کاروان اسرا

مرتب سازی براساس
 بهمن عظیمی

نوحه ایام اسارت -(یک بیابان غم و غصه بر دل) * بهمن عظیمی

2294

نوحه ایام اسارت -(یک بیابان غم و غصه بر دل) یک بیابان غم و غصه بر دل
می رَوَم بی تو منزل به منزل

عشق تو آخر ببین با من چه ها کرد
تا ابد دل را به غصه مبتلا کرد

ای وای... رفتی و با خود نبُردیّ ام تو اما
ای وای... دست نامحرم سپردی خواهرت را
ای وای... هستی ام رفته به یغما

یاحسین مظلوم ثارالله

می روم از کنار تو اما
می سپارم تو را دست صحرا

رفتی و داغ فراقت حاصل من
چوب محمل شد تسلّای دل من!

ای وای... بعد تو در فکر غم های ربابم
ای وای... تا دم مرگم از این غم در عذابم
ای وای... راهیِ بزم شرابم

یاحسین مظلوم ثارالله

  • چهارشنبه
  • 30
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 14:12
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

ای ساربان ای ساربان آهسته راهی شو با نوای میثم مطیعی -(ساربان -( ساربان ای ساربان این کاروان آهسته ران )) * امیررضا یزدانی

2575
6

ای ساربان ای ساربان آهسته راهی شو با نوای میثم مطیعی -(ساربان  -( ساربان ای ساربان  این کاروان آهسته ران )) ای ساربان ای ساربان آهسته راهی شو
میخواد بخوابونه رباب طفل خیالیشو
آهسته تر شاید که آورده باشه سقا
حتی همون مشکای خالیشو
ای ساربان ای ساربان وقتی حسینم بود
هم احترامی داشتم من، آبرویی هم
تو این همه سالی که توو شهر خودم بودم
من رو ندید حتی یه نامحرم
وای از غم و درد و غریبی، آه از زمین آه از زمانه
آه از جسارت از اسارت، از کعبه نی از تازیانه
ای ساربان یادم نمیره که حسین میخوند:
«آوارگی تا کوفه و تا شام نزدیکه»
به خار و سنگای بیابون زیر لب میگفت:
«پاهای دخترهام کوچیکه»
ای ساربان ما رو تموم کوفه میشناسن
میشه بگی که پس بِـدَن اون چادرامونو؟
میشه که بردارن نگاه از کاروان ما
میشه نببینن دخترامونو؟
وای

  • پنج شنبه
  • 26
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 13:48
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

بسوی کوفه -(روم بسوی کوفه غریب و زار وتنها ) * اسماعیل تقوایی

2214

بسوی کوفه  -(روم بسوی کوفه غریب و زار وتنها ) بسوی کوفه
روم بسوی کوفه غریب و زار وتنها
فتاده ام برادر میان سیل غمها
حسين حسین حسین جان 4
______________________
به خاک این بیابان بمانده پیکر تو
به همرهم بیاید. بروی نی سرتو
حسین حسین....
______________________
شده زبعد هجرت نصیب خیمه غارت
امان زظلم دشمن امان ازاین اسارت
حسین حسین....
________________________
به کوفه ای که حیدر نموده است امیری
میان آشنایان مرا برند اسیری
حسین حسین......

شعر:اسماعیل تقوایی

  • جمعه
  • 30
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 22:52
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

شعر نوحه اسارت اهل بیت(ع) -(کوفه و شام و جِسارت،زینب و داغ اسارت) * امیر عباسی

7510
4

شعر نوحه اسارت اهل بیت(ع) -(کوفه و شام و جِسارت،زینب و داغ اسارت) کوفه و شام و جِسارت،زینب و داغ اسارت
خاطراتِ تشنگی و،خیمه های رفته غارت
میشود منزل به منزل،شعله ور از غصه هر دل
همسفر گردیده زینب،با یک عدّه دزد و قاتل
تا ابد بی حدّ و بی کران
لعنت حق بر شمر و سَنان
واویلا واویلا واویلا....

هر کجا اشک یتیمان،شود از دیده روانه
میشود مَرهَم بر این غم،ضربه های تازیانه
ای امان از کینه های،فتنه گر های پلید و
هَجمه های بی شمارِ،جیره خور های یزید و
احوال زارِ آل عصمت
چشم خونبارِ آل عصمت
واویلا واویلا واویلا....

ای خوشا ذکر و عبادت،بنده را باشد سعادت
در مسیر حق و باطل،هم اسارت هم شهادت
زین شرافت تا قیامت،هر دلی رود قرارش
که حسین بن علی داد،همهٔ دار و و ندارش
داده بَ

  • سه شنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 09:33
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

سبک شور روضه ای ایام اسارت آل الله مصیبت حضرت زینب سلام الله علیها در کوفه -(غریب کربلا،ماهِ رو نیزه ها) * امیرحسین سلطانی

2081
1

سبک شور روضه ای ایام اسارت آل الله مصیبت حضرت زینب سلام الله علیها در کوفه -(غریب کربلا،ماهِ رو نیزه ها) بند اول

غریب کربلا،ماهِ رو نیزه ها
ببین شدم اسیر،اسیر کوفیا
خواهرتو ببین،بین حرومیا
ببین که میخورم،سنگ جفا،اخا

عزیز مصطفی،قاریِ نیزه ها
چه دلنشینه اون،صوت تو یا اخا
خواهر بمیره که،یه عده بی حیا
به لب تو زدن،سنگ جفا،اخا

اخا حسین حسین

بند دوم

آه و واویلتا،ای غیرت خدا
ببین با قاتلت،همسفرم اخا
ببین که میزنه،منو به قصد کشت
اومده واسه غصبِ معجرم اخا

از بابامون علی،عقده دارن اینا
رحمی نمیکنن،حتی به بچه ها
سنگینه دستشون،واویلتا امون
به دخترت زدن،سیلیِ بی هوا

اخا حسین حسین

بند سوم

این منو این تو و،اینهمه فاصله
تو روی نیزه من،اسیر سلسله
پای سرت دارن،میکنن هلهله
روی سر منه،سایه ی حرمله

غرق به خ

  • سه شنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 09:49
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
مرحوم محمد حسن فرحبخشیان - ژولیده نیشابوری

کاروان اهل بیت در کوفه -( به روی نی سر تو می برد هوش از سر زینب ) *مرحوم محمد حسن فرحبخشیان - ژولیده نیشابوری

4855
13

کاروان اهل بیت در کوفه -( به روی نی سر تو می برد هوش از سر زینب ) به روی نی سر تو می برد هوش از سر زینب

چه سازد چون کند بی تو دل غم پرور زینب

به سان شمع می سوزی به روی نی ولی افسوس

که چون پروانه از غم سوخته بال و پر زینب

جدایی من و تو ای برادر غیرممکن بود

اگر ممکن شود روزی، نگردد باور زینب

بخوان قرآن که قرآن خواندنت را دوست می دارم

که می بخشد صدای تو توان بر پیکر زینب

دهد هرتارموی تو خبر ازمادرم زهرا

گمانم بوده ای دیشب به نزد مادر زینب

من ژولیده می گویم که زینب گفت با افغان

به روی نی سر تو می برد هوش از سر زینب

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 11:25
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

دانلود متن و سبک زمینه حضرت زینب -( آسمونم محزونه دو چشم خواهری پُر خونه ) * بهمن عظیمی

2810
1

دانلود متن و سبک زمینه حضرت زینب -( آسمونم محزونه  دو چشم خواهری پُر خونه ) آسمونم محزونه

دو چشم خواهری پُر خونه

سری رو نیزه سرگردونه

سری که دیگه بی سامونه

بارون غم می‌باره

رو نیزه ای سر شیرخواره

یه مادری که قلبش زاره

یه کاروان که بی سالاره

یاحسین

******

بی کس و تنها مونده

با قامتی که شد از غم خم

با چشمی که می باره نم‌نم

میون این همه نامحرم

شد همسفر با قاتل

زینب کجا و بزم اغیار

زینب کجا و کوچه بازار

زینب کجا و شام و آزار

اباالفضل

*******

سر داداش و دیده

یه دم نرفته این غم از یاد

هربار که از رو نیزه افتاد

خدا می دونه صد بار جون داد

میگه با چشمای تر

می خونه با یه قلب مضطر

جلو چشام گلم شد پرپر

دعا بکن بمیره خواهر

یازینب

شاعر : بهمن عظیمی

  • دوشنبه
  • 10
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 17:51
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
 روح اله نوروزی

کاروان اسرا-(امان از بازار) * روح اله نوروزی

6899
10

کاروان اسرا-(امان از بازار) امان از بازار
امان از آزار
زدن زن ها رو
جلوی انزار
حلقه زدن دوره مخدرات
هلهله کردن واسه دخترات
نزاشتن نامردای بی حیا
حتی یه جای سالمم برات
وای...
معجرا رو بردن
زینبو آزردن
دخترات توو شام و
کوفه سیلی خوردن
( وای، ای وای ای وای....)
عبا رو بردن
قبا رو بردن
به سمت کوفه
زنا رو بردن
بعد از تو نامردای بی حیا
با مرکب ریختن توی خیمه ها
بردن زن های اهل خیمه‌تو
با دست بسته تا شام بلا
وای...
رأست از نی افتاد
زینب تو جون داد
مادرت با گریه
میزد از دل فریاد
( وای، ای وای ای وای....)
پر از آشوبم
ببین محبوبم
کنار گودال
به سر می کوبم
پاره پاره کردن پیکرتو...
به غارت بردن انگشترتو...
کجایی که دارن حرومیا
اسیری

  • شنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 18:08
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

خورشیدِ ولایت -(خورشیدِ ولایت زِ سرِ نیزه دمیده) * حسنعلی بالایی

1366
1

خورشیدِ ولایت  -(خورشیدِ ولایت زِ سرِ نیزه دمیده) خورشیدِ ولایت زِ سرِ نیزه دمیده
سادات ببخشید قدِ عمه خمیده

از کرببلا قافله ی بی بیه ما را
اشرار به دروازه ی ساعات کشیده

  • جمعه
  • 29
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 16:55
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
مرحوم محمد حسن فرحبخشیان - ژولیده نیشابوری

متن غزل اسارت -(به روی نی سر تو می برد هوش از سر زینب) *مرحوم محمد حسن فرحبخشیان - ژولیده نیشابوری

1085
1

متن غزل اسارت -(به روی نی سر تو می برد هوش از سر زینب) به روی نی سر تو می برد هوش از سر زینب
چه سازد چون کند بی تو دل غم پرور زینب

به سان شمع می سوزی به روی نی ولی افسوس
که چون پروانه از غم سوخته بال و پر زینب

جدایی من و تو ای برادر غیرممکن بود
اگر ممکن شود روزی، نگردد باور زینب

بخوان قرآن که قرآن خواندنت را دوست می دارم
که می بخشد صدای تو توان بر پیکر زینب

دهد هرتارموی تو خبر ازمادرم زهرا
گمانم بوده ای دیشب به نزد مادر زینب

من ژولیده می گویم که زینب گفت با افغان
به روی نی سر تو می برد هوش از سر زینب

  • شنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 16:34
  • نوشته شده توسط
  • امیر روشن ضمیر
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه سینه‌زنی بازار کوفه و شام با ملودی و سبک جدید * مرتضی محمودپور

341

نوحه سینه‌زنی بازار کوفه و شام با ملودی و سبک جدید ◾بازار کوفه و شام
◾نوحه سینه زنی

◾بنداول
بر روی نی دیدم سرت
جان اخا کو پیکرت
پیشانیت زخمی شده
از چه شکسته شد پرت
ای قاری نیزه سوار
پاییزی هستی در بهار
پایین بیا تا بوسمت
هستی اگر پای قرار
جانم حسین جانم حسین
جانم حسین جانم حسین(۲)

◾بنددوم
من با رسن بسته شدم
از طعنه‌ها خسته شدم
ای ماه بر نیزه ببین
گریه‌ی پیوسته شده
آیینه‌دار غیرتم
با این جلال و شوکتم
بالا نشین من را ببین
با این شکوه و عزتم
جانم حسین جانم حسین
جانم حسین جانم حسین(۲)

◾بندسوم
طفلان همه آواره‌اند
بی گوش و بی گوشواره‌اند
در آسمانت هر کدام
یک کهکشان ستاره‌اند
حرفی بزن قرآن بخوان
امشب کنار من بمان
من بی تو میمیرم حسین
گلبرگهایم شد خزان
جانم حسین جانم حسین
جانم حسین جانم حسین(۲)

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • دوشنبه
  • 24
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 07:42
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

حضرت زینب(س)کوفه -( ای هلال من به بالای سنان قرآن بخوان) *استاد حاج غلامرضا سازگار

686

حضرت زینب(س)کوفه -( ای هلال من به بالای سنان قرآن بخوان) ای هلال من به بالای سنان قرآن بخوان
قاری قرآن و قرآن را زبان! قرآن بخوان

با صدای خود مسخر کن تمام کوفه را
کوفه را هم کربلا کن؛ همچنان قرآن بخوان

گرچه بشکسته جبینت بر سر نی، سجده کن
گرچه گشته از دهانت خون روان، قرآن بخوان

تا مگر آوای قرآن تو آرامم کند
بر فراز نیزه ای آرام جان قرآن بخوان

تا که اسلام تو را اهل زمین باور کنند
ای امام کلّ اهل آسمان قرآن بخوان

زادۀ مرجانه دارد قصد آزار تو را
تا نرفتی زیر چوب خیزران قرآن بخوان

صوت قرآن سر تو سربلندم می‌کند
تا نگشته قامت زینب کمان قرآن بخوان

یاد قرآن پدر کن؛ روی دست جدمان
وارث حیدر! تو هم نوک سنان قرآن بخوان

آنچه دیدم مادرم زهرا برایم گفته بود
این مصیبت را نمی‌کردم گمان؛ قرآن بخوان

هرکه هرچه دارد، از این خاندان دارد حسین
تا به «میثم» هم دهی سوز نهان قرآن بخوان

  • سه شنبه
  • 25
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 08:36
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

نوحه سنتی و زیبا برای دروازه كوفه -( قرآن من از روي ني خواندي تو آيه ) * سید محسن حسینی

3970
6

نوحه سنتی و زیبا برای دروازه كوفه -( قرآن من از روي ني خواندي تو آيه ) دروازه كوفه
قرآن من از روي ني خواندي تو آيه
بر محمل من با سرت كردي تو سايه
هلال يك شبم خواهرت زينبم
مظلوم حسين جان
/./././
پر خون و پر خاكستري اي ماه زينب
هستي به روي ني چراغ راه زينب
اي همه هست من بسته شد دست من
مظلوم حسين جان
/./././
تو از فراز نيزه ها بردي دلم را
حلال مشكلها تو حل كن مشكلم را
ببين تنهائي ام من تماشائي ام
مظلوم حسين جان

شاعر : سید محسن حسینی

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 15:50
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
استاد سید رضا موید

در مسیر کوفه و شام -( اَلا ای سر، فدای خون خشک گردنت گردم ) *استاد سید رضا موید

3059
2

 در مسیر کوفه و شام -( اَلا ای سر، فدای خون خشک گردنت گردم ) اَلا ای سر، فدای خون خشک گردنت گردم

توصحرا گَرد، من قربان صحرا گَردنت گردم

تنت در کربلا تنها، سرت بر نیزه ها با ما

به دنبال سرت آیم، به قربان تنت گردم

ترا عریان به خاک کربلا بنهاده و رفتم

نشد از تار و پود هستیم پیراهنت گردم

هلال من، هلالی شد قدم از غم، بیا تا من

شبی پروانه شمع جمال روشنت گردم

زهر بام و درت سنگی به استقبال می آید

بیا بنشین به دامانم که با جان، جوشنت گردم

تو خورشید بلند عشقی و از دست ما بیرون

بیا یک نیزه پایین تر که دست و دامنت گردم

چو افکندی مرا از خطبه خواندن لب فروبستی

بخوان قرآن که من قربان قرآن خواندنت گردم

بشوق باتو بودن، از مدینه من سفر کردم

ندانستم که باید

  • سه شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 10:46
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(زمزمه)خیزوببین ای سرجدا بی تو چه آمد برسرم * محمود اسدی

2761

(زمزمه)خیزوببین ای سرجدا بی تو چه آمد برسرم خیز و ببین ای سرجدا بی تو چه آمد برسرم
خیز و ببین،من یااخا باچه کسی همسفرم
ریزم سرشک از هردوعین
بنما حلالم یاحسین
*****
باشد برای خواهرت رفتن زکویت مشگلم
من آرزو دارم اخا،اکبر ببندد محملم
من دل شکسته میروم
با دست بسته میروم
*****
ای محرمم،نامحرمان دور وبرم صف میزنند
من میزنم برصورت وآنها همه کف میزنند
دربین دشمن چه کنم
بی تو بگو من چه کنم
*******
شائق

  • پنج شنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 17:13
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

سبک زمینه یا شور اسارت آل الله -(درد اسارت،رو چاره ای نیست) * امیرحسین سلطانی

1618
1

سبک زمینه یا شور اسارت آل الله -(درد اسارت،رو چاره ای نیست) ?بند اول
درد اسارت،رو چاره ای نیست
داغ فراقت،رو مرهمی نیست
از خطبه ی من،فهمیده دشمن
مصیبت تو،غم کمی نیست
کرب و بلا دیدم_کوفه جفا دیدم
بریده رأست رو_رو نیزه ها دیدم
ولی میخونم،لا رایت الا جمیلا
(لا رایت الا جمیلا)
?بند دوم
رو نی سرت رو،شکسته دیدم
به چوب محمل،زدم سرم رو
میدم سرم رو،ولی نمیدم
حتی یه نخ از،این معجرم رو
رو نی قمر دیدم_با چشم تر دیدم
خودم تو کربلا_داغ پسر دیدم
ولی میخونم،لا رایت الا جمیلا
(لا رایت الا جمیلا)
?بند سوم
دیدم که خونی،شده لب تو
نشد بشورم،لبت رو با اشک
تو گفتی آروم،باشم حالا من
دارم میریزم،چه بی صدا اشک
تو معبرا دیدم_سرت رو تا دیدم
افتاده از رو نی_به زیر پا دیدم
ولی میخو

  • سه شنبه
  • 10
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 20:39
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

سنگین دلان -(شامیان سنگ جفابرسرطفلان نزنید) *استاد سید هاشم وفایی

1502
1

سنگین دلان -(شامیان سنگ جفابرسرطفلان نزنید) شامیان سنگ جفابرسرطفلان نزنید
خنده براشک یتیمان پریشان نزنید
گرکه مرهم به روی زخم دل ماننهید
نمک ازکینه به زخم دل طفلان نزنید
خاروخاشاک نریزید به روی سرما
این قدر آتش غم بردل سوزان نزنید
ازچه ای سنگدلان سنگ گرفتد به دست
سنگ بر رأس پدر پیش یتیمان نزنید
سوره ی نور کند جلوگری بر سر نی
شرمتان باد زحق، سنگ به قرآن نزنید
سوی ناموس خداوند تماشا نکنید
زخم دیگر به دل زخمی و نالان نزنید
ز شما ریخته شیرازه ی قرآن از هم
دم بیهوده ز قرآن و ز ایمان نزنید
شامیان روز شما باد سیه تر از شام
که دگر طعنه به ماسوخته جانان نزنید
بی «وفایی» شما شهره ی عالم شده است
لکه ی ننگ دگربر روی دامان نزنید

  • سه شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 20:11
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

زمینه اسارت حضرت زینب(س) -(غروب عمرت زوال زینب) * بهمن عظیمی

1471

زمینه اسارت حضرت زینب(س) -(غروب عمرت زوال زینب) غروب عمرت زوال زینب
سرت رو نیزه هلال زینب
دلم رو خون کردی بسکه داداش
خون گریه کردی به حال زینب

مثل زلفت همه ی هستی مو
دادی ای برادرم بر باد
باورم نمی شدش رو نیزه
غرق خون ببینمت ای داد...

مونس نی شدی عاقبت ای برادر
از غم تو به این چوب محمل زدم سر

یاحسین 3 جان

ای کاش که همرات منم می بُردی
ببین سر من چی ها آوُردی!
سنان و شمر و خولی و اَخنَس...
منو به دست کی ها سپردی؟

تا نفس به سینه دارم داداش
نیزه دارتُ نمی بخشم
اون که با لگد منو از کینه
زد کنارتُ نمی بخشم

خواهرت قربون این سر خونیِ تو
پیش چشمام زدن سنگ به پیشونی تو

یاحسین 3 جان

  • چهارشنبه
  • 30
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 13:45
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

متن شعر مصیبت خاندان امام حسین(ع)محرم98 -(میان دود آتـش ها درون خیمـه ای گریان) * محمدرضا سروری

2631
1

متن شعر مصیبت خاندان امام حسین(ع)محرم98 -(میان دود آتـش ها  درون خیمـه ای گریان) میان دود آتـش ها درون خیمـه ای گریان
دوَد با چهره ای محزون گل پژمـرده ای عطشان

نه راه پیش رو دارد نه راهی بهر برگشتـن
مقـابل آتـش کینه ورایـش خنجـر عدوان

حـرم در چنگ قاتل ها، رذائل ها و باطل ها
برادر ها، دلاور ها همه در خون خود غلطان

نه تاب مشت و شلاق و نه تاب سیلی دشمن
شده با دیدن شمـر و سنان و حرمله لرزان

عجب آه جگر سوزی کشد در پیش قاتل ها
چو بینـد خون یاران را به روی چکمـة آنان

امان از کودک گریان ، امان از زادة سفیان
امان از بی سر عُریان ، امان از آتش عصیان
******
شکسته قامت از ماتم در این غوغای بی یاری
ز گـود قتلگـاِه خـون رسیده زینـب نالان

نمین و مضطر و غمگین به هجر سید و سَرور
به چ

  • چهارشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 19:15
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

سبک زمینه یا شور اسارت آل الله مصیبت حضرت زینب سلام الله علیها در کوفه -(باورم نبود یه روز ازت جداشم) * امیرحسین سلطانی

1130

سبک زمینه یا شور اسارت آل الله مصیبت حضرت زینب سلام الله علیها در کوفه -(باورم نبود یه روز ازت جداشم) بند اول

باورم نبود
یه روز ازت جداشم
اسیر غصه هاشم
تو روی نیزه باشی و
پشت سر تو باشم

باورم نبود
راهیه این سفرشم
با کوفی همسفرشم
سرت شکسته باشه و
منم شکسته سرشم

منزل به منزل میرم و،برای تو میمیرم
من انتقامت رو داداش،با خطبه هام میگیرم

غــریب مادرم...

بند دوم

باورم نبود
برم یه روز اسارت
بشم اسیر محنت
من باشم و یه عده
کوفیِ بی مروت

باورم نبود
با دخترت بمونم
آتیش بگیره جونم
تو کوچه های کوفه
خطبه ی غم بخونم

منزل به منزل میرم و،با دشمنت درگیرم
من انتقامت رو داداش،با خطبه هام میگیرم

غــریب مادرم...

بند سوم

باورم نبود
اسیر این مسیر شم
با طعنه ها حقیر شم
پای برهنه راهیه
بیابون و کویر شم

باور

  • دوشنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:49
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

دلتنگی های زینب_دلم تنگ ودلم تنگ ودلم تنگ * اسماعیل تقوایی

1352

دلتنگی های زینب_دلم تنگ ودلم تنگ ودلم تنگ دلتنگی زینب(س)
دلم تنگ ودلم تنگ ودلم تنگ
زمونه داره با زینب سرجنگ

از آنروزی که من اینجا رسیدم
بغیر از غصه ها چیزی ندیدم

در اینجا من شدم ام المصیبت
مکرر داغها دیدم به غربت

به پیش چشم من گردید پرپر
چه گل‌هایی زگلزار پیمبر

تمام بستگانم سر بریدند
تن آنها به خاک وخون کشیدند

دو دستان ابوالفضلم جدا شد
شبیه مصطفی اینجا فدا شد

نشد رحمی به طفل شیرخواره
گلویش با سه شعبه گشت پاره

خدا، نور دو عینم را گرفتند
در عاشورا حسینم را گرفتند

کنار آب عطشان سر بریدند
صداي مادرش را هم شنیدند

تن عریان او افتاد برخاک
بمیرم، له شده، خونین وصد چاک

ز دستم رفته دیگر راه چاره
مصیبت‌های من شد پر شماره

زیکسو داغهای این شهیدان
زیکسو سرپرستی یتیمان

حسینم زینب است وشام غارت
زبعد تو نصیبم شد اسارت

خدا حافظ عزیز جان زینب
از اینجا می روم جانان زینب

روم اما دلم را جا گذارم
تو را بی‌سر در این صحرا گذارم

دعا کن تا دوباره بازگردم
عزیزم با تو من همراز گردم

دعا کن زبنبت را، بی قرینه
رسانم کاروانت را مدینه

الهی بعد از آن عمرم سرآید
وصال زینبت با دلبر آید

شعر:اسماعیل تقوایی

  • شنبه
  • 30
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 00:33
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

برات بیقرارم عزیزم حسین(ع) *

1272
8

برات بیقرارم عزیزم حسین(ع) برات بیقرارم عزیزم حسین(ع)
به داغت دچارم عزیزم حسین(ع)

توو خوابم نمی دیدم این روز و که
نباشی کنارم عزیزم حسین(ع)

خزونی شدم، قد کمونی شدم
تو بودی بهارم عزیزم حسین(ع)

یه خلوت میخوام که بشینم فقط
برات خون ببارم عزیزم حسین(ع)

بدونِ تو زندونه دنیا برام
دلِ خوش ندارم عزیزم حسین(ع)

واسه خشکیِ حنجرت توو گلوم
چقد بغض دارم عزیزم حسین(ع)

تموم شد روزایِ خوش ِ خواهرت
شبه روزگارم عزیزم حسین(ع)

سرت رویِ نیزه ست و دیگه کجا-
-سرم رو بذارم عزیزم حسین(ع)؟!

کجایی ببینی میخنده سنان(لع)
به این حال زارم عزیزم حسین(ع)

به موهای غرقِ به خونت قسم
گره خورده کارم عزیزم حسین(ع)!

  • یکشنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 17:21
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب
 وحید محمدی

زبانحال حضرت زینب(س) -( روزگار اسیری زینب) * وحید محمدی

570
-1

زبانحال حضرت زینب(س) -( روزگار اسیری زینب) روزگار اسیری زینب
مثل شبهای شام تاریک است
کوچه پس کوچه های اینجا هم
مثل شهر مدینه باریک است

مردمانش به جای دسته ی گل
تازیانه به دست می گیرند
تا نمک روی زخم ما بزنند
پیش ما کف زدند و رقصیدند

تو خودت خوب واقفی که چرا
صورت خواهر تو رنگین است
مثل نامرد کوچه های فدک
دست مردان شام سنگین است

آنکه بر پهلویت لگد زده بود
چند باری به من لگد زده است
زیر آن ضربه ها بگو آیا
استخوان های پهلویت نشکست؟

دخترت را ببین شکسته شده
رنگ برف است موی دخترکت
مثل ایّام آخر مادر
سو نمانده به چشم شاپرکت

ای برادر چقدر بر نوک نی
سنگ از دست کوفیان خوردی
شرمسارم میان بزم شراب
ایستادم تو خیزران خوردی

  • یکشنبه
  • 23
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 15:54
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه سینه زنی کاروان اسراء(حضرت سجاد) (سبک سنتی) * مرتضی محمودپور

515
1

نوحه سینه زنی کاروان اسراء(حضرت سجاد) (سبک سنتی) ◾نوحه سینه‌زنی(سبک سنتی)
◾شهادت امام سجاد(ع)

◾بنداول
به شام ویران شده‌ام من غریب
اسیر کوفیان شدم بی شکیب
به ناقه سوارم
مات نیزه دارم
رحمی نما خدا به حالم
ز سنگ کین شکسته بالم
واویلتا آه واویلا(۲)

◾بنددوم
قاتل من مجلس شوم شراب
کشته مرا گریه و آه رباب
راس طفل رباب
به نی رفته بخواب
به پای نیزه جان سپارم
خدا دگر طاقت ندارم
واویلتا آه واویلا(۲)

◾بندسوم
شاهد گریه‌های من مدینه‌ست
شاهد سقای حرم سکینه‌ست
گوئیا در حرم
نشسته در برم
گوید عمو عمو کجایی
از چه به پیش ما نیایی
واویلتا آه واویلا(۲)

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • دوشنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 18:18
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 حسن لطفی

کاروان اسرا(از زبان حضرت زینب(س)) -( خدا کُنَد زِ لبت یک سلام هم باشد ) * حسن لطفی

433

کاروان اسرا(از زبان حضرت زینب(س)) -( خدا کُنَد زِ لبت یک سلام هم باشد ) خدا کُنَد زِ لبت یک سلام هم باشد
وَ سایه‌ات به سرم مُستدام هم باشد

بریز گیسویِ خود را به شانه‌های نسیم
که خوشتر است که ماهم تمام هم باشد

کم است اینهمه دشنام‌های طولانی
که کوچه کوچه نگاهِ حرام هم باشد

گذشتن از گذرِ تنگِ کوچه‌ها سخت است
و سخت تر که در آن ازدحام هم باشد

فقط نه اینکه پُر از آشناست هر طرفم
کنیزِ خانه‌ی‌مان رویِ بام هم باشد

شبِ گذشته یتیمت به ضربِ زجر آمد
بلورِ خورده تَرَک بی دوام هم باشد

چه حال می‌شوی آن لحظه‌ای که تنهایی
اگر که با تو سنان هم کلام هم باشد

خدا کُنَد سرِ طفلت نیاُفتد از نیزه
خدا کُنَد که سرش تا به شام هم باشد

لباس کهنه‌ی خود را برایم آوردند
میانِ کوفه کمی احترام هم باشد

دلم خوش است که با نیزه‌ی تو می‌آیم
اگرچه فاصله‌ام یک دو گام هم باشد

  • دوشنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 12:12
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

دانلود سبک اسارت کاروان کربلا -( نشسته بر دلم داغ عظیم و بی کرانت ) * امیر عباسی

3438
2

دانلود سبک اسارت کاروان کربلا -( نشسته بر دلم داغ عظیم و بی کرانت ) نشسته بر دلم داغ عظیم و بی کرانت
ز سرخی ِ غروب بی کسی پرسم نشانت
الا ای سر که چون خورشید تابان می درخشی
تو روی نیزه و من پای نیزه نوحه خوانت
حسین جان ای حبیبم ز هجرت بی شکیبم
پس از تو ای برادر اسارت شد نصیبم
قدم خم شده ، پر از غم شده ، دل محزون و زارم
ببین دلبرم ، گل پرپرم ، خزان گشته بهارم
******
تو روی نیزه و این مردم و بی رحمیِ دل
من و رنج اسیری و نظر بر روی قاتل
پیِ ابلاغ مظلومیّتت ای جان زینب
میان خِیلِ نا مَحرم رَوم منزل به منزل
کجایی غیرتُ الله ببین اشکم شده خون
که گشتم همسفر با سَنان و شمر ملعون
ولی این همه ، به راه خدا ، برایم باشد آسان
مخور غصه ای ، عزیز دلم ، حسین جانم حسین جان

شاع

  • چهارشنبه
  • 3
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

شعر کاروان اسرا -( بنی اسد متحیّر، ستاده‌اید همه ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

4945
3

شعر کاروان اسرا -( بنی اسد متحیّر، ستاده‌اید همه ) بنی اسد متحیّر، ستاده‌اید همه
چرا به بحر تفکر فتاده‌اید همه
برای دفن شهیدان کربلا، زن و مرد
ز خانه سر به بیابان نهاده‌اید همه
کسی نبود که رو سوی این دیار نهد
خـدا تمـام شما را جـزای خیر دهد
بنی اسد نگرید این خجسته تنها را
ستارگان زمین، ماه انجمن‌ها را
نصیبتان شده قدر و سعادتی امروز
شما به خاک سپارید این بدن‌ها را
به هـر بدن که رسیدید احترام کنید
به زخم‌ نیزه و شمشیرها سلام کنید
بنی اسد تن انصار رو به‌ روی شماست
که دفن پیکرشان، جمله آرزوی شماست
کمک کنید در این سرزمین پیمبر را
نگاه مادر ما فاطمه به سوی شماست
اگـر شمـا، نشناسید این بدن‌ها را
معرّفی کنم، این پاره پاره تن‌ها را
بنی اسد همه رو سوی ق

  • چهارشنبه
  • 8
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

دانلود سبک زمزمه دیر راهب نصرانی -( زهرا را نور دو عین ، رأس حسین ، فروغ یزدانی ) * امیر عباسی

3025
1

دانلود سبک زمزمه دیر راهب نصرانی -( زهرا را نور دو عین ، رأس حسین ، فروغ یزدانی ) زهرا را نور دو عین ، رأس حسین ، فروغ یزدانی
مهمان شده نیمه ی شب ، غرق تعب ، به دیر نصرانی
راهب دلخسته شده ، از غم او بی تب و تاب
با سرشک دیده ی خود ، شسته آن سر را به گلاب
هلال رخسارت ، ز خون چرا رنگ است
جراحت رویت ، ز ضربه ی سنگ است
می تابد از تو به دل نور جمال خدا
ای سر بگو ، چه شده ، که شدی از تن جدا
به شام عمرم صبح سحر ، مرا نمودی زیر و زبر
فدای احسانت
شراره ی آه دل من ، الهی ای ماه دل من
شوم به قربانت

شاعر : حاج امیر عباسی

  • یکشنبه
  • 17
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

دانلود متن و سبک نوحه حضرت زینب -( امان امان از دل زینب ) * محمدرضا سروری

15905
23

دانلود متن و سبک نوحه حضرت زینب -( امان امان از دل زینب    ) امان امان
امان امان از دل زینب عزا شده حاصل زینب
گرفته غم محفل زینب عزا شده حاصل زینب
******
امان از این ، داغ بی یاری
شکسته از ، شیون و زاری
به قتلگاه ، یک زن تنها
نشسته بر ، نعش سرداری
دو دیده اش ، دیده در میدان
به خاک و خون ، پیکر عریان
توان دل ، برده این ماتم
بنالد از ، زادة سفیان
امان از ، اسیری ، غریبی ، در برِ دشمن
این همه ، ماتم و ، ناله و ، یک زن
امان امان از دل زینب عزا شده حاصل زینب
******
به قتلگاه ، دیده می دوزد
غم حسین ، سینه می سوزد
به چشم خون ،دیده با حسرت
سری که بر نیزه اَفروزد
کجا شود ، مثل او پیدا
غمین ولی ، با دلی شیدا
رسیده تا ، آسمان آهش
قیام خون ، می کُند احیا
امان از ،

  • دوشنبه
  • 27
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:43
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

خدا حافظی از کربلا -(خداحافظ شهیدِ عصر عاشورا ) * محمود ژولیده

1989
1

خدا حافظی از کربلا -(خداحافظ شهیدِ عصر عاشورا ) خداحافظ شهیدِ عصر عاشورا
خداحافظ غریبِ عترت طاها
خداحافظ
خداحافظ ذبیحاً بِالقَفای من
خداحافظ امام با وفای من
خداحافظ
دعایم کن ز پاره پارهٔ حنجر
که شمشیرِ مَنه این چادر و معجر
خداحافظ
نماز من کنار نعش تو زیباست
سجود من بخاک و خون عجب غوغاست
حسین جانم
قرار ما سر دروازهٔ کوفه کنم ابلاغ پیام تازهٔ کوفه
حسین جانم
تویی خورشید، روی نیزه سرِت پیداست
منم ماه و خسوف نیلی اَم گویاست
حسین جانم
شده تقطیع، هجای پیکرِت آقا
نه انگشتِت، نه هست انگشترِت آقا
حسین جانم
تو رفتی و تموم لشگرت اینجاست
سرِت بر نِی شکسته پیکرت اینجاست
حسین جانم
اسارت رو بجون و دل خریدم من
همه بارِ غمِت بر دوش کشیدم من
حسین جانم

  • شنبه
  • 17
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 21:29
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد