حضرت علی اصغر (ع)

مرتب سازی براساس
 حسن لطفی

حضرت علی اصغر(ع)شهادت -( گرم روز است و تمام خورشید ) * حسن لطفی

1231
2

حضرت علی اصغر(ع)شهادت -( گرم روز است و تمام خورشید ) گرم روز است و تمام خورشید
آفتاب است که می‌بارد تیغ
نیست آبی که لبی تَر گردد
نیست اشکی که زند حلقه به چشمی بی جان
گوشه‌یِ خیمه‌ای از بی تابی
مادری می‌خواند
نغمه‌یِ لالایی
شاید اینگونه بخوابد طفلش
ولی اینبار چه آرام و ضعیف
تشنگی جوهره‌یِ لالایی او را بُرده

تا که هُرمِ نفسش
می‌خورَد بر رُخِ کودک آرام
چهره‌ی سوخته‌اش میسوزد
مادری چشم به راه
گونه‌هایش زخم است
رَدِ سرخی است که از ناخنِ طفلش مانده
هردو باهم تشنه
هردو باهم بی تاب
هردو دل داده به آوازِ پدر
تا کلامی گوید
ساقی از راه رسید
باز هم مَشکِ پُر آب
چقدر طولانی است
انتظارِ رُخِ تاول زده‌ای
نَفَسِ سوخته‌ای
کمی آنسوتر از او
زیرِ یک خیمه‌ی تفدیده‌

  • جمعه
  • 7
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 11:39
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

حضرت علی اصغر(ع)شهادت -( چشمِ بیدارِ من و باز، شبی طولانی ) *

858

حضرت علی اصغر(ع)شهادت -( چشمِ بیدارِ من و باز، شبی طولانی ) چشمِ بیدارِ من و باز، شبی طولانی
باز من بودم و حیرانی و سرگردانی...

خسته بودم، دلم از عالم و آدم پُر بود
از سیاهیِ دلِ اهلِ زمیـن دلـخور بود...

میشنیدم همه جا غربت فریادی را...
ناگهان از همه سو "گریه ی نوزادی را..."

عطـرِ مظـلومیـتش دور و برم می پیچید
گریه ی ملتمسش توی سرم می پیچید

میشنیدم همه جا غربت فریادش را
چشم بستم که زِ خاطر ببرم یادش را

چشم بستم "وَ به رویای غریبی رفتم"
خواب دیدم که به صحرای غریبی رفتم

بوی پیمان شکنی از همه جا می آمد
از سراپای زمین بوی بلا می آمد...

ناگهان گوشِ دلم پُر شد از آهنگی تلخ
خستگی بود و صدای عطش و جنگی تلخ

چشمم افتاد ب مردی که دودستش پُر بود
مــرد، از

  • جمعه
  • 7
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 11:41
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت علی اصغر(ع)شهادت -( کشید بار غم و رنج بی حساب رباب ) * سید حسن رستگار

1027

حضرت علی اصغر(ع)شهادت -( کشید بار غم و رنج بی حساب رباب ) کشید بار غم و رنج بی حساب رباب
و بود تا دم آخر در این عذاب رباب

چقدر شعله ور و داغدار میسوزد
مگر چه گفته در گوش آفتاب رباب

مکن شبیه به گهواره دست را که فلک
به یک تکان دو دستت شود خراب رباب

بس است خواندن لا لا علی علی لا لا
به روی نیزه علی تازه رفته خواب رباب

عطش چه بر سر شش ماهه کودکش آورد
که گشت مرثیه ی روضه های آب رباب

میان طشت سری ، بین دستها سرها
چه ها کشید در آن مجلس شراب رباب

برای شعر علی اصغری که بی شیر است
ردیف و قافیه ام میشود رباب رباب

شاعر : سید حسن رستگار

  • جمعه
  • 7
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 11:46
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

حضرت علی اصغر(ع)شهادت -( چقدر هست مگر بچه سه جایش بِرَود ) * حسن لطفی

1488
-2

حضرت علی اصغر(ع)شهادت -( چقدر هست مگر بچه سه جایش بِرَود ) گرچه از دور از آن فاصله‌ها زد بد زد
آتش انگار که بر کرببلا زد بد زد

چقدر هست مگر بچه سه جایش بِرَود
وایِ من بر سه هدف او به سه جا زد بد زد

اصلا اینبار کماندار چه با زور کشید
به سه‌شعبه همه‌یِ حَنجره را زد بد زد

دست و پا داشت که می‌زد پدر انداخت عبا
آخرین بار نَفَس زیرِ عبا زد بد زد

اولین بار که چشمش به ربابش اُفتاد
اندکی حرف نزد بعد صدا زد بد زد

بُرد در بینِ عبا تا که نبیند چه شده
مادرش گفت بگو تیر کجا زد بد زد؟

گرچه بر چشمِ ابالفضل همین تیر نشست
بدتر از چشمِ عمو بود که تا زد بد زد

پشتِ خیمه به سرِ قبر ، حرامی آمد
نیزه برداشت و مانندِ عصا زد بد زد

طفل را از وسطِ خاک کشیدند به نِی
بچه ر

  • جمعه
  • 7
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 11:46
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

دودمه حضرت علی اصغر (ع) -( میوه ی قلبم شدی مـادر م ) *

1080
2

دودمه حضرت علی اصغر (ع) -( میوه ی قلبم شدی مـادر م ) میوه ی قلبم شدی مـادر مـــدافع بر حرم
ای علیه اصغرم (2)
رأس تو شد بسته روی نیزه ها با معجرم
ای علیه اصغرم (2)

کربلایی علی اصغر رفیعی

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 04:34
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

دودمه شب‌هفتم‌محرم حضرت‌علی‌اصغر‌علیه‌السلام -( با مادرم اسیرِ غمِ خواهرت شدم ) * حسن لطفی

1079

دودمه شب‌هفتم‌محرم حضرت‌علی‌اصغر‌علیه‌السلام -(  با مادرم اسیرِ غمِ خواهرت شدم ) با مادرم اسیرِ غمِ خواهرت شدم
من اکبرت شدم

بابا مدافعِ حرمِ خواهرت شدم
من اکبرت شدم

شاعر : حسن لطفی

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 05:17
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

زمینه شور حضرت علی اصغر (ع) -( به انتظارت نشستم / علی علی علی علی ) * علی اصغر رفیعی

1124

زمینه شور حضرت علی اصغر (ع) -( به انتظارت نشستم / علی علی علی علی ) بند اول

لای لای بخواب/ عموجون آب میاره
آروم بگیر / شاید بـــــارون ببـــــاره
گریه نکن / مــــادرت شیـــــر نداره
آه ای خدا/ پســـــرم بی قـــــراره

پریده رنگ تو عزیزم دیگه مضطرم
جلو چشام نکن تلظی علی اصغــرم

علیه من
دیگه نداره خیمه هامون یه قطـــره آب
زُل میزنی
تــوی نگــامــو میکنــی قلبمـــو کبـــاب
گل پسرم
به روی دست مادرت لحظه ای بخواب

لبهای خشکت کویره /علی علی علی علی
الهی مــــادرت بمیره/ علی علی علی علی

لای لای علی جان (3) علیه اصغرم

دانلود سبک

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 13:43
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شعر روضه علی اصغر(ع) -( تو همینجا بمون و هی گریه کن ) * سید پوریا هاشمی

2520
3

شعر روضه علی اصغر(ع) -( تو همینجا بمون و هی گریه کن  ) دنبال آب
کاش میشد با لالا آرومت کنن

یا که بی سرصدا آرومت کنن

تو همینجا بمون و هی گریه کن

نکنه نیزه ها آرومت کنن

اخلاق تو و باباتو میشناسم

ناله های آشناتو میشناسم

نگو این صدای گریه تو نیست

من صدای گریه هاتو میشناسم

خیمه خیمه با شتاب رفتم علی

هرطرف خونه خراب رفتم علی

هفت دفعه هاجر دوید به آب رسید

صددفعه دنبال آب رفتم علی

راستی خندون شدنت مبارکه

مرد میدون شدنت مبارکه

گریه کردی و همه کل کشیدن

آخ رجز خون شدنت مبارکه

از کسی سه شعبه خودی انگاری

بازه چشمات ولی مردی انگاری

عجله داشتی برا بزرگ شدن

سه تا دندون دراوردی انگاری

ی خبر فقط برام بیاد بسه

خبلی نه! ی خط برام بیاد بسه

حالا ک

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 14:00
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع) -( یک پَر از تیرِ سه پَر بس بود کاش... ) * حسین ایمانی

1344

شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع) -( یک پَر از تیرِ سه پَر بس بود کاش...  ) باب الحوائج

کاش جایِ تو مرا می زد... نـَزَد

در گـلویم تیر جا می زد... نزد

چند قطره آب از او خواستم

کاش قیدِ مشک را می زد... نزد

یک پَر از تیرِ سه پَر بس بود کاش...

او یکی از آن سه تا می زد... نزد

شَـط اگر از معرفت بو برده بود

کـودکِ من را صدا می زد... نزد

کاش وا می شد پَرِ قنـداقه اش

چند لحظه دست و پا می زد... نزد

دارد از غمِ مادرش دق می کند

کاش پیشـم ناله ها می زد... نزد

کاش جایِ او سرِ من را دو بار...

دشمنم بر نیزه جا می زد... نزد

ندبه خوان شد پایِ نِی بانو رباب

حرفی از گُل پیشِ ما می زد... نزد

شاعر : حسین ایمانی

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 14:10
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حسن کردی

شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع) -( چشم حسین کاسه ی در خون نشسته شد ) * حسن کردی

1515

شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)  -( چشم حسین کاسه ی در خون نشسته شد  ) سه شعبه تیر

هوهوی تیر امد و قلبی شکسته شد

چشمان شیرخواره فقط باز و بسته شد

از تند باد اتش تیر سقیفه ای

چشم حسین کاسه ی در خون نشسته شد

چون شاخه ای که دست خوش خشک سالی است

راحت گلوی نازک و نرمش شکسته شد

یکباره جمع شد گلویش از فشار تیر

تنها گلو نه...پیکرش از هم گسسته شد

تاریخ شرمسار شد از این سه شعبه تیر

شیطان هم از شرارت این قوم خسته شد

شاعر : حسن کردی

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 14:11
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع) -( مى گشت روى خاک به دنبال معجرى ) * پیمان طالبی

1010

شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع) -( مى گشت روى خاک به دنبال معجرى  ) دیدم به چشم، واقعه درد آورى

بر نیزه ها سرى و عزادار، مادرى

دیدم عروس فاطمه با موى سوخته

مى گشت روى خاک به دنبال معجرى

تازه عروس را که بدین حال دیده است؟

رخت سیه به تن، نه حنایى، نه زیورى

آتش بگیرد آن همه مسجد که با وضو

او را کتک زدند، چه دینى؟ چه باورى؟

#

اى زن که دیده اى سر همسر به روى نى!

دنیا ندیده است شبیه تو همسرى

داد تو را چگونه بگیرد ز حرمله

پروردگار تو، چه جزایى؟ چه کیفرى؟

این صحنه را که مى برد از یاد تو، رباب!

سر نیزه اى ز خاک دراورد پیکرى

با گوش هاى خویش شنیدم یزید گفت:

گهواره را اگر بدهم چند میخرى؟

شاعر : پیمان طالبی

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 14:20
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع) -( مادرش از تشنگی شیری نداشت ) * محمد جواد شیرازی

3213
1

شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)  -( مادرش از تشنگی شیری نداشت  ) طفل شش ماهه
آن قدر لب تشنه و معصوم بود

گریه هم می کرد نامفهوم بود

صورتی کوچک شبیه غنچه داشت

استخوانش نرم مثل موم بود

مادرش از تشنگی شیری نداشت

در میان خیمه ها مغموم بود

جان به قربان غریبی حسین

از دو قطره آب هم محروم بود

آب را بستن به روی کودکان

در کدام آیین و دین مرسوم بود؟!

شد از این کودک تلظی کردنش

سهم بابایی که خود مظلوم بود

با سه شعبه، طفل شش ماهه زدن

در میان کفر هم مذموم بود

بین دستش یک طرف جسم علی

یک طرف هم صورت و حلقوم بود

گوش تا گوش علی پاشیده شد

چون به جرم عاشقی محکوم بود

عصر عاشورا رسید و صحبت از

نبش قبر کودکی معصوم بود

پیش چشم مادرش رأس علی

لا به لای نیزه ها معل

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 14:23
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

متن شعر حضرت علی اصغر (ع) -( شش ماهه‌ ی من زبان ندارد ) * مرتضی محمودپور

3665

متن شعر حضرت علی اصغر (ع) -( شش ماهه‌ ی من زبان ندارد ) شش ماهه‌ ی من زبان ندارد
دیگر به کفش توان ندارد
در بند قمات جان ندارد
از سوز عطش فغان ندارد
(بر تیزی تیر و نیزه لعنت
بر حرمله و مغیره لعنت)

روزم بخدا علی سیاه هست
بابات غریب و بی سپاه هست
چشمش نگران خیمه‌گاه هست
شرمنده‌ی آخرین نگاه هست
رفت اکبر نوجوان علی جان
برخیز رجز بخوان علی جان

من تشنه‌ی باده و سبویم
با عشق حسین روبرویم
با اشک اگر چهره بشویم
در هر نفسی حسین گویم
من فاطمیم کنیز اویم
باید بخری تو آبرویم

ششماهه‌ی من مترس مادر
تو اکبر قوم هستی اصغر
باید تو زنی بوسه به خنجر
نی با لب خود بلکه به حنجر
برخیز و سفید روی من کن
قنداقه‌ی خویش را کفن کن

دردی کش میخانه‌ خموشی؟
لب تشنه چرا باده ننوش

  • یکشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:57
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

دانلود متن و سبک نوحه حضرت علی اصغر(ع) -( در کربلا امشب شور عطش برپاست ) * مرتضی محمودپور

1337

دانلود متن و سبک نوحه حضرت علی اصغر(ع) -( در کربلا امشب شور عطش برپاست ) بند اول
در کربلا امشب شور عطش برپاست
شرمنده از طفلان چون حضرت سقاست
ششماهه طفلی در گهواره افتاده
چشم رباب امشب از غصه چون دریاست
کرببلا گرچه بیتابم
کرببلا گوهر نابم
لعل لبم از چه میسوزد
کرببلا تشنه آبم
واویلتا آه و واویلا(۳)

بند دوم
آب آوره طفلان ششماهه تب دارد
یک جرعه آب آور چون جان به لب دارد
در گرد گهواره مادر پریشان است
چون غصه اصغر هر روز و شب دارد
عمو ببین لب عطشانش
عمو ببین چشم گریانش
کنار گهواره اصغر
نشسته مام پریشانش
واویلتا آه و واویلا(۳)

شاعر : مرتضی محمودپور

دانلود سبک

  • یکشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 09:02
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

متن شعر دودمه حضرت علی حضرت علی اصغر(ع) -( میرسد از خیمه‌ها یارب صدای آب آب ) * مرتضی محمودپور

5402
5

متن شعر دودمه حضرت علی حضرت علی اصغر(ع) -( میرسد از خیمه‌ها یارب صدای آب آب ) بند اول
میرسد از خیمه‌ها یارب صدای آب آب
وای بر حال رباب(۲)

بند دوم
آب آوردن به خیمه بهر اصغر شد ثواب
وای بر حال رباب(۲)

بند سوم
کودکی در خیمه افتاده به دامان رباب
مادرش گوید بخواب(۲)

بند چهارم
حرمله داده به جای آب بر اصغر جواب
مادرش گوید بخواب(۲)

شاعر : مرتضی محمودپور

  • یکشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 09:08
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

علی اصغر علیه السلام -( مادری بین خیمه غمگین بود ) * محمد جواد شیرازی

1045

علی اصغر علیه السلام -( مادری بین خیمه غمگین بود ) مادری بین خیمه غمگین بود
سرش از شرم رو به پایین بود

پیش چشمان بانوان حرم
دیده اش پر شد از نم و شبنم

بانویی که دگر نظیر نداشت
کودکش تشنه بود و شیر نداشت

دست خود را تکان تکان می داد
کودکش تشنه داشت جان می داد

چه کند با دل گرفتارش؟!
داد دست رقیه گهوارش

پیش او هم علی نشد آرام
زینب آمد ولی نشد آرام

کودکی زیر لب در آن محفل
گفت با گریه یا ابوفاضل

آه، از شرم ساقی توحید
پیکرش بین علقمه لرزید

ناگهان نور مشرقین آمد
پدرش حضرت حسین آمد

عمه گهواره را به آقا داد
به دل مادرش تسلا داد

گفت: او هم دلاوری شده است
تشنه ی جام کوثری شده است

رفت آقا به سوی آن لشکر
رفت در روبروی آن لشکر

گفت: این طفل را چه

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 04:14
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

مرثیه حضرت علی اصغر(ع) -( بهشت آرزو یک دَم چو آدم رفت از دستم ) * حسین رئوفی

953
1

مرثیه حضرت علی اصغر(ع) -( بهشت آرزو یک دَم چو آدم رفت از دستم  ) بهشت آرزو یک دَم چو آدم رفت از دستم
عجب گر دین و دنیا هر دو باهم رفت از دستم

گهی عاشق گهی فارق گهی باحق گهی ناحق
و غافل زانکه نقد عمر ، دَرهم رفت از دستم

ندارد جُرمِ کوچک در مسیر عشق معنایی
که من کوچک شمردم یار کم کم رفت از دستم

منم چون یخ فروشی که خریداری نشد پیدا
و عمرم همچو یخ شد آب و نم نم رفت از دستم

اگر عمرت شود چون نوح، روز واپسین گویی
که عمرم همچو رویا بود و یک دم رفت از دستم

امام عاشقان بر روی دستش غرق خون طفلی
بگفت ای دوست، پایِ عشقت این هم رفت از دستم

نگاهی کن بهار زندگانیِ «رئوفی» را
که باغم باغبانا بی تو با غم رفت از دستم

شاعر : حسین رئوفی

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 09:16
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع) -( دیده اش پر شد از نم و شبنم ) * محمد جواد شیرازی

1467

شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)  -( دیده اش پر شد از نم و شبنم  ) مادری بین خیمه غمگین بود

سرش از شرم رو به پایین بود

پیش چشمان بانوان حرم

دیده اش پر شد از نم و شبنم

بانویی که دگر نظیر نداشت

کودکش تشنه بود و شیر نداشت

دست خود را تکان تکان می داد

کودکش تشنه داشت جان می داد

چه کند با دل گرفتارش؟!

داد دست رقیه گهوارش

پیش او هم علی نشد آرام

زینب آمد ولی نشد آرام

کودکی زیر لب در آن محفل

گفت با گریه یا ابوفاضل

آه، از شرم ساقی توحید

پیکرش بین علقمه لرزید

ناگهان نور مشرقین آمد

پدرش حضرت حسین آمد

عمه گهواره را به آقا داد

به دل مادرش تسلا داد

گفت: او هم دلاوری شده است

تشنه ی جام کوثری شده است

رفت آقا به سوی آن لشکر

رفت در روبروی آن لشکر

گفت: ای

  • جمعه
  • 28
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 15:55
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محسن صرامی

شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع) -( هنوزم نخشکیده اشک رباب ) * محسن صرامی

795

شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)  -( هنوزم نخشکیده اشک رباب  ) حرمله الهی که خیر نبینی

هنوزم نخشکیده اشک رباب

با دلش چه کرده این غم که دیگه

نمیشه پیشش بیاری اسم آب

خواب اصغر و میبینه دائماً

زندگی میکنه با فکرعلی

تا غذا براش میارن میشینه

باز،زبون میگیره با ذکرعلی

واسه آرامش خاطر خودش

میره گهواره رو هی تکون میده

میون گریه لالائی میخونه

روزی صدبار توی روضه جون میده

بمیرم الهی بعدکربلا

افتاده بدجوری ازخواب و خوراک

میگه پیش چشم من بانیزه ها

درآوردن علی مو اززیرخاک

حدود یه سالی هست دیگه رباب

نمیشینه حتی زیر سایبون

توی آفتاب میشینه روضش اینه

آقامونا کشیدن تو خاک و خون

شاعر : محسن صرامی

  • جمعه
  • 28
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 16:27
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر حضرت علی اصغر(ع) -( ابر، خون بارید از دست پدر تا آسمان ) * رضا بیاتی

1070

شعر حضرت علی اصغر(ع) -( ابر، خون بارید از دست پدر تا آسمان ) در نهانم عشق پیدا شد ، نمیدانم چطور
چشم دل انگار بینا شد ، نمیدانم چطور

شصت و یک سال از بهاردین گذشت و با حسین
شاخه ایمان شکوفا شد،نمیدانم چطور

جمع شد غم های عالم،ضرب شد در سینه ام
از لبم لبخند منها شد ، نمیدانم چطور

ماجرای کربلا را تا شنیدم ، اشک غم
قطره قطره موج دریا شد ، نمیدانم چطور

کودکی شش ماهه بی تاب است ، آیا آب نیست؟
پرسشی ساده معما شد ، نمیدانم چطور

بی هوا خاری سه شعبه برگلوی گل نشست
بغض بسته در هوا وا شد ، نمیدانم چطور

ابر، خون بارید از دست پدر تا آسمان
درد بی آبی مداوا شد ، نمیدانم چطور

دسته گل بر روی دست باغبان پرپر شد و
طور دیگر عشق معنا شد ، نمیدانم چطور

شاعر : رضا بیاتی

  • جمعه
  • 28
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 17:51
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

زمزمه شب هفتم -( چوخ ال ایاخ چالما ، قراریمی آلما ) * امین عبداللهیان

1529

زمزمه شب هفتم -( چوخ ال ایاخ چالما ، قراریمی آلما ) چوخ ال ایاخ چالما ، قراریمی آلما
بیراز دا صبر ایله ، اود عالمه سالما
سینم ده سود یوخدی ، بو غم منه چوخدی
سو ایستمه اوغلوم ، که قیمتی اوخدی

کیمه دیوم دردیمی علی جان
هامی سوسوزدی اصغر
سویا یوخ امکان ، که باغلیوبدی ، بوگون فراتی لشگر

لای لای علی جان3 اصغر

خراش اولوب سینم ، قان اولدی دیرناقون
بو وضعیله حتمی اولوبدی اولماقون
دوداخلارین هرکیم گوروب کباب اولدی
ددی که قاره گون فقط رباب اولدی

گهی قوجاخدا رقیه لای لای
سسلر سنی اوشاخلار
گهی ده زینب دیه ر علی وای
آغلار سنی قوجاخلار

لای لای علی جان3 اصغر

شاعر : امین عبداللهیان

دانلود سبک

  • شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 11:31
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حمیدرضا محسنات

حضرت علی اصغر(ع) -( کشتن اصغر هنر نمیخواهد ) * حمیدرضا محسنات

1407
2

حضرت علی اصغر(ع) -( کشتن اصغر هنر نمیخواهد  ) کشتن اصغر هنر نمیخواهد
بچه که تیر سه پر نمیخواد

مرغ بهشتی من پرش عشق است
پس بزنش بال و پر نمیخواهد

آب طلب کرد , کاش آن نامرد
تیر نمیزد , اگر نمیخواهد ...

وقتی علی اکبرم ندارد سر
اصغر من نیز سر نمیخواهد

جان علی هم فدای جان حسین
مادرش اصلا پسر نمیخواهد
....

در سر اصغر که فکر آب افتاد
حرمله آنجا دهانش آب افتاد

تیر نه تیری که در نظر داری
زد , سر شش ماهه رباب افتاد

غرق به خون سر به پوست آویزان
مثل عقیقی که از رکاب افتاد

مثل دل مادرش , به قنداقه
جسم نحیفش به پیچ و تاب افتاد

بیشتر از هرکسی حسین آنجا
تا برود خیمه در عذاب افتاد

یک قدم آمد به سمت خیمه فقط
یک قدم آمد فقط ... رباب افتاد

...

قص

  • شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 14:06
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 جواد کلهر

سلام بر رباب (ع) -( مگر می شود گفت بس کن رباب ) * جواد کلهر

1493
3

سلام بر رباب (ع) -( مگر می شود گفت بس کن رباب ) مگر می شود گفت بس کن رباب
مگر می شود گفت قدری بخواب
مگر می شود گفت آرام گیر
مکن شیون و نوش قدری تو آب
مگر می شود گفت مویه نکن
بپوشان رخت را دگر با نقاب
مگر می شود گفت ذجه مزن
شده قلب زارت ز هجران کباب
مگر می شود گفت خاکی شدی
منه بر سرت زین مصیبت تراب
مگر می شود گفت آرام باش
درنگی نما کم کن این التهاب
مگر می شود گفت در سایه رو
که جانان او بوده در آفتاب
مگر می شود گفت مجنون شدی
جسارت بود گر کنم این خطاب
مگر می شود گفت جان می دهی
خودش می کند بهر مردن شتاب
مگر می شود گفت پروا نما
چو گردون شده بر سر او خراب
مگر می شود گفت نزدش حسین
دوباره به پا می کند انقلاب
مگر می شود گفت لای لای علی
زند هر چه زجه

  • سه شنبه
  • 23
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 20:49
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 آرش براری

حضرت علی اصغر (ع) -( حب تو در قلب تمام مومنین است ) * آرش براری

2315

حضرت علی اصغر (ع) -( حب تو در قلب تمام مومنین است ) حب تو در قلب تمام مومنین است
مهر تو با آب و گل شیعه عجین است

اسلام را ماه محرم حفظ کرده
پس روضه خواندن رکنی از ارکان دین است

در "روضه" غرق نعمت پروردگاریم
هیات "بهشت" کوچکی روی زمین است

با معرفت در روضه هرکس مینشیند
روز قیامت با پیمبر همنشین است

با دستمال اشک خود مانوس هستیم
شال عزایت رشته حبل المتین است

روزی که نام تو به گوشم خورد گفتم
عشقی که می گشتم به دنبالش همین است

گریه غبار فتنه را میشوید از چشم
پس اشکِ در روضه بصیرت آفرین است

سفاک‌ها با یکدگر فرقی ندارند
داعش هم از نسل همان شمر لعین است

در کربلا آن بی بصیرت ها ندیدند
در زیر سم اسب قرآن مبین است

آن روز اگر مصداق ظالم شمر بود اس

  • جمعه
  • 26
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 20:35
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

دانلود متن و سبک نوحه شهادت حضرت علی اصغر (ع) -( لالا_لالا_لالا_لالایی_لالا_لا ) * هستی محرابی

4817
0

دانلود متن و سبک نوحه شهادت حضرت علی اصغر (ع) -( لالا_لالا_لالا_لالایی_لالا_لا ) لالا_لالا_لالا_لالایی_لالا_لا
چه سازم من در این ویرونه حالا ؟

شب است و ماه و یه دشتِ خیالی، جون
رباب و آه و یه گهواره خالی!

من از داغِ فراقت بی قرارم، جون
نمیدونم تو امشب، در چه حالی؟

فقط دونم که از دردِ گلویت، جون
دیگه نایی نداری تا بنالی!

علی جون سینه ام گشته پُرِ شیر، جون
دریغا! که گلم جایِ تو خالی!

لالا_لالا_لالا_ماهِ هلالی، جون
هنو در ذهنِ من مونده سؤالی؟

شب است و لاله ی مادر کجایی؟جون
چرا امشب خَموش و بی صدایی؟

نمیدونم درین صحرایِ خاموش، جون
کجا خوابون تو رو امشب بابایی؟

الاهی هیچ گلی تشنه نمیره، جون
به زیرِ خنجر و دشنه نمیره

لالا_لالا_لالا_ماهِ هلالی، جون
امشب شیر دارم و جایِ ت

  • شنبه
  • 11
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 11:46
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

حضرت علی اصغر علیه السلام -(بحر ولا را گوهری تو) * رضا یعقوبیان

933

حضرت علی اصغر علیه السلام  -(بحر ولا را گوهری تو) حضرت علی اصغر علیه السلام
بحر ولا را گوهری تو
تفسیر نور و کوثری تو
مولا علی اصغری تو
علی علی یا علی اصغر (3)
********
تو زینت کرب و بلایی
نور دل خون خدایی
کودک ولی مشکل گشایی
علی علی یا علی اصغر (3)
********
حق کرده بر شیعه عنایت
در محشر و روز قیامت
خون تو می کند شفاعت
علی علی یا علی اصغر (3)
********
تو باب حاجات جهانی
مایه ی آرامش جانی
بهر حسین محسن ثانی
علی علی یا علی اصغر (3)
********
خون خدا را در نابی
دردانه ناز ربابی
از تشنگی در تب و تابی
علی علی یا علی اصغر (3)
********
در دست بابا خنده کردی
دشمن ز خود شرمنده کردی
دین خدا را زنده کردی
علی علی یا علی اصغر (3)
********
بمیرم از کینه اعدا

  • یکشنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 22:47
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

حضرت علی اصغر علیه السلام -( توگل پیغمبری تو گلاب کوثری) * رضا یعقوبیان

234

حضرت علی اصغر علیه السلام -( توگل پیغمبری  تو گلاب کوثری) حضرت علی اصغر علیه السلام
توگل پیغمبری تو گلاب کوثری
نور چشم زینبین تو علی اصغری
باب حاجات جهانی یا علی
بر همه آرام جانی یا علی
یا علی اصغر علی (4)
********
ای گل پرپر علی لاله احمر علی
پاره قلب حسین شیرخوار اصغر علی
از کرم مهمان تو هستم علی
ریزه خوار خوان تو هستم علی
یا علی اصغر علی (4)
********
نام تو رمز حیات زینت ارض و سماست
از کرامات خدا تو شدی باب النجات
شد عجین مهر و ولایت با گلم
آمدم سوی تو مولا با دلم
یا علی اصغر علی (4)
********
هستی خون خدا عطر و بوی کربلا
میهمان تو منم ای گل زهرا نما
سوی تو مولی الموالی آمدم
کن نظر با دست خالی آمدم
یا علی اصغر علی (4)
********
ای ولایت را گلاب یا ع

  • دوشنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 16:23
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

حضرت علی اصغر (ع) قدری آرام شو اصغر روی دستان رباب * رامین برومند

855

حضرت علی اصغر (ع) قدری آرام شو اصغر روی دستان رباب زبانحال حضرت رباب با حضرت علی اصغر(ع)

قدری آرام شو اصغر روی دستان رباب
زده ای آتش غم بر دل سوزان رباب

گشته ام خیمه به خیمه پی یک قطره آب
ناامید چشم به راه نم باران رباب

درد بی آبی و بی شیری ام آیا بس نیست
مکن انقدر تلظی پسرم جان رباب

جان به لب گشتم علی تا که عمویت برسد
قدری آرام شو مادر، روی دستان رباب

چنگ کمتر بزن اصغر به سر و صورت خود
بخدا گشته کباب قلب پریشان رباب

دست و پا هی مزن انقدر دلم راکندی
بس که لطمه زده ام خون شده چشمان رباب

زائر از خشکی لب های تو میخواند و بس
نظری کن به ثناخوان غمت جان رباب

  • سه شنبه
  • 23
  • مرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 03:58
  • نوشته شده توسط
  • رامین برومند(زائر)
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

دودمه حضرت اصغر -(من به آغوش پدر از همه کس تشنه ترم) * محمود ژولیده

1012
1

دودمه حضرت اصغر -(من به آغوش پدر از همه کس تشنه ترم) من به آغوش پدر از همه کس تشنه ترم
این گلو این جگرم
بغلم کن که دهد مقتل من بال و پرم
این گلو این جگرم

  • چهارشنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 20:22
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

غنچه باغ بهشت -(السلام و مرتضی رو نور عین السلام ای غنچه باغ حسین) * رضا یعقوبیان

331

غنچه باغ بهشت -(السلام و مرتضی رو نور عین السلام ای غنچه باغ حسین) السّلام ای مرتضی رو نور عین
السّلام ای غنچۀ باغ حسین
**
السّلام ای عالمی مفتون تو
شیعه تا روز جزا مدیون تو
**
تو زنسل حیدر و پیغمبری
مظهر صبر و رضای داوری
**
طفلی اما شیر دشت کربلا
مُهرتاُیید شهیدان خدا
**
گرچه طفل شیرخواره اصغری
درکرامت جود و رحمت محشری
**
کربلا از خون پاکت منجلی
برتو مینازد حسین ابن علی
**
تو ز لطف حق شدی خلد آشیان
باب حاجات تمام شیعیان
**
گشته ایم از لطف تو مهمان تو
یا علی دست همه دامان تو
**
تو چو شمعی ما همه پروانه ات
کن نظر بر سائلان خانه ات
**
کن نظر مولا بر این دل های ما
یک نگاه تو برد غم های ما
**
اوریم امشب همه بر تو پناه
از کرامت جمع مارا کن نگاه
**
با نگاه تو خدایی

  • یکشنبه
  • 11
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 13:31
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد