مناجات با خدا

مرتب سازی براساس
 محمد مبشری

متن شعر مناجات با خدا -(دوباره با دست خالی اومدم) * محمد مبشری

1798
1

متن شعر مناجات با خدا -(دوباره با دست خالی اومدم) دوباره با دست خالی اومدم
با غم شکسته بالی اومدم

دوباره با روسیاهی اومدم
بی کسم با بی پناهی اومدم

اومدم ای خدای مهربونم
خیلی دیر اومدم اینو می دونم

حالا بیچاره تر از همیشه ام
با گناه تیشه زدم به ریشه ام

می بینی حال مناجات ندارم
ترسی از روز مجازات ندارم

لبم از ذکر تو آسوده شده
می بینی دلم چه آلوده شده

غفلت از یادت برام عادت شده
وای من ، گناه برام راحت شده

خشک شده چشمه ی چشمم از گناه
ای خدا خودت منو بیار تُو راه

دیگه من پیش خوبا نمیشینم
دیگه روی ارباب و نمی بینم

نیمه شب نمی کنم راز و نیاز
با تو حرف نمی زنم توی نماز

می دونم اینا همه از گناهه
چاره ش هم فقط برام یک نگاهه

یه نگاهِ گلِ نرگس

  • پنج شنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 12:59
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 سید پوریا هاشمی

متن شعر مناجات -(من از این و از آن حذر میکنم ) * سید پوریا هاشمی

2595
9

متن شعر مناجات  -(من از این و از آن حذر میکنم ) من از این و از آن حذر میکنم

عزیزم فقط با تو سر میکنم

تو که احتیاجی نداری به من

منم که ز دوری ضرر میکنم

شبانه میایم در خانه ات

به حسرت نگاهی به در میکنم..

خودت‌ را بده مابقی را بگیر

ببین بعدش اما اگر میکنم؟!

دراین کوچه ها بی قرار توام

نه اینکه گدایی زر میکنم

عجب امتحانی گرفتی ز من!

کمک کن!که حس خطر میگنم

من آن اه جانسوز نیمه شبم

برای تو باشم اثر میکنم

بغل باز کن نوکرت امده

چنان طفل میل پدر میکنم

کنون که مرا راه دادی‌ خوشم

به جز گریه کاری مگر میکنم؟

اگر باز شد صحن قبل از همه

سریعا به مشهد سفر میکنم

شب جمعه ها یاد گودال شاه

به سر میزنم دیده تر میکنم

نزن شمر با خنجرت بر سرش

  • یکشنبه
  • 14
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 10:44
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

مناجات با خدا -(پرده ی رسوایی ام را پاره کردن خوب نیست) * محسن راحت حق

680
1

مناجات  با خدا -(پرده ی رسوایی ام را پاره کردن خوب نیست) پرده ی رسوایی ام را پاره کردن خوب نیست
لاجرم این عبد را آواره کردن خوب نیست

"یا سریع الاستجابه"چه کسی گفته مگر..
دردِ بی درمانِ من را چاره کردن خوب نیست

تا به کی وا می گذاری بنده را بر حالِ خویش؟
قلبِ من را مثلِ سنگِ خاره کردن خوب نیست

نامه ی اعمالِ من پُر باشد از افعالِ بد
نامه را از فرطِ حیرت پاره کردن خوب نیست

حال و روزم را تماشا کن ..حمایت کن ز من
عاصیِ بدبخت را بیچاره کردن خوب نیست

پاکِ پاکم کن بحقّ ِ گریه کُن هایِ حسین
بی محلّی ها بر این بدکاره کردن خوب نیست

  • یکشنبه
  • 14
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 13:44
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 علی اصغر خواجه زاده

غزل مناجات باخدا -((خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود)) * علی اصغر خواجه زاده

940
1

غزل مناجات باخدا -((خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود)) غزل مناجات
(خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود)
به درد معصیت خویش مبتلا نشود
خدا کند که دلی مملو از غم شهدا
به کم محلی شان هیچ مبتلا نشود
خدا نیاورد آن روز را که غمخواری
به وقت نافله ات شامل دعا نشود
خدا نیاورد آن روز را که اربابی
زدست نوکر بی آبرو رضا نشود
امان ز درد جدایی امان ز تنهایی
که هیچ کس چو شما یار با وفا نشود
دلم برای مداوای دردها تنگ است
چه کرده ام،زچه دردم دگر دوا نشود
زمن گذشته دگر آرزوی وصل شما
دعا کنید دلم از شما جدا نشود
به سوز آرزویم را دوباره می‌گویم
خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

#علی_اصغرخواجه_زاده
@khajezade۱۲۸

  • چهارشنبه
  • 17
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 13:36
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر مناجاتی ماه مبارک رمضان -(به لطف شاه کرم ، باز روزه میگیرم) * پوریا باقری

638

شعر مناجاتی ماه مبارک رمضان -(به لطف شاه کرم ، باز روزه میگیرم) به لطف شاه کرم ، باز روزه میگیرم
شکسته بال و پرم ، باز روزه میگیرم

اگر شود برسم کربلا در این رمضان
کنار تاج سرم ، باز روزه میگیرم

کنار صحن اباالفضل ، سفره ی افطار
به پا کند پدرم ، باز روزه میگیرم

و تا سحر… دو سه دفعه زیارت ارباب
بهشت در نظرم ، باز روزه میگیرم

دوچشم خسته و بی حال من کنارضریح
ز گریه کرده ورم ، باز روزه میگیرم

روم به سوی شلوغی شارع العباس
شده دم سحرم ، باز روزه میگیرم

دهین و چای عراقی ، نگاه بر گنبد
اذان صبح حرم . . باز روزه میگیرم

  • پنج شنبه
  • 18
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 13:53
  • نوشته شده توسط
  • TzwSVsOw
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

متن شعر مناجات -(پا به سر جرم و گناه هم یا مجیر) * رضا یعقوبیان

1380

متن شعر مناجات  -(پا به سر جرم و گناه هم یا مجیر) پا به سر جرم و گناه هم یا مجیر
آمدم بر تو پناهم یا مجیر

دعوتم کردی و با شرمندگی
آمدم با اشک و آهم یا مجیر

مهربان مهربانانم .تویی
در همه عمرم گواهم یا مجیر

با وجودی که بدم، در طول عمر
بوده ای تو تکیه گاهم یا مجیر

با دو دست خالی و روی سیاه
توشه ام عمرتباهم یا مجیر

در وجودم جز گنهکاری من
نیست حتی پرکاهم یامجیر

کوله بار من بود بار گنه
بنگر افتاده به چاهم یا مجیر

آمدم سوی تو با دست تهی
من مدد از تو بخواهم یا مجیر

زین همه آلودگی و معصیت
بر در تو روسیاهم یامجیر

هرچه هستم هرکه هستم از کرم
کن نگه بر اشک و آهم یامجیر

عبد درگاه تو و شرمنده ام
از کرم بنما نگاهم یا مجیر

ای صفابخش قلوب بندگان
بگذ

  • شنبه
  • 20
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 13:49
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا ترابی گیلده

مناجات شب قدر -( لطف و احسان تو بود امشب شدم مهمان تو) * رضا ترابی گیلده

680

مناجات شب قدر  -( لطف و احسان تو بود امشب شدم مهمان تو) #مناجات
#شب_قدر

لطف و احسان تو بود امشب شدم مهمان تو
این محبتهای مالا مال را از من مگیر

پوزشم را کن قبول با دست خالی آمدم
فرصتی دیگر بده اقبال را ازمن مگیر

هرچه را خواهی بگیر اصلا بیا جانم بگیر
نوکری بر درگه پنج آل را از من مگیر

در گدایی بی زبانم ، راضیم با این زبان
پس گدایی با زبان لال را ازمن مگیر

گرچه حالم بدشود ، از ناله و زاری ولی
التماست می کنم این حال را از من مگیر

گرچه من بد بوده ام ؛ اما به دل دارم امید
چون کریمی ای کریم اشکال را ازمن مگیر

#رضا_ترابی_گلیده

  • شنبه
  • 27
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 16:22
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

#مناجات با خدا -(پرستیدمت عمریه با دلم) * منصوره محمدی مزینان

748

#مناجات با خدا -(پرستیدمت عمریه با دلم) #خدا
#یا_کریم_العفو?

پرستیدمت عمریه با دلم
محاله که از عشق تو خسته شم
توی هر رگم مهر تو جاریه
چه خوبه به اسم تو وابسته شم

بگو کی به غیر خودت ای خدا
سزاواره اینجور پرستیدنه
چشامو میبندم ببینم تو رو
که رویای قلبم تو رو دیدنه

درت بازه از هر جا که رونده شم
بازم اون تو هستی که راهم میدی
تو اوج غم ودرد ودلواپسی
تو آغوش گرمت پناهم میدی

تویی که تو تاریکی این شبا
مسیر درست ونشونم میدی
خطاهامو میبینی اما بازم
تو با مهربونی امونم میدی

کی میتونه غیر تو قلب منو
واسه بندگی غرق خواهش کنه
تو ی نیمه شب چشمای ابریو
کدوم عشق وادار بارش کنه

تو رو دیدمت تو چش سبزه ها
چکیدی رو برگ گلا هر سحر
میدونم که هر جا بره قاصدک
تو از حال وروزش میشی با خبر

قسم به چش خیس سجاده ها
که هر دونه تسبیح دل بندته
توی خواهش هر قنوت نماز
تو دستای من سیب لبخندته

اسیرم تو زندون دنیا فقط
نگاه تو رفع گرفتاریه
میبوسه لبای گل و شاپرک
زمانی که اسم تو روش جاریه

دلم قرصه به بودنت هررکجا
تو هر چی که دنیا برام ساخته
تا وقتی تو هستی کنار دلم
نمیتونه هیشکی جلوم واسته

یه کاری کن عاشق بمونم فقط
باشه تو دلم جا برای خودت
کمک کن که رو قلب من تا ابد
بمونه فقط رد پای خودت

#منصوره_محمدی_مزینان
#مریم_سادات_میر_صادقی

  • یکشنبه
  • 28
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 01:10
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
حاج نادر بابایی

استغاثه به درگاه خداوند -(ای خدای عالم امکان ، بیا ما را ببخش) *حاج نادر بابایی

1705

استغاثه به درگاه خداوند -(ای خدای  عالم  امکان ، بیا  ما  را ببخش) ای خدای عالم امکان ، بیا ما را ببخش
ما گُنه کاریم و تو رحمان بیا ما را ببخش

شرمساریم ای کریما وی رحیما در عمل
ما گُنه کردیم با جولان بیا ما را ببخش

با گناهان ای خدایا توبه ها بشکسته ایم
زیر پا رفت آنهمه پیمان بیا ما را ببخش

مَن مَن ما هیچ بود است وکنون دَریوزه ایم
ما ذلیل و بی سر و سامان بیا ما را ببخش

مستی بارِ گُنه از ما دَرید آن پرده را
رو شد آخر حاصل عُصیان بیا ما ببخش

ظلم کردیم ای غَفورا در جهالت ما بخود
اَلعفو اَلعفو ای سبحان بیا ما را ببخش

بار اِلها حرمت پیغمبرت ، یاسین خود
حق احمد مَفخر انسان بیا ما را ببخش

حرمت شاه نجف یارب به حَقّ فاطمه
حرمت آن کوثر قرآن بیا ما را ببخش

میدهم یارب قسم بَر غُربت آن مجتبی
کن نظر ای صاحب احسان بیا ما را ببخش

بار اِلها حرمت خون حسین و اصغرش
ما کجا و آتش و نِیران ، بیا ما را ببخش

درد (نادر) میشود درمان با درد جهان
یوسف گُم گشته در هجران بیامارا ببخش

  • یکشنبه
  • 21
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 22:34
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

اولین شب جمعه ماه رجب(لیله الرغائب ) * مرتضی محمودپور

1191
1

اولین شب جمعه ماه رجب(لیله الرغائب ) ◾اولین شب جمعه ماه رجب
◾لیله الرغائب

شب سوز و مناجات و دعا شد
خریدار گناهکاران خدا شد
شب جمعه بیا غفران طلب کن
لبت را تر ز مینای رجب کن

رجب ماه علی ماه خدائیست
محب مرتضی از حق جدا نیست
شب جمعه شدم تا کربلایی
شده ذکر لبم آقا کجایی

شب جمعه زیارتنامه خوانم
خودم را تا به مقتل میکشانم
حرم گشته قرق مادر رسیده
ولی با قامت از غم خمیده

بُنّیَ ذکر لبهایش شد امشب
امان از سینه ی پر درد زینب
حرمها تا که گردیده است خاموش
میان روضه مادر رفت از هوش

سراسیمه پیمبر آمد از راه
کشید از سینه ی سوزان خود آه
تمام کربلا را غم گرفته
حسینم وا حسینا دم گرفته

به همراه علی بر گرد زهرا
بگوید واحسینا واحسینا
مکرر ناله از سینه کشیده
کند یادی ز رگهای بریده

سحر آمد بگوشم بانگ تکیبر
شده وقت اذان با آه شبگیر
کنم یادی من از شبه پیمبر
به قد و قامتش الله اکبر

به راه عشق اکبر تا فدا شد
موذن بر نماز کربلا شد
بگویم بعد روضه من به اکبر
الا ابن الحسین، شبه پیمبر

نماز کربلا را تو اذانی
به شانت هرچه گویم به از آنی

  • چهارشنبه
  • 29
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 09:47
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

مناجات شب جمعه در لیله الرغائب * مرتضی محمودپور

2836
5

مناجات شب جمعه در لیله الرغائب مناجات
اولین شب جمعه ماه رجب
شب زیارتی اباعبدالله
درلیله الرغائب
(زمزمه )
در لیله الرغائب من آمدم گدایی
بر محضر شریفت شاید که در گشایی

من عبد روسیاهم بنماقبولم ای دوست
حال مرا عوض کن بنما مرا خدایی

حال توسل من با گریه و تضرع
تا صبح، دم گرفتم گفتم نما عطایی

شد طفل شیرخواره ضامن بر این گنهکار
هستم مریض عشقت بر من رسان دوایی

من را اگر نبخشی رو در کجای آرم
تو هم طبیب دردی هم مظهر شفایی

با ذکر یاحسین جان رو سوی تو نمودم
آیا شود برویم از لطف رونمایی

هرسو که رونهادم درظل رحمت توست
این نوکر از نگاهت گردیده کربلایی

در علقمه نشستم یاد دو دست سقا
گفتم عجب وفایی گفتا عجب صفایی

با خون دل نوشتم هر بیت از این چکامه
خواهم شوم براهت از جان و دل فدایی

  • پنج شنبه
  • 30
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 09:37
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

به مناسبت شب لیلة الرغائب، مناجات باخدا -(مثل گدا که باشد سوی کریم راغب...) * ناصر شهریاری

2436
1

به مناسبت شب لیلة الرغائب، مناجات باخدا -(مثل گدا که باشد سوی کریم راغب...) مثل گدا که باشد سوی کریم راغب
من آمدم به سویت در لیلۃ الرغائب

سالی گذشت اما ، بودم همان که هستم
امشب مگر بگیری ، ای ذوالجلال دستم

دستم دوباره مثلِ ، هر روزِ سال خالیست
از سوز و اشک و آه و ، از شور و حال خالیست

چون جنس بی بهایی ، افتاده بین راهم
از جانب تو یا رب ، محتاج یک نگاهم

امشب پی بهانه بودی که من بیایم
خواب از سرم ربودی تا بشنوی صدایم

می شد که من هم امشب ، در خواب ناز باشم
بی بهره از کمیل و راز و نیاز باز باشم

اما کرم نمودی ، دادی تو باز راهم
انداختی تو سمتِ راز و نیاز راهم

خواندی و آمدم من ، اما گناهکارم
امشب به بخشش تو خیلی امیدوارم

با مهر و با محبت بی عذر و بی بهانه
واکن به سویم امشب آغوشِ مادرانه

بیراهه رفتم اما اَنتَ الّذی هَدَیْتَ
بیمار نفْسم اما اَنتَ الّذی شَفَیْتَ

من رو سیاهم اما اَنتَ الّذی سَتَرْتَ
غرق گناهم اما اَنتَ الّذی غَفَرْتَ

در لیلۃ الرغائب سویت کشیده میلم
با شوق تو نشسته بر سفره ی کمیلم

ماه رجب رسید و سرمست کوثرم من
در لیلۃ الرغائب دلتنگ حیدرم من

من آمدم به سویت با این دل شکسته
یا رب ببین که بر دل مهر علی نشسته

امشب به شوق حیدر بیدار مانده ام من
در سایه ی کمیلش ، نام تو خوانده ام من

یا رب به حق مولا امشب ببخش ما را
یا رب به حق زهرا امشب ببخش ما را

امشب دلم دوباره شور و نوا گرفته
امشب دلم هوای کرببلا گرفته

امشب در انتظارِ ، روزی کربلایم
امشب پی برات از ، دست امام رضایم

امشب دلم به غیر از او گفتگو ندارد
غیر از وصال رویش دل آرزو ندارد

با یا حسین عمری ، در شور و در نوایم
امشب به اشک روضه راهی کربلایم

با روضه خوان بگو که امشب بگو ز گودال
امشب بگو به گودال ارباب رفته از حال

امشب بگو ز گودال آید صدای مادر
بر سینه اش نشسته در پیش چشم خواهر

گودال بود و شمر و ، کندیِ خنجر او
با ضربه ها جدا کرد ، او از قفا سر او

امشب به اشک روضه می خوانمت خدایا
یا رب رسان تو دیگر صاحب زمان ما را

امشب به شوق مهدی بی تاب جمکرانم
باشد که خاک کویش بر دیده ام رسانم

  • پنج شنبه
  • 30
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 16:17
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 امیر عباسی

وداع با ماه رجب، حلول ماه شعبان -(محتاج عنایت توام احسان کن..) * امیر عباسی

1772
2

وداع با ماه رجب، حلول ماه شعبان -(محتاج عنایت توام احسان کن..) محتاج عنایت توأم احسان کن
رحمی به گدای بی سر و سامان کن

این آخرِ ماهِ رجبی، یا الله
پاکم کن و بعد وارد شعبان کن

  • یکشنبه
  • 24
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 18:33
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 سیدبشیر حسینی میانجی

مناجات -(غرق دریاى گناهم چه کنم) * سیدبشیر حسینی میانجی

612
1

مناجات -(غرق دریاى گناهم چه کنم) غرق دریاى گناهم چه کنم
محو و دلبسته جاهم چه کنم

نفس امّاره مرا داد فریب
دور افتاده ز راهم چه کنم

به خطاکارى و عصیان طى شد
سنه و هفته و ما هم چه کنم

پیش باد شهوات و عثرات
ذرّه ی خاکم و کاهم چه کنم

بهر تدبیر و تفکر به سحر
در سرم نیست کلاهم چه کنم

همرهان چاره به بیچاره کنید
من هم افتاده به چاهم چه کنم

باید اینک بروم سوى خدا
جز خدا نیست پناهم چه کنم

چون پشیمان شدم از کرده خویش
شعله ور زآتش آهم چه کنم

بارالها تو بیامرز مرا
خجل و روى سیاهم چه کنم

توبه ها کرده و بشکسته بشیر
گوید اشک است گواهم چه کنم

  • دوشنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 15:05
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

مناجات با خدا -(توبه توبه خدای من توبه...) * محسن راحت حق

939

مناجات با خدا -(توبه توبه خدای من توبه...) توبه توبه خدای من توبه..
هست تنها دوای من توبه..
ربنّا آتنا....تو یاری کن..
که نجات ست برای من توبه..
خسته ام خسته تر شدم از قبل
هست یا رب..بنای من توبه..
کاش می شد ببخشی ام از مهر
که طنین صدای من توبه..

"آمدم ای تمامیِ رحمت"
"گرچه بودم برایتان زحمت"

تو خدایی.. منم غبارِ راه..
مددی کن مرا تو یاالله..
چه جفایی که بر خودم کردم
وَ تو هستی ز حالِ من آگاه..
درگذر جانِ فاطمه حتماً..
رخصتی تا سخن کنم کوتاه..
از درِ خانه ات نران هرگز..
که‌منم روسیاهِ این درگاه..

"ای خدایی که مهربان هستی"
"دستگیرم بگیر..یک دستی"

هرچه هستم گدای زهرایم..
ای خدا.. مبتلای زهرایم..
روسیاهم درست امّا ..من
گریه کُن در سرای زهرایم
فاطمه می خرد مرا امشب
به نظر آشنای زهرایم
با من آتش که کارگر نبُود
سینه چاکِ عزای زهرایم

"ای خدا بخششی که دلگیرم"
"بر در خانه ی تو زنجیرم"

  • دوشنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 19:13
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

مناجات با خدا -(ناله در ناله صدایت می کنم یارب ببخش) * محسن راحت حق

576
2

مناجات با خدا -(ناله در ناله صدایت می کنم یارب ببخش) ناله در ناله صدایت می کنم یارب ببخش
آخرش خود را گدایت می کنم یارب ببخش
گرچه هرجایی شدم امّا به حقّ ِ فاطمه
سینه ام را مبتلایت می کنم یارب ببخش
بال و پر سوزنده ام،گر بال و پر اهدا کنی
خویش را وقفِ هوایت می‌کنم یارب ببخش
من مریدِ حیدرم امداد کن.. جانِ علی..
نوکری بر مرتضایت می کنم یارب ببخش

"بخشش اصلاً از بزرگان است تا کی انتظار "
"گونه هایم جنسِ باران است تا کی انتظار "

دوست داری تا ببینی تا سرشکسته می شوم؟
می پسندی تا ببینی زار و خسته می شوم؟
دستِ من محکم بگیر ای صاحبِ هر آبرو
گر نگیری از صراطِ تو گسسته می شوم
دوست دارم مختصر پرواز را در کوی تو
گر نگاهت را بگیری بابِ بسته می شوم
نیست دیگر قوّتی در زانوانم ای خدا..
کم کمک دارم منم از پا نشسته می شوم

"بارِ عامی ده ،منم دعوت کن آنجا یا کریم"
"مانده ام تنهای تنها..بیکس و تنها کریم"

این که می بینی فتاده از نَفَس عبدِ شماست
بنده ای گردنکش و اصلاً سراسر ادّعاست
اینکه می بینی ندارد ذرّه ای تاب وقرار!!
در حقیقت غافل است و غصّه اش بی انتهاست
این که می بینی نهاده سر به خاکِ بیکسی
دامنش آلوده ی جرم و خطا و ابتلاست
اینکه می بینی ز درهای دگر شد ناامید
عبد شرمنده ست و کارو بارِ او پر از ریاست

"یا اله العالمین رحمی کن از بهرِ خودت"
"حالِ زارم را ببین رحمی کن از بهرِ خودت"

  • دوشنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 19:21
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

دوبیتی های مناجات با خدا -(دل شب خالق خود را صدا کن...) * مرتضی شاهمندی

1196

دوبیتی های مناجات با خدا -(دل شب خالق خود را صدا کن...) دل شب خالق خود را صدا کن
به یارب یاربی هر دم صفا کن

به دامانش بزن دست توسل
ز صدق دل به درگاهش دعا کن

########

ز جا برخیز تو یاد خدا کن
ز غفلت جسم و جانت را رها کن

به ذکر و یاد رب قلبت جلا ده
به سوی درگه لطفش دعا کن

  • جمعه
  • 3
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 14:33
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 محمد جواد پرچمی

مناجات باخدا -(درسحر چشم که گریان بشود خوب تر است...) * محمد جواد پرچمی

570

مناجات باخدا -(درسحر چشم که گریان بشود خوب تر است...) در سحر چشم که گریان بشود خوب تر است
سائلت پاره گریبان بشود خوب تر است

گرچه موسی ست مناجاتی طور تو ولی
گر خدا همدم چوپان بشود خوب تر است

روسیاهی که به همراهی خوبان برود
بر در کهف نگهبان بشود خوب تر است

ابر رحمت توئی و از همه من تشنه ترم
تشنه گر خرج بیابان بشود خوب تر است

اندکی نیز مرا هم بنشان پیش خودت
میزبان همدم مهمان بشود خوب تر است

به طبیبان دگر نسخه ی ما را مسپار
درد با دست تو درمان بشود خوب تر است

تا درستم نکنی دست از این در نکشم
این گدا دست به دامان بشود خوب تر است

بعد هر معصیت از خوف به هم میریزم
عبد اگر زود پیشمان بشود خوب تر است

آنقدر سینه زنم تا که نجاتم بدهی
آتش اینگونه گلستان بشود خوب تر است

گر بنا هست کسی واسطه ی ما بشود
ضامنم شاه خراسان بشود خوب تر است

اشک خوب است که با مرثیه آغشته شود
فیض وقتی که دو چندان بشود خوب تر است

دوست دارم دم افطار کمی تشنه شوم
نوکر شاه که عطشان بشود خوب تر است

نام ارباب خودش مظهر اسماء خداست
ذکر العفو حسین جان بشود خوب تر است

  • دوشنبه
  • 6
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 02:31
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 موسی  علیمرادی

مناجات باخدا -(ناامید از خودمم، چشم امیدم به خداست...) * موسی علیمرادی

759

مناجات باخدا -(ناامید از خودمم، چشم امیدم به خداست...) نا امید از خودمم چشم امیدم به خداست
نفس من عین جفا و کرمت عین وفاست

هرچه خواهی بدهی بر من بیچاره بده
هرچه از سوی تو ای دوست رسد خوب و به جاست

سر به زیر آمده ام باز سر افرازم کن
ای کسی که همه جا پرچم لطفت بالاست

اشتراک من و تو باعث شرمم شده است
گنه من به خفا و کرم تو به خفاست

پشت کردند همه عالم و آدم بر من
گرچه سخت است , غمی نیست که رویم به خداست

بد زمین خورده دلم گر که چنین می گریم
که نشان به زمین خوردن آیینه صداست

حاجتی را که روا نیست فزون شکر کنم
گاه بینایی من کوری چشم گره هاست

گرچه زشت است گناه از من مخلوق ولی
بخشش از سوی تو ای خالق زیبا زیباست

گر پی مستحقی تا که بر او لطف کنی
نیست بیچاره تر از من که نیازم به سخاست

هم بلایم بده هم کرببلا حرفی نیست
درد با عشق حسین بن علی عین دواست

  • دوشنبه
  • 6
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 02:39
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مناجات با خدا، دعای مجیر -(ای مرا دلبر ودلدار، أجرنا من نار...) * محمدمهدی مهدی پناه

2124
5

مناجات با خدا، دعای مجیر -(ای مرا دلبر ودلدار، أجرنا من نار...) ای مرا دلبر و دلدار! اَجِرنا مِنْ نار
آمده عبد خطاکار! اَجِرنا مِنْ نار

تا که گردیم سبک بال، الهی العفو
تا که باشیم سبک بار! اَجِرنا مِنْ نار

مُذعناً معترفا آمده ام! در وا کن
بدم و می کنم اقرار! اَجِرنا مِنْ نار

با بدی ها شده ام طرد! اغثنا یارب
با گناهان شده ام خار! اَجِرنا مِنْ نار

با کلاف دل بی طاقت و بی سامانم
آمدم بر سر بازار! اَجِرنا مِنْ نار

راه کج گرچه مرا دور ز درگاهت کرد
حال برگشته ام ای یار! اَجِرنا مِنْ نار

شد شب سیزدهم(چهاردهم، پانزدهم) یاد نجف افتادم
به علی حیدر کرار! اَجِرنا مِنْ نار

به سحرهای حرم اُنس گرفتم یعنی:
به دم قدسی زوار! اَجِرنا مِنْ نار

به همان مادر مظلومه و تنهایی که
ماند بین در و دیوار! اَجِرنا مِنْ نار

به سرشکی که روان گشت ز چشمانم با
روضه ی داغی مسمار! اَجِرنا مِنْ نار

به غم شام غریبان اباعبدالله
که حرم گشت شرر بار! اَجِرنا مِنْ نار

به همان طفل سه ساله که پس از غارت شد
وسط شعله گرفتار! اَجِرنا مِنْ نار

  • دوشنبه
  • 6
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 20:18
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 عادل لاله چینی

غزل مناجاتی (گنه کردی بیا بر درگهم زیرا که غفارم) * عادل لاله چینی

588

غزل مناجاتی (گنه کردی بیا بر درگهم زیرا که غفارم) گنه کردی بیا بر درگهم زیرا که غفارم
منم آنکه بر اعمال بد و زشت تو ستارم
اگر تو یک قدم آیی بسویم، من هم از رحمت
به آغوشی گشاده صد قدم سوی تو بردارم
اگرچه عمرخود‌طی کرده‌ای درمعصیت، بازآی
که من عاشق به العفو گفتن عبد گنهکارم
اگر چه تو گنه کردی ولی من رب رحمانم
بیا و توبه کن زیرا که نازت را خریدارم
بود مهرعلی گر درمیان سینه‌ات خوش باش
که تنها من ز بدخواه علی باشد که بیزارم
پی حاجت مزن رویت دگر بر هرکس و ناکس
بیا هر آنچه میخواهی دهم، روکن به دربارم
گره ایی گر به کارت اوفتاده رو نما سویم
که من بر قلب های بی کس و بشکسته زوارم
بخوان نام حسین و گریه کن اندر عزای او
که من بار گنه را از سر دوش تو بردارم
تو ای (لاله) مخور غم از برای محشر و میزان
که نام عاشقان مرتضی باشد به طومارم

  • جمعه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 11:56
  • نوشته شده توسط
  • عادل لاله چینی
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

مناجات باخدا، شهادت امام حسین(ع) -(در مناجات همانوقت که «لن» داد به من..) * سید پوریا هاشمی

591

مناجات باخدا، شهادت امام حسین(ع) -(در مناجات همانوقت که «لن» داد به من..) در مناجات همانوقت که "لَن" داد به من
شکر کردم که کمی اذن سخن داد به من

لال بودم کمکم کرد صدایش بزنم
بیشتر از حد ظرفیت من‌ داد به من

علنی معصیتش کردم و او باز گذشت
آبرو پیش بقیه علنا داد به من

گریه ام کم شده اما نمیوفتم از فیض
جای آن ناله ی مستانه زدن داد به من

رخ نشانم بدهد یا ندهد می آیم
مادرم رخصت دوری ز قرن داد به من

عبد این قافله بودم که مرا باخود برد..
گوشه ای دنج در این غار کهن داد به من

پنج تن منتشان بر سر من هست ولی
هرچه در زندگی ام هست حسن داد به من

کربلا برد مرا با رفقا برد مرا
هرچه خیر است حسین مطمئنا داد به من

زحمتش دادم‌ و صد بار به من رحمت داد
بی کفن گرچه خودش ماند کفن داد به من

ساربان گفت که هرچند به او بد کردم..
او نرنجید عقیقی ز یمن داد به من

  • جمعه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 16:18
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

سبک شور مناجات باخدا -(مگه هست از تو بخشنده تر؟) * یوسف رحیمی

660

سبک شور مناجات باخدا -(مگه هست از تو بخشنده تر؟) یا سریع الرضا

مگه هست از تو بخشنده‌تر؟
مگه هست از ما شرمنده‌تر؟
مگه هست از علی بنده‌تر؟

اومده باز گدایی اسیر
خدایا دست ما رو بگیر
بذار تُو دست نعم الامیر

می‌تونه که خداشناس شه
هر کسی که شناخت ولی رو
رها نمی‌کنیم یه لحظه
عبای رحمت علی رو

يَا جَمِيلَ الثَّنَاء، يَا كَثِيرَ الوَفَاء
ـــــــــــــــــــ
خدایا من که خیلی بدم
می‌دونی با امید اومدم
اومدم باز به تو رو زدم

اومدم تا پناهم بشی
اومدم تکیه‌گاهم بشی
اومدم نور راهم بشی

اگه که عدلت باشه حاکم
توی آتیش باید بسوزم
اما با امیدِ به لطف و
رحمت تو سر می‌شه روزم

اَحکَم الحاکِمین، اَرحَم الرّاحِمین
ـــــــــــــــــــ
منم و کوله‌بار گناه
منم و غصه و اشک و آه
منم و حسرت یک نگاه

اومدم دل رو دریا کنم
اومدم با تو نجوا کنم
اومدم راهو پیدا کنم

منم یه عبد رو سیاه که
به غیر تو کسی نداره
تویی خدای ذوالجلالی
که عبدی مثل علی داره

یا سَریعَ الرِّضا، یا سَمیعَ الدُّعا
ـــــــــــــــــــ
جز تو کی غصه‌مو می‌دونه
دردمو از چشام می‌خونه
رو سر من سایه‌ش می‌مونه

جز تو کی محرم رازمه
مرهم غم‌های تازه‌مه
یه نگاش بال پروازمه

اگه تو رو یه روز نداشتم
کجا باید پناه می‌بردم
کی می‌گرفت دستامو مولا
وقتایی که زمین می‌خوردم

یا علی یا علی
ـــــــــــــــــــ
کرم و جود تو دائمه
نگاهت لطف بی‌خاتمه
برسون ما رو تا علقمه

می‌گیریم ذکر یا فاطمه
تا بشیم کربلایی همه
حرمت قبلۀ عالمه

کی می‌شه که یک شب جمعه
کنار شش‌گوشه بشینم
دلتنگ خاک کربلا و
دلتنگ صبح اربعینم

یا حبیبی حسین

شاعر: #یوسف_رحیمی
نغمه‌پرداز: #محمدجواد_قدرتی

  • چهارشنبه
  • 15
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 03:23
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مناجات باخدا، امام حسین(ع) قتلگاه -(دور از مسیر قُرب تو دل گر تباه شد...) * وحید دکامین

504

مناجات باخدا، امام حسین(ع) قتلگاه -(دور از مسیر قُرب تو دل گر تباه شد...) دور از مسیرِ قُربِ تو دل گر تباه شد
خواندم تو را به گریه و اشکم گواه شد

خیری نداشت دوری از تو برای من
روزِ من از فراق ِ تو شـامِ سیاه شد

حسرتْ نصیبم از اثرِ کرده های خویش
حیف از مجالِ عُمـر که خرجِ گناه شد

زورم نمی رسید بگیرم عنانِ نَفْس
دلْ با نسیم ماهِ خدا رو براه شد

پیش ِ تو کوهِ معصیت آورده ام ولی
با یک نگاهِ لطف تو تبدیلِ کاه شد
**
آه از دمی که حضرت سلطان اولیاء
ذبحِ عظـیمِ واقعـه در قتلگاه شد

آتش به جانِ گیسوی طفلان رسید تا...
خورشیدِ نیزه ها خیَمَش بی پناه شد

«وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ»؛
«به عوض او، ذبح عظيمی را پذيرفتيم».
سوره صافات، آیه 107

  • یکشنبه
  • 19
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 02:38
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مناجات باخدا، امام حسین(ع) گودال قتلگاه -(دوباره دست به روی سر گدا بکشید...) * رضا دین پرور

920

مناجات باخدا، امام حسین(ع) گودال قتلگاه -(دوباره دست به روی سر گدا بکشید...) دوباره دست به روی سر گدا بکشید
دوباره پرده به روی گناه ما بکشید

بی آبرو و خطاکار و مست عصیانم
کشان کشان دل من را سوی خدا بکشید

تمام زندگیم را گناه پُر کرده
دوباره بندگیم را به ابتدا بکشید

خجالت از روی مهدی کشیدم و گفتم
بنا نبوده که جور مرا شما بکشید

اگر ببیند علی خیلی آبروریزی است
حسابِ بی سر و پا، بی سر و صدا بکشید

کنار دشمن زهرا مرا نسوزانید
مسیر آتش مان را جدا جدا بکشید

بهشت را به رفیقان آشنا بدهید
غریبه را به سوی مشهدالرضا بکشید

کنار سفرهء مهمانی خدا امسال
برای سائل درمانده هم غذا بکشید

مریض گریه ام و تشنهء سبوی حسین
به خشکی لب من خاک کربلا بکشید

جنازه ام به زمین ماند جان مادرتان...
مرا حوالی شش گوشه زیر پا بکشید
**

به زیر چکمه صدایی گرفته می گوید:
از این دهان پُر از خاک، نیزه را بکشید

به دستِ بی رمقم اینقدر لگد نزنید
ز دستِ بی رمقِ پیرمرد عصا بکشید

  • یکشنبه
  • 19
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 02:40
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مناجات با خدا، مناجات با امام حسین(ع) -(ظاهرا از ریا ابا دارم...) *

522

مناجات با خدا، مناجات با امام حسین(ع) -(ظاهرا از ریا ابا دارم...) ظاهراً از ریا ابا دارم
باطناً ادعا.... ادا... دارم

کُفرِ من هست حُبِ دیده شدن
شرم از روی انزوا دارم

های و هوی مرا نگاه نکن
پولِ خُردم سر و صدا دارم

این نداری تمام دارایی ست
راضی ام من كه فقر را دارم

هر چه دارد كریم، مال گداست
هرچه دارم من از شما دارم

پیش مردم مرا خراب مكن
به همه گفته ام تو را دارم

هر سحر با «علی علی جانم»
سر سجاده «ربنا» دارم

در شب تار ماه من علی است
غم ندارم که رهنما دارم

لنگِ محشر نمیشوم چونکه
از «طریق» آبله به پا دارم

حضرت عشق، سوره ی توحید
با ولای شما خدا دارم

چند وقتی‌ست ای امیر نجف
حسرت و آهِ کربلا دارم

برسد پای من به کرب و بلا
با حسینِ تو حرف ها دارم

روضه ام روزه های اين ماه است
تشنه که می‌شوم بکا دارم

پسرت منع شد از آب و غذا
چقَدَر گریه ی قضا دارم

شعر از گروه "یا مظلوم"
شاعران: #علی_صالحی ، #ابراهیم_لآلی، #محسن_همتی، #امیر_علوی، #حسین_زارع_زاده، #رضا_قربانی، #علی_سپهری، #یاسین_قاسمی

  • پنج شنبه
  • 6
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 22:44
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

مناجات با خدا -(گفتم به خود که ماه رجب پاک می شوم) *سید ناصر ولائی زنجانی

1025

مناجات با خدا -(گفتم به خود که ماه رجب پاک می شوم) گفتم به خود که ماه رجب پاک می شوم
ماه رجب گذشت و نشد پاک جان من
شعبان زره رسید و به آن چشم دوختم
اما نشد خلاص ز غمها روان من
ماه صیام ماه تو آمد خدای من
جز لطف تو به غیر نباشد گمان من
در خانة تو آمده ام مهربان خدا
مهمانسرای لطف تو باشد مکان من
گر نگذری زمن به چه کس رو کنم خدا
دیگر ز دست می رود آخر زمان من
بر اولیای خود قسمت می دهم خدا
بگذر ز جرم و معصیت بیکران من
بر اشک و آه فاطمه ات می دهم قسم
رحمی نما به حال و به سوز نهان من
من بندهء فراری ام اما به پای خود
باز آمدم به محضرت ای مهربان من
بگذر ز من بحق حسین آن شه شهید
چون نیست بر تحمّل آتش توان من
دل بسته ام به آیة لا تقنَطوا خدا
عاجز ز وصف لطف تو باشد زبان من
من رو سیاه بنده ام و معترف به جرم
عفو تو هست نقطة عطف مظان من
بر فرق غرق خون علی می دهم قسم
بگذر ز ذنب مخفی و جرم عیان من
بگذر ز جرم و جمله خطاهای من خدا
رحمی نما به قامت از غم کمان من

  • سه شنبه
  • 25
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 10:50
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج نادر بابایی

مناجات سحری -(ندیدم جز تو یارب یار دیگر) *حاج نادر بابایی

483

مناجات سحری -(ندیدم جز تو یارب یار دیگر) ندیدم جزتو یارب یاردیگر
فتادم آستانت بار دیگر

من واین قیل وقال ملک خاکی
من و نفس دنی و غیر پاکی

مرا برخوان خود کردی صدایم
تویی آن شاه مطلق من گدایم

توخودخواندی مراپاکم نمایی
زقید این من و منها رهایی

غلط گفتم اگرگفتم کسم من
میان گلشن هستی خسم من

من و این آستان و دست خالی
نه اعمالی نه احوالی نه حالی

من واین خلوت واین سوزوسازم
سحرگاهان و بغض جان گدازم

به سینه باعث آهم تویی تو
زتومن آنچه راخواهم تویی تو

شبی با کوله بار آه و ناله
بدیدم عکس یاری در پیاله

عنان اختیار از کف بدادم
چنان مستم نمود ازپا فتادم

بدیدم چهره ی گلگون آن یار
شدم دلداده اش اوگشته دلدار

اگر چه بنده ی نالایقم من
خدایا برحسینت عاشقم من

به حق آن شهید وکربلایش
توازاین بنده بگذرباخطایش

رسیده ازتو معبودا به(نادر)
زالطاف فزونت گشته شاکر

  • جمعه
  • 11
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 14:31
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج نادر بابایی

به خدا بسپارش... -(گر رسیده به تو خُسران به خدا بسپارش) *حاج نادر بابایی

470

به خدا بسپارش... -(گر رسیده به تو خُسران به خدا بسپارش) گر رسیده بتو خُسران بخدا بسپارش
مشو آماده به جبران بخدا بسپارش

گرچه یاری بتو زد زخم شَرر بار زبان
ناوک تیر ز یاران به خدا بسپارش

بِه بُوَد این گِله ها نَقل مَحافل نشود
ستمِ غیبت و بُهتان بخدا بسپارش

زیر پا رفت اگر مَسلَک این هَمسفری
عهدِبشکسته وپیمان ، بخدا بسپارش

گفته برعَمّهء خود ، سید سجّاد بشام
ظلم این زادهء سفیان بخدا بسپارش

(نادرا) عمر رَود هم زِ تو هم از دِگران
هرکه شد ناقِضِ قرآن بخدا بسپارش

  • شنبه
  • 12
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 17:17
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 امیر حسین الفت

زمزمه مناجات با خدا -(انگار از دست کسی دیگه برنمیادش کاری) * امیر حسین الفت

1113

زمزمه مناجات با خدا -(انگار از دست کسی دیگه برنمیادش کاری) انگار از دست کسی دیگه برنمیادش کاری
می بینی اشک چشام شد از روی گونه هام جاری
بگو مهربون خدا از من بدتر بنده ای داری؟؟؟

تو نادیده بگیر
به آه فاطمه پشت در من میدم قسمت
تو نادیده بگیر
به فرق خونی آب آور من میدم قسمت
تو نادیده بگیر
به خون پاک علی اصغر من میدم قسمت

ارحم ضعف بدنی ۲ یارب

میبینی غرق گناهمو غرق سیئاتم من
سلاحی غیر از گریه ندارم توی بساطم من
با این گریه انگاری توی کشتی نجاتم من

وقتی میگم حسین
می‌شنوم عرش معلی هم با من میگه حسین
وقتی میگم حسین
روی تل زینب کبری هم با من میگه حسین
وقتی میگم حسین
تو مقتل حضرت زهرا هم با من میگه حسین

مولا مولانا حسین ۲ جانم

یکی داره میکشه از تن کهنه پیرهنش ای وای
یکی داره میزنه نیزه توی دهنش ای وای
یکی داره میکشه خنجر روی گردنش ای وای

خونین پیکر حسین
کشتهء نیزه و تیغ و شمشیر و خنجر حسین
خونین پیکر حسین
رو شد از روی تن عریانت یک لشگر حسین
خونین پیکر حسین
زنده زنده بدن مجروح تو شد بی سر حسین‌

مولا مولانا حسین ۲ حانم

  • دوشنبه
  • 5
  • اردیبهشت
  • 1401
  • ساعت
  • 15:45
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد