در شام تارم سپیده سر زد
یأس از دل من یکباره پر زد
آمد امید و حلقه به در زد
یا دائِمَ اللُّطف اِلهی اَلعَفو
عبد گنهکار آمد دوباره
می گردد آخر دنبال چاره
یارب به او کن امشب نظاره
یا دائِمَ اللُّطف اِلهی اَلعَفو
او روسیاه از کردار خود شد
در بستر غم، بیمار خود شد
از نور دور و در نار خود شد
یا دائِمَ اللُّطف اِلهی اَلعَفو
او کوهی از درد یا کاشِفَ الضُّر
رو بر تو آورد یا کاشِفَ الضُّر
نگو که برگرد یا کاشِفَ الضُّر
یا دائِمَ اللُّطف اِلهی اَلعَفو
ربّ کریمم أَستَغفِرُالله
در خوف و بیمم، أَستَغفِرُالله
عبد رجیمم، أَستَغفِرُالله
یا دائِمَ اللُّطف اِلهی اَلعَفو
من روسیاهم، یا دائِمَ الفَضل
غرق گناهم، یا
- سه شنبه
- ۲۵
- تیر
- ۱۳۹۲
- ساعت
- ۰۶:۴۴
- نوشته شده توسط
- یحیی