بر فراز دست خورشید آفتاب دیگری است
هر علی از نور حیدر بازتاب دیگری است
فرق دارد با علی اکبر به میدان رفتنش
اضطراب اهل خیمه اضطراب دیگری است
پاسخ لب های در حال تلظی روشن است
آب؟ نه اصغر به دنبال جواب دیگری است
مطمینم حاجتی این تیر دارد که پس از
چشم سقا باز هم دنبال باب دیگری است
تیر لالایی به گوش اصغرت خوانده رباب!
تیر لالایی بخواند خواب، خواب دیگری است
داغ پیرش کرده شاید هیچ کس نشناسدش
آن کسی که باز میگردد رباب دیگری است !
شاعر : محمد حسین صادقی
- شنبه
- 17
- مهر
- 1395
- ساعت
- 14:19
- نوشته شده توسط
- ایدافیض