حضرت علی اکبر (ع)

مرتب سازی براساس

غزالی تقدیم به حضرت علی اکبر علیه السّلام -(بین عبا مانده جسمی که حتما آه زیر دست و پا مانده) * حامد تجری

1430

غزالی تقدیم به حضرت علی اکبر علیه السّلام -(بین عبا مانده جسمی که حتما آه زیر دست و پا مانده) بین عبا مانده
جسمی که حتما آه زیر دست و پا مانده
مقتل چه خواهد گفت؟
از یک جوان ارباً اربای رها مانده
از آن جوانی که
صوت اذانش در فضای کربلا مانده
وای از دل ارباب
ذبح عظیمش بعد ذبحش در بلا مانده
فرقش اگر پاشید
این ارث برپیشانی‌اش از مرتضی مانده
بابا نگفت اما
در حنجرش انگار یک ذره صدا مانده
ای واااای انگشتش -
از دست و دست از شانه‌های او جدا مانده
تنها نه که انگشت
از هم تمام عضوهای تن سوا مانده
بر جسم صد چاکش
این سهم شمشیر است، سهم نیزه‌ها مانده
حیران شده مقتل
حتی دهان زخم‌هایش نیز وا مانده
این جسم کامل نیست
از پاره های پیکر او چند تا مانده
یک تکه روی خاک
یک تکه هم بر نیزه و شمشیر جا مانده
برخیز

  • چهارشنبه
  • 28
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 12:44
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 محسن صرامی

یا حضرت علی اکبر علیه السلام -(هر داغ شود سرد. ولی داغ پسر نه) * محسن صرامی

869
1

یا حضرت علی اکبر علیه السلام -(هر داغ شود سرد. ولی داغ پسر نه) هر داغ شود سرد. ولی داغ پسر نه
باگریه تسلی بپذیرد؟به نظر نه

گیرم که تسلی دهدش گریه موقت
درمان شدنی هست مگر زخم جگر نه

هر چند که مادر دلش از داغ کباب است
این نکته درست است ولی مثل پدر نه

میگفت سر نعش علی اکبرش آقا
یک ضربه هم انگار نرفته به هدر نه

با اینکه شبیه است به احمد پسر من
فرق سر او شبه علی هست مگر نه

از نیزه و شمشیر چنین کار نیاید
مانده است به اجزای تنش جای تبر نه

آخریه عبائی که خودش خواست رسیده
در بین عبا شد پسرم فاطمه تر نه

  • پنج شنبه
  • 4
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 21:12
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یا حضرت علی اکبر علیه السلام -(چشم برداشت پدر از پسرش با سختي) * محسن صرامی

670

یا حضرت علی اکبر علیه السلام  -(چشم برداشت پدر از پسرش با سختي) چشم برداشت پدر از پسرش با سختي
بدرقه كرد علي را پدرش با سختي

هي زد و رفت به ميدان همه هستي حسين
دور شد شبه نبي از نظرش با سختي

لشگري دور علي اكبر او حلقه زدند
ديد از دور غروب قمرش با سختي

كوچه اي باز شد و برد عقاب اكبر را
شد جدا از بدنش بال و پرش با سختي

مثل بازي به سوي اكبر خود رفت حسين
داد ميزد ولدي از جگرش با سختي

نتوانست تن اكبر خود جمع كند
گر چه مي ديد كمي چشم ترش با سختي

هدف اش بود به خيمه ببرد اكبر را
دست را برد به زير كمرش با سختي

خواست قدري دلش آرام بگيرد ارباب
پس نهاده سر خود را به سرش با سختي

چاره اي نيست به جز اينكه عبا پهن كند
چشم برداشت پدر از پسرش با سختي

  • پنج شنبه
  • 4
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 21:47
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یا حضرت علی اکبر علیه السلام -(قطعه قطعه شده انگار غزل از اول) * محسن صرامی

655
1

یا حضرت علی اکبر علیه السلام -(قطعه قطعه شده انگار غزل از اول) قطعه قطعه شده انگار غزل از اول
دست و پا جاي خود؛اين شعر سرش را گم كرد

بين اين دشت پدر مانده چه بايد بكند
ديده كم سو شده و همسفرش را گم كرد

مي كشد دست به صحرا پدري با گريه
حق به او ميدهم آخر پسرش را گم كرد

هر كجا رفت علي بود علي بود علي
بين اين جمع مكسر ثمرش را گم كرد

پسرش بود جگرگوشه ي اين مرد غريب
بند آمد نفس اش چون جگرش را گم كرد

ناله يا ولدي در همه جا پيچيده است
پسر اينجا پدر نوحه گرش را گم كرد

خواست تا لب بگذارد به لب اكبر خود
شدت داغ زياد است،سرش را گم كرد

برد در بين عبا اصغري از اكبر را
از قد و قامت او بيشترش را گم كرد

  • شنبه
  • 6
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 11:39
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یا حضرت علی اکبر علیه السلام -(سخت است وداع پدری با پسر خویش) * محسن صرامی

1086

یا حضرت علی اکبر علیه السلام  -(سخت است وداع پدری با پسر خویش) سخت است وداع پدری با پسر خویش
سخت است پسر دل ببرد از پدر خویش

بگذار زبان در دهن حضرت بابا
تاکام بگیرد پدرت از ثمر خویش

آرام برو راه کمی پیش دو چشمم
آرام برو از بغل همسفر خویش

سخت است که از قامت تو چشم بپوشم
من ماندم بی تابی این چشم تر خویش

هر چند که ممسوس در ذات خدائی
اما نظری کن پسرم دور و بر خویش

رفتی و پدر ماند و دوتا چشم که تار است
کشتی پدرت را پسرم پشت سر خویش

با کنده ی زانو به سویت آمده ام راه
بی تو نکنم صاف علی جان کمر خویش

باید بگذارد پدر پیر تو اکبر
با دست خودش بین عبایش جگر خویش

دیگر به خداوند توان نیست به پایم
بر خیز و ببر این پدر محتضر خویش

  • یکشنبه
  • 21
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 11:13
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

فضائل حضرت علی اکبر علیه السلام بصیرت دینی -(هنگامی که کاروان امام حسین(ع) به منزلگاهی به نام...) *

498

فضائل حضرت علی اکبر علیه السلام بصیرت دینی -(هنگامی که کاروان امام حسین(ع) به منزلگاهی به نام...) هنگامی که کاروان امام حسین(ع) به منزلگاهی به نام «ثعلبیه» رسید، در آن جا امام حسین(ع) درحالی که سر بر روی زانو نهاده بود، انـدکی بـه خواب رفت و وقتی بیدار شد، فرمود:
شنیدم هاتفی می گوید: شما می شتابید و مرگ، شما را به سوی بـهشت مـی شتاباند.
در این هـنگام حضرت علی اکبر(ع) سؤالی بسیار تأمل برانگیز پرسید:
پدر جان! آیا ما بر حـق نیستیم؟
حضرت(ع) پاسخ داد:
آری پسـرم! بـه آن خـدایی که بازگشت بندگان به سوی اوست، ما در راه حقّ و عدالت و در اندیشه نجات و آزادی مردم و زنده ساختن حقوق پایمال شده آنان و شـرایط و روابـط آزادمنشانه و خداپسندانه هستیم و برای خدا این رنج ها را به جان می خریم.
حضرت علی اکبر(ع)

  • سه شنبه
  • 11
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:51
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(زمینه)یا بر غم من بنما نظاره * محمود اسدی

552
0

(زمینه)یا بر غم من بنما نظاره یا بر غم من بنما نظاره
یا مثل زهرا کن یک اشاره
بابای پیرت ای گل خوشبو
اومد کنارت با سر زانو
از غمت قدم خمیده رنگم از غصه پریده
جوونم بخون تپیده جوونم بخون تپیده
تنت رو پیش هم تا چیدم
نیمی از جسمت رو تازه رو خاک دیدم
زنهای جراحه می خندن
تنتو با مقراض زنده زنده کندن

پهلوی ناز تو نیزه خورده
زخم تو دادم رو درآورده
داغ تو بود و هستم گرفته
ببین که عمت دستم گرفته
دیدمت رو خاک صحرا بدنت رو اربا اربا
عاقبت افتادی از پا عاقبت افتادی از پا
اولین باره که می بینم
اومده زینب بین یه مشت نامحرم
عمت گفت با دلی که غم هست
گر عبا کافی نیست چادر من هم هست
********
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • شنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 22:18
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

شهادت حضرت علی اکبر (ع) -(الله اکبر آمده میدان علی اکبر) * میثم مومنی نژاد

1241
0

شهادت حضرت علی اکبر (ع) -(الله اکبر آمده میدان علی اکبر) الله اکبر آمده میدان علی اکبر
پیغمبر است این ماه رو یا حیدر صفدر
رویش رسول الله
فرزند ثارالله
واویلا واویلا

گشته پریشان گیسوی خیمه بر احوالش
جان حسین ابن علی باشد به دنبالش
روح خیام است او
جان امام است او

باشد ولی الله و هم ابن ولی باشد
شمشیر برانش به کف ارث از علی باشد
جنگیدنش محشر
پاشیده یک لشکر

با پهلوی غرق بخون مهمان زهرا شد
هم قطعه قطعه گشته و هم اربا اربا شد
چشم حسین خونبار
شد آخرین دیدار

  • یکشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 12:18
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

متن شعر محرم 98نوحه های سنتی حضرت علی اکبر(ع) -(از خیمه بیرون تا اکبر آمد) * سید محسن حسینی

127

متن شعر محرم 98نوحه های سنتی حضرت علی اکبر(ع) -(از خیمه بیرون تا اکبر آمد) از خیمه بیرون تا اکبر آمد
گویا دوباره پیغمبر آمد
زینب تماشا کن ببین این قد و بالا
بر قامت اکبر بخوان انا افتحنا
آه و واویلا (2)
***********
کرببلا شد سرمست بویش
تمام خیمه در گفتگویش
آینه و قرآن به روی دست زن ها
عازم به میدان می شود یوسف زهرا
آه و واویلا (2)
***********
بگو کجایی ای گل خوشبو
آیم به سویت با سر زانو
من غرق در خون دیده ام ماه دل آرا
به پیش چشمم اکبرم شد ارباً اربا
آه و واویلا (2)
***********

  • یکشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 20:46
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رسول رشیدی راد

متن شعر غزل مثنوی حضرت علی اکبر(ع) -(می توان دید در او جلوه ی پیغمبر را.) * رسول رشیدی راد

914
0

متن شعر غزل مثنوی حضرت علی اکبر(ع) -(می توان دید در او جلوه ی پیغمبر را.) می توان دید در او جلوه ی پیغمبر را.
هیبت و هیمنه ی شیر خدا حیدر را.

مست از عشق الهی ز لبش جاری داشت.
تا فرات از لب خود شعبه ای از کوثر را.

تا حرم را برهاند زعطش یاری داد.
وقت سقائی خود حضرت آب آور را.

مثل شاهین به دل لشکر کوفه زد و با.
حمله ای کرد پراکنده همه لشکر را.

باز جا داشت خدا بار دگر با اکبر.
کربلا خلق کند معجزه ی خیبر را.

شاه شمشاد قدان حرم طاها بود.
بس که سرو قده سر بر فلکش رعنا بود.

تا قدم زد به دل معرکه غوغایی شد.
در دل لشکر کوفه چه نجوایی شد.

این جوان کیست علی شیرخدا یا که نبی.
گفته بودند به ما کرببلا نیست علی.

می دهد شیرحسین در دل میدان جولان.
می شود قائده ی کوچک جنگش طوف

  • پنج شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

دوبند سبک واحد سنگین شب هشتم محرم الحرام ۹۸ حضرت علی اکبر علیه السلام،زبانحال امام حسین علیه السلام -(سرو صنوبر من،عصای دستم اکبر) * امیرحسین سلطانی

2517

دوبند سبک واحد سنگین شب هشتم محرم الحرام ۹۸ حضرت علی اکبر علیه السلام،زبانحال امام حسین علیه السلام -(سرو صنوبر من،عصای دستم اکبر) بند اول

سرو صنوبر من،عصای دستم اکبر
کنار پیکرت من،از پا نشستم اکبر
برای بردنت من،تاب و توون ندارم
گلم چشاتو وا کن،ببین شکستم اکبر

ای نفسم ای پسرم
بالا سرت خون جگرم
پاشو علی اکبرم

ای ثمرم ای پسرم
ای نور چشمای ترم
پاشو علی اکبرم

چشم انتظارت چشم لیلا
چرا شدی تو اربابا
پاشو بریم اکبر بابا

(پاشو بریم اکبر بابا)

?بند دوم

شبه پیمبر من،آروم جونم اکبر
افتادی روی خاک و،بردی توونم اکبر
چیزی نمونده بابا،از غم تو بمیرم
بالا سر تو دشمن،میده نشونم اکبر

همه کَسم تاج سرم
نزن آتیش به جگرم
پاشو علی اکبرم

ای پسرم من پدرم
بردی توون از پیکرم
پاشو علی اکبرم

پیکر تو پخشه تو صحرا
بعد تو خاک بر سر دنیا
پاشو ب

  • یکشنبه
  • 17
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 16:53
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر و سبک حضرت علی اکبر(س) -(تو رگهاش خونِ علیِ صفدر) * حسنعلی بالایی

488

متن شعر و سبک حضرت علی اکبر(س) -(تو رگهاش خونِ علیِ صفدر) تو رگهاش خونِ علیِ صفدر
رو لبهاش یاهو تو دستش خنجر
سوارِ مرکب علیِ اکبر
میره به سمتِ عدو چون حیدر

به امرِ مولایِ امت
تو میدون کرده قیامت
رجز میخونه و میگه
منم دریایِ شهامت

منم علی اکبر شبهِ پیغمبر
خمارِ صهبایِ ساقیِ کوثر
منم که تنهایم بین این لشگر

علی اکبرم دلبندِ حسین ابن علی

منم سربازِ دلیر بابا
منم دلبندِ حسینِ زهرا
منم نام آور منم بی پروا
اگر چه باشم قتیلِ اعدا

اگه تو میدون دلیرم
عمومه مرشد و پیرم
برای بابا حسینم
هزار بار میخوام بمیرم

منم یلِ میدان مظهر ایمان
منم هوادار مکتبِ قرآن
مطیعِ فرمانِ خالقِ سبحان

علی اکبرم دلبندِ حسین ابن علی

اونی که شاهِ ملک دربونه
اونی که عالم بِهش مدیون

  • چهارشنبه
  • 20
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 12:07
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر شب هشتم محرم -(آهسته برو از کفم ای تاب وتوونم) * عالیه رجبی

595

متن شعر شب هشتم محرم -(آهسته برو از کفم ای تاب وتوونم) بند اول

آهسته برو از کفم ای تاب وتوونم
پشت سرتو داره میلرزه همه جونم
با اینهمه تیغای علی کش که میبینم
حق دارم اگه واسه ی تو دلنگرونم

آهسته بردار پسرم این قدماتو
تاسیر ببینم دوباره قد وبالاتو

عشق و امیدم
پسر ماه ورشیدم
با رفتن تو از ته دل آه کشیدیم

دلگیره بابات
به غمت اسیره بابات
داری میری وهی نفسش میگیره بابات

بند دوم

شد وقت اذان موذن من پا نمیشی
هرکاری کنم توی عباهم جا نمیشی
چیدم همه اعضای توروپیش هم اما
افسوس که دیگه اکبر لیلا نمیشی

تو سوره ی عشقی که شدی آیه به آیه
ای سرو حرم از بدنت مونده یه سایه

رعنا جوونم
علی ای آروم جونم
تا خیمه چجوری بدنت رو بکشونم

پاره تنی تو
گل پرپر بدنی تو
ب

  • پنج شنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:12
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

دوبند سبک زمینه دفن پیکر مطهر حضرت علی اکبر علیه السلام و حضرت علی اصغر علیه السلام و شهدای کربلا -(اگر که منقلب شدم) * امیرحسین سلطانی

499

دوبند سبک زمینه دفن پیکر مطهر حضرت علی اکبر علیه السلام و حضرت علی اصغر علیه السلام و شهدای کربلا -(اگر که منقلب شدم) بند اول

اگر که منقلب شدم
کناره پیکر علیِ اکبرم
بنی اسد کمک کنید
که ارباً اربا شده این برادرم

اگر که بی توون شدم
کناره پیکر علیِ اصغرم
بنی اسد کمک کنید
علی رو تا مزار بابام ببرم

با گریه،میبوسم هر قطعه ی اکبر و من میمیرم
با اشکام،میشورمش حنجر اصغر و من میمیرم

واویلا واویلتا ۳ حسین

بند دوم

جدا یه قبری میکَنم
برای هفتادو دو یاران غریب
اون طرفم یه قبری رو
حفر میکنم برای پیکر حبیب

برید وهب رو بیارید
پیکر بی سرشه بر روی صلیب
برید زُهیر و بیارید
که رحمت خدا بهش شده نصیب

با گریه،خبر کنید قبیله ی حر رو تا که بیان
مینْویسم،رو قبر بابام هٰذٰا قَبْرُ ذبیح العطشان

واویلا واویلتا ۳ حسین

۱۳۹۸/۶/۲۱

  • جمعه
  • 22
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 17:36
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

متن شعر حضرت علی اکبر(ع) -(گریه کردم به تو و از تو نوایی نرسید) *استاد سید هاشم وفایی

608

متن شعر حضرت علی اکبر(ع) -(گریه کردم به تو و از تو نوایی نرسید) گریه کردم به تو و از تو نوایی نرسید
هرچه گفتم پسرم هیچ صدایی نرسید

بوسه دادم به لبت تاکه لبی بگشایی
ازلب غرقه به خون تو نوایی نرسید

سوخت از داغ توبابا جگر سوخته ام
سوی این سوخته دل باد صبایی نرسید

گرکه خون جگرم ریخت زدیده به دلم
سخت تراز غم تو تیر بلایی نرسید

به کنار تن صد چاک تو بیمار شدم
سوختم درتب غم، گرد شفایی نرسید

بار داغ تو به روی جگرم سنگین بود
درد بسیار به دل بود ودوایی نرسید

گره افتاد چو درکار دلم از داغت
غیرزینب زحرم عقده گشایی نرسید

خواستم تا که به ناله زجهان دست کشم
جان به لب آمد وغمناله به جایی نرسید

به وفائی که تو دادی به ره دوست نشان
در ره عشق ووفا هیچ وفایی نرسید

  • جمعه
  • 22
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 19:10
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

نوحه دهه اول محرم98شب هشتم -(وای من چه آوردند) * محمد حسین ملکیان

683

نوحه دهه اول محرم98شب هشتم -(وای من چه آوردند) وای من چه آوردند
کوفیان سرت بابا
از جگر زند ناله
پای پیکرت بابا

دست و پا نزن که رفت ، ز پیکرم نیرو
آمدم به یاریه ، تو با سر زانو

السلام و علی سیدنا المظلوم
........
یوسفم پر از جسمت
شد تمام این صحرا
تیره گشته این عالم
پیش دیده بابا

در میان هلهله ، شده صدایم گم
این دل شکسته ام ، گرفته از مردم

السلام و علی سیدنا المظلوم

سبک امیر حسین الفت

  • یکشنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:41
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل مرثیه ی حضرت علی اکبر علیه السلام -(مثل صدفی پوچ به گوهر نرسیده) * ابوالفضل عصمت پرست

1142
3

غزل مرثیه ی حضرت علی اکبر علیه السلام -(مثل صدفی پوچ به گوهر نرسیده) مثل صدفی پوچ به گوهر نرسیده
آن دل که به مهر علی اکبر نرسیده

در خواهشت ای سائل درمانده چه خیری ست
وقتی که به پابوسی این در نرسیده

هی قافیه در قافیه افتاد به پایش
از شوق غزلهای به دفتر نرسیده

از خیمه برون آمد و آمد به تماشا
هرکس به تماشای پیمبر نرسیده

با اشک پدر گفت که برخیز موذن
هرچند که هنگام اذان سر نرسیده

یکبار شهادت بده حق با چه کسی بود
تا آتش تردید به باور نرسیده

آرام برو مایه ی دلگرمی بابا
آرام برو قصه به آخر نرسیده

میرفت؛ نگاهش به پدر بود کماکان
دلتنگ پدر بود به مادر نرسیده

با تیغ نگاهش بخدا مثل اباالفضل
مشغول قتال است به لشگر نرسیده

گفتند که بغضا لعلی زود بیاید
هرکس به مصاف یل

  • سه شنبه
  • 9
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:22
  • نوشته شده توسط
  • امیر روشن ضمیر
ادامه مطلب
 حسن کردی

شعر حضرت علی اکبر(ع) -(هیچ بابایی نبیند انچه را من دیده ام) * حسن کردی

1166
1

شعر حضرت علی اکبر(ع) -(هیچ بابایی نبیند انچه را من دیده ام) هیچ بابایی نبیند انچه را من دیده ام
من جوانم را غریق موج اهن دیده ام

مثل باران می چکید از دست هایم پیکرش
هستی ام را روی دستم اربن اربن دیده ام

یک تنه میرفت بر جنگ علی نشناس ها
وقت برگشتن تنش را چند صد تن دیده ام

لشکری دستش به خون لاله ام رنگین شده
قاتلش را یک نفر نه جمع دشمن دیده ام

بی دفاع از کوچه های سنگ و اهن می گذشت
مادرم را در وجودش خوب روشن دیده ام

هر چه با غم ناز رویش را کشیدم برنگشت
خون مانده در گلویش را کشیدم برنگشت

  • سه شنبه
  • 16
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 17:16
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

متن شعر شور حضرت علی اصغر علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام -(هر موقع من گرفتارم ) * عبد الرقیه

674
0

متن شعر شور حضرت علی اصغر علیه السلام حضرت علی اکبر علیه السلام -(هر موقع من گرفتارم ) هر موقع من گرفتارم
یا گره افتد به کارم
یه حرفی رو خوب به گوش دارم
یاعلی اصغر علیه السلام

ز اشک چشمم بدهکارم
شعارمه حتی روی دارم
حتی میگه خود علمدارم
یاعلی اصغر علیه السلام

یاعلی اصغر(ع)
حلال مشکلات آقا
خدا عاشق صدات آقا
بده برگه برات آقا

یاعلی اصغر(ع)
میخنده رقیه(س) با خندت
همه عالم شدن بنده ات
عجب اسمیه برازندت

تو رو به داداشت
علی اکبر (ع)
به حق گریه های
مادر
به خنده های بی نظیرت
مارو ببر به نجف حیدر جل جلاله

بند دوم:

ای علل گوشه شیش گوشه
اذان بر صدای تو مدهوشه
جهان بر توی چاووشه
یاعلی اکبر علیه السلام

به روی عرش نامت منقوشه
عالم و آدم شده مدهوشت
{وقتی که رقیه(س) تو آغوشت
یاعلی اکبر عل

  • پنج شنبه
  • 22
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 13:54
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

در منقبت حضرت علی اکبر(ع) * مرتضی محمودپور

473

در منقبت حضرت علی اکبر(ع) ◾شمه‌ای‌از....
◾مقام حضرت‌علی اکبر(ع)

ای علیِّ اکبر عالی مقام
برتووبرشأن توبادا سلام

ای جلواتت همه پیغمبری
ای رخ زیبای تو بدر تمام

نقش‌جبینت‌همه‌نورخداست
صورت تو بوسه‌گه پنج امام

به‌گوش‌توخوانده‌اذان‌مرتضی
علیِّ اکبرت نهاده چو نام

کریم اهلبیت مصطفی هم
داده به دست تو کریمانه جام

حضرت‌ارباب‌که‌بابای‌توست
برلب تو نهاد خشکیده کام

پیش قدمهای تو سجاد هم
کرده به کِّرات قعود و قیام

حضرت باقر شه دنیا و دین
بوسه بدستت زده با احترام

زائر روی تو ابوالفضل شد
نام دلآرای تو حسن ختام

مضجع‌تودوگوشه‌‌زان‌شش‌جهت
تمام حرف عاشقان این کلام

نور تویی آیت کبری تویی
نام توام نقش لبم روز و شام

محرم اسرار تو زینب شده
عشق‌فقط‌عشق شماوالسلام

  • پنج شنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 16:57
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

شهادت حضرت علی اکبر(ع) -( (خواهرم خوب نگا کن پسرم افتاده)) * میثم مومنی نژاد

610

شهادت حضرت علی اکبر(ع) -( (خواهرم خوب نگا کن پسرم افتاده)) (خواهرم خوب نگا کن پسرم افتاده)
پاره پاره جگرم ، دور و برم افتاده

خواهرم خوب نگا کن که به من می خندند
چونکه این میوه ی عمر از شجرم افتاده

به زمین خورده ام و سخت بود برخیزم
مرغ بی بال و پرم ، بال و پرم افتاده

آسمانم شده لبریز ستاره چه کنم؟
چه کنم در دل لشکر ، قمرم افتاده؟

خواهرم خوب ببین زندگی ام پاشیده
هر طرف قسمتی از این ثمرم افتاده

حنجر پاک اذان گوی مرا گرگ درید
خون پیراهنش از چشم ترم افتاده

لب هر نیزه دهد بوی گلاب و عجب است
گذر این همه ، بر مشک ترم افتاده

پسرم خوب نگا کن که نگاه دشمن
به قدو قامت ناموس حرم افتاده

  • جمعه
  • 14
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 19:02
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 حسن نازپرور

حضرت علی اکبرعلیه السلام * حسن نازپرور

480
2

حضرت علی اکبرعلیه السلام واحدجانسوز
حضرت علی اکبرعلیه السلام

ای پسرارشدمن
غرق به خون افتاده ای دربرمن
میوه قلب من علی اکبرمن
یاعلی علی الدنیا بعدک العفا
➖➖➖➖
علی اکبر رشیدم دل من در اضطرابه
میدونم تشنه ای اما کربلاقحطی آبه

لب من خشکیده ازعطش مثه لبای تو
جدّم ازباغ جنان آب میاره برای تو

شبه پیمبری علی
ازجوونای کل این عالم سری
بایک نگاهت از حسین دل میبری

یاعلی علی الدنیا بعدک العفا

موی سرت باباجون چقدر غرق به خونه
دشمنت باتوچه کرده پاشوبرگردیم به خونه

پاره پاره شده اعضای تمام بدنت
داره جون میده کنارپیکرتو پدرت

میلرزه هم دست وپاهام
انقده دست و پانزن جلوچشام
بدون تو دنیارودیگه نمیخوام

یاعلی علی الدنیا....

رفتی به سوی میدون جگرم داره میسوزه
مادرت کنارخیمه چشم براه تومیدوزه

یه کمی قدم بزن راه رفتنت روببینم
آرزوم بودپسرم داغت و هیچوقت نبینم

بابامرو میکشنت
داغ جوون سخته برای پدرت
بیقراره دل سکینه خواهرت

یاعلی علی الدنیا....

ای خدابرس به دادم چی بروز من آوردن
علی اکبرحسین و توی خاک و خون کشوندن

داغ اکبرجوان پیر و زمینگیرم کرد
ازتمام زندگانی بخدا سیرم کرد

ای جوونا کمک کنید
دسته گل حسین دیگه شده شهید
نعش علی رو سوی خیمه ببرید

یاعلی علی الدنیا...

  • سه شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 15:01
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

حضرت علی اکبر علیه السلام * محمد حبیب زاده

482

حضرت علی اکبر علیه السلام #حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#روضه

قدری تکلم کن پدر هم جان بگیرد
درد کمر در پیکرم پایان بگیرد

یک یاعلی گو از زمین برخیز بابا
زخم جگرسوزم کمی درمان بگیرد

من التماست میکنم قدری بخندی
میخواهی ابر دیده ام باران بگیرد

ای اکبر کرار گشته اربا اربا
بابا تو را بر دست چون قرآن بگیرد

من را نَکُش با پا زمین کوبیدن خود
تا کی پدر بر آستین دندان بگیرد

روی عبای پاره ی من خواب رفتی
آبی طلب کردی ولی بی آب رفتی...

  • چهارشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 00:00
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

شب هشتم محرم -( علی اکبر) * رضا یعقوبیان

1109

شب هشتم محرم  -(  علی اکبر) علی اکبر
از نسب احمد مختاری
تو نوه ی حیدر کراری
تو محور وفا و ایثاری
علی اکبر ای جان حسین
علی اکبر جانان حسین
علی اکبر در تمام عمر
هستی جنت و رضوان حسین
مولانا علی اکبر حسین(۴)

علی اکبر
به ام لیلا پسری اکبر
تو مصطفای دگری اکبر
شجاعت تو حیدری اکبر
علی اکبر هستی حسین
علی اکبر جان زینبین
علی اکبر تا روز جزا
بر تو می نازد شاه عالمین
مولانا علی اکبر حسین(۴)

علی اکبر
تو میروی علی سوی میدان
دشمن ز دیدن رخت حیران
پدر به دنبال سرت گریان
علی اکبر نور بصرم
علی اکبر رفتی ز برم
علی اکبر حق بود گواه
با رفتن تو خون شد جگرم
مولانا علی اکبر حسین(۴)

علی اکبر
چه کرده با تو دشمنت بابا
افتاده بر زمین تنت بابا
شد اربا اربا بدنت بابا
علی اکبر تو شدی شهید
علی اکبر خون تو چکید
علی اکبر بعد تو منم
در کرب وبلا بی یار و وحید
مولانا علی اکبر حسین(۴)

  • دوشنبه
  • 19
  • آبان
  • 1399
  • ساعت
  • 11:00
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 حاج اصغر فرشچی

استمداد حضرت علی اکبر(ع) -(من در منای عشق تو بر خاک وخون افتاده ام) * حاج اصغر فرشچی

310

استمداد حضرت علی اکبر(ع) -(من در منای عشق تو بر خاک وخون افتاده ام) من درمنای عشق تو برخاک وخون افتاده ام
ادرکنی ادرکنی بابا من اکبر دلداده ام
شهزاده ام شهزاده ام

ای رهبر آزادگان من یار غمخوار توام
با پیکر صد پاره ام از جان هوا دار تو ام
من با بهای جان خود بازم خریدار تو ام
سر تا نهم زانوی تو در فیض دیدار تو ام
من درمنای عشق تو برخاک وخون افتاده ام

با آنکه در طوفان غم دریا دلم دریا دلم
درعشق ومستی داده ام بود و نبود وحاصلم
در زیر تیغ دشمنان چون بسملم پا درگلم
در لحظه های آخرین بر دیدن تو مایلم
من درمنای عشق تو برخاک وخون افتاده ام

ساقی مرا پیمانه داد فارغ ز تشویشم نمود
زان می که من ازمن گرفت بیگانه از خویشم نمود
این مکتب عشقت مرا عاشق تر از پیشم نمود
هم پیروقران و دین هم احمدی کیشم نمود
من درمنای عشق تو برخاک وخون افتاده ام

چون عشق حق را ازالست باجان وخود خریده ام
من هم کنار عاشقان برآرزو رسیده ام
ازدست جدّ احمدم زآن کوثرش نوشیده ام
درخون خودغرقم دگردل ازجهان بریده ام
من درمنای عشق تو برخاک وخون افتاده ام

دریا دلم از موج غم هرگز ندارم وحشتی
امّا از این زخم زبان دردل نمانده طاقتی
دیگر وداع آخر است اکبر ندارد فرصتی
خواهد دل بی طاقتش باتو بود یک ساعتی
من درمنای عشق تو برخاک وخون افتاده ام

من با ارادت دِینِ خود باید به تو کامل کنم
من شکوه ای دارم بدل باید به صاحبدل کنم
خاکی نیم تا خویش را سرگرم آب وگل کنم
من میروم سوی جنان درکوی جان منزل کنم
من درمنای عشق تو برخاک وخون افتاده ام

(عدلی) ارادتمند ماست مینالد از سودای دل
اوعاشق کرب وبلاست آتش به سینه جای دل
برعاشقان اهلبیت بخشد دمی صفای دل
نوحه سُرائی می کند با همّت والای دل
من درمنای عشق تو برخاک وخون افتاده ام
ادرکنی ادرکنی بابا من اکبردلداده ام
شهزاده ام شهزاده ام

  • چهارشنبه
  • 17
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 20:22
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مجتبی صمدی شهاب

شهادت حضرت علی اکبر(ع) -( نامردی آمد نیزه ای بر پهلویش زد ) * مجتبی صمدی شهاب

471

شهادت حضرت علی اکبر(ع) -( نامردی آمد نیزه ای بر پهلویش زد ) نامردی آمد نیزه ای بر پهلویش زد
نامرد دیگر ضربه بین اَبرویش زد

فریاد او از پیکر بابا توان بُرد
فریاد بابا را به اوج آسمان بُرد
خون، دیدِ چشمان *عُقابش از میان بُرد
اسبش علی را در میان دشمنان بُرد

دیگر علی بین حرامی گیر اُفتاد
جسمش اسیر لشکر شمشیر اُفتاد

هرکَس رسید از راه بی لحظه شُماری
بر پیکر سرو حرم زد یادگاری
جشن علے کُشتن بپا کردند آری
از پا حسین اُفتاد با این زخم کاری

اُمیّد دیرینهء بابا مُنجلے شد
آقا در اینجا صاحب صدها علے شد

*عقاب: نام اسب حضرت علی اکبر(ع)

  • چهارشنبه
  • 13
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 15:29
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

دارد از جام ولایت باده می‌ریزد زمین * مرضیه عاطفی

403

دارد از جام ولایت باده می‌ریزد زمین دارد از جام ولایت باده می‌ریزد زمین
ذره ذره داغِ فوق العاده می‌ریزد زمین

شبه پیغمبر(ع) ندارد جای سالم در تنش
عضو عضوِ این پیمبر-زاده می‌ریزد زمین

إرباً إربا یعنی آنجا که گلاب از برگ گل
قطره قطره میشود آماده می‌ریزد زمین

پاره کرده ضربهٔ نیزه نخ تسبیح را
دانه دانه از دلِ سجاده می‌ریزد زمین

از نفس افتاده و چشمش سیاهی رفته است
جویِ خون از پیکری افتاده می‌ریزد زمین

گل که پرپر شد همه گلبرگهایش بی رمق
با نسیمی، با تکانی ساده می‌ریزد زمین

می‌رساند با سرِ زانو خودش را یک پدر
اشک از چشمانِ یک دلداده می‌ریزد زمین

می‌رود با دست لرزان...دارد از بین عبا
تکه تکه پیکرِ شهزاده می‌ریزد زمین!

  • دوشنبه
  • 25
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 13:21
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب
مرحوم محمد حسن فرحبخشیان - ژولیده نیشابوری

حضرت علی اکبر(ع) -(«اشبهُ‌النّاس» رسول عالمین) *مرحوم محمد حسن فرحبخشیان - ژولیده نیشابوری

353

حضرت علی اکبر(ع) -(«اشبهُ‌النّاس» رسول عالمین) «اشبهُ‌النّاس» رسول عالمین
زاده‌ی لیلا، علیّ بن الحسین

از حرم آمد به صد جوش و خروش
با ادب در نزد پیر می‌فروش

لعل لب خشکیده، دل در پیچ و تاب
تیغ بر کف، پا مهیّای رکاب

گفت: ای بابا! می نابم بده
از سبوی آبرو، آبم بده

آمدم تا مست و بی‌هوشم کنی
از می کوثر، قدح‌نوشم کنی

این بگفت و رخصت از بابا گرفت
هم‌چو حیدر، راه بر اعدا گرفت

ناگهان افتاد از روی فرس
گفت: ای بابا! به فریادم برس

تا صدای اکبر خود را شنید
شد شتابان تا سر جسمش رسید

اکبرش را دید، پرپر گشته است
فرق او چون فرق حیدر گشته است

گفت: بابا! دیده‌ی خود باز کن
با پدر یک ‌دم سخن، آغاز کن

آن که فرق نازنینت را شکست
رشته‌ی عمر مرا از هم گسست

  • یکشنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 14:13
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

گفتگوی امام حسین(ع) با حضرت علی اکبر(ع) -(نور چشما دِل دمادم میل دیدارت کند) * جودی خراسانی

1164

گفتگوی امام حسین(ع) با حضرت علی اکبر(ع) -(نور چشما دِل دمادم میل دیدارت کند) نورِ چشما دِل دَمادَم میلِ دیدارت کند
جان همیخواهد نظر بر ماهِ رُخسارت کند

امّ لیلا را نظر باشد که یک بارِ دِگر
سُرمه ای از دودِ دِل بر چشمِ بیمارت کند

ای ذبیحِ من زِ قربانگه دَمی بگشای چشم
تا چو هاجر جان فَدایت مادرِ زارت کند

عمّه ات زینب هَوس دارد که اَندر پیشِ او
در خرام آئی تو و او سِیرِ رَفتارت کند

خیز تا با سوزنِ مُژگان دَمی کُلثومِ زار
بخیه بر این زخمهای جسمِ اَفکارت کند

خواهرِ زارت سکینه خواهد از سیلابِ اَشک
شست و شو بر گیسوی چون مُشکِ تاتارت کند

مستی از جامِ شَهادت چندان که نشنیدت جواب
هر که آمد تا که از این باده هُشیارت کند

با گلوی چاک چاک از نوکِ تیرِ حَرمله
اَصغر آمد تا زِ خوابِ ناز بیدات کند

(جودیا) بر گو کَفن سازد مُهیّا بهرِ خویش
هر که خواهد گوش از این ماتم به گُفتارت کند

  • سه شنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 19:30
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

حضرت علی اکبر(ع) -(اکبر آمد العطش گویان ز راه) *مرحوم نورالله عمان سامانی اصفهانی

1213
4

حضرت علی اکبر(ع) -(اکبر آمد العطش گویان ز راه) اکبر آمد العطش گویان ز راه
از میان رزمگه تا پیش شاه

کای پدر جان از عطش افسرده‌ام
می ندانم زنده‌ام یا مرده‌ام

این عطش رمز است و عارف واقف است
سر حق است این و عشقش کاشف است

دید شاه دین که سلطان هداست
اکبر خود را که لبریز از خداست

عشق پاکش را بنای سرکشیست
آب و خاکش را هوای آتشیست

شورش صهبای عشقش در سر است
مستی‌اش از دیگران افزون‌تر است

اینک از مجلس جدایی می‌کند
فاش دعوی خدایی می‌کند

مغز بر خود می‌شکافد پوست را
فاش می‌سازد حدیث دوست را

محکمی در اصل او، از فرع اوست
لیک عنوانش خلاف شرع اوست

پس سلیمان بر دهانش بوسه داد
اندک اندک خاتمش بر لب نهاد

مهر، آن لب‌های گوهر پاش کرد
تا نیارد سر حق را فاش کرد

«هر که را اسرار حق آموختند
مهر کردند و دهانش دوختند»

گفت: کای فرزند مقبل آمدی
آفت جان رهزن دل آمدی

کرده ای از حق تجلی ای پسر
زین تجلی فتنه‌ها داری به سر

راست بهر فتنه قامت کرده‌ای
وه کزین قامت، قیامت کرده‌ای

نرگست با لاله در طنازی است
سنبلت با ارغوان در بازی است

از رخت مست غرورم می‌کنی
از مراد خویش دورم می‌کنی

همچو چشم خود ز قلب من متاز
همچو زلف خود پریشانم مساز

حائل ره مانع مقصد نشو
بر سر راه محبت، سد نشو

پشت پا بر ساغر حالم مزن
نیش بر دل، سنگ بر بالم مزن

نیست اندر بزم آن والا نگار
از تو بهتر گوهری بهر نثار

هر چه غیر از اوست سد راه من
آن بت است و غیرت من، بت شکن

جان رهین و دل اسیر چهر توست
مانع راه محبت، مهر توست

چون تو را او خواهد از من رونما
رونما شو جانب او رو نما

بیش از این بابا دلم را خون مکن
زاده لیلا مرا مجنون مکن

گه دلم پیش تو گاهی پیش اوست
رو که با یک دل نمی‌گنجد دو دوست

  • یکشنبه
  • 4
  • مهر
  • 1400
  • ساعت
  • 15:48
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد