حضرت علی اکبر (ع)

مرتب سازی براساس

اشعار شهادت حضرت علی اکبر(ع)،(من آن پدرم کز پسرم دست کشیدم) *

6813
9

اشعار شهادت حضرت علی اکبر(ع)،(من آن پدرم کز پسرم دست کشیدم) من آن پدرم کز پسرم دست کشیدم

صبحم ز ستاره سحرم دست کشیدم

شد روز جهان از نظرم تیره تر از شب

آن جا که ز نور بصرم دست کشیدم

در بادیه عشق ز طوفان حوادث

من از شجر و از ثمرم دست کشیدم

با خون جگر این گهر افتاد به دستم

وز موج بلا از گهرم دست کشیدم

از داغ ابوالفضل گرفتم به کمر دست

با داغ علی از جگرم دست کشیدم

همراه سفر بود مرا در سفر عشق

افسوس که از هم سفرم دست کشیدم

آثار شهادت به رخش دیدم و مُردم

وقتی به جبین پسرم دست کشیدم

شاعر:سید رضا موید

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 17:41
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

اشعار شهادت حضرت علی اکبر(ع)،(بی سبب نسیت چنین معرکه بر پا شده است) *

3183
4

اشعار شهادت حضرت علی اکبر(ع)،(بی سبب نسیت چنین معرکه بر پا شده است) بی سبب نسیت چنین معرکه بر پا شده است

وسط خیمه ی ما روضه مهیا شده است

دست دشمن چه قَدَر نیزه و تیغ و تیر است

هر کدامش به طریقی به تنت جا شده است

پیرمردی که عصایش به سرت می کوبید

به هوای سر تو از سر جا پا شده است

ساربان هم که طمع کرده به تو خاتم من

ناگهان در وسط معرکه پیدا شده است

هفتمین دفعه که من یا ولدی می گویم

چشم اگر باز کنی قدّ منم تا شده است

از پراکندگی پیکر تو معلوم است

بند بند تو ز سر تا نوک پا وا شده است

مادرت کو که ببیند پسران خود را

همه ی دشت پر از اکبر لیلا شده است

شاعر:عبدالحسین مخلص آبادی

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 17:42
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت علی اکبر(ع)،(ناباورانه می‌برم ای باورم تو را) *

3462
8

اشعار شهادت حضرت علی اکبر(ع)،(ناباورانه می‌برم ای باورم تو را) ناباورانه می‌برم ای باورم تو را

ناباورانه غرق به خون تا حرم تو را

سخت است روی سطح عبا جمع کردنت

پاشیده‌اند بس که به دور و برم تو را

پا را مکش که شیون زن‌ها بلند شد

سوگند می‌دهم به دل دخترم تو را

لبخندها بلندتر از قبل می‌شود

وقتی که می‌کشم به دو چشم تَرم تو را

حالا صدای هلهله‌ها هم بلند شد

یعنی که آمده ببرد خواهرم تو را

جای منِ شکسته ببین در میان خون

با دست خُرد شانه زده مادرم تو را

وای از حرم که می‌نگرد ساعتی دگر

بر نیزه می‌برند کنار سرم تو را

می‌خواستم بغل کنمت باز هم ولی

تکه به تکه در بغلم می‌برم تو را

شاعر:حسن لطفی

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 17:45
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعارحضرت علی اکبر (ع)-( زانو به زانو تا کنار اکبر آمد ) * محمود شریفی

40

اشعارحضرت علی اکبر (ع)-( زانو به زانو تا کنار اکبر آمد ) زانو به زانو تا کنار اکبر آمد
یعنی ببین پشتم شکست از رفتن تو
تنهائیم شد باورم وقتی تو رفتی
خندید بر سوز دل من دشمن تو
بردار از چشمت حجاب خون و بنگر
در دشت جانسوز بلا حال پدر را
بعد از تو میپرسند در این کوفه آباد
شمشیر و سنگ و نیزه احوال پدر را
مپسند پیش از این دلم را غرق اندوه
حتی اگر یک لحظه! با من گفتگو کن
وقت نماز امد ز خواب ناز برخیز
از اشک خون آلود بابایت وضو کن
ای عشق در خون خفته ی من اکبر من
رفتی و بی تو عاشقی معنا ندارد
چشمان خود وا کن ببین بابای پیرت
بر سینه ی مجروح تو سر میگبارد
شد ارباً اربا قامت شور آفرینش
غرق شقایق شد زمین از خون اکبر
میبود اگر لیلا در آن غوغای غربت
میشد در آن دشت

  • شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 06:42
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت علی اکبر(ع)،(آمد٬ رسید بر سر رعنا جوان خویش) *

2812
2

اشعار شهادت حضرت علی اکبر(ع)،(آمد٬ رسید بر سر رعنا جوان خویش) آمد٬ رسید بر سر رعنا جوان خویش
خون شد دلش به دیدن جان داده جان خویش
بشکسته دید ساغر در خون فتاده را
صد پاره دید پیکر روح و روان خویش

زانوی عرشی اش به زمین خورد ناگهان
بی جلوه دید طلعت هفت آسمان خویش
باور نمی شدش که چنین اوفتاده است
بر خاک داغ پشت جهان پهلوان خویش
خم شد به سجده، بر رخ ماهش نماز کرد
در آخرین وداع سراسر فغان خویش
بوسید تکه های ز هم دور گشته را
گلبرگ های لاله ی خونین نشان خویش
آری زمانه بر سر جنگ است و بی گمان
پرّانده است تیر بلا از کمان خویش

شاعر:سید حسن رستگار

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 12:45
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت علی اکبر(ع)،(هر چه تیر آمده بر روی تنت جا شده است) *

4328
10

اشعار شهادت حضرت علی اکبر(ع)،(هر چه تیر آمده بر روی تنت جا شده است) هر چه تیر آمده بر روی تنت جا شده است

بین میدان کرمت باز هویدا شده است

آن قدر نیزه نشسته به روی پیکر تو

هر کسی دیده تو را گفته علی پا شده است

یک عمود آمده امّا دو نفر تا شده اند

تو سرت تا شده و من کمرم تا شده است

تو شبیه پدرم بوده ای امّا حالا

وجه تشبیه تو با پهلوی زهرا شده است

هر کجا می نگرم اکبر من ریخته است

پسرم در وسط جنگ پسرها شده است

چه شده با تنت از دقّتِ شمشیر عدو

نکند دور و برت حرمله پیدا شده است

چه سرت آمده این قدر زِ هم وا شده ای

چه قدر پیکر تو مثل معمّا شده است

دشمنت اشک مرا دیده ولی می خندد

وسط گریه ی من هلهله بر پا شده است

عمّه ات آمده از خیمه کنارت برخیز

عمّه ات

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 12:49
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 محسن کاویانی

اشعار شهادت حضرت علی اکبر(ع)،(کوفیان منتظر و در صدد آزارند) * محسن کاویانی

5764
15

اشعار شهادت حضرت علی اکبر(ع)،(کوفیان منتظر و در صدد آزارند) کوفیان منتظر و در صدد آزارند

نکند داغ تورا روی دلم بگذارند

پسرم خیمه همینجاست مرا گم نکنی

پسرم دور نشو سنگ دلان بسیارند

پسرم دستِ خودَت نیست اگر تنهایی

این جماعت همه از اسم علی بیزارند!

این جماعت همه امروز فقط آمده اند

داغِ هفتاد و دوتا گُل به دلم بگذارند

سنگ ها...هلهله ها...پیکر تو...یک لشکر

وای این قوم چرا این همه خنجر دارند؟

عصرِ امروز جوانان حرم جسمت را

باید از هر طرفِ دشتِ بلا بردارند

*

دیدی آخر تو به معراج رسیدی پسرم

باید انگار تو را پیش خودم بسپارند...

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 12:53
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت علی اکبر(ع)،(بیا که شبه رسولت شبیه زهرا شد) *

4066
7

اشعار شهادت حضرت علی اکبر(ع)،(بیا که شبه رسولت شبیه زهرا شد) بیا که شبه رسولت شبیه زهرا شد

علی به کوفه دوباره غریب و تنها شد

میان تنگه فوج سپاه این صحرا

دوباره کــوچه سیلی زدن مهـــیا شد

هزار قنفذ و صدها مغیره بود اینجا

که جسم اکبرت این گونه ارباً اربا شد

فقط لبی که به لبهای تو زدم باقی است

وگرنه تیر جفا بر همه تنم جا شد

دلم زجــور زمــانه گرفتـــه بود اما

نشست نیزه به پهلویم و دلم وا شد

شاعر:مهدي ماهوش

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 12:56
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت علی اکبر(ع)،(زبرج خیمه برآمد چو کوکب رخشان) *

3293
2

اشعار شهادت حضرت علی اکبر(ع)،(زبرج خیمه برآمد چو کوکب رخشان) زبرج خیمه برآمد چو کوکب رخشان

سهیل سر زده گفتی مرگ زسمت یمن

زخیمه گاه بمیدان کین روان گردید

رخی چوماه تمام و قدی چو سرو چمن

گرفت تیغ عدو سوز را بکف چو هلال

نمود در بر خود پیرهن بشکل کفن

میان معرکه جا کرد با رخ چون ماه

شد از جمال دل آرای او جهان روشن

چنان بکشت شجاعان نامدار آن طفل

که زال چرخ ورا گفت صدهزار احسن

ندانم آه دراندم چگونه بود حسین

که شاهزاده بخاک اوفتاده از توسن

بخاک ماریه آن آفتاب طلعت را

بغیر سایه شمشیرها نبد مأمن

شاعر:وفائی شوشتری

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:02
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

اشعار شهادت حضرت علی اکبر(ع)-(اين گونه بود بر تو سلام و درودشان) * یوسف رحیمی

5410
15

اشعار شهادت حضرت علی اکبر(ع)-(اين گونه بود بر تو سلام و درودشان) اين گونه بود بر تو سلام و درودشان
ديدي چه کرد با تو نگاه حسودشان
از کينه‌ي علي همه آتش گرفته اند
اما به چشم هاي تو مي‌رفت دودشان

محراب ابروان تو را برگزيده اند
شمشيرهاي تشنه براي سجودشان
طوفان خون به پا شده در بين قتلگاه
دور و بر تنت ز قيام و قعودشان
فُزتُ وَ ربِّ کرب و بلا را بخوان علي !
فرق تو را نشانه گرفته عمودشان
ديدم چگونه پهلويت از دست رفته بود
در حمله هاي وحشي و سرخ و کبودشان
اين پلک هاي زخمي خود را تکان بده
لب باز کن بر اين پدر پير جان بده
شاعر:یوسف رحیمی

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:04
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

زمینه شهادت حضرت علی اکبر از سری سبک های محرم 93 -( غصه ى رفتنت بيچاره كردپدرتو ) * بهمن عظیمی

3716
4

زمینه شهادت حضرت علی اکبر از سری سبک های محرم 93 -( غصه ى رفتنت بيچاره كردپدرتو ) غصه ى رفتنت
بيچاره كردپدرتو
عمه ى خون جگرتو
سوزوندقلب مادرتو
آسمون تيره شد
وقتى اومدصداى تو
ازسوزناله هاى تو
خون شد قلب باباى تو
واى،غصه شدسهمِ،اين دل خستم
تيكه تيكه شد،عصاى دستم
تاتوافتادى،بدنم لرزيد
صداى نالم،توحرم پيچيد
اى ميوه دلم،اى عشق و حاصلم
ميشه يه روزغم،توقاتلم

واای،علی علی۳
********

جيگرم پاره شد
تاديدم افتادى زمين
بادردوغم شدم عجين
غرق آهم پاشوببين
پاشواكبرببين
اين قلب پرشراره ام
داغت كرده بيچاره ام
تسبيح پاره پاره ام
واى،چى سرت اومد،كه شدى پرپر
يه جاى سالم،ندارى اكبر
شده بيچاره،مادرت ليلا
بعدتوديگه،اُف براين دنيا
تازه جوون من،جسمت به خون نشست
پهلوت شبيه مادرم شكست

واای،علی علی۳

  • جمعه
  • 11
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 16:43
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

حضرت علی اکبر (ع) -( امروز از همیشه پریشان تری چقدر ) * احمد حسین پور علوی

21

حضرت علی اکبر (ع) -( امروز از همیشه پریشان تری چقدر ) امروز از همیشه پریشان تری چقدر
داری دوباره از همه دل می بری چقدر

دیدم که بر مزار عقابت نشسته ای
حالا شبیه حضرت پیغمبری چقدر

با دیدن جمال تو می گفت جبرئیل
پیغمبر خدا؛ تو علی اکبری چقدر!

با این شکوه و این قد و قامت قیامتی
با آن لبان غرقه به خون محشری چقدر

شیرازه های لشکرشان را به هم بریز
لازم به ذکر نیست که جنگ آوری چقدر

ای آن که تشنه آمدی و تشنه می روی
جام بلاست در کف من می خری؟ چقدر؟

در لحظه مکاشفه دیدم به چشم خویش
بر روی نیزه از همه سرها سری چقدر

حالا درنگ کن که بنی هاشم آمدند
حالا نگاه کن به خودت پرپری چقدر

شاعر : احمد علوی

  • سه شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1393
  • ساعت
  • 14:44
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

طعنه به خورشید *

1960
8

طعنه به خورشید ناگهان زمزمه ای درصف دشمن پیچید

عطریاس وسمن ولاله وسوسن پیچید

همه گفتندنبی گشته کفن پوش حسین

زره کرده به برش چون احدوبدروحنین

ماوشمشیرکشیدن به رهش،نیست درست

ماوغارت شدن پیرهنش نیست درست

ناگهان نعره برآوردکسی کای لشگر

آن جوانی که زندطعنه به صدشمس وقمر

نام اوهست علی،گرچه به صورت نبویسیت

اکبرست درلقب وپورحسین بن علی است

تاکه اوگفت علی،یکسره شمشیرشدند

یادشان بودکه روزی زمین گیرشدند

همه ازبغض علی-ع- روبه علی آوردند

چه بگویم که چه برروزعلی آوردند

شاعر : سید مصطفی فاطمی نویسی

  • سه شنبه
  • 16
  • آبان
  • 1391
  • ساعت
  • 05:02
  • نوشته شده توسط
  • نفس
ادامه مطلب

مدح مرثیه حضرت علی اکبر (ع)(با هر خداحافظ که در دور و برش ریخت) *

3428
4

مدح مرثیه حضرت علی اکبر (ع)(با هر خداحافظ که در دور و برش ریخت) با هر خداحافظ که در دور و برش ریخت
بال و پر پروانه با خاکسترش ریخت
در پیش روی حسرت چشمان بابا
می رفت و صدها آرزو پشت سرش ریخت
هر جا که بوده کربلا یا در مدینه
با زخم اول، زود قلب مادرش ریخت

او اوّلین رزمنده بود پس بدیهی ست
یک لشکر تازه نفس روی سرش ریخت
آن قدر پاشیده شده گل برگ هایش
حتی زره طاقت نیاورد آخرش ریخت
آخر نشد "بابا" بگوید، بی صدا رفت
با آن که هر چه داشت را در حنجرش ریخت
ناباورانه برگِ برگِ آرزو را
با گریه بابا در عبای باورش ریخت

  • چهارشنبه
  • 17
  • آبان
  • 1391
  • ساعت
  • 11:29
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

شعرشهادت علی اکبر (ع)(به پیش چشم پدر ناگهان پسر افتاد) *

4731
7

شعرشهادت علی اکبر (ع)(به پیش چشم پدر ناگهان پسر افتاد) به پیش چشم پدر ناگهان پسر افتاد
همین كه خورد پسر بر زمین، پدر افتاد
رسید هلهله و خنده ها به گوش حسین
میان معركه آقا به درد سر افتاد
مگر كه قول ندادی عصایِ من باشی؟
بلند شو پدرِ پیرت از كمر افتاد
تو نخل بودی و دستی به پیكرت كه زدم
ز شاخه هایِ تمام تنت ثمر افتاد
الا شبابِ بنی هاشم از حرم آئید
كه زانوانِ حسین از توان دگر افتاد
خبر رسید به خیمه كه ارباً اربا شد
خبر رسید كه لیلا از این خبر افتاد

  • چهارشنبه
  • 17
  • آبان
  • 1391
  • ساعت
  • 11:36
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

نوحه واحد سنگین برای حضرت علی اکبر (ع) از میثم میرزایی , (قد وقامت سرو بستان رود او چون سمت میدان) *

10759
16

نوحه واحد سنگین برای حضرت علی اکبر (ع) از میثم میرزایی , (قد وقامت سرو بستان     رود او چون سمت میدان) نوحه به همراه دانلود سبک

قد وقامت سرو بستان رود او چون سمت میدان
هر آنکس دید روی او را گفت روی حیدر گشته نمایان
نوایش صوت جلی بود زرویش حق منجلی بود
به وقت حمله به لشکر هر دم رجز هایش یا علی بود
ماه دلاوری
شبه پیغمبری
بازو ی حیدری – علی

امید بابا علی جان پناه لیلا علی جان
پس از تو ای تکیه گاهم خاک بر سر این دنیا علی جان
ندارم جز تو امیدی زبار غم ها خمیدی
نیاوردی خم به ابرویت آبروی من را خریدی
ماه دلاوری
شبه پیغمبری
بازوی حیدری – علی

فدای چشم تر تو چه آوردند بر سر تو
به هر جای دشت چورفتم دیدم که افتاده پیکر تو
امون از این اهل دنیا گرفتند پیغمبرم را
چگونه من این علی ها را جمع کنم از صحرا خدای

  • دوشنبه
  • 22
  • آبان
  • 1391
  • ساعت
  • 21:23
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعرشهادت حضرت علی اکبر (ع)(ای تیر بلا شیشه ی جان را تو شكستی) *

2210
5

شعرشهادت حضرت علی اکبر (ع)(ای تیر بلا شیشه ی جان را تو شكستی) ای تیر بلا شیشه ی جان را تو شكستی

وی پیك اجل قلب جهان را تو شكستی

چشمم به رهت بود، رسیدی به سراغم

آیینه ی آیین زمان را تو شكستی

داغ علی اكبر به دمت گشته نشانه

خون گریه نما، چون كه نشان را تو شكستی

از بوسه گه فاطمه تقبیل نمودی

گنجینه ی اسرار نهان را تو شكستی

قلبی كه بود قلب همه عالم امكان

كاشانه به خود كردی و آن را تو شكستی

آن لحظه كه اندر دل من جای گرفتی

یكباره دل عالمیان را تو شكستی

از نای دلم نغمه ی یا فاطمه خیزد

آخر به گلو بغض فغان را تو شكستی

تیری چو تو بر سجده گه سر سپهم خورد

پیشانی آن یار جوان را تو شكستی

بر اصغر من نیز از این تیر زد اعدا

زآن قلب رباب نگران را تو شكستی

  • سه شنبه
  • 23
  • آبان
  • 1391
  • ساعت
  • 13:18
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

باز هم آسمان این خانه *

1557

باز هم آسمان این خانه باز هم آسمان این خانه
‌ شب پر رفت و آمدی دارد
باز هم کوچه‌ی بنی هاشم
بوی عطر محمدی دارد
در شبستان زلف تو ترسا
خال بر گونه‌ی تو هندوکش
طاق زیبای ابرویت محراب
وه که لیلا چه معبدی دارد
کار چشم تو مبتلا کردن
خاک را با نظر طلا کردن
این زلیخای نفس ما یوسف!

عاشق توست هر بدی دارد
خَلق تو خُلق تو تعالی الله!
چه شکوهی ست در تو یا الله!
این علی تا که می‌رسد به خدا
صلوات محمدی دارد
شاعر:قاسم صرافان

  • یکشنبه
  • 26
  • آذر
  • 1391
  • ساعت
  • 14:00
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 جابر عابدی

اشعار واحد برای حضرت علی اکبر(ع) -( پیغمبر کرببلایی عزیزترین برا بابایی ) * جابر عابدی

32

اشعار واحد برای حضرت علی اکبر(ع) -( پیغمبر کرببلایی  عزیزترین برا بابایی ) پیغمبر کرببلایی - عزیزترین برا بابایی
ثمر من زود پر میگیری - دلمو میکنی هوایی
آهستهتر، سیر نگات کنم، باز دعات کنم
تا که سالم از میدون بیایی
پشت سرت، عمه گریونه، داره میخونه
روضه روضه های آشنایی
پیرغمت میشم جوون لیلای شبیه مادرم میشی واویلا
علی علی علی اکبر
رفتی و برگشتی امیدم - سمگینی رزمت و دیدم
آتیش زدی به جون بابا - زبون خشکتو چشیدم
برو بابا، تا دلم خوشه، طول نمیکشه
از دو دست جدم میشی سیراب
برو بابا، وعدمون بهشت، دست سرنوشت
قصهمونو مینویسه بی تاب
پیرغمت میشم جوون لیلای شبیه مادرم میشی واویلا
علی علی علی اکبر
درداته بیقراریه من - میبینی گریه زاریه من
هی پی تیکههات میگردم - شدی تو زخم کاریه م

  • شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 15:47
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 میلاد  قبایی

دانلود زمینه شهادت حضرت علی اکبر(ع) از سری سبکهای محرم 93 سروده میلاد قبایی -( کمی آهسته تر رحمی کن به دل پدر ) * میلاد قبایی

3990
13

دانلود زمینه شهادت حضرت علی اکبر(ع) از سری سبکهای محرم 93 سروده میلاد قبایی -( کمی آهسته تر رحمی کن به دل پدر ) کمی آهسته تر
رحمی کن به دل پدر
(که بی تو میشه خون جگر
دنبالت میزنه به سر)
(میری و سوی تو
می‌مونه این نگاه من
قلب لبریز آه من
می‌گیره ای پناه من)
وای شبه پیغمبر،ثانی حیدر
(میمیرم بی تو،ای علی اکبر)
به خدا روحم،از تنم می ره
قبل تو بابات،داره می میره
سخته برا پدر،از دست (بده) پسر
داغت زده شرر،به این جگر

وای وای علی علی
********
شنیدم ناله تو
خیلی حیرون شدم علی
زار و دلخون شدم علی
ابر بارون شدم علی
شنیدم ناله تو
توی غم دست و پا زدم
با گریه ناله ها زدم
پیغمبر و صدا زدم
وای،دوره ات کردن،خیلی نا مردن
خون تو جاری،از سر و گردن
(تشنگی تو)،غم بابا شد
تن تو حالا،اربن اربا شد
می گیری جون من،رفته توون من
چ

  • جمعه
  • 11
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 08:18
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 جابر عابدی

اشعار شور واحد حضرت علی اکبر(ع) -( بابا جونم، حلالم کن بابا خداحافظ ) * جابر عابدی

35

اشعار شور واحد حضرت علی اکبر(ع) -( بابا جونم، حلالم کن بابا خداحافظ ) بابا جونم، حلالم کن بابا خداحافظ

بابا جونم، دارم میرم تنها خداحافظ

بابا جونم، میشم ارباً اربا خداحافظ

وقت پروازمه اما بال و پرمو شکستن

میبینی با عمود آهنی سرمو شکستن

هر کس رسید زخمم زد و پیکرمو شکستن

بابا حسین، ثارالله ثارالله یاثارالله

بابا جونم، پاشیده تنم از دست تیرا

بابا جونم، زبون گرفتن برام شمشیرا

بابا جونم، هلهله ست سنگ و زخم تکبیرا

حلقه حلقه ی زرهم از خونم چشمه ی درده

هر نیزه داری نیزهشو جای زخمام فرو کرده

رو ورق ورقام امضایی از بغض هر نامرده

بابا حسین، ثارالله ثارالله یاثارالله

بابا حسین، جون دادم براتو گفتگوم بود

بابا حسین، شهادته پاتو آرزوم بود

بابا حسین، غریبیت همش

  • یکشنبه
  • 6
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 04:59
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

شعر در وصف علی اکبر(اى فاطمه را آئينه ى كوثر ديگر *

1682

شعر در وصف علی اکبر(اى فاطمه را آئينه ى كوثر ديگر اى فاطمه را آئينه ى كوثر ديگر
وى نوش لبت شهد و گل و شكر ديگر
هر گوشه‏اى استاده خليلى به تماشا
آورده مگر دسته گلى هاجر ديگر
جبرئيل به شوق آينه پرداخته گويى
از كوچه ى نور آمده پيغمبر ديگر
كنعان شده بيتاب‏تر از جان زليخا
يوسف ز سفر آمده با منظر ديگر
مشاطّه ايمان پى آرايش توحيد
آورده ز گنجينه ى حق گوهر ديگر
اى اصل تو از آب و گل ختم رسالت
از نور حسين آمده‏اى حيدر ديگر
با زلف خم اندر خمت اى ماه دو هفته
بر تارك خورشيد زدى افسر ديگر
اى نام تو پيرايه ى تسبيح ملايك
ديپاچه ى عشق آمدى از دفتر ديگر
در مرتبه ى وصل ازل خون خدا را
مثل تو نداده است خدا اكبر ديگر

  • چهارشنبه
  • 27
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 08:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر در وصف علی اکبر(اى روق روى تو عنوان حُسن *

7321
13

شعر در وصف علی اکبر(اى روق روى تو عنوان حُسن اى روق روى تو عنوان حُسن
خال و خطت نقشه ى ايوان حسن
نسل جوان را به جهان رهبرى
جلوه ى توحيد على اكبرى
ريخته‏ام از شرم رخت در شفق
گل به گلستان عرق از هر ورق
گر چه خداوند وجود و عدم
خلق نكرده دو نفر مثل هم
ليكن چو رخسار تو را آفريد
نقش تو را شكل محمد كشيد
چشم تو بيناى همه ماسوى
گوش تو گنجينه ى صوت خدا
روى تو از آب بقا صاف تر
وز دل عشاق تو شفاف تر
صبح تو از شام ابد دلرباست
شام تو تا صبح ازل جان فزاست
هر كه هواى رخ احمد كند
در تو تماشاى محمد كند
باد نقابت چو به بالا زند
فاطمه لبخند به ليلا زند
منطق شيواى جهانگير تو
در لبه ى تيغه ى شمشير تو
بسكه خدا خوب تو را ساخته
خصم تو در مدح تو پرداخته
دشمن سرسخ

  • چهارشنبه
  • 27
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 08:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت علی‌اکبر(ع)-داغی است بر دلم که تسلا نمی‌شود *

2357

شعر شهادت حضرت علی‌اکبر(ع)-داغی است بر دلم که تسلا نمی‌شود داغی است بر دلم که تسلا نمی شود
دیگر لب اذان گوی من وا نمی شود
بر سینه از فراق جگر گوشه ی عزیز
زخمی است تا ابد مداوا نمی شود
ضبح عظیم من شده فدیه ای جز او
تفسیر آیه های فدینا نمی شود
از اکبرم چه ریخت و پاشی نموده اند
این تکه تکه در بغلم جا نمی شود
اشکم کفاف این همه زخمش نمی دهد
جایی برای بوسه که پیدا نمی شود
یک نیزه از بلندیه اسبش زمین زده
جا کرده خوش به پهلو ی او پا نمی شود
افتاده بس که فاصله در این فقطعو
در یک ابا تمام تنش جا نمی شود
یک پیر مرد داغ جوان دیده هیچ جا
اینگونه بین خنده تماشا نمی شود
یارم شوید آه رفیقان اکبرم
تا خیمه بردنش تک و تنها نمی شود
تا گیسوان عمه پریشان نگشته است
کاری کنی

  • دوشنبه
  • 9
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 15:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعرشهادت حضرت علی اکبر(حالم به مثل خرمن موی تو درهم است) *

1550
1

شعرشهادت حضرت علی اکبر(حالم به مثل خرمن موی تو درهم است) حالم به مثل خرمن موی تو درهم است
تو لاله ای و قطرۀ اشکم چو شبنم است
ابرو کمان من تو مرا کرده ای کمان
قامت قیامتی تو و من قامتم خم است
پلکی به هم بزن که بدانم تو زنده ای
ور نه بدان که مردن من هم مُسلّم است
کشتی مرا ز بس به زمین پای می کِشی
خیز ای ذبیح تشنه دو چشمم چو زمزم است
بابا برای بردنت آورده یک عبا
حالا برای بردن تو صد عبا کم است
هر گوشه یک نشان ز جگر گوشه ام بود
با هر نشان نشانۀ قتلم فراهم است
شاعر:محسن حسینی

  • چهارشنبه
  • 18
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 07:47
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت علی اکبر(به کجا می روی ای یوسف زهرا، پسرم) *

11373
28

شعر شهادت حضرت علی اکبر(به کجا می روی ای یوسف زهرا، پسرم) به کجا می روی ای یوسف زهرا، پسرم
گرگ بسیار بود در دل صحرا، پسرم
قامتت گشته ضریح و دل یک خیمه دخیل
که نه مجنون تو لیلا شده تنها، پسرم
صبر کن اهل حرم، سیر ببینند تو را
اَشبَهُ الناّس تویی بر شه بطحا، پسرم
پیش من سَرو قَدم، راه برو چند قدم
تا کنم قامت تو خوب تماشا پسرم
همه مات اند که دارد چه دلی دشمن تو
می کِشد تیغ به روی تو دل آرا، پسرم
رفتی و گر نرود جان ز تنم بعد از تو
بی گمان می کُشدم داغ، نه اعداء، پسرم
شاعر:علی انسانی

  • چهارشنبه
  • 18
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 07:51
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح حضرت علی اکبر(در دلم مهر علی باشد فزون) *

1922
1

شعر مدح حضرت علی اکبر(در دلم مهر علی باشد فزون) در دلم مهر علی باشد فزون
کز ولایش زنده هستم تا کنون
گر چه همچون قطره ناچیزم ولی
عشق من باشد فقط نام علی
تا علی دارم غم عالم چه باک
من به عشق او گذارم سر به خاک
گر نباشد مهر او یک دم مرا
پس همان بهتر بمیرم ای خدا
هر چه دارم هرچه باشد در برم
تا ابد مدیون لطف حیدرم
ملک او بر عالمی دارد شرف
این نجف یک سو و عالم یک طرف
با تمام فخر گویم اینچنین
نوکرت هستم امیرالمومنین
ای خدا گویم به در گاهت جلی
زندگی را من نخواهم بی علی
بی علی عمرم بود بر من حرام
من علی خواهم علی و و السلام
این تن خسته فقط بیمار اوست
آرزوی منتظز دیدار اوست
شاعر:وحید حجتی

  • پنج شنبه
  • 19
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 17:06
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

شعر مرثیه حضرت علی اکبر(علي اکبر روي دست آقامون اذون مي خونه) * رضا تاجیک

2046
1

شعر مرثیه حضرت علی اکبر(علي اکبر روي دست آقامون اذون مي خونه) علي اکبر روي دست آقامون اذون مي خونه
چون قراره پا رکاب بابا تا آخر بمونه
تو قاب نگاه حسيني شمايل احمد هويداس
خلا صه ي عباس و زينب امير دل جووناس
عشق منه علي اکبر روئين تنه علي اکبر
مثل علي و حسن و حسين بت شکنه علي اکبر
قد کشيده سرو ليلا تا به اوج آسمونا
به تماشا بين ابرا خم شده درخت طوبي
رو دومن ام البنينه داره خواب زهرا مي بينه
هر کي صورتش رو ميبينه ميگه همينه، نبي همينه
عشق منه علي اکبر روئين تنه علي اکبر
مثل علي و حسن و حسين بت شکنه علي اکبر
برا اهل آسمونا ميذاره کلاس قرآن
علي بين کشتي عشق توي دست گرفته سکان
رو صورت ماهش نقابه که فارس اسب عقابه
تودل حسين انقلابه تا اکبر پا رکابه
عشق منه علي

  • چهارشنبه
  • 25
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 09:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعرشهادت حضرت علی اکبر(اکبر ای فاطمه را تصویری) *

1498
3

شعرشهادت حضرت علی اکبر(اکبر ای فاطمه را تصویری) اکبر ای فاطمه را تصویری
یا که از روح علی ، تکثیری
اَشبَه الناس توئی طاها را
توئی از خلقت او تصویری
ای که از خُلق عظیم احمد
خوی تو خوبترین تعبیری
هر کجا نام تو آید بر لب
هست بر اسم علی ، تکبیری
اکبر ای رمز جوانیّ حسین
ای پدر را تو عصای پیری
آمدی تشنه لبان از میدان
که پدر جان ، بنما تدبیری
گفت گریان که به میدان برگرد
که مبادا ، پسرم ، تأخیری
دهدت جد من اکنون جامی
که بَرَد هر غم دامن گیری
عمر جاوید ، ز عشق است
ور نه این عمر ، نپاید دیری

شاعر:حسان

  • چهارشنبه
  • 9
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 04:53
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت علی اکبر(یــــــــــــا رب ز حالم آگهی کز تن روانم میرود) *

1590
1

شعر شهادت حضرت علی اکبر(یــــــــــــا رب ز حالم آگهی کز تن روانم میرود) یــــــــــــا رب ز حالم آگهی کز تن روانم میرود
مانند گـــــــــــــــل از گلستان اکبر جوانم میرود
یا رب گوهی کاین زمان شد جانب میدان روان
شبـــــــــــــــه رُخ ختم رَسُل سَرو روانم میرود
ای شبه خیـــر المرسلین مهلا که از داغت یقین
نـــــــــــــــــــــا آسمان هفتمین آه و فغانم میرود
رفتی تو ای بابا ولی، بنگر که از داغت چسان
صبــــــر و قرار و طاقت و تاب و توانم میرود
یا رب تو می باش گواه کاکنون بسوی این سپاه
با سینۀ پـــــــــــــــر سوز و آه، آرم جانم میرود

  • چهارشنبه
  • 9
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 04:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد