کاروان اسرا

مرتب سازی براساس
 بهمن عظیمی

زمینه کاروان اسرا -(فدا سرت بشم / که از تنت جُداست) * بهمن عظیمی

25

زمینه کاروان اسرا -(فدا سرت بشم / که از تنت جُداست) فدا سرت بشم / که از تنت جُداست
یا روی نیزه ها / یا زیر دست و پاست
قطره به قطره خون - می‌ریزه از سرت
قاری من شده - سرنیزه منبرت
حسین جانم حسین ۴

کم نشه سایَت از / روی سرم حسین
از نیزه دار تو / نمی‌گذرم حسین
دیدم گریون شده - رو نی چشم ترت
از بس که زد لگد - به من و دخترت
حسین جانم حسین ۴

غبارِ بی کسی / نشسته رو سرم
من بی تو زنده ام؟! / نمیشه باورم
با اینکه شد تموم - روزای قحط آب
آتیشم می‌زنه - بی تابیِ رباب
حسین جانم حسین ۴

  • چهارشنبه
  • 26
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 14:52
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 رضا تاجیک

کاروان اسرا -(ای سلام خدا به راس بر نیزه ها) * رضا تاجیک

24

کاروان اسرا -(ای سلام خدا به راس بر نیزه ها) ای سلام خدا به راس بر نیزه ها ۲
کشته راه دین ‌کشته کرببلا
ای شه بی کفن / ماه بی پیرُهن
ای حسین جان ای حسین جان ۲

ای نگارم ببین چه آمده بر سرم ۲
کاروان تو را شام بلا میبرم
مضطر و خسته ام / بال و پر بسته ام
ای حسین جان ای حسین جان ۲

  • چهارشنبه
  • 26
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 14:53
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

زمزمه امام حسین(ع) کاروان اسرا -(ازت توقع دارم / که دستمو بگیری) * بهمن عظیمی

81

زمزمه امام حسین(ع) کاروان اسرا -(ازت توقع دارم / که دستمو بگیری) ازت توقع دارم / که دستمو بگیری
بلند شو غیرت الله / دارم میرم اسیری
ببین که بی تو - بی کس و تنهام
دیگه کنارم حتی یه مَحرم ندارم
چجوری باید - این بچه‌ها رو
یکی یکی بالای ناقه ها بذارم
سالار زینب ۴

با یه دلِ شکسته / دارم از اینجا میرم
نمی‌ذارن که حتّی / روضه برات بگیرم
جونم در اومد - وقتی که دیدم
رو خاک صحرا بی سر و عریان تنت رو
اگه می‌ذاشتن - این نانجیبا
حداقل کفن می‌کردم بدنت رو
سالار زینب ۴

دارم میرم ولیکن / فکر توأم حسین جون
می‌سپارمت به صحرا / به دست باد و بارون
ای جونِ زینب - خدانگهدار
دیگه نمی‌بینم تو رو تا به قیامت
حتی توو خوابم - نمی‌دیدم که
همراه شمر و حرمله میرم اسارت
سالار زینب ۴

  • پنج شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 21:36
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

کاروان اسرا -(ای منتقمِ خونِ ، ثارالله لَکَ لَبِّیک) * بهمن عظیمی

45

کاروان اسرا -(ای منتقمِ خونِ ، ثارالله لَکَ لَبِّیک) سربند:
ای منتقمِ خونِ ، ثارالله لَکَ لَبِّیک
آجَرَکَ الله مولا ، فِی مُصیبَتِ جَدِّک
گریه می کنی توو روضه ها از غمِ حسين
هر شبانه روز رو دوشِته پرچمِ حسین
هستی بانیِ عزای مُحَرَّمِ حسین
گریه از اشک زینب / واسه اون جسم عریان
گریه واسه خُشکیِ / لبهای شاهِ عطشان
یا حسین یا ثارالله ۴

یک چشمم به لبها و ، یک چشمم به چشماته
سه روزه زینب پُشتِ ، دروازه ی ساعاته
می دونی خودت که اینجا چی می‌گذره به من
دورِ محملم می رقصن و شادی می کنن
جای تسلیت به بچه هات ناسزا میگن
این مَردُمِ بی وفا / خیلی خیلی نامَردن
مُعطّل موندم تا که / شهر و تزئینش کردن
یا حسین یا ثارالله ۴

خدا می‌دونه زینب ، دق کرد و از غصه مُرد
از ضرب اون سنگی که ، کُنج لبهای تو خورد
چی بگم دیگه از غصه ی شام پُر بلا
با همه توان پذیرایی کردن از ماها
دم به دم فقط مرگمو می‌خوام من از خدا
چشم این نامَحرما / بدجور بی‌تابم کرده
نَمونده چیزی ازم / خجالت آبم کرده!
یا حسین یا ثارالله ۴

  • پنج شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 21:53
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

زمینه کاروان اسرا -(ای منتقمِ خونِ ، ثارالله لَکَ لَبِّیک) * بهمن عظیمی

47

زمینه کاروان اسرا -(ای منتقمِ خونِ ، ثارالله لَکَ لَبِّیک) سربند:
ای منتقمِ خونِ ، ثارالله لَکَ لَبِّیک
آجَرَکَ الله مولا ، فِی مُصیبَتِ جَدِّک
گریه می کنی توو روضه ها از غمِ حسين
هر شبانه روز رو دوشِته پرچمِ حسین
هستی بانیِ عزای مُحَرَّمِ حسین
گریه از اشک زینب / واسه اون جسم عریان
گریه واسه خُشکیِ / لبهای شاهِ عطشان
یا حسین یا ثارالله ۴

جونم به لبهام اومد ، پس کی از دنیا میرم
با تو اومدم اما ، بی تو از اینجا میرم
دیگه وقتشه رخت اسارت به تن کنم
کاش می شد داداش کاری برا اون بدن کنم
کاشکه لااقل بذارن تو رو کفن کنم
با اینکه دوری از تو / واسه من مرگ مَحضه
دارم میرم دنبالِ / رأس بالای نیزه
سالار زینب حسین ۴

یکّی دو تّا که نیستن ، این دردای بی درمان
توو خوابم نمی‌دیدم ، من کجا شمر و سنان
خواهر تو رو بدجوری این غم میده عذاب
کاش نبینی که بستن دوتا دستم و طناب
کاش ندونی که دارم میرم مجلس شراب
نامَردایی که بی شک / از خدا بی خَبَرن
سمت بازار کوفه / دارن مارو می بَرَن
سالار زینب حسین ۴

  • پنج شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 21:55
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 احسان  نرگسی رضاپور

خروج از کربلا -(افتادی بی پناه - ما بینِ قتلگاه ) * احسان نرگسی رضاپور

31

خروج از کربلا -(افتادی بی پناه - ما بینِ قتلگاه ) افتادی بی پناه - ما بینِ قتلگاه
مونده هنوز چشات - خیره به خیمه گاه
می رم ولی دلم - می مونه پیش تو
تنها می مونی تو - با این همه سپاه
سایت دیگه کم شده‌ از روی سرم، خدانگهدار
بعد تو من با حرمله همسفرم، خدانگهدار
یه شبه خواهر تو پیر میشه داداش، با این جدایی
کی فکر می کرد یه روز ببینم اینجوری، رو نیزه هایی ۲
غريب مادرم حسین - یا حسین یا حسین جان ۳

ترتیب پیکرت - خورده به هم داداش
فکری بکن برا - حالِ حرم داداش
دنیای بعد تو - تاریکه واسه من
مونده توو قتلگاه - کل حواسِ من
دلم میخواد سایه بون پیکر بی، سر تو باشم
برا یه بارم که شده من جای مادر تو باشم
رگ بریده ی تو رو می بوسم ای، بریده حنجر
کسی نبود یه قطره آب بهت بده، غریب مادر ۲
غريب مادرم حسین - یا حسین یا حسین جان ۳

  • چهارشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 12:55
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 عبدالله باقری

کاروان اسرا -(اگر چه روحم جا مونده توو گودالت) * عبدالله باقری

32

کاروان اسرا -(اگر چه روحم جا مونده توو گودالت) اگر چه روحم جا مونده توو گودالت
به روی نیزه میری منم دنبالت
حواسم به سرت هست رو نی // تو هم به فکر خواهرت باش
چرا فقط چشات و رو من // می‌بندی داداش
اگر کنار پیکرت می موندم
برای زخمات روضه ها می‌خوندم
غریب عالم
حالا که دنبال سرت آوارم
من پا به پای حنجرت میبارم
غریب عالم

از این بیابون به اون بیابون می‌ریم
از این شهر به اون شهر با دلِ خون می‌ریم
آئینه ی دق شده داداش // برا تموم این قافله
تیر و کمونی و که داره // به دوشْ حرمله
انگار که حنجر رباب میسوزه
هر وقت نگاه به اون کمون میدوزه
غمش جانسوزه
با زمزمه ش بغض منم شکسته
لالایی می‌خونه با دست بسته
غمش جانسوزه

با لبهایی که قرآن می‌خونه رو نی
دعا کن رأسِ عباس بمونه رو نی
هر بار که از رو نی میفته // جای زخم عمود وا میشه
صدای ناله‌ی سکینه // «وا عَمّا» میشه
هر بار میفته باز میان با نیزه
سرش میره دوباره بالا نیزه
دلم می لرزه
ما رو که میبرن به سمت بازار
هر جور میبندن باز میفته صدبار
دلم میلرزه

  • جمعه
  • 26
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 14:43
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

کاروان اسرا -(سرى رو نيزه ها - برابر منه) * رضا تاجیک

36

کاروان اسرا -(سرى رو نيزه ها - برابر منه) سرى رو نيزه ها - برابر منه
باور نمى كنم - برادر منه
سر رو نيزه ها - سالار زينبه
رگاى حنجرش - چه نامرتبه
مونده تنت توو گودال / رقيه رفته از حال
به روى خاک صحرا / شد بدن تو پامال
برده يكى سرت رو / پيرهنِ پيكرت رو
يه نانجيبى هم برد / عمامه ى سرت رو
حسين غريب مادر ۴

آتيش توو خيمه ها - زبونه مى كشيد
يه نصف روز داداش - قامت من خميد
منو آتيش مى زد - اشكاى همسرت
آتيش رسيده بود - به موى دخترت
همه هجوم آوردن / گوشواره ها رو بردن
به زير دست و پاشون / يه چند تا بچه مُردن
چه صحنه هايى كه ديد / چشاى خواهر تو
اثر نموند ديگه از / مزار اصغر تو
حسين غريب مادر ۴

با اينكه داغ تو - درد كمى نبود
مُردم توو خيمه كه - يه محرمى نبود
هر كى حسين يه سهم - از پيكرت رو برد
ديدم چطور حسين - انگشترت رو برد
بى وضو نانجيبا / توو خيمه پا گذاشتن
براى غارت ما / سنگ تموم گذاشتن
بارون اشک تو چشمِ / يتيمت حلقه بسته
از بس دويده رو خار / ناخن پاش شكسته
حسين غريب مادر ۴

  • جمعه
  • 26
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 14:44
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد