حضرت علی اصغر (ع)

مرتب سازی براساس

حضرت علی اصغر(ع) -( تا حرمله آمد به میدان با سه شعبه ) * رضا قربانی

1446
2

حضرت علی اصغر(ع) -( تا حرمله آمد به میدان با سه شعبه ) تا حرمله آمد به میدان با سه شعبه

شد آلت قتاله ی گلها سه شعبه

از هر برادر یک پسر قربانی اش شد

خورده یتیم مجتبی حتی سه شعبه

در خیمه ها بر سینه اش میزد سکینه

تا بوسه زد بر سینه ی سقا سه شعبه

از چشم گریان ربابه خواب را برد

تا خواند در گوش علی "لالا" سه شعبه

ذبح عظیمش میکند وقتی بیاید

سمت گلو با سرعت بالا سه شعبه

شمشیر و تیغ و نیزه وقتی در بدن هست

بیرون می آید از جلو ، اما سه شعبه

بالا که زد دشداشه اش را حرمله دید

آمد به سمتش بی محابا تا سه شعبه....

...خون از تنش فواره زد وقتی درآورد

با زحمت از پشت خودش آقا سه شعبه

شاعر : رضا قربانی

  • سه شنبه
  • 6
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 05:30
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

حضرت علی اصغر(ع) -( او منتظر وقت سفر بود، نبود؟ ) * امیر اکبرزاده

1025

حضرت علی اصغر(ع) -( او منتظر وقت سفر بود، نبود؟ ) او منتظر وقت سفر بود، نبود؟

مشتاق گذشتن از خطر بود، نبود؟

تا لحظه‌ی آخر به خودش فکر نکرد

شش ماه کفن‌پوش پدر بود، نبود؟

شاعر : امیر اکبرزاده

  • سه شنبه
  • 6
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 05:31
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت علی اصغر(ع) -( آمدم خیمه تا وداع کنم ) * مهدی مقیمی

3648
6

حضرت علی اصغر(ع) -(  آمدم خیمه تا وداع کنم ) آمدم خیمه تا وداع کنم

دیدم از داغ آب می سوزی

بردم آبت دهم ولی دیدم

زیر این آفتاب می سوزی

کاش آبی شود مهیا تا

خجل از روی خواهرت نشوم

سعی کردم که وقت بردن تو

چشم در چشم مادرت نشوم

پشت سر را نگاه کن پسرم

جلوی خیمه ها رباب نشست

به امیدی که خیمه برگردی

آمد و زیر آفتاب نشست

من که طاقت ندارم ای گل من

که نگاهی کنم به پشت سرم

لیک حس می کنم که آمده اند

جلوی خیمه ها زنان حرم

گر چه ای کودکم نمی بینم

ذره ای رحم در دل اعدا

شاید این دفعه وضع ، فرق کند

کودک من توکلت به خدا

به رخ کودکم نگاه کنید

رنگ ، دیگر به روی طفلم نیست

کوفیان إرحمو بهذالطفل

قطره ای هم برای او کافیست

خودمانیم شیرخوار

  • سه شنبه
  • 6
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 05:33
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت علی اصغر(ع) -( روز عاشورا درآن جوش و خروش ) *

1588
3

حضرت علی اصغر(ع) -( روز عاشورا درآن جوش و خروش ) روز عاشورا درآن جوش و خروش

شد زمین از خون یاران لاله پوش

آمد آوائی از آن صحرا به گوش

باغبان باغ گلها زد خروش

گلفروشم گلفروشم گلفروش

گرچه گردیدند یارانم شهید

حق که گلهای مرا پرپر بدید

با نگاهی لاله هایم را خرید

درچنین باغی که گشته لاله پوش

غنچه ای دارم که از سر برده هوش

غنچه ام از هر گلی زیباتر است

عطراو از هر گلابی بهتر است

گرچه از باد حوادث پرپر است

از عطش پژمرده و زین رنگ و روش

می کشم کوهی ز درد و غم به دوش

تشنه است امّا لبش آب بقاست

کودک است امّا پُر از قدر و بهاست

از غمش در خیمه ها ماتم سراست

غم از این غم می زند در سینه جوش

تیر گلچین کرده جای آب نوش

کیست تا از جان مدد ک

  • سه شنبه
  • 6
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 05:42
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت علی اصغر(ع) -( سعی دارد کودکش را در عبا پنهان کند ) * مجید تال

3433
5

حضرت علی اصغر(ع) -(  سعی دارد کودکش را در عبا پنهان کند ) سعی دارد کودکش را در عبا پنهان کند

باید او تن را جدا ؛ سر را جدا پنهان کند

گریه ی اصغر ، صدای هلهله ، با تیر خود

حرمله باید صدا را در صدا پنهان کند

مشتی از خون علی را ریخت سمت آسمان

خواست تا جرم زمین را در هوا پنهان کند

با غلاف خنجری ، بابا پسر را دفن کرد

کربلا را خواست تا در کربلا پنهان کند

گیرم اصلا طفل خود را پشت خیمه دفن کرد

خنده های آخرش را در کجا پنهان کند..

شاعر : مجید تال

  • سه شنبه
  • 6
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 05:44
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت علی اصغر(ع) -( داری مقابل پدرت راه می روی ) * علی اصغر ذاکری

1020
0

حضرت علی اصغر(ع) -( داری مقابل پدرت راه می روی ) داری مقابل پدرت راه می روی

زیبائی تو را به تماشا نشسته است

تصویر دلبرانه ای از روی ماه تو

در چشم پیرمرد چه زیبا نشسته است

هر روز لحظه لحظه ی دامادی تو را

با خود هزار مرتبه تصویر می کند

لبخندهای ماحَضر سفره ی لبت

او را چقدر سیر نمک گیر می کند

تو فکر می کنی که عصای پدر شوی

حالا که روزگار دلش را ش ک س ت ه است

تو فکر می کنی که... ولی نه، نمی شود

حالا که تیر توی گلویت نشسته است

دارد به زیر داغ تو از دست می رود

کمتر به روی دست پدر دست و پا بزن

نزدیک تر شدی به خدا روی دست او

با حنجری بریده خدا را صدا بزن

بر روی خشکی لب بابا چکیده و

شرمنده کرده قطره ی اشک تو آب را

بعد از تو تا همیشه

  • چهارشنبه
  • 7
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 03:39
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت علی اصغر(ع) -( خونابِ غم به سینۀ مادر نمی رسید ) * علیرضا شریف

1220
1

حضرت علی اصغر(ع) -( خونابِ غم به سینۀ مادر نمی رسید ) خونابِ غم به سینۀ مادر نمی رسید

این تیرِ غیظ كرده اگر سر نمی رسید

دستِ كمی ز نیزۀ ابنِ اَنَس نداشت

بَد می بُرید، كاش كه تا پَر نمی رسید

یك قطره هم ز مهریۀ مادرِ حسین

یعنی به كامِ تشنۀ اصغر نمی رسید؟

خیلی نداشت فاصله تا خیمه ها پدر

می رفت هر چه باز به آخر نمی رسید

كاری نداشت غیرِ خجالت كشیدنش

زیرِ عبا سرش كه به پیكر نمی رسید

می مُرد در تحیُّرِ این داغِ دلخراش

زینب اگر به دادِ برادر نمی رسید

جز خنده هایِ سرخِ لب و چشمِ نیمه باز

تسكین بر آتشِ دلِ خواهر نمی رسید

نبضِ پدر شمارشِ معكوس می گرفت

نه، این گلو به بستنِ معجر نمی رسید

تیرِ سه شعبه جایِ همه سهم برده بود

چیزی به چشمِ حسرتِ ل

  • چهارشنبه
  • 7
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 03:41
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت علی اصغر(ع) -( خندیدی و شکستم و عالم خراب شد ) * سید محمد جوادی

1822
0

حضرت علی اصغر(ع) -( خندیدی و شکستم و عالم خراب شد ) خندیدی و شکستم و عالم خراب شد

سهم تمام ثانیه‌ها اضطراب شد

تیری رسید و صحبت من ناتمام ماند

گفتم که آب؛ تیر برایم جواب شد

تیری رسید حنجرت آتش گرفت و بعد

از آتش گلوی تو قلبم کباب شد

تصویر حلق پاره‌ات ای کودک شهید

در چشم‌های دخترکی تشنه قاب شد

آنجا که موج‌موج دل آب سنگ شد

آنجا که فوج‌فوج دل سنگ آب شد

تیری رسید و هستی من را به باد داد

آهنگ من بریده بریده «رباب» شدa

شاعر : سید محمد جوادی

  • چهارشنبه
  • 7
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 03:42
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت علی اصغر(ع) -( رزق اشک من اگر خوب مقرّر گردد ) * مجتبی کرمی

1761

حضرت علی اصغر(ع) -( رزق اشک من اگر خوب مقرّر گردد ) رزق اشک من اگر خوب مقرّر گردد

مژه باید به شما که برسد تر گردد

یعنی آنقدر که تا نام ربابت آمد

گریه ی نوکرتان چند برابر گردد

مادر و خیمه و یک طفل ....و یک سال گذشت

منتظر پشت درم تا شب اصغر گردد

ظاهرا طفل ولی آنقدری مرد شده

که به تیر سه پر حرمله پرپر گردد

کاش مردی وسط هلهله مضطر نشود

یک قدم سمت حرم ، چند قدم برگردد

سمت عرش از کف دستش چقدر خون بارید

نکند معصیت قوم مکرّر گردد

وای بر مادرش آن دم که عدو با نیزه

پشت این خیمه بخواهد پی یک سر گردد

شاعر : مجتبی کرمی

  • چهارشنبه
  • 7
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 03:46
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 محسن ناصحی

حضرت علی اصغر(ع)، مناجات با خـدا -( مشغول کار هستی و در زیر آفتاب ) * محسن ناصحی

1510
2

حضرت علی اصغر(ع)، مناجات با خـدا -(  مشغول کار هستی و در زیر آفتاب ) مشغول کار هستی و در زیر آفتاب

حس می کنی که بین تنوری، - پُر التهاب-

هم تشنه ای و هم رمضان نه محرّم است

کافی است اینکه روزه بگیری بدون آب

تو روزه ای و کودک تو تشنه مانده است

بی اختیار روضه ی تو می شود رباب

در زیر آفتابی و هی چنگ می زنی

بر انعکاس تشنه ی صحرایی از سراب

چشمت سیاه می رود و باز می شود

این روضه پیش چشم تو قدر یکی دو باب

در خیمه ای و دست تو گهواره ی علی است

ای کودکم ! عزیز دلم ! ناز من ! بخواب

حتماً عمو برای تو آبی می آورد

با گریه هات مادر خود را نده عذاب

از هوش می روی، دو سه ساعت گذشته است

پا می شوی، سوال تو مانده است بی جواب

آخر گناه کودک شش ماهه ات چه بود؟

افطار آم

  • چهارشنبه
  • 7
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 03:55
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 مظاهر کثیری نژاد

حضرت علی اصغر(ع) -( "تنت به ناز طبیبان نیازمند" شده ) * مظاهر کثیری نژاد

922

حضرت علی اصغر(ع) -( "تنت به ناز طبیبان نیازمند" شده ) "تنت به ناز طبیبان نیازمند" شده

"وجود نازکت آزرده ی گزند" شده

رسید کوفه به جایی که پایه ی ظلمش

به سهم خواهی از این شیر خوار بند شده

به روی دست ، پدر می دهد تو را از دست

پدر دوباره پسر داد و ارجمند شده

تو آخرین نفر از لشکری و بعد از تو

میان لشکر دشمن بگو بخند شده

تو را به نیت قلب حسین تیر زدند

اگر چه زخم تن او هزار و اند شده

فشار مادرت افتاد تا سرت افتاد

...و هر چه شوری دریاست آب قند شده!

فقط به جرم "علی "بودن است اینگونه

هر آنچه را که مقاتل نوشته اند شده

علی اکبر و سقا و قاسم و... حالا

کسان تو هدف هرچه ناکسند شده

اگر که "خون خدا" زاده ای بنابراین

تمام خون تو سمت خدا بلند شده

  • چهارشنبه
  • 7
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 03:57
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت علی اصغر(ع) -( نام تو را همینکه صدا می‌زند رباب ) * سید محمد جوادی

2085
3

حضرت علی اصغر(ع) -( نام تو را همینکه صدا می‌زند رباب ) نام تو را همینکه صدا می‌زند رباب

آتش به جان کرب و بلا می‌زند رباب

مثل دل پدر گلویت پاره پاره است

اما دوباره حرف شفا می‌زند رباب

شد سینه پر ز شیر؛ ولی شیرخواره نیست

مادر بیا که باز صدا می‌زند رباب

چون در خیال خویش بغل می‌کند تو را

بوسه به زخم حلق شما می‌زند رباب

زحمت برای مادر و خلعت برای غیر

دیگر نگو که ناله چرا می‌زند رباب

قلب سکینه از غم تو تیر می‌کشد

در هرکجا که حرف تو را می‌زند رباب

شاعر : سید محمد جوادی

  • چهارشنبه
  • 7
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 03:59
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

حضرت علی اصغر(ع) -( گهواره نیست جای من و گریه های من ) * محمود ژولیده

1458

حضرت علی اصغر(ع) -( گهواره نیست جای من و گریه های من ) گهواره نیست جای من و گریه های من

قنداقه نیست جای من و دست و پای من

من قول می دهم که ز خود راضی اَت کنم

بهتر ز خنده نیست رجز ، از برای من

لبخند می زنم به تو وقت شهادتم

تا سر زند ز حرمله تیر بلای من

باید دَمارِ تیر سه شعبه در آورم

زان پس رباب نغمه کند لای لای من

کاری کنم که هلهله ها بی اثر شود

ذبح عظیم می شود این ماجرای من

باید به روی دست تو من دست و پا زنم

تا سرفراز گردی از این ادعای من

حیرت زده کنم همۀ این سپاه را

احیاگرِ غدیرِ علی کربلای من

بالای دست حضرت سلطان فدا شدن

یعنی رسیدن به لقای خدای من

حتی اگر به نیزۀ دشمن رود سرم

عالم خبر شوند از این ابتلای من

تا روز حشر من سند غر

  • چهارشنبه
  • 7
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 04:02
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت علی اصغر(ع) -( یاس حرم ز شاخه جدا از سه شعبه شد ) *

1322

حضرت علی اصغر(ع) -(  یاس حرم ز شاخه جدا از سه شعبه شد ) یاس حرم ز شاخه جدا از سه شعبه شد

کوچکترین شهید فدا از سه شعبه شد

بین گلو و تیر ، که سنخیتی نبود

تکخال عشق بود و دو تا از سه شعبه شد

شش ماه او تمام شد و در منای عشق

قربان سیدالشهداء از سه شعبه شد

وقتی پدر ز حنجر او تیر را کشید

زد دست و پا به خون و رها از سه شعبه شد

در پاسخ به شادی شرم آور عدو

در خیمه های تشنه عزا از سه شعبه شد

دیدی دلا به محشر کبرای کربلا

شور قیامتی که به پا از سه شعبه شد

آنجا که کاخ صبر و امیدش خراب شد

غمخانه ی رباب بنا از سه شعبه شد

سید محمد میر هاشمی

  • چهارشنبه
  • 7
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 04:04
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت علی اصغر(ع) -( بی‌تاب که او را نکند دیر بخواهد ) *

1292
1

حضرت علی اصغر(ع) -( بی‌تاب که او را نکند دیر بخواهد ) بی‌تاب که او را نکند دیر بخواهد

می‌رفت که آب از شرر تیر بخواهد

می‌دید پدر در جگر معرکه تنهاست

شایسته‌ی او نیست دگر شیر بخواهد

می‌دید کسی نیست علم را بفرازد

می‌دید کسی نیست که شمشیر بخواهد

وقتی که زمین تشنه‌ی خون گل سرخ است

باید که گلویش ز کمانگیر بخواهد

می‌رفت سوی معرکه بی‌تاب پریدن

بی‌تاب که او را نکند دیر بخواهد‌

سید ضیا قاسمی

  • چهارشنبه
  • 7
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 04:09
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت علی اصغر(ع) -( هَل من مُعین..." شنیدی و ابیات ناب را ) * عارفه دهقانی

598

حضرت علی اصغر(ع) -( هَل من مُعین..." شنیدی و ابیات ناب را ) هَل من مُعین..." شنیدی و ابیات ناب را

دادی به شیوه ی خودت آخر جواب را

اذن شهادت است در اعماق گریه ات

تنها به این بهانه طلب کردی آب را

مردی شدی برای خودت روی دست من!

دشمن شناخت زبده ترین هم رکاب را

گردن گرفته ای دگر ای نور چشم من!

ای کاش حرمله نزند آفتاب را!

چشم تو باز مانده شبیه لبت علی!

لالاییِ سه شعبه گرفت از تو خواب را!

قنداقه دست و پای تو را سخت بسته است

زیر عبا ادامه بده پیچ و تاب را

هرجای خیمه گاه، نگاهِ رباب هست!

خواهر! بیا ببر تو ازینجا رباب را

شاعر : عارفه دهقانی

  • چهارشنبه
  • 7
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 04:12
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 سید محمد میرهاشمی

حضرت علی اصغر(ع) -( جگر اهل حرم سوخته آب ) * سید محمد میرهاشمی

1624
1

حضرت علی اصغر(ع) -( جگر اهل حرم سوخته آب ) جگر اهل حرم سوخته آب

دیده بر دست عمو دوخته آب

کربلا وادی سوزنده ، مگر

رسم ایثار نیاموخته آب ؟

از عطش اصغر ششماهه ببین

بهترین یاس حرم سوخته آب

نیست در کوفه چرا مهر و وفا

رسم کوفی است که آموخته آب

سوز جانکاه عطش بر دل ها

شعله ای هست که افروخته آب

با گلان حرم اظهار مکن

کینه های به دل اندوخته آب

گر میسر شود اول بدهید

به علی اصغر دل سوخته آب

شاعر : سید محمد میرهاشمی

  • چهارشنبه
  • 7
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 04:15
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت علی اصغر(ع) -( سرظهراست و انتهای نبرد ) * داود رحیمی

1905
1

حضرت علی اصغر(ع) -( سرظهراست و انتهای نبرد ) سرظهراست و انتهای نبرد

همه جاپرشده صدای نبرد

پدرت خسته از بلای نبرد

اصغرم حاضری برای نبرد؟

یار شش ماهه ی پدر، اصغر

آبروی مرا بخر اصغر

نذر ام البنین چهار قمر

سهم لیلی برادرت اکبر

زینب آورده بود هر دو پسر

نجمه هم داده پاره های جگر

نذرمن هم تویی، تو تاج سرم

همه ی هستی ام برو پسرم

ازکف و هلهله نترس برو

اینهمه ولوله! نترس برو

ازصف قافله نترس برو

مادر از حرمله نترس برو

تو نشانش بده علی هستی

باهمین سن کم یلی هستی

از می حیدری تو نوشیدی

مثل یک رود می خروشیدی

از دل گاهواره جوشیدی

گرچه بر تن زره نپوشیدی...

ازسه شعبه نترس مادرجان

ذکرحیدر بگو برو میدان

به دلم غم نشاندی اصغر من

به چ

  • پنج شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 08:49
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت علی اصغر(ع) -( نه فقط تو، به قلب من هم زد ) * داود رحیمی

1339
0

حضرت علی اصغر(ع) -( نه فقط تو، به قلب من هم زد ) نه فقط تو، به قلب من هم زد

فاصله کم شده است و محکم زد

چه بلایی سر توآورده است؟

این سه شعبه برای یک مرد است!

آخر این تیر قدِّ پیکر توست

سر آن پهن تر ز حنجر توست

خون پراکنده شد بمیرم من

سرتو کنده شد بمیرم من

می کشم روی تو عبا، پسرم

می روم پشت خیمه ها، پسرم

کاش می شد که سینه چاک کنم

پیکرت را چگونه خاک کنم؟

ترسم از اینکه زیر و روت کنند

باسر نیزه جست و جوت کنند

مادرت را کسی اسیر کند

نیزه در حنجر تو گیر کند

آخر این طرز جست و جویت نیست

نیزه اندازه ی گلویت نیست

آخرش روی نیزه رفت سرت

تا ابد روی سینه ام بدنت...

شاعر : داود رحیمی

  • پنج شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 08:52
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت علی اصغر(ع) -( فضای گاهواره برای تجلی اش تنگ است ) * حسین ایزدی

1528

حضرت علی اصغر(ع) -( فضای گاهواره برای تجلی اش تنگ است ) فضای گاهواره برای تجلی اش تنگ است

علی کسی است که با کفر بر سر جنگ است

شبیه کودکی حیدر است و از اول...

صدای گریه ی او با رجز هماهنگ است

أناالغریب امام است، آتشش زده است

و زندگیِ پس از غربت (ولی) ننگ است

بیا به منبر دست حسین خطبه بخوان

برای کوفه صدایت عجب خوش آهنگ است

علی برای هدایت طلوع نموده، ولی

همیشه پاسخ کوفه برای حق، سنگ است

گمان کنم که (سفیدی) برات دردسر است

لباس سرخ مبارک، چقدر خوش رنگ است

شاعر : حسین ایزدی

  • پنج شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 08:54
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

حضرت علی اصغر(ع) -( ناله ات در نفس باد، مکرّر گم شد ) * سید محمد مهدی شفیعی

1608
0

حضرت علی اصغر(ع) -( ناله ات در نفس باد، مکرّر گم شد ) ناله ات در نفس باد، مکرّر گم شد

گریه ی تو وسط خنده ی لشکر گم شد

سوره ای بود سپاهم که تلاوت کردم

آیه ای پشت سر آیه ی دیگر گم شد

ماند از سوره فقط آیه ی ((بسم الله)) اش

آه کوتاهترین آیه هم آخر گم شد

دور خوردی می شش ماهه من دست به دست

دست من تا که رسیدی می و ساغر گم شد

دست من منبر فریاد غم انگیزت بود

آه! یکمرتبه در خون تو منبر گم شد

زوزه ی تیر سه شعبه همه را ساکت کرد

لحظه ای بعد صدای علی اصغر گم شد

قدمی سوی سپاه و قدمی سمت حرم

از خجالت پدر پیر تو سردرگم شد

کاش اجزای تو در قبر تو کامل باشند

گرچه گویند که در عصر دهم سر گم شد...

شاعر : سید محمد مهدی شفیعی

  • پنج شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 08:56
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 محسن ناصحی

حضرت علی اصغر(ع) -( می کشد روضه به جایی که نباید بکشد ) * محسن ناصحی

2181
6

حضرت علی اصغر(ع) -( می کشد روضه به جایی که نباید بکشد ) ناله ات در نفس باد، مکرّر گم شد

گریه ی تو وسط خنده ی لشکر گم شد

سوره ای بود سپاهم که تلاوت کردم

آیه ای پشت سر آیه ی دیگر گم شد

ماند از سوره فقط آیه ی ((بسم الله)) اش

آه کوتاهترین آیه هم آخر گم شد

دور خوردی می شش ماهه من دست به دست

دست من تا که رسیدی می و ساغر گم شد

دست من منبر فریاد غم انگیزت بود

آه! یکمرتبه در خون تو منبر گم شد

زوزه ی تیر سه شعبه همه را ساکت کرد

لحظه ای بعد صدای علی اصغر گم شد

قدمی سوی سپاه و قدمی سمت حرم

از خجالت پدر پیر تو سردرگم شد

کاش اجزای تو در قبر تو کامل باشند

گرچه گویند که در عصر دهم سر گم شد...

شاعر : محسن ناصحی

  • پنج شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 09:17
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

لالایی -( هرچی میگم لالایی ساکت نمیشه اصغرم ) * اسماعیل تقوایی

1980
9

لالایی -( هرچی میگم لالایی ساکت نمیشه اصغرم  ) لالایی
هرچی میگم لالایی ساکت نمیشه اصغرم
چیکارش کنم خدا یه وقت نمیره اصغرم
گریه های اصغرم آتیش به جونم میزنه
میکنم باگریه هاش گریه آخه یه مادرم
چند روزیه قحطی آبه مادرش شیرنداره
داره پژمرده میشه نوگل من برابرم
خبر اومد که عمو رفته براش آب بیاره
امیدم زیاد شده تو خیمه ام منتظرم
عمو دیر کرده چرا،این صدای حسینمه
بمیرم داره میگه شکستی داداش کمرم
با زبون بی زبونی داره اصغرم میگه
دیگه من آب نمیخوام عمو بیا دور وبرم
گل شیش ماهه ی من داره تلظی می کنه
می کشه زبون روی لبای خشکش اصغرم
یه صدای پا میاد بابا حسینش اومده
گفت بده تا ببرم اصغرو سیراب بیارم
ای خدا پس نمیاد چرا حسین به خیمه ام
پس چرا صدای گریه ن

  • پنج شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 12:44
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

علی اصغر -( آرزو کردم عمو جان مثل تو سقا شوم ) * نعیمه امامی

1562
4

علی اصغر -( آرزو کردم عمو جان مثل تو سقا شوم ) آرزو کردم

آرزو کردم عمو جان مثل تو سقا شوم
تک سوار هاشمی باشم، یل بابا شوم

از دل گهواره می‌دیدم خدای غیرتی
نذر کردم مثل تو جان‌بر‌کف مولا شوم

من دلم می‌خواست بی‌سر جان دهم تا بعد از این
در لهوف روضه خوان‌های حسین(ع) معنا شوم

نه... نمی‌شد باورم بعد از تو و رنج پدر
در عروج مردهای قافله تنها شوم

فکر می‌کردند اصغر(ع) تشنه آب است و شیر
گریه می‌کردم شهید مکتب زهرا(س) شوم

خیمه هم لرزید با «هل من ناصر» بابا حسین(ع)
یا علی(ع) گفتم که سویش راهی دریا شوم

من دلم شش ماه لک می‌زد برای لحظه‌ای
تا به روی دست بابا، ذبح عاشورا شوم

مثل تو باب الحوائج شد دو دست کوچکم
تا کلید قفل‌های بستۀ دنیا شوم

آسمانِ

  • دوشنبه
  • 12
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 05:15
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

شیرخواره -( با اینکه بچه هستم با اینکه شیرخوارم ) * اسماعیل تقوایی

1248
1

شیرخواره -( با اینکه بچه هستم با اینکه شیرخوارم  ) با اینکه بچه هستم، با اینکه شیرخوارم
میخوام برم به میدون، دیگه طاقت ندارم
بابام صداش بلنده، هل من معین میخونه
میخوام برم باجونم،براش مایه بذارم
مادر میگه عمو جون،رفته که آب بیاره
بگید عمو بیادش،من آب لازم ندارم
اگه خدا نکرده،چیزیش بشه عمو جون
پیش بابای خوبم،همیشه شرمسارم
حرمله منتظرباش،آماده کن سه شعبه
فدایی بابامم،برات گلو میارم
آماده ام بابا جون،منو ببر به میدون
شیش ماهه ام ولیکن،سربازجون نثارم
خون گلوم رو بابا،بپاش به آسمونا
تاباشه پیش خدا،همیشه اعتبارم
گریه نکن بابا جون، ببین علی میخنده
برو به پشت خیمه،آماده کن مزارم

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • دوشنبه
  • 12
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 12:51
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

حضرت علی اصغر (ع) -( لالا لالا ، ای شیرخوارم ) * میثم میرزایی

1867
1

حضرت علی اصغر (ع) -( لالا لالا ، ای شیرخوارم ) لالا لالا ، ای شیرخوارم

آب نیست اما ، چند قطره اشکی دارم

نگاه چون بارونم ، به چشمای بی جونت

دلم میسوزه تازه ، درومده دندونت

بابا ، بابا

رو دستم بخواب فقط گریه نکن

قلبم شد کباب فقط گریه نکن

مثل اکبرم عصای دستمی

سردار رباب فقط گریه نکن

لالا لالا ، لالا علی اصغرم لالا

شاعر : میثم میرزایی

دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 16:22
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

حضرت علی اصغر (ع) -( سرباز آخر و آوردم ) * ایمان مقدم

1336
2

حضرت علی اصغر (ع) -( سرباز آخر و آوردم ) سرباز آخر و آوردم

قنداقش رو به خدا سپردم

وقتی که لبهاشُ تکون داد

کاشکی اون لحظه من می مردم

تو سرباز دشت کربلایی ، می خونم برای تو لالایی

یه کم دست و پا بزن بابایی

تنت دیگه بی جونه ، چشای من حیرونه

بابات داره می خونه

لالالالایی لالالالایی

******

لبهای خشکشُ تکون داد

آخر گلوی پارشُ نشون داد

چشماشُ وقتی روی هم بست

دیدم بچم پر زد و جون داد

گلم وا بکن یه بار چشاتُ ، ببین دست بی جون باباتُ

نگیر آخر از من این نگاتُ

گل پسر اربابه ، آروم رو دستش خوابه

ببین چقدر بی تابه

لالالالایی لالالالایی

******

لالایی برا گلش می خونه

حال ربابُ آخه کی می دونه

هرکاری کردن نیزه دارا

راسش رو نیزه

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 17:19
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

زمینه ده شب محرم _ حضرت علی اصغر (ع) -( شبِ قحطِ آب ، دلا چه بیتاب ) * افشین منصوری فر

1613
2

زمینه ده شب محرم _ حضرت علی اصغر (ع) -( شبِ قحطِ آب ، دلا چه بیتاب ) حضرت علی اصغر (ع)

شبِ قحطِ آب ، دلا چه بیتاب
از رَمَقْ اُفتاد ، (طفلکِ ارباب)٢
چه بیقرار و بیتاب
اصغر رو دستِ ارباب
نوای لبهاش آب آب
(طفل صغیره ، داره میمیره)٢
اصغر شده زار و پریشون
نمونده تویِ پیکرش جون
یه قطره آبی نیست خدایا
میونُ این (دشتِ پُر از خون)٢
(لالا لالا اِی گل بابا)۴
******
دیگه شدْ پَرپَر ، گُلِ نیلوفر
با یه سه شعبه ، (سیراب شد اصغر)٢
داره می‌باره بارون
از یه گلویِ بی جون
فواره فواره خون
(اصغر فدا شد ، حاجت روا شد)٢
هِی دستو پا زد در تب و تاب
سرباز شش ماهه ی ارباب
ببین چطور ، رو دستِ خورشید
خونینْ شده (صورتِ مهتاب)٢
(لالا لالا اِی گل بابا)۴
*********

شاعر : افشین منصوری فر

دان

  • پنج شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:38
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

زمینه شهادت حضرت علی اصغر (ع) -( به زیر تیغ خورشیدی داری میری میدون ) * مسعود اصلاني

1692
2

زمینه شهادت حضرت علی اصغر (ع) -( به زیر تیغ خورشیدی       داری میری میدون ) به زیر تیغ خورشیدی داری میری میدون
دو سه شبه نخوابیدی داری میری میدون
میسوزم از تب آهت/ مادر مادر
برو خدا به همراهت/ مادر مادر
برو شاید گریه هات کمتر بشه
ترک روی لبات بهتر بشه
با یه کم آب فرات لب تر بشه

برا خودت شدی مردی پیش بابات بودی
حریف حرمله بودی با ناله هات بودی
توو گلوی تو تیره/ مادر مادر

به زیر تیغ خورشیدی داری میری میدون
دو سه شبه نخوابیدی داری میری میدون
میسوزم از تب آهت/ مادر مادر
برو خدا به همراهت/ مادر مادر
برو شاید گریه هات کمتر بشه
ترک روی لبات بهتر بشه
با یه کم آب فرات لب تر بشه

برا خودت شدی مردی پیش بابات بودی
حریف حرمله بودی با ناله هات بودی
توو گلوی تو تیره/ مادر مادر
تیر

  • پنج شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 16:00
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

زمزمه شهادت حضرت علی اصغر (ع) -( ای گل دلتنگ من خون به دل مادر است ) * میثم مومنی نژاد

1168

زمزمه شهادت حضرت علی اصغر (ع) -( ای گل دلتنگ من      خون به دل مادر است ) ای گل دلتنگ من خون به دل مادر است
غنچه لبهای تو از همه تشنه تر است
تیغ عطش زده نخل امیدت
بوسه زنم به گلوی سپیدت
لایی لایی لایی لایی
*****
گه تو در آغوش من گربه بر زینبی
بسکه ترک خورده است از تو نمانده لبی
تو چه کشیدی و من چه کشیدم
ای گل کوچک سرخ و سپیدم
لایی لایی لایی لایی
*****
بر دل مادر منه حسرت یک خنده را
گریه تو می کشد مادر شرمنده را
می زنی ناله و خون به دلم من
ماهی تشنه ز تو خجلم من
لایی لایی لایی لایی

شاعر : میثم مومنی نژاد

دانلود سبک

  • شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 13:24
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد