اشعار ورود کاروان به کربلا

مرتب سازی براساس
 رضا یعقوبیان

کربلای ماتم -(باز رسیده محرم عالمی در نواشد) * رضا یعقوبیان

81

کربلای ماتم -(باز رسیده محرم  عالمی در نواشد) باز رسیده محرم
عالمی در نوا شد
کاروان حسینی
وارد کربلا شد
آمده حسین در کربلا
جان او گردد اینجا فدا
یا حسین مولا مولا مولا (۲)
***
باز محرّم رسیده
موسم غم رسیده
هردلی سوزد از غم
فصل ماتم رسیده
آمده حسین در کربلا
جان او گردد اینجا فدا
یا حسین مولا مولا مولا ( ۲)
***
شور و غوغا به پا شد
همه جا درعزا شد
پور زهرای اطهر
وارد نینوا شد
آمد حسین در کربلا
جان او گردد اینجا فدا
یا حسین مولا مولا مولا (۲)
****
جان طفلان عطشان
می رسد برلب اینجا
خون جگر گردد از غم
خواهرش زینب اینجا
امده حسین در کربلا
جان او گردد اینجا فدا
یا حسین مولا مولا مولا (۲)
****
خواهری غم رسیده
خون جگر گردد اینجا
پور زهرای اطهر
بی پ

  • یکشنبه
  • 11
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:39
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

امام حسین (ع) -(دوباره توی دلا غم اومد) *

904
3

امام حسین (ع) -(دوباره توی دلا غم اومد) دوباره توی دلا غم اومد
هوای ماتم به عالم اومد
**
خدا رو شکر این شبا رو دیدم
خدا رو شکر باز محرم اومد
**
شور زندگی محرمه
راه بندگی محرمه
**
باز دوباره نام موکب
رفع خستگی محرمه
**
حسین عزیز فاطمه
میون روضه به تو رسیدم
**
به جز محبت ز تو ندیدم
تا قاب عکس حرم رو دیدم
**
به شوق دیدار نفس کشیدم
من شدم گدای کربلا
**
عاشق صفای کربلا
خوب می دونی حاضرم کنم
**
جونمو فدای کربلا
حسین عزیز فاطمه
**
می دونی آقا که دلغمینم
می خوام بیام و تو روببینم
**
می خوام بیام وبا چشم گریون
پایین پا تو حرم بشینم
**
خواب دیدم مسافرت شدم
بین گریه زائرت شدم
**
کاش می شد ببینم ای حسین
تا ابد مجاورت شدم
حسین عزیز فاطمه

  • دوشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 11:01
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

حضرت زینب س -(ای نابترین قصیده ی عشق!) * هستی محرابی

796

حضرت زینب س -(ای نابترین قصیده ی عشق!) #نذر_عقیله_بنی_هاشم
#حضرت_زینب_کبری_س
#محرم_۹۷

ای نابترین قصیده ی عشق
بانوی بلا کشیده ی عشق

پرورده ی دامانِ شقایق
ای زینبِ قد خمیده ی عشق

گریانتر از سرشکِ شبنم
خندانتر از سپیده ی عشق

پروانه ی بال و پَر شکسته
نایابترین پدیده ی عشق

تو قامتِ واژه های صبری
ای خواهرِ سر بریده ی عشق

با ندبه ی بی صدا چه گفتی؟
بر جسمِ بخون تپیده ی عشق

در مقتلِ لاله های بی سر
ای جامه به تن دریده ی عشق

تو معنیِ والفجرِ حسینی
ای گوهرِ آب دیده ی عشق

پرورده ی بستانِ ولایت
وی میوه ی نو رسیده ی عشق

ای تداومِ قیامِ خورشید
در عرش شدی حمیده ی عشق

ای نامِ تو شعرِ حضرتِ صبر
ثبت است به هر جریده ی عشق

ای مظهرِ حِلم و اس

  • دوشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 15:16
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

ورود کاروان به کربلا -(کجا باشد اینجا حسین ای برادر ) * اسماعیل تقوایی

1070
3

ورود کاروان به کربلا  -(کجا باشد اینجا حسین ای برادر ) ورود کاروان به کربلا

کجا باشد اینجا، حسین ای برادر

که دلشوره دارم، بسی جان خواهر

چرا خاک اینجا، دهد بوی هجران
ببر ای برادر، مرا جای دیگر

رسیدیم زینب، به کرببلایم

همانجا که روزی، مراگفته حیدر

از اینجا گریزی برایم نباشد
در این دشت ما را، سفر آید آخر

صبوری نما، سخت باید تحمل
شود بر تو جانا، مصایب مقدر

به جنگم بیاید، سپاه یزیدی

زخون شهیدان، شود این زمین تر

به یک روز گردی، تو ام المصایب

زداغ عزیزان، شوی زار ومضطر

چه گلها که گردد،زگلزار پرپر

علی اکبر ازمن،زتوعون وجعفر

گلوی صغیرم،شود غرق درخون
علمدار خوبم، شود پاره پیکر

ببینی تنم را، که افتاده عریان

شوی بی معین ای، معین برادر

امان از

  • سه شنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:03
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

#وروديه *

12

#وروديه #وروديه
?حضرت اباعبدالله با خاندان و اصحابش آمدند
تا به زمين كربلا رسيدند
و روز دوم محرم بود
و چون به كربلا رسيد، فرمود: نام اين زمين چيست؟ گفتند اينجا كربلاست
فرمود: خداوندا! به تو پناه مى برم از كَرْب و بلاء
پس از آن فرمود: اين كرب و بلا است.
پياده شويد كه اينجاست محل افتادن بارهاى ما و مكان ريخته شدن خونهاى ما ؛ اينجاست آرامگاه ما.
جدّم رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مرا از اين واقعه آگاه ساخته...
فَقامَ امام حسين عليه السّلام فَصَبَّ عَلى وَجْهِهَا الْماءَ حَتّى اءَفاقَتْ،
پس امام عليه السّلام برخاست كه خواهر را به هوش آورد و آب بر صورت او آب پاشيد تا به حال افاقه برگرديد
ثُمَّ عَزّاها علي

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 14:22
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

متن عربي روضه ى وروديه به كربلا به همراه ترجمه و گريز *

318

متن عربي روضه ى وروديه به كربلا به همراه ترجمه و گريز متن عربي روضه ى وروديه به كربلا به همراه ترجمه و گريز???

#وروديه
?حضرت اباعبدالله با خاندان و اصحابش آمدند
حتىٰ بَلَغَ كربلاء
تا به زمين كربلا رسيدند
وَ كانَ ذلِكَ فِى الْيَوْمِ الثّانى مِنَ الْمُحَرَّمِ.
و روز دوم محرم بود
فَلَمّا وَصَلَها قالَ: ( مَا اسْمُ هذِهِ الاَْرْضِ؟ ).
فَقيلَ: كَرْبَلاءَ.
و چون به كربلا رسيد، فرمود: نام اين زمين چيست؟ گفتند اينجا كربلاست
فَقالَ الحسين عليه السّلام:
اءَللّهُمَّ إِنّى اءَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَالْبَلاءِ.
فرمود: خداوندا! به تو پناه مى برم از كَرْب و بلاء
قالَ: هذا مَوْضِعُ كَرْبِ وَبَلاءٍ
پس از آن فرمود: اين كرب و بلا است.
اءَنْزِلُوا، هاهُنا مَحَط

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 14:24
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

#وروديه *

307

#وروديه #وروديه
?در بعضي روايات آمده است در يكي از غزوات ، شخصي خدمت آقا اميرالمؤمنين آمد و عرض كرد : اي كاش برادرم همراه ما بود ! حضرت فرمودند : آيا دل برادرت با ماست ؟ عرض كرد بله ، ظاهرا قسم هم ياد كرد . حضرت دوباره فرمودند در اين غزوه حاضر شدند كساني كه هنوز در صلب پدرانشان هستند ، يهني چون دلهايشان با ماست ، مثل اين است كه با ما به جهاد آمده اند .اگر با پاي دل بدنبال كاروان حضرت حركت كنيم ، مي بينيم كه مجموع اين راهها را از كوفه تا قادسيه ، با قطقطائيه ، در تمام مسير ابن زياد لشگر كماشته است ، براي اين كه مبادا كسي به ياري آنجناب برود ، يا كسي از جانب آنحضرت به كوفه بيايد .
?اوج مصيبت امام حسين ت

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 14:25
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

#وروديه *

12

#وروديه #وروديه
?وقتى كاروان به كربلا رسيد اندوه سراپاى زن ها و بچه ها رو فرا گرفت تا جايي كه ام كلثوم خواهر حضرت خدمت برادر رسيد عرض كرد اي برادر ! احساس عجيبي در اين وادى دارم و اندوه هولناكى بر دل من سايه افكنده است . حضرت با جملاتى او را تسلى داد ، و او را آرام كرد ، اينجا حضرت پشت و پناه زن و بچه بود ،
? ، اين ماجرا گذشت تا در فضاي تيره و تار سپاه استبداد
«حميد بن مسلم» ، مى گويد : تاراج سراپرده ي حسين عليه السلام و غارت دختران و بانوان آن حضرت تكان دهنده بود! مظلوميت اين زن و بچه به جايي رسيد كه هيچ مردي نبود از اين زن و بچه حمايت كند ،
زني از عشيره ي «بكر بن وائل» را ديدم كه به همراه شوهر خويش

  • چهارشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 14:29
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
 علی صمدی

زمینه ورودیه -(کاروان میرسه به مکانی ) * علی صمدی

686
1

زمینه ورودیه -(کاروان میرسه به مکانی ) کاروان میرسه به مکانی
که قراره بشه نردبانی
تا خدا و بشه تا قیامت
راهشون در جهان جاودانی
این زمین این زمین
چه نام داره میپرسه آقای ما
میگند غاضریه یا که نینوا
یه عده به اینجا میگند کربلا
اعوذ بک ، من کرب و بلا
مهیا کنید ... خیمه ها
که ای سرزمین، با غم هست عجین
میشه وادی ... روضه ها
امان ای امان (۳) واویلا
این زمین سرتا سر اضطرابه
تابش آفتابش عذابه
خشک میشه لبهای طفل شیرخوار
گریه کار مدامه ربابه
زینبه زینبه
که با عزت از ناقه می یاد پایین
رکابش دوش یاس ام البنین
میگفت بوی غربت میده این زمین
یا دهر اف لک ، امان از فلک
میخونه حسین ... زیر لب
از اینجا به بعد ، شهادت داره
اسارت داره ... یا زینب
امام

  • پنج شنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

ورودیه کربلا -(یکی گویا صدای یار می زد) * حسن ثابت جو

724

ورودیه کربلا -(یکی گویا صدای یار می زد) یکی گویا صدای یار می زد
امیر کاروان را جار می زد
و وقتی سرزمین را کربلا خواند
دل زینب تلاطم وار می زد

  • پنج شنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 21:04
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

ورودیه به کربلا -(دل از بهرِ تو سوزاندن چه سخت است) * حسن ثابت جو

729
1

ورودیه به کربلا -(دل از بهرِ تو سوزاندن چه سخت است) دل از بهرِ تو سوزاندن چه سخت است
در این دشت بلا ماندن چه سخت است
بگو با زینبت شام غریبان
برایت نوحه ها خواندن چه سخت است

  • پنج شنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 21:06
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

مثنوی ورود به کربلا -(كاروانی غرق نور و پر ز راز) * حسن ثابت جو

943

مثنوی ورود به کربلا -(كاروانی غرق نور و پر ز راز) كاروانی غرق نور و پر ز راز
مملو از خوبان حجاجِ حجاز
می رسد بین بیابانی مهیب
خون دل می گردد آن ها را نصیب
سرور این كاروان خون خداست
آن حسین بن علی مرتضاست
می گذارد پای در دشتی غریب
پرسد از نامش به صبر و با شكیب
با سواری گفت این صحرا كجاست؟
گفت پاسخ طف و یا آن نینواست
گفت نام دیگری او را رواست
پاسخ آمد آری آری كربلاست
* * *
ناگهان شد كاروان غرق خروش
ناله ای آمد ز كلثومش به گوش
ای برادر ترسناك است این زمین
خوف آن را از همین اوّل ببین
تا حسین از خاطراتش دم گشود
دل ز اهل كاروان جمله ربود
زاده ی زهرا گل روح الامین
گفت شرح خاطراتش این چنین
در زمان جنگ با اشرار دین
وقت صفین و گذر از این زمین
هم حسن بو

  • پنج شنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 21:08
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب

نوحه ورود سبک مرحوم ناظم زنجیر زنی محرم 98 -(یک کاروان با اشک و آه و ناله) * مجید رجبی

353

نوحه ورود  سبک مرحوم ناظم   زنجیر زنی محرم 98 -(یک کاروان با اشک و آه و ناله) یک کاروان با اشک و آه و ناله

به کربلا آمده با سه ساله

خواهری دیده تر

گوید ای همسفر

بیا از این صحرا حذر کن

از کربلا صرف نظر کن

دلشوره دارم ای عزیز خدا

ترسم در اینجا شوم از تو جدا

ای شه کم سپاه

گفتی از قتلگاه

گفتی زلاله های چیده

گفتی ز سرهای بریده

  • شنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:03
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر ورودیه و سبک زنجیر زنی محرم 98 -(ای دیده بریز اشک ای سینه بکش آه) * مجید رجبی

148

متن شعر ورودیه و سبک زنجیر زنی محرم 98 -(ای دیده بریز اشک ای سینه بکش آه) ای دیده بریز اشک ای سینه بکش آه

زینب با دلی خون آمده از این راه

زمین این دشت زند شرر به جانش

اعوذ بالله شده ورد زبانش۳

وای واویلا

می آید از این دشت بوی داغ و هجران

دلشوره فتاده بر جانم حسین جان

بیا برادر حذر نما از این خاک

ببین که قلب من از غم شده صد چاک۳

وای واویلا

چه خاکی غم افزاست عجب کربلایی

ترسم که بیفتد بین ما جدایی

اگر‌قراره تو رو از من بگیره

بیا دعا کن که خواهرت بمیره۳

واوی واویلا

  • شنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:20
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

نوحه زنجیر زنی محرم 98 ورود -(یک قافله می آید) * مجید رجبی

72

نوحه  زنجیر زنی محرم 98 ورود -(یک قافله می آید) بند اول

یک قافله می آید
با دیده چون دریا۳
از آه دل زینب
لرزد دل این صحرا۳
با اشک‌و ماتم و با ناله و درد
می‌گوید یا اخا بیا و برگرد
واویلا۲ آه و واویلا

بند دوم

از هر طرف این خاک
آید به مشام جان۳
بوی خون و خاکستر
آوای غم و هجران۳
دلشوره دارن ای عزیز مادر
ترسم در اینجا شوم بی برادر
واویلا ۲ آه و واویلا

  • شنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:16
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

ورود کاروان به کربلا و سبک زنجیر زنی محرم 98 -(هر دلی دارد ناله¬ی ماتم – کربلا آمد کاروان غم) *حاج محمد نعیمی

4

ورود کاروان به کربلا و سبک زنجیر زنی محرم 98 -(هر دلی دارد ناله¬ی ماتم – کربلا آمد کاروان غم) هر دلی دارد ناله¬ی ماتم – کربلا آمد کاروان غم
می¬شود پرپر در اینجا – لاله های باغ زهرا
وا حسینا واحسینا
****
آل هاشم با شور و تاب و تب – صف زده دور محمل زینب
می¬شود پرپر در اینجا – لاله های باغ زهرا
وا حسینا واحسینا
****
خم کند اکبر زانوی خود را – تا فرود آید زینب کبری
می¬شود پرپر در اینجا – لاله های باغ زهرا
وا حسینا واحسینا
****
خیمه ها یر پا شد در این صحرا – بهر یاران زاده¬ی زهرا
می¬شود پرپر در اینجا – لاله های باغ زهرا
وا حسینا واحسینا
****
نینوا گردد قبله¬ی حاجات – کربلایی شد عمه¬ی سادات
می¬شود پرپر در اینجا – لاله های باغ زهرا
وا حسینا واحسینا
****
بارگاه عشق و امید اینحاست – قبر هفتاد و

  • شنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:24
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(نوحه)ای یاور بی قرینه * محمود اسدی

836

(نوحه)ای یاور بی قرینه ای یاور بی قرینه
بیا برگردیم مدینه
ای تو قرار من ببین بی قرارم
از لحظه ی آمدن دلشوره دارم
حسین من حسین من حسین من

ترسم ای سالار زینب
بمانی در زیر مرکب
ای لاله ترسم با سنان چیده شوی
از فشار نعل نو پاشیده شوی
حسین من حسین من حسین من
*********
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • جمعه
  • 8
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 22:11
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 مجتبی صمدی شهاب

شب دوم محرم -(نگرانی من از چهرهء زردم پیداست ) * مجتبی صمدی شهاب

700

شب دوم محرم -(نگرانی من از چهرهء زردم پیداست ) نگرانی من از چهرهء زردم پیداست
تو مگو خواهر من منزل آخر اینجاست

دلهُره کُشت مرا خواهر خود را دریاب
باورم نیست که این دشت همان کرب و بلاست

آیه میخوانی و ارکان تنم می لرزد
نیستی فکر من انگار دو چشمم دریاست

نگران توأم ای یار بیا برگردیم
با تو بودن همه اُمّید دلم بعد خداست

از بَرم دور مشو بَندِ دلم پاره شود
بازی اینگونه مگر با دل بیمار رواست؟

شانه ات را برسان تا که به آن سر بنهم
از نگاهم تو ببین درد دل من پیداست

به مدینه ببری کاش رُباب و طفلش
منّت آب از این کور دلان بی معناست

از سرت مویی اگر کم بشود می میرم
چه رسد تا که ببینم سرِ نعشت دعواست

من چگونه سرِ جسم تو به گودال آیم
تا ببینم تن تو

  • یکشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:19
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شب دوم محرم -(تا که پایت به کربلا واشد ) * محمد حبیب زاده

675

شب دوم محرم -(تا که پایت به کربلا واشد ) تا که پایت به کربلا واشد
غم عالم به سینه ام جا شد

از نگاهت به سمت اهل حرم
نیت رفتنت هویدا شد

میکنی خار از زمین با اشک
شاید این خار سهم یک پا شد

التماس نگاه عباس است
شاید این بار شد محیا شد

علی اصغر چه ناز خوابیده
کربلا تا رسید غوغا شد

قاسم آمد به نیت پدرش
دیدگان با نگاش دریا شد

علی اکبر به سجده افتاده
یا محمد دوباره احیا شد

همه در خیمه ای کنار همند
دیدگان تر به یاد زهرا شد

آنطرف تر صدای هلهله ها
روضه های فراق برپا شد

در طلاطم برای کشتارند
ذکر لبهام وا حسینا شد

چقدر شور میزد دل من
به که گویم که داغم احیا شد

  • یکشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:23
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

متن شعر و سبک شور تک محرم98 ورود به کربلا -(حی علی العزا ) * مجید رجبی

6

متن شعر و سبک شور تک محرم98 ورود به کربلا -(حی علی العزا ) حی علی العزا
حی علی البکا
آمد به نینوا
مظلوم کربلا
رو بیرق عزا نوشته ذکر یا حسین
روی کتیبه ها نوشته ذکر یا حسین
حسین حسین حسین

بازم فرشته ها
در عرش کبریا
دارند به لب نوا
مظلوم کربلا
صدای فاطمه میاد ز قتلگاه او
محشر به پا میشه بازم از اشک و آه او
حسین حسین حسین

می گردد از جفا
بر روی نیزه ها
راس منور
مظلوم کربلا
میبینه خواهری جلوی چشمای ترش
گردد ز تن جدا سر حسین برادرش
حسین حسین حسین

مجید رجبی۹۸

  • یکشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 17:00
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

نوحه سنتی دهه اول محرم98 -(ماه عزای عالم رسیده – ماه عزا و ماتم رسیده) * روح اله گائینی

6

نوحه سنتی دهه اول محرم98 -(ماه عزای عالم رسیده – ماه عزا و ماتم رسیده) ماه عزای عالم رسیده – ماه عزا و ماتم رسیده
از غم ارباب همه در جوش و خروشیم
به اذن زهرا پیرهن مشکی می پوشیم
مولا حسین جان (۲)
*******
به یاد کلّ پیر غلاما – به لب نوای حسین زهرا
از غم ارباب همه در جوش و خروشیم
به اذن زهرا پیرهن مشکی می پوشیم
مولا حسین جان (۲)
*******
عمریه در شور و در نوائیم – عمریه دلتنگ کربلائیم
از غم ارباب همه در جوش و خروشیم
به اذن زهرا پیرهن مشکی می پوشیم
مولا حسین جان (۲)
*******
به لوح سینه نام حسین است – که اسم شیعه غلام حسین است
از غم ارباب همه در جوش و خروشیم
به اذن زهرا پیرهن مشکی می پوشیم
مولا حسین جان (۲)
*******

  • یکشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 19:53
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

متن شعر محرم 98نوحه های سنتی ورودیه کربلا -(دارم میان سینه ام چون نی نوایی) * سید محسن حسینی

106

متن شعر محرم 98نوحه های سنتی ورودیه کربلا  -(دارم میان سینه ام چون نی نوایی) ورودیه کربلا
دارم میان سینه ام چون نی نوایی
عزیز فاطمه حسین شد کربلایی
جانم حسین جان (۲)
*****
ای کربلا این قافله دارد ستاره
یک شیرخواره آمده با گاهواره
جانم حسین جان (۲)
*****
ای علقمه مهمان تو یک نازنین است
ای علقمه این پسر ام البنین است
جانم حسین جان (۲)
*****
زینب تماشا می کند روی حسینش
روز ازل دل بسته بر موی حسینش
جانم حسین جان (۲)
*****
آورده با خود کاروان یک باغ لاله
آورده با خود کاروان طفل سه ساله
جانم حسین جان (۲)

  • جمعه
  • 15
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 17:43
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

متن شعر محرم 98نوحه های سنتی ورودیه کربلا -(در سینه ی خود دارم نوایی) * سید محسن حسینی

37

متن شعر محرم 98نوحه های سنتی ورودیه کربلا -(در سینه ی خود دارم نوایی) در سینه¬ی خود دارم نوایی
یوسف زهرا شد کربلایی
آمد ز ره یک کاروان ماه و ستاره
یک شیر خواره آمده با گاهواره
مظلوم حسین جان (2)
********
خیمه ¬ی آل طاها به پا شد
سینه¬ی زینب غرق نوا شد
ای کربلا آمده از ره آل هاشم
ای کربلا آمد ز ره اکبر و قاسم
مظلوم حسین جان (2)
********
علقمه باشد مست گل یاس
همراه زینب آمده عباس
این کاروان اورده باغ یاس و لاله
بر دامن رینب ببین طفل سه ساله
مظلوم حسین جان (2)
********

  • یکشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 20:35
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(زمینه و زمزمه)اینجا کجاست داداش هستم به تاب و تب * محمود اسدی

583

(زمینه و زمزمه)اینجا کجاست داداش هستم به تاب و تب اینجا کجاست داداش هستم به تاب و تب
شد روز روشن در چشمان من چون شب

لیلا شده بی تاب برا علی اکبر
رباب شده خیره به حنجر اصغر

دل نگرون هستم برای انگشتت
الهی که قاتل نشینه رو پشتت

حسین من ای وای ...

جواب امام

اگه به درد و غم دل آشناست اینجا
حق داری ای خواهر کرب و بلاست اینجا

گریه نکن خواهر غصه نخور خواهر
هنوز ندیدی تو پیکرمو بی سر

نمی مونه از تن به غیر اسم من
هنوز به زیر پا نمونده جسم من
ای زینبم ای وای
*******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • جمعه
  • 15
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 09:43
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب

زمینه شب دوم محرم (ورود به کربلا) محرم 98 -(اومد قافله/ از دل این صحرا) * صادق اویسی

839

زمینه شب دوم محرم (ورود به کربلا) محرم 98 -(اومد قافله/ از دل این صحرا) اومد قافله/ از دل این صحرا
بی تابه دلا/ از ناله ی زهرا
بارونی شده/ چشم شه تنها
تسبیح/ آسمون پاره شد
گریونه/ غم شیرخواره شد
واویلا/ حرم آواره شد
واویلا حرم آواره شد

گرمای شدید/ تو قلب بیابون
از داغ حسین/ میخونه برامون
از سوز عطش/ میسوزه لبامون
ای وای از/ غمای خواهرش
ای وای از/ لبای اصغرش
از تیر و/ چشم آب آورش
واویلا حرم آواره شد

  • دوشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:23
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زبانحال ورودیه به کربلا -( چه مشعری و چه منایی) * سید محسن حسینی

147

زبانحال ورودیه به کربلا -( چه مشعری و چه منایی) چه مشعری و چه منایی
چه مروه‌ای و چه صفایی
چه کعبه‌ای چه کربلایی ای وای

قافله‌ای آمـده از راه دور
همـراه او ستـاره و ماه
زینب زسینه می‌کشد آه ای وای

قافله اشـک و ناله دارد
قافله یاس و لالـه دارد
قافله یک سه‌ساله دارد ای وای

این قافلـه نظــاره دارد
همراه خود گهواره دارد
کودک شیرخـواره دارد ای وای

پیچیده شد بوی گل یاس
شد علقمه با همه احساس
مست دوچشم مست عباس ای وای

ایـن کـربلا اعمـال دارد
او حـال استقبــال دارد
ایـن کربـلا گـودال دارد ای وای

زینب شود قدش خمید
اینجا زنـد با اشک دیده
بوسه بـه رگهـای بریده ای وای

اینجـا شـود جـوان لیلا
بـه پیش بـابـا اربـاً اربـا
روی زمین هی می‌کشدپا ای وای

اهـل حـرم آزرده باشید
یـاد گـل پژمـرده باشید
کاشکی عبا آورده باشید ای وای

  • پنج شنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 00:38
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

نوحه ورودیه به کربلا -( ای کــربلا یک کـاروان دل می‌آید) * سید محسن حسینی

40

نوحه ورودیه به کربلا -( ای کــربلا یک کـاروان دل می‌آید) ای کــربلا یک کـاروان دل می‌آید
این کاروان منـزل به منـزل می‌آید
واویلا واویلا واویلا واویلا

این کاروان هم یاس و هم لاله دارد
این کاروان زهـرای سه‌سالــه دارد
واویلا واویلا واویلا واویلا

ای کربــلا آمــده قاسـم و اکبــر
ای کربــلا آمــده ربـاب و اصغــر
واویلا واویلا واویلا واویلا

از کاروان می‌آیــد بانــک درایـی
عزیــز زهــرا شـــده کرببــلایی
واویلا واویلا واویلا واویلا
زینب اشک و خون ز هر دیده می‌باشد
چشم خـود را از حسین برنمی‌دارد
واویلا واویلا واویلا واویلا

اینجـا شـود قـامت زینب خمیـده
بوسـه بگیــرد ز رگهــای بریــده
واویلا واویلا واویلا واویلا

  • چهارشنبه
  • 15
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 13:08
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

ورود کاروان به کربلا -( نکند فکرِ ماندت باشد) * مهدی قربانی

558

ورود کاروان به کربلا -( نکند فکرِ ماندت باشد) نکند فکرِ ماندت باشد
به زمینی که حالتش سرد است
چشمِ این کودکان پُر از ترس است
چهرهٔ دخترانِ ما زرد است

لشگری آمده به استقبال
همه جا را گرفته غوغایی
جانِ خواهر فدایت ای جانا
تو فقط یکه ای و تنهایی

آهِ دل کم بکش نسوزانم
لااقل فکرِ حال و روزم باش
ای غریبِ نشسته در صحرا
خواهرت مرده بود اینجا کاش

پس چه شد نامه هایِ این مردم
آمدیم و کسی که با ما نیست
جایِ ما، در دلِ بیابان شد
این چه رسم و رسومِ مهمانیست

دارم از دست می‌روم رحمی
که غم و غصهٔ تو جانسوز است
ماندنِ ما کنارِ هم اینجا
فقط اندازه اش به نُه روز است

گرچه حالا کنار من هستی
پس بگو نُه شبِ دگر چه کنم
وقتِ افتادنت در این گودال
میزنی تا که بال و پر چه کنم

ترسم ای جانِ من که از خونت
بینِ گودال جزر و مَد بشود
وای اگر که به عصر عاشورا
تنِ تو زیرِ پا لگد بشود

خواب دیدم همین که افتادی
در کنارِ تو مادر اینجا بود
خواب دیدم دمِ غروب اما
سرِ تو بر فرازِ نی ها بود

  • چهارشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 17:58
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

کاروان کربلا -(کاروانی از بیابان حجاز آید همی) * مرحوم شرمی کاشانی

410

کاروان کربلا -(کاروانی از بیابان حجاز آید همی) کاروانی از بیابان حجاز آید همی
کز جرس صوت غم او جانگداز آید همی

پادشاهی از حجاز آید به سمت نینوا
با نوای سوز اما سرفراز آید همی

جز حسین بن علی شاهی نباشد در حجاز
گوئیا در کربلا آن دلنواز آید همی

این مسافر هست فرزند علی و فاطمه
از چه سویِ کوفیانِ حیله باز آید همی؟

کربلا را سر بسر عطر و گلاب افشان کنید
چون ز باغ عشق و ایمان سرو ناز آید همی

با خبر باش ای زمین کربلا زین میهمان
در دل ایوان تو اسرار راز آید همی

میرسد از هاتف غیبی ندای طَرِّقوا
زینب آن ناموس سلطان حجاز آید همی

چشم نامحرم اگر بر محمل زینب فتد
خشمگین شیر خدا آن یکه تاز آید همی

(شرمیا) گر چاره دردت نشد رو صبر کن
روز آخر از برایت چاره ساز آید همی

  • یکشنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 22:52
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محمد حسین رحیمیان

ورودکاروان به کربلا -( یا غیاث المستغیثین آه از کرب و بلا) * محمد حسین رحیمیان

200

ورودکاروان به کربلا -( یا غیاث المستغیثین آه از کرب و بلا) یا غیاث المستغیثین آه از کرب و بلا
از فلک آمد ندا واویلا واویلتا
تا ابد لعنت به هر چه کینه هست از مرتضی
کوفه زد بر طبلِ جنگ و عرش بر طبل عزا

بر سر و سینه زنان با عرشیان روح الامین
آسمان خون گریه کن زینب شده صحرا نشین

وای از مکر حرامی ها حرم آواره شد
آسمان از دل کشید آه و زمین بیچاره شد
کعبه مشکی پوش از این حج نیمه کاره شد
تا ابد شرمنده از حاجی ِ در گهواره شد

از منا آید ندایی ؛ خوش به حال کربلا
بهر قربانی حسین آورده اسماعیل ها

روبرو شد عاقبت با طور سینایش حسین
دارد اینجا وعده با رب تعالایش حسین
مانده با یک کوفه تنها ، مثل بابایش حسین
روضه خوانی می کند با هاهُناهایش حسین

باغبان سر بسته گوید با گلستان از خزان
کس ندیده بود زینب را چنین دل ناگران

کس نگفته خیر مقدم این چنین بر میهمان
با کمان ، با تیر ، با شمشیر ، با سنگ و سنان
شد رقیه دل پریشان ، شد سکینه بی امان
بر عقیق دست آقا ،خیره مانده ساربان

ساربان ! قدری بچش از لطف این نعم الامیر
تا نگشته دیر از او هر چه می خواهی بگیر

آه دارد می رسد فصل زمستان رباب
لرزه افتاده است در این خاک بر جان رباب
کمتر از ده روز اصغر ، هست مهمان رباب
حرمله ، تیر سه شعبه ، چشم حیران رباب

بیشتر از اصغرش دلواپس آقاست او
رفته زیر آفتاب و فکر فرداهاست او

در مدینه کن خبر ام البنين را ای صبا
کمتر از ده روز دیگر می شود حاجت روا
تا ابد عباس گردد ساقی آب بقا
هست آماده برای دیدنش خیرالنسا

ای صبا اصلا نگو بر او حسین تنها شده
او نفهمد که امامش ساکن صحرا شده

چند روزی مانده تا در این جهان غوغا شود
ارباً اربا شبه پیغمبر در این صحرا شود
همچو سروی ، سیزده ساله گلی ، رعنا شود
دختر شیرین زبانی کاملاً زهرا شود

مرتضی ها روی نی قاری قرآن می شوند
فاطمه ها روی ناقه سنگ باران می شوند

شام را دارند از امروز تزئین می کنند
خویش را پیش خلیفه خوب شیرین می کنند
خوب مردم را به حق دارند بدبین می کنند
کودکان زخم زبان در خانه تمرین می کنند

نامه ای آمد : حسین بن علی شد رفتنی
باید آماده شود بزم شرابی دیدنی

  • شنبه
  • 8
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 15:49
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد