی یار نیامد

تبدار شد از سیلی و شلاق حریفان
از بهر تبش هیچ پرستار نیامد

پایش همه تاول بدنش پر ز جراحت
مرهم به جز از سنگ به بیمار نیامد

بردار کشیدند تنش از رهِ کینه
جز باد صبا کس به سرِ دار نیامد

بر دامن دار از دل هر کوچه رسیدند
حتی نفری جز پیِ دیدار نیامد

کوبیده شد از بام به روی ورق خاک
حرفی به لبش جز غم دلدار نیامد

آماده شو ای دل که دگر بار بگویی
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد

داریوش جعفری

  • یکشنبه
  • 11
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 16:28
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

حضرت مسلم بن عقیل -( وقتی نفس از سینه بالاتر نیاید ) * حسن لطفی

1891

حضرت مسلم بن عقیل -( وقتی نفس از سینه بالاتر نیاید ) وقتی نفس از سینه بالاتر نیاید
جز هِق هِق از این مردِ غمگین بر نیاید

خیلی برایِ آبرویم بد شد اینجا
آنقدر بد دیدم که در باور نیاید

در را خودم بر رویِ دشمن باز کردم
گفتم به طوعه تا که پشت در نیاید

سوگند خوردم در مدینه بعدِ زهرا
خانومِ خانه پشتِ در دیگر نیاید

دیر است اما کاش می شد تا عقیله
شهرِ تنور و خار و خاکستر نیاید

بر پُشتِ دستم می زنم دیدی چه کردم
هرکس بیاید مادرِ اصغر نیاید
***
ای کوفه باتو آرزویم رفت از دست
بی آبروها آبرویم رفت از دست

در کوچه ها بر خاکها رویم کشیدند
در را شکستند و به پهلویم کشیدند

در پیشِ زنهاشان غرورم را شکستند
با پا زدنهاشان غرورم را شکستند

از بس که زخمم می زدند

  • یکشنبه
  • 11
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 16:32
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

حضرت مسلم بن عقیل -( من پیک عشق هستم و نامه بر حسین ) * محسن حنیفی

1348

حضرت مسلم بن عقیل -( من پیک عشق هستم و نامه بر حسین ) من پیک عشق هستم و نامه بر حسین
اول فدایی حرم خواهر حسین

لب تشنه ام ولی نزنم لب به آبها
سیراب میشوم فقط از ساغر حسین

گرد و غبار چهره ام امضا نموده است
مسلم جبین نسوده به غیر از در حسین

فطرس کجاست تا ببرد این پیام را؟
باید سلام من برسد محضر حسین

دلواپسم برای النگوی دخترش
دلواپس ربودن انگشتر حسین

مثل تنور لحظه به لحظه گداختم
نقشه کشیده اند برای سر حسین

خولی و شمر از عددی حرف میزنند
حرف ازدوازده شد و از حنجر حسین

روی قناره تشنه ی صوت حجازی ام
تا که علم شود نوک نی منبر حسین

پایین پای اکبر او مدفن من است
در کوفه نیست مقبره ی نوکر حسین

شاعر : محسن حنیفی

  • یکشنبه
  • 11
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 16:35
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

حضرت مسلم بن عقیل -( گر چه من خود نسب از حضرت مولا دارم ) * محمود ژولیده

1453
1

حضرت مسلم بن عقیل -( گر چه من خود نسب از حضرت مولا دارم ) گر چه من خود نسب از حضرت مولا دارم
بخدا عشق به ذرّیۀ زهرا دارم

من غلام حسنم خادم دربارِ حسین
آبرویی اگرم هست ، از آنجا دارم

سرِ سودا زده ام نذر علی اکبر اوست
جان ناقابل خود ، هدیه به آقا دارم

امرِ آقام حسین است سفیرش باشم
من مطیعِ ولی ام ، حکمِ تولا دارم

بین این قوم مُذَبذَب که به دنیا غرقند
حکمِ گردآوریِ بیعتِ آنها دارم

مشگلی نیست،فقط کاش خدا رحم کند
ترس از غربت مولا ؛ نه ز اعدا دارم

نامه دادند حسین! هجده هزار آمادند
امتی گفت بیا، از تو تمنا دارم

باغهامان همه آمادۀ برداشت شده
کوفه ميگفت ترا، شوق تماشا دارم

نیم روزی همه از بیعت خود برگشتند
چند روزیست که دلشورۀ ...این را دارم

نامه دادم

  • یکشنبه
  • 11
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 16:41
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت مسلم بن عقیل -( تنها نه کسی تو را هماورد نبود ) * احد ده بزرگی

1045

حضرت مسلم بن عقیل -( تنها نه کسی تو را هماورد نبود ) تنها نه کسی تو را هماورد نبود
یک مردِ نبرد، یار و همدرد نبود

آن شب که زنی کرد حمایت از تو
در کوفه به حقّ حق که یک مرد نبود

شاعر : احد ده بزرگی

  • یکشنبه
  • 11
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 16:48
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 رضا رسولی

مسلم ابن عقیل -( با اشک و خون دل ، رو خاک کوچه ها ) * رضا رسولی

991

مسلم ابن عقیل -( با اشک و خون دل ، رو خاک کوچه ها ) با اشک و خون دل ، رو خاک کوچه ها

نوشتم یا حسین ، نیا کوفه نیا

نیا که رسم کوفه نامردیه

نیا که بی وفایی بد دردیه

کار من کوچه گردیه

حسین جان ، شدم میون کوفه تماشایی

*(حسین جان ، الهی که پسرعمو نیایی)

شاعر : رضا رسولی

دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 16:01
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

مسلم ابن عقیل -( خبر ببر ز کوفه باد صبا ) * میثم مومنی نژاد

1072
2

مسلم ابن عقیل -( خبر ببر ز کوفه باد صبا ) خبر ببر ز کوفه باد صبا

بگو به آواره ی بین صحرا

کوفه میا حسین یاابن الزهرا

مهمانم و لب تشنه گردم فدا

بگو سرم شده ز پیکر جدا

کوفه میا حسین یابن الزهرا

یاری ندارم حسین

من بی قرارم حسین

گرید به غربت من طناب دارم حسین

سیدی حسین جان

******

در کوچه ها ماندم غریب و تنها

در زیر سنگ کوفه دارم نوا

کوفه میا حسین یابن الزهرا

دشمن کند حال مرا تماشا

به اشک چشم من زند طعنه ها

کوفه میا حسین یابن الزهرا

ببین تو تاب و تبم

خون میچکد از لبم

سرم شکسته اما یاد سر زینبم

سیدی حسین جان

شاعر : میثم مومنی نژاد

دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 16:41
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مسلم ابن عقیل -( پُرِ از نیرنگ ، کوفه ی صد رنگ ) * افشین منصوری فر

992
1

مسلم ابن عقیل -( پُرِ از نیرنگ ، کوفه ی صد رنگ ) پُرِ از نیرنگ ، کوفه ی صد رنگ

با لشکرِ کُفر ، (شدن هماهنگ)٢

کوفیا خیلی پستن

پشت من و بشکستن

شمشیر و از رو بستن

(میترسم آقا ، بِشى تو تنها)٢

کوفه پُرِ از نانجیبه

سفیرِ تو خیلی غریبه

ببین شده بی یار و یاور

کوفه میا (کوفه فریبه)٢

(مولای من میا به کوفه)۴

******

نگرونم کرد ، آقا این مطلب

که شدْ همراهِت ، (بی بی جان زینب)٢

عهدهای کوفی ننگه

کوفه تو فکر جنگه

جنس دلاشون سنگه

(در تابم و تب ، برای زینب)٢

به یادِ لب هات آبْ نخوردم

دلم رو دستِ تو سپردم

با لبِ تشنه آخرین دَم

گفتم به لبْ (حسینو مُرْدَم)٢

(مولای من عزیزِ زهرا)۴

شاعر : افشین منصوری فر

دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 17:34
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مسلم ابن عقیل -( تو رو قسمت میدم آقا (یاحسین)۳ ) * حبیب باقرزاده

1124

مسلم ابن عقیل -( تو رو قسمت میدم آقا (یاحسین)۳ ) تو رو قسمت میدم آقا (یاحسین)۳

تو رو به خدا کوفه نیا (یاحسین)۳

وای خیلی غریبم

وای میا حبیبم

تویی شیب الخضیبم

حسین آقام

*****

اینا همه پیمان شکستن (واویلا)۳

در خونه هاشونو بستن (واویلا)۳

آه دلشوره دارم

آه با چشم زارم

برای تو می بارم

حسین آقام

شاعر : حبیب باقرزاده

دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 17:37
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مسلم ابن عقیل -( یه سفیر غریب ، تو غما و بلا ) * ابوالفضل آلوئیان

1221

مسلم ابن عقیل -( یه سفیر غریب ، تو غما و بلا ) یه سفیر غریب ، تو غما و بلا

تک تنها شده ، میون کوچه ها

نیستش ، وفا تو این دنیا

میشم، با غصه ها تنها

برگرد ، کوفه نیا اقا

کوفه نیا عزیز زهرا

شکسته بیعت نامردا

میمونی تنها تو صحرا

(کوفه نیا عزیز زهرا)3

******

روی دار بلا ، میخونه بانوا

نیا کوفه حسین نیا کوفه نیا

برگرد، میشن گلات پرپر

برگرد، حیفِ علی اصغر

برگرد، نزار بشه بی سر

من مسلم روی دارم

کوفه نیا ای سالارم

از دیده هام خون میبارم

(کوفه نیا عزیز زهرا)3

شاعر : ابوالفضل آلوئیان

دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 17:40
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

مسلم ابن عقیل -( سفیر عشق حسین زهرا ) * محسن طالبی پور

1103

مسلم ابن عقیل -( سفیر عشق حسین زهرا ) سفیر عشق حسین زهرا

تو شهر کوفه غریب و تنها

نداره یار و یاور هوای گریه داره

سرش رو روی خاکا می زاره

آخه دلش بی تابه غریبی ی دلداره

می گه نیا حسین این کوفیا حسین

با هم عهد جفا بستن

پی سرت هستن

حسین نیا به کوفه

******

به روی بام دارالاماره

نام حسین و رو لب میاره

دو دیده ی محزونش همش خیس بارونه

لبای خشکش غرقه به خونه

می گه یه مرد پیداشه آقامو برگردونه

کوفه برس به داد آقام داره میاد

ای وای با ساقی ی ماهش

با طفل شماهش

حسین نیا به کوفه

شاعر : محسن طالبی پور

دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 18:19
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مسلم ابن عقیل -( سه شعبه پر شده تو بازار ) *

1001
1

مسلم ابن عقیل -( سه شعبه پر شده تو بازار ) سه شعبه پر شده تو بازار

وای به حال چشم علمدار

حرمله هاشون صف کشیدن

از آل پیغمبر بریدن

خیلی پلیدن

داری میای ولی آقا ششماهتو نیار به همراه

نیار آقا رقیه تو که پیر می شه زودی توی مسیر این راه

******

آقا نیا تنها می مونی

زیر سم اسبا می مونی

رو جیگر تو داغ می زارن

برا سر تو نقشه دارن

رحمی ندارن

رسمشونه از روی بام رو اسیرا آتیش می ریزن

ترسم برا دخترته تو هم می دونی کوفیا پی کنیزن

طالبی پور رستمی

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 18:25
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

زمینه ده شب محرم _ شهادت حضرت مسلم (ع) -( پُرِ از نیرنگ ، کوفه ی صد رنگ ) * افشین منصوری فر

1506
1

زمینه ده شب محرم _ شهادت حضرت مسلم (ع) -( پُرِ از نیرنگ ، کوفه ی صد رنگ ) پُرِ از نیرنگ ، کوفه ی صد رنگ
با لشکرِ کُفر ، (شدن هماهنگ)٢
کوفیا خیلی پستن
پشت من و بشکستن
شمشیر و از رو بستن
(میترسم آقا ، بِشى تو تنها)٢
کوفه پُرِ از نانجیبه
سفیرِ تو خیلی غریبه
ببین شده بی یار و یاور
کوفه میا (کوفه فریبه)٢
(مولای من میا به کوفه)۴
******
نگرونم کرد ، آقا این مطلب
که شدْ همراهِت ، (بی بی جان زینب)٢
عهدهای کوفی ننگه
کوفه تو فکر جنگه
جنس دلاشون سنگه
(در تابم و تب ، برای زینب)٢
به یادِ لب هات آبْ نخوردم
دلم رو دستِ تو سپردم
با لبِ تشنه آخرین دَم
گفتم به لبْ (حسینو مُرْدَم)٢
(مولای من عزیزِ زهرا)۴

شاعر : افشین منصوری فر

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 14
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 07:43
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 حسن لطفی

اشعار شب اول محرم -( در پیش تو از شرم ، آبم کرد کوفه ) * حسن لطفی

2755

اشعار شب اول محرم  -( در پیش تو از شرم ، آبم کرد کوفه ) در پیش تو از شرم ، آبم کرد کوفه

من آبرو دارم خرابم كرد کوفه

لبریز خون کردند رویم را ،عزیزم

بردند اینجا آبرویم را عزیزم

مجبور بودم بچه هایم را سپردم

با دست خود دستِ حرامی ها سپردم

باور نمی کردم مرا از پا درآورد

من مرد بودم کوفه اشکم را درآورد

باور نمی کردم برایم چال کندند

اینجا برای کُشتنم گودال کندند

من فکر می کردم وفا دارند افسوس ...

یا لااقل قدری حیا دارند افسوس ...

در کوچه هایش که غم یکریز دارد

دیوار هایش سنگهای تیز دارد

در شامِ کوفه آفتابت را نیاور

جان علی اصغر ،ربابت را نیاور

من فکر می کردم تو را چاره بیارند

شش ماهه آید چند گهواره بیارند

تا تَرکه های خیزران میسازد این شه

  • پنج شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 14:06
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت مسلم بن عقیل(ع) -( اول شب بود اما ترس فردا داشتند ) * سید محمد میر هاشمی

852
1

حضرت مسلم بن عقیل(ع) -( اول شب بود اما ترس فردا داشتند ) اول شب بود اما ترس فردا داشتند

دست وپا گم کرده بودند و تماشا داشتند

اقتدای این جماعت بر امامی دیگر است

طول دادم سجده چون، قصد فرادا داشتند

بی جهت بار اضافه با خودت اینجا میار

نامه هایی را که صدها مهر و امضا داشتند

مردمانی که به آنی خویش را منکر شوند

مانده ام ما را! چرا بر آمدن وا داشتند

اول صبحی رجزهای حماسی شان بلند

اول مغرب چو زنها خوف فردا داشتند

دست دشمن داده یکسر این شیوخ بی وفا

لشکری را بنام دوست برپا داشتند

این علی نشناس های کوفه را بشناس، آه

مردمی را که به گردن خون مولا داشتند

بد، هوایی غنیمت های جنگی گشته اند

از همان اول، بدلها نقشه گویا داشتند

نقل محفل هایشان حرف از ک

  • شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 11:56
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت مسلم بن عقیل(ع) -( با اینکه روزی داشتی کاشانه در این شهر ) * اعظم سعادتمند

4469

حضرت مسلم بن عقیل(ع) -( با اینکه روزی داشتی کاشانه در این شهر ) با اینکه روزی داشتی کاشانه در این شهر

اینجا نیا،دیگر نداری خانه در این شهر...

یادم می‌آید تا کجاها کیسه‌ای نان را

می‌برد آن شب‌ها علی بر شانه در این شهر

وقتی تمام مردمانش عاقل‌اند ای عشق!

پیدا نخواهی کرد یک دیوانه در این شهر

آواره، گشتم کوچه‌ها را یک یک اما نیست

جز طوعه هرگز قامتی مردانه در این شهر

هر کس که روزی نامهٔ یاری برایت داد

شد نیزه‌دار لشکر بیگانه در این شهر

دورت بگردم! بادهای شام آوردند

انگار با خود قحطی پروانه در این شهر

این نامه از مسلم به دستت می‌رسد اما

کشتند او را ناجوانمردانه در این شهر

شاعر : اعظم سعادتمند

دانلود سبک

  • شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 11:57
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

حضرت مسلم بن عقیل(ع) -( هر بلایی سرم آمد به فدای سر تو ) * قاسم نعمتی

1510
1

حضرت مسلم بن عقیل(ع) -( هر بلایی سرم آمد به فدای سر تو ) هر بلایی سرم آمد به فدای سر تو

به فَدایِ پرِ قنداقِ علی اصغرِ تو

حاضرم بر سر بازار به خیرات روم

ننشیند پَرِ خاکی به سرِ خواهرِ تو

بر سر من ، همه تفریح کنان سنگ زدند

وای بر صورت چون برگِ گُلِ دختر تو

از همین جا همه تقسیم غنائم کردند

در کمینند به تاراج برند لشگر تو

ترسم این است که گرفتار شوی در گودال

می شود با نوک نیزه زیر و رو پیکر تو

هر تکانی که سرت بر سر نیزه بخورد

باز تر میشود این پاره گیه حنجر تو

شاعر : قاسم نعمتی

  • شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 11:59
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 محسن ناصحی

حضرت مسلم بن عقیل(ع) -( روضه خوان بر روی منبر سخت لب وا می کند ) * محسن ناصحی

1121
-1

حضرت مسلم بن عقیل(ع) -( روضه خوان بر روی منبر سخت لب وا می کند ) روضه خوان بر روی منبر سخت لب وا می کند

روضه را با اشک چشمان خود انشا می کند

روضه ها را یک به یک رده کرده مسلم را غریب

در میان کوچه های کوفه پیدا می کند

چون پدر را می کشند از کودکش باید گذشت

کربلا انگار جور دیگری تا می کند

بچه های مسلم از بابای خود تنهاترند

حکم قتل بچه ها را شهر امضا می کند

کوفه در تاریخ خود بسیار حارث پرور است

خنجرش را در گلوی بچه ها جا می کند

اینکه اکبر بود یا فرزند مسلم ، فرق نیست

کوفه هرکس را بخواهد اربن اربا می کند

می کشد فرزند را همراه بابا و سپس

می رود بر بام و سرها را تماشا می کند

شاعر : محسن ناصحی

  • شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 12:01
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 محمد فردوسی

حضرت مسلم بن عقیل(ع) -( مسلمم سلمانُ منّای حسین ) * محمد فردوسی

978
2

حضرت مسلم بن عقیل(ع) -( مسلمم سلمانُ منّای حسین ) مسلمم سلمانُ منّای حسین

در رگ من خون بابای حسین

قبله گاهم قدّ و بالای حسین

ارزشم هیچ است منهای حسین

آی مردم ! من حسینی مذهبم

دست بوس بچّه های زینبم

هر که عاشق شد فراقش بیشتر

سالک حق ، اتّفاقش بیشتر

عاشق تو ، اشتیاقش بیشتر

می خورد سبک و سیاقش بیشتر ...

... به اُویسی که « ندیده » عاشق است

مثل او دندان مسلم هم شکست

کوفه شهر حیله و نیرنگ هاست

رسم این ها رسم بی فرهنگ هاست

صورت ما سجده گاه سنگ هاست

فاصله گر بین ما فرسنگ هاست ...

... عطر سیبت به مشامم می رسد

سوی تو پیک سلامم می رسد

عشق تو در قلب کوفه جا نشد

بینشان یک مرد هم پیدا نشد

قطره قطره جمعشان دریا نشد

هر چه گشتم در به رویم

  • شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 12:02
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

حضرت مسلم بن عقیل(ع) -( کوهى ز درد بر سر شانه کشیده ام ) * قاسم نعمتی

1705

حضرت مسلم بن عقیل(ع) -( کوهى ز درد بر سر شانه کشیده ام  ) کوهى ز درد بر سر شانه کشیده ام

گشتم ولى براى تو یارى ندیده ام

ذکر قنوت هاى نمازم عوض شده

کوفه میاست ذکر سحر تا سپیده ام

هر جا که رو زدم به در بسته خورده ام

دور تمام شهر به عشقت دویده ام

نذر نگاه دو على ات این دو پسر

قربان خاک پاى رقیه حمیده ام

بازارهاى کوفه غرور مرا شکست

من طعم حرف هاى بدش را چشیده ام

گفتم به طوعه هر چه که شد پشت در میا

چون داغدیده غم یک خمیده ام

تاثیر ضربه هاى لگد روى دنده هاست

از مادرت بپرس دگر من بریده ام

دیدم یکى سه شعبه مخصوص میخرد

در فکر چشم و سینه و حلقى دریده ام

پشت قباله زن خولى سر شماست

با گوش خویش قول و قرارى شنیده ام

اینان به سر بریدن من قانع نیست

  • شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 12:15
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

مظلوم کوفه -( درکوچه های کوفه مظلوم وبی پناهم ) * اسماعیل تقوایی

984
2

مظلوم کوفه -( درکوچه های کوفه مظلوم وبی پناهم  ) درکوچه های کوفه مظلوم وبی پناهم
آتش گرفته این دل از هرم وسوز آهم

خالی نموده پشتم نامردمان کوفه
تنها میان کوفه بی لشگر وسپاهم

هرخانه ای روم در، بسته بود برویم
مردی نباشد اینجا یک زن شده پناهم

بنوشته ام برایت کوفه بیا تو مولا
برمن ببخش وبگذر جانا ز اشتباهم

بر بام قصر کوفه خونین دهان بگریم
سوی مدینه مولا خیره بود نگاهم

با اشک وناله گویم مولا میا به کوفه
ارسال نامه کردم غمگین وروسیاهم

با جان خود نمایم جبران نامه ام را
جسمم کشند برخاک تا که شود گواهم

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • یکشنبه
  • 5
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 15:47
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه‌ی سینه زنی -(شهادت حضرت مسلم ع) * مرتضی محمودپور

873
1

نوحه‌ی سینه زنی -(شهادت حضرت مسلم ع) نوحه سینه زنی
شهادت حضرت مسلم(ع)
بنداول

در کوفه من سرگردونم

تنها شدم پریشونم

لیلای عشق من تویی

من بین صحرا مجنونم

من زائر و تو کعبه‌ای دورت میگردم

آقا ببین بالای دار خون گریه کردم

واغربتا واغربتا ای حسین جانم(۲)
بند دوم

مهمان کوفی امشبم

فردا به فکر زینبم

با صورت گلگون ببین

از عشق تو جان بر لبم

دست مرا بستند و من پایت استادم

من هستیم را در رهت آقاجان دادم

واغربتا واغربتا ای حسین جانم(۲)
بندسوم

سوزد دلم از آه تو

قربان روی ماه تو

آقا سفیرت کشته شده

گشته فدای راه تو

آقا سلام میدهم از بام کوفه

واویلتا واویلتا از شام کوفه

واغربتا واغربتا ای حسین جانم

  • پنج شنبه
  • 25
  • مرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 03:14
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

دانلود نوحه شب اول محرم با صدای محمود کریمی -( ای نگاهت روشنای کربلا ) *

5439
9

دانلود نوحه شب اول محرم با صدای محمود کریمی -( ای نگاهت روشنای کربلا  ) ای نگاهت روشنای کربلا

روح بخش ریگ های کربلا

من کی ام انتهای غربتم

ابتدای ماجرای کربلا

من غریب کوچه های روضه ام

آشنایم آشنای کربلا

شانه ام بر شانۀ دیوارها

گریه دارم بر عزای کربلا

چشم هایم روبه سوی محمل ات

اشک هایم رونمای کربلا

از لب و دندان من جاریست خون

در غم خون خدای کربلا

بر سر دارالعماره آمدم

تا بیایم پا به پای کربلا

خون من بادا فدای عاشقی

ای خدا هم خون بهای کربلا

با تپش های دلم با هر نفس

می کشم پر در هوای کربلا

عشق یعنی ماجرای کربلا

ابتدا و انتهای کربلا

عقل یعنی حیرت و دیوانگی

سوختن روزی برای کربلا

از ازل با تو قراری داشتم

تا بذارم سر به پای کربلا

نشعۀ این باد مجنون

  • دوشنبه
  • 20
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 09:36
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

دانلود متن و سبک زمینه یا شور طلیعه محرم الحرام و توسل به حضرت مسلم بن عقیل )ع) -( بر پا کنید پرچمارو ) * امیرحسین سلطانی

1317

دانلود متن و سبک زمینه یا شور طلیعه محرم الحرام  و توسل به حضرت مسلم بن عقیل )ع) -( بر پا کنید پرچمارو ) بر پا کنید پرچمارو/علامتا و طبلارو
به تن کنید سینه زنا/دوباره رخت عزارو
دوباره از حرم بگید/شعرای محتشم بگید
وصف ابالفضل و بگید/از شه باکرم بگید
)همه بسم الله_با قلبی آگاه
صدا بزنید_اباعبدالله)
)همه بسم الله_با ناله و آه
صدا بزنید_حسین ثارالله)
فدات بشم حسین/دوباره بیرق تو بر پا شد
فدات بشم حسین/دوباره مستمعت زهرا شد
فدات بشم حسین/دوباره از تو میخونه نوکر
فدات بشم حسین/دوباره ماهه ما نوکرها شد
(حسین جان حسین،جانِ جانانم اباعبدالله)

بند دوم
دوباره اسفند و گلاب/چایی روضه میشه باب
دوباره روضه خون میگه/از عطش طفل رباب
دوباره نوحه،دودمه/ذکر شهید علقمه
دوباره همناله میشم/با ناله های فاطمه
(میاد صدای

  • سه شنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 04:48
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

دانلود متن و سبک نوحه شب اول محرم حضرت مسلم (ع) -( نیا حسین کوفه نیا ) * علی بهرامی نیا

5381
4

دانلود متن و سبک نوحه شب اول محرم حضرت مسلم (ع) -( نیا حسین کوفه نیا ) بنداول
نیا حسین کوفه نیا
این شهر پر از رنگ و ریاست
این سرزمین پربلاست
سهم من و تو ناسزاست
اینجا یه عده بددهن
اینجا یه مشت پیمان شکن
بر پیکرت سنگ می زنن
میشی تو اینجا بی کفن
برگرد برو امیرم،کوفه وفا نداره
کوفی بی مروت شرم و حیا نداره
واویلتا واویلا.........واویلتلا واویلا
بنددوم
نیا تو با اهل حرم
برات غمین و مضطرم
نبینمت غریب شدی
فدا سرت بشه سرم
میشی قتیل العبرات
وای از دل مخدرات
این نا مسلمونا تورو
منع کردن از آب فرات
کوفه نیا حسین جان،حرفا همه دروغه
بازار تیغ و تیر و شمشیرشون شلوغه
واویلتا واویلا........واویلتا واویلا
بند سوم
اینجا ز ملک ری سخن
اینجا علیه تو شدن
دلشوره دارم بهرتو
کوفه نیا حسی

  • چهارشنبه
  • 22
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 04:45
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب

دانلود متن وسبک نوحه شهادت حضرت مسلم علیه السلام -( سرگردونم تو کوچه ها ) * حامد شریف

1537

دانلود متن وسبک نوحه   شهادت حضرت مسلم علیه السلام   -( سرگردونم تو کوچه ها ) بنداول؛
سرگردونم تو کوچه ها
با گریه هام میگم: نیا
این مردم ندارن وفا
کوفه نیا
زیر حرفاشون زدن و
به گریه هام میخندن و
خدایی که نامردن و
کوفه نیا
کوفه نیا تو رو به خون مادرت
کوفه نیا تو به جون خواهرت
کوفه نیا جون رقیه دخترت
کوفه نیا
[ثارالله یا ابن فاطمه ۳ کوفه نیا ]
بند دوم؛
خورشید اینجا بی فروغ
دروغ «حرفا شون همگی»
سر آهنگرا شلوغ
کوفه نیا
دارن سه شعبه میخرن
واسه گلهای نسترن
نسل قاتل حیدرن
کوفه نیا
کوفه نیا اینجا شهر نیرنگه
کوفه نیا دامن ها پرِ سنگه
کوفه نیا کوچه هاش خیلی تنگه
واویلا
[ثارالله یا ابن فاطمه ۳ کوفه نیا]
بند سوم؛
به قامت اکبر نیا
به حلقوم اصغر نیا
میوفتی زیر دست و پا
یا زهرا
علمت م

  • چهارشنبه
  • 22
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 11:40
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

شعر شهادت حضرت مسلم(ع) -( مسلم ستاره ای به بلندای عشق توست ) * اسماعیل شبرنگ

983
0

شعر شهادت حضرت مسلم(ع) -( مسلم ستاره ای به بلندای عشق توست  ) تنهاترین غریب
تنهاترین غریب کجایی پسر عمو

کشته مرا هوای جدایی پسر عمو

زخمی ترین ستاره ی دارالاماره ام

آماده ام برای رهایی پسر عمو

فریاد می زنم که به اینجا سفر نکن

دیگر مرا نمانده صدایی پسر عمو

امشب همه فدایی و فردا همه فرار!!

در عهد کوفه نیست وفایی پسر عمو

از بچه های فاطمه فرمان نمی برند

اینجا اسیر جور و جفایی پسر عمو

یک پیر زن به داد دل خسته ام رسید

بر زخم من رسانده دوایی پسر عمو

شرمنده ام از این که نوشتم بیا حسین

دارم به لب دعا که نیایی پسر عمو

راهی شده دلم به تمنای دیدنت

با کاروان کرببلایی پسر عمو

بختش بلند آنکه دلش جای عشق توست

مسلم ستاره ای به بلندای عشق توست

شاعر : اسما

  • پنج شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 09:05
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد