به یاد ساقی و مشک و علم امشب پریشانم
میان کف العباس و حرم امشب پریشانم
شبیه بیت های محتشم امشب پریشانم
مرا دریاب تشنه آمدم ... امشب پریشانم
تویی در علقمه تا روز محشر ساقی دل ها
« ألا یا أیها الساقی أدر کأسا و ناولها »
علمدار غریب کربلا جانم فدای تو
چه بی اندازه جان سوز است یاد ماجرای تو
میان روضه ات هر بار می میرم برای تو
برای چشم خونینت برای دست های تو
به دستان تو باشد تا قیامت چشم سائل ها
« ألا یا أیها الساقی أدر کأسا و ناولها »
به سوی علقمه عازم شدی با اذن مولایت
« أبد والله ما ننس حسینا » روی لب هایت
تمام عالم بالا شده محو تماشایت
به وجد آورده هر بیننده ای را جنگ زیبایت
به قصد آب رفتی و سر
- پنج شنبه
- 11
- مهر
- 1392
- ساعت
- 03:59
- نوشته شده توسط
- یحیی