کاروان اسرا

مرتب سازی براساس
 امیرحسین سلطانی

سبک واحد سنگین ایام اسارت آل الله مصیبت حضرت زینب سلام الله علیها -(مسیر کوفه تا به شام،مسیر غربته) * امیرحسین سلطانی

626

سبک واحد سنگین ایام اسارت آل الله مصیبت حضرت زینب سلام الله علیها -(مسیر کوفه تا به شام،مسیر غربته) بند اول

مسیر کوفه تا به شام،مسیر غربته
منزل به منزل خواهرت،اسیر غربته

میخوام ببوسمت ولی،دوره ازم سرت
میبوسه جای من نسیم،فدات شه خواهرت
میکنه آرومم داداش،قرآن حنجرت

دو نیمه شد داداشی،این دل خواهر تو
یه دل تو کربلاته،کنار پیکر تو
یه دل تو راه شامِ،پشت سر سر تو

(داداش حسین مظلوم)

?بند دوم

نگاهه شوم حرمله،از روی عادته
حرفایی که میزنه شمر،همش جسارته

هر جا که از تو دور میشم،میریزن رو سرم
اونقده من رو میزنن،کبود شه پیکرم
من نگرانم داداشی،برای معجرم

دارم میفتم از پا،بسکه پی ات دویدم
اگه نگات نباشه،میدونی که بریدم
من از اینا داداشی،حرفای بد شنیدم

(داداش حسین مظلوم)

با نوای زیبای ڪربلایی محمد

  • یکشنبه
  • 31
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 09:56
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 امیرحسین سلطانی

سبک واحد سنگین ایام اسارت آل الله مصیبت حضرت زینب سلام الله علیها -(نیزه نشین ای ماه من سالار من برادر) * امیرحسین سلطانی

1681
4

سبک واحد سنگین ایام اسارت آل الله مصیبت حضرت زینب سلام الله علیها -(نیزه نشین ای ماه من سالار من برادر) بند اول

نیزه نشین ای ماه من سالار من برادر
ای بی قرین ای مه جبین دلدار من برادر
با تازیانه میزند دشمن مرا به هر جا
منزل به منزل این تویی غمخوار من برادر

ای جان خواهر،بین خواهرت را
غمگین و مضطر،بین خواهرت را
ای پاره حنجر،بین خواهرت را
غریب مادر،بین خواهرت را

خسته و نیمه جانم
رفته ز کف توانم
برایت خطبه خوانم

(اخا حسین مظلوم)

?بند دوم

ای سر که میایی به هر جا پا به پای زینب
قرآن بخوان از روی نی کمی برای زینب
ای صوت دلربای تو بر قلب من تسلا
بخوان که پایان میدهی بر ناله های زینب

خدای غیرت،بین خواهرت را
ای با اُبُهَّت،بین خواهرت را
اسیر محنت،بین خواهرت را
شکسته قامت،بین خواهرت را

خسته و نیمه

  • یکشنبه
  • 31
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 09:58
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
حاج ناصر تبسمی اردبیلی

دیر راهب -(چون شهداى كربلا رفعت جاودان گرفت) *حاج ناصر تبسمی اردبیلی

269

دیر راهب -(چون شهداى كربلا رفعت جاودان گرفت) چون شهداى كربلا رفعت جاودان گرفت
جمله سرير سلطنت در حرم جنان گرفت
دشمن غافل از خدا سير نشد ز فتنه ها
قصد اذيّت زن و كودك كشتگان گرفت
آتش كينه بر همه خيمه ى طاهرات زد
خفّت ميزبان ببين طاقت ميهمان گرفت
عزم فرار بر دمن عترت آل مصطفى
از غم هول آتش مهلك آشيان گرفت
جمع نمود جمله را بند به دست و پا زده
زيب زر از رقيّه و فاطمه در فغان گرفت
رأس حسين و هيجده رأس بريده ى دگر
بر سر نيزه دشمنان مى برد ارمغان گرفت
قافله از عراق چون راهى شهر شام شد
بين دو شهر كوفه و شام شبى مكان گرفت
خيمه ى استراحت از بهر رفاه شد به پا
ظلمت و نور پيش هم انس چسان توان گرفت
صومعه ى كنشتيان بود در آن مجاورت
نور سر حسين را راهب از آن ميان گرفت
راهبى آمد از همان دير مسيحيان برون
شرح مصيبت غم واقعه را عيان گرفت
خولى و شمر يا عمر سعد لعين ناخلف
بود يكى از اين سه تن گر بتوان نشان گرفت
گفت كه صاحبان سر هست حسين و لشكرش
لعن يزيد گفت جان دشمن جانستان گرفت
پاپ سرود واى بر دولت فاسق يزيد
از چه حيات اين همه فاضل و قهرمان گرفت
تك تك سر بريدگان مظهر زهد و بندگيست
ديده ى جان و دل بسى عبرت بى كران گرفت
جذبه ى عشق اين سر خونى پور مصطفى
از من پير عيسوى با نظرى عيان گرفت
عاشق بى قرار او گشته دل نزار من
با چه بهانه گل توان از كف باغبان گرفت
با ده هزار درهم آن پير به آرزو رسيد
عترت و هم رئوس را شب ز عدو امان گرفت
يك شب حسين ميهمان شد به مسيحيان ورا
مثل گلى به مكرمت در كف امتحان گرفت
ناله ى وا حسين از آن صومعه آشكار شد
آتش از آن فغان دل ريشه ى استخوان گرفت
با قطرات اشك شست خون سر حسين را
لكّه ى خون ز صورت و ديده ى ناگران گرفت
مزد محبّت ورا داد حسين خونجگر
بارقه ى هدايت از رهبر مهربان گرفت
پيرو دين مصطفى گشت كشيش با خرد
قول شفاعت از شه حامى انس و جان گرفت
چشم بصيرت اين چنين معجزه مى كند "صفا"
يك شبه پير دير آن كبكبه ى گران گرفت

  • دوشنبه
  • 4
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 21:15
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

دلتنگی های زینب_دلم تنگ ودلم تنگ ودلم تنگ * اسماعیل تقوایی

1183

دلتنگی های زینب_دلم تنگ ودلم تنگ ودلم تنگ دلتنگی زینب(س)
دلم تنگ ودلم تنگ ودلم تنگ
زمونه داره با زینب سرجنگ

از آنروزی که من اینجا رسیدم
بغیر از غصه ها چیزی ندیدم

در اینجا من شدم ام المصیبت
مکرر داغها دیدم به غربت

به پیش چشم من گردید پرپر
چه گل‌هایی زگلزار پیمبر

تمام بستگانم سر بریدند
تن آنها به خاک وخون کشیدند

دو دستان ابوالفضلم جدا شد
شبیه مصطفی اینجا فدا شد

نشد رحمی به طفل شیرخواره
گلویش با سه شعبه گشت پاره

خدا، نور دو عینم را گرفتند
در عاشورا حسینم را گرفتند

کنار آب عطشان سر بریدند
صداي مادرش را هم شنیدند

تن عریان او افتاد برخاک
بمیرم، له شده، خونین وصد چاک

ز دستم رفته دیگر راه چاره
مصیبت‌های من شد پر شماره

زیکسو داغهای این شهیدان
زیکسو سرپرستی یتیمان

حسینم زینب است وشام غارت
زبعد تو نصیبم شد اسارت

خدا حافظ عزیز جان زینب
از اینجا می روم جانان زینب

روم اما دلم را جا گذارم
تو را بی‌سر در این صحرا گذارم

دعا کن تا دوباره بازگردم
عزیزم با تو من همراز گردم

دعا کن زبنبت را، بی قرینه
رسانم کاروانت را مدینه

الهی بعد از آن عمرم سرآید
وصال زینبت با دلبر آید

شعر:اسماعیل تقوایی

  • شنبه
  • 30
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 00:33
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

برات بیقرارم عزیزم حسین(ع) *

1168
8

برات بیقرارم عزیزم حسین(ع) برات بیقرارم عزیزم حسین(ع)
به داغت دچارم عزیزم حسین(ع)

توو خوابم نمی دیدم این روز و که
نباشی کنارم عزیزم حسین(ع)

خزونی شدم، قد کمونی شدم
تو بودی بهارم عزیزم حسین(ع)

یه خلوت میخوام که بشینم فقط
برات خون ببارم عزیزم حسین(ع)

بدونِ تو زندونه دنیا برام
دلِ خوش ندارم عزیزم حسین(ع)

واسه خشکیِ حنجرت توو گلوم
چقد بغض دارم عزیزم حسین(ع)

تموم شد روزایِ خوش ِ خواهرت
شبه روزگارم عزیزم حسین(ع)

سرت رویِ نیزه ست و دیگه کجا-
-سرم رو بذارم عزیزم حسین(ع)؟!

کجایی ببینی میخنده سنان(لع)
به این حال زارم عزیزم حسین(ع)

به موهای غرقِ به خونت قسم
گره خورده کارم عزیزم حسین(ع)!

  • یکشنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 17:21
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه سینه‌زنی بازار کوفه و شام با ملودی و سبک جدید * مرتضی محمودپور

269

نوحه سینه‌زنی بازار کوفه و شام با ملودی و سبک جدید ◾بازار کوفه و شام
◾نوحه سینه زنی

◾بنداول
بر روی نی دیدم سرت
جان اخا کو پیکرت
پیشانیت زخمی شده
از چه شکسته شد پرت
ای قاری نیزه سوار
پاییزی هستی در بهار
پایین بیا تا بوسمت
هستی اگر پای قرار
جانم حسین جانم حسین
جانم حسین جانم حسین(۲)

◾بنددوم
من با رسن بسته شدم
از طعنه‌ها خسته شدم
ای ماه بر نیزه ببین
گریه‌ی پیوسته شده
آیینه‌دار غیرتم
با این جلال و شوکتم
بالا نشین من را ببین
با این شکوه و عزتم
جانم حسین جانم حسین
جانم حسین جانم حسین(۲)

◾بندسوم
طفلان همه آواره‌اند
بی گوش و بی گوشواره‌اند
در آسمانت هر کدام
یک کهکشان ستاره‌اند
حرفی بزن قرآن بخوان
امشب کنار من بمان
من بی تو میمیرم حسین
گلبرگهایم شد خزان
جانم حسین جانم حسین
جانم حسین جانم حسین(۲)

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • دوشنبه
  • 24
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 07:42
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه سینه زنی کاروان اسراء(حضرت سجاد) (سبک سنتی) * مرتضی محمودپور

396
1

نوحه سینه زنی کاروان اسراء(حضرت سجاد) (سبک سنتی) ◾نوحه سینه‌زنی(سبک سنتی)
◾شهادت امام سجاد(ع)

◾بنداول
به شام ویران شده‌ام من غریب
اسیر کوفیان شدم بی شکیب
به ناقه سوارم
مات نیزه دارم
رحمی نما خدا به حالم
ز سنگ کین شکسته بالم
واویلتا آه واویلا(۲)

◾بنددوم
قاتل من مجلس شوم شراب
کشته مرا گریه و آه رباب
راس طفل رباب
به نی رفته بخواب
به پای نیزه جان سپارم
خدا دگر طاقت ندارم
واویلتا آه واویلا(۲)

◾بندسوم
شاهد گریه‌های من مدینه‌ست
شاهد سقای حرم سکینه‌ست
گوئیا در حرم
نشسته در برم
گوید عمو عمو کجایی
از چه به پیش ما نیایی
واویلتا آه واویلا(۲)

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • دوشنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 18:18
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

متن روضه و شعر جانسوز خداحافظ ای برادر زینب *

50678
229

متن روضه و شعر جانسوز خداحافظ ای برادر زینب این زمزمه جانسوز اشاره به روز خداحافظی و وداع حضرت زینب از کنار پیکر بی سر برادرش اباعبدالله الحسین می کند و در آن تک تک مصیبت هایی که در روز عاشورا بر اهل بیت نائل آمده است را اشاره می کند

خداحافظ ای برادر زینب
به خون غلطان در برابر زینب
خداحافظ ای جوانی زینب
سلام ای قد کمانی زینب
بیاد لبت دیگر آب و ننوشم
برادر جان بی تو خانه به دوشم
سرت رفته نوک نیزه عدوان
تنت گشته طعمه سم اسبان
به درد و غم و ابتلا می روم
دریغا که از کربلا می روم
در اینجا مرا خون دل توشه بود
نگاهم بر این قبر شش گوشه بود
خداحافظ ای خاک پاکِ حسین
انیسِ تن چاکُ و چاک حسین
خداحافظ ای قرار و شکیبم
خداحافظ ای حسین غریبم
خداحافظ ا

  • شنبه
  • 16
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 08:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

هر که شد نوکر بداند از دعای زینب است - سروده شاعر گرانقدر آقای زعفرانیه *

2482
3

هر که شد نوکر بداند از دعای زینب است - سروده شاعر گرانقدر آقای زعفرانیه لفظ و مضمون غزل وقتی برای زینب است

شعر هم از بیت اوّل در هوای زینب است

نام من چون در میان سائلانت ثبت شد

تا قیامت این دل عاشق گدای زینب است

در میان روضه ی ارباب مظلومان حسین

هر که شد نوکر بداند از دعای زینب است

کــربلا زیباترین تـصـویر در چـشـمان او

ماجرای دیگری کرب و بلای زینب است

آنچه تا شـام و مـدینه کـربلا را می برد

کوه صبر و غیرت بی انتهای زینب است

از میان غصه ها سهمش اسارت می شود

این جسارت ها جوابش با خدای زینب است

می شوم امشب شریک غصه و غمهایتان

قلب من چون خیمه ی دارالعزای زینب است

"شاعر:محسن زعفرانیه"

  • جمعه
  • 8
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 19:45
  • نوشته شده توسط
  • علي احمدي
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

اسرا در شام- مجلس یزید -( بر تخت غرور اگر نشستی ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

2126
2

 اسرا در شام- مجلس یزید -( بر تخت غرور اگر نشستی ) بر تخت غرور اگر نشستی
بالله قسم! ای یزید پستی
چوبی که به دست توست گوید
دندان حسین را شکستی؟
زهرا نگهش بود به دستت
دستت شکند بدار دستی
چوب تو و بوسه‌ گاه احمد
باید بزنی بزن! که مستی
هم نخل امید ما بُریدی
هم رشتۀ جان ما گسستی
با این همه شعر کفر آمیز
معلوم شده که مِی ‌پرستی
تو قاتل کل انبیایی
بشنو که بگویمت که هستی
ای سر، نگهت به زینب افتاد
چون شد که دو چشم خویش بستی؟
هر چند سرت میان تشت است
در تشت نه! در دلم نشستی
با سوز درون بسوز "میثم"
مرثیه‌ سرای این سر استی

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

  • دوشنبه
  • 31
  • فروردین
  • 1394
  • ساعت
  • 08:09
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

خطاب حضرت زینب در کوفه با سر مطهّر امام حسین(علیه السلام) -( ای پشت و پناه و یار زینب ) * عباس حسینی جوهری

2025

خطاب حضرت زینب در کوفه با سر مطهّر امام حسین(علیه السلام) -(  ای پشت و پناه و یار زینب  ) ای پشت و پناه و یار زینب

ای مایه افتخار زینب

با آن همه مهر و آشنائی

کردی تو ز ما چرا جدائی

دیشب زمن از چه دور بودی

مهمان که در تنور بودی

کی کرد به کوفه میهمانت

بر خاک نهاده گیسوانت

از روز ازل من و تو با هم

بودیم در این حادثه توأم

رفتی تو به سوی باغ و رضوان

من مانده غریب و زار و حیران

رفتی تو بر رسول مختار

من مانده اسیر قوم کفّار

آسوده شدی تو از زمانه

من ماندم و شمر و تازیانه

تا سایه تو مرا به سر بود

زین واقعه کی مرا خبر بود

باشد سر تو مقابل من

بر نیزه به پیش محمل من

با این همه محنت جگرسوز

خون است دلم از آنکه امروز

چون ماه، سر تو بر سنان است

انگشت نمای کوفیان است

«ذاکر»

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 11:53
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 محمد حسن بیات لو

حضرت زینب (س)اسارت -( از پشت بام بر سر تو سنگ میزنند ) * محمد حسن بیات لو

2038
2

حضرت زینب (س)اسارت -(  از پشت بام بر سر تو سنگ میزنند ) از پشت بام بر سر تو سنگ میزنند
عمدا به پیش خواهر تو سنگ میزنند

قرآن نخوان که گوش به قرآن نمیدهند
این ها همه به باور تو سنگ میزنند

از هوش میرود بخدا مادرش رباب
وقتی به سوی اصغر تو سنگ میزنند

آلاله های روی زمین را نگاه کن
بر غنچه های پرپر تو سنگ میزنند

این دختران به نیت بازی نیامدند
دارند سمت دختر تو سنگ میزنند

آیینه ی غرور تو را تا که بشکنند
بر من مقابل سر تو سنگ میزنند

شاعر : محمد حسن بیاتلو

  • یکشنبه
  • 18
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 05:44
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
حاج علی انسانی

حضرت زینب(س)در مسیر کوفه و شام -( راس تو را به روی نی، هرچه نظاره می‌کنم ) *حاج علی انسانی

5473
6

حضرت زینب(س)در مسیر کوفه و شام -( راس تو را به روی نی، هرچه نظاره می‌کنم ) راس تو را به روی نی، هرچه نظاره می‌کنم
سیر نمی‌شود دلم ، نگه دوباره می‌کنم

ز اشک و آه سینه‌ام، میان آب و آتشم
چو با توام، از این میان کجا کناره می‌کنم

گمان کنند دشمنان، نیست به کام من زبان
ز دور بس‌که با سرت، به سر اشاره می‌کنم

به دختران خود بگو که گوشواره‌ها چه شد
گریه به گوشواره نی، به گوش پاره می‌کنم

هم سر تو بر سر نی، هم سر اکبرت ز پی
گاه نگاه سوی مه، گه به ستاره می‌کنم

رخت به خون که رنگ زد؟ آینه را که سنگ زد
خنده ز آه خویشتن به سنگ خاره می‌کند

شاعر : حاج علی انسانی

  • شنبه
  • 24
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 16:45
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 عبدالله باقری

زمینه کاروان اسرا.بی تابی های رباب -( پیش روم رأس تو و (رأس علمدارِ) ) * عبدالله باقری

2120
1

زمینه کاروان اسرا.بی تابی های رباب -( پیش روم رأس تو و (رأس علمدارِ) ) پیش روم رأس تو و (رأس علمدارِ)۲
پشت من اهل حرم (تو صحرا آواره)۲
چِشَم به نیزه تِ مدام
هر جا بری باهات میام
شدم با عشق همدم تاوانشم میدم
ای، امون ای دل

کنار نیزه ی تو (رو اسب نشسته شمر)۲
حنجرت ریخته به هم (بشکنه دستِ شمر)۲
ببین شدم شکسته پر
با قاتل تو همسفر
خزونِ پاییزم از غصّه لبریزم
ای، امون ای دل

بی تابی های رباب (دل و ز جا کنده)۲
لالایی که میخونه (حرمله میخنده)۲
نمک زده به زخممون
کمونِشو میده نشون
خیر نبینه نامرد سکینه باز تب کرد
ای، امون ای دل

زبانحال با حضرت اباالفضل(ع)
ویرون شه بعد غمت (خونه هر شادی)۲
روی نی گریه نکن (زینب و دق دادی)۲
انقدر به فکر من نباش
بسه، نیفت رو خاک داداش
(یارال

  • چهارشنبه
  • 5
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 11:46
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 عبدالله باقری

واحد صلیب و محراب دعا (دیر راهب) -( داره گریه میکنه همراه راهب/ تندیس مریم ) * عبدالله باقری

1442
1

واحد صلیب و محراب دعا (دیر راهب) -( داره گریه میکنه همراه راهب/ تندیس مریم ) داره گریه میکنه همراه راهب/ تندیس مریم
برا راهب دل شب روضه ی یحیی/ شده مجسّم
گرم طوافِ دُور سر حیرون و از خود بی خودِ
مثل زهیر این راهبم با یک نگاه عاشق شده
صلیب و محراب دعا
با هم میخونن یه صدا
حسین غریب کربلا
حسین غریب کربلا ۳

خاک و خونو تا که شُست با اشک چشماش/ از سر آقا
رو سفید کرد به خدا مریم و پیشِ/ حضرت زهرا
مسیح روضه خون شده حواریون سینه زنن
برای زخمای سری که معلومه سنگش زدن
میگه: مسیح بشه فدات
خشکه هنوز زخم لبات
حسین قتیل العبرات
حسین قتیل العبرات ۳

ناله های مادری برای راهب/ شد دیگه ملموس
تا پیچید صدای یاحسین حسینش/ تو زنگ ناقوس
بُنَیَّ گاهی سر نی گاهی تو کوچه بازاری
یا توی دِیری یا

  • چهارشنبه
  • 5
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 11:54
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

کاروان اسرا -( دم دروازه ساعات، خدا رحم کند ) * قاسم نعمتی

8593
5

کاروان اسرا  -( دم دروازه ساعات، خدا رحم کند ) دم دروازة ساعات خدا رحم كند

به دلِ عمة سادات خدا رحم كند

محملم پرده ندارد مددي يا ستّار

حاجتم وقت مناجات خدا رحم كند

چشم من تار شده ، يا تو به هم ريخته اي

گريه دار است ملاقات خدا رحم كند

كو علمدار حرم ؟ آبرويم در خطر است

وسط اين همه الوات خدا رحم كند

سَرِ بازار به انگشتْ نشانم دادند

رد شدم با چه مكافات خدا رحم كند

به همان خنجر كُنْدي كه تو را زَجْرَت داد

مي كند شِمْر مُباهات خدا رحم كند

سرت از نيزه زمين خورد دلم ريخت حسين

زير پا رفتي ؟ به لبهات ْ خدا رحم كند

نيزه نيزه شده از بس گلويِ پارة تو

گُم شدي بين جراحات خدا رحم كند

به حرم چون لبِ تو چوبِ حراجي زده اند

تا نميرم ز بليّات

  • شنبه
  • 15
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 14:58
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمد مبشری

دانلود متن و سبک زمزمه تدفین امام حسین (ع) و کاروان بنی اسد -( الا قبیله ی اسد ) * محمد مبشری

5210
2

دانلود متن و سبک زمزمه تدفین امام حسین (ع) و کاروان بنی اسد -( الا قبیله ی اسد ) سبک (بیا نگار آشنا)

الا قبیله ی اسد/ من آمدم بیان کنم
ز کشتگان سر جدا/ نام و نشان عیان کنم
آشنایشان منم
پر ز داغشان منم ۲

********

اگر ز تیر و نیزه ها/ ز سنگ و چوب و دشنه ها
شکسته عضو عضوشان/ به خاکها شده رها
آشنایشان منم
پر ز داغشان منم۲

********

به زیر نعل تازه گر/ ز هم دریده جسمشان
منم که می شناسم و / خبر دهم ز اسمشان
آشنایشان منم
پر ز داغشان منم۲

********

میان بوریا نهم / تن عزیز فاطمه
اگرچه خاک کربلا/ پر است از تنش همه
آشنایشان منم
پر ز داغشان منم۲

********

به زیر پای باب خود/ نَهَم تن برادرم
روان کنم ز دیده خون/ به روی خاک اکبرم
آشنایشان منم
پر ز داغشان منم۲

********

کنار نهر

  • چهارشنبه
  • 12
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 10:09
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

دیر راهب -( بود دیری در ره کوفه به شام ) * اسماعیل تقوایی

1541
2

دیر راهب -( بود دیری در ره کوفه به شام  ) دیر راهب
بود دیری در ره کوفه به شام
عیسوی راهب در آن کرده مقام

در غروبی گوشش آمد ولوله
دید آنجا آمده یک قافله

پیش روی قافله سرها به نی
خستگانی بی رمق، ره کرده طی

رفت خورشید وچو وقت شام شد
قافله در آن مکان آرام شد

نیمه شب راهب عجایب چیز دید
از سری ساطع بود نوری شدید

گفت راهب،مردمان این سرزکیست
پاسخ آمد کز حسین بن علیست

مادر او دخت پیغمبر ز ماست
کشته ایم اورا سرش برنیزه هاست

گفت الحق که شما قومی بدید
مسلمید وسبط پیغمبر کشید

گر کسی فرزند عیسی داشتیم
او بروی چشم خود بگذاشتیم

داد درهم ها که تا امکان شود
یک شبی سر پیش او مهمان شود

با گلابش شست وپیش رو گذاشت
بذر عشقش را درون قلب کاشت

اشک ر

  • دوشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 13:46
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

روضه اسارت -( خم شدن دست خودم نیست اسیری سخت است ) *

12562
25

روضه اسارت -( خم شدن دست خودم نیست اسیری سخت است ) خم شدن دست خودم نیست اسیری سخت است
معجر از غارتی مست بگیری سخت است
وسط هلهله باشی و نمیری سخت است
گشنه باشی و بگویی نه سیری سخت است
روی نی دیدن یک بچه شیری سخت است
جای عباس کند شمر امیری سخت است

پای پر خار دویدن دارد؟
گیسوی سوخته بچه کشیدن دارد؟
چادر کهنه پر وصله دریدن دارد؟
حرف زشت از دهن شمر شنیدن دارد؟
نان خشک کف بازار جویدن دارد؟
پیش چشمان رباب آب چشیدن دارد؟

شاعر این شعر را اگر میشناسید معرفی کنید

  • شنبه
  • 22
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 11:55
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

شور ایام اسارت -( هستم راهی من سوی شهر شام ) *

1365
1

شور ایام اسارت -( هستم راهی من سوی شهر شام ) بی تو زینب شد دربدر حسین
با قاتلای تو شد همسفر حسین
رأس خونیت روی نیزه ها
زینب تو کرده خونین جگر حسین

ببین غم دوریت چه کرده یا این دلم داداش
داغ فرق تو میشه یه روز قاتلم داداش

غریب مادر

جسم پاک تو پاره پاره شد
با رفتنت زینب تو بیچاره شد
به دنبال نیزه خواهرت
منزل به منزل برادر آواره شد

زینب تو کشته خاطره ی آخرین نگات
هنوز روبرومه غربتی که بود توی چشات

غریب مادر

کنج تنور وای چی اومد سرت
بمیره ای کاش برای تو خواهرت
ای وای اگر رأس خونی تو
تو خرابه بیارن واسه دخترت

سنگینی داغت قامت من رو کرده کمون
ای قاری زینب واسه دل من قرآن بخون

غریب مادر

هستم راهی من سوی شهر شام
میون این هلهله تو این از

  • شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 10:18
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

واحد ایام اسارت -( از بس که گریه کرده شده قلبم پاره پاره ) * بهمن عظیمی

1733

واحد ایام اسارت -( از بس که گریه کرده شده قلبم پاره پاره ) سرت به روی نیزه نشست و دلم رو خون کرد
غم جدایی از تو ببین قدم و کمون کرد
دیدی که آخر عشق تو با زینبت چه ها کرد
نبینه خیر کسی که منو از حسین جدا کرد

نمیره یادت یه لحظه ز دل
تا جون دارم هستم از تو خجل
تا دیدم رأست رو بر نیزه
زدم سر بر چوبه ی محمل

حسین جانم ای حسین جانم

رو نیزه ها نشستی سرت شد مهتاب شبهام
نگات نمی کنم تا نبینی خشکی لبهام!
هنوز برات نمردم کتک فرصتم نداده
شبیه زلف تو عمر زینب به دست باده

نکن با غصه دلم رو سهیم
نده زلفت رو به دست نسیم
کمی آروم شد دلم حالا
که هر دو با هم شکسته سریم

حسین جانم ای حسین جانم

رفتی و زینبت رو به همراه خود نبردی
بگو داداش حسینم منو دست کی سپردی
رفتی ن

  • شنبه
  • 29
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 10:20
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

کاروان اسرا -( چشم امید حیدر و زهرا به زینب ) * علیرضا خاکساری

1883
2

کاروان اسرا -( چشم امید حیدر و زهرا به زینب ) چشم امید حیدر و زهرا به زینب
خورده گره تفسیر عاشورا به زینب

مثل پیمبرها، ملائک میفرستند
صدها سلام از جنت الاعلی به زینب

او زینت دوش امیرالمومنین است
زینب به بابا نازد و بابا به زینب

گر میرسد "صدیقه ی کبری" به زهرا
پس میرسد "صدیقه ی صغری" به زینب

ام النجابت آنقدر پاک و زلال است
عمری حسادت میکند دریا به زینب

" عالِمَةٌ غَیرُ مُعَلَّمَة " ست یعنی
داده خدا علم لَدُنّی را به زینب

عُون و محمد آیه های سجده دار اند
در سوره ی زیبای " اعطینا بزینب..."

پیش از تولد نوکر این خانه بودیم
وابسته ایم از عالم زر ما به زینب

این خانواده به خدایم میرسانند
دل میدهم یا به رقیه یا به زینب

مثل همیشه حاجتش رد

  • دوشنبه
  • 1
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 04:57
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

واحد 96 ایام اسارت حضرت زینب(س) -( از کوفیه بی دین/من طعنه ها خوردم ) * امیرحسین سلطانی

1900

واحد 96 ایام اسارت حضرت زینب(س) -( از کوفیه بی دین/من طعنه ها خوردم ) بند اول

به روی دوشم پرچم تو عزیز برادر
به قلبم آتیش زده غم تو عزیز برادر
نیزه سوار غریبم ای وای عزیز برادر
خمیدم از داغ و ماتم تو عزیز برادر

ای صوت دلنشین تو
مرهم به زخمای دلم
قرآن روی نیزه ها
زخم لب تو قاتلم

رفتی و من رفتم/منزل به منزل ها
باور نمیکردم/روزی شوم تنها

همراه راس تو/سنگ جفا خوردم
از کوفیه بی دین/من طعنه ها خوردم

(اخا حسین،مظلوم)

بند دوم

دستامو بستن برابر تو عزیز برادر
سرم شکسته مثه سر تو عزیز برادر
همسفرم با حرمله و شمر عزیز برادر
یه مشت حرومی و خواهر تو عزیز برادر

ای محرم زینب ببین
زنجیر دور گردنم
از ضرب تازیانه ها
مونده کبودی رو تنم

رفتی و من رفتم/بزم حرامی وای
کوچه به

  • جمعه
  • 5
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 19:14
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

زمینه ایام اسارت حضرت زینب(س) -( ديدم به هر جايى فقط جسارت... ) *حاج رضا محمدی ولایی

4538
7

زمینه ایام اسارت حضرت زینب(س) -( ديدم به هر جايى فقط جسارت... ) بند اول

منزل به منزل خسته در اسارت...
ديدم به هر جايى فقط جسارت...

يك الامان از كوفيان بد نام...
صد الامان از بى حيايى شام...

ديگر ندارم ياورى...
از من نمانده پيكرى...
من باغبان باغى از ...
ياسم كه شد نيلوفرى...

"از كوفه و شام الامان"

بند دوم

من شاهد بزم شراب شامم...
بى حرمتى كردند و بر امامم...

من شاهد لبها و ضرب چوبم...
سر را به محمل بى امان بكوبم...

دشمن به دشنام آمده...
سنگ لب بام آمده...
آذين شده شهر يزيد...
رأس تو در شام آمده...

"از كوفه و شام الامان"

بند سوم

ديگر از اين غم ها شدم زمين گير...
شهرى مرا اين گونه كرده تكفير...

سويى ندارد ديده ى كبودم...
خونين جگر از كوچه ى يهودم

  • جمعه
  • 5
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 19:22
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

وداع از حرم -(داداش مهلاً کمی آهسته تر آقا ) * محمود ژولیده

921

وداع از حرم -(داداش مهلاً کمی آهسته تر آقا ) داداش مهلاً کمی آهسته تر آقا
بجونِ من کمی آهسته تر آقا
گل زهرا
تو این صحرا پر از دامه برادرجون
بپوش زیرِ زرِه جامه برادرجون
گل زهرا
تحمل کن بیام تا روبروی تو
بذار بوسه بگیرم از گلوی تو
گل زهرا
داره میاد بوی غربت بوی غارت
داره میاد خبر از حنجرِ پارَت
گل زهرا
باید آغاز کنم راهِ سفیری رو
کنم بر تن دیگه رختِ اسیری رو
گل زهرا
خیالِ تو باشه راحت که دخترها
همه محکم بِبندَن بندِ معجرها
گل زهرا
سرِ راهت نشسته دخترت تنها
میگه بابا رهایم کن از این غمها
گل زهرا
میگه با تو من آخه دخترم بابا
بکِش دست نوازش بر سرم بابا
گل زهرا
یتیم میشم میرم تا کوفه و تا شام
اسیر میشم، من و بارانِ سنگ از بام
گل زهرا

  • شنبه
  • 17
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 21:35
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شب_سوم_محرم_۱۳۹۴ با صدای حاج محمود کریمی -(وقتی میگن تو نیمه شب از قافله جا موندی) *

909

شب_سوم_محرم_۱۳۹۴ با صدای حاج محمود کریمی -(وقتی میگن تو نیمه شب از قافله جا موندی) وقتی میگن تو نیمه شب از قافله جا موندی
وقتی میگن از خار راه با گریه از پا موندی

وقتی میگن با چه حالی اومدی میمیرم
وقتی میگن روضت و زبون میگیرم

از این که موندی تو راه بهم برخورد
پیاده اومدی اه بهم برخورد
سیلی نا خود اگاه بهم برخورد
آه بهم برخورد

وقتی میگن از درد اون زنجیر رو دوش تو
وقتی میگن گوشواره ها کنده شد از گوش تو

با روضه معجر تو گریه هام خون میشه
وقتی میگن از موهای تو چشام خون میشه

از این که معجرت سوخت بهم برخورد
چادر روی سرت سوخت بهم برخورد
تو اتیشا پرت سوخت بهم برخورد
آه بهم برخورد

وقتی میگن اون منزل اخر چقدر پیرت کرد
وقتی میگن شام بلا از زندگی سیرت کرد

وقتی میگن از اسارتت مدام

  • چهارشنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 09:36
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
 وحید زحمتکش شهری

شروع اسارت -(ای یاس پرپرم به خدا می سپارمت) * وحید زحمتکش شهری

1530
0

شروع اسارت -(ای یاس پرپرم به خدا می سپارمت) ای یاس پرپرم به خدا می سپارمت
زیبا برادرم به خدا می سپارمت

دنیای من بدون تو چون ابر تیره ایست
ای ماه انورم به خدا می سپارمت

راس تو همسفر شده با کل کاروان
ای شاه بی سرم به خدا می سپارمت

یک جای سالمی نبود بوسه ای زنم
ای پاره پیکرم به خدا می سپارمت

بعد از تو پر زده خوشی از قلب خسته ام
با حال مضطرم به خدا می سپارمت

صحرای کربلا چقدر رنگ خون گرفت
دریای احمرم به خدا می سپارمت

وحید زحمت کش شهری

  • جمعه
  • 30
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 23:33
  • نوشته شده توسط
  • وحید زحمت کش شهری
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

ایام اسارت آل الله زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها -(بعدت رو سرم) * امیرحسین سلطانی

1442

ایام اسارت آل الله زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها -(بعدت رو سرم) بعدت رو سرم
دنیا شد خراب
چشمام شد پرآب
قلبم شد کباب
دلت اومد تنها بری
بری از این دنیا بری
حالا که روی نیزه یی
باهات میام هر جا بری
زخم زبون،میزنن
آتیش به جون،میزنن
سر تو رو هی به من
میدن نشون،میزنن
(آه و واویلا حسین)
?بند دوم
ببین دستم و
بستن با طناب
دارم اضطراب
من مثل رباب
منم اسیر نامحرم
ببین که قدم شده خم
تو رفتی و بعد تو من
دارم میسوزم از این غم
سنگ جفا،میزنن
چه بی هوا،میزنن
تا که صدا میکنم
تو رو،اینا،میزنن
(آه و واویلا حسین)

  • سه شنبه
  • 3
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 10:07
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(زمزمه)به روی نیزه ها دیدم سرت را ای برادر * محمود اسدی

2075
2

(زمزمه)به روی نیزه ها دیدم سرت را ای برادر به روی نیزه ها دیدم سرت را ای برادر
رسد از گیسوی تو بوی خاک و بوی مادر
از آن ترسم دهد جان رقیه دختر تو
اگر خاکی ببیند به نیزه حنجر تو
به رویت قسم به مویت قسم که بر مویت اسیرم
دعا کن که در کنار سرت اخا منهم بمیرم

خودم دیدم سرت را دشمن از کینه شکسته
به روی نیزه دشمن،راس عباس تو بسته
ز دوری ات سکینه گرفته بس بهانه
زند بر پیکر او عدو با تازیانه
به رویت قسم به مویت قسم که بر مویت اسیرم
دعا کن که در کنار سرت اخا منهم بمیرم
*****
شائق

  • پنج شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 06:36
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب

امام حسین -(رفتی به روی نیزه ها با سر برادر) * عبدالحسین میرزایی

1832
2

امام حسین -(رفتی به روی نیزه ها با سر برادر) رفتی به روی نیزه ها با سر برادر
آتش زدی بر سینه خواهر برادر

ماننند ماه اول ماهی چه ماهی
پنهان به پشت ابر خاکستر برادر

ای کاش میمردم کنار پیکر تو
بر نی نمیدیدم سرت دیگر برادر

ای کاش از نیزه دمی پایین بیایی
تا مثل جان گیرم تو را در بر برادر

امن یجیبی نذر من کن از سر نی
زینب شده بیچاره و مضطر برادر

زینب در اینجا روزگاری محترم بود
حالا اسیر و بی کس و یاور برادر

در پیش رویت ناله مادر بُنَیَّ
پشت سرت ذکر لب خواهر برادر

من خطبه می خوانم به لحن مرتضی، تو
قرآن بخوان با لحن پیغمبر برادر

از سوره کوثر بخوان دورت بگردم
پای سرت مادر زند بر سر برادر

یادش نیندازی تو را هم نحر کردند
آهسته زیر لب بخوان

  • پنج شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 17:33
  • نوشته شده توسط
  • عبدالحسین میرزایی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد