حضرت علی اکبر (ع)

مرتب سازی براساس
 رضا تاجیک

سبک مداحی زمزمه - واحد برای حضرت علی اکبر(ع) -( پاشو علي از رو زمين آبروي من و بخر ) * رضا تاجیک

6574
12

سبک مداحی زمزمه - واحد برای حضرت علی اکبر(ع) -( پاشو علي از رو زمين   آبروي من و بخر ) پاشو علي از رو زمين آبروي من و بخر
عمّه تو از ميون اين نامحرما حرم ببر
پاشو علي يه كاري كن ديگه شكستم از كمر
پاشو كه ديگه خيلي ديره باباي تو داره مي ميره
الهي داغ جوون ببينه اون نانجيبي كه جوونم و گرفت
دلم مي سوزه خدا مي دونه جوونمو گرفت و جونمو گرفت
آهِ پيرمرد بالاي نعش پسرش مگر كه خنده داره؟
درد پيرمرد وقتي كه مي سوزه جگرش مگر كه خنده داره؟
اشك پير مرد وقتي شكسته كمرش مگر كه خنده داره؟
.............................
جووناي حرم بياين اكبرم و پيدا كنين
تيكه هاي پيكرش و رو عباي من جا كنين
اسم مدينه ببرين ياد غم زهرا(س) كنين
نگيد چرا شدم هراسون بچه بزرگ نكردم آسون
دارم مي سوزم زمين مي افتم كي تسل

  • دوشنبه
  • 27
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 05:47
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

زمزمه شهادت حضرت علی اکبر به همراه سبک -( جوان برومند کرب وبلا – قوت دل و جانم تویی به خدا ) * مجتبی صمدی

1817

زمزمه شهادت حضرت علی اکبر به همراه سبک -( جوان برومند کرب وبلا – قوت دل و جانم تویی به خدا ) جوان برومند کرب وبلا – قوت دل و جانم تویی به خدا
دوباره نفس تازه کن پسرم – خیز و قد بنما جان من به برم
باغ آرزوی من ای آبروی من
سپیده زده داغ تو به موی من
ای جوانم دلستانم در برتو نوحه خوانم جان من آرام جانم
*****
بمیرم چه آورده اند سر تو – چون جدا از هم افتاده پیکر تو
چگونه تو را سوی خیمه برم – نیزه ی پهلویت خورده بر جگرم
جان به لب شده بابا شدی اربا اربا
علی خاک غم بی تو بر سر دنیا
ای عزیزم دیده وا کن تو مرا از غم رها کن فکر حال خیمه ها کن
*****
ببین عمه آمد کنار تنت – می زند بوسه بر لاله ی دهنت
ببین مو پریشانی خواهرم - عمه ات را ببر یا علی به حرم
برعزاداری من کند خنده دشمن
زداغ تو جانم برون

  • دوشنبه
  • 27
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 07:13
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

نوحه شهادت حضرت علی اکبر(ع) به همراه دانلود سبک -( بر قلبم، داغ جوان نشسته ) * رضا تاجیک

2736
2

نوحه شهادت حضرت علی اکبر(ع) به همراه دانلود سبک -( بر قلبم، داغ جوان نشسته  ) بر قلبم، داغ جوان نشسته قدّم را زیر غمش شکسته
ای ماه من علی، در خون برآمدی
رفتی چو حیدر و، چون مادر آمدی
آه، دل بریدی، پیش پایم، پا کشیدی
وای، علی اکبر 2 ، گل لیلا

بر خاکی، با رود خون جاری یک جای، سالم به تن نداری
هر عضو پیکرت، از هم جدا شده
قتلگهت همه، کرببلا شده
داد، ساقی امداد، کرد بلندت، دستت افتاد
وای، علی اکبر 2 ، گل لیلا

شاعر : رضا تاجیک

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 27
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 11:01
  • نوشته شده توسط
  • kavoshgar63
ادامه مطلب

مدح و مراثی حضرت علی اکبر(ع) -( ای یـــوسف لیـــلا عـــلی، جـــــانم عـــــلی اکـــــبر ) *

1624

مدح و مراثی حضرت علی اکبر(ع) -( ای یـــوسف لیـــلا عـــلی، جـــــانم عـــــلی اکـــــبر ) ای یـــوسف لیـــلا عـــلی، جـــــانم عـــــلی اکـــــبر
حق در جمالت منجــلی، جــــانم عــــلی اکـــبر (۲)
جــــــلوه حــــــیّ ازلـــی، جـــــانم عــــــلی اکـــــــبر
بــــر اولـــیا هـــستی، ولـــی، جــــــانم عــــلی اکبر
(خوش آمـدی خـوی آمـدی، جـانم عـلی اکـبر) (۴)
هـــر کـــی نـــدیده، حـیدرُ حـالا بـــــــیاد بـبینه (۲)
ایـــن گــل نــاز مـرتـضی بــبین چـــه نــازنینه(۲)
هـــر کـــی نــدیده احـــمدُ حــالا بـــیاد تــــماشا(۲)
کــه شـــبه مصطفی اومـــد قـدم نـهاد تــــو دنیا(۲)
(خوش آمـدی خـوی آمـدی، جـانم عـلی اکـبر) (۴)
شــــبه پـــیمبر اومـــده، ثــانی حـــیدر اومــــده
گـــل بـــریزی

  • دوشنبه
  • 27
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 12:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر در وصف شاهزاده علي اكبر *

3576
6

شعر در وصف شاهزاده علي اكبر طعنه زده جمال تو برماه هم

درمانِ درد نيست دگر آه هم

شعرِ وجودِ تو آيينه رسول

تضمين شده به خالي سياه هم

گاهي نظاره كن به گداي هميشگي

ما دلخوشيم به يك نگاه هم

يكبار هم شده مرا "بنده ام" بخوان

حتي شده به اشتباه هم

###########

آن صد هزار كوفي حريفِ علي نبود

حتي بدونِ‌ساز و برگ و سپاه هم

اما تنت هواي پريدن گرفته بود

گرچه دلت گره زدي بر خيمه گاه هم

تا رفتي سوي شهادت دلش گرفت...

با رفتنت حسين شد بي پناه هم...

زينب گريستُ وجودت بغل گرفت

داغِ تو كم ندارد از قتله گاه هم

چيزي نماند از تن تو زيرِ سمّ اسب

پهلوي مادرت به تو شد تكيه گاه هم

شاعر:رضا مهابادي

  • دوشنبه
  • 27
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:21
  • نوشته شده توسط
  • رضا مهابادی
ادامه مطلب

مدح حضرت علی اکبر(ع) -( ای که در حسن و خِرد شهرۀ عالم بودی ) *

2171
7

مدح حضرت علی اکبر(ع) -( ای که در حسن و خِرد شهرۀ عالم بودی ) ای که در حسن و خِرد شهرۀ عالم بودی
اشبه الناس به پیغمبرخاتم بودی
پیش حسن تو دم از یوسف کنعان نزنم
که تو زیبا تر از او در همه عالم بودی
ای علی اکبر لیلا، که تو در رتبه و جاه
پسر خاتمی و مفخر آدم بودی
ای نبی روی و علی صولت و زهرا شوکت
گوهر حلقۀ انگشتر خاتم بودی
احمدی حُسن و حَسن خُلق و حسینی خِصلت
صاحب این همه عنوان تو مسلم بودی
در همه ملک عرب شهره به زیبایی و حسن
در سماواتِ ادب نیر اعظم بودی
از همان خال سیاهی که به کنج لب توست
می توان گفت که تو، ماه مجسم بودی
ماه شعبان ز جمال تو درخشان شد و باز
ماه تابندۀ شب های محرم بودی
بیشتر، از شهدا نام تو را می خوانند
که به میدان شهادت تو مقدم بودی
دل و دس

  • سه شنبه
  • 28
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 08:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

مدح حضرت علی اکبر(ع) -( در کربلا شمیم گل یاس آمده ) * قاسم نعمتی

2620
4

مدح حضرت علی اکبر(ع) -( در کربلا شمیم گل یاس آمده  ) در کربلا شمیم گل یاس آمده
لرزه به جان دشمن خناس آمده
از میمنه به میسره طوفان به پا شده
شاگرد رزم حضرت عباس آمده
***
هر دم که لب به لعل لبت وا کنم علی
اسرار عشق خویش هویدا کنم علی
از بس شبیه مادرمان راه می روی
قدری قدم بزن که تماشا کنم علی
***
در سرزمین عشق تو سامان عالمی
جان حسین فاطمه جانان عالمی
ارباب زاده ای و همه نوکر توییم
تو سرور تمام جوانان عالمی

شاعر : قاسم نعمتی

  • پنج شنبه
  • 30
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 06:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

رباعی شهادت حضرت علی اکبر (ع) -(از شنیدن خبر دو چَشمَش تر شد) *

2875
3

رباعی شهادت حضرت علی اکبر (ع) -(از شنیدن خبر دو چَشمَش تر شد) از شنیدن خبر دو چَشمَش تر شد
غمهای دلش از آنچه بود بیشتر شد
حالی چه غریب داشت آن دم مولا
چون نوبت میدان رفتن اکبر(ع) شد
شاعر: امین بهاری زاده

  • پنج شنبه
  • 6
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 15:14
  • نوشته شده توسط
  • امین بهاری زاده
ادامه مطلب

شعری در مدح و شهادت حضرت علی اکبر (ع) -( به پیمبر تو که انقدر شباهت داری ) * وحید مصلحی

2315
6

شعری در مدح و شهادت حضرت علی اکبر (ع) -( به پیمبر تو که انقدر شباهت داری  ) به پیمبر تو که انقدر شباهت داری
چه قدر در دل خود ميل شهادت داري
چه شده مثل علی تیغ حمایل کردی ؟
آه !دل کندن من را تو چه مشکل کردی ..!!
میروی پشت سرت قلب حرم میلرزد
زانوان پدرت ای پسرم میلرزد
میکشم از جگرم پشت سرت آه برو
آه !! طاووس حرم پیش پدر راه برو
قدری آهسته ببینم قدوبالای تو را
و به خاطر بسپارم رخ زیبای تورا
از لب خشک تو شرمنده شدم آبی نیست
جگرم تير نكش...!! موقع بي تابي نيست
پسرم اسم ِ علی درد ِسرت می گردد
داغدار ِ سرِ ِ زخمی " پدرت " میگردد ..
آه ! دلتنگم و از سینه صدا می آید
ناله ی وا پسرم وا پسرا می آید
تيغي آمد و شكافي به جبينت انداخت
بي هوا نيزه اي از اسب زمينت انداخت
به تنت نيزه چه

  • شنبه
  • 8
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 15:19
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر حضرت علي اكبر(همچو رگبار و چو طوفان ميرود) *

1630
3

شعر حضرت علي اكبر(همچو رگبار و چو طوفان ميرود) همچو رگبار و چو طوفان ميرود
شاهزاده سويِ ميدان ميرود
اشك در چشمانِ‌او حلقه زده
از ميانِ‌جمعِ‌ خوبان ميرود
خواهرش را روي زانو گيرد او
صورتش را بوسه باران ميرود
تا خجالت را نبيند در حسين
سويِ‌ مقتل او شتابان ميرود
تا به ميدان رفت، خالي شد زمين
رعيت از ترسِ اميران ميرود
چند ساعت بي امان شمشير زد
گويي از جسمش دگر جان ميرود
تا صداي ناله اش برخاست و
عمه اش بي تاب و گريان ميرود
آنقدر بر پيكرش شميشير خورد
كلِ خونش از شريان ميرود
با سمِ‌اسبان به رويش تاختند
رويِ خاك افتاد و غلطان ميرود
تا دمِ‌ رفتن دهانش خشك بود
سويِ‌زهرا، مرد،‌عطشان ميرود
شاعر: محمدرضا مهابادي

  • سه شنبه
  • 11
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:57
  • نوشته شده توسط
  • رضا مهابادی
ادامه مطلب

نوحه حضرت علي اكبر (ع) - (در خیمه ی آل عبا گردیده محشر) *

1940
2

نوحه حضرت علي اكبر (ع) - (در خیمه ی آل عبا گردیده محشر) در خیمه ی آل عبا گردیده محشر چون عازم میدان شده علی اکبر

****

لیلا شده چشمانش از این ماجرا تر چون عازم میدان شده علی اکبر

****

ای یوسفم بازآی زمیدان تو حذر کن برچشم خیس مادرت یک دم نظر کن

از رفتن میدان بیا بابا گذر کن در خیمه از این ماجرا گردیده محشر

چون عازم میدان شده علی اکبر

****

ای که مرا یادآور پیغمبر هستی بر یاریم آورده ای بابا تو دستی

بار سفر بابا علی گویی ببستی گردیده از این ماجرا چشم پدر تر

چون عازم میدان شده علی اکبر

****

لیلا برو آیینه و قرآن بیاور تقدیر چنین بنموده است چون هی داور

تا اکبرم در خون شود صد پاره پیکر گویی که جان از جان مولا می کشد پَر

چون عازم میدان شده ع

  • یکشنبه
  • 13
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 12:52
  • نوشته شده توسط
  • امین بهاری زاده
ادامه مطلب

شعر مدح حضرت علی اکبر(ع) -( درمحبت گاه بیماری زدرمان بهتر است ) *

1372
1

شعر مدح حضرت علی اکبر(ع) -( درمحبت گاه بیماری زدرمان بهتر است ) درمحبت گاه بیماری زدرمان بهتر است
یار وقتی نیست حال نابسامان بهتر است
بی محلی های لیلی دار مجنونست آه
گاه دشنام لبی ازگفتن "جان"بهتر است
حسرت اشک جوان ازچشم پیرم میچکد
دربهار آثارباران از زمستان بهتر است
بامژه جاروکشی آستان خوبست لیک
گردگیری با سر زلف پریشان بهتر است
زیر پای یار ما حاجت فراوان ریخته
دست خالی راگرفتن پیش دامان بهتراست
این کرمخانه بعیداست ازگدا خالی شود
هرچه سائل بیشترلطف کریمان بهتراست
گنج را با بردن رنج فراوان میدهند
کربلا را زائر پاره گریبان بهتراست
هر اذان صبح-مارا میبرد پایین پا
بی علی اکبر نخوانیدم مسلمان بهتراست

  • شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1392
  • ساعت
  • 12:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

دانلود سبک شور شهادت حضرت علی اکبر(ع) -( علی اکبر پسرم ) * حسین ایزدی

3972
2

دانلود سبک شور شهادت حضرت علی اکبر(ع) -( علی اکبر پسرم    ) (به سبک تا غم تو سینه می شینه)
علی اکبر پسرم
نور دو چشمای ترم
برا خودت مردی شدی تو
ثانیِ حیدری شدی تو
چند قدمی بَرم بزن
یه سر توی حرم بزن
بذار زینب تو رو ببینه
رقیه رو زانوت بشینه
******
سینه پر از دردی شده
دنیای نامردی شده
حالا قد رشید اکبر
شده شبیه علی اصغر
من دیگه طاقت ندارم
صورت رو چهره ت میذارم
حالا باید کمک بگیرم
از این یه بیت مدد بگیرم
(جوانان بنی هاشم بیایید
علی را بر در خیمه گذارید
خدا داند که من طاقت ندارم
علی را بر در خیمه رسانم)

شاعر : حسین ایزدی

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 27
  • شهریور
  • 1392
  • ساعت
  • 15:47
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 جابر عابدی

اشعار شور واحد حضرت علی اکبر(ع) -( اکبرم برو بابا، دلبر دل لیلا، چه بی قراری ) * جابر عابدی

48

اشعار شور واحد حضرت علی اکبر(ع) -( اکبرم برو بابا، دلبر دل لیلا، چه بی قراری ) اکبرم برو بابا، دلبر دل لیلا، چه بی قراری

تو حرم نگرونن ی خواهرات نیمه جونن

با آه و زاری ی چه بی قراری

موج غم توی چشمات ی قربون قد و بالات،

عشق سپاهم

راه برو جلوی من ی قوت بازوی من

ای قرص ماهم ، عشق سپاهم

محشری، آبرومو میخری، یک تنه یک لشگری،

علی علی علی

میدونم ، قلب دشمن میدری، ضرباتت حیدری،

علی علی علی

خدا علی اکبرم رفت ی خدا شبه پیمبرم رفت

تا شدی تک وتنها، بین این همه اعدا، علی اکبر

ناامید پدرتو ، شد شکافته سرتو، شبیه حیدر،علی اکبر

کاش بابات دیگه میمرد، با صورت رو زمین خورد

نفس نداره

انگاری نمیتونه، دیگه زنده بمونه ، نداره چاره،

نفس نداره

ولوله، خنده بود و هلهله، داره از د

  • یکشنبه
  • 6
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 07:39
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

دانلود سبک زمینه حضرت علی اکبر(ع) -( از نسل علی بن ابی طالبی هستم رشته حیات جبرئیل میون دستم ) * حسین ایزدی

1621

دانلود سبک زمینه حضرت علی اکبر(ع) -( از نسل علی بن ابی طالبی هستم      رشته حیات جبرئیل میون دستم ) (به سبک بین همه دلبرای دنیا)
از نسل علی بن ابی طالبی هستم رشته حیات جبرئیل میون دستم
من حیدر امروز حسینم من یاد آور بدر و حنینم
وای، تمومه هستم علی
وای، عصای دستم علی
وای علی اکبر من ، وای شبه پیمبر من
******
هر کس که داره کینه ز حیدر هر کس که هیزم گذاشت پس در
جمع بشید که اینجا باز مدینه ست تنها هدفم پهلو و سینه ست
وای، چی به سرت آوردن
خدا، نور دلم رو بردن
وای علی اکبر من ، وای شبه پیمبر من

شاعر : حسین ایزدی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 4
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر دودمه حضرت علی اکبر -( از حرم زینب بیا اکبر به میدان می رود از تنم جان می رود ) *

34243
69

شعر دودمه حضرت علی اکبر -( از حرم زینب بیا اکبر به میدان می رود          از تنم جان می رود ) از حرم زینب بیا اکبر به میدان می رود از تنم جان می رود
نور چشمانم علی با کام عطشان می رود از تنم جان می رود
******
لعل لب بگشا بگو الله اکبر اکبرم ای اذان گوی حرم
کم بِکش پا بر زمین پیش دو چشمان ترم ای اذان گوی حرم
********************
دم پـاره
وای علی اکبرم نور دو دیده ی ترم
******
از جسم من جان می رود اکبر به میدان می رود

  • دوشنبه
  • 8
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:53
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شب هشتم حضرت علی اکبر -( حالا که می روی کمی آهسته تر برو ) * حسین علاءالدین

5236
5

شعر شب هشتم حضرت علی اکبر -( حالا که می روی کمی آهسته تر برو ) حالا که می روی کمی آهسته تر برو
آهسته از مقابل چشم پدر برو
قدری قدم بزن پسرم در برابرم
آرام تر شبیه نسیم سحر برو
با هر قدم که می روی از دست می روم
از پیش دیده ی پدری خون جگر برو
شرمنده ام که کام تو میسوزد از عطش
با سوز کام تشنه به کام خطر برو
بابا برو ولی پسرم ! نور دیده ام !
حالا که می روی کمی آهسته تر برو

شاعر : حسین علاءالدین

  • پنج شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
مرحوم محمد حسن فرحبخشیان - ژولیده نیشابوری

غزل شهادت حضرت علی اکبر(ع) -( رفتی و رفت ز تن،تاب و توانم پسرم ) *مرحوم محمد حسن فرحبخشیان - ژولیده نیشابوری

18

غزل شهادت حضرت علی اکبر(ع) -( رفتی و رفت ز تن،تاب و توانم پسرم ) رفتی و رفت ز تن،تاب و توانم پسرم
دیده بگشا که تویی مونس جانم پسرم
بعد تو زنده نمانم که به خاک سپرم
چون تو بودی به جهان روح و روانم پسرم
اسر نعش تو دیگر تنوان برخیزم
کز فراق تو به لب آمده جانم پسرم
کمکی به پدر خویش کن ای تازه جوان
تا تو را من به در خیمه برسانم پسرم
نام نیکوی تو ای شبه رسول مدنی
تا دم مرگ بود ورد زبانم پسرم
کاکلت غرقه به خون است و لبت تشنه آب
از غم تشنگی ات اشک فشانم پسرم
تا نفس در قفس سینه بود می گویم
گل پرپر شده از باد خزانم پسرم

شاعر : محمد حسن فرحبخشیان - ژولیده نیشابوری

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 14:17
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

نوحه حضرت علی اکبر(ع)به همراه سبک -( همه با دیده ی گریان ) * عابدین کاظمی

6

نوحه حضرت علی اکبر(ع)به همراه سبک -( همه با دیده ی گریان ) همه با دیده ی گریان-که اکبرمی رود میدان-به دنبال اومن نالان
به میدان می رود یارب همه صبر و قرار من
چو ابر آسمان بارد سرشک از چشم زار من
محاسن در کف دست و به زیر لب همی گویم
خدا حافظ خدا حافظ همه دار و ندار من
گل پرپر،شبه پیمبر،سرو رعنایم،ای علی اکبر(2)
ببین ای سرو رعنایم-که من تنهای تنهایم-رمق دیگه رفته از پایم
طلب کردی ز من آب شدم من از تو شرمنده
به زانو آمدم سویت مگر ببینم تو را زنده
کنار پیکر تو می کشم از سوز دل ناله
ولیکن قاتلت بابا زند بر اشک من خنده
گل پرپر،شبه پیمبر،سرو رعنایم،ای علی اکبر(2)

شاعر : عابدین کاظمی

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 14:27
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
 علی محلاتی

واحد علی اکبر(ع)به همراه سبک -( پشت و پناه تو،غم پرورت هستم ) * علی محلاتی

9

واحد علی اکبر(ع)به همراه سبک -( پشت و پناه تو،غم پرورت هستم ) پشت و پناه تو،غم پرورت هستم
من حیدر کرب و بلا من اکبرت هستم
گفتی به من شبه،پیغمبرت هستم
پهلو شکسته،سینه زخم،چون مادرت هستم
عطش از پا فکنده،تمام جسم و جانم
فرقم شکسته و خون،بگرفته دیدگانم
شده جسمم طعمه ی سم ستوران ستوران
علیک منی السلام بابا حسین جان حسین جان
پدر قرانت به زیر پا فتاده فتاده
زهر جزءش سوره ای بر جا نهاده نهاده
علی اکبر بابا(2)
ای حاصل عمرم،جانم علی اکبر
می روی از دست پدر،نمی کنم باور
در پیش چشمانم،ای شبه پیمبر
آهسته تر میدان برو،جانم علی اکبر
ز خون صورت تو محاسنم خضاب است
لبهای خونی تو،هنوز عطشان آب است
جوانانم،ای بنی هاشم بیایئد بیایئد
مرا یاری،سوی خیمه ها،نمایئد نمایئد
خدا حافظ

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 14:51
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

نوح شهادت حضرت علی اکبر(ع) -( اکبر،از ترک های لبت شرمنده هستم ) * محسن تدین

817

نوح شهادت حضرت علی اکبر(ع) -( اکبر،از ترک های لبت شرمنده هستم ) اکبر،از ترک های لبت شرمنده هستم
بابا،کام عطشانت مرا داده شکستم
آروم،برو پیش دیده ام،عصای دستم
اکبر ،در وداع حرم
بابا، کن شتاب اکبرم
ترسم، جان دهد خواهرم
وای وای ای علی اکبرم
********
بابا،تا صدای نیمه جانت را شنیدم
بابا جسم خود را روی میدان می کشیدم
بابا،تیره شد چشمم ز داغ ات ای امیدم
واکن ،دیده ات را پدر
آمد ،پدرت خون جگر
عمه ،را از این جا ببر
وای وای ای علی اکبرم
********
اکبر،کل میدان پر شده از جسم نازت
اکبر،هم اذانت کشت مرا،هم نمازت
اکبر،من فدای دیدگان نیمه بازت
بنگر خندهای عدو
با من بار آخر بگو
حرفی ای مرا آرزو
وای وای ای علی اکبرم
********
شاعر : محسن تدین

  • چهارشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 15:07
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر تعزیه حضرت علی اکبر -( دارد شنیده می شود آوای تعزیه ) * عباس شاکری

45

شعر تعزیه حضرت علی اکبر -( دارد شنیده می شود آوای تعزیه ) دارد شنیده می شود آوای تعزیه
من هم رسیده ام به تماشای تعزیه
مردی کنار جسم پسر نوحه گر شده
با نغمه حماسی و زیبای تعزیه
دامن گرفته راس پسر را امیر عشق
بر روی خاک صحنه و صحرای تعزیه
سر را به سینه می نهد و گریه می کند
نقش حسین فاطمه بابای تعزیه
صورت به صورت پسرش می نهد پدر
صورت به صورت گل لیلای تعزیه
از رویپیکر پسرش پا نمیشود
حالت گرفته می شود اینجای تعزیه
خاکم به سر مگر که پدر جان سپرده است
گریان شده نگاه همه پای تعزیه
جسم پسر ز تیغ و سنان قطعه قطعه است
قلب پدر شکسته ز اجرای تعزیه
تااینکه خواهری به میان مینهد قدم
تا حل کند به عرصه معمای تعزیه
بیچاره زینب است که شتابان رسیده است
بالا سر برادر تنها

  • پنج شنبه
  • 25
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:38
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

واحد علی اکبر(ع) -( چاره ندارم که عبا بیارم-چاره ندارم ) * عباس شاکری

88

واحد علی اکبر(ع) -( چاره ندارم که عبا بیارم-چاره ندارم ) چاره ندارم که عبا بیارم-چاره ندارم
پاره های جسم تو روش بزارم-چاره ندارم
از غم تو خورده گره به کارم-چاره ندارم
چیزی از این پیکر تو نمونده
کی تو رو به این حال و روز نشونده
زخم سرت دل منو سوزونده
کی منو به خاک سیا کشونده
دارن می خندن پا شو ببین بابا
تن تو ریخته روی زمین بابا
به این جهان اف،از بعد این بابا
جوون لیلا علی اکبرم
مشکل برداشتنت از رو خاکا-عزیز لیلا
آخه شده جسم تو اربا اربا-عزیز لیلا
پاشو ببین عمه میاد سوی ما-عزیز لیلا
شکر خدا لیلا تو را ندیده
ندیده بر سر تو چی رسیده
ببین که کارم به کجا رسیده
یوسف من به خاک خون تپیده
دلم گرفته پاشو اذون بگو
بازم به بابات،یک بابا جون بگو
از آرزوهات تازه

  • چهارشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 15:37
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

شعر روضه حضرت علی اکبر -( آمد آن مهر درخشنده ي احمد مانند ) * محمود ژولیده

1923

شعر روضه حضرت علی اکبر -(    آمد آن مهر درخشنده ي احمد مانند ) آمد آن مهر درخشنده ي احمد مانند
نزد بابا كه كُند رخصتِ ميدان فرزند
آمد آن دلبر نازك بدنِ ناز قدم
چه خرامان برود در بَرِ آن سرو بلند
آمد آن تشنه ي ، شيرين دهنِ ، شير شكار
تا كشد گردن اين قوم دغا را به كمند
ماه شد روبروي حضرت خورشيد بخاك
دست بر سينه ، همه هستي خود را افكند
مستِ رخسارِ پدر بود پسر ، بابا نيز
شرم ، مانع شده بود از لب او گيرد قند
مي كند پشت سرش دست دعا ، اهل حرم
تاق نصرت شده قرآن و به دورش اسپند
داد رخصت پدر و راهي ميدانش كرد
مي رود جان ز تن خسته ي بابا هرچند
حرز لا حول و لا قوه الا بالله
بست بر جبهه و پيشاني اكبر ، سربند
خطبه اي بود نهان در رجز كوتاهش
گوئيا احمد مختار دهد بر همه پ

  • پنج شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت علی اکبر -( ضربه ها پشت سرهم آمد ) * عباس شاکری

47

اشعار شهادت حضرت علی اکبر -( ضربه ها پشت سرهم آمد ) ضربه ها پشت سرهم آمد
بارش نیزه دمادم آمد
بین آن بارش سنگ و نیزه
بر سرت ضربه محکم آمد
رفتم اعضای تو را بردارم
دیدم عضوی ز تنت کم آمد
چون که صورت به رخت بنهادم
عمه ی تو به سراغم آمد
لخته خون گلویت را بست و
نفست کم کم و کم کم آمد
تا ز پهلوت کشیدم نیزه
مادرم فاطمه یادم آمد

شاعر: عباس شاکری

  • پنج شنبه
  • 25
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 11:55
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

شعر حضرت علی اکبر(ع) -( ميروي ميبري از سينه ، دلِ خون پدر ) * مصطفی متولی

1626
2

شعر حضرت علی اکبر(ع) -( ميروي ميبري از سينه ، دلِ خون پدر ) ميروي ميبري از سينه ، دلِ خون پدر
زخمي سوخته ات را كمي آهسته ببر
شانه صبر دلم پشت سرت ميلرزد
چه كنم پير شدم چاره ندارم ديگر
به پدر حق بده كه اينهمه بي‌تاب شده
به خدا ديدن اين منظره سخت است پسر
كه ببينم نَفَسَت بين گلو ذبح شده‌است
يا كه افتاده گلويت سر راه خنجر
ناخودآگاه تمام بدنم تير كشيد
به گمانم بايد دست بگيرم به كمر
اگر از داغ غمت دغ نكنم ميميرم
پاي پهلوي تو با هلهله اين لشكر
عمه‌ات را پسرم گرم در آغوش بگير
شايد آرام شود در بغل پيغمبر
وقت آن است كه از خال لبت دل بكَنم
بعد از امروز دگر داغ تو دارم به جگر
راستي دفعه آخر چه اذاني گفتي
با همان لحن بگو باز ، اناابن الحيدر

شاعر : مصطفی متولی

  • پنج شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:08
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت علی اکبر(ع)-تنها نه از غمت جگرم شعله‌ور شده * مصطفی متولی

1393
3

شعر حضرت علی اکبر(ع)-تنها نه از غمت جگرم شعله‌ور شده تنها نه از غمت جگرم شعله ور شده
داغي به دل زدي كه سرشكم شرر شده
دارد به عرش ميرسد اشراق سينه ات
پيغمبرم زمان عروجت مگر شده؟
ميترسم از رقيه كه بعد از تو دق كند
ازبسكه گريه كرده و نازك جگر شده
داري مرا كنار خودت ميكشي پسر
حرفي بزن ببين پدرت محتضر شده
وضع شكاف زخم سرت هيچ خوب نيست
زير كلاه خوُد تو شق القمر شده
برخيزو اشك چشم مرا روبرو نكن
با نيشخند حرمله دربدر شده
تنها تو را نميشود از خاك جمع كرد
از سنگ ريزه‌ها بدنت ريزتر شده
اينها براي هرچه علي نقشه داشتند
نامت اسير بغض هزاران نفر شده
گويا براي نيزه به پهلوي تو زدن
هر كس كه داشت كينه زهرا خبر شده
وقتيكه در عبا بدنت چيده شد علي
معلوم شد چقدر تنت

  • پنج شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:09
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رحمان نوازنی

شعر حضرت علی اکبر(ع) -( این نیزها که روی تنت قد کشیده اند ) * رحمان نوازنی

1752
2

شعر حضرت علی اکبر(ع) -( این نیزها که روی تنت قد کشیده اند  ) این نیزها که روی تنت قد کشیده اند
انگار تیغ روی محمد کشیده اند
تا اینکه خوب خوب جدایت کنند آه
هر گوشه هر طرف که نباید کشیده اند
بالای زین بمان که وگرنه به رسم کفر
اینها اگر سوار بیفتد... کشیده اند
"فزت و رب کرب و بلا " را بخوان که باز
این ابن ملجمان همگی قد کشیده اند
حتماً نماز شکر ادا کرده اند چون
تکبیرهای ممتد و بی حد کشیده اند
حالا فرشته های خدا هم قلم به دست
بر تکه تکه های توگنبد کشیده اند
از پا نشستم از غم و پائین پای من
تنها برای توست که مرقد کشید ه اند

شاعر : رحمان نوازنی

  • پنج شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شور واحد حضرت علی اکبر(ع)به همراه سبک -( آهسته برو جان من بابا ) * حسین برزی

70

شور واحد حضرت علی اکبر(ع)به همراه سبک -( آهسته برو جان من بابا ) آهسته برو جان من بابا
ای تازه جوانم گل لیلا
بودی دلبرم خوش قد و بالا
ای شبه پیمبر علی جان
امیدم ای رشیدم
صداتو ازدل صحرا شنیدم
لرزیدم وقتی رسیدم
به خاک و خون تپیده تو رو دیدم
واویلا علی اکبرم بابا
بی تو زندگی می شود زندان
یک حرفی بزن تا بگیرم جان
پاشو آمده عمه در میدان
دلخونم،پاشو جوونم
میخوام برم به خیمه نمیتونم
دلخونم رفته توونم
رسیده عمه تا زنده بمونم
واویلا علی اکبرم بابا
بیچاره شدم دلبرم حالا
بعد تو علی اف بر این دنیا
قلبم رو سزونده خنده اعدا
ای شبه پیمبر علی جان
واویلا عزیز لیلا
بمیرم آخر شدی اربا اربا
واویلا غم عظمی
شده پهلویت مثه پهلوی زهرا
واویلا علی اکبرم بابا

شاعر : حسین برزی

دانل

  • پنج شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:21
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شعر مرثیه حضرت علی اکبر(ع) -( خواهم که بوسه زنمت اما نمی‌شود ) * حسن لطفی

2602
8

شعر مرثیه حضرت علی اکبر(ع) -( خواهم که بوسه زنمت اما نمی‌شود ) خواهم که بوسه زنمت اما نمی‌شود
جایی برای بوسه که پیدا نمی‌شود
لب را به هم بزن، نفسی زن که هیچ چیز
شیرین‌تر از شنیدن بابا نمی‌شود
این پیرمرد بی‌تو زمین‌گیر می‌شود
بی‌شانه‌ی تو مانده اگر پا نمی‌شود
هر عضو را که دیده‌ام از هم گشوده است
جز چشم تو، که بر رخ من وا نمی‌شود
خشکم زده کنار تو از خنده‌هایشان
خواهم بلند گردم از اینجا نمی‌شود
ای پاره‌پاره‌تر ز دلِ پاره پاره‌ام
گفتم بغل کنم بدنت را... نمی‌شود
باید کفن به وسعت یک دشت آورم
در یک کفن که پیکر تو جا نمی‌شود
حجله گرفته پای تنت مادرم ببین
اشکم حریف گریه‌ی زهرا نمی‌شود

شاعر : حسن لطفی

  • پنج شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:30
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد