اشعار حضرت ابوالفضل العباس (ع)

مرتب سازی براساس

شب نهم. تاسوعای حسینی -(شام تاسوعا که گویند ای عزیزان امشب است) * هستی محرابی

1403

شب نهم. تاسوعای حسینی -(شام تاسوعا که گویند ای عزیزان امشب است) #حضرت_اباالفضل_العباس_ع
#شب_نهم_محرم_99
#شب_تاسوعای_حسینی

شامِ تاسوعا که گویند ای عزیزان امشب است
عشق بازیِ حسین با حیٌِ سبحان امشب است

چیست امشب چرخِ عالم را مکدٌر کرده است
یوسفی در ابتلاءِ چاهِ زندان امشب است

مجلسِ ماتم به پا شد در زمینِ کربلا
زینبی در آهِ این غم مو پریشان امشب است

ساکنینِ قدس امشب سر به زانوی غم اند
ماهِ ماتم روی عالم شد نمایان امشب است

امشب از این واقعه عالم به محشر آمده
محشرِ کبری که گویند ای عزیزان امشب است

امشب است آن شب که فردا می شود قحطیِ آب
چون وداعِ با اباالفضل و دو دستان امشب است

بر دو دستِ نازنینش بی گمان خنجر گریست
العطشهایِ پُر از آهِ یتیمان امشب است

عزتِ اسلام را سنگِ جفا در هم شکست
خنجرِ بیداد کین بر فرقِ قرآن امشب است

لرزه ای در عرشِ اعلای خدا افتاده است
رُخصتِ عباس از شاهِ شهیدان امشب است

#شب_تاسوعای_حسینی_کربلا
#اباالفظل_العباس_سقای_باوفا
#شهیدان_کربلا_عشقبازی
#خیمه_طفلان_حرم_قحطی_آب
#امام_مظلوم_عاشق_رضا
#خدا_قرب_معرفت_محبت
#هستی_محرابی
@Asharemehrabi

  • جمعه
  • 7
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 11:20
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 اسماعیل تقوایی

زمزمه ونوحه شهادت حضرت ابوالفضل(ع) _مشکی به دوش او امید تشنگان باشد، ای خدای من * اسماعیل تقوایی

1259

زمزمه ونوحه شهادت حضرت ابوالفضل(ع) _مشکی به دوش او امید تشنگان باشد، ای خدای من زمزمه ونوحه شب تاسوعا
مشکی به دوش او، امید تشنگان باشد، ای خدای من
از سوی یک سقا، به طفلان ارمغان باشد، ای خدای من

از سوی دشمن سوی او آید سپاه، بنما مددتا اورسد در خیمه گاه، بنما مدد تا او رسد در خیمه گاه
عباس من عباس من عباس من3
________________________________
این شیر حق باشد، علمدار من وباشد، امید بچه ها
آن قد وبالایش، بود دلداری زینب، میان خیمه ها

چشمم به میدانست وآید بر لبم، یا رب تو رحمی کن به حال زینبم، یارب تو رحمی کن به حال زینبم
عباس من....
___________________________________
آمد به گوش من،زسوی میر وسالارم، ادرک یا اخا
رفتم بسوی او،بدیدم هر دودستش را، از پیکر جدا

آن قامت رعنای او نقش زمین،تیر عدو بر دیده ی آن مه جبین، تیر عدو بر دیده ی آن مه جبین
عباس من.....
___________________________________
پشت وپناه من، توبودی یا ابوفاضل، پشت من شکست
آهی کشم از دل، ز هجران تو می کوبم، دستم روی دست

ای آنکه بودی بر حسینت تکیه گاه،بعد تو ماندم بی معین وبی پناه، بعد تو ماندم بی معین وبی پناه
عباس من....

شعر:اسماعیل تقوایی

  • جمعه
  • 7
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 13:58
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

زمینه حضرت عباس -( اُفتاد علم...شرمنده‌ام داداش) * آرمان صائمی

533

زمینه حضرت عباس  -( اُفتاد علم...شرمنده‌ام داداش) اُفتاد علم...شرمنده‌ام داداش
شرمنده‌ام...كه زنده‌ام داداش
دستم فدا سرت..چشمم فدا سرت
پاشو برو حرم...فكر منم نباش

پاشو برو جان مادرت**پاشو برو سمت خيمه‌ها
اينجا نمون اى برادرم**دارن ميرن سمت دخترا

تو اين سينم پُر از درده
پاشو برو داداش حرمله نامرده
-
بنددوم
-
مشک و زدن...رفت آبروى من
نقش بر آب...شد آرزوى من
هركارى كه ميشد..كردم ولى نشد
ديدم كه حرمله..خنديد به روى من

گريه نكن پيش چشم من**اشكات منو آتيشم زده
ناله نزن اينجورى داداش**گريه نكن حال من بده

غم چشمات پيرم كرده
پاشو برو داداش حرمله نامرده
-
بندسوم
-
زهرا رسيد...بالا سرم حسين
شد غرق خون...پا تا سرم حسين
ميبينى حالمو..زخماى بالمو
غارت شده تنم...حتى سرم حسين

با تيغ و تير هِى منو زدن**تا اُفتادم من روى زمين
ديگه نشد تا خيمه بيام**شرمنده‌ام من فقط همين

غم خيمه چه بى حده
پاشو برو داداش حرمله نامرده
-

  • سه شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 22:54
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

واحد حضرت اباالفضل(ع) -(سقای لب تشنگان،ابوفاضل مدد) * الیاس محمدشاهی

560

واحد حضرت اباالفضل(ع) -(سقای لب تشنگان،ابوفاضل مدد) بنداول

سقای لب تشنگان،ابوفاضل مدد
امیری بر انس و جان،ابوفاضل مدد
پشت و پناهه حسین،قمر هاشمی
اسطوره ای در جهان،ابوفاضل مدد

بر دامت اسیرم،ای نعم الامیرم
از دره خونتون،من جایی نمیرم

نمونه ی حیدری،به واللهه محشری
ازهمه خوبان سری،ساقیه آب آوری

یاابالفضل

بنددوم

سایه ی روی سرم،ابوفاضل مدد
ای پادشاهه کرم،ابوفاضل مدد
حاجت قلبه زارم،به خدا همینه
کی میبریم تاحرم،ابوفاضل مدد

توپهلوان و یلی،احلی من عسلی
علمداره کربلا،ماهه بی مثلی

هر طپشه قلبمه،شهنشه علقمه
امیدی برماهمه،ای پسر فاطمه

یاابالفضل

بندسوم

حک شده روی دلم،ابوفاضل مدد
بر دره تو سائلم،ابوفاضل مدد
تا به ابد نوکره خونتم چون آقا
لطفه توشد شاملم،ابوفاضل مدد

عشقه تو تاب وتبم،ذکره روی لبم..
عنایته خاصته،که نوکره زینبم

دلآوری ابالفضل،یه لشکری ابالفضل
شیره نری ابالفضل،تاج سری ابالفضل

یاابالفضل

  • جمعه
  • 8
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 19:31
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

زمینه شب نهم محرم -(دلخوشیه اهله حرم ساقی العطشان) * الیاس محمدشاهی

556

زمینه شب نهم محرم -(دلخوشیه اهله حرم ساقی العطشان) بند اول

دلخوشیه اهله حرم(ساقی العطشان 3)
قوَّتِ زانوهای من(امیده طفلان 3)

شده توخیمه قحط آب،گرفته دلشوره رباب
کجایی عباس
تو رو به حق فاطمه، برگرد زِ نهره علقمه
رقیه تنهاس

خالیه مشکت چشمه تو دریا
سرت رو پایِ حضرت زهرا

(واویلتا2آه و واویلا3)

بند دوم

با رفتنت تنهاشدم (ای تکیه گاهم3)
پاشیده ازهم لشکرم(پشت و پناهم3)

دستت شده ازتن جدا،فرقت زِ کینه شد دوتا
عزیز برادر
سه شعبه تیره تو چشت،کم شده حجم بدنت
امید خواهر

رَمَق نمونده به پیکره تو
عجب شکافی خورده سره تو

(واویلتا2آه و واویلا3)

بند سوم

نکش پاهاتو رو زمین(دلم میلرزه3)
بعده تو ناموس منو( چشمای هرزه3)

غرغه به خونی روزمین،خوردی عموده آهنین
وای از جسارت
خواهرم و نامحرما، غارت معجر چادرا
میرن اسارت

فاطمه اینجا پیشت نشسته
کبوده بازوش پهلوش شکسته

(واویلتا2آه و واویلا3)

  • دوشنبه
  • 9
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 18:16
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

بلای جانی -(آب بلای جانی) * محمدرضا سروری

1011
3

بلای جانی -(آب بلای جانی) بلای جانی

آب بلای جانی

به سینه می سوزانی

سرود غم می خوانی

درد مرا می دانی

رقیه می گریانی

سراب هر عطشانی

******

آه ای آب روان دردِ تشنه لبان برده تابِ تنِ سقا

زخمه از دل و جان تا اعماق نهان خورده در گذر دریا

چه خوش خرامانی ، در این بیابان ها

تو می روی امّا ، به دور عطشان ها

خروش امواجت ، به دیده می بینم

سکوت طفلان را ، چگونه برچینم؟

آب روان را تشنه لبان را حسرت لب ها شد

سوزش گرما در دل غم ها باعث تب ها شد

آب بلای جانی

******

آه این درد گران طفل بسته زبان دیدم فتاده بود از پا

در هر پیر و جوان حسرت مانده عیان طاقت بریده بود از نا

دو دیده می دوزم ، به موج مواجت

به سینه می سوزم ، میان امواجت

کنار آب خوش ، فتاده غمگینم

نمی خورم از آب ، عوض نشد دینم

آب روان را تشنه لبان را حسرت لب ها شد

سوزش گرما در دل غم ها باعث تب ها شد

آب بلای جانی

******

آه از جور خزان دست ظلم زمان آتش زده به سر تا پا

بیداد و الامان از نای عاشقان دارد به گوش جان آوا

نه العطش کاهش ، نه خیمه آرامش

ستم در این سامان ، گرفته افزایش

دو دیده ها بر ره ، به چشم دل بینم

نشد مراد دل ، به رنگ تسکینم؟

آب روان را تشنه لبان را حسرت لب ها شد

سوزش گرما در دل غم ها باعث تب ها شد

آب بلای جانی

******

آه ای خاک بلا دشت کرب و بلا ظالم شکسته دل ها را

در سوگ باغبان اندوه بی کران ماتم نشسته گل ها را

به غنچه ای تنها ، چه می توان گفتن؟!

شکوفة غم ها ، به سینه بشکفتن

چکاچکی خونین ، جدال شمشیرست

صدای پای آب ، سرود تبخیرست

آب روان را تشنه لبان را حسرت لب ها شد

سوزش گرما در دل غم ها باعث تب ها شد

آب بلای جانی

******

  • جمعه
  • 3
  • تیر
  • 1401
  • ساعت
  • 19:48
  • نوشته شده توسط
  • محمدرضا سروری
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

شهادت حضرت عباس(ع)شب تاسوعا -( تو بِری کسی برام نمی مونه ) * علیرضا خاکساری

470
-1

شهادت حضرت عباس(ع)شب تاسوعا -( تو بِری کسی برام نمی مونه ) تو بِری کسی برام نمی مونه
تو بِری پس کی منُ یاری کنه ؟
تو بِری علم می مونه رو زمین
تو بِری پس کی علمداری کنه ؟

تو که باشی خاطرم جَمعه داداش
تو باشی دلی پر از غم نمی شه
هیچ کسی نِمی ره سمت خیمه ها
مویی از سرِ کسی کم نمی شه

تو بِری به کی دلم رو خوش کنم ؟
تو بِری من تک و تنها می مونم
تو بِری اُمیدی هم نمی مونه
دیگه اَشهَدَم رو باید بخونم

نه دیگه قاسمی توی خیمه هاست
نه برام مونده علی اکبری
ولی بازم همه دلخوشیم اینه
یه تنه برای من یه لشگری

ای بنازم به سر دوش تو که
تکیه گاهی واسه دخترم می شد
چه قَده خواستنیه رقیه جان
بغل تو خواستنی ترم می شد

دل زینب به تو قُرصه ای داداش
قول داده که از تو چشم برنداره
تو که باشی دختر سه ساله مون
دیگه دلشوره ی معجر نداره

بی کسم ولی همه کسم شدی
تو بِری گره میفته به کارم
سرپناه من بازم خداروشکر
اگه اکبر ندارم تو رو دارم

آب تکون نمی خوره تو دل من
خدا واسم از تو بهتر نداره
این قَده خوبی باید داد بزنم
هیچ کی مثله من برادر نداره

هرچی از وفای تو بگم کَمه
تو فداکاری زبون زَدی داداش
دشمنت امان نامه آورده بود
دست رد به سینه شون زدی داداش

الهی فدای تو بشه حسین
یکی از خاطرخواهات خود منم
یه جوری برادری کردی برام
که نمی تونم ازت دل بکَنَم

هر دو پاره ی تن من اید داداش
برا من فرقی نداری با حسن
مادر من به تو میگه پسرم
پس تو هم منُ داداش صدا بزن

شدی آب آور خیمه های من
مشک آب بچه ها به دوش تو
جگرت می سوزه وقتی می رسه
ناله ی واعطشا به گوش تو

نکنه می خوای به میدون بزنی
نکنه وعده ی آب می خوای بِدی
نکنه برا علی اصغرش
یه امیدی به رباب می خوای بدی

می دونم می خوای که با دست خودت
روی زخم سینه مرهم بذاری
می دونم به چی داری فکر میکنی
دل به دریا بزنی آب بیاری

ولی ۴هزار کمون به دست میخوان
تا می شه خون به دل حرم کُنن
من از این می ترسم آخر توی راه
بی هوا دو دستتُ قلم کنن

به خدا به شب نمی کِشم اگه
تُو رو هم تو روز روشن بِزَنَن
می دونی چی به سَرَم میاد اگه
به سرت عمود آهن بِزَنَن

با خسوف تو خودت هم می دونی
ماه خوش منظر من دِق می کنم
تیر به مَشکِت بِزَنَن فدا سرِت
تیر به چشمت بِزَنَن دِق می کنم

الهی یکی باشه عصر دهم
چشمای خواهرمونُ بگیره
چه جوری طاقت بیاره ببینه
سرت از پهلو رو نیزه ها میره

تو بِری همین قَده برات بِگَم
گره از روسری‌ا وا می کُنَن
سر گوشواره ی دخترای من
خولی و حرمله دعوا می کُنَن

بعد تو شمر و سنان جَری می شَن
می زَنَن به روی نیزه سرِ تو
می ریزَن خیمه رو غارت می کُنَن
به اسیری می بَرَن خواهرتو

بچه هام بعد تو همسفر می شَن
با سَنان بی حیا و بد دهن
هر چی که لایق مادرشونه
شمر و حرمله به خواهرت میگَن

اینا قصدشون اینه با کُشتنت
منُ هم با غصه ی تو بکُشَن
تو دلت میاد که من گریه کنم
ولی شمر و حرمله کِل بِکِشَن

  • یکشنبه
  • 9
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 11:05
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

زمزمه شب تاسوعا با امام زمان و گریز به شهادت و مصائب حضرت اباالفضل العباس (ع) * رامین برومند

773
2

زمزمه شب تاسوعا با امام زمان و گریز به شهادت و مصائب حضرت اباالفضل العباس (ع) زمزمه شب تاسوعا با امام زمان و گریز به شهادت و مصائب حضرت اباالفضل العباس (ع)

«بند اول»

سلام ای مهربون آقا

شما که کل احساسی

کنار قتلگاهی یا

کنار کف العباسی

-

کجایی ای پناه من

دل من مست و مدهوشه

کنار خیمه گاهی یا

پایین پای شش گوشه

-

کجایی یوسف زهرا

کجایی دلربای من

اگر که صحن عباسی

دعایی کن برای من

بیا آقا بسه دوری تو با هجران دلای مارو سوزوندی

میشد کاشکی میومدی خودت امشب برامون روضه میخوندی

«بند دوم»

میدونم کربلایی تو

بگو از حالِ تاسوعاش

ما که قسمت نشد باشیم

میون کربلایی هاش

-

بیا ماگریه کن میشیم

بخون مولا تو غمنامه

بگو از غصه ی عباس

خودت بعد از امان نامه

-

بگو از حال دلتنگیش

بخون که دل شده بیتاب

از اینکه زیر لب میگفت

شدم شرمنده ی ارباب

خودت آقا بخون روضه اگر که رفتی تویه خیمه ی آخر

ز حال زار ِ رباب و بگو تو از تلظی کردن اصغر

«بند سوم»

بگو از خشکی لب ها

بخون احواله رقیه

بگو از قحطی آب و

بگو بی حاله رقیه

-

ولی با اینکه بی حاله

نشسته پیش گهواره

لالایی میگه تا اصغر

بخوابه تویه گهواره

-

ولی امشب شب ِ عشق و

شب شور است و احساسه

بخون که این دلم تنگه

غم حضرت ِ عباسه

تو میدونی چی شد سقا چطور با هیبتش افتاد

بدون دست از اون مرکب به روی صورتش افتاد

«بند چهارم »

امون از اون دمی که پاش

تویه بند رکاب گیر کرد

مرکب ، رم کرد و راکب رو

تو نخلستون زمین گیر کرد

-

امون از تیر تو چشمش

که مثل ابر خونباره

تمام آبروش رو خاک

میریخت از مشک صدپاره

-

یه شیر زخمی رو تنها

تموم اهل لشکر زد

یکی با سنگ وتیغ و تیر

یک سر نیزه بد تر زد

امون از اون تنی که شد مث نیزاره تو صحرا

رو خاک افتاد گذاشت آخر سرش رو چادر زهرا

«بند پنجم »

حسین اومد ولی با غم

کناره صاحب پرچم

ولی به خیمه ها برگشت

با قدی که شده بود خم

-

حسین بر صورت اصحاب

اومد و بوسه زد اما

نبوسید چون نمونده بود

چیزی از صورت سقا

-

حسین برگشت نگاه اما

به اونها که زدن میکرد

یک اومد با سر نیزه

تنش رو زیر و رو میکرد

فدای اون سری که شد ز رأس مرکب آویزون

همش هی دست به دست میشد میچرخید تویه اون میدون

✍?رامین برومند(زائر)

  • سه شنبه
  • 11
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 11:11
  • نوشته شده توسط
  • رامین برومند(زائر)
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه سینه زنی شب تاسوعا سبک همه جا کربلا * مرتضی محمودپور

1131

نوحه سینه زنی شب تاسوعا سبک همه جا کربلا ◾نوحه سینه زنی
◾شب تاسوعا
سبک همه جا کربلا

◾بنداول
یاس ام البنین ساقی کربلاست
پیش چشم همه دستش از کین جداست
پاره شد مشک آب
رفته اصغر بخواب
آه و واویلتا آه و واویلتا(۲)

◾بنددوم
آبروی حرم آبروی خداست
پاسدار حرم ساقی کربلاست
صورتش همچو ماه
در میان سپاه
آه‌ و واویلتا آه و واویلتا(۲)

◾بندسوم
در پناه حسین سر به زیر آمده
بهر یاری او همچو شیر آمده
گر چه دیده‌تر است
ثانی حیدر است
آه و واویلتا آه و واویلتا(۲)

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • شنبه
  • 15
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 15:13
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

علمدارنیامد(آزادوار) *

7736
13

علمدارنیامد(آزادوار) شعر شب تاسوعای حضرت عباس

دلم شدپر احساس

فضا پر شده از بوی گل یاس

هوای حرم حضرت عباس

علمدار نیامد سهپدار نیامد

خدا ساقی و سردار نیامد

و آن شیر دلیر حرم حضرت ارباب

همان ساقیه لب تشنۀ این آب

علمدار نیامد سهپدار نیامد

خدا ساقی و سردار نیامد

ای اهل حرم میرو علمدار نیامد

ساقی و یل و سید و سالار نیامد

علمدار نیامد سهپدار نیامد

خدا ساقی و سردار نیامد

شیر سرخ شه خوبان پسر شاه ,وزیر عربستان

همان کس که بدادست برای لبه تشنه چو دو دستان

ای اهل حرم شاه حرم رفت ز دنیا

آمد به برش مادر او حضرت زهرا

علمدار نیامد سپهدار نیامد

خدا ساقی و سردار نیامد

ای سینه زنان دست علمدار فتاده

بر چشمه عزیزش

  • سه شنبه
  • 1
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 07:48
  • نوشته شده توسط
  • مصطفی آزادوار(محب)
ادامه مطلب

حضرت عباس ع -(شب جمعه دلم میل حرم کرد، هوای روضه ی مَشک و علَم کرد!) * هستی محرابی

5693
9

حضرت عباس ع -(شب جمعه دلم میل حرم کرد، هوای روضه ی مَشک و علَم کرد!) #شب_جمعه_شب_حسرت_کربلا

شب جمعه دلم میل حرم کرد

هوای روضه ی مَشک و علَم کرد

به قربانِ حسین و کربلایش
فدای گنبد و گلدسته هایش

همه صحن و سرا لبریزِ احساس

چه می چسبد بخواند روضه را یاس

چه شوری دارد این ایثار و اخلاص

حرم با روضه ی دستانِ عباس

چه زیبا، خواهرش زینب هم آمد

و چای روضه را با اشک دم کرد

عجب حال و هوا و عطرِ اسپند

بگو تو قیمت این لحظه را چند؟

و شاید مادرِ سقا هم آمد

یقیناً حضرتِ زهرا هم آمد

ز بس که دارد این دردانه را دوست

وَ قطعاً روضه خوان اصلاً خود اوست

دلش در اضطراب و مو پریشان

سرِ عباس را گیرد به دامان

بساطِ عاشقی باشد مهیا

دلِ ام البنین و داغِ دریا

نداند از غمِ طف

  • پنج شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 15:26
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
استاد محمد جواد غفورزاده

اشعار شهادت حضرت ابالفضل(ع)-(ای اهل حرم میر علمدار نیامد)به همراه دانلود سبک *استاد محمد جواد غفورزاده

108712
1155

اشعار شهادت حضرت ابالفضل(ع)-(ای اهل حرم میر علمدار نیامد)به همراه دانلود سبک ای اهل حرم میر علمدار نیامد
سقای حرم سید و سالار نیامد

علمدار نیامد علمدار نیامد
ای هم‌سفـران مـاه بنـی هاشمیان کو؟

آرام دل و دیده و آرامش جان کو؟

آیینه‌ی عشق از پی دیدار نیامد
علمدار نیامد علمدار نیامد

دل‌هـای پریشـان شـده شیرازه ندارد
گنجـایش انـدوه و غـمِ تازه ندارد
دل خون شد و مجنون شد و دلدار نیامد
علمدار نیامد علمدار نیامد

آن گل که چمن عاشق بوسیدن او بود
آن ماه که ما را هوس دیدن او بود
صد بار به ما سر زد و این بار نیامد
علمدار نیامد علمدار نیامد

برگـرد عمـو! دل هـوس آب نـدارد
امشب بـه خدا دیده‌ی ما خواب ندارد
ای پردگیـان محـرم اسـرار نیامد
علمدار نیامد علمدار نیامد

شاعر : محمد جوا

  • شنبه
  • 11
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 05:46
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
استاد سید رضا موید

شعر حضرت عباس-(چرا ای غرق خون از خاک صحرا بر نمی خیزی) *استاد سید رضا موید

6666
10

شعر حضرت عباس-(چرا ای غرق خون از خاک صحرا بر نمی خیزی) چرا ای غرق خون از خاک صحرا بر نمی خیزی
حسین آمد به بالینت تو از جا بر نمی خیزی
نمــــــاز ظــــــــــهر را با هم ادا کردیم در مَقتل
بُود وقت نماز عصر تو از جا بر نمی خیزی
خیام کودکان خـــــــــالی از آب است و پر افغان
چرا سقای من از پیش دریا بر نمی خیزی
عدو از چار سو آهنـــــــــــــگ یَغمای حرم دارد
چرا آخر برای دفع اعدا بر نمی خیزی
منــــــــــــم تنها و تن های عزیزانم بخون غلطان
چرا بر یاری فرزند زهرا بر نمی خیزی
شکست از مــــرگ تو پُشتم برادر مرگ تو کُشتم
که می دانم دگر از خاک صحرا بر نمی خیزی
دستم تکیه کن بــــــــــــــرخیز با من در برِ زهرا
چو می بینم زبی دسیت کز جا بر نمی خیزی

شاعر:اس

  • شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:53
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
حاج علی انسانی

شعر حضرت عباس-(ای خداوند ادب، بنده ی عشق) *حاج علی انسانی

2335

شعر حضرت عباس-(ای خداوند ادب، بنده ی عشق) ای خداوند ادب، بنده ی عشق
کشته مهر و وفا، زنده عشق
ادب و عشق و وفا، مرهونت
همت و جود و سخا، مدیونت
شرف و غیرت و مهر و احساس
جاودانی زتو باشد- عباس (ع)
پیش سرو قدت، از خجلت خویش
سرو افراخته قد- سر در پیش
نخل جودی تو و- احسان، ثمرت
صد چو حاتم- چو گدایان به درت
پسر شیر دل شیر خدای
شاه بیت غزل عشق و وفای
سرمه ی چشم ملک، خاک رهت
مشتری، مهر- به چهر چو مهت
بسکه ماه رخ تو دل می برد
دل زدیوانه و عاقل می برد
عاشقان ریزه خور خوان تواند
جمله طفلان دبستان تواند
عقل- مبهوت وفاداری تست
عشق، حیران فداکاری تست
مشعل عشق، تو افروخته ای
شمع را سوختن آموخته ای
جز تو ای باخته سر در ره عشق
کیست؟ استاد به دانشگه عشق

  • شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:02
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

شعر سینه زنی شهادت حضرت عباس(ع) -( لب تشنه ، بر لب آب با خون وضو گرفتم ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

10081
33

شعر سینه زنی شهادت حضرت عباس(ع) -( لب تشنه ، بر لب آب با خون وضو گرفتم ) لب تشنه ، بر لب آب با خون وضو گرفتم
با خون وضو گرفتم
پاداش نوکری را خون گلو گرفتم
خون گلو گرفتم
دستم ز تن جدا شد
در راه دین فدا شد 2
بابم علی خبر داد روز ولادت من
روز ولادت من (2)
هم از شکستن سر ، هم از شهادت من
هم از شهادت من
دستم ز تن جدا شد
در راه دین فدا شد 2
عشق عزیز زهرا باشد عبادت من
باشد عبادت من
زهرا چرا نیاید بهر عیادت من
بهر عیادت من
دستم زتن جدا شد
در راه دین فدا شد 2
لبتر نکردم از آب یاد لب سکینه
یاد لب سکینه
من اوفتاد ه بودم از پا او می زند به سینه
او می زند به سینه
دستم ز تن جدا شد
در راه دین فدا شد 2
چشم به راه و مانده تیغ معاندین کو
تیغ معاندین کو
سر را سپر نمدم عمود آهنین کو

  • جمعه
  • 26
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
حاج علی انسانی

شعر سینه زنی شهادت حضرت عباس(ع) -( عباسم و فرمانده کل قوایم ) *حاج علی انسانی

5382
12

شعر سینه زنی شهادت حضرت عباس(ع) -( عباسم و فرمانده کل قوایم  ) عباسم و فرمانده کل قوایم 2
فرزند دلربای علی مرتضایم
بر کودکان آب آورم ، سردار و میر لشکرم
الله اکبر 2
هر چند کام خشک سقا تر نگردد 2
بی آب به سوی خیمه زنده بر نگردد
افتاده از دستم علم ، دستم ز پیکر شد قلم
الله اکبر 2
یکدم قدم گر بر سر نعشم گذاری 2
جان برون از پیکرم را بر تن آری
بگذار پا بر چشم من ، بنگر ز خون تر چشم من
الله اکبر 2
بودم فدایی تو از طفلی برادر 2
گرد سرت قنداقه ام گردادنده مادر
هم ساقی لب تشنگان ، هم خیمه ها را پاسبان
الله اکبر 2

شاعر : حاج علی انسانی

  • جمعه
  • 26
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:05
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
حاج علی انسانی

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( الا ای آن که در خون غوطه دادی پیکر خود را ) *حاج علی انسانی

3198
1

شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( الا ای آن که در خون غوطه دادی پیکر خود را ) الا ای آن که در خون غوطه دادی پیکر خود را
سرت نازم که افکندی به پای حق سر خود را
لب خشکت سخن از همّت و مردانگی گوید
که کامت خشک بود و تر نکردی حنجر خود را
تو ای مه چون حلالم کردی و گشتم تماشایی
اگر خواهی ببینی باز کن چشم تر خود را
دو چشمم کشته سقا اشک افشانت و می گوید
مخور غم گر که بینی چاک چاک آب آور خود را
دلم چون چشم تو خون گرید اَمّا خصم می خندد
زند کف گویدم دادی ز کف سر لشکر خود را
اگر بی اختیارم برسر نعش تو حق دارم
که بی تو لشکر جق داد از کف سنگر خود را
دگر امشب ندارد خواب ره در چشم طفلانم
گرفتم این که برگردم چه گویم دختر خود را
مرا خواندی برادر بهر اول بارو دانستم
که خواهم دید بر بالین

  • پنج شنبه
  • 16
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

شهادت حضرت عباس (ع) -( علمدار توام گرفتار توام ) * سید محسن حسینی

2543
3

شهادت حضرت عباس (ع) -( علمدار توام گرفتار توام ) علمدار توام گرفتار توام
عزیز فاطمه خریدار توام
تویی ماه تمامم تو پیر و امامم تویی ذکر مدامم
حسین جانم حسین (2)
*****
بیا در علقمه نگار نازنین
تماشایی شده گل ام البنین
تو هستی بود و هستم ز جامت مست مستم جدا شد هر دو دستم
حسین جانم حسین (2)
*****
منم ساقی ولی شکسته ساغرم
شده سقا خجل ز طفلان حرم
تب و تابی ندارم دُر نابی ندارم دگر آبی ندارم
حسین جانم حسین (2)
*****
کنارعلقمه به پیش چشم یاس
به مشک کودکان کنم من التماس
بیا ماه دل آرا چکیده اشک سقا روی دامان زهرا
حسین جانم حسین (2)
*****
ببین شرمندگی بجانم زد شرر
بسوی خیمه ها نمی آیم دگر
بجانم زد شراره نگاه شیر و خواره میان گاهواره
حسین جانم حسین (2)

  • دوشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 12:47
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

نوحه شهادت حضرت عباس (ع) -( مانده روي زمين تمام هستم حسين ) * سید محسن حسینی

3264
4

نوحه شهادت حضرت عباس (ع) -( مانده روي زمين تمام هستم حسين ) مانده روي زمين تمام هستم حسين
بـر سـر راه تو فتاده دسـتم حسين
تا که من زنده ام از تو شرمنده ام
مستم ز جـام تو هستم غـلام تو
* * * * * * * * * *
به تماشا بيـا اي دلبر نازنين
تشنه پرپر شده لاله ام البنين
بهتر از جان من دين و ايمان من
مستم ز جام تو هستم غلام تو
* * * * * * * * * *
قبله من ببين مـرا به حـال سجود
مست مستم ز عطر بوي ياس کبود
به لب علقمه آمده فاطمه
مستم ز جام تو هستم غلام تو
* * * * * * * * * *
به تماشاي من بيا بيا از حرم
شده از هم جدا دو دست و مشک و علم
تو ببين اشگ من گريه مشگ من
مستم ز جام تو هستم غلام تو
* * * * * * * * * *
سـيد و سـرور و مولي الموالي حسين
کم بزن بوسه بر دو دست خا

  • دوشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 12:58
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

دانلود متن و سبک نوحه حضرت ابوالفضل -( عبّاس علمدار کجایی که حسین یار ندارد ) * محمدرضا سروری

26447
28

دانلود متن و سبک نوحه حضرت ابوالفضل -( عبّاس علمدار کجایی که حسین یار ندارد ) حسین یار ندارد
عبّاس علمدار کجایی که حسین یار ندارد
تنها شده او یـاور و سرلشکـر پیکار ندارد
یار دِگـری روبـروی دشمـن غـدّار ندارد
هنگامة رزم است و دگر میر سپهدار ندارد
عبّاس علمـدار کجایی؟ سردار سپهـدار کجایی؟
بازآ که حسین یار ندارد سرلشکـر پیکـار ندارد
بـازآ بـه حـــرم یـار دلـاور
گردیده حسین بی کس و یاور
ای یار به خون خفتـه کجایی ؟
دل ها شـده در غصـّه شنـاور
چشمـان ترم بوده به دستـت
دلخوش به دو چشم حق پرستـت
بـاور نکنـم گر چـه دو دیـده
در دجلة خون دیـده نشستـت
سقـّای وفـادارم عبـّاس علمـدارم
دست قلمـت کو؟ مشک و علمت کو؟
عبّاس علمدار کجایی که حسین یار ندارد
عبّاس علمـدار کجایی؟ سردار سپهـدار

  • سه شنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 03:54
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

#واحد #قتلگاه شب تاسوعا -(هر جوریه پاشو برادر) * محسن طالبی پور

1734

#واحد #قتلگاه شب تاسوعا -(هر جوریه پاشو برادر) هر جوریه پاشو برادر
از قتلگاه زینب و ببر
موندن میون نامحرما
سخته برا دختر حیدر
پشت پناهم پاشو کمک کن باید برم خیمه ولی می لرزه زانوم
چشای خیسم سیاهی میره نمی زاره از جا بلند شم درد پهلوم
برات بمیره خواهرت
خاکی شده موی سرت
جدا شد از هم پیکرت
برادر غریب من

رو خاکی ای آسمون چرا
از پهلوهات می ره خون چرا
جسمت همه رفته به غارت
می گرده این ساربون چرا
چشمت زدن ای غریب مادر این جای سنگ چیه رو پیشونیت نشسته
عوض شده وای حالت دستات انگار تموم استخوناتم شکسته
فدای تو هر چی دارم
دیگه توونی ندارم
این نیزه رو در بیارم
برادر غریب من

  • چهارشنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:47
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

خیمه ها در خطر است -(ای علمدار رشیدم برخیز خیمه ها در خطر است) * محمدرضا سروری

1201

خیمه ها در خطر است -(ای علمدار رشیدم برخیز خیمه ها در خطر است) خیمه ها در خطر است

ای علمدار رشیدم برخیز خیمه ها در خطر است
ای سپهدار شهیدم برخیز زینبم منتظر است
ای وفـادار وحیدم برخیز کودکم دیده تر است
ای مرا یار سعیدم برخیز وقت رزم دگر است
******
برخیـز ، ای علمدار ای ساقی وفـادار
برخیز ببین حسینت تنها شده به پیکار

عباس باوفـا تو علمـدار لشکری
نور دوچشـم زادة زهرای اطهری
امید کودکان حرم بر دو دست توست
باور نمی کنم که أخـا پاره پیکری

دیدم به دشت خون دریای لاله گون
جسم تو را نگون ای عباسم ، ای سقایم

ای علمدار رشیدم برخیز خیمه ها در خطر است
******
برخیز و یاوری کن بازم دلاوری کن
با یک سپـاه کامل تنها ، برابری کن

برخیز و روبه روی ستم کن دلاوری
تیغ دو دم

  • یکشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:30
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

یا حسین کو علم عباست ؟ -(رفته تا علقمه با مشک و علم) * محمدرضا سروری

2192
1

یا حسین کو علم عباست ؟ -(رفته تا علقمه با مشک و علم) کو علم عباست

یا حسین کو علم عباست ؟
دیده محترم عباست
دست از تن قلم عباست
جان فدای قدم عباست
******
رفته تا علقمه با مشک و علم
یادش افتاده صغیران حرم
حیف دستان رشیدش شده از شانه قلم
ساقی آب آور ، بی‌کس و بی‌یاور

ساقی و دست جدا پرچم افراز خدا
روی ساحل شده لب‌تشنه رها
ساقی آب آور ، بی‌کس و بی‌یاور

رفته از دست حسین سردارش
غرق خون گشته علم بردارش
آه و افغان شده بر لب جاری
بی دلاور شده در پیکارش

دیده‌ای به خیمه‌گاه دیده‌ای به نای شاه
می‌رود دست تهی به گود سرخ قتلگاه
بعد آن میر علم ، ساقی آب آور ، بی‌کس و بی‌یاور

یا حسین کو علم عباست ؟
******
خون شده چشم حرم در غم او
مانده بر خاک بلا پرچم او
مشک

  • یکشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 13:44
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

مرحبا میروفا -(از دل علقمه آمد این صدا مرحبا میر وفا) * محمدرضا سروری

2531

مرحبا میروفا -(از دل علقمه آمد این صدا   مرحبا میر وفا) مرحبا میروفا
از دل علقمه آمد این صدا مرحبا میر وفا
تشنه از آب روان گشته جدا مرحبا میر وفا
ردّ دستان ترش مانده به جا مرحبا میر وفا
دیده در آب روان روی أخا مرحبا میر وفا
*****
ساقی تشنه که سرخیل دلاورها بود
فاتح شط فرات از همه باورها بود
آب ناخورده به آئینة علقم پس داد
در دل آب روان عکس برادرها بود
ردّ دستان ترش بر دل علقم باقی
روی لبهای فرات حسرت کام ساقی
( تشنه باشی و ننوشی به هوای دگری )
بسته بر سینة آئینه عجب میثاقی
از دل علقمه آمد این صدا مرحبا میر وفا
******
آب خوش موج زنان پیش لبانِ تشنه
هوس انداخته در
عمق دهان تشنه
برتر از اهل وفا از لب آن می گذرد
کرده تدریس وفا با دل و جان تشنه
مرحبا می

  • یکشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 13:52
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

#واحد حضرت #عباس علیه السلام -(افتادی و لشکرم افتاد) * محسن طالبی پور

2776

#واحد حضرت #عباس علیه السلام -(افتادی و لشکرم افتاد) #واحد حضرت #عباس علیه السلام

افتادی و لشکرم افتاد
افتادی و خواهرم افتاد
ادرک اخا گفتی و دیدم
تو قتلگاه مادرم افتاد
وقتی برادر افتادی از زین شد از غمت خاک دو عالم بر سر من
جسمت برادر به هم می ریزه بلند نشو به احترام مادر من
آه ای برادر پا نشو
این دم آخر پا نشو
می میره مادر پانشو
سقای دشت کربلا

تنها امید قیام من
پشت و پناه خیام من
تا که تو هستی حرم امنه
ای ذوالفقار نیام من
حالا که جسم تو روی خاکه انگار داره پشت همه عالم می لرزه
ای غیرت الله چشماتو وا کن دور و بر خیمه پر از چشمای هرزه
گرچه شده دستات قلم
تکیه بزن به این علم
دشمن رسیده به حرم
سقای دشت کربلا

  • چهارشنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:54
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 2 شهادت حضرت عباس(ع) ـ ذکر / واحد سنگین ـ دست -(هر دو دستِ تو ببویم بكشم بر سر و رویم) * حسن ثابت جو

925
2

سبک 2 شهادت حضرت عباس(ع) ـ ذکر / واحد سنگین ـ دست -(هر دو دستِ تو ببویم بكشم بر سر و رویم) سبک ۲ ـ ذکر / واحد سنگین ـ دست
هر دو دستِ تو ببویم
بكشم بر سر و رویم
با دو دستم ز رخِ تو
خون و خونابه بشویم
بر زمین پای خودت می كشی ای سالارم
پشت من بعد تو بشكسته و من بی یارم
سرو افتاده به خاكم
داغ تو كرده هلاكم
ابوفاضل ـ ابوفاضل(۴)
بده قدری تو جوابم
از غمت خانه خرابم
چه بگویم به رقیه
به سكینه به ربابم
ای برادر دلم از زخمِ سرت می سوزد
دانم از تشنگی حتی جگرت می سوزد
رفتی ای پشت و پناهم
ای علمدارِ سپاهم
ابوفاضل ـ ابوفاضل(۴)
مرو ای دار و ندارم
ای اخا چاره ی كارم
آمده بهرِ تسلی
فاطمه مادرِ زارم
مادرم آمده تا نازِ تو دلخون بكِشد
تیرِ بنشته به چشمانِ تو بیرون بكِشد
علقمه غرقِ گلِ یاس
آمده مادرِ عبا

  • جمعه
  • 30
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 23:09
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 19 ـ ذکر / واحد ـ باب الحوائج -(اگر که دل شکسته ای از دنیا خسته ای از پا نشسته ای بگو یا ابالفضل) * حسن ثابت جو

3393
4

سبک 19 ـ ذکر / واحد ـ باب الحوائج -(اگر که دل شکسته ای  از دنیا خسته ای از پا نشسته ای بگو یا ابالفضل) سبک 19 ـ ذکر / واحد ـ باب الحوائج
اگر که دل شکسته ای
از دنیا خسته ای
از پا نشسته ای
بگو یا ابالفضل
خیلی رئوف و با وفاست این آقا
شاهِ همه پهلوناست این آقا
دستای اون دست خداست این آقا
یا سیدی باب الحوائج عباس(3)
اگر که اشک و غم داری
درد و الم داری
عشق حرم داری
بگو یا ابالفضل
به سینه ها جلا می ده این آقا
حاجت نوکرا می ده این آقا
جواز کربلا می ده این آقا
یا سیدی باب الحوائج عباس(3)
اگر که بی برادری
با غم برابری
بی یار و یاوری
بگو یا ابالفضل
کشته ی بغض و کینه هاست این آقا
امن و امانِ خیمه هاست این آقا
پشت و پناه شیعه هاست این آقا
یا سیدی باب الحوائج عباس(3)

  • شنبه
  • 31
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 00:24
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

بر آستان عباس -(بر آستان عباس نهم سر ارادت) * محمدرضا سروری

939
1

بر آستان عباس -(بر آستان عباس نهم سر ارادت) بر آستان عباس

بر آستان عباس نهم سر ارادت
به نام یا ابالفضل دلم نموده عادت
******
به دام دل اسیرم به روی ماه عباس
دلم به سینه لرزد به یك نگاه عباس
خدا كندكنم طی، همیشه راه عباس

دستم بگیر ای آقا ابالفضل
حل کن تو مشکل از ما ابالفضل
طپش طپش های دلم ( یا مولا ابالفضل ۲ )

به مهر سینه سوزم زبان دهد شهادت
بر آستان عباس نهم سر ارادت
******
شمیم عطر نابش همآره دل نوازاست
درِ كرامتش بر قلوب شیعه باز است
گره گشا به لطف دو دست چاره ساز است

دستم بگیر ای آقا ابالفضل
حل کن تو مشکل از ما ابالفضل
طپش طپش های دلم ( یا مولا ابالفضل ۲ )

به فضل حق نصیب است پرندة سیادت
بر آستان عباس نهم سر ارادت
******
كتاب عشق

  • سه شنبه
  • 13
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 18:33
  • نوشته شده توسط
  • محمدرضا سروری
ادامه مطلب
 امیر عباسی

شعر حضرت عباس(ع) -(دستت شده از تن جدا یا اباالفضل) * امیر عباسی

1079

شعر حضرت عباس(ع) -(دستت شده از تن جدا یا اباالفضل) دستت شده از تن جدا یا اباالفضل
بِنَفسي اَنتَ یا اخا یا اباالفضل
خیز و بنگر
ای نور دو دیده،جان به لب رسیده،قامتم خمیده
از داغ تو
عباس ابوفاضل...

از بِین خاک و خون بشنو ای جانانم
العطشِ حرم شد قاتل جانم
یابن الحیدر
با شور و با احساس،بر این گلهای یاس،آبی رسان عباس
ای آب آور
عباس ابوفاضل...

  • شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 11:58
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(زمینه)پاشو ابالفضل میرسپاهم * محمود اسدی

877

(زمینه)پاشو ابالفضل میرسپاهم پاشو ابالفضل میرسپاهم
رشید خیمه پشت و پناهم
ببین به حالم دارن می خندن
با نیزه زخم تو رو می بندن
دخترم چو گل فسرده می زنه نفس شمرده
پاشو تا کتک نخورده پاشو تا کتک نخورده
پاشو ای همه بود و هستم
تا نبینه دشمن تنتو بر دستم
پاشو ورنه قدم تا میشه
پای نامحرم تو-حرمم وا میشه

عزیز زهرا برات بمیرم
نیستم سرت بر،دامن بگیرم
تموم هم و غمم همینه
کسی نیاد با چکمه رو سینه
یا حسین منو رها کن رو به سوی خیمه ها کن
برا ناموست دعا کن برا ناموست دعا کن
مولا جان برو سوی خیمه
شده ام دلواپس برای رقیه
می ترسم برا یک گوشواره
بشه وقت غارت گوش طفلت پاره
******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • یکشنبه
  • 3
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 01:07
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد