شعر امام زمان (عج)

مرتب سازی براساس
 اسماعیل شبرنگ

امام زمان(عج)، مناجات، به مناسبت جمعۀ اول سال -(تشنگانیم و به دل حسرت باران داریم....) * اسماعیل شبرنگ

628

امام زمان(عج)، مناجات، به مناسبت جمعۀ اول سال -(تشنگانیم و به دل حسرت باران داریم....) تشنگانیم و به دل حسرت باران داریم
چشم بر مرحمت حضرت جانان داریم

چند قرن است که ما امّت سرگردانیم
چند قرن است که دل های پریشان داریم

جمعه ها می رسد و می گذرد ، امّا باز
هر چه غم در دل ما بود کماکان داریم

جمعه ی اول سال است ، خدا می داند
سال ها چشم به آن نقطه ی پایان داریم

هر چه را داده خدا وعده همان خواهد شد
ما به برگشتنش امّید فراوان داریم

صبح با ولوله سر داد به والعصر قسم
گفت با لهجه ی خورشید که مهمان داریم

شب نشینیم ولی از قدم نورُ الله
در دل خسته ی خود شور دوچندان داریم

بنویسید به تقویم که عام المهدی است
بنویسید دو تا نیمه ی شعبان داریم

سال ها در به در پیچ و خم دنیاییم
سال ها منتظر منتقم زهراییم

  • سه شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 19:01
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

امام زمان(عج)، مناجات -(قلبمان را خالص و مرغوب کن...) * مرضیه عاطفی

567

امام زمان(عج)، مناجات -(قلبمان را خالص و مرغوب کن...) قلبمان را خالص و مرغوب کن
خالی از دلتنگی و آشوب کن

خسته و افسرده ایم آقا بیا...
با ظهورت حالمان را خوب کن!

  • سه شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 19:05
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مناجات با امام زمان(عج) -(عاشق که شدی خطا نباید بکنی...) * سید مجتبی شجاع

1569
2

مناجات با امام زمان(عج) -(عاشق که شدی خطا نباید بکنی...) عاشق که شدے خطا نباید بکنے
حتے به خودت جفا نباید بکنے

حالا که شدے چشم به راه مهدے(عج)
جز بر فرجش دعا نباید بکنے!

  • سه شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 19:19
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

امام زمان(عج)، مناجات -(اول به محضر تو سلام عرض میکنم...) * مهران قربانی

815
1

امام زمان(عج)، مناجات -(اول به محضر تو سلام عرض میکنم...) اول به محضرِ تو ، سلام عرض میکنم
از واژه های علمِ علی قرض میکنم
خود را گدای کوی شما فرض میکنم
آنگه ردیف و قافیه را نقض میکنم

ای التیامِ خونِ شهیدان، خوش آمدی
ای آخرین طلیعه ی دوران، خوش آمدی

ای کاش بگذرد نَفَحاتَت از این دیار
ما را بکُش به غمزه ی ابرویِ ذواالفقار
"مستیم و عاشقیم و خماریم و بی قرار"
حَیَّ عَلََی الاِقامه ی شعری به وصفِ یار

شعری که گفته ام ، بخدا قابلی نداشت
بیچاره آن کسی که برایت دلی نداشت

ای ماه چارده ، ز شبت شعر میچکد
از ذکر هایِ رویِ لبت شعر میچکد
از کیسه های پُر رُطَبَت شعر میچکد
از جاده ی سه شنبه شبت ، شعر میچکد

وقتش رسیده حالِ خوشی معنوی کنیم
شبهای جمعه ، شوقِ تو را مثنوی کنیم

تلخ است کام و لعل محبّان، عسل تویی
در شعرهای خط خطیِ من غزل تویی
تلمیح و استعاره، مجاز و بدل تویی
حَیَّ عَلَی القَصیده که خیرِالعمل تویی

این ظلمتِ معادله را غرقِ نور کن
حتی اگر طَرید و وحیدی، ظهور کن

عشقِ تو را میانِ دل خود نشانده ایم
رویِ زبان بجز سخن از تو نرانده ایم
دانی چرا به حسرتِ روی تو مانده ایم؟
در کربلا، دعایِ فرج را نخوانده ایم

غرقیم در میانِ غم و غصّه و بلا
ما را اسیر کن وَ ببر سمت کربلا

در کربلا به حالِ دعا زار و خسته ایم
در انتظارِ روزِ ظهورت نشسته ایم
دل را بجز به بندِ دخیلت نبسته ایم
هرچند در برابر تو سرشکسته ایم،

ما قول میدهیم که مطلوب میشویم
ما را به جمکران ببری، خوب میشویم

از کربلا مرا بِکِشان سویِ جمکران
هِی هِق هِق شبانه و هِی اشکِ بی امان
من داد میزنم بخدا رو به آسمان،
عَجِّل عَلی ظُهُورِکَ یا صاحِبَ الزَّمان

شعر از جمالِ رویِ تو گفتن، که ساده نیست
ای وای بر کسی که دلش بین جاده نیست

ما رو سیاه ها، به تو مایل نبوده ایم
ما ارزشی به عشقِ تو قائل نبوده ایم
ما را ببخش ، پیشِ تو قابل نبوده ایم
در دعوت از ظهور تو یکدل نبوده ایم

خواندیم صفحه ای ز سرودِ حیات را
درعصرهای جمعه، دعای سمات را

شب تا سحر به حال محبان گریستی
اصلاً خودت بگو که کجایی و چیستی
ای آخرین ستاره ی زهرا تو کیستی؟
دارد تمام میشود این شعر و نیستی...

ظلم و ستم، در آخرِ عالم شکار توست
یک "یا علی" بگو که جهان بی قرار توست

ای اشتیاقِ عارف و آگاه ، میرسی
در بین شب به منزله ی ماه ، میرسی
یک روز میرسد که تو از راه میرسی
با بیرقِ "عَلی وَلیُ الله" میرسی

روزی فرا رسد که بیاید نشان تو
از کعبه میرسد صلوات و اذان تو

روزِ ظهور، مژده به احباب میزنیم
با دیدنِ تو طعنه به مهتاب می زنیم
از جامِ انتظار، مِیِ ناب می زنیم
ما کوچه را به مَقدمِ تو آب می زنیم

بر رویِ لب ، دعایِ فرج غنچه میکند
حالا ببین که روزِ وصالت چه میکند

یک پنجره دخیلِ دعا کرده ایم باز
بیچاره ایم ، ذکر و دعای تو چاره ساز
"ای سروِ نازِ حُسن که خوش میروی به ناز"
روزی فرا رسد که تو می آیی از حجاز،

آید صدا که روز هم‌عهدی رسیده است
قَد قامَتِ الصَّلات... که مهدی رسیده است

  • سه شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 19:52
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مناجات با امام زمان (عج) -(در رفاقت با شما آن پای محکم نیستم...) * حامد آقایی

686
1

مناجات با امام زمان (عج) -(در رفاقت با شما آن پای محکم نیستم...) در رفاقت با شما آن پایِ محکم نیستم
خوب می دانم که بر درد تو مَحرم نیستم

در قرابت با شما که دوستانت جای خود
قدر سنگِ فرشهای جمکران هم نیستم

من برایت کار کم کردم ولی آقا قسم
بر تمام غصه هایت چشمِ بی غم نیستم

هر چه باشم شهر ، من را می شناسد با شما
صد هزاران شکر که تصویرِ مبهم نیستم

هر زمان که با شما سرمستِ نجوا می شوم
در میان عالمم ، اما در عالم نیستم

من که هیچم پیشتان اما به هر جا گفته ام
خاک پایِ مهدی ام ، از این جهت کم نیستم

سینه ام در بندِ غم احساس تنگی می کند
لحظه ایی که بهر جدت زیر پرچم نیستم

جدِّ ما این گریه ها را ارث بر دنیا گذاشت
گر نبارم بر شما در اصل ، آدم نیستم

  • سه شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 19:53
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

جمعه های انتظار * مرتضی محمودپور

514
1

جمعه های انتظار مژده ی وصل
جمعه های انتظار

بیقرارم قرار میآید
عاقبت تک سوار میآید

آن سفرکرده بازمیگردد
بعد سرما بهار میآید

دشت وصحراشده پرازمجنون
در جنونم نگار میآید

من گرفتار درد هجرانم
دردهایم بکار میآید

یک نفر زآن چهارده مانده
آخرین هشت و چار میآید

هیبتش حیدری ست بسم الله
وارث ذوالفقار میآید

ناامیدان ز جای برخیزید
دُّر نایاب شاهوار میآید

  • پنج شنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 23:02
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 سیدبشیر حسینی میانجی

غزل انتظار یار -(من مشتعل آتش سوزانی خویشم) * سیدبشیر حسینی میانجی

545
-1

غزل انتظار یار -(من مشتعل آتش سوزانی خویشم) تضمین غزلِ مقام معظم رهبری دام عزّه
"راز دل"

من مشتعل آتش سوزانی خویشم
یعقوبم و دور از مه کنعانی خویشم
مشتاق وصال رخ جانانی خویشم
(سرخوش ز سبوی غم پنهانی خویشم)
(چون زلف تو سرگرم پریشانی خویشم)

من جز ره کوی تو نجویم ز کم و بیش
غیر از گل روی تو نبویم ز کم و بیش
بنما نظری گاه به رویم ز کم و بیش
(در بزم وصال تو نگویم ز کم و بیش)
(چون آینه خو کرده‌ی حیرانی خویشم)

من آمدم و می‌روم از عالم هستی
از اوّل هستی درِ میخانه نبستی
رندانه کنم یادی از آن عهد الستی
(یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی)
(عمری‌ست پشیمان ز پشیمانی خویشم)

ای ساقی مستان! که امید دو جهانی
تا کی به پس پرده‌ی غیبت تو نهانی؟
در میکده‌ی غم بگذشت عمر جوانی
(لب باز نکردم به خروشیّ و فغانی)
(من محرم راز دل طوفانیِ خویشم)

از ساغر بشکسته برفت آن مُل و دُردم
افسوس که از آن میِ پیمانه نخوردم
در حسرت آنم که چرا بهره نبردم
(از شوق شکرخند لبش جان نسپردم)
(شرمنده‌ی جانان ز گرانجانی خویشم)

من در پیِ وصل تو دویدم به همه عمر
بشکسته‌تر از خویش ندیدم به همه عمر
چون آه جگرسوز کشیدم به همه عمر
(گویا که غم و غصّه خریدم به همه عمر)
(افسرده‌دل از خویشم و زندانی خویشم)

دل کَن ز می و ساغر و پیمانه «بشیر»ا
یادی بکُن از جمع محبّان دل‌آرا
گو پیر مغان، رهبر فرزانه چه گفتا
(هر چند «امین» بسته‌ی دنیا نی‌ام امّا)
دلبسته‌ی یاران خراسانی خویشم)

این شعر در سال ۱۳۷۸ در تبریز سروده و در سال ۷۹ در روزنامه جمهوری و در کتاب زخم دل منتشر شد

  • دوشنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 15:13
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

مناجات با امام زمان(عج) -(در ظلمت و غفلت به سر کردم حبیبا...) * محمد حبیب زاده

673

مناجات با امام زمان(عج) -(در ظلمت و غفلت به سر کردم حبیبا...) #امام_زمان_عج
#مناجات

در ظلمت و غفلت به سر کردم حبیبا
چشم انتظار جلوه ای تابنده هستم

دیدی گناهم را نیاوردی به رویم
از اشک چشم انورت شرمنده هستم

قلبم شکسته آمدم عفوم نمایی
من آمدم ثابت کنم که بنده هستم

با اشک چشمانم نوشتم تا بخوانی
لبریز وصلم از غمت آکنده هستم

گفتم به روی سنگ قبرم حک نمایند
من کشته ی عشق تو باشم زنده هستم

حتی به بویت راضی ام ای یاس خوشبو
از من مگیری خنده ی مستانه و رو

  • جمعه
  • 3
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 14:28
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

رباعی مناجات امام زمان(عج) -(اگرچه سبز نوشتیم در خفا زردیم...) * زهرا آراسته نیا

561
2

رباعی مناجات امام زمان(عج) -(اگرچه سبز نوشتیم در خفا زردیم...) اگرچه سبز نوشتیم، در خفا زردیم
مسیرهای فرج را تمام سد کردیم

میان جمعه و شنبه چه فرق وقتی او
به انتظار نشسته است تا که برگردیم

  • جمعه
  • 3
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 15:48
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

رباعی امام زمان(عج) -(من رفاقت باتو ای شاه بلد نیستم...) *

407

رباعی امام زمان(عج) -(من رفاقت باتو ای شاه بلد نیستم...) من رفاقت با تو ای شاه بلد نیستم
سُنّت ِ نوکر همراه بلد نیستم

دست من را تو بگیر حضرت مهدی
که وصال ره کوتاه بلد نیستم

#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ

  • شنبه
  • 4
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 19:00
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مناجات با امام زمان(عج)، شعر اعتراضی -(بدان که جای خدارا گرفته دکان ها..) * حامد آقایی

532

مناجات با امام زمان(عج)، شعر اعتراضی -(بدان که جای خدارا گرفته دکان ها..) بدان که جای خدا را گرفته دکان ها
و پر شده است زمین از فریب شیطان ها

چه ناله ها که علی از نفاق یاران زد
سوار کشتیِ دین اند نامسلمان ها

ادای امر به معروف ، منکر است دگر
بیا که خاک گرفته است جمله قرآن ها

طواف روی شما آروزی مردم نیست
مزین است به نامت اگر چه میدان ها

سلاحمان به زمین است ، خشکمان زده است
چقدر دور شدیم از دعایِ باران ها

خوشا به آنکه تو را دید و آسمانی شد
دریغ ، ساخته بر ما گناه ، زندان ها

به خشکسالیِ این سفره ها نگاهی کن
بریز برکت خود را بر این نمکدان ها

بیا به عشق ، قداست ببخش ای یوسف
قلم به دست نشستند جمله رمان ها

اگر چه بهر غمِ انتظار ، مردودیم
ببخش غیبت خود را به ما پشیمان ها

  • دوشنبه
  • 6
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 02:27
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

زمین حال غم و غربت گرفته * مرضیه عاطفی

431

زمین حال غم و غربت گرفته زمین حال غم و غربت گرفته
زمان را حسرت و وحشت گرفته
ألا یا أیهالمنجی أغثنا
بیا که فتنه ها شدت گرفته!

#و_شدة_الفتن_بنا

  • جمعه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 14:20
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب

مناجات با امام زمان(عج)، امام حسین(ع) گودال قتلگاه -(تا قدم هایم به سمت تو وصالی تر شده است...) * بردیا محمدی

684

مناجات با امام زمان(عج)، امام حسین(ع) گودال قتلگاه -(تا قدم هایم به سمت تو وصالی تر شده است...) تا قدم هایم به سمت تو وصالی تر شده
جاده ی پُرپیچِ هِجرَت اِنفِصالی تر شده

"یوسف"گُم‌گَشته باز آید به کنعان یا که نَه!؟...
فرضِ بیناییِ "یعقوب" احتمالی تر شده

مُدَّعیِ عاشقیِ "شمع"..،هر "پروانه"ای است
بُرده آن بال و پری که اشتعالی تر شده

داغ دوری ات ستون خانه ها را خَم نِمود
قامت بابایِ پیر من هلالی تر شده

در سحر تا با دُعای "عهد" ، بستم با تو عهد
بندِ پیوندِ من و تو لایزالی تر شده

"اَینَ اَینَ"گفتنم را لااقل پاسخ بده...
پُرسش "آقا کجایی" اَم سوالی تر شده

بَرده می خواهی..،سَرِ بازار من را هم ببین
از بلالِ آلِ تو رویَم بِلالی تر شده

بِین رویا..،بارها دیدم بغل کردی مرا...
چند روزی خوابِ شب‌هایم خیالی تر شده

غیر "گریه" نیست آهی در بساط من..،ببخش
کاسه ام از سال های قبل خالی تر شده

تا کسی از کربلارفتن برایم حرف زد
این دل وامانده ام حالی به حالی تر شده

هر زمانی که قسم دادم تو را "جانِ حسین"
چشم های خُشک من در روضه عالی...،تَر شده


چندساعت ذبح جدِّ تشنه‌کامت وقت بُرد...
قدِّ زهرا از همان ساعت هِلالی تر شده

  • جمعه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 16:34
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

رباعی مناجات با امام زمان(عج) -(آقاست عزیز فاطمه، ای مردم...) * سید مجتبی شجاع

588

رباعی مناجات با امام زمان(عج) -(آقاست عزیز فاطمه، ای مردم...) آقاست عزیز فاطمه، ای مردم
مولاست عزیز فاطمه، ای مردم

افسوس که در میان ما منتظران
تنهاست عزیز فاطمه، ای مردم

  • جمعه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 20:44
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

امام زمان(عج) -(یاد مهدی چه کنم صبر به صحرا فکنم...) * فیض کاشانی

725

امام زمان(عج) -(یاد مهدی چه کنم صبر به صحرا فکنم...) ياد مهدي چه كنم صبر به صحرا فكنم
واندرين كار دل خويش به دريا فكنم

ديده دريا كنم از خون جگر در شوقش
راز سربسته خود را به خدا وافكنم

مايه خوشدلي آنجاست كه دلداري هست
مي كنم سعي كه خود را مگر آنجا فكنم

فلك از تير غمت بر جگرم زد من هم
عقده در بند كمر تركش جوزا فكنم

شور و غوغا و فغان در ملكوت اندازم
غلغل ولوله در گنبد مينا فكنم

از دل تنگ گنه كار بر آرم آهي
كآتش اندر گنه آدم و حوا فكنم

به دعا دست برآورده ز آه سحري
بهر تاثير دعا تير به هرجا فكنم

گفتگو را بهل اي فيض بيا تا خود را
بهر تفتيش درين عرصه غبرا فكنم

چون توان برد به سر در طلب وصل تو عمر
من چرا عشرت امروز به فردا فكنم

  • شنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 03:18
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 مرتضی اسکندری

حضرت مهدی(عج) -(کم نیست مبتلای شما یابن العسکری) * مرتضی اسکندری

384

حضرت مهدی(عج) -(کم نیست مبتلای شما یابن العسکری) کم نیست مبتلای شما یابن العسکری
جان جهان فدای شما یابن العسکری

کی می شود که بر سرما سایه افکند
یک گوشه از عبای شما یابن العسکری

بیمار لاعلاجم و درمان من بُوَد
گردی ز خاک پای شما یابن العسکری

ابلیس هم به پیش خدا می رود اگر
سجده کند برای شما یابن العسکری

ازهرصدای خوش به خدا دلنشین تر است
آوای ربنای شما یابن العسکری

شرمنده ام که مایه ی ننگ شما شدم
رفت از سرم هوای شما یابن العسکری

  • یکشنبه
  • 19
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 18:56
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 ابراهیم قبله آرباطان

شعر انتظار حضرت مهدی(عج) -(تو که با مردم این شهر سخن ‏ها داری) * ابراهیم قبله آرباطان

429

شعر انتظار حضرت مهدی(عج) -(تو که با مردم این شهر سخن ‏ها داری) تو که با مردم این شهر سخن‏ها داری
در حریمِ حرمِ باورشان جا داری

دل این قوم به چشمان تو تنگ است هنوز
ندبه، هر جمعه سحرگاه قشنگ است هنوز

می‏چکد کم کمَک از باورم ایمان دریاب
«چشمه ی چشم مرا ای گل خندان دریاب»

عده‏ای معتقدند عشق شکوفا نشود
یاس‏ها در بغل پنجره‏ها وا نشود

پیچک از دوری خورشید زمینگیر شود
باغ در پنجه ی پاییز فقط پیر شود

«مژده دادند که بر ما نظری خواهی کرد»
حتما از کوچه ما هم گذری خواهی کرد!...

التیام غم دوری است نگاهی گاهی
لذتی هست در این چشم به راهی گاهی

مصلحت هر چه که باشد، تو یقین می‏آیی
به بهارانه فردای زمین می‏آیی...

  • دوشنبه
  • 20
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 19:46
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 جابر عابدی

شعری تقدیم به امام زمان(عج) -(صبح دل انگیزی بیا تا جان بگیریم...) * جابر عابدی

1043

شعری تقدیم به امام زمان(عج) -(صبح دل انگیزی بیا تا جان بگیریم...) صبح دل انگیزی بیا تا جان بگیریم
با صوت زیبایت دمی درمان بگیریم

سختی این شبهای بی تو تلخ بوده
برگرد تا شهدی از این هجران بگیریم

حال دلم را خوب می دانی خراب است
با روی تو باید سر و سامان بگیریم

ما همچنان در آرزوی روز وصلیم
کی می رسی تا دست بر دامان بگیریم

از جمعه تا جمعه اسیر اضطرابیم
پس حق بده با ندبه ها بحران بگیریم

ما موج های کوچک روز ظهوریم
لب تر کن آقا پای تو طوفان بگیریم

  • سه شنبه
  • 21
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 02:45
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 حمیدرضا محسنات

مناجات با امام زمان(عج) -(عمریست در شعرم پر از اما، اگر شاید...) * حمیدرضا محسنات

627

مناجات با امام زمان(عج) -(عمریست در شعرم پر از اما، اگر شاید...) عمریست در شعرم پر از , اما , اگر , شاید
خوف و رجائم را بفهمد یک نفر شاید

تا خیمه ی سبزت چه چیزی میبرد ما را ؟
دست دعا , پای زیارت , چشم تر شاید

وقت ملاقتت چه اوقاتیست معمولا ؟
در جمکرانت غرق ندبه یک سحر شاید

نامم به گوشت خورده یا نه ؟ گرچه بشناسی
ما را به نام عاشقان در به در شاید ....

دیگر سراغی از منِ تنها نمیگیری
دور و برت داری کسانی خوب تر شاید

این سالها یا تو جوابم را نمیدادی
یا من شدم چیزی میان کور و کر شاید

من خسته ام من خسته ام من خسته ام خسته
از اینهمه خوف و رجاء اما اگر شاید

  • جمعه
  • 31
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 20:40
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

دوبیتی مناجات امام زمان(عج) -(با رایت فتح و نصر خواهد آمد....) * جواد هاشمی

971

دوبیتی مناجات امام زمان(عج) -(با رایت فتح و نصر خواهد آمد....) با رايت فتح و نصر خواهد آمد
بنيان‌كن كاخ و قصر خواهد آمد

«والشّمس»! جمال دوست خواهد تابيد
«والعصر»! ولیّ عصر خواهد آمد

  • جمعه
  • 31
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 21:42
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

حضرت مهدی(عج) -(ذکر مناجات ما ذکر شب مهدی است) * ناشناس ؟؟؟

420

حضرت مهدی(عج) -(ذکر مناجات ما ذکر شب مهدی است) ذکر مناجات ما ذکر شب مهدی است
قبله حاجات ما خال لب مهدی است

حضرت عیسی اگر داد شفا بر مریض
خویش برای شفا در مطب مهدی است

اوکه زمین را به عرش دوخته با نور خود
فاصله عرش و فرش یک وجب مهدی است

هرکه بود در جهان ، منتَظِرِ منتَظَر
مژده دهیدش که او منتخب مهدی است

یوسف قدیس اگر دل به زلیخا نداد
واله و دیوانه وار در طلب مهدی است

عاشق او زینبش ، عاشق تاب و تبش
تاب و تب شیعیان ، تاب و تب مهدی است

گر چه امام است او ، لیک ابالفضلی است
این سخنم منبعث از ادب مهدی است

  • سه شنبه
  • 4
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 18:04
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

امام زمان(عج)، مناجات -(گل همیشه بهار خدا چه زیبایی..) * کمیل کاشانی

1298
3

امام زمان(عج)، مناجات -(گل همیشه بهار خدا چه زیبایی..) ﮔﻞ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻬﺎﺭ ﺧﺪﺍ ﭼﻪ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ
ﭼﻘﺪﺭ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﯼ ﺷﮑﻮﻓﺎﯾﯽ

ﺍﺳﯿﺮ ﭘﻨﺠﻪ ﯼ ﭘﺎﯾﯿﺰﻡ ﻭ ﺧﺮﻭﺵ ﺧﺰﺍﻥ
ﻧﺴﯿﻢ ﺻﺒﺢ ﺭﻫﺎﯾﯽ ﭼﺮﺍ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﯽ ؟

ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺍﻡ ﮐﻪ ﺗﻮ ﯾﮏ ﺟﻤﻌﻪ ﻣﯽ ﺭﺳﯽ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ
ﻧﻤﺎﻧﺪﻩ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺍ ﺷﮑﯿﺒﺎﯾﯽ

ﻫﻨﻮﺯ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﻏﺮﯾﺐ ﻋﻠﯽ
ﺑﻪ ﮔﻮﺵ ﺍﻫﻞ ﺯﻣﯿﻦ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﯼ ﺯﻫﺮﺍﯾﯽ

ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﺻﺪﺍﺕ ﺯﻧﺪ
ﺑﯿﺎ ﮐﻪ ﺳﯿﻨﻪ ﯼ ﻣﺠﺮﻭﺡ ﺭﺍ ﻣﺪﺍﻭﺍﯾﯽ

ﺑﯿﺎ ﮐﻪ ﺷﻌﻠﻪ ﯼ ﺗﺰﻭﯾﺮ ﺭﺍ ﮐﻨﯽ خاموش
ﺯ ﺩﺳﺖ ﺧﺴﺘﻪ ﺣﯿﺪﺭ ﻃﻨﺎﺏ بگشایی

ﺣﮑﺎﯾﺖ ﻋﻄﺶ ﻣﺎ ﺟﮕﺮ ﮔﺪﺍﺯ ﺷﺪﻩ ﺍست
" ﻣﺘﯽ ﻧﺮﺍﻭﺣﮏ " ﺍﯼ ﺯﻻﻝ شیدایی

ﻋﺼﺎﺭﻩ ﯼ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺍﻧﺒﯿﺎ ﺯ ﭘﺎ ﺗﺎ ﺳﺮ
ﺧﻼﺻﻪ ﯼ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺍﻭﻟﯿﺎ ﺳﺮﺁﭘﺎﯾﯽ

ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺗﻮ ﻣﯽ ﻤﺎﻧﻢ ﺍﯼ ﺗﻤﺎﻣﺖ ﺣﺴﻦ
ﮐﻪ ﻫﺴﺖ ﻟﺤﻈﻪ ﯼ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺗﻮ تماشایی

  • جمعه
  • 7
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 20:31
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

امام زمان(عج) -(ای چاره ساز مشکل مارا تو چاره کن..) * مجتبی روشن روان

723
3

امام زمان(عج) -(ای چاره ساز مشکل مارا تو چاره کن..) ای چاره ساز مشکل ما را تو چاره کن
برحال عاشقان خرابت نظاره کن

پرده ز رخ نمی کشی ای ماه دل، مکش
حرفی بزن به جانب ما یک اشاره کن

خورشید آسمان علی، ماه فاطمه
شام سیاهِ بخت مرا پر ستاره کن

بنگر چه آمده به سرم از فراق تو
زخم دل شکستۀ ما را شماره کن

ما از نفس فتاده و در راه مانده ایم
ما را به روی مرکب لطفت سواره کن

ای سایۀ عنایت تو بر سر همه
بر سائل شکسته نگاهی دوباره کن

باید عریضه ای نویسم برای تو
خواهی بخوان تو نامۀ من... یا که پاره کن

  • شنبه
  • 8
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 16:51
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

امام زمان(عج)، مناجات -(آن عاشق بی قدر و بها یعنی من...) * سید مجتبی شجاع

584
1

امام زمان(عج)، مناجات -(آن عاشق بی قدر و بها یعنی من...) آن عاشق بی قدر و بها...یعنی من
بیچاره و بی برگ و نوا...یعنی من

غافل شدم از یاد شما یک لحظه
خسران زده ی هر دوسرا...یعنی من

  • شنبه
  • 15
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 15:08
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

حضرت مهدی(عج) -(ای آخرین سرود خدا در بهار عشق) *سید ناصر ولائی زنجانی

1061

حضرت مهدی(عج) -(ای آخرین سرود خدا در بهار عشق) ای آخرین سرود خدا در بهار عشق
ای بهترین امید بقا رازدار عشق

ای خوشترین ترانة من ای نگار عشق
چشم امید جمله جهان ای نگار عشق

ای برترین نشانة خلقت زکار عشق
باز آتو ای امید دل بی قرار عشق

روشن نما به طلعت خود روزگار عشق
باز آ که نیست جز تو در این عصر یار عشق

تو را ای نازنین چشم انتظارم
ز هجران تو هر شب بیقرارم

برای دیدنت ای یار محبوب
تمام لحظه ها را می شمارم

  • پنج شنبه
  • 27
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 15:58
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

حضرت مهدی(عج) -(تا کی برای دوری تو دیده تر کنم) *سید ناصر ولائی زنجانی

483

حضرت مهدی(عج) -(تا کی برای دوری تو دیده تر کنم) تاکی برای دوری تودیده ترکنم
آخر چسان بدون توشب را سحر کنم

من هستم وخیال تو و چشم مست ماه
هرگز نشد خیال تو از سر به درکنم

یک لحظه یاد من کن ویکدم تبسّمی
تا عمر را به شوق وصالت بسرکنم

عاشق شدن اگرچه گرفتار گشتن است
ای یوسفم چگونه زعشقت حذر کنم

آید اگرخیال تو یکشب به خواب من
با اشک شوق کفش تو را نیز ترکنم

  • پنج شنبه
  • 27
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 16:07
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا صاحب الزمان(عج) _ای بهار آدمیت، ماه پنهانی بیا * اسماعیل تقوایی

621

یا صاحب الزمان(عج) _ای بهار آدمیت، ماه پنهانی بیا یا صاحب الزمان

ای بهار آدمیت، ماه پنهانی بیا
دل شده غرق تمنا، دلبر جانی بیا

سالها هستیم مانده در طریق انتظار
تا که مانده درتن رنجور ما جانی بیا

بس بود دوران غيبت، هست هنگام ظهور
ای ظهورت قله و اوج مسلمانی بیا

بی تو این دنیا پریشانست،یابن الفاطمه
مصلحا، ازبهر رفع این پریشانی بیا

طعنه بر ما می‌زند مولا،عدوی انتظار
حجت اللهی واز بهر جهانبانی بیا

بهترین روزست برما جمعه ناب ظهور
جمله ما موریم، بر تخت سلیمانی بیا

صاحب عصری وعصر تو خزان ظلمهاست
باغبان باغ، در عصر فراوانی بیا

شعر:اسماعیل تقوایی

  • جمعه
  • 11
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 23:41
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
حاج نادر بابایی

انتظار یار -(می گذرد روز و شب امشب و فردای من) *حاج نادر بابایی

633

انتظار یار -(می گذرد روز و شب امشب و فردای من) میگذرد روز و شب امشب و فردای من
تا گذرد زِین گذر ، ماه دِلارای من

گر شبی آید بخواب پای نَهد دیده ام
لِیله ی قَدرَم شود آن شب و رویای من

مرغ دلم نغمه ها خوانده زِهِجر و وصال
کاش دَمی بشنود یار تَمنّای من

کُلبه ی اَحزان ما صحن گلستان شود
گر نَهد آنجا قَدم یوسف زهرای من

ترسم از این واقعه عمر به هجران رود
خاک سیَه تا شود منزل و مَاوای من

جان دو عالم بیا ، پَس بِزَن این پَرده را
گر نکنم جان فدا ،وای من و وای من

(نادر)اگر عاشقی خود شِکن آنگَه بیا
بُت شده درجان و تن این مَن و مَنهایِ من

  • شنبه
  • 12
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 16:50
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا صاحب الزمان_آخر گل هشت وچار کی می آیی * اسماعیل تقوایی

524

یا صاحب الزمان_آخر گل هشت وچار کی می آیی یا صاحب الزمان

آخر گل هشت وچار کی می آیی
بر قلب همه قرار کی می آیی

آن جمعه بی نظیر کی می آید
در جاده ی انتظار کی می آیی

هجران تو ای حبیب، کی سرآید
ای صاحب روزگار، کی می آیی

روی تو عیان به ما، کی می گردد
مه چهره ی گلعذار، کی می آیی

تو تکیه به بیت حق، کی خواهی زد
با مصحف و ذوالفقار کی می آیی

این غیبتان ظهور کی خواهدشد
با هیمنه، آشکار، کی می آیی

آماده شديم دورتو چرخ زنیم
در مرکز این مدار کی می آیی

عالم همه آماده استقبالند
ای حجت کردگار کی می آیی

شعر:اسماعیل تقوایی

  • جمعه
  • 25
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 16:06
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
حاج ناصر تبسمی اردبیلی

فراق حضرت مهدی(عج) -(ای خدا پس مهدی موعود ما کی خواهد آمد) *حاج ناصر تبسمی اردبیلی

693

فراق حضرت مهدی(عج) -(ای خدا پس مهدی موعود ما کی خواهد آمد) ای خدا پس مهدی موعود ما کی خواهد آمد
مصلح عالم سلیل مرتضی کی خواهد آمد
خسرو خوبان گل رضوان عزیز جاودانه
غمخور حال یتیمان صاحب عصر و زمانه
کهف امن بی پناهان آیت ذات یگانه
آخرین فرزند شاه لافتی کی خواهد آمد
دیده روشن کن الهی از رخ منجی عالم
پرده بردار از جمالش تا سحر گردد لیالم
سالها باشد که من در حسرت آن مه جمالم
بر دل مهجور ما آیا صفا کی خواهد آمد
بیخود از خود کرده ما را حسرت دیدار رویش
میکشاند چشم دل را میرود هر جا بسویش
گریم و نالم که روزی تا که ره یابم بکویش
دل ز غم خون شد الهی دلگشا کی خواهد آمد
مقدم مولی الموالی را نصیب عاشقان کن
محرم اسرار ما را ای خدا دیگر عیان کن
قائم آل عبا را ظاهر از شهر نهان کن
پایبند محکم عهد و وفا کی خواهد آمد
سالها در شام هجران طی شد این دور زمانه
شعله ی عشقش به دلها میکشد دائم زبانه
من غم دل با که گویم ای حقیقت را نشانه
مهربان آموزگار مه لقا کی خواهد آمد
لیل ظلمت را صباحی روشن و زیبا نیامد
حیف از این عمر گرامی در شب یلدا سر آمد
فجر صادق را ندیدم تا خدا بر ما چه خواهد
آخر این پیک خوش از بحر عطا کی خواهد آمد
آیت حق مظهر قهر تو ای ربّ توانا
ذوالفقار آتشین بر دست مثل شیر غرّا
در کف دیگر بگیرد پرچم انّا فتحنا
پادشاه کشور عین البقا کی خواهد آمد
آرزو دارد صفا روزی گل رویت ببیند
غصّه ها در سینه دارد با تو راز دل بگوید
طبع گوهر بارش از تو نشأت و رجحان بگیرد
چشم بر راهم چه روزی رهنما کی خواهد آمد
دادخواهی کی کند از خون سالار شهیدان
هم ز خون اصغر شش ماهه مقتول لب عطشان
کز غم او مادرش تا حشر باشد زار و گریان
مرحم و داروی زخم سینه ها کی خواهد آمد
قبر زهرای جوان تا کی نهان باید بماند
مهدی صاحب زمان ما را کی از این غم رهاند
کی شود داد دل زهرا ز جبّاران ستاند
بهر خونخواهی مادر ای خدا کی خواهد آمد
فاطمه از باغ عمرش در جوانی گل نچیده
در بهار زندگانی شد شهیده آن حمیده
هیجده سالش نبود اندر دل خاک آرمیده
مهدیش از وادی اُمّ القُرا کی خواهد آمد

  • یکشنبه
  • 3
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 17:56
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد