اشعار شهادت حضرت مسلم

مرتب سازی براساس

حضرت مسلم -(کوفه سرتاپاش نیرنگ است برگرد ای حسین(ع)) * علی ساعدی

401

حضرت مسلم  -(کوفه سرتاپاش نیرنگ است برگرد ای حسین(ع)) کوفه سرتاپاش نیرنگ است برگرد ای حسین(ع)
میزبان،صدرو وصدرنگ است برگرد ای حسین(ع)

غیرطوعه یک نفر دَر را به رویم وانکرد
در ستم،کوفه هماهنگ است برگرد ای حسین(ع)

عهد را بشکسته اند و دست من را بسته اند
اشکم ازاین فتنه خونرنگ است برگرد ای حسین(ع)

خون دلها خورد مولایم علی(ع)از دستشان
شهرت این کوفیان ننگ است برگرد ای حسین(ع)

این سخن سربسته می گویم که زینب(س)را مَیار
پشت بام خانه ها سنگ است برگرد ای حسین(ع)

السّلام و ، والسّلام و این کلام آخرم
میزبان آماده ی جنگ است برگرد ای حسین(ع)

  • چهارشنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 10:55
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

حضرت مسلم -(کوفه سرتاپاش نیرنگ است برگرد ای حسین(ع)) * علی ساعدی

479

حضرت مسلم  -(کوفه سرتاپاش نیرنگ است برگرد ای حسین(ع)) کوفه سرتاپاش نیرنگ است برگرد ای حسین(ع)
میزبان،صدرو وصدرنگ است برگرد ای حسین(ع)

غیرطوعه یک نفر دَر را به رویم وانکرد
در ستم،کوفه هماهنگ است برگرد ای حسین(ع)

عهد را بشکسته اند و دست من را بسته اند
اشکم ازاین فتنه خونرنگ است برگرد ای حسین(ع)

خون دلها خورد مولایم علی(ع)از دستشان
شهرت این کوفیان ننگ است برگرد ای حسین(ع)

این سخن سربسته می گویم که زینب(س)را مَیار
پشت بام خانه ها سنگ است برگرد ای حسین(ع)

السّلام و ، والسّلام و این کلام آخرم
میزبان آماده ی جنگ است برگرد ای حسین(ع)

  • چهارشنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 10:55
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

چهار پاره: حضرت مسلم علیه السلام * دانیال تقوی

1477
1

چهار پاره: حضرت مسلم علیه السلام سفیر سیدالشهدا
حضرت مسلم(ع)

السلام ای سفیر خون خدا
شیر مادر تو را حلالت باد
تو که هستی که سیدالشهدا
بین گودال خون سلامت داد
.....
تا که مولا علی ز پیغمبر
از وفایت شنیده شرح و دلیل
گریه میکرد و زیر لب میگفت
مرحبا بر تو مسلم بن عقیل
.....
من همانم که در محله یمان
روضه تعطیل و پشت در ماندم
یادم آمد که پشت در ماندی
روضه ی غربت تو را خواندم
.....
بخدا روضه ی تو سنگین است
بس پشیمانی و پریشانی
چه به روز حسین می آید
زین مصیبت همیشه گریانی
......
مردمانی که در طفولیت
لقمه از دست مرتضی خوردند
لشکری با تمام تجهیزات
بعد قتلت به کربلا بردند
......
آنچنان شد که حضرت سجاد
از غم لحظه های رخ داده
با دلی پر بهانه گفت ای کاش
من ز مادر نمیشدم زاده
......

  • چهارشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 07:49
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

حضرت مسلم(ع) -(ای دل بیا که وقتِ دعا و عبادت است) *سعدی زمان سیدرضا حسینی

1604

حضرت مسلم(ع) -(ای دل بیا که وقتِ دعا و عبادت است) ای دل بیا که وقتِ دعا و عبادت است
تیرِ سؤال در هدفِ استجابت است

امروز روزِ نهمِ ذی حجّةُ الحرام
بر عاصیان گشاده درِ لطف و رَحمت است

خرّم کسی که در عَرفات است و مُحرم است
مهمان حقّ و عازمِ بزمِ ضیافت است

امروز هر دلی به سوی کعبه است و لیک
دلهای ما به کوفه و پابندِ مُحنت است

در حیرتم زِ کوفه و از اهلِ آن دیار
اهلش چه مَردمند و چه شهر آن ولایت است

دل سخت و سست عهد بوَد کوفیانِ دون
مهمان کُشی به مردمِ آن شهر عادت است

آنکو غریب باشد و مهمان در آن دیار
آماجِ سنگِ کینه و تیغِ عَدوات است

احوالِ مُسلم ابنِ عَقیل است شاهدم
آنکو سفیرِ زادهء خَتمِ رِسالت است

در پشتِ بامِ دارُالاِماره سَفیرِ شاه
رو بر حِجاز و گرمِ پیامِ سِفارت است

بگذر به شهرِ مکّه صبا، گو به شاهِ دین
مُسلم اسیرِ پنجهء قومِ ضَلالت است

در کوفه حزبِ آلِ پیمبر بسی ضَعیف
آلِ امیّه مرکزِ نیرو و قُدرت است

زنهار عزمِ کوفه مَکن ای شهِ حجاز
اهلِ عراق حیله گر و پَست فِطرت است

اکبر، رضا مباش شود کُشته بی دریغ
لیلا به زیرِ سایهء آن سَرو قامت است

حیف است بازوانِ ابوالفضل، کان جوان
شیرافکن است و مَظهرِ حیدر به صُولت است

قاسم که یادگارِ بوَد از برادرت
آید به کوفه گر، کفنش جای خَلعت است

مانندِ غُنچهء نشکفته است اصغرت
پیکان به جای شیر مر او را حَوالت است

از راه باز گرد که بر خواهرانِ تو
در شهرِ کوفه بیمِ جَفا و اِسارت است

بر کودکانِ مَهدِ ولایت ترحّمی
کان نازدانه ها چو گلِ با لطافت است

آن هیجده هزار که کردند بیعتم
اکنون یکایک آن همه در نَقضِ بیعت است

دستم بریده باد نوشتم شَها بیا
دستم به دامانت که سَفیرت خَجالت است

شَرمنده ام زِ روی تو تا روزِ واپسین
نومید از حَیات و نَصیبم نِدامت است

جلّاد تیغ در کف و بسته دو دستِ من
ای دستِ کردگار، زمانِ صعوبت است

تن همچو شاهباز زِ پیکان گشوده پر
اندر هوای ذروهء اَعلای عَزّت است

آبم نمی دهند گروهِ سَتم شُعار
از سوزشِ عطش جگرم پُر حَرارت است

مانندِ من کُشند تو را هم زِ تشنگی
آب ار چه مَهرِ فاطمه و مالِ عِترت است

فَرقم چو فَرقِ شاهِ ولایت شکافته
مِحرابِ کوفه شاهدِ شاهِ وِلایت است

امّا گواهِ من، بوَد از وی بسی بلند
زیرا گواه، ذروهء کاخِ عِمارت است

زخمِ خدنگ و تیغ فزون از ستاره شد
جسمم چو آسمان و نجومش جَراحت است

خورده به صُورتم دمِ شمشیرِ آبدار
دندانِ من شکسته زِ قومِ شَقاوت است

ای باغبانِ عشق، گُلت شد اسیرِ خار
خاری که جان خَراش و بسی بی مُروّت است

ای دستگیرِ خلق مرا نیست دستگیر
از پا فتاده ای نگرانِ حِمایت است

در آرزوی دیدنِ رویت شوم شَهید
قربانِ خاکپای تو، وقتِ شَهادت است

ای آنکه قامتِ تو قیامت کند به پا
در شهرِ کوفه شُورشِ روزِ قیامت است

این آخرین سلامِ من است ای شهِ جهان
پیکِ اجل رسیده و هنگامِ رِحلت است

انعام کن شَها تو سزاوارِ شأنِ خویش
مَنگر (حسینی) از همگان بی لیاقت است

  • دوشنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 23:36
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شهادت حضرت مسلم بن عقیل(ع) -( مسلمت دارد به روی دار، خیلی حرفها) * رضا دین پرور

413

شهادت حضرت مسلم بن عقیل(ع) -( مسلمت دارد به روی دار، خیلی حرفها) مسلمت دارد به روی دار، خیلی حرفها
کار من را کرده اینجا زار، خیلی حرفها

دست من بسته، لب من زخم و چشمم تار شد
کُشت من را موقع افطار، خیلی حرفها

مادرت زهرا...علی... آتش... نه آقاجان ببخش
جا ندارد که شود تکرار، خیلی حرفها

کوفیان پای سر تو نرخ تعیین کرده اند
پخش شد در کوچه و بازار، خیلی حرفها

با سه شعبه حرمله آید به جنگ اصغرت
گشته آقا گفتنش دشوار، خیلی حرفها

می خورد زینب زمین در کوچه های تنگ شهر
می زند با من در و دیوار، خیلی حرفها

دخترت اینجا غریبی می کند دق می کند
دخترت را می دهد آزار، خیلی حرفها

حرف معجر، گوشواره، پوشیه، خلخال شد
از تو پنهان مانده است انگار، خیلی حرفها

  • یکشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 10:31
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه سینه زنی شهادت امام باقر(ع) * مرتضی محمودپور

502
3

نوحه سینه زنی شهادت امام باقر(ع) ◾نوحه سینه زنی
◾شهادت امام باقر(ع)

◾بنداول
یادگار حسین و وارث کربلایم
شاهد راس‌خونین بر سر نیزه‌هایم
باقر العلم احمد
نام من شد محمد(۲)
واغریباغریبا واغریباغریبا واغریباغریبا(۳)

◾بنددوم
من ز نسل حسین و سید و الساجدینم
پنجمین حجت حق بر همه اهل دینم
همسفر با اسیران
رفته تا شام ویران(۲)
واغریباغریبا واغریباغریبا واغریبا(۳)

◾بندسوم
زهرکین‌زد شراره تا که برجسم وجانم
سوی جد گرامم من به جنت روانم
میهمان شهیدان
گشته با چشم گریان(۲)
واغریبا غریبا وا غریبا غریبا وا غریبا(۳)

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • شنبه
  • 3
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 16:57
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

رباعی.. حضرت مسلم_ * اسماعیل تقوایی

429
1

رباعی.. حضرت مسلم_ سفیر خون خدا دین خود ادا کرده
وجان خود به ره سرورش فدا کرده
شهید اول راه حسین(ع) مسلم بود
همو که هستی خود نذر مقتدا کرده

  • سه شنبه
  • 6
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 22:35
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

دو دمه‌‌های ایام مسلمیه و حجاب و عفاف * مرتضی محمودپور

339
2

دو دمه‌‌های ایام مسلمیه و حجاب و عفاف ◾دودمه‌های مسلمیه
◾و پیام برای حفظ حجاب

◾بنداول
بین کوفه گرچه مسلم یکه و تنها شده
دین از آن برپا شده(۲)

◾بنددوم
خواهران من حجاب ارثه‌ی زهرا شده
دین از آن برپاشده(۲)

◾بندسوم
حافظ این عفت ایران زمین مولا شده
دین از آن برپا شده(۲)

◾بندچهارم
از عنایات محرم خصم دون رسوا شده
دین از آن برپا شده(۲)

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • دوشنبه
  • 5
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 03:47
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا مسلم بن عقیل_نوشتم نامه تا آیی، ولی مولا پشیمانم * اسماعیل تقوایی

202

یا مسلم بن عقیل_نوشتم نامه تا آیی، ولی مولا پشیمانم یا مسلم بن عقیل
نوشتم نامه تا آیی، ولی مولا پشیمانم
چو فکرش را کنم آید سرشک خون ز چشمانم

وفایی نیست در کوفه، جفا را بیش می بینم
از این خلق دورو وشهر پر نیرنگ حیرانم

به وقت آمدن دور وبرم پر بود از مردم
کجا هستند آنها، مانده ام تنها، نمیدانم

غزیب کوفه گشتم آشنایانم همه رفتند
همه درها برویم بسته، کرده طوعه مهمانم

طرف بودم با یک لشگر و مردانه جنگیدم
همه دیدند سربار حسینم، مرد میدانم

میا کوفه میا کوفه، شده ورد زبان من
الهی نیست گردد نامه ام، ای راحت جانم

عقابی هستم و گشتم اسیر کرکسان دون
نه بر خود بلکه بر آینده ی اهل تو گریانم

در اینجا روزها را می‌شمارند بهر قتل تو
میاور زینب وزنها وطفلانت، حسین جانم

بود دارالاماره قله ی عشق وعروج من
شود له پیکرم اینگونه جانا فکر جبرانم

منم اول شهید راه عاشورای خونینت
خوشا بر من که روییده گلی در آن گلستانم

شعر:اسماعیل تقوایی

  • سه شنبه
  • 27
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 20:00
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا مسلم بن عقیل_نوشتم نامه تا آیی، ولی مولا پشیمانم * اسماعیل تقوایی

314

یا مسلم بن عقیل_نوشتم نامه تا آیی، ولی مولا پشیمانم یا مسلم بن عقیل
نوشتم نامه تا آیی، ولی مولا پشیمانم
چو فکرش را کنم آید سرشک خون ز چشمانم

وفایی نیست در کوفه، جفا را بیش می بینم
از این خلق دورو وشهر پر نیرنگ حیرانم

به وقت آمدن دور وبرم پر بود از مردم
کجا هستند آنها، مانده ام تنها، نمیدانم

غزیب کوفه گشتم آشنایانم همه رفتند
همه درها برویم بسته، کرده طوعه مهمانم

طرف بودم با یک لشگر و مردانه جنگیدم
همه دیدند سربار حسینم، مرد میدانم

میا کوفه میا کوفه، شده ورد زبان من
الهی نیست گردد نامه ام، ای راحت جانم

عقابی هستم و گشتم اسیر کرکسان دون
نه بر خود بلکه بر آینده ی اهل تو گریانم

در اینجا روزها را می‌شمارند بهر قتل تو
میاور زینب وزنها وطفلانت، حسین جانم

بود دارالاماره قله ی عشق وعروج من
شود له پیکرم اینگونه جانا فکر جبرانم

منم اول شهید راه عاشورای خونینت
خوشا بر من که روییده گلی در آن گلستانم

شعر:اسماعیل تقوایی

  • سه شنبه
  • 27
  • تیر
  • 1402
  • ساعت
  • 20:03
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

نوحه زمینه حضرت مسلم (ع) -(میا کوفه مولا حسین اینجا بویی از وفا نیست) * مرتضی شاهمندی

106

نوحه زمینه حضرت مسلم (ع) -(میا کوفه مولا حسین اینجا بویی از وفا نیست) میاکوفه مولا حسین اینجا بویی از وفا نیست
بوی غربت می رسه وکسی به فکر شمانیست

نامه هاشونم پر از دروغه
نیزه سازیاشونم شلوغه

میا کوفه یابن الزهرا
شده شهر کوفه غوغا (۴)

تو کوچه ها آقای من ببین تنها وغریبم
با یاد زینبت حسین بیقرار و بی شکیبم

توی کوفه غریبونه تنها
مسلم تو سرگردونه آقا

میا کوفه یابن الزهرا
شده شهر کوفه غوغا

  • سه شنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 22:47
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

نوحه واحد یا سنگین حضرت مسلم (ع) -(آقاجان ، بی تو تنها و غریبم) * مرتضی شاهمندی

131

نوحه واحد یا سنگین حضرت مسلم (ع) -(آقاجان ، بی  تو  تنها  و  غریبم) آقاجان ، بی تو تنها و غریبم
در غربت ، کس ندارم ای حبیبم

بُغضی نشسته است ، در این صدای من
ذکرم شده مُدام ، برگرد آقای من

آه ، غربت و درد ، آه و حسرت ، کوفه نامرد

وای ، [ ای حسین جان ۳ ] (۲)

با عشقت ، می دهم در راه تو جان
جان من ، نیا کوفه ای حسین جان

کوفیِ بی وفا ، پیمان خود شکست
بعد از علی شدند ، ملعون و پست پست

آه ، بی وفایی ، رسمه اینجا ، کاش نیایی

وای ، [ ای حسین جان ۳ ] (۲)

این مردم ، عهد خود با تو گسستند
دستان ، مسلمت از کینه بستند

بر قلب مضطرم ، باد صبا نگر
گو بر حسین که از ، کوفه تو کن گذر

آه ، تیغ و دشنه ، نقشه ی شوم ، لب تشنه

وای ، [ ای حسین جان ۳ ] (۲)

  • چهارشنبه
  • 18
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 00:15
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه شب اول محرم -(اوضاع کوفه آقا مثل دلم خرابه) * مجید آقاجانی

114

زمینه شب اول محرم  -(اوضاع کوفه آقا مثل دلم خرابه) ?بند 1

اوضاع کوفه آقا مثل دلم خرابه
سفیر تو دراین شهر غریب در عذابه
قول و قرارشونم شبیه یه سرابه

گفتم آقا بیا چه اشتباهی کردم
نمیتونم کاری کنم اسیره دردم

تو این جهنم اومدم شدم گرفتار
این همه نامردی دلم رو میده آزار

غریب حسین نیا به کوفه

?بند 2

رحمی ندارن اصلا مردم پست اینجا
دلم رو میسوزونه گفتن بعضی حرفا
به سوی من روونه شدن تموم غمها

یه سرپناهی ام نداشت دل غریبم
یه عالمه درد و بلا شده نصیبم

دار العماره میبرن منو امیرم
به دست نامردی این کوفه اسیرم

غریب حسین نیا به کوفه

?بند 3

به جای آب به خونه دل شده تازه لبهام
از این همه مصیبت جاریه اشک چشمام
دیگه به آخر خط آقا رسیده دنیام

قلبم از اینکه تو میای میزنه ناله
من نگرانم برای دل سه ساله

فهمیدم حالا که برات چه خوابی دیدن
برای کشتنت حسین نقشه کشیدن

غریب حسین نیا به کوفه

  • یکشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 16:35
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه شهادت حضرت مسلم علیه السلام -(نیا به کوفه آقا ، کوفه وفا نداره) * مجید آقاجانی

109

زمینه شهادت حضرت مسلم علیه السلام  -(نیا به کوفه آقا ، کوفه وفا نداره) ? بند 1

نیا به کوفه آقا ، کوفه وفا نداره
از آسمون اینجا داره بلا میباره

میسوزه مثل شمعی تموم حاصل من
حالی نمونده واسم گرفته این دل من

اینجا براتو اصلا کاری نکردن آقا
تک تک آدما تو فکر نبردن آقا
تو نامه گفته بودم که دست یاری دادن
چه اشتباهی کردم همه نامردن آقا

تو شهره عجب غوغایی
خسته شدم از تنهایی
درد منو کی میدونه

بارونیه چشمای من
تیره شده دنیای من
دل ازغم تو حیرونه

مولا حسین مولا جان

? بند 2

دل شده مات و مبهوت اسیره زجرو درده
با تو کسی میدونم که بیعتی نکرده

پشتمو خالی کردن مردم پست اینجا
به روی من شد آقا بسته تموم درها

غریبمو ندارم حتی یه سرپناهی
خدا کنه که مولا نشه به کوفه راهی
به وسعت یه دریا غم تو دلم نشسته
حال دلم خرابه نمونده تکیه گاهی

خون شد جگرم ای مولا
بی بال و پرم ای مولا
روضه واسه تو میخونم

هرجایی که هستی برگرد
دارم میمیرم از این درد
قلبم خونه و حیرونم

مولا حسین مولا جان

  • یکشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 16:37
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه جانسوز شب اول محرم -(این سفیر تو تنها گیر افتاد بین نامردا) * مجید آقاجانی

112

زمینه جانسوز شب اول محرم  -(این سفیر تو تنها گیر افتاد بین نامردا) ⬇️ بند ۱

این سفیر تو تنها گیر افتاد بین نامردا
حالا بادردو غصه هادیگه میسوزم اینجا

هیچ کس تو این شهر واسه تو آقا
دلسوزی نیست ای وای برگرد
نامرد کوفی با اون بی رحمیش
به اشک چشمام خنده کرد

غریب مادر ای وای

⬇️ بند ۲

تقصیر من بود ازاینکه آقاجون نامه دادم
حالامثل شمع روبه روی این طوفانو بادم

تنها و بی کس بی یارو یاور
بین این مردم حیرونم
خیلی بی تابه واسه تو آقا
این قلب خونم

غریب مادر ای وای

⬇️ بند ۳

من توی این شهر ازهیچ کس آقاخیری ندیدم
انقدظلم کردن نمیدونی چه زجری کشیدم

لعنت به این شهر لعنت به این قوم
که شرم و حیا ندارن
حالا فهمیدم که نیا اصلا
آقاجون وفا ندارن

غریب مادر ای وای

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 13:24
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

سبک شور شب اول محرم -(کوفه نیا آه از غم جدایی) * مجید آقاجانی

97

سبک شور شب اول محرم  -(کوفه نیا آه از غم جدایی) ⬇️ بند ۱

کوفه نیا آه از غم جدایی
مسلم شده محکوم به بی وفایی

کوفه نیا اینجا همه غریبن
این مردماش نامرد و نانجیبن

مهمون نوازی کردن
با طعنه خیری از اینا ندیدم
قدیه دنیا آقا
ازدست این نامردا زجر کشیدم

مولا حسین کوفه نیا

⬇️ بند ۲

غم تو دلم معلومه که نشسته
بردن منـو آقا با دست بسته

حتی یکی همراه من نمونده
قلب منو بی رحمیا سوزونده

ای کاش که برمیگشتی
این شهر مثل جهنمه آقاجون
خیلی بهم بدی شد
از ظلم و بی رحمی دلم شده خون

مولا حسین کوفه نیا

⬇️ بند ۳

از چشم من بارون غم میباه
بردن منو سمت دار العماره

وقتی غروب میشه دلم میگیره
مسلم با این دلواپسی میمیره

ناراحتم از اینکه
پیدا نمیشه اینجا آقا یاور
دلواپسم آقاجون
از لحظه های شوم میادش آخر

مولا حسین کوفه نیا

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 13:28
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه شب اول محرم -(نیا به کوفه نیا که جایی برای تو نیست) * مجید آقاجانی

113

زمینه شب اول محرم -(نیا به کوفه نیا که جایی برای تو نیست) بند ۱

نیا به کوفه نیا که جایی برای تو نیست
کسی تو این شهر آقای من هم نوای تو نیست

نیا به کوفه نیا که نامردیا زیاده
همه امیدم شبیه شمع روبه روی باده

مولا امون از این مردمای نامرد
مولا کوفه نیا ازهمون جا برگرد

حسین عزیز زهرا

بند ۲

خونه دل من برای اون چیزایی که دیدم
حالم خرابه چقدر عذاب و سختی کشیدم

دل نگرونم نداری اینجا همدم و یاور
میترسم آقا برای اون لحظه های آخر

مولا به من چه خنده تلخی کرد
مولا کوفه نیا از همون جا برگرد

حسین عزیز زهرا

بند ۳

سخته برا من از اینکه آقا تنها بمونی
میرسه روزی میون صحرا یه نیمه جونی

لحظه آخر دلم به درد و غمها اسیره
روزی میاد که سرتو روی نیزه ها میره

مولا دلم شده از آدما سرد
مولا کوفه نیا از همون جا برگرد

حسین عزیز زهرا (س)

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 13:43
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمزمه ی شب اول -(نیا به کوفه اینجا) * مجید آقاجانی

193

زمزمه ی شب اول -(نیا به کوفه اینجا) نیا به کوفه اینجا

نیا همه ی آدماش نا مردن
نمیدونی چکار با این دل کردن
آقا همه کینه ایی و بی دردن

نیا به کوفه اینجا

نیا براتو نقشه هایی دارن
داغ تورو رو این دلم میزارن
رحمی توی سینه هاشون ندارن

دلم شکسته دیگه

نیا که جای تو نمیشه اینجا
یه شبه اینجا شدم آقا تنها
مدام تو فکرتم پسر زهرا

تموم حرفم اینه

الهی که آقای من برگرده
چجور بگم که این دلم پر درده
توی تموم شهر پره نامرده

خسته و تنهام آقا
کاری نمیشه کرد دوستم بستس
بالو پر محاجرت شکستس
قلب سفیر تو یه دنیا خستس

میرم آقا دیگه

از این غمو غصه ی تو میمیرم
از این همه قلب سیاه دلگیرم
برا ادامه ی همین راه سیرم

حسین من حسین من

  • چهارشنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 18:15
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه شب اول محرم -(نیا به کوفه اینجا همه نامردن) * مجید آقاجانی

125

زمینه شب اول محرم -(نیا به کوفه اینجا همه نامردن) بند ۱

نیا به کوفه اینجا همه نامردن
نیابه کوفه دل منو خون کردن

نیابه کوفه حرفی که زدن دروغه
بازارتیغ و تیرونیزه هاشون شلوغه

کاش میتونستم نامه بدم بگم نیا
مردم این شهر آقا وفا ندارن
یکشبه اینجا پشت منو خالی کردن
فهمیدم آخر که مردماش چکارن

با اشک چشام میخونم
واسه تو دل نگرونم
_____________________________
بند ۲

با حرفاشون آقا دلمو شکستن
با لب تشنه دستای منومیبستن

دل بیقرارم واسه تو آقای غریب
پران تواین شهر آقا آدمای نانجیب

کاشکی که دستم میشکستوواست نمینوشتم
حرفایی ازتو میزدن و خودم شنیدم
ازتیغ و تیرو نیزه و نعل تازه گفتن
واسه غریبیت خیلی آقا عذاب کشیدم

آقا مثل برگ خزونم
واسه تو دل نگرونم
______________________________
بند ۳

دارم میرم با اشک و آه و ناله
دل نگرونم خیلی واسه سه ساله

دارالعماره مقصد آخر منه
حسین زهرا دلم واست شور میزنه

میایی یک روز که سرازتنت جدا میشه
میبینه زینب که تو سواری رو نیزه ها
با نعل تازه میان به روی پیکرت
خواهرت آقا دیگه ازت میشه جدا

میخونم با قلب خزونم
واسه تو دل نگرونم

  • چهارشنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 20:41
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

روضه یا زمینه حضرت مسلم(ع) -(نیا به کوفه اینجا مردماش بدن) * مجید آقاجانی

114

روضه یا زمینه حضرت مسلم(ع) -(نیا به کوفه اینجا مردماش بدن) بند ۱

نیا به کوفه اینجا مردماش بدن
منو با سنگ میزدن

نیا به کوفه واسه تو دل بیقرارم
از تو من خبر ندارم

وای-اگر که پای تو به این شهر برسه
میدونم اینو چه بلایی میاد سرت
همه از تو کینه دارن آقاجون
میتازن با مرکبا روی پیکرت

وای کوفه نیا کوفه نیا
__________________________
بند ۲
نیا به کوفه اینجا سرزمین پر بلاییه
اینجا اول غم و جداییه

نیا به کوفه حتی یک نفرنبود وفا کنه
که تورواز ته دل صدا کنه

وای-دلم حسین به سوی توپرمیزنه
وای مسلم تو رفتنیه و چاره نداره
من با دسته بسته و لبای تشنه
سلام میدم به توازشمس العماره

وای کوفه نیا کوفه نیا

  • چهارشنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 21:20
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 رضا باقریان

زمزمه واحد حضرت مسلم(ع) -(هم خونه‌ی اشکم، همسایه‌ی دردم) * رضا باقریان

162

زمزمه واحد حضرت مسلم(ع) -(هم خونه‌ی اشکم، همسایه‌ی دردم) ?بند اول:

هم خونه‌ی اشکم، همسایه‌ی دردم
توو کوچه های بی کسی تنها و شبگردم
توو شهر اشباح الرجال دنبال یک مَردَم

یادشون رفت اون همه نامه، نیا حسین
نامه هاشون نامه نیست دامه، نیا حسین
التماس اشک چشمامه، نیا حسین

دارم از این غصه میمیرم
زانوی غم بغل میگیرم
تو چنگ تنهایی اسیرم

?بند دوم:

دلواپسی تا صبح منو هزار بار کشت
رسمه آخه تو این دیار خنجر زدن از پشت
فرقی نداره واسشون انگشتر و انگشت

شمشیرا به خون تو تشنه است، نیا حسین
هنوز فرصت برگشتن هست، نیا حسین
هستی زینب میره از دست، نیا حسین

نیا حسین با خونوادت
به کوفهٔ پر از حسادت
بی حرمتیه اینجا عادت

?بند سوم:

منو رها از این فکرو خیالم کن
آشفته حالم با دعات آسوده حالم کن
به زینب از جانب من بگو حلالم کن

واسه اینکه تنها میمونه، حلال کنه
دشمن خیمَش رو میسوزونه، حلال کنه
میبرنش کنج ویرونه، حلال کنه

خواهشمو کاش بپذیری
برام حلالیت بگیری
اگه میره زینب اسیری

  • چهارشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 18:54
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

حضرت مسلم(ع) -(غریب و بی کسم در این کوفه) * مرتضی سراوانی گرگانی

165

حضرت مسلم(ع) -(غریب و بی کسم در این کوفه) غریب و بی کسم در این کوفه
چشام به راهه کوفه معطوفه
آقا نیا به کوفه و برگرد
جلوچشام روضه مکشوفه

کوچه های کوفه همه
پرازفریبه و نیرنگه

با نامه گفتن که بیا
سرا پر از خیاله جنگه

به روی بام خونه ها
آتیشو خاکو چوبو سنگه

سفیر تو تنها شده
میونه کوچه بلا
دلنگرونم برا تو
اعوذ مِن کرببلا

تو شهر بی مروتی
سرازتنم میشه جدا
میبینم اون روزی رو که
تو هم میری به قتلگاه

کوفه نیا کوفه نیا8

#بند_دوم

روی پیشونیم عرقه سرده
کوفه پر از مردم نامرده
الهی لال بشم همه اینجا
پِیِ کنیزن و پِیِ برده

همون یتیمایی که از
دسته علی نون خوردن

یه روز میاد که میبینی
یتیمای تورو آزردن

خلخالو گوشواره های
همه اهله حرم رو بردن

سه شعبه دارن میسازن
اصغرو باخودت نیار

رحمی به شیرخوار ندارن
مردمه پسته این دیار

رقیه رو نیاری که
دستای سنگینی دارن
کوچیک بزرگ نمیشناسن
به هیچکی رحمی ندارن

کوفه نیا کوفه نیا

  • شنبه
  • 22
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 23:03
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

حضرت مسلم(ع) -(مسلمانِ حسینی، مُسلمی، تسلیم یعنی تو) *

152

حضرت مسلم(ع) -(مسلمانِ حسینی، مُسلمی، تسلیم یعنی تو) مسلمانِ حسینی، مُسلمی، تسلیم یعنی تو
شروعِ کربلایی، مبداِ تقویم یعنی تو

امیدت یاریِ ارباب و خوفت بی کسیِ او
چه حالی و چه ایمانی، رجا و بیم یعنی تو

کسی که با حسن بوده برادر، خوانده در نامه
تو را با خود برادر؛ معنیِ تکریم یعنی تو

شدی پیغمبرِ ارباب در کوفه، وَ این یعنی
برای این رسالت، بهترین تصمیم یعنی تو

تنت بی سر، شبیهِ بسملی، قربانی و خونین
به خیرِ مقدمِ اربابِ خود، تعظیم یعنی تو

امیرحسین فاضلی

  • پنج شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 10:30
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

نوحه حضرت مسلم(ع) -(عالم به داغت مبتلا) * محسن حنیفی

128

نوحه حضرت مسلم(ع) -(عالم به داغت مبتلا) سربند:
عالم به داغت مبتلا
ای که مانده جسمت زیر دست و پا
السلام علی المَهتوکِ الخِبا* (حسین)
ما پناهنده ایم - در پناه حسین
تکیه های عزاست - خیمه گاه حسین
یا حسین یا حسین

((*سلام بر کسی که
حرمت خیمه هایش
شکسته شد‌))

بر روی بامم بی‌قرار
می بینم مانده جسمت ای گلعزار
به زیر نعل مرکب ده سوار (حسین)
بر سر بامم و - جان نثار توام
ای شه تشنه لب - بی قرار توام
یا حسین یا حسین

بر سر بامم روضه خوان
می بینم مانده پیکرت نیمه جان
دنبال سر تو خولی و سنان (حسین)
با لب تشنه ام - میکنم از تو یاد
ای عزیزم حسین - جان فدای تو باد
یا حسین یا حسین(ع)

  • پنج شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 10:40
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

زمینه شهادت حضرت مسلم(ع) -(ای منتقمِ خونِ ، ثارالله لَکَ لَبِّیک) * بهمن عظیمی

109

زمینه شهادت حضرت مسلم(ع) -(ای منتقمِ خونِ ، ثارالله لَکَ لَبِّیک) سربند:
ای منتقمِ خونِ ، ثارالله لَکَ لَبِّیک
آجَرَکَ الله مولا ، فِی مُصیبَتِ جَدِّک
گریه می کنی توو روضه ها از غمِ حسین
هر شبانه روز رو دوشِته پرچمِ حسین
هستی بانیِ عزای مُحَرَّمِ حسین
گریه از اشک زینب / واسه اون جسم عریان
گریه واسه خُشکیِ / لبهای شاهِ عطشان
یا حسین یا ثارالله ۴

تنهای تنها بینِ ، کوفه لبریزِ دردم
خیلی خیلی دلگیر از ، این مَردُمِ نامردم
تا دَمِ سحر حتی یه نفر پیشم نَموند
بی وفایی ها بدجوری دلِ منو سوزوند
وعده ها ببین کار منو تا کجا کِشوند!
پای تو هستم، گرچه... / توو شهرِ غم آواره
تنها ، بی کس ، لب تشنه / روی دارالعماره
لبیک یا ثارالله ۴

اینهایی که می گفتن ، خیلی مدیونت هستن!
مثلِ گُرگای وحشی ، تشنه ی خونِت هستن
تک تکِ اینا بویی که نَبُردن از وفا
چشم به راهِتَن با تیر و با نیزه، کربلا
کاشکه هاتفی به تو بگه سمتشون نیا
دلگیر از این مَردُمِ / پَست و دنیا طلبم
خدا می دونه خیلی / دلواپسِ زینبم
یا زینب مولاتنا ۴

  • پنج شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 22:08
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه شهادت حضرت مسلم(ع) -(حسين جانم ، منم آشفته حال تو) * علی صالحی

115

زمینه شهادت حضرت مسلم(ع) -(حسين جانم ، منم آشفته حال تو) حسين جانم ، منم آشفته حال تو ۲
حسين جانم ، خون مسلم حلال تو ۲
اى پسر شير خدا / كوفه نيا كوفه نيا
اباعبدالله اباعبدالله

ببين آقا ، كوفه آخر كنارم زد ۲
ببين آقا ، پاى عشق تو دارم زد ۲
تشنه مى بُرّن سَرَمُو / سنگ مى زنن پيكرمو
اباعبدالله اباعبدالله

حلالم كن ، دل زهرا رُو خون كردم ۲
حلالم كن ، آخه آوارَتون كردم ۲
نامه نوشتم كه بيا / حالا پشيمونم آقا
اباعبدالله اباعبدالله

ميا كوفه ، دل اين مردم از سنگه ۲
ميا كوفه ، شب و روزش با نيرنگه ۲
كوفيا پيمان شكنن / نيزه به مهمون ميزنن
اباعبدالله اباعبدالله

نمى دونى ، براتون نقشه ها دارن ۲
نمى دونى ، كوفيا مردم آزارن ۲
پا توى غربت ميذارى / زينبُو اى كاش نيارى
اباعبدالله اباعبدالله

  • پنج شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 22:49
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمزمه شهادت حضرت مسلم(ع) -(بخونيد از نگاه مسلم / شد عاشقى گناه مسلم) * علی صالحی

204

زمزمه شهادت حضرت مسلم(ع) -(بخونيد از نگاه مسلم / شد عاشقى گناه مسلم) بخونيد از نگاه مسلم / شد عاشقى گناه مسلم ۲
به شاه دين ، خبر بدين / غريب و بى پناهه مسلم ۲
كاش كه مى رسيد صداى من
كاش قبول مى شد دعاى من
من كه ديگه هيچ ولى خدا
كاش نميومد آقاى من
(آى امان٣)

به عهدتون وفا نكردين / چه خوب نشون داديد كه مَردين!!! ۲
مى خوام بازم ، قسم بدم / به دور محملا نگردين ۲
عشق داره با دلبرش مياد
با سه ساله دخترش مياد
احترامشو نگه داريد
شاه داره با خواهرش مياد
(آى امان٣)

به روى من دَرارو بستين / حالا پاى سرم نشستين ۲
يقين دارم ، شماها هم / همه مثِ مغيره هستين ۲
دنبال بريدن سَريد
مى زنين و دزد معجريد
رحم كنه خدا زماني كه
زينبو اسيرى مى بريد
(آى امان٣)

  • جمعه
  • 28
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 11:00
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

زمینه شهادت حضرت مسلم(ع) -(با اینکه اینجا غریب و تنهام) * بهمن عظیمی

137

زمینه شهادت حضرت مسلم(ع) -(با اینکه اینجا غریب و تنهام) با اینکه اینجا غریب و تنهام
توو این غریبی به فکر آقام
جا داره که من جون بدم از این بی پناهی و دلسردی
کاش نیای به این شهر کینه و بی وفایی و نامردی ۲
حسین ، وای

میگم به روی دارالعماره
حسین حسین با لبای پاره
ترسم اینه که حرمت تو رو اینجا زیر پا می ذارن
بین قتلگاه جسم خونی و بی سرت رو جا می ذارن ۲
حسین ، وای

  • چهارشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 17:42
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

حضرت مسلم(ع) -(چاووش غم سروده لبم در عزای تو ) * محسن حنیفی

124

حضرت مسلم(ع) -(چاووش غم سروده لبم در عزای تو ) چاووش غم سروده لبم در عزای تو
نوشیده جرعه ی عطشی از بلای تو

دندان من شکسته ثناگوی تو شده
مرثیه خوان ماتم تشت طلای تو

گفتم شراره وار بگوش تنورها
نانش حرام، هر که نسوزد برای تو

در پیشواز حنجر تو ذبح می شوم
نالایقم که جان بدهم در منای تو

از تیغ کُند، آرزویم را سوال کن!
میخواستم که جان بسپارم به جای تو

بر بام عرش پا ننهم جز به این امید
نقاشی ام کنند مگر زیر پای تو

شاید هزار مرتبه، شاید که بیشتر
کشته مرا مصیبت و دلشوره های تو

دلواپسم که جان بدهی زیر آفتاب
گرمای رمل ها بشود متکای تو

روزی عصا به حرمت تو حمله می کند
ای آنکه عرش تکیه زند بر عصای تو

زلف تو را که شانه کند؟ پنجه‌های باد؟
در دست کیست حرمت زلف رهای تو؟!

پیراهن عفیف تو را گرگ می درد
بعدش حریرخون تو، گردد قبای تو

آغوش شهر کوفه که مهمان نواز نیست
آغوش گرم وا بکند بوریای تو

  • جمعه
  • 10
  • آذر
  • 1402
  • ساعت
  • 13:58
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

یکباره خالی -(حسین، مسلمت مانده با یک سوالی چرا دور ما شد به یکباره خالی؟) * محمدرضا سروری

295

یکباره خالی -(حسین، مسلمت مانده با یک سوالی   چرا دور ما شد به یکباره خالی؟) یکباره خالی

حسین، مسلمت مانده با یک سوالی چرا دور ما شد به یکباره خالی؟
عجب مردمی دارد از بی خیالی نه شوری به سینه نه حسی نه حالی
ندیدم کنارم کسی این حوالی شدم مثل یک مرغ بشکسته بالی
نباشد دگر دوره ایده آلی سکوت حاکم است و نه قیلی نه قالی
******
همان کس که در نامه یار تو بود
تو را خوانده و بی قرار تو بود
برایت نوشته که مولا بیا
فقط در همان دم کنار تو بود

چه گویم که بی یار و یاور شدم
من اوّل ترین بودم آخر شدم
عجب دوره ای گشته این دور ما
که از بی وفایی پُر آذر شدم

حسین، مسلمت مانده با یک سوالی چرا دور ما شد به یکباره خالی؟
******
هر آن کس که در سر هوای تو داشت
دلش را دو دستی به پای تو داشت
به آهنگِ زور و به زر دل فروخت
دگر جای ظلمت نه جای تو داشت

چه گویم که ترسی به سر حاکم است
رهِ زور و آئینِ زَر، حاکم است
ز هر سو نگاه می کنی کوفه را
فقط شیوة کور و کر حاکم است

حسین، مسلمت مانده با یک سوالی چرا دور ما شد به یکباره خالی؟
******
منم مانده ام با غمی سینه سوز
نه شب دارم اینجا نه سودای روز
میا کوفه ای شَه در این شهرِ خوف
به اصلاح کوفه امیدی ندوز

سیاهی به هر کوچه پَر گستر است
دل و دین به دستان غارتگر است
چنان در پِیِ نعلِ نُو رفته اند
که رونق فقط سهمِ آهنگر است

حسین، مسلمت مانده با یک سوالی چرا دور ما شد به یکباره خالی؟
******
هر آن چه شنیدی بمانده شعار
میا کوفه با دشمنِ بی شمار
همه گرم دنیا شده دین کجاست؟
نه پابند حرفند نه دلبند یار

حسینی منم تا اَبَد با حسین
مرا سروری داده ای یا حسین
سفیرت شد آوارة کوچه ها
تو را می کُشند آخر اینها حسین

حسین، مسلمت مانده با یک سوالی چرا دور ما شد به یکباره خالی؟
******

  • شنبه
  • 26
  • خرداد
  • 1403
  • ساعت
  • 20:43
  • نوشته شده توسط
  • محمدرضا سروری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد