حضرت علی اکبر (ع)

مرتب سازی براساس
 وحید محمدی

حضرت علی اکبر(ع) -(چند قدم جلوم راه برو) * وحید محمدی

2258
2

حضرت علی اکبر(ع) -(چند قدم جلوم راه برو) چند قدم جلوم راه برو
تا قد و بالاتو ببینم یه دل سیر
میری و پر از دلهره ام
جون داره میده به خدا این پدر پیر
داری میری و خواهرات
پر از اضطرابن همه
یه کم سمت خیمه برو
بی پشت و پناهن همه
می باره مثه ابر
اشکام پشت سرت
می ترسم که بشه
زخمی بال و پرت
ارحم غربتنا ...
با هزار مصیبت ببین
تا که صداتو شنیدم اومدم اینجا
اکبرم پاشو و ببین
اومده بالای سرت حضرت زهرا
زمین خوردی و خیمه ها
عزاخونه شد اکبرم
شده زخمِ پهلوی تو
مثه پهلوی مادرم
مثل بال و پرت
زخمی ام پسرم
خیلی از غم تو
می سوزه جگرم
ارحم غربتنا ...
مثل لاله پرپر شدی
تو همه ی دشت می بینم بدنت رو
ای گل اربا اربا شدی
روی عبا می رسونم خیمه تنت رو
رمق رفته ا

  • شنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:23
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 میثم مومنی نژاد

حضرت علی اکبر(ع) -(پریشانم نمودی تو ای سلسله گیسو) * میثم مومنی نژاد

1265

حضرت علی اکبر(ع) -(پریشانم نمودی     تو ای سلسله گیسو) پریشانم نمودی تو ای سلسله گیسو
به دیدار تو آمد پدر با سر زانو
علی جانم علی جان
به تن تابی نمانده توانم را گرفتند
عصای پیری من جوانم را گرفتند
علی جانم علی جان
رود هوش از سر من رسد زخمم روی دل
گهی از اشک زینب گهی لبخند قاتل
علی جانم علی جان
تو ای نور نگاهم به بابایت نظر کن
جگر گوشه نگاهی براین خونین جگرکن
علی جانم علی جان

  • یکشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 21:33
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

حضرت علی اکبر(ع) -(یکی بگفتا حیدر است این ) * حسین رئوفی

864

حضرت علی اکبر(ع) -(یکی بگفتا حیدر است این ) یکی بگفتا حیدر است این
شبیه جد اطهر است این
یکی بگفت از بین لشگر
یا للعجب پیغمبر است این
مقابل خیمه ها بلوا شده
گرد علی شورِ غم بر پا شده
عازم دیگه پسر لیلا شده
یا علی اکبر ۳
بر جگر بابا چه ها شد
تو قلب بابا کربلا شد
از دو طرف هجوم دشمن
برای اکبر کوچه وا شد
یکی می گفت بگیرید خوب انتقام
جای علی از جوونِ تشنه کام
تا پیکرش بر نگشته به خیام
یا علی اکبر ٣
فرقش شکسته تا به ابرو
هر عضوِ او افتاده یکسو
بالین او از سمت خیمه
آمد پدر با سر زانو
یک پدرو خنده های لشگرو
چیکار کنه اولش این پیکرو
بیرون کشید تکه های خنجرو
یا علی اکبر ٣
صورت به صورتش که بنهاد
یکی میگفت حسین جان داد
عمه دوان دوان رسید و
واغربتا

  • دوشنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 17:49
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

حضرت علی اکبر(ع) -(نور چشمم، شبه پیغمبر، نکش پا بر زمین) * مرضیه عاطفی

1007

حضرت علی اکبر(ع) -(نور چشمم، شبه پیغمبر، نکش پا بر زمین) نور چشمم، شبه پیغمبر، نکش پا بر زمین
آمدم بابا! علی اکبر(ع)، نکش پا بر زمین
کینۂ نام ِ تو را دارند این سرنیزه ها
گر چه شد دور و برت محشر، نکش پا بر زمین
تیرهایش شد تمام و دید جان داری هنوز
بر تنت شمشیر زد بدتر، نکش پا بر زمین
بسکه با سرنیزه ها بر سینه ات ضربه زدند
از نفس افتاده این حنجر، نکش پا بر زمین
خشکی لب های خود را غرق خون بر هم نزن
پیش من بیتاب و مضطر، پا نکش روی زمین
إرباً إربا یعنی افتاده ست از تو رویِ خاک
تکّه تکّه هایی از پیکر، نکش پا بر زمین
رحم کن بر سنّ و سالم، جان سپردم تا تو را...
جمع کردم در عبا... دیگر نکش پا بر زمین!

  • دوشنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 17:56
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

زمینه حضرت علی اکبر(ع) -(علی اکبربروآهسته آهسته) * جعفر خدری

1078

زمینه حضرت علی اکبر(ع) -(علی اکبربروآهسته آهسته) علی اکبربروآهسته آهسته
قدم بردار ولی آهسته آهسته
همینکه تومیری ازمن جدامیشی
میاداشکام ولی آهسته آهسته
تومیری و بلند میشه صدای ناله ی زنها
توراحت میشی ازغمها،منوغمها تک وتنها
امان ازاین جداییها امان از دست رفتنها
نوردیده ی ترم.بیقرارومضطرم
ناله هام بلندشده.وای علی اکبرم
وای علی اکبرم
بنددوم؛
علی اکبرخوشی من توی دنیا
علی اکبر تویی دلبنده ثارا...
تورو جوری به خاک وخون کشیدن که
که کار من رسید به ناله و ثکلاه
توروازمن گرفتن ای عصای پیری بابا
توانقدراربا اربایی که میبینم توروهرجا
حالا بعدازتو حق دارم بگم نفرین به این دنیا
ای موذن حرم.حیدرو پیمبرم
زینبم داره داره میگه.وای علی اکبرم
بندسوم؛
علی اکبرتو

  • دوشنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 18:00
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

حضرت علی اصغر (ع) -(لخته خون دهنت در سخنت حل میشد ) * عماد بهرامی

825
1

حضرت علی اصغر (ع) -(لخته خون دهنت در سخنت حل میشد ) لخته خون دهنت در سخنت حل میشد
داشت در خاک بیابان بدنت حل میشد
هلهله های عدو سخت به هم ریخت مرا
حیف شد داشت معمای تنت حل میشد
به خودم گفتم علی اکبر من پرپر نیست
اصلا این‌کشته که افتاده علی اکبر نیست
از همان دور گلم بوی گلابت آمد
چشم بگشا پدر سینه کبابت آمد
این دم آخریت فکر چه بودی پسرم!؟
تا دمِ خیمه دمِ «وای ربابت» آمد
مثل بابا تو‌هم از بغض لبالب هستی
مثل من گریه کن معجر زینب هستی
تا بگیرد دل بابا سر و سامان برخیز
عمه ات آمده از خیمه علی جان برخیز
اولین بار زنی تا دل میدان آمد
تا که زینب نکند موی پریشان برخیز
رشتهء عمر مرا داغ تو بُگسست علی
خیز از جای که صحرا پر گرگ است علی

  • دوشنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 18:17
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مجتبی خرسندی

واحد شلاقی حضرت علی اکبر(ع) -(رو زمین قدم می زنی - آسمون به هم می خوره) * مجتبی خرسندی

1383
6

واحد شلاقی حضرت علی اکبر(ع) -(رو زمین قدم می زنی - آسمون به هم می خوره) رو زمین قدم می زنی - آسمون به هم می خوره
مرگ هرچی پهلوونه با تیغ نگات رقم میخوره
اونقدر شبیه علی - توی جنگ زبونزدی که
هرکسی حریف توئه ، به مردونگیت قسم میخوره ۲
تا به میدون میزنی ، سپاه هر دشمنی
از هراس تو به هم میریزه
با دم تکبیر تو ، چرخش شمشیر تو
سپر و تیغ و علم میریزه ۲
(( یا علی اکبر مدد ۳ ، یا علی )) ۲
بند دوم
دشمنت نمیدونه که ، گورشو داره می کنه
وقتی که پیش بقیه دم از جنگیدن با تو میزنه
دشمنت نمیدونه که ، حریفش همون کسیه
که تو جنگ مث علی و ، توی کرمش مث حسنه ۲
هرجایی که اومدی ، وقتی که لبخند زدی
نون غم آجُر شده تا ابد
هرگدایی اومده به کریمیت رو زده
دست خالیش پُر شده تا ابد ۲
(( یا علی ا

  • دوشنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 20:39
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمد قاسمی

غزال حضرت علی اکبر(ع) -(نگاه كن وقار را) * محمد قاسمی

1355

غزال حضرت علی اکبر(ع) -(نگاه كن وقار را) نگاه كن وقار را
نگاه كن در اين جوان جلال كردگار را
نگاه كن به قامتش
ببين در او تجـسّمِ شُكـوه و اقتدار را
نگاه كن به ابرويش
ببين در انحناي آن جناب ذوالفقـار را
فداي چشمهاي او
كه جمع كرده گِرد خود لشگرِ جان نثار را
به تيغ غمزه ريخته
به پيش پاي خويشتن كُشته ي بيشمار را
هزار بار شُكر كه
به دست او سـپرده ام ، عنان اختـيار را
به شوق اينكه عاقبت
اسير دام خود كنـد اين دلِ بي قرار را
عليّ اكبر است او
علي ست ، منتها تماميِ پيمبر است او
پيمبر است منتها
دقيق اگر نظر كُني حضرت حيدر است او
از رَجزش مُشخّص است
كه وارث حـقيقيِ فاتــح خيبر است او
فراري اند دشمنان
كه ديده اند همچُنان شيرِ غضنفر است او
برو به ك

  • سه شنبه
  • 27
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 10:11
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

دوبیتی شهادت حضرت علی اکبر(ع) -(پدرِ تازه شهیدم غم اکبر دارم) * حسن ثابت جو

3737
6

دوبیتی شهادت حضرت علی اکبر(ع) -(پدرِ تازه شهیدم غم اکبر دارم) دوبیتی شهادت حضرت علی اکبر(ع)
پدرِ تازه شهیدم غم اکبر دارم
كنج آغوش خودم شبه پيمبر دارم
من عزادارم و بر نعش جوان می گریم
كف و سرنا مزنيد لاله ي پرپر دارم

  • جمعه
  • 30
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 21:39
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

دوبیتی شهادت حضرت علی اکبر(ع) -(اي كه دل را به دلِ طبل و طرب مي بنديد) * حسن ثابت جو

577

دوبیتی شهادت حضرت علی اکبر(ع) -(اي كه دل را به دلِ طبل و طرب مي بنديد) دوبیتی شهادت حضرت علی اکبر(ع)
اي كه دل را به دلِ طبل و طرب مي بنديد
با همین هلهله در وقت عزا می جنگید
رسم انسانیت و رسم مروت این نیست
که به آه پدر و مرگ پسر مي خنديد

  • جمعه
  • 30
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 21:40
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

دوبیتی شهادت حضرت علی اکبر(ع) -(صداي هلهله بزم عزايت) * حسن ثابت جو

673

دوبیتی شهادت حضرت علی اکبر(ع) -(صداي هلهله بزم عزايت) دوبیتی شهادت حضرت علی اکبر(ع)
صداي هلهله بزم عزايت
ميان دشمنان ماتمسرايت
غريبي همچو بابايم علي جان
بميرد اي علي بابا برايت

  • جمعه
  • 30
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 21:49
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

غزل شهادت حضرت علی اکبر(ع) -(يارب اين لاله ي ليلا كه سپردي به منش) * حسن ثابت جو

835

غزل شهادت حضرت علی اکبر(ع) -(يارب اين لاله ي ليلا كه سپردي به منش) يارب اين لاله ي ليلا كه سپردي به منش
اين بني هاشميان سوي كجا مي برنش؟
عاقبت شبه پيمبر كه مرا طاقت بود
زره اش پاره و گلگون شده این پيرهنش
وای از آن دم که جوانم به خودش مي پيچيد
دشمنان از همه جا تير و سنان مي زدنش
ديدم آن لحظه دو چشمان علي غرق به خون
بسترش خاك شد و نقش زمين پاره تنش
چه شد آن آهوي مستی كه خرامي مي رفت
لاله گون گشته خزان، شبنم خون بر چمنش
تا که برگشت لبش خشك و دهانش بي آب
سنگ انگشتری ام بود مرادِ دهنش
حال هر جا بدنش را كه به كف مي گيرم
مي خورد روي زمين جاي دگر از بدنش
آخر ای دشمن دین غم به دلم افکندی
كه به دستم بنهم تازه جوان در كفنش

  • جمعه
  • 30
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 22:17
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب

غزالی تقدیم به حضرت علی اکبر علیه السّلام -(بین عبا مانده جسمی که حتما آه زیر دست و پا مانده) * حامد تجری

1529

غزالی تقدیم به حضرت علی اکبر علیه السّلام -(بین عبا مانده جسمی که حتما آه زیر دست و پا مانده) بین عبا مانده
جسمی که حتما آه زیر دست و پا مانده
مقتل چه خواهد گفت؟
از یک جوان ارباً اربای رها مانده
از آن جوانی که
صوت اذانش در فضای کربلا مانده
وای از دل ارباب
ذبح عظیمش بعد ذبحش در بلا مانده
فرقش اگر پاشید
این ارث برپیشانی‌اش از مرتضی مانده
بابا نگفت اما
در حنجرش انگار یک ذره صدا مانده
ای واااای انگشتش -
از دست و دست از شانه‌های او جدا مانده
تنها نه که انگشت
از هم تمام عضوهای تن سوا مانده
بر جسم صد چاکش
این سهم شمشیر است، سهم نیزه‌ها مانده
حیران شده مقتل
حتی دهان زخم‌هایش نیز وا مانده
این جسم کامل نیست
از پاره های پیکر او چند تا مانده
یک تکه روی خاک
یک تکه هم بر نیزه و شمشیر جا مانده
برخیز

  • چهارشنبه
  • 28
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 12:44
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یا حضرت علی اکبر علیه السلام -(هر داغ شود سرد. ولی داغ پسر نه) * محسن صرامی

1149
1

یا حضرت علی اکبر علیه السلام -(هر داغ شود سرد. ولی داغ پسر نه) هر داغ شود سرد. ولی داغ پسر نه
باگریه تسلی بپذیرد؟به نظر نه

گیرم که تسلی دهدش گریه موقت
درمان شدنی هست مگر زخم جگر نه

هر چند که مادر دلش از داغ کباب است
این نکته درست است ولی مثل پدر نه

میگفت سر نعش علی اکبرش آقا
یک ضربه هم انگار نرفته به هدر نه

با اینکه شبیه است به احمد پسر من
فرق سر او شبه علی هست مگر نه

از نیزه و شمشیر چنین کار نیاید
مانده است به اجزای تنش جای تبر نه

آخریه عبائی که خودش خواست رسیده
در بین عبا شد پسرم فاطمه تر نه

  • پنج شنبه
  • 4
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 21:12
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یا حضرت علی اکبر علیه السلام -(چشم برداشت پدر از پسرش با سختي) * محسن صرامی

701

یا حضرت علی اکبر علیه السلام  -(چشم برداشت پدر از پسرش با سختي) چشم برداشت پدر از پسرش با سختي
بدرقه كرد علي را پدرش با سختي

هي زد و رفت به ميدان همه هستي حسين
دور شد شبه نبي از نظرش با سختي

لشگري دور علي اكبر او حلقه زدند
ديد از دور غروب قمرش با سختي

كوچه اي باز شد و برد عقاب اكبر را
شد جدا از بدنش بال و پرش با سختي

مثل بازي به سوي اكبر خود رفت حسين
داد ميزد ولدي از جگرش با سختي

نتوانست تن اكبر خود جمع كند
گر چه مي ديد كمي چشم ترش با سختي

هدف اش بود به خيمه ببرد اكبر را
دست را برد به زير كمرش با سختي

خواست قدري دلش آرام بگيرد ارباب
پس نهاده سر خود را به سرش با سختي

چاره اي نيست به جز اينكه عبا پهن كند
چشم برداشت پدر از پسرش با سختي

  • پنج شنبه
  • 4
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 21:47
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یا حضرت علی اکبر علیه السلام -(قطعه قطعه شده انگار غزل از اول) * محسن صرامی

693
1

یا حضرت علی اکبر علیه السلام -(قطعه قطعه شده انگار غزل از اول) قطعه قطعه شده انگار غزل از اول
دست و پا جاي خود؛اين شعر سرش را گم كرد

بين اين دشت پدر مانده چه بايد بكند
ديده كم سو شده و همسفرش را گم كرد

مي كشد دست به صحرا پدري با گريه
حق به او ميدهم آخر پسرش را گم كرد

هر كجا رفت علي بود علي بود علي
بين اين جمع مكسر ثمرش را گم كرد

پسرش بود جگرگوشه ي اين مرد غريب
بند آمد نفس اش چون جگرش را گم كرد

ناله يا ولدي در همه جا پيچيده است
پسر اينجا پدر نوحه گرش را گم كرد

خواست تا لب بگذارد به لب اكبر خود
شدت داغ زياد است،سرش را گم كرد

برد در بين عبا اصغري از اكبر را
از قد و قامت او بيشترش را گم كرد

  • شنبه
  • 6
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 11:39
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یا حضرت علی اکبر علیه السلام -(سخت است وداع پدری با پسر خویش) * محسن صرامی

1141

یا حضرت علی اکبر علیه السلام  -(سخت است وداع پدری با پسر خویش) سخت است وداع پدری با پسر خویش
سخت است پسر دل ببرد از پدر خویش

بگذار زبان در دهن حضرت بابا
تاکام بگیرد پدرت از ثمر خویش

آرام برو راه کمی پیش دو چشمم
آرام برو از بغل همسفر خویش

سخت است که از قامت تو چشم بپوشم
من ماندم بی تابی این چشم تر خویش

هر چند که ممسوس در ذات خدائی
اما نظری کن پسرم دور و بر خویش

رفتی و پدر ماند و دوتا چشم که تار است
کشتی پدرت را پسرم پشت سر خویش

با کنده ی زانو به سویت آمده ام راه
بی تو نکنم صاف علی جان کمر خویش

باید بگذارد پدر پیر تو اکبر
با دست خودش بین عبایش جگر خویش

دیگر به خداوند توان نیست به پایم
بر خیز و ببر این پدر محتضر خویش

  • یکشنبه
  • 21
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 11:13
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

فضائل حضرت علی اکبر علیه السلام بصیرت دینی -(هنگامی که کاروان امام حسین(ع) به منزلگاهی به نام...) *

566

فضائل حضرت علی اکبر علیه السلام بصیرت دینی -(هنگامی که کاروان امام حسین(ع) به منزلگاهی به نام...) هنگامی که کاروان امام حسین(ع) به منزلگاهی به نام «ثعلبیه» رسید، در آن جا امام حسین(ع) درحالی که سر بر روی زانو نهاده بود، انـدکی بـه خواب رفت و وقتی بیدار شد، فرمود:
شنیدم هاتفی می گوید: شما می شتابید و مرگ، شما را به سوی بـهشت مـی شتاباند.
در این هـنگام حضرت علی اکبر(ع) سؤالی بسیار تأمل برانگیز پرسید:
پدر جان! آیا ما بر حـق نیستیم؟
حضرت(ع) پاسخ داد:
آری پسـرم! بـه آن خـدایی که بازگشت بندگان به سوی اوست، ما در راه حقّ و عدالت و در اندیشه نجات و آزادی مردم و زنده ساختن حقوق پایمال شده آنان و شـرایط و روابـط آزادمنشانه و خداپسندانه هستیم و برای خدا این رنج ها را به جان می خریم.
حضرت علی اکبر(ع)

  • سه شنبه
  • 11
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:51
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(زمینه)یا بر غم من بنما نظاره * محمود اسدی

590
0

(زمینه)یا بر غم من بنما نظاره یا بر غم من بنما نظاره
یا مثل زهرا کن یک اشاره
بابای پیرت ای گل خوشبو
اومد کنارت با سر زانو
از غمت قدم خمیده رنگم از غصه پریده
جوونم بخون تپیده جوونم بخون تپیده
تنت رو پیش هم تا چیدم
نیمی از جسمت رو تازه رو خاک دیدم
زنهای جراحه می خندن
تنتو با مقراض زنده زنده کندن

پهلوی ناز تو نیزه خورده
زخم تو دادم رو درآورده
داغ تو بود و هستم گرفته
ببین که عمت دستم گرفته
دیدمت رو خاک صحرا بدنت رو اربا اربا
عاقبت افتادی از پا عاقبت افتادی از پا
اولین باره که می بینم
اومده زینب بین یه مشت نامحرم
عمت گفت با دلی که غم هست
گر عبا کافی نیست چادر من هم هست
********
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • شنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 22:18
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

شهادت حضرت علی اکبر (ع) -(الله اکبر آمده میدان علی اکبر) * میثم مومنی نژاد

1378
0

شهادت حضرت علی اکبر (ع) -(الله اکبر آمده میدان علی اکبر) الله اکبر آمده میدان علی اکبر
پیغمبر است این ماه رو یا حیدر صفدر
رویش رسول الله
فرزند ثارالله
واویلا واویلا

گشته پریشان گیسوی خیمه بر احوالش
جان حسین ابن علی باشد به دنبالش
روح خیام است او
جان امام است او

باشد ولی الله و هم ابن ولی باشد
شمشیر برانش به کف ارث از علی باشد
جنگیدنش محشر
پاشیده یک لشکر

با پهلوی غرق بخون مهمان زهرا شد
هم قطعه قطعه گشته و هم اربا اربا شد
چشم حسین خونبار
شد آخرین دیدار

  • یکشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 12:18
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

متن شعر محرم 98نوحه های سنتی حضرت علی اکبر(ع) -(از خیمه بیرون تا اکبر آمد) * سید محسن حسینی

142

متن شعر محرم 98نوحه های سنتی حضرت علی اکبر(ع) -(از خیمه بیرون تا اکبر آمد) از خیمه بیرون تا اکبر آمد
گویا دوباره پیغمبر آمد
زینب تماشا کن ببین این قد و بالا
بر قامت اکبر بخوان انا افتحنا
آه و واویلا (2)
***********
کرببلا شد سرمست بویش
تمام خیمه در گفتگویش
آینه و قرآن به روی دست زن ها
عازم به میدان می شود یوسف زهرا
آه و واویلا (2)
***********
بگو کجایی ای گل خوشبو
آیم به سویت با سر زانو
من غرق در خون دیده ام ماه دل آرا
به پیش چشمم اکبرم شد ارباً اربا
آه و واویلا (2)
***********

  • یکشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 20:46
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رسول رشیدی راد

متن شعر غزل مثنوی حضرت علی اکبر(ع) -(می توان دید در او جلوه ی پیغمبر را.) * رسول رشیدی راد

952
0

متن شعر غزل مثنوی حضرت علی اکبر(ع) -(می توان دید در او جلوه ی پیغمبر را.) می توان دید در او جلوه ی پیغمبر را.
هیبت و هیمنه ی شیر خدا حیدر را.

مست از عشق الهی ز لبش جاری داشت.
تا فرات از لب خود شعبه ای از کوثر را.

تا حرم را برهاند زعطش یاری داد.
وقت سقائی خود حضرت آب آور را.

مثل شاهین به دل لشکر کوفه زد و با.
حمله ای کرد پراکنده همه لشکر را.

باز جا داشت خدا بار دگر با اکبر.
کربلا خلق کند معجزه ی خیبر را.

شاه شمشاد قدان حرم طاها بود.
بس که سرو قده سر بر فلکش رعنا بود.

تا قدم زد به دل معرکه غوغایی شد.
در دل لشکر کوفه چه نجوایی شد.

این جوان کیست علی شیرخدا یا که نبی.
گفته بودند به ما کرببلا نیست علی.

می دهد شیرحسین در دل میدان جولان.
می شود قائده ی کوچک جنگش طوف

  • پنج شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

دوبند سبک واحد سنگین شب هشتم محرم الحرام ۹۸ حضرت علی اکبر علیه السلام،زبانحال امام حسین علیه السلام -(سرو صنوبر من،عصای دستم اکبر) * امیرحسین سلطانی

3028

دوبند سبک واحد سنگین شب هشتم محرم الحرام ۹۸ حضرت علی اکبر علیه السلام،زبانحال امام حسین علیه السلام -(سرو صنوبر من،عصای دستم اکبر) بند اول

سرو صنوبر من،عصای دستم اکبر
کنار پیکرت من،از پا نشستم اکبر
برای بردنت من،تاب و توون ندارم
گلم چشاتو وا کن،ببین شکستم اکبر

ای نفسم ای پسرم
بالا سرت خون جگرم
پاشو علی اکبرم

ای ثمرم ای پسرم
ای نور چشمای ترم
پاشو علی اکبرم

چشم انتظارت چشم لیلا
چرا شدی تو اربابا
پاشو بریم اکبر بابا

(پاشو بریم اکبر بابا)

?بند دوم

شبه پیمبر من،آروم جونم اکبر
افتادی روی خاک و،بردی توونم اکبر
چیزی نمونده بابا،از غم تو بمیرم
بالا سر تو دشمن،میده نشونم اکبر

همه کَسم تاج سرم
نزن آتیش به جگرم
پاشو علی اکبرم

ای پسرم من پدرم
بردی توون از پیکرم
پاشو علی اکبرم

پیکر تو پخشه تو صحرا
بعد تو خاک بر سر دنیا
پاشو ب

  • یکشنبه
  • 17
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 16:53
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر و سبک حضرت علی اکبر(س) -(تو رگهاش خونِ علیِ صفدر) * حسنعلی بالایی

536

متن شعر و سبک حضرت علی اکبر(س) -(تو رگهاش خونِ علیِ صفدر) تو رگهاش خونِ علیِ صفدر
رو لبهاش یاهو تو دستش خنجر
سوارِ مرکب علیِ اکبر
میره به سمتِ عدو چون حیدر

به امرِ مولایِ امت
تو میدون کرده قیامت
رجز میخونه و میگه
منم دریایِ شهامت

منم علی اکبر شبهِ پیغمبر
خمارِ صهبایِ ساقیِ کوثر
منم که تنهایم بین این لشگر

علی اکبرم دلبندِ حسین ابن علی

منم سربازِ دلیر بابا
منم دلبندِ حسینِ زهرا
منم نام آور منم بی پروا
اگر چه باشم قتیلِ اعدا

اگه تو میدون دلیرم
عمومه مرشد و پیرم
برای بابا حسینم
هزار بار میخوام بمیرم

منم یلِ میدان مظهر ایمان
منم هوادار مکتبِ قرآن
مطیعِ فرمانِ خالقِ سبحان

علی اکبرم دلبندِ حسین ابن علی

اونی که شاهِ ملک دربونه
اونی که عالم بِهش مدیون

  • چهارشنبه
  • 20
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 12:07
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر شب هشتم محرم -(آهسته برو از کفم ای تاب وتوونم) * عالیه رجبی

762

متن شعر شب هشتم محرم -(آهسته برو از کفم ای تاب وتوونم) بند اول

آهسته برو از کفم ای تاب وتوونم
پشت سرتو داره میلرزه همه جونم
با اینهمه تیغای علی کش که میبینم
حق دارم اگه واسه ی تو دلنگرونم

آهسته بردار پسرم این قدماتو
تاسیر ببینم دوباره قد وبالاتو

عشق و امیدم
پسر ماه ورشیدم
با رفتن تو از ته دل آه کشیدیم

دلگیره بابات
به غمت اسیره بابات
داری میری وهی نفسش میگیره بابات

بند دوم

شد وقت اذان موذن من پا نمیشی
هرکاری کنم توی عباهم جا نمیشی
چیدم همه اعضای توروپیش هم اما
افسوس که دیگه اکبر لیلا نمیشی

تو سوره ی عشقی که شدی آیه به آیه
ای سرو حرم از بدنت مونده یه سایه

رعنا جوونم
علی ای آروم جونم
تا خیمه چجوری بدنت رو بکشونم

پاره تنی تو
گل پرپر بدنی تو
ب

  • پنج شنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:12
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

دوبند سبک زمینه دفن پیکر مطهر حضرت علی اکبر علیه السلام و حضرت علی اصغر علیه السلام و شهدای کربلا -(اگر که منقلب شدم) * امیرحسین سلطانی

571

دوبند سبک زمینه دفن پیکر مطهر حضرت علی اکبر علیه السلام و حضرت علی اصغر علیه السلام و شهدای کربلا -(اگر که منقلب شدم) بند اول

اگر که منقلب شدم
کناره پیکر علیِ اکبرم
بنی اسد کمک کنید
که ارباً اربا شده این برادرم

اگر که بی توون شدم
کناره پیکر علیِ اصغرم
بنی اسد کمک کنید
علی رو تا مزار بابام ببرم

با گریه،میبوسم هر قطعه ی اکبر و من میمیرم
با اشکام،میشورمش حنجر اصغر و من میمیرم

واویلا واویلتا ۳ حسین

بند دوم

جدا یه قبری میکَنم
برای هفتادو دو یاران غریب
اون طرفم یه قبری رو
حفر میکنم برای پیکر حبیب

برید وهب رو بیارید
پیکر بی سرشه بر روی صلیب
برید زُهیر و بیارید
که رحمت خدا بهش شده نصیب

با گریه،خبر کنید قبیله ی حر رو تا که بیان
مینْویسم،رو قبر بابام هٰذٰا قَبْرُ ذبیح العطشان

واویلا واویلتا ۳ حسین

۱۳۹۸/۶/۲۱

  • جمعه
  • 22
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 17:36
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

متن شعر حضرت علی اکبر(ع) -(گریه کردم به تو و از تو نوایی نرسید) *استاد سید هاشم وفایی

899

متن شعر حضرت علی اکبر(ع) -(گریه کردم به تو و از تو نوایی نرسید) گریه کردم به تو و از تو نوایی نرسید
هرچه گفتم پسرم هیچ صدایی نرسید

بوسه دادم به لبت تاکه لبی بگشایی
ازلب غرقه به خون تو نوایی نرسید

سوخت از داغ توبابا جگر سوخته ام
سوی این سوخته دل باد صبایی نرسید

گرکه خون جگرم ریخت زدیده به دلم
سخت تراز غم تو تیر بلایی نرسید

به کنار تن صد چاک تو بیمار شدم
سوختم درتب غم، گرد شفایی نرسید

بار داغ تو به روی جگرم سنگین بود
درد بسیار به دل بود ودوایی نرسید

گره افتاد چو درکار دلم از داغت
غیرزینب زحرم عقده گشایی نرسید

خواستم تا که به ناله زجهان دست کشم
جان به لب آمد وغمناله به جایی نرسید

به وفائی که تو دادی به ره دوست نشان
در ره عشق ووفا هیچ وفایی نرسید

  • جمعه
  • 22
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 19:10
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

نوحه دهه اول محرم98شب هشتم -(وای من چه آوردند) * محمد حسین ملکیان

986

نوحه دهه اول محرم98شب هشتم -(وای من چه آوردند) وای من چه آوردند
کوفیان سرت بابا
از جگر زند ناله
پای پیکرت بابا

دست و پا نزن که رفت ، ز پیکرم نیرو
آمدم به یاریه ، تو با سر زانو

السلام و علی سیدنا المظلوم
........
یوسفم پر از جسمت
شد تمام این صحرا
تیره گشته این عالم
پیش دیده بابا

در میان هلهله ، شده صدایم گم
این دل شکسته ام ، گرفته از مردم

السلام و علی سیدنا المظلوم

سبک امیر حسین الفت

  • یکشنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:41
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل مرثیه ی حضرت علی اکبر علیه السلام -(مثل صدفی پوچ به گوهر نرسیده) * ابوالفضل عصمت پرست

1206
3

غزل مرثیه ی حضرت علی اکبر علیه السلام -(مثل صدفی پوچ به گوهر نرسیده) مثل صدفی پوچ به گوهر نرسیده
آن دل که به مهر علی اکبر نرسیده

در خواهشت ای سائل درمانده چه خیری ست
وقتی که به پابوسی این در نرسیده

هی قافیه در قافیه افتاد به پایش
از شوق غزلهای به دفتر نرسیده

از خیمه برون آمد و آمد به تماشا
هرکس به تماشای پیمبر نرسیده

با اشک پدر گفت که برخیز موذن
هرچند که هنگام اذان سر نرسیده

یکبار شهادت بده حق با چه کسی بود
تا آتش تردید به باور نرسیده

آرام برو مایه ی دلگرمی بابا
آرام برو قصه به آخر نرسیده

میرفت؛ نگاهش به پدر بود کماکان
دلتنگ پدر بود به مادر نرسیده

با تیغ نگاهش بخدا مثل اباالفضل
مشغول قتال است به لشگر نرسیده

گفتند که بغضا لعلی زود بیاید
هرکس به مصاف یل

  • سه شنبه
  • 9
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:22
  • نوشته شده توسط
  • امیر روشن ضمیر
ادامه مطلب
 حسن کردی

شعر حضرت علی اکبر(ع) -(هیچ بابایی نبیند انچه را من دیده ام) * حسن کردی

1221
1

شعر حضرت علی اکبر(ع) -(هیچ بابایی نبیند انچه را من دیده ام) هیچ بابایی نبیند انچه را من دیده ام
من جوانم را غریق موج اهن دیده ام

مثل باران می چکید از دست هایم پیکرش
هستی ام را روی دستم اربن اربن دیده ام

یک تنه میرفت بر جنگ علی نشناس ها
وقت برگشتن تنش را چند صد تن دیده ام

لشکری دستش به خون لاله ام رنگین شده
قاتلش را یک نفر نه جمع دشمن دیده ام

بی دفاع از کوچه های سنگ و اهن می گذشت
مادرم را در وجودش خوب روشن دیده ام

هر چه با غم ناز رویش را کشیدم برنگشت
خون مانده در گلویش را کشیدم برنگشت

  • سه شنبه
  • 16
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 17:16
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد