حضرت علی اکبر (ع)

مرتب سازی براساس
حاج نادر بابایی

زبانحال امام در بالین حضرت علی اکبر(ع) -(ای که دلبند دل دلبند زهرا گشته ای) *حاج نادر بابایی

577

زبانحال امام در بالین حضرت علی اکبر(ع) -(ای که دلبند دل دلبند زهرا  گشته ای) ای که دلبندِ دل دلبندِ زهرا گشته ای
کارما از دل گذشته جان بابا گشته ای

یوسف کنعان شود مَحو تماشای رُخت
تو مُراد بی بَدیل صد زلیخا گشته ای

در بیان حُسن تو آری اشاره بَس بوَد
خَلقاً خُلقاً علیجان شِبه طاهاگشته ای

عالم خاکی عزیزا مَحبَس روح تو بود
زین سبب خَلوت گُزین ظِلّ طوبا گشته ای

چون گُلی پرپر زِطوفانی وَیاای مَه جمال
در مَصاف اَهرِمنها اِرباً اِربا گشته ای

داغ تو ای پارهء تن میزند آتش بجان
نوحه ی بیداری شبهای لیلا گشته ای

(نادرا) پائین پایِ پادشاهِ مُلک جان
زائر آن قامت و آن قَدّ رَعنا گشته ای

  • دوشنبه
  • 14
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 12:18
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شهادت حضرت علی اکبر(ع) -(بدنت مثل نیزه زار شده) * محمد حبیب زاده

1076

شهادت حضرت علی اکبر(ع) -(بدنت مثل نیزه زار شده) بدنت مثل نیزه زار شده
پدرت را ببین که خار شده

این بلایی که آمده به سرت
به خدا دور از انتظار شده

زده فواره خون ز پیکر تو
گوییا مثل آبشار شده

نیزه ای که دریده قلبت را
در گلویم شبیه خار شده

کم شده عضو های پیکر تو
حال و روزت چه گریه دار شده

به نفس های خسته ات سوگند
حال اهل حرم چه زار شده

روی جسمت گرفت صدای پدر
کفنت می‌شود عبای پدر...

  • چهارشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 13:55
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شهادت حضرت علی اکبر(ع) -( دریای عالم بود ، اما رود می رفت) * حامد آقایی

250

شهادت حضرت علی اکبر(ع) -( دریای عالم بود ، اما رود می رفت) دریای عالم بود ، اما رود می رفت
مقصودِ عقبا ، خود سوی معبود می رفت

پای پدر لرزید دنبال قدمهاش
از جان شاهِ عشق هر چه بود می رفت

اول ، شناساندند او را موسپیدان
قبل از رجز ، پیغمبر مشهود می رفت

باید عمودِ خیمه می لرزید دیگر
وقتی که از خرگاه ، تار و پود می رفت

برگشت تا روی پدر جان را ببوسد
برگشت آزرده ، ولی خشنود می رفت

بی شک که اشک ذوالجناح اینجا در آمد
مرکب که سوی خصم خون آلود می رفت

بردند پیکر را غنیمت نیزه ها هم
تا شام بر نی ، سفره دارِ جود می رفت

مسمارها در ماتم او سرخ گشتند
چون مادرش صدیقه خیلی زود می رفت

  • چهارشنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 14:32
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

شهادت حضرت علی اکبر(ع) -(پابه پای من و دل عرش عزا می‌گیرد) * میثم مومنی نژاد

279

شهادت حضرت علی اکبر(ع) -(پابه پای من و دل عرش عزا می‌گیرد) پابه پای من و دل عرش عزا می‌گیرد
میکشم آه و دل آینه ها می گیرد

بر دلم ، حسرت یک بوسه و میدیدم از او
بوسه ها تیر جدا ، نیزه جدا می‌گیرد

چه کنم وقت تماشای تنِ پامالش
دست اشک آمده و چشم مرا می گیرد

سر زانو کمکم کرد که کم کم برسم
روضه ی مرگ من اینجاست که پا می‌گیرد

یک عبا دارم و یک دشت گل پاشیده
مگر این باغ در این باغچه جا می‌گیرد

آخرین لحظه صدایش جگرم را سوزاند
دلم از خاطره ی یا ابتا میگیرد

پهلویش زخم شده ، سینه ی او مجروح است
این هم ارثی است که از مادر ما میگیرد

  • سه شنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 00:36
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه شهادت حضرت علی اکبر(ع) -(جدا میشه آسون تنم از تو / جدا میشه مشکل دلم از تو) * عباس قانعی

278

زمینه شهادت حضرت علی اکبر(ع) -(جدا میشه آسون تنم از تو / جدا میشه مشکل دلم از تو) جدا میشه آسون تنم از تو / جدا میشه مشکل دلم از تو
چقدر سخته دل کندن اهل حرم از تو
آه برو
ولی آهسته تر تو ای ماه برو
جلو چشمای من کمی راه برو
آه برو
ای به قربون قد و بالات علی اکبر * نبینه داغ تو رو بابات (علی اکبر۳)
ولدی علی ولدی علی ۳

سرازیره اشک چشام بابا / دیگه جون نداره پاهام بابا
نزن دست و پا روی خاکا تا بیام بابا
وای من
شدی پاشیده ارباً اربای من
تنت میریزه از رو عبای من
وای من
آخرش دیدن شکستم رو علی اکبر * کی گرفت عصای دستم رو (علی اکبر۳)
ولدی علی ولدی علی ۳

زمینم زدی ای زمین خورده / غم تو اَمون منو برده
میخنده یه لشکر به این پیر جوون مرده
اکبرم
ببین از خیمه اومده خواهرم
بلند شو از جا برگردونش حرم
اکبرم
متحیره خود بابا علی اکبر * روضه ناموسی شده بابا (علی اکبر۳)
ولدی علی ولدی علی ۳

  • جمعه
  • 26
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 14:54
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

دوپلک زخمی(ایمان غلامی)باب الجنه *

5778
8

دوپلک زخمی(ایمان غلامی)باب الجنه (یا حضرت علی اکبر)

برای آنکه بخیزد کمی تقلا کرد

نداشت فایده از نو به خاک و خون جا کرد

دو پلک زخمی خود را گشود با زحمت

غریب کرببلا را کمی تماشا کرد

پدر کنار تن او چو ابر می بارید

به اشک و زمزمه آقا عجیب غوغا کرد

گذاشت صورت خود را به صورت اکبر

دوباره مرگ خودش را زحق تمنا کرد

دل امام در عالم به یک نظاره شکست

ببین که زخم قدیمی چگونه سر وا کرد

به یاد پهلوی زخمی مادرش افتاد

همین که پهلوی خونین او تماشا کرد

کسی ز خیمه رسید و به روی خود می زد

کسی که کار خودش را شبیه زهرا کرد

بیا برادر پیرم به خیمه بر گردیم

امام مرده ی خود را دوباره احیا کرد

ایمان غلامی:

www.boyepirahanehoseyn.blogfa.

  • شنبه
  • 23
  • مهر
  • 1390
  • ساعت
  • 11:10
  • نوشته شده توسط
  • ایمان
ادامه مطلب

لرزه به جان پدر(ایمان غلامی)اثر احسان محسنی فر *

5324
1

لرزه به جان پدر(ایمان غلامی)اثر احسان محسنی فر رفتی و لرزه به جان پدرت افتاده

از نفس خواهر من پشت سرت افتاده

همه ی دشت پر از عطر پیمبر شده است

هر طرف تکه ای از بال و پرت افتاده

این فزع کردن من دست خودم نیست علی

چشمم آخر به تن مختصرت افتاده

یک نفر بیش نبودی که به میدان رفتی

این همه نیزه چرا دور و برت افتاده

نفسی تازه کن و باز دلم را خوش کن

روی جسمت پدر محتضرت افتاده

کوچه ای باز نمودند که راحت بزنند

بین لشگر علم و هم سپرت افتاده

قدری آهسته بگویید به ام لیلا

خنجر و تیغ به جان پسرت افتاده

احسان محسنی فر

www.boyepirahanehoseyn.blogfa.comمنبع وبلاگ بنده حقیر

  • شنبه
  • 23
  • مهر
  • 1390
  • ساعت
  • 11:06
  • نوشته شده توسط
  • ایمان
ادامه مطلب

دانلود مداحی برای حضرت علی اکبر ویژه مداحان *

6272
3

دانلود مداحی برای حضرت علی اکبر ویژه مداحان ای پیمبرم لیلی حرم مه خیمه ها اکبر

میوه ی دلم همه حاصلم می کشی مرا اکبر

ستاره سحرم عصاره جگرم

به ناله دل من جوابی ای پسرم

علی علی اکبرم

سخنی بگو محض خاطرم شوی چاره دردم

تا دیدم تنت پاشیده ز هم دست و پامو گم کردم

با چه مکافاتی پیکرتو بردم

اگه نبود زینب همین جا می مردم

علی علی اکبرم

همه ی عبا پر شده خدا از تن گل لیلا

با قدی کمون می گردم تو خون دنبالش تو این صحرا

مدد کن عباس من بردارمش از زمین

تیکه های پیکرو کنار هم تو بچین

علی علی اکبرم

دانلود سبک زمینه

  • سه شنبه
  • 1
  • دی
  • 1388
  • ساعت
  • 18:40
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

حضرت علی اکبر-(ثمر دلم که وجود تو شده پاره چون جگرم علی) *

4373
1

حضرت علی اکبر-(ثمر دلم که وجود تو شده پاره چون جگرم علی) حضرت علی اکبر
ثمر دلم که وجود تو شده پاره چون جگرم علی
منم آسمان ولایت و تو ستارۀ سحرم علی
بنگر ز داغ تو ای پسر، که چه آمده به سرم علی
تو بگو چگونه نگه‌کنم، که تو جان دهی به برم علی
پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی

نه مراست طاقت داغ تو، که تو در جمال، پیمبری
پدرت قتیل غم تو و تو شهید نیزه و خنجری
به کدام زخم تو بنگرم، که قتیل این‌همه لشکری
تو ز زین فتادی و آسمان، شده تیره در نظرم، علی
پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی

مه آرمیده به خون من، بدن لطیف تو یکسره
ز هجوم نیزه و تیرها شده حلقه‌حلقه‌تر از زره
همه زخم‌های تن تو را، زده نوک نیزه، به هم گره
به شهادت همه تیغ‌ها، شده سینه‌ات، سپ

  • دوشنبه
  • 22
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 15:04
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

زخم روی زخم-(ای شسته روی خویش، به خون جبین، علی) *

3650
1

زخم روی زخم-(ای شسته روی خویش، به خون جبین، علی) زخم روی زخم

ای شسته روی خویش، به خون جبین، علی
تسبیح دانه‌دانۀ نقش زمین علی
زخم سنان و نیزه و شمشیر و تیر و سنگ
بر جسمت آمده ز یسار و یمین علی

چشمان خون‌گرفتۀ خود باز کن ز هم
لبخند خصم و اشک پدر را، ببین علی
تا واکنی لبی به سخن، پاک می‌کنم
خونابه از دهان تو، با آستین علی
از بس نشسته بر بدنت، زخم روی زخم
چیزی نمانده، زین بدن نازنین علی
فرقت جدا شد از هم و دیدم به چشم خویش
تکرار شد، شهادت حبل‌المتین علی
تن: پاره‌پاره، فرق: دو تا کام: پر ز خون
هرگز ندیده، کشته، کسی این‌چنین علی
قلبم ز سینه کنده شد و خورد بر زمین
وقتی فتاد قامتت از صدر زین علی
میثم که نظم او زده آتش به هر دلی
از سوز ما بوَد نفسش

  • دوشنبه
  • 22
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 15:05
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

خنده زخم-(ای گل در بهار، پرپر شده) *

3818
1

خنده زخم-(ای گل در بهار، پرپر شده) خنده زخم

ای گل در بهار، پرپر شده
باغ گل از نیزه و خنجر شده
میوۀ نخل دل مجروح من
پاره بدن، پاره‌تنِ روح من

آب وضویت، شده خون سرت
پاره‌تر از قلب پدر، پیکرت
داغ تو صد بار شده قاتلم
خنده زند زخم تنت بر دلم
بحر، ز فریاد تو بی‌تاب شد
آب، هم از شرم لبت آب شد
چشم به خون شسته ز هم باز کن
یا ابتا بگوی و پرواز کن
از لب خشکت خجلم راستی
سوختی و آب ز من خواستی
میوۀ قلبم جگرت شد کباب
پر شده از خون، دهنت جای آب
ای ز غمت، خونْ، دل شمشیرها
زخم تنت در جگر تیرها
آب فرات از عطشت خون گریست
چشم پدر را بنگر، چون گریست
دیده، بهر زخم تنت، دوختم
سوختم و سوختم و سوختم
جسم تو در هُرم عطش تاب خورد
خاک هم از خون سرت آب خو

  • دوشنبه
  • 22
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 15:06
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

حضرت علی اکبر ( نوحه دوم )-(ای تمام حاصلم بابا) *استاد حاج غلامرضا سازگار

7393
2

حضرت علی اکبر ( نوحه دوم )-(ای تمام حاصلم بابا) حضرت علی اکبر ( نوحه دوم )
ای تمام حاصلم بابا
میوۀ باغ دلم بابا
داغ تو شد قاتلم بابا
لالۀ پرپر شبه پیغمبر ای علی اکبر
در ره حق جان فدا کردی
حق قرآن را ادا کردی
کربلا را کربلا کردی
لالۀ پرپر شبه پیغمبر ای علی اکبر
باز پیغمبر ز دستم رفت
احمدی دیگر ز دستم رفت
بلکه یک لشگر ز دستم رفت
لالۀ پرپر شبه پیغمبر ای علی اکبر
ماه در خون خفتۀ لیلا
گشته راحت از غم دنیا
بی تو من تنها شدم بابا
لالۀ پرپر شبه پیغمبر ای علی اکبر
حق مهمان را ادا کردند
فرق اکبر را دو تا کردند
تشنه‌لب، او را فدا کردند
لالۀ پرپر شبه پیغمبر ای علی اکبر
اکبرم آخر تو را کشتند
کس نمی‌گوید چرا کشتند
هم تو را و هم مرا کشتند
لالۀ پرپر شبه پی

  • دوشنبه
  • 22
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 15:10
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

حضرت علی اکبر ( نوحه سوم )-(دور شدی از برم، با لب عطشان علی) *

8163
13

حضرت علی اکبر ( نوحه سوم )-(دور شدی از برم، با لب عطشان علی) حضرت علی اکبر ( نوحه سوم )

دور شدی از برم، با لب عطشان علی
تشنه فرستادمت، جانب میدان علی
بی‌کس و تنها شدم، در این بیابان علی

هستی بابا علی لالۀ لیلا علی
علی، علی، یاعلی، علی، علی، یاعلی

برده دل از انبیا، روی دل‌آرای تو
ای نگه آخرم، بر قد و بالای تو
تند مرو تا کنم، سیر تماشای تو

چشم به راهت بُوَد حضرت زهرا علی
علی، علی، یاعلی، علی، علی، یاعلی

رفتی و بردی ز کف، تاب و توان مرا
می‌روی و می‌بری، روح و روان مرا
چشم گشا و ببین قدّ کمان مرا

دشت پر از قاتل و تو تن تنها علی
علی، علی، یاعلی، علی، علی، یاعلی

چو جان شیرین، تو را، ز خود جدا می‌کنم
محاسنم روی دست، خدا خدا می‌کنم
با دل بشکسته‌ام، بر تو

  • دوشنبه
  • 22
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 15:11
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

ضرت علی اکبر ( نوحه چهارم )-(ای لشکر کوفه علیِ‌‌اکبرم من) *

7609
5

ضرت علی اکبر ( نوحه چهارم )-(ای لشکر کوفه علیِ‌‌اکبرم من) ضرت علی اکبر ( نوحه چهارم )

ای لشکر کوفه علیِ‌‌اکبرم من
سر تا قدم، آیینۀ پیغمبرم من

شهادت قیامم حسین است امامم
علی اکبرم من علی اکبرم من

از کودکی بوده شهادت افتخارم
باشد حسین ابن علی، آموزگارم

یار قرآن، منم این سرم، این تنم
علی اکبرم من علی اکبرم من

بابم حسین، جدّم امیرالمؤمنین است
در یاری دین خدا، شعارم این است

سعادت، سعادت جهاد و شهادت
علی اکبرم من علی اکبرم من

گر پیکرم گردد چو قرآن، پاره‌پاره
آید به زخم پیکرم، زخم دوباره

اِرباً اربا شوم یار بابا شوم
علی اکبرم من علی اکبرم من

این خون سر، این صورت نورانی من
از هم جدا گردد، اگر پیشانی من

من و استقامت به حفظ امامت
علی اکبرم من علی اکب

  • دوشنبه
  • 22
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 15:12
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

حضرت علی اکبر (ع) -(برای مرگ پدر رفتنش جواز شده ) * حسین واعظی

1152

حضرت علی اکبر (ع) -(برای مرگ پدر رفتنش جواز شده ) برای مرگ پدر رفتنش جواز شده
کنون که کشتن پیغمبران مجاز شده
چقدر چشم به راه پدر نشسته علی
که زخم های تنش مثل دیده باز شده
کم است پیکر او را عبای دوش حسین
یکی خبر برساند عبا نیاز شده
موذنی که فرو ریخت در تمامی دشت
تمام کرب و بلا گوشه ی حجاز شده
بدا به حال دل اهل خیمه ها زین پس
صدای شمر میاید گه نماز شده
کجاست اکبر لیلا که زینب کبری
سوار ناقه ی بی محمل و جهاز شده

  • سه شنبه
  • 27
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 09:27
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

سهم عاشقی-( با آسمان قسمت بکن بال وپرت را) * مریم حقیقت

3841
1

سهم عاشقی-(  با آسمان قسمت بکن بال وپرت را) با آسمان قسمت بکن بال وپرت را
بردار از روی زمین چشم ترت را
این تکه های گمشده راز رشیدی ست
یعنی تصور کن علی اکبرت را

شیون مکن لیلای مجنون،این بیابان
باید بنوشد خون پاک همسرت را
گهواره را آرام تر از خود رها کن
تا نشکند بغضی گلوی اصغرت را
آتش توان سوختن اینجا ندارد
باید بریزی بر تنش خاکسترت را
با ناله های العطش برخیز لیلا
باید ببندی کوله بار آخرت را
فردا که سهم عاشقان را داد زهرا
بالا بیاور از میان خون سرت را

شاعر: مریم حقیقت

  • شنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1390
  • ساعت
  • 18:48
  • نوشته شده توسط
  • مریم حقیقت
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

شعر حضرت علی اکبر (ع) - (گریه مکن اِنَّ...اصطفایی را که می بوسی) * علی اکبر لطیفیان

6491
3

شعر حضرت علی اکبر (ع) - (گریه مکن اِنَّ...اصطفایی را که می بوسی) گریه مکن اِنَّ...اصطفایی را که می بوسی
پیغمبر وقت جدایی را که می بوسی
آهِ تو را آخر در آوردند، ابراهیم!
در خیمه اسماعیل هایی را که می بوسی
باور کن آهوی نجیبت بر نمی گردد
بی فایده است این ردپایی را که می بوسی
بگذار لبهایت حسابی توشه بردارند
شاید بریزد جای جایی را که می بوسی
تا چند لحظه بعد "بابا" هم نمی گوید
این خوش صدای کربلایی را که می بوسی
یاد شب دامادی اش یک وقت می افتی
با گریه این زلف حنایی را که می بوسی
یعنی کتاب توست ترتیبش بهم خورده؟!
این صفحه های جابجایی را که می بوسی!
تو در طواف کعبه ی پاشیده ات هستی
پس پرده ی کعبه است عبایی را که می بوسی

شاعر: علی اکبر لطیفیان

  • دوشنبه
  • 9
  • آبان
  • 1390
  • ساعت
  • 18:13
  • نوشته شده توسط
  • سید حامد فیض
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

شهادت حضرت علی اکبر شعر -( مثل بهار مثل غزل آفریدمت ) * علی اکبر لطیفیان

2142
0

شهادت حضرت علی اکبر شعر -( مثل بهار مثل غزل آفریدمت ) مثل بهار مثل غزل آفریدمت
شعری شدی و با كلماتم خریدمت
از دست التماس كنار دلم بمان
مانند باد رفتی و دیگر ندیدمت
می خواستم ببینم اذان صدات را
اما چه دیر مثل همیشه رسیدمت
پیش غروب مثل بلندیِ مأذنه
بعد از غروب خوش قد و بالا ندیدمت
آیینه ای و روی زمین پخش می شوی
دستم شكسته باد، شكسته كشیدمت
از لا به لای اینهمه پا جمع كردمت
روی عبا شبیه ورق پاره چیدمت

شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان

  • یکشنبه
  • 12
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 12:03
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اشعار حضرت علی اکبر از یوسف رحیمی - (تو در تجلّياتِ الهي چنان گمي) *

5536
4

اشعار حضرت علی اکبر از یوسف رحیمی - (تو در تجلّياتِ الهي چنان گمي) تو در تجلّياتِ الهي چنان گمي

دنبال مرگ مي‌روي و در تبسمي

آري جلو جلو تو به معراج رفته اي

مبهوت مانده ام که تو در عرش ِ چندمي

باز از مسيح حنجره‌ي خود اذان ببار

بر اين کوير تشنه بنوشان ترنمي

هر لحظه در سلوک مقامات نو به نو

پيغمبرانه با خود حق در تکلمي

شوق وصال مي‌چکد از هر نگاه تو

لبريز عشق و شور و خروش و تلاطمي

پر باز کن برو ! که مجال درنگ نيست

جاي تو خاک، اين قفس تيره رنگ نيست

***

اين گونه بود بر تو سلام و درودشان

ديدي چه کرد با تو نگاه حسودشان

از کينه‌ي علي همه آتش گرفته اند

اما به چشم هاي تو مي‌رفت دودشان

محراب ابروان تو را برگزيده اند

شمشيرهاي تشنه براي سجودشان

طوفان خون

  • دوشنبه
  • 9
  • آبان
  • 1390
  • ساعت
  • 18:21
  • نوشته شده توسط
  • سید حامد فیض
ادامه مطلب

شعر مصیبت حضرت علی اکبر -(بسوخت آخر جگرم، بگوی با من سخنی) *

7261
7

شعر مصیبت حضرت علی اکبر -(بسوخت آخر جگرم، بگوی با من سخنی) بسوخت آخر جگرم، بگوی با من سخنی
دریغ منما پسرم، چرا دلم می‌شکنی؟
جهان همه رفته زهوش، منم سراپا همه گوش
مگر از آن لعل خموش، رسد بگوشم سخنی

تو صید خونین دهنی، تپیده در خون بدنی
تو میوه قلب منی، عقیق سرخ یمنی
مخور غم ای لاله عذار، خزان ندارد به تو کار
همیشه حسن تو بهار، گل بهشت عدنی
به باغ خلقت گل من، به زندگی حاصل من
زداغ همچون دل من، چراغ بیت‌الحزنی
بریزد اشک از بصرم که رفته عطشان پسرم
همه تویی در نظرم، همیشه در قلب منی
کند فغان طبع «حسان» که بر لب آب روان
تو را به لب آمده جان، تو تشنه دور از وطنی

شاعر:حبیب چایچیان

  • دوشنبه
  • 9
  • آبان
  • 1390
  • ساعت
  • 18:38
  • نوشته شده توسط
  • سید حامد فیض
ادامه مطلب

مدح زیبا برای حضرت علی اکبر (ع) - (من اولين مصراع نظم كربلايم) *

8510
12

مدح زیبا برای حضرت علی اکبر (ع) - (من اولين مصراع نظم كربلايم) من اولين مصراع نظم كربلايم

من اولين جانباز دشت نينوايم

نامم علي اكبر و در خلق و منطق

شبه ترين چهره به ختم الانبيائم

من اولين پيمانه نوش جام اشكم

چون رفته تا معراج دل صوت صدايم

من اولين گلواژه شعر حسينم

يا اولين قرباني كوي منايم

من شير سرخ بيشه هاي الغديرم

در خيبر فتح المبين خيبر گشايم

من كربلا را كربلا آباد كردم

در عشق و مستي كربلا بيداد كردم

من با عطش تا اوج آزادي پريدم

عطشان ترين لبهاي عالم را بوسيدم

شهدي كه من نوشيدم از پيمانه عشق

شيرين تر از آن در همه هستي نديدم

زينب لبم را بوسه ميزد من ز دستش

او دل به من ميدادو من دل ميبريدم

او دور من مي گشت و من هم دور زهرا

من تشنه بر

  • چهارشنبه
  • 11
  • آبان
  • 1390
  • ساعت
  • 07:38
  • نوشته شده توسط
  • سید حامد فیض
ادامه مطلب

ناله حضرت علی اکبر(در خیمه بود دست پدر سوی آسمان) *

5032
2

ناله حضرت علی اکبر(در خیمه بود دست پدر سوی آسمان) ناله علی اکبر
در خیمه بود دست پدر سوی آسمان
ناگه ز رزم گه صدای علی شنید

می خواست تا که بار دگر زنده بیندش
یارب مکن امید کسی را تو نا امید
می رفت تا که پدر برود همره پسر
زینب اگر به داد برادر نمی رسید

  • سه شنبه
  • 17
  • آبان
  • 1390
  • ساعت
  • 15:12
  • نوشته شده توسط
  • سید حامد فیض
ادامه مطلب

شور شب هشتم محرم به سبک حاج عباس طهماسب پور -( میری و بدرقه ی راه تو دعای من ) *

5148
8

شور شب هشتم محرم به سبک حاج عباس طهماسب پور -( میری و بدرقه ی راه تو دعای من ) میری و بدرقه ی راه تو دعای من
خود تو بزار یه لحظه پسرم به جای من
حق بده اگه کنار بدن تو جون بدم
(دست وپا می زنی و میلرزه دست و پای من)2
آبرو داری کن علی،باباتو یاری کن علی
صدای هلهله میاد پاشو یه کاری کن علی
[(نمیشه باورم این جوون منه)2 قلبم دیگه نمی زنه]2
[(ولدی علی)3]2
تو از این دنیا علی، توشه آخرم شدی
من غم و تو هم چقدر مثل پیمبرم شدی
وقتی که پهلوی نیزه خورده ی تو رو دیدم
تازه فهمیدم چقدر شبیه مادرم شدی
با ناله های خواهرم،تو رو به خیمه می برم
نماز ظهر داره میاد، پاشو موذن حرم
(نمیشه باورم این جونه منه)2
(ولدی علی)2
نداری به صورتت، دیگه تو رنگ و رو علی
این تیممت به خاک، شد بدنت وضو علی
دو سه

  • شنبه
  • 8
  • شهریور
  • 1393
  • ساعت
  • 08:20
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

اشعار تک شب هشتم محرم با سبک حاج عباس طهماسب پور -( علی ثانی حیدر ، شبه پیمبر ) *

3411
2

اشعار تک شب هشتم محرم با سبک حاج عباس طهماسب پور -( علی ثانی حیدر ، شبه پیمبر ) علی ثانی حیدر ، شبه پیمبر
علی حسن خصال و علی شمیم مادر
علی به پیش زینب ، کانه و برادر
علی حسین دیگر ، علی جان علی اکبر
تویی آن شیر که مانند عمویت علی اکبر
دشمن آورد امان نامه بسویت علی اکبر
نه محبت وصف تو را کرده عدویت و ادان عاشق آوای گلویت
بر علی سبب حسین تویی گوهر علی هدف حسین
تویی رهبر علی پای تو بوددم از اول علی پای تو هستم تا آخر
(عشق منی علی اکبر)2
رخت جنت اعلی قدت تنه طوبا
دمت فوق مسیحا دلت نه دل نه که دریا
تو الحق مع الحق امیر اول الاثناد
دهم سلام بر تو دهد جواب بابا
ای که همرزم یل ام البنینی علی اکبر ای که بر ضریح شش گوشه نگینی
زیر پای پدرت بالا نشینی زیر پاتو ببینی منم می بینی
خوشم

  • یکشنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1393
  • ساعت
  • 07:00
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار ولادت شب هشتم محرم با سبک جواد مقدم -( من فقیرم ، من ندارم ، مستمندم پیش تو (عرض حاجت می کنم)2 ) *

6163
17

اشعار ولادت شب هشتم محرم با سبک جواد مقدم -( من فقیرم ، من ندارم ، مستمندم پیش تو (عرض حاجت می کنم)2 ) من فقیرم ، من ندارم ، مستمندم پیش تو (عرض حاجت می کنم)2
تو امیری ، من غلامم ، پس تو هر چه امر کنی(من اطاعت می کنم)2
حسین حسین قربون جود و کرمت حسین حسین آرزومونه حرمت
حسین حسین (پا تو برداری دلمو می بینی زیر قدمت)2
(آه آه آه)3
کعبه ما ، قبله ما غبطه ما کربلا( حرمه یا جنته)2
(این زیارت نه به همت نه به قسمت بوده که (می دونم به دعوته)2
حسین حسین فرش رو ضت پر ملک
حسین حسین در طواف تو فلک
حسین حسین حال من لبریز غم و اسم تو لبریز نمک
(آه آه آه)2
این ارادت این مودت این محبت تا ابد (برده ما رو زیر دین)2
مکتب ما مذهب ما مشرب ما تا ابد(پیرو خط حسین)2
حسین حسین کی شود حق تو ادا
حسین حسین دل ندارن مگه بدا

  • یکشنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1393
  • ساعت
  • 06:39
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اکبرم ای اکبرم *

5956
4

اکبرم ای اکبرم اکبرم ای اکبرم

اکبرم ای اکبرم
نور چشمان ترم
از غم مرگ تو شد
خاک ماتم بر سرم

ای خدا این کشته جانان من است
ای خدا این راحت جان من است
ای خدا این نور چشمان من است
کشته اش چون بنگرم اکبرم ای اکبرم
پاره پاره تیغ کرده پیکرش
فرشی از خون گشته خاک بسترش
در حرم گریان دو طفل مضطرش
قبله اهل حرم اکبرم ای اکبرم
نیست در مرگت علی طاقت مرا
بعد مرگ تو علی الدنیا عفا
زندگی بعد از علی نبود روا
زود رفتی از برم اکبرم ای اکبرم
تا رسیدم بر سرش جان داده بود
غرقه خون بر روی خاک افتاده بود
آمدم بالین او اما چه سود
مونس دل اکبرم اکبرم ای اکبرم
تشنه لب در معرکه جان داده است
دیدگانش را بهم نهاده است
آه بر خاک بلا افتاده

  • شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1390
  • ساعت
  • 17:34
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

مبادا عمه‌ام زينب ز مرگم باخبر گردد *

3582

مبادا عمه‌ام زينب ز مرگم باخبر گردد مبادا عمه‌ام زينب ز مرگم باخبر گردد

اگر چه ديده‌ام از هجر تو پر از گهر گردد
ميا چو خنده دشمن به جانم نيشتر گردد

بمان در خيمه اما گريه کمتر کن به جان من
مبادا عمه‌ام زينب ز مرگم باخبر گردد
نمي‌خواهم تو باشي بر سرم هنگام جان دادن
که ترسم درد داغ من برايت بيشتر گردد
سرت باداسلامت اي سحاب آرزو بابا
اگر مرغي چو من بشکسته سربي‌بال وپر گردد
گمانم عمه‌ام مي‌آيد ز جا برخيز و ياري کن
که چشمم را ببندي تا نبينم خون جگر گردد
تو ابراهيمي و من هم ذبيح تو ولي ديگر
گمانم نيست برخيزد که سوي خيمه‌برگردد
زجا برخيز و بنشين پيش پاره پاره جسم من
که ترسم باعث مرگ پدر داغ پسر گردد
نام شاعر:حميد فرجي

  • یکشنبه
  • 6
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 11:24
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

شعر مرثیه برای حضرت علی اکبر (ع) - با عنوان وای از آن لحظه که . - (آمد ٬ رسید بر سر رعنا جوان خویش) *

4915
5

شعر مرثیه برای حضرت علی اکبر (ع) - با عنوان وای از آن لحظه که  . - (آمد ٬ رسید بر سر رعنا جوان خویش) آمد ٬ رسید بر سر رعنا جوان خویش

خون شد دلش به دیدن جان داده جان خویش

بشکسته دیدساغر در خون فتاده را

صد پاره دید پیکر روح و روان خویش

زانوی عرشیش به زمین خورد ناگهان

بی جلوه دید طلعت هفت آسمان خویش

باور نمی شدش که چنین اوفتاده است

بر خاک داغ پشت جهان پهلوان خویش

خم شد به سجده ٬ بر رخ ماهش نماز کرد

در آخرین وداع سراسر فغان خویش

بو سید تکه های ز هم دور گشته را

گلبرگهای لاله ی خونین نشان خویش

آری زمانه بر سر جنگ است و بی گمان

پرانده است تیر بلا از کمان خویش

harfhaye.blogfa.com

سید حسن رستگار

  • سه شنبه
  • 8
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 15:16
  • نوشته شده توسط
  • سیدحسن رستگار
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

شعر مصیبت علی اکبر (ع) -( به سر خاکی و من خاک به سر می ریزم ) * امیر عظیمی

2934
3

شعر مصیبت علی اکبر (ع) -( به سر خاکی و من خاک به سر می ریزم ) به سر خاکی و من خاک به سر می ریزم
جای جای تن تو دیده ی تر می ریزم
ای جوانی تو گشته بفدای پدرت
نگهَم کن که نگاه تو شفای پدرت
دشمن از کُشتن توکُشت حیات دل من
حاجتش نیست به قتلم که تویی قاتل من
عمه ات حائله ی چشم من و پیکر تست
اینکه منشق شده در دامن زینب سر تست
دشمن اعضای تو را گرم شمردن شده است
گریه ام باعث خندیدن دشمن شده است
خیز و بر حال پریشان دلم بند بزن
بار دیگر به من غمزده لبخند بزن
بر سر پیکر تو پیکر من پیر شده
یا علی جان پدرت سخت زمین گیر شده
نتوانم که تو را تا بَرِ لیلا ببرم
سوخت از بال و پر پرپر تو بال و پرم
ای که خونت به رخ زینب من آغشته
خیز از جا و ببین عمه خودش را کُشته
. . .
کاش سق

  • شنبه
  • 22
  • شهریور
  • 1393
  • ساعت
  • 16:51
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اشعار تک ضرب شب هشتم محرم با سبک حاج عباس طهماسب پور -( داره روضه با زینبش می خونه حسین ) *

6161
5

اشعار تک ضرب شب هشتم محرم با سبک حاج عباس طهماسب پور -( داره روضه با زینبش می خونه حسین ) داره روضه با زینبش می خونه حسین بریم تشییع جوون حسین
((لا اله الا الله)2 محمد است رسول و علی ولی الله)2
(ارباب غم آخرت باشه ، ارباب خدا یاورت باشه)2
عصای دست تو علمدار لشگرت با شه
((لا اله الا الله)2 محمد است رسول و علی ولی الله)2
(تسلیت نگفتن چرا ، به صاحب عزا ، فقط صدای خنده ها میاد ای خدا)2
((لا اله الا الله)2 محمد است رسول و علی ولی الله)2
(ارباب دو عالم فدای تو ، ارباب بمیرم برای تو)2 پر خون لب موذن کربلای تو
((لا اله الا الله)2 محمد است رسول و علی ولی الله)2
چه خوب شد لیلا نبود ، تو یه کربلا ، ببینه علی اکبر و به زیر دست و پا
((لا اله الا الله)2 محمد است رسول و علی ولی الله)2
ارباب دم آخ

  • یکشنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1393
  • ساعت
  • 07:17
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد