ای آنکه دوای دردمندان دانی
راز دل زار مستمندان دانی
حال دل خویش را چه گویم با تو
ناگفته تو خود هزار چندان دانی
یا رب مکن از لطف پریشان ما را
هرچند که هست جرم و عصیان ما را
ذات تو غنی بوده و ما محتاجیم
محتاج به غیر خود مگردان ما را
ای خالق خلق رهنمایی بفرست
بر بندۀ بینوا، نوایی بفرست
کار من بیچاره گره در گره است
رحمی بکن و گرهگشایی بفرست
یارب به کرم بر من درویش نگر
در من منگر در کرم خویش نگر
هرچند نیم لایق بخشایش تو
بر حال من خستۀ دلریش نگر
یارب تو چنان کن که پریشان نشوم
محتاج برادران و خویشان نشوم
بیمنت خلق خود مرا روزی ده
تا از در تو بر درِ ایشان نشوم
یارب ز قناعتم توانگر گردان
وز نور یقی
- پنج شنبه
- 22
- آذر
- 1397
- ساعت
- 18:43
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور