اشعار ورود کاروان به کربلا

مرتب سازی براساس

مرگ دنبال کاروان مي رفت *

3899
0

مرگ دنبال کاروان مي رفت مرگ دنبال کاروان مي رفت

دشت در دشت دلهره مي ريخت

هرم صحرا به آسمان مي رفت

کاروان در سکوت صحرا، گم

مرگ دنبال کاروان مي رفت

کاروان رفت تا دياري که

حزن و اندوه و داغ مي باريد

بوي دلتنگي و جدايي داشت

گريه گريه فراق مي باريد

همه جا بوي تشنگي دارد

بچه ها خواب آب مي بينند

هر طرف روي مي کنم آقا

چشم هايم سراب مي بينند

شوق و شور شهادت آقا جان

در نگاهت چقدر مشهود است

عرش معراج توست اين صحرا؟

اين همان وعده گاه موعود است؟

در نگاه پر از تلاطم تو

ندبه هايي غريب مي لرزد

مي روي تا به سمت آن گودال

دل زينب عجيب مي لرزد

بي مهابا غروب خواهد کرد

در همين خاک تيره ماه من

مي شود عاقبت همين گودال

  • پنج شنبه
  • 18
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 03:32
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

نسیم بود که می رفت تا رها برود *

3458
1

نسیم بود که می رفت تا رها برود نسیم بود که می رفت تا رها برود

نسیم بود که می رفت تا رها برود

به سمت مقصد هموار نا کجا برود

نسیم بود که از کوچه های شهری لال

بلند شد که به دنبال آن صدا برود

میان راه نگاهش به کوچه ای افتاد

و پلک زد که بیاید غریبه تا برود

نقابها پس دیوارها به هم خیره

کجاست خانه ی تو ؟ مرد پس کجا برود؟

غریبه منتظر یک نگاه یک همراه

...و ماه رد شد تا پشت ابرها برود

و ذ هن کوچه از اینجا به بعد آشفته است

چگونه دل بکند زین همه وفا برود !!!

*

چه اعتبار به آن بیعتی که پوسیده

چگونه دست خدا روی دستها برود ؟

عجب صراحت تلخی ست ظلمت کوفه

چگونه این خبر آخر به کربلا برود ؟؟؟

شاعر: رضا محمدی

  • پنج شنبه
  • 18
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 03:35
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

شعر زيبايي از استاد شهريار - ( شیعیان دیگر هوای کربلا دارد حسین) *

41256
180

شعر زيبايي از استاد شهريار - ( شیعیان دیگر هوای کربلا دارد حسین) شعر زيبايي از استاد شهريار به مناسبت اربعين امام حسين (ع)

شیعیان دیگر هوای کربلا دارد حسین
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین

از حریم کعبه جدش به اشکی شست چشم
مروه پشت سر نهاد٬ اما صفا دارد حسین

می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش از اینها٬ حرمت کوی منا دارد حسین...

بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب
کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین

رخت دیبای حرم چون گل به تاراجش برند
تا به جایی که کفن از بوریا دارد حسین

بردن اهل حرم دستور بود و سر غیب
ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین؟

سروران٬ پروانگان شمع رخسارش٬ ولی
چون سحر٬ روشن٬ که سر از تن جدا دارد حسین

سر به قاچ زین نهاده راه پیمای ع

  • پنج شنبه
  • 30
  • دی
  • 1389
  • ساعت
  • 15:02
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب
 وحید محمدی

شعری برای ورود کاروان حسینی به کربلا- (کاروان عشیره ی خورشید) * وحید محمدی

6322
15

شعری برای ورود کاروان حسینی  به کربلا- (کاروان عشیره ی خورشید) کاروان عشیره ی خورشید
وارد قتلگاه خون شده است
کاروانی که محو در معبود
وارد ورطه ی جنون شده است
همه ی دشت ساکت و آرام
در تماشای منظری زیباست
دست عمّه درون دست علیست
پلّه ی عمه زانوی سقّاست
در همین دشت عاشقی می شد
خیمه هاشان یکی یکی برپا
خیمه ی زینب است پیش حسین
پاسدار حرم شده سقا
گوشه ی خیمه دختری کوچک
روی پای حسین خوابیده
ناگهان می پرد ز خواب خوشش
خواب آشفته ای یقین دیده
گفت بابا که خواب می دیدم
شامیان معجر مرا بردند
گوئیا در پس همین خیمه
عمّه جان تازیانه می خوردند
گوشه ی خیمه ای در آن سو تر
بین گهواره طفلکی خواب است
دخترک خواب دیده که سر او
بر نوک نیزه مثل مهتاب است
از سر اضطراب و تشویش و
بی

  • شنبه
  • 22
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 07:55
  • نوشته شده توسط
  • vahid
ادامه مطلب

اشعار ورودیه به کربلا-میقات -( بار بگشائید یاران کوی دیدار است اینجا ) * محمود شریفی

39

اشعار ورودیه به کربلا-میقات -( بار بگشائید یاران کوی دیدار است اینجا ) بار بگشائید یاران کوی دیدار است اینجا
وعده گاه عاشقان میقات دیدار است اینجا
بار بگشائید یاران منزل آخر رسیدیم
رزمگاه شاهدان در روز پیکار است اینجا
مروه و سعی وصفا؛ رکن و مقام ماهمین جاست
مشعر شور و شعور و حج ایثار است اینجا
مشتری باشد خدا در جمعه بازار شهادت
غیرت مردان عاشق جنس بازار است اینجا
مطلع ما عزت و حسن ختام ما کرامت
شعر خون لبریز از مضمون ایثار است اینجا
از عطش حرفی به لبهای ترک خورده نباشد
جام وصل از کوثر تقدیر سرشار است اینجا
خیمه ی عصمت سرِپا کن علی اکبر من
قلب زینب بر غم غربت گرفتار است اینجا
مثل گل پرپر شود در پیش چشمان تر من
تیر آجین پیکر پاک علمدار است اینجا
نیزه ها معراج سرها

  • شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 06:13
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت رقیه(س),(خبر آمد که ز معشوق خبر می آید) *

13954
70

شعر شهادت حضرت رقیه(س),(خبر آمد که ز معشوق خبر می آید) خبر آمد که ز معشوق خبر می آید

ره گشایید که یارم ز سفر می آید

کاش می شد که ببافند کمی مویم را

اب و آیینه بیاریید پدر می آید

نه تو از عهده این سوخته بر می آیی

نه دگر موی سرم تا به کمر می آید

جگرت بودم و درد تو گرفتارم کرد

غالباً درد به دنبال جگر می آید

راستی! گم شده سنجاق سرم دست تو نیست

سر که آشفته شود حوصله سر می آید

هست پیراهنی از غارت ان شب به تنم

نیم عمامه از آن به تو در می آید

به کسی ربط ندارد که تو را می بوسم

که بجز من ز پس کار تو بر می آید

راستی!هیچ خبر ار شدی تب کردم؟

راستی لاغری من به نظر می آید

راستی هست به یادت دم چادر گفتی:

دختر من!به تو چادر چقدر می آید

سرمه ای را

  • سه شنبه
  • 8
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 13:09
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
 جابر عابدی

اشعار زمینه ورودیه کربلا -( داداشم اینجا خاکش غریبه حسین ) * جابر عابدی

41

اشعار زمینه ورودیه کربلا -( داداشم اینجا خاکش غریبه حسین ) داداشم اینجا خاکش غریبه حسین

میترسم از اون گودی که شیبه حسین

بوی جدایی میاد حسین جان حسین

آشوبم و گریههام عجیبه حسین

خیمه نزن، کنده شد قلب خواهرت

جون من جون دخترت ی تو رو شش ماهه اصغرت

عوض نکن مرکبت رو با پا میریم

بدون مرکبا میریم ی غیراز اینجا هرجا میریم

حسین جان پریشونم ی نیگا کن نیمه جونم

دلم تنگه نمیتونم 2

وای حسین حسین

چیه میپرسی اسم کجا رو حسین

نمیگی اصل این ماجرارو حسین

چی شد که با سوز و آه میخونی حسین

اعوذ بالله من کربلا رو حسین

چیزی بگو، جونمو به لبم نیار

نکنه دست روزگار ی بگیره از من این قرار

سکوت نکن، ترک بغضم و ببین

غم نشسته برام کمین ی گل غم نالمو بچین

حسین جان

  • شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 12:11
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 جابر عابدی

اشعار ورودیه به کربلا -( دستور داد خیمه ی ماتم به پا کنید ) * جابر عابدی

31

اشعار ورودیه به کربلا -( دستور داد خیمه ی ماتم به پا کنید ) دستور داد خیمه ی ماتم به پا کنید
گریه کنید گریه ولی بی صدا کنید
اینجا منای عشق من و کعبه ی دل است
لبیک گفته رو به سوی کبریا کنید
از جان و مال و جسم و سر و دست بگبرید
باید تمام هستی خود را فدا کنید
اینجاست کربلا همه خود را به راه حق
آماده ی شهادت و درد و بلا کنید
اینجاست نینوا همه در خیمه ی رباب
چون نی نوا گرفته و با هم نوا کنید
سر بسته گفت از شب اول به خواهرش
گوشواره را ز گوش رقیه رها کنید
سقا که رفت گفت دوتا نکته لازم است
در آب صرفه جویی و بر او دعا کنید
تا دست شب ز سر نبرد معجر شما
هر روز دست خود به گره آشنا کنید
هر موقع سخت مضطر و درمانده میشوید
زهرا که هست مادر خود را صدا کنید

شاعر:جابر ع

  • شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 06:24
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

واحد - ورودی کربلا - همراه با سبک * حسین شادمند

11654
29

واحد - ورودی کربلا - همراه با سبک داره میاد از دشت سرخ کربلا - صدای زنگ قافله

زینب و تنهایی و غربت و بلا - دیگه نداره فاصله

یه کاروون همه رشید و پهلوون

نه زخمی و نه بی سرو نه قد کمون

یه مادر ی تو قافله شش ماهه ای در برشٍ

تموم آرزوی اون دومادیه اصغرشٍ

خبر نداره - میشه آواره

یه چند روزه دیگه بیشتر اصغر نداره

آه و واویلا 4

چشای زینب خیره بر دشت بلا - با صد هزار دلواپسی

داره می خونه زیر لب ای وای خدا - امون ز روز بی کسی

اشک چشاش حکایتی ز احساسش

آروم میشه فقط با یاد عباسش

میگه حسین برادرم الا عزیز فاطمه

توی دل اهل حرم دلشوره بین و واهمه

بغض غریبی - دارم به سینه

تو رو مادر بیا تا برگردیم مدینه

آه و واویلا 4

شاعر: ح

  • چهارشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1391
  • ساعت
  • 18:38
  • نوشته شده توسط
  • شاکرحق
ادامه مطلب
 مظاهر کثیری نژاد

غزل شب دوم محرم ۹۳ -( باب لهوف گریه و باب تو سوختن ) * مظاهر کثیری نژاد

2201
8

غزل شب دوم محرم ۹۳ -( باب لهوف گریه و باب تو سوختن ) باب لهوف گریه و باب تو سوختن
این نعمت است در تب و تاب تو سوختن
عالم خراب، حال من از آن خراب تر
حق است پای حال خراب تو سوختن
از تو به نوکران تو معکوس می رسد
مهر تو سایه، کار سحاب تو سوختن!
هر لحظه ای که آب به لب می زنم سزاست
با روضه های قحطی آب تو سوختن
باید که پیر راه تو باشیم و جان دهیم
مثل حبیب پای رکاب تو سوختن
یک عمر گریه پای عزای شما کم است
باید برای داغ رباب تو سوختن
"با ما بگو دلیل سفر کردن تو چیست؟"
زینب سوال کرد، جواب تو :"سوختن"

شاعر : مظاهر کثیری نژاد

  • سه شنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1393
  • ساعت
  • 10:21
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

ورودیه کربلا-(کاروان لحظه لحظه نزدیک است) * محمد مهدی عبدالهی

5029
17

ورودیه کربلا-(کاروان لحظه لحظه نزدیک است) ورودیه کربلا
کاروان لحظه لحظه نزدیک است
در حوالّی دشت ،دشت بلا
وعده گاه خدا همین باشد
این زمین هست،قبله،کرب و بلا
....................................
دلهره موج می زند در دشت
وَ سکوتی که پُر ز مفهوم است
بوی ماتم وزد از این صحرا
اهل خیمه به ناله محکوم است
...................................
قصّه غربتت مرا کشته
نخل غم را ببین چه پُر بار است
نَستَعینُ بِکَ ،عزیز دلم
کربلا با بلا بسی یار است
....................................

یابن زهرا بیا که برگردیم
صبر زینب دگر به سر آمد
خواب آشفته دیده ام انگار
زِ عروج شما خبر آمد
....................................
نظری کن خودت تماشا کن
دل اهل حرم پُر از غ

  • جمعه
  • 26
  • آبان
  • 1391
  • ساعت
  • 18:05
  • نوشته شده توسط
  • محمدمهدي عبدالهي
ادامه مطلب

در این خاک از بلا صدها نشان و ... *

1554
1

در این خاک از بلا صدها نشان و ... در این خاک از بلا صدها نشان و ...
دلم از غربت تو نیمه جان و ...
به استقبال می آیند اما
چرا در دستشان سنگ و سنان و ...
***
به گوش جان من آید نوایی
نوای غربت و درد آشنایی
بیا بگذر از این خاک بلا پوش
ز هر سو می وزد بوی جدایی
***
دل آشفته ام دریای خون است
نگاهم از غم تو لاله گون است
بگو با من چرا ذکر تو امروز
فقط «اِنّا اِلیهِ راجِعُون» است
شاعر:یوسف رحیمی

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:06
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

فغان می زد که یا رب خاک این صحرا نبود ای کاش! *

2804
7

فغان می زد که یا رب خاک این صحرا نبود ای کاش! فغان می زد که یا رب خاک این صحرا نبود ای کاش!
و آغوشش ب روی کاروان ها وا نبود ای کاش!
زمین کربلا برخاست بر پا نیزه ها را دید
و با خود گفت امروزِ مرا فردا نبود ای کاش!
یقین تکلیف طفلان، با عطش این گونه روشن بود
فراتی هست این جا پیش رو اما نبود ای کاش!
سه شعبه تیر را می دید با خود زیر لب می خواند
ربابی هست این جا که چنان لیلا نبود ای کاش!
چه می شد که نبود اصغر در این لشگر، اگر هم بود
سفیدیِ گلویش این قدر زیبا نبود ای کاش!
هزاران مرد تیر انداز را می دید و هی می گفت
علمدار حسین این قدر بی پروا نبود ای کاش!
نقاب و معجر و خلخال با خود آرزو می کرد
اگر هم بود بعد از ظهر عاشورا نبود ای کاش!
شاعر:مهدی ر

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

کاروانی رسیده است از راه *

1718

کاروانی رسیده است از راه کاروانی رسیده است از راه
کاروانی که توشه اش خون است
می نویسد خدا سفرنامه
وصف لیلا و شرح مجنون است
بوی صفین می رسد به مشام
که حسن قاسم و علی ست حسین
شاید این جا غدیر خم باشد
علی اکبر چه منجلی ست حسین
پیش دارالشفای لطف شما
زخم دل نیز مرحمی دارد
کرم و بخشش شما تا هست
رو سیاهی چه عالمی دارد
تو سلیمان کربلا بودی
پیش پای تو نامه می چیدند
دیوها از همه پیامبری
فقط انگشتر تو را دیدند
شاعر:شهاب الدین خالقی

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

فتاب دوباره ای پیداست *

1412

فتاب دوباره ای پیداست آفتاب دوباره ای پیداست
روی دوشش ستاره ای پیداست
مشک بر روی شانۀ عباس
لب دریا کناره ای پیداست
این طرف غیر خار در دستی
وایِ من سنگ خاره ای پیداست
آن طرف حنجری عطش آلود
در پسِ گاهواره ای پیداست
این طرف با سه شعبه های خودش
روی اسبی سواره ای پیداست
آه از توی گودی گودال
سر دارالاماره ای پیداست
اگر این نیزه ها اجازه دهند
بدن پاره پاره ای پیداست
شاعر:مهدی رحیمی

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

جمال دلبرم چون آفتاب است *

2251
1

جمال دلبرم چون آفتاب است جمال دلبرم چون آفتاب است
چو گیسویش دلم در پیچ و تاب است
به بزم عشق هر کس را که دیدم
به یاد چشم او مست و خراب است
صفا و مروه را بی او صفا نیست
بدون مهر او زمزم سراب است
حرم شاهد بُود صاحب حرم اوست
حرم بی صاحبش در اضطراب است
طواف کعبۀ گِل هفت بار است
طواف کعبۀ دل بی حساب است
زمین کربلا دیده به راهش
صدف چشم انتظار دُرّ ناب است
شَود بانوئی از محمل پیاده
که بال صد ملک او را رکاب است
تماشا کن که زهرای سه ساله
به روی دامن عباس خواب است
زهر سو دیدۀ تیر سه شعبه
به زیر حنجر طفل رباب است
شاعر:سید محسن حسینی

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

اینجا کجاست این همه غربت دیار کیست *

5155
7

اینجا کجاست این همه غربت دیار کیست اینجا کجاست این همه غربت دیار کیست
این خاک، این غبار پر از غم مزار کیست
آن تل، تل خاکی و گودی پشت آن
جانم به لب رسانده مگر سوگوار کیست
با من بگو که آن همه نیزه برای چیست
یا آن سپاه دشنه به فکر شکارِ کیست
وای از رباب حرمله اینجا چه می کند
وای از رباب حرمله در انتظار کیست
آن نیزه های مرد کش سهمگین او
سهم گلوی مثل گل شیر خوار کیست
برگرد تا به گریه نگویم کنار تو
این زخم های بیشتر از بیشمار کیست
برگرد تا که نشنوی از کوفیان که این
ناموس بی برادر و محمل سوار کیست
شاعر:حسن لطفی

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

پر از شور و نوایی نینوایی *

3324
6

پر از شور و نوایی نینوایی پر از شور و نوایی نینوایی
پر از کرب و بلایی کربلایی
چکیده بر تو روزی اشک حیدر
ولی تو تشنه ی خون خدایی
***
مبادا خواهری گریان بماند
مبادا مادری نالان بماند
فراتی داری از آب گوارا
مبادا کودکی عطشان بماند
شاعر:سید محمد جواد شرافت

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

کاروانی با دو صد سوز و گداز *

2997
2

کاروانی با دو صد سوز و گداز کاروانی با دو صد سوز و گداز
عزم شهر کوفه کرده از حجاز
کاروانی از فراسوی بهشت
غرق گل از باغ بانوی بهشت
کاروانی بی مثل در عالمین
کاروانی بسته بر موی حسین
کاروانی از امیرالمومنین
آل هاشم حلقه و زینب نگین
کاروانی غرق احساس آمده
با علمداریِ عباس آمده
کاروانی خسته اما از ستم
کامده بیرون دل شب از حرم
کاروانی بر غم و محنت قرین
مرگ، ایشان را نشسته در کمین
کاروانی مانده در چنگ بلا
لاجرم منزل زده در کربلا
کاروان رشک ثریا گشته است
خیمه های عشق بر پا گشته است
شاعر:علیرضا شریف

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

جز غم عشق تو دل آرزوی غم نکند *

1619
2

جز غم عشق تو دل آرزوی غم نکند جز غم عشق تو دل آرزوی غم نکند
چشم دریا هوس بارش شبنم نکند
جز تو ای همسفر دختر زهرا و علی
کسی از ناله و دلشوره ی من کم نکند
ای حیاتم ز نفس های مسیحائی تو
نفسی ده که هوای دل من دَم نکند
از خدا خواه که در طیّ مسیر غم تو
این قد خم شده را بیش، از این خم نکند
شب و روزی نگذشته همه ی عمر به من
که دلم یاد تو و یاد محرّم نکند
خیمه را در دل صحرای عطش خیز مزن
تا که اسباب فراق تو فراهم نکند
این دعا بر لب من هر شب و روزی جاری ست
که خدا سایه ی تو از سر من کم نکند
شاعر:جواد محمد زمانی

  • پنج شنبه
  • 7
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 17:40
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

من به پای دوست در این سرزمین سر می دهم *

1451
2

من به پای دوست در این سرزمین سر می دهم من به پای دوست در این سرزمین سر می دهم
در ره یار آن چه دارم خشک یا تر می دهم
همره من سالخورد و شیرخوارست و جوان
پاکبازم در وفا هستی سراسر می دهم
من طَلایه دارم و از بهر اِحیای قیام
پرچم تبلیغ را تحویل خواهر می دهم
گر که رنگین شد رُخم با خون سر از سنگ ها
در عوض بر چهره ی دین رنگ دیگر می دهم
گر تنم را دست باطل پاره پاره کرد باز
بانگ حق را از سر نی با سرم سر می دهم
گر ز مهمان و پذیرایی کسی گیرد خبر
من پیام خویش بر دختر ز حنجر می دهم
شاعر:علی انسانی

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 05:00
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

نوحه سینه زنی و زنجیر زنی ورودیه کربلا -(آمده ماه محرم ماه درد و رنج و ماتم) * رضا یعقوبیان

5436

نوحه سینه زنی و زنجیر زنی ورودیه کربلا -(آمده ماه محرم ماه درد و رنج و ماتم) آمده ماه محرم (2)
ماه درد و رنج و ماتم
آمده کربلا پور حیدر
خوش شده قلب زهرای اطهر
یا حسین یا حسین یاحسین جان (2)
********
آمده با نوجوانش (2)
گشته هر دم بی قرارش
در کنارش بود روح احساس
شیر یل چون ابوالفضل العباس
یا حسین یا حسین یاحسین جان (2)
********
زینب او در کنارش (2)
گشته هر دم بی قرارش
گرید و سوزد و ناله دارد
بهر پرپر شدن لاله دارد
یا حسین یا حسین یاحسین جان (2)
********
یا حسین روح و روانم (2)
تو ببین اشک روانم
من برایت بمیرم حسین جان
غربتت را نبینم حسین جان
یا حسین یا حسین یاحسین جان (2)
********
کربلا باشد منایم (2)
من در اینجا جان فدایم
این زمین جایگاه حسین است
روی آن قتلگاه حسین است

  • یکشنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 23:13
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اشعار زمینه ورودیه به کربلا -( از اینجا غم میباره ، زینب دل شوره داره ) * عباس شاکری

72

اشعار زمینه ورودیه به کربلا -( از اینجا غم میباره ، زینب دل شوره داره ) از اینجا غم میباره - زینب دل شوره داره

باز شده دل آزار - بد میاره انگار

ای وای باید کنار دلبرش باشه

چه جور دور از برادرش باشه

نبینه شمر بالا سرش باشه

وای، وای غریب مادر ای حسین جانم

******

میلرزه انگاردستاش - چشم دوخته سوی داداش

میکنه نگاهی - چیه این سیاهی

میگه داداش اینا درخته یا لشگر

میترسم ای سلاله ی حیدر

سرت بریده بشه از پیکر

وای، وای غریب مادر ای حسین جانم

******

وای ازاین همه شمشیر ی چی میشه چیه تقدیر

دست پُر رسیدن - مهلتت نمیدن

داداش اینا چه نقشه ای برات دارن

دست از سر تو بر نمیدارن

روی دلم داغتو میزارن

وای، وای غریب مادر ای حسین جانم

********

شاعر : عباس شاکری

دان

  • شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 07:30
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

اشعار ورودیه به کربلا -( هاتفی ما را صدا زد خواهرم ) * عباس شاکری

40

اشعار ورودیه به کربلا -( هاتفی ما را صدا زد خواهرم ) هاتفی ما را صدا زد خواهرم
باید اینجا خیمه را زد خواهرم
در مدینه هم پیمبر حرفی از
این زمین آشنا زد خواهرم
اشک حیدر هم درآمد آن زمان
تا قدم در این سرا زد خواهرم
من ندارم چاره باید جرعهای
از می و جام بلا زد خواهرم
هر که شد راهی کوی دلبرش
دست و پا و سر ببازد خواهرم
بین تیر و نیزه ها در موج خون
باید اینجا دست و پا زد خواهرم
مینشیند روی سینه خواهرم
تا که کارم را بسازد خواهرم
بعد از آن دشمن به روی پیکرم
با سم مرکب بسازد خواهرم
کن تحمل چون که دیدی دشمنم
پا به سوی خیمه ها زد خواهرم
شاعر : عباس شاکری

  • شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 06:16
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 جابر عابدی

اشعار ورودیه به کربلا به سبک واحد -( اینجاکجاس دلشوره دارم - چی شدکه اینجور بیقرارم ) * جابر عابدی

33

اشعار ورودیه به کربلا به سبک واحد  -( اینجاکجاس دلشوره دارم - چی شدکه اینجور بیقرارم ) اینجاکجاس دلشوره دارم - چی شدکه اینجور بیقرارم
چه بی دلیل بغضم گرفته - شبیه ابرای بهارم
گریه م میاد؛ پیش من بشین، حالمو ببین
اینجا غم داره داداش بی تابم
تشنهم شده؛ سقامون کجاس؟، مشکا روبه راس؟
دلواپس شدم به فکر آبم
خدابخیرکنه سفرتموم شه - دلم از این پریشونی آروم شه
حسین من حسین من
حرفات چه پرسوز و گدازه - میونشون حتماً یه رازه
یه چیزایی حس کردم اینجا - خاکش بهزینبت نسازه
بخون تو أمن یجیب برام، واسه گریه هام
مرهم دعای تو عجیبه
تا زوده برگردیم از سفر، غصه بی خبر
سهم مهمون شهر غریبه
خدابخیرکنه سفرتموم شه - دلم از این پریشونی آروم شه
حسین من حسین من
بریم برام این گریه شومه - برای من موندن حرومه
حر

  • شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 15:33
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

دانلود سبک زمینه ورد به کاروان کربلا -( از راه رسیده قافله عشق ) * حسین ایزدی

4319
7

دانلود سبک زمینه ورد به کاروان کربلا -( از راه رسیده قافله عشق         ) (به سبک بین همه دلبرای دنیا)
از راه رسیده قافله عشق داره سر میره حوصله عشق
اینجا دل انبیاء می گیره احساس می کنم حسین می میره
خدا، داداشمو نگه دار
تو رو، به جون این علمدار
وای، امون از این غریبی
******
داداش دل من داره می گیره ایشالا خدا تو رو نگیره
داداش بیا برگردیم مدینه داره می باره غم توی سینه
وای، ز رنج و درد و بلا
وای، ز داغ کرب و بلا
وای، امون از این غریبی

شاعر : حسین ایزدی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 4
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:46
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

دانلود سبک شور خروج قافله ی کربلا از مکه -( با دلی خون و مبتلا رفته قافله سوی کربلا رفته ) * امیر عباسی

2342
4

دانلود سبک شور خروج قافله  ی کربلا از مکه -( با دلی خون و مبتلا رفته                     قافله سوی کربلا رفته ) با دلی خون و مبتلا رفته قافله سوی کربلا رفته
آه و واویلا، آه و واویلا، آه و واویلا
جمله در خط حضرت دلبر عون و عباس و قاسم و اکبر
یوم ترویّه روز هجران است عترت زهرا(س) دل پریشان است
شور گلشن از لاله و یاس است پرچم نهضت دست عباس است
کاروان غم عازم صحرا گشته بر عترت نوحه خوان زهرا
جان آله الّه میرسد بر لب میشود بی سر هستی زینب
بهر حفظ دین جان فدا گردد رأس او ماه نیزه ها گردد

شاعر : حاج امیر عباسی

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 8
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

شعر ورود به کربلا -( کاروان سلاله های خدا ) * علی اکبر لطیفیان

4496
7

شعر ورود به کربلا  -( کاروان سلاله های خدا ) کاروان سلاله های خدا
کاروان امام عاشورا
کاروان بهشتیان زمین
کاروان فرشتگان سما
یکی از نوکرانشان جبریل
یکی از چاکرانشان حوا
گوشه ای از صدایشان داوود
نفسی از دعایشان عیسی
نوجوانانشان چو اسماعیل
پیرمردانشان خلیل آسا
زائر اشکهایشان باران
تشنه مشکهایشان دریا
همه آیات سوره مریم
همه چون کاف و ها و یا و الی...
یوسفان عشیره حیدر
مریمان قبیله زهرا
کعبه می بیند و طواف ملک
چشم تا کار میکند اینجا
کشتگان حوادث امروز
صاحبان شفاعت فردا
تا به حالا ندیده هیچ کسی
این همه آفتاب در یکجا
هردلی با دلی گره خورده است
همه مجنون صفت، همه لیلا
دارد این کاروان صحرائی
دخترانی عفیفه و نوپا
همه با احترام و با معجر
همه در پرد

  • پنج شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:24
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

زمینه ورود به کربلا به همراه سبک -( از این بیابون،میاد بوی خون ) * عباس شاکری

54

زمینه ورود به کربلا به همراه سبک -( از این بیابون،میاد بوی خون ) از این بیابون،میاد بوی خون
بیا از اینجا،بریم داداش جون
دلشوره آرومم نمی زاره
داره از این صحرا غم می باره
دلم برای تو بی قراره
امون امون ای دل امون ای دل
دلدار زینب،سالار زینب
باید بمونی،کنار زینب
یه بغضی انگار تو گلومه
با تو بودن داداش آرزومه
خوشم که داداشم رو به رومه
امون امون ای دل امون ای دل
تو رو نبینم،ای نازنینم
چه جوری بی تو،آروم بشینم
خدا کنه زخمی بر نداری
خون از تن پاکت نشه جاری
نباشم اون روزی که سر نداری
امون امون ای دل امون ای دل

شاعر : عباس شاکری

  • شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:24
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

غزل ورود به کربلا از علی اصغر رجب زاده -( به جلوه آمده از نو مه عزای حسین ) * علی اصغر رجب زاده

48

غزل ورود به کربلا از علی اصغر رجب زاده -( به جلوه آمده از نو مه عزای حسین ) به جلوه آمده از نو مه عزای حسین
گرفته عالم هستی دلش برای حسین
دوباره ماه محرم دوباره بارش اشک
ز ابر دیده به هنگام روضه های حسین
دوباره رخت سیه دستمال گریه و دل
دوباره زمزمه و نوحه و نوای حسین
رسیده قافله حاجیان حج جنون
به دشت حادثه جانانه پا به پای حسین
الا قبیله بارانیان به پا خیزید
که خیمه ها شده بر پا به کربلای حسین
ببین چگونه ز محمل پیاده می گردد
ملیکه دو سرا یار آشنای حسین
به گرد محمل او بر لب بنی هاشم
به مقدمش صلوات است همصدای حسین
نهاده دست روی شانه علی اکبر
رکاب ، پای علمدار با وفای حسین
در اوج عز و بزرگی پیاده شد بانو
خدای صبر قدم زد به نینوای حسین
ولی چه شد که ز بد عهدی زمانه ی شوم
ب

  • چهارشنبه
  • 24
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 15:20
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد