مناجات با خدا

مرتب سازی براساس

شعر مثنوی مناجات * علیرضا قزوه

736
1

شعر مثنوی مناجات به‌نام او که دل را چاره‌ساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است

چراغی مرده‌ام، دل کن دلم را
به بسم‌الله، بسمل کن دلم را

بگیر این دل، دل ناقابلم را
به امّیدی که بگدازی دلم را

بده حالی که حالی تازه باشد
که هر فصلش وصالی تازه باشد

مدد کن لحظه‌ای از خود گریزم
که تاریک است صبح رستخیزم

تمام فصل من شد برگ‌ریزان
بده داد منِ از خود گریزان

الهی سینه‌ای داریم پُر سوز
تبسم کن در این آیینه یک روز

تبسم کن، تبسم کن، الهی!
مرا در عطر خود گم کن، الهی!

من از کوه و درختی کم نبودم
شبی با من تکلم کن، الهی!

همه حیران، چون موساییم در طور
تجلی کن، شبی، یا نور، یا نور!

تجلی کن که ما گم‌کرده راهیم
ببخشامان که ل

  • چهارشنبه
  • 12
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:56
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر قصیده توحیدی * محمد حسین شهریار

615

شعر قصیده توحیدی ای بر سریر ملک ازل تا ابد خدا
وصف تو از کجا و بیان من از کجا؟...

خورشید را دلیل وجود، آفتاب بس
باید که این دلیل بُوَد عین مدَّعا

کشتی‌شکسته دست ز جان شوید، از تو نه
آن‌جا که عاجز آمده تدبیر ناخدا

آن‌جا که دست هیچ‌ کسَش نیست دست‌گیر
مسکینِ دل‌شکسته تو را می‌زند صدا...

بار امانتی که نهادی به دوش من
باری بُوَد که پشت فلک می‌کند دوتا...

زآن‌ جا که بارعام درِ بارگاه توست
سهل است گر نصیبۀ خاصان شود بلا

روزی که کِلک دوست بَلا لِلْوَلا نوشت
طی شد حساب کار شهیدان کربلا

ای پرتو عیانِ نهان، در ظهور خویش
یا مَنْ لِفَرطِ نورِه فِی نورِه اخْتِفا...

ای جذبۀ محبت تو محور وجود
بی‌جود جذبه‌های تو اجزا ز

  • چهارشنبه
  • 12
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:07
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 محمد زوار

مناجات -(اشکهایم دوباره دانه دانه می‌افتد) * محمد زوار

691

مناجات -(اشکهایم دوباره دانه دانه می‌افتد) اشکهایم دوباره دانه دانه می‌افتد
مدتی کار من به تو شبانه می‌افتد

سالها فکر معصیت مرا زمینم زد
رحم کن بر کسی که عاجزانه می‌افتد

بس که بار گناه دیگران به دوشم ماند
توشه‌های سفر، ز روی شانه می‌افتد

گفتم إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُون ‌و فهمیدم
گذر پوست به دباغخانه می‌افتد

با زبانم تو را نخوانده‌ام، پشیمانم
وای بر من که آتش‌ت زبانه می‌افتد

عبد خاطی منم، تو غافرالخطیئاتی
باز دارد به دست من بهانه می‌افتد

من زمین خورده‌ام، خودت مرا بلندم کن
مثل طفلی که زیر تازیانه می‌افتد

گفت: بابا، حلال کن که برنمی‌خیزم!
استخوانم شکسته است و جا نمی‌افتد

  • شنبه
  • 15
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:45
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مناجات با خدا -(من با تو بال و پر گرفتم یا الهی) * مهدی مقیمی

814

مناجات با خدا -(من با تو بال و پر گرفتم یا الهی) من با تو بال و پر گرفتم یا الهی
کِی دامن دیگر گرفتم یا الهی

ده مرتبه نام تو را با اشک بردم
قرآن به روی سر گرفتم یا الهی

آغوش تو باز است از بس مهربانی
امشب تو را در بر گرفتم یا الهی

کرده گناهم از تو دور ، امشب دو دستی
دامانِ چشم تر گرفتم یا الهی

شرمنده ام از بس ز عصیان توبه کردم
اما گناه از سر گرفتم یا الهی

با ذکر یا حیدر ، سحر این حال خوش را
از روضه و منبر گرفتم یا الهی

امشب قبولم کن که من این اشکها را
از روضۀ حیدر گرفتم یا الهی

هر چه نباشد خاک پای اهل بیتم
سرمایه از این در گرفتم یا الهی

یک کربلا می خواستم آن هم که امسال
از مادرش آخر گرفتم یا الهی

  • شنبه
  • 15
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:02
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مطالب شب جمعه -(هر کسی یک وجب به من نزدیک شود، من یک ذراع ) *

975

مطالب شب جمعه -(هر کسی یک وجب به من نزدیک شود، من یک ذراع ) مَن تَقَرَّبَ إلَیَّ شِبرا" تَقَرَّبـتُ إلَیهِ ذِرَاعا" وَ مَن تَقَرَّبَ إلَیَّ ذِرَاعا" تَقَرَّبتُ إِلَبهِ بَاعا" وَ من أَتَانِی مَشیا" أَتَیتُهُ هَروَلَهً

هر کسی یک وجب به من نزدیک شود، من یک ذراع (از آرنج تا نوک انگشتان برابر با سه وجب) به او نزدیک می شوم و هر کس یک ذراع به من نزدیک شود، من یک باع (به اندازه گشودن دو دست) به او نزدیک می شوم و هر کس آهسته (و معمول) به سوی من آید، من با هروله (حالتی بین دویدن و راه رفتن) به سوی او می آیم.

منبع:
حسین بن محمد نوری مازندرانی؛ مستدرک الوسائل؛ ج۵؛ ص ۲۹۸

  • یکشنبه
  • 16
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:01
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر رباعی مناجات -(ای آن‌که فراتر از حضور نوری!) * غلامرضا شکوهی

1127

شعر رباعی مناجات -(ای آن‌که فراتر از حضور نوری!) ای آن‌که فراتر از حضور نوری!
با این همه کی ز دیده‌ام مستوری؟!
نزدیک‌تری از رگ گردن، ای دوست!
احساس نمی‌کنم که از من دوری!

رگبار به جای اشک می‌بارد دل
تا پا به حریم عشق بگذارد دل
تا ساحت دوست پر کشیدم، تا دست
از هرچه به غیر اوست بردارد دل

نزد تو دلی غرق گناه آوردیم
یک سینه پر از ناله و آه آوردیم
هر چند که سیلی‌خور سنگیم ولی
در کوچۀ عشق تو پناه آوردیم

  • پنج شنبه
  • 20
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:50
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

مطالب شب جمعه -(و روى الشيخ العارف رجب الحافظ البرسيّ قال: إنّ اللَّه تعالى قال لداود) *

836

مطالب شب جمعه -(و روى الشيخ العارف رجب الحافظ البرسيّ قال: إنّ اللَّه تعالى قال لداود) و روى الشيخ العارف رجب الحافظ البرسيّ قال: إنّ اللَّه تعالى قال لداود: يا داود و عزّتي و جلالي لو أنّ أهل سماواتي و أرضي أملوني فأعطيت كلّ مؤمّل أمله و بقدر دنياكم سبعين ضعفا لم يكن ذاك إلّا كما يغمس أحدكم بإبرة في البحر و يرفعها، فكيف ينقص شي‏ء أنا قيّمه؟.

شيخ عارف رجب حافظ برسى گفته: خداوند به داود عليه السلام فرمود: اى داود! قسم به عزت و جلالم، اگر همه اهل آسمان و زمين به من اميدوار باشند و از من بخواهند، من خواسته ‏هاى هر كدام از آنها را برآورده مى ‏كنم. اگر چه آن خواسته‏ ها به اندازه هفتاد برابر دنياى شما باشد و انجام اين كار براى من مانند اين است كه اگر هر كدام از شما سوزنى را به دريا ف

  • شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 11:27
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مطالب شب جمعه -(شهيد ثانى در كتاب مسكّن الفؤاد خود در باره اخبار داود آورده است كه) *

905

مطالب شب جمعه -(شهيد ثانى در كتاب مسكّن الفؤاد خود در باره اخبار داود آورده است كه) و في كتاب مسكّن الفؤاد: إنّ في أخبار داود عليه السلام: يا داود! أبلغ أهل أرضي أنّي حبيب من أحبّني و جليس من جالسني و مؤنس لمن أنس بذكري و صاحب لمن صاحبني و مختار لمن اختارني و مطيع لمن أطاعني. ما أحبّني أحد من خلقي عرفت ذلك من قلبه إلّا أحببته حبّا لا يتقدّمه أحد من خلقي، من طلبني بالحقّ وجدني و من طلب غيري لم يجدني. فارفضوا يا أهل الأرض ما أنتم عليه من غرورها و هلمّوا إلى كرامتي و مصاحبتي و مجالستي و مؤانستي و آنسوا بي اؤانسكم و اسارع إلى محبّتكم.

شهيد ثانى در كتاب مسكّن الفؤاد خود در باره اخبار داود آورده است كه خداوند فرمود: اى داود! به مردم زمين از قول من بگو: هر كس مرا دوست بدارد، دوست م

  • شنبه
  • 26
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 13:48
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

شعر رباعی و دوبیتی مناجات با خدا -(از دل خسته توان رفت خدایا چه کنم؟؟) * اسماعیل شبرنگ

867
2

شعر رباعی و دوبیتی مناجات با خدا -(از دل خسته توان رفت خدایا چه کنم؟؟) از دل خسته توان رفت خدایا چه کنم؟؟
چقدر زود زمان رفت...خدایا چه کنم؟؟
باورم نیست که ده روز از این ماه گذشت
ثلث ماه رمضان رفت خدایا چه کنم؟؟

  • پنج شنبه
  • 4
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 20:09
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر مناجات باخدا -(دریاب مرا و خیس بارانم کن) * محسن زعفرانیه

780

شعر مناجات باخدا -(دریاب مرا و خیس  بارانم کن) دریاب مرا و خیس بارانم کن
از رحمت خود دوباره مهمانم کن
شد ذکر علی(ع) ورد لبانم یا رب
در این شب قدر خوب درمانم کن...

  • شنبه
  • 6
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 20:06
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

شعر رباعی و دوبیتی مناجات باخدا و ماه رمضان -(هرچند که خسته از گناه آمده ام) * محمد مهدی عبدالهی

1060
1

شعر رباعی و دوبیتی مناجات باخدا و ماه رمضان -(هرچند که خسته از گناه آمده ام) هرچند که خسته از گناه آمده ام
با حال بد و روی سیاه آمده ام
امشب شب قدر است ،یقین می بخشی
با ذکر حسین و اشک و آه آمده ام

  • شنبه
  • 6
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 20:09
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر شب جمعه -(بی یار شدم ، فقط تو یارم باشی) * سید حسین میر عمادی

889
1

شعر شب جمعه -(بی یار شدم ، فقط تو یارم باشی) بی یار شدم ، فقط تو یارم باشی
بی کار شدم ، فقط تو کارم باشی
«عابس»بِمن آموخت سبکباری را
بی مال شدم ، دار و ندارم باشی

  • شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 19:26
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر مناجاتی شب جمعه -(بعد از اذان و بعد اقامه به گوش من ) * سید حسین میر عمادی

1057
2

شعر مناجاتی شب جمعه -(بعد از اذان و بعد اقامه به گوش من ) بعد از اذان و بعد اقامه به گوش من
گفتند تویی غلام حسین ، نوکر حسن
عالم برای مادرشان آفریده شد
با این حساب رعیت شانند مرد و زن

  • یکشنبه
  • 14
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 18:22
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

مطالب شب جمعه -(ای عيسى بر بلا شكيبا باش و به قضا راضى باش و چنان باش كه ) *

644

مطالب شب جمعه -(ای عيسى بر بلا شكيبا باش و به قضا راضى باش و چنان باش كه ) ای عيسى بر بلا شكيبا باش و به قضا راضى باش و چنان باش كه من (خوش دارم و) شادم كه چنان باشى، زيرا شادى من در اين است كه فرمانم برند و نافرمانيم نكنند.
اى عيسى! ياد كردن مرا با زبانت زنده ‏دار و دوستى مرا در دلت نگهدار.
اى عيسى! در ساعات غفلت بيدار باش و دقائق حكمت را درباره من محكم گردان (و از روى خلوص آنها را براى مردم بيان كن).
اى عيسى! مشتاق و ترسان باش و (شهوات سركش) دلت را با خشيت و ترس بميران.
اى عيسى! شبت را واپاى تا شاديم را بجوئى و روزت را (با گرفتن روزه) به تشنگى به شام آر براى روز نيازت به من (يعنى روز رستاخيز).
اى عيسى! تلاش خود را در پيشدستى گرفتن كار نيك به كار بر تا هر كجا رفتى خ

  • پنج شنبه
  • 28
  • آذر
  • 1398
  • ساعت
  • 13:41
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مطالب شب جمعه -(نقل شده که پیامبر گرامی اسلام(ص) بر بالین جوانی که در) *

612
1

مطالب شب جمعه -(نقل شده که پیامبر گرامی اسلام(ص) بر بالین جوانی که در) نقل شده که پیامبر گرامی اسلام(ص) بر بالین جوانی که در حال احتضار بود حاضر و شهادتین را به او تلقین کرد، ولی جوان نتوانست آن را بگوید. حضرت پرسید: آیا او مادر دارد؟ زنی که نزد او بود عرض کرد: بلی، من مادر او هستم. فرمود: آیا بر او غضبناکی؟ گفت: شش سال است با او حرف نزدم. پیامبر رحمت(ص) از او تقاضا کرد که از جوانش راضی شده و از او درگذرد. مادر نیز تقاضای حضرت را پاسخ داد و به محض رضایت، زبان جوان به کلمه توحید باز شد.

منبع:
گناهان کبیره، شهید دستغیب، ج۱، ص۱۲۸

  • چهارشنبه
  • 4
  • دی
  • 1398
  • ساعت
  • 10:58
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

متن شعر مناجات با خدا ماه رجب المرجب.. -(جلوه هایی ز وقار است تضّرع به خدا ) * محسن راحت حق

2579

متن شعر مناجات با خدا  ماه رجب المرجب..  -(جلوه هایی ز وقار است تضّرع به خدا ) جلوه هایی ز وقار است تضّرع به خدا
بهترین راهِ فرار است تضّرع به خدا

هدیه کن نامِ گرامیِ خدا را به دلت..
سببِ تاب و قرار است تضّرع به خدا

به دلت راه نده ترس که در درد و مرض
اوّلین سدّ ِمهار است تضّرع به خدا

قادرِ مطلق و غفّار همین خالقِ ماست
باعثِ رویشِ کار است تضّرع به خدا

صاحب عصر و زمان می طلبد اهلِ بُکا
آخرین حرفِ نگار است تضّرع به خدا

سر به سجده بگذار و نَفسی تازه نما..
این همان شیوه ی یار است تضّرع به خدا

با حقارت به درِ خانه ی اللّه برو...
جلوه هایی ز وقار است تضّرع به خدا

  • چهارشنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 10:08
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 وحید محمدی

مناجات با خدا -(اگر به حال دل خسته ام توان ندهی) * وحید محمدی

1492
2

مناجات با خدا -(اگر به حال دل خسته ام توان ندهی) اگر به حال دل خسته ام توان ندهی
اگر که اشک بصر را به من روان ندهی

به وقت یوم حسابم، حساب من پاک است
اگر که صبح قیامت به من امان ندهی

هزار توبه شکستم ولی حواسم نیست
برای توبه تو شاید دگر زمان ندهی

بزن ولی جلوی چشم بندگانت نه
مرا به خلق خودت اینچنین نشان ندهی

اگر بدم تو ولی خوب باش و خوبی کن
حواله ام به سر کوی این و آن ندهی

زبان و غیبت و حال دعا؟ تو حق داری
اگر دعای مرا ره به آسمان ندهی

همیشه بند دلم را گره زدم به حسین
خدا نکرده دلم را به دیگران ندهی

من آخر از سر این ضطراب می میرم
اگر دوباره حرم را به من نشان ندهی

فدای دست کریمت نمی شد آقا جان
نگین دست خودت را به ساربان ندهی؟

  • یکشنبه
  • 24
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 21:18
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

شعر مناجات با خدا و توسل به نام حضرت سید الشهدا(ع) -(یارب مرا به محضر دلبر شکسته کن) * امیر عباسی

790

شعر مناجات با خدا و توسل به نام حضرت سید الشهدا(ع) -(یارب مرا به محضر دلبر شکسته کن) یارب مرا به محضر دلبر شکسته کن
بندِ دلم زِ هر چه به جز او گُسَسته کن

آرامش اَر بُوَد به رَهَش آرزوی خلق
من را در این مسیرِ پر از فیض خسته کن

وانگَه مرا به رسمِ سرِ کوی بندگی
از تیرِ سینه سوزِ غمش پر شکسته کن

زان تیر چون شکست پَرِ نفس،پس مرا
پروانه وار،مَستِ به آتش نشسته کن

یا رب به یُمنِ یک نظرِ رحمت حسین
فالِ توسّلِ لحدم را خجسته کن

  • دوشنبه
  • 1
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 12:46
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

پایان ماه شعبان ورود به ماه رمضان‌الکریم(ماه شعبان که رو به پایان است) * مرتضی محمودپور

470

پایان ماه شعبان ورود به ماه رمضان‌الکریم(ماه شعبان که رو به پایان است) ?️پایان ماه شعبان
?️شروع رمضان‌الکریم

ماه شعبان که رو به پایان است
رحمت حق به مثل باران است
اشک از چشم شمع سوزان است
جان عاشق قرین جانان است
ادخلواها ز بام میشنوم
صوت ماه صیام میشنوم

ماه قرآن و ماه ذکر و دعاست
ماه غفران و بنده‌گی خداست
لیله‌القدر و لیله‌الزهراست
لیله‌الاحمد لیله‌المولاست
ماه طاعات و ماه بنده‌گی‌است
گوئیا باز وقت زندگی است

ماه رحمت به سوی ما آمد
می کنون بر سبوی ما آمد
آب رفته به جوی ما آمد
موسم شستشوی ما آمد
باز درهای جنت‌الاعلاست
وقت رفتن به جانب بالاست

همه اسرار شب هویدا شد
رحمت حق دوباره پیدا شد
در سحر شور عشق برپاشد
پشت گردون به پیش ما تا شد
با ابوحمزه و دعای سحر
میشود

  • چهارشنبه
  • 3
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 11:28
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

مناجات با خدا - هیچ کس پیش من نمیماند، مطمئنم شما که میمانی ... * وحید ولوی

1830

مناجات با خدا - هیچ کس پیش من نمیماند، مطمئنم شما که میمانی ... پشت در آمدم به مهمانی
حال زار مرا که می دانی
در غبار گناه خود هستم
همچو مرغی که گشته زندانی
نفس من با گناه خو کرده
شده یکسر هوای حیوانی
نیست در چشم من نشانی از
خاطرات قدیم بارانی
ای کریم و رحیم و بخشنده
حمد بی حد تو را که سبحانی
حال خوبی ندارم ای مولا
روزگارم شده پریشانی
کوله بار ندامت آوردم
کوله باری پر از پشیمانی
کاش با اشک نیمه شب میشد
دل تاریک من چراغانی
خوش بحال کسی که واصل شد
خوش بحال شهید سلیمانی*
-
من گدا و فقیر و مسکینم
بنگر این گریه های پنهانی
به جز از کربلا نمیخواهم
حرف این سینه را که می خوانی
هر چه من بد شدم، ولی آقا
تو برایم همان (حسین جانی)
هیچ کس پیش من نمی ماند
مطمئنم شما که می

  • جمعه
  • 5
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 11:29
  • نوشته شده توسط
  • وحید ولوی
ادامه مطلب
 امیر حسین الفت

متن شعر مناجات با خدا -(هوا هوا هوای عاشقی) * امیر حسین الفت

1870
1

متن شعر مناجات با خدا -(هوا هوا هوای عاشقی) هوا هوا هوای عاشقی
بازم اومد شبای عاشقی
دم سحر خدا خدا خدا
میپیچه باز صدای عاشقی

دلم گرمه
به رحمت تو
دریغ نکن از من
محبت تو

خدا خدا خدا خدای من
______________________________

از من ندیدی چیزی جز بدی
بازم سر قرارت اومدی
با مهربونیای بی حدت
بازم داری خجالتم میدی

میبینی ا_
_شک و اه منو
به روم نمیاری
گناه منو

خدا خدا خدا خدای من
______________________________

به اون امام رضا دوست دارم
به شاه کربلا دوست دارم
منو تو اتیشم که بندازی
دادم میزنم خدا دوست دارم

میدونم خ_
_یلی مهربونی
منو توی اتیش
نمیسوزونی

خدا خدا خدا خدای من

  • یکشنبه
  • 7
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 08:39
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر عباسی

شعر زمزمه مناجاتی وداع با ماه شعبان -(خداحافظ ماه بخشش و غفران) * امیر عباسی

3118
-1

شعر زمزمه مناجاتی وداع با ماه شعبان -(خداحافظ ماه بخشش و غفران) خداحافظ ماه بخشش و غفران
خداحافظ ماه پر نورِ شعبان

خداحافظ نورِ چشم تر ما
خداحافظ ماه پیغمبر ما

زده غنچه در تو گلشنِ حیدر
حسین و عباس و سجاد و اکبر

خداحافظ ماه عشق و خوش عهدی
خداحافظ ماه میلاد مهدی

خداحافظ ماه گفتنِ حاجات
خداحافظ ماه خوب مناجات

به سوز دل و آه و اشکِ روانم
وَ اِن لَم تَکُن قَد غَفَرتَ بخوانم

دعا کن عبدِ راهِ خدا شم
دعا کن تا زائرِ کربلا

اَلا ای ماهِ عزیز و مُکرّم
دعا کن تا که رِسَم به مُحرّم

دعا کن تا که زِ نیکیِ اِقبال
کنم گریه بر مصائبِ گودال

((خداحافظ ای برادر زینب
به خون غلطان در برابرِ زینب))

  • یکشنبه
  • 7
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 18:35
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

شعر وداع با ماه شعبان -(ای ماه پیمبر خدا،ای شعبان) * امیر عباسی

726
1

شعر وداع با ماه شعبان -(ای ماه پیمبر خدا،ای شعبان) ای ماه پیمبر خدا،ای شعبان
کي گفته که این و من نمیتونستم؟
من بندگی خدا نکردم ای وای
ای کاش که قدرِ تورو می دونستم

ای ماه پیمبر خدا،ای شعبان
تو رفتی و قلب من چقدر غمگینه
من با چه رویی بگم الهی اَلعَفو
خیلی کوله بار گناهام سنگینه

ای ماه پیمبر خدا،ای شعبان
ای کاش به قلبم آبرو میدادم
با ((وَاسْمَعْ نِدَائِي)) و ((إِذَا نَادَيْتُكَ‏))
ای کاش دلم رو شستشو میدادم

ای ماه پیمبر خدا،ای شعبان
اشک خجلتم شده رَوونه از دو عین
کن دعا منم بشم با مادر پدرم
زائرِ بهشت نورِ بین الحرمین

ای ماه پیمبر خدا،ای شعبان
میگن لبِ تشنه نور عین و کشتن
بعضیا به لب خدا خدا میگفتن
با ذکرِ خدا امام حسین و کشتن

  • یکشنبه
  • 7
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 18:37
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

یا رب -(عمریست که همدست شدم با شیطان) * مرضیه عاطفی

1917

یا رب -(عمریست که همدست شدم با شیطان) عمریست که همدست شدم با شیطان
حق داری اگر بگیری از دستم نان
غافل شده ام! قبول دارم! امّا...
با رحمت خود مرا به خود برگردان!

#بعلی_إلهی_الهفو

  • دوشنبه
  • 8
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 19:08
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب
 آرش براری

متن شعر مناجات -(کارم شده گناه مرتب مرا ببخش) * آرش براری

1636
1

متن شعر مناجات  -(کارم شده گناه مرتب مرا ببخش) کارم شده گناه مرتب مرا ببخش
ذکر لبم فقط شده یارب مرا ببخش

با چوب خشم، بنده خود را ادب مکن
من نیستم اگر که مودب مرا ببخش

غافل شدم که شأن و مقامم به دست توست
ای صاحب بزرگی و منصب مرا ببخش

یارب رسیده تیغ گناهم به استخوان
از ضعف، جانم آمده بر لب مرا ببخش

دیگر به چشم قهر به رویم نظر مکن
هستم میان جمع معذب مرا ببخش

عفو مرا حواله به روز دگر مکن
روزی گناه کردم اگر شب مرا ببخش

از مکتب عبودیت تو گریختم
راهم بده دوباره به مکتب مرا ببخش

بهتر از اهل بیت شفیعی نداشتم
یارب به این ذوات مقرب مرا ببخش

مشمول رحمت است کسی که حسینی است
هستم به خادمیش ملقب مرا ببخش

دیشب حسین گفتم و امشب نتیجه داد
امشب بیا

  • چهارشنبه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 09:50
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر مناجات با خدا -(غصه آورده ام ،غم آوردم) * ناصر حامدی

2872
15

متن شعر مناجات با خدا -(غصه آورده ام ،غم آوردم) غصه آورده ام ،غم آوردم
باز شرمنده ام کم آوردم

باز شرمنده ام که خام شدم
دانه دیدم اسیر دام شدم

آمدم تا حساب صاف کنم
باز می خواهم اعتراف کنم

ای فدای نوازش و خشمت
کاش هرگز نیفتم از چشمت

دلم آتش شده سرم سنگین
امشبی را کنار من بنشین

آشکار و نهان تویی جانا
پادشاه جهان تویی یارا

بی نگاه تو عشق کامل نیست
دل اگر بی تو می‌تپد دل نیست

به تماشایت ای همه باقی
"تبکی عینی بدمع مشتاقی"

گر چه رنگ پریده ای دارم
جان بر لب رسیده ای دارم

به تن سردم آفتاب بده
به سوال دلم جواب بده

یا الهی! خرابی ام کم نیست
هیچ چیزم شبیه آدم نیست

ای خدا از خرابی ام کم کن
خانه ام را بساز و محکم کن

ای خدایی که این همه بنده

  • چهارشنبه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 11:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا باقریان

متن شعر مناجات با خدا روضه سیدالشهداء -(آنجا که خشکی هست دیگر چشم تر نیست) * رضا باقریان

758
1

متن شعر مناجات با خدا  روضه سیدالشهداء -(آنجا که خشکی هست دیگر چشم تر نیست) آنجا که خشکی هست دیگر چشم تر نیست
عصیان که باشد مرغ دل را بال و پر نیست

ظلمت چنان اطراف قلبم را گرفته
که ربنا یا ربنایم کارگر نیست

بر وعده‌هایی که به تو دادم، نماندم
آه ای خدا، نخل امیدم بارور نیست

دلواپسم امشب نگیری دست من را
جز تو کسی از این حوالی رهگذر نیست

محصول عمرم جز تباهی نیست چیزی
شرمنده‌ام، در کوله‌بارم جز ضرر نیست

این بار هم راهم بده در خانه‌ی خود
گر چه برایت بودنم جز درد سر نیست

هم‌چون گذشته شور و حالی نیست در من
آهی که دارد سینه‌ی من شعله‌ور نیست

کاری نکردم با نماز و روزه‌هایم
اعمال من بر آتشِ قهرت سپر نیست

دنیا چه کرده با دل زارم، که دیگر
مثل شهیدان بنده‌ات اهل سحر نیست

  • چهارشنبه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 11:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

متن شعر مناجات -(خدایا خسته از بار گناهم) * رضا یعقوبیان

1414
2

متن شعر مناجات  -(خدایا خسته از بار گناهم) خدایا خسته از بار گناهم
شدم دعوت به تو یارب پناهم
در این ماه خدایی،ماه رحمت
به حق فاطمه بنما نگاهم

شده جرم و خطایم کوله بارم
خدای من گنه گردیده کارم
الاای مهربان مهربانان
به لطف وجود تو امیدوارم

خداوندا تویی یار و حبیبم ب
ه درد من تویی تنها طبیبم
شدم خسته ز بار معصیت ها
ز تو شرمنده هستم بی شکیبم

منم یارب همان عبد گنهکار
که دارم من خطا و جرم بسیار
در این شب‌های رحمت از کرامت
نگاهی کن بر این عبد گرفتار

خدای من زتو شرمنده ام من
زتو شرمنده ام تا زنده ام من
خجالت میکشم از کرده ی خویش
سر خود را به زیر افکنده ام من

الهی یا الهی یا الهی
به درگاهت رسیده رو سیاهی
شب رحمت خدای مهربانم
به عبدرو سیاهت

  • پنج شنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 10:47
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمد مبشری

متن شعر مناجات با خدا -(دوباره با دست خالی اومدم) * محمد مبشری

1733
1

متن شعر مناجات با خدا -(دوباره با دست خالی اومدم) دوباره با دست خالی اومدم
با غم شکسته بالی اومدم

دوباره با روسیاهی اومدم
بی کسم با بی پناهی اومدم

اومدم ای خدای مهربونم
خیلی دیر اومدم اینو می دونم

حالا بیچاره تر از همیشه ام
با گناه تیشه زدم به ریشه ام

می بینی حال مناجات ندارم
ترسی از روز مجازات ندارم

لبم از ذکر تو آسوده شده
می بینی دلم چه آلوده شده

غفلت از یادت برام عادت شده
وای من ، گناه برام راحت شده

خشک شده چشمه ی چشمم از گناه
ای خدا خودت منو بیار تُو راه

دیگه من پیش خوبا نمیشینم
دیگه روی ارباب و نمی بینم

نیمه شب نمی کنم راز و نیاز
با تو حرف نمی زنم توی نماز

می دونم اینا همه از گناهه
چاره ش هم فقط برام یک نگاهه

یه نگاهِ گلِ نرگس

  • پنج شنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 12:59
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

متن شعر مناجات -(من از این و از آن حذر میکنم ) * سید پوریا هاشمی

2545
9

متن شعر مناجات  -(من از این و از آن حذر میکنم ) من از این و از آن حذر میکنم

عزیزم فقط با تو سر میکنم

تو که احتیاجی نداری به من

منم که ز دوری ضرر میکنم

شبانه میایم در خانه ات

به حسرت نگاهی به در میکنم..

خودت‌ را بده مابقی را بگیر

ببین بعدش اما اگر میکنم؟!

دراین کوچه ها بی قرار توام

نه اینکه گدایی زر میکنم

عجب امتحانی گرفتی ز من!

کمک کن!که حس خطر میگنم

من آن اه جانسوز نیمه شبم

برای تو باشم اثر میکنم

بغل باز کن نوکرت امده

چنان طفل میل پدر میکنم

کنون که مرا راه دادی‌ خوشم

به جز گریه کاری مگر میکنم؟

اگر باز شد صحن قبل از همه

سریعا به مشهد سفر میکنم

شب جمعه ها یاد گودال شاه

به سر میزنم دیده تر میکنم

نزن شمر با خنجرت بر سرش

  • یکشنبه
  • 14
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 10:44
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد