مناجات با خدا

مرتب سازی براساس
 رضا رسول زاده

غزل مناجات با خدا -(گدا هرآنچه به درگاهِ تو گناه کند) * رضا رسول زاده

2017
8

غزل مناجات با خدا -(گدا هرآنچه به درگاهِ تو گناه کند) گدا هرآنچه به درگاهِ تو گناه کند
دوباره چَشمِ کریمَت به او نِگاه کند

به چَشمِ رَحمت و لُطفَت ندیده می گیری
هرآنچه بنده ی بیچاره اِشتباه کند

فرار کرده ام، امّا پَناه آوردم
به آنکه رَحم به عاصیِ بی پناه کند

چقدر دور شدم از تو! دورتر مَپَسَند
که آنکه دور شد از تو فقط گناه کند

قَسَم به عِزّتِ تو خورده است این شِیطان
که گوشه گوشه ی قَلبِ مَرا سیاه کند

به وعده های بهشت آنکه سَر به راه نَشُد
جهنَّمِ تو مُهیّاست، سر به راه کند

گناهکار، علی را اگر نداشت، چه داشت؟
که حَشر واسِطه اش پیشِ دادخواه کند

خُدا کند که مَرا هم دُعا کُند مولا
دَمِ سَحر که سَرَش را دَرونِ چاه کند

دَر آستانِ حُسینی هَرآنکه

  • چهارشنبه
  • 1
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 18:52
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

مناجات با خدا -(بعدِ حمد و بعدِ بسم الله الرحمن الرحیم) * مهدی مقیمی

1510
2

مناجات با خدا -(بعدِ حمد و بعدِ بسم الله الرحمن الرحیم) بعدِ حمد و بعدِ بسم الله الرحمن الرحیم
میبرم بر توپناه از شرِّ شیطان رجیم
کن کمک یا رب بمانم در صراط مستقیم
ای ملائک تا ابد بر درگه لطفت مقیم
یا سمیعُ یا علیمُ یاعلی یا عظیم
یا حلیم یا کریم یا حکیم یا قدیم

در دلم دارم امیدِ رحمت ای پروردگار
یا امان الخائفین ، یا رب اللیلِ و النهار
یا عظیمَ المنِّ یا ربَّ الحُبوبِ والثِّمار
سیدی العفو ، یا ربِّ الصّغارِ و الکِبار
عفو ، یا ستار ، یا ربّ الصحاری والقِفار
رحم ، یا غفار ، یا ربَّ البَراری والبِحار

شد گناهم علتی تا اینکه باشم از تو دور
در تقابُل با گناهانم ولی بودی صبور
تو کریم و مهربان بودی و من مست غرور
از رگ گردن به من نزدیکتر داری حضور
یا مُهَ

  • شنبه
  • 15
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:03
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر امام زمان(عج) -(گناه ، پشتِ گناهُ و گناه ، پشت گناه) * ناشناس ؟؟؟

1044
0

شعر امام زمان(عج) -(گناه ، پشتِ گناهُ و گناه ، پشت گناه) گناه ، پشتِ گناهُ و گناه ، پشت گناه
چه توبه ای؟! که فقط هست آه ، پشت گناه

جوانی است زمانِ رسیدنِ به خدا
جوانی ام همه اش شد تباه ، پشت گناه

رجب گذشت ... یکی هم به داد من برسد
چرا که نیست دلم رو به راه ، پشت گناه

رسید سوی من آقا و رفت از دستم
دوباره روزی دیدار ماه ، پشت گناه

حکایتی است پر از دردِ خنده ، عاشقی ام
دو چشم خیسِ نشسته به راه ... پشت گناه!

دلیل دارد اگر سر به زیر و غمگینم
به پیش یار شدم رو سیاه ، پشت گناه

گناهِ هیچ کسی نیست ، با خودم قهرم
همیشه رفته سر من کلاه ، پشت گناه

چقدر گفتمت ای دل برو به کرب و بلا
حرم نرفته شدی بی پناه پشت گناه

  • پنج شنبه
  • 4
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 19:00
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

شعر مناجات با خداوند متعال -(خدای من،ببین سوز و نوای من خدای من،اجابت کن دعای من خدای من...) * امیر عباسی

1581
-1

شعر مناجات با خداوند متعال -(خدای من،ببین سوز و نوای من خدای من،اجابت کن دعای من خدای من...) خدای من،ببین سوز و نوای من
خدای من،اجابت کن دعای من
خدای من...

گنهکارم،تو هستی مونس و یارم
گنهکارم،نظر کن بر دل زارم
گنهکارم...

شدم مضطر،الهی سیّدی اَلعَفو
زِ من بگذر،الهی سیّدی اَلعَفو
زِ من بگذر...

بَدَم امّا،محبّ مرتضیٰ هستم
وَ محزونِ،شهیدِ کربلا هستم
بگیر دستم...

به حقّ آن،که لب تشنه فدا گشته
وَ در گودال،سرش از تن جدا گشته
چه ها گشته...

  • دوشنبه
  • 1
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 12:35
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

متن شعر زمزمه مناجات -(به درگاهت خدایا رسیده روسیاهی) * رضا یعقوبیان

905
1

متن شعر زمزمه مناجات -(به درگاهت خدایا    رسیده روسیاهی) به درگاهت خدایا رسیده روسیاهی
خدای مهربانم تو بر حالم گواهی
الهی یا الهی(۲)

گنه گردیده کارم کسی جز تو ندارم
در این ایام رحمت شده ذکرم الهی
الهی یا الهی

دراین شبهای رحمت بسویت گشته دعوت به جز بار گناهان ندارم پرکاهی
الهی یا الهی

منم تنهای تنها اسیر کوه غم ها
نگر بر حال زارم که دارم اشک وآهی
الهی یا الهی

سراپا جرم و عصیان پشیمانم پشیمان
به جز تو ای خدایا ندارم تکیه گاهی
الهی یا الهی

نمودی برمن احسان شدم من برتو مهمان زلطف وجودورحمت نمابر من نگاهی
الهی یا الهی

اگرچه بنده ام من زتو شرمنده ام من
ز فرط معصیت ها من افتادم به چاهی
الهی یا الهی
الاای تکیه گاهم به درگاهت پناهم
نما ازلطف ورحمت نگه

  • پنج شنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 10:51
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مناجات به زبان محاوره -(تا وا میشه لب به مناجاتت) * وحید دکامین

801

مناجات به زبان محاوره -(تا وا میشه لب به مناجاتت) اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي عِنْدَكَ وَجِيهاً بِالْحُسَينِ عَلَيهِ‌السَّلام فِي الدُّنْيا وَ الآخِرَة

تا وا میشه لب به مناجاتت
دیگه غمی با من نمی مونه
من فکرِ جبـرانِ گناهـامم
کی بهتر از تو اینو می دونه
.
از بس وسیعه رحمتت یاربّ
می دونم از من میگذری حتّی
آغوشِ تو بازه واسه برگشت
با تـو نمی مـونه کسی تنهـا
.
خیلی خراب کردم، ولی بازم
با روسیـاهی رو به تـو کردم
دستی بکش روی سرم از لطف
شاید که درمون شه کمی دردم
.
کاشکی صدامو می شنیدی تاکه
مشمول لطفت از کـرم باشم
کاری نداره واسه تو یاربّ
من یه شبِ جمعه حرم باشم
.
تنها یه حاجت توو دلم دارم
اذنی بده تا نینوایی شم
من آرزو دارم یه بار دیگه
پای پیـاده کربلایی شم
.
امشب چشام بارونی و خیسه
میگم " الهـی" با دل و جونم
می ترسم و می پُرسم از تو که
من تا مُحرّم زنده می مونم..؟
.
چن تا قسم میدم که کارسازه
جون رباب و طفلِ شیرخوارش
یاربّ قسم به دستای سـاقی
به روضه ی مشک و دلِ زارش
.
امشب مقدّر کن برام یاربّ
جون دادنم توو روضه ها باشه
این نوکر آلوده دامن هم
امسـال نصیبش کـربلا باشه

#وحید_دکامین

  • شنبه
  • 27
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 16:37
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 ودود آذرین خلخال

مناجات با خدا -(خدایا بنده ای گم کرده راهم) * ودود آذرین خلخال

717

مناجات با خدا -(خدایا بنده ای گم کرده راهم) خدايا بنده اي گم كرده راهم
ز بيراهه مرا آور به راهم
ز بس عصيان مرا تحقير كرده
گمانم قبله ام تغيير كرده
نمي دانم كي ام اندر كجايم
ز بس غرقه به درياي خطايم
اسير دام تزويرم الهي
به كبر و كينه نخجيرم الهي
هواي نفس عقلم را ربوده
چو شيطان منكراتم را ستوده
صداقت از زبانم رخت بسته
به قلبم گرده نخوت نشسته
عبادت عادت روزانه ام شد
يل غيبت مقيم خانه ام شد
زمانم صرف حرف اين و آن شد
بهار عمر من يارب خزان شد
رسيده ماه عشق و ماه غفران
بود مخلوق بر معبود مهمان
بود بر درگهت دست نيازم
تويي بخشنده بنده نوازم
خدايا بر درت اين بنده آمد
ز افعال بدش شرمنده آمد
ببخشا از كرم اين بينوا را
گناهان بسته گر راه دعا را
خطا كردم تو غفاري عطا كن
به درد ناعلاجم خود دوا كن
اجابت كن دعاي آخرين را
رحيما عفو بنما ( آذرين ) را

  • دوشنبه
  • 29
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 23:13
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمزمه، مناجات باخدا -(پای اومدن نداشتم...) * سید امیر حسین خوشرو

707

زمزمه، مناجات باخدا -(پای اومدن نداشتم...) #زمزمه
#مناجات
چند بیت حرف دل

پای اومدن نداشتم ...
تو منو کشوندی اینجا
این اراده ی تو بوده...
قطره ای رسید به دریا ۲

پای اومدن نداشتم ..‌.
اگه تو کرم نداشتی
پای اومدن نداشتم
دست روی سرم گذاشتی

به حق الحسین الهی العفو۴

روی اومدن نداشتم
پر شده بار گناهم
روی اومدن نداشتم
میدونی که روسیاهم

روی اومدن نداشتم
تو نکردی نا امیدم
روی اومدن نداشتم
جز خوبی ازت ندیدم

به حق الحسین الهی ۳ الهی العفو۴

دست رد نزن به سینم
تو کریم و مهربونی
میدونم دوباره آقا
کربلا مو میرسونی

دست رد نمیزنی که
رد نکردی صاربون و
بخشیدی هزار و چند بار
به تیرا تن آسمونو

به حق الحسین الهی ۳ الهی العفو

  • دوشنبه
  • 13
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 19:09
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

مناجات باخدا -(یاکریم الصفح رحمی کن بما، مارا ببخش...) * علیرضا خاکساری

1179
2

مناجات باخدا -(یاکریم الصفح رحمی کن بما، مارا ببخش...) یاکریم الصفح رحمی کن به ما، ما را ببخش
خسته ایم از این همه جرم و خطا، ما را ببخش

کاری از ما بر نمی آید، خودت کاری بکن
باز کن امشب گره از کار ما، ما را ببخش

اشکمان را در بیاور، آبرومان را بخر
در مناجات سحر وقت بکا ما را ببخش

با مدارا کردنت کلی خجالت می کشیم
یا بزن تنبیه مان کن خوب، یا ما را ببخش

هرچه تو دلسوزمان هستی ولی ما در عوض
بی حیا هستیم، خیلی بی حیا، ما را ببخش

قبل از آنکه روزه را با روزی تو وا کنیم
یک شب از این ماه قبل ربّنا ما را ببخش

یا غیاث المستغیثین یا امان الخائفین
دست ما خالی ست بی چون و چرا ما را ببخش

کم نبخشیدی گنهکاران عالم را خدا
مثل طیّب ها، رسول ترک ها، ما را ببخش

موقع جان کندن و هنگام میزان عمل
چند جا یاری مان کن، چند جا ما را ببخش

ای که زود از بندگان خویش راضی میشوی
لطف کن این دفعه هم جان رضا ما را ببخش

شاهدی با پای دل هر شب زیارت میرویم
یک #شب_جمعه بیا در کربلا ما را ببخش

نذر خوبان تو خیلی خوب گریه می‌کنیم
در میان روضه شب های عزا ما را ببخش

واسطه کردیم امیرالمومنین را پیش تو
به گل روی علی، امشب خدا ما را ببخش

ما دل بابای مان را هم به درد آورده ایم
یا ابانا! یا علی مرتضی! ما را ببخش

  • چهارشنبه
  • 15
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 01:56
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مناجات باخدا، مدح امیرالمؤمنین(ع) -(بازکن آغوش خودرا سائل ات سر میرسد...) * بردیا محمدی

4468
10

مناجات باخدا، مدح امیرالمؤمنین(ع) -(بازکن آغوش خودرا سائل ات سر میرسد...) باز کن آغوش خود را سائل‌ات سر می رسد
آن گدا که بخشش‌ات را کرده باور، می رسد

آنقَدَر فریاد خواهم زد که من را هم ببین
ناله های هر شبم از پشت این در می رسد

چلّه چلّه خون دل خوردم که با قیمت شوم
مِی که جاافتاده شد،در جام ساغر می رسد

تا نَفَس باقی است..،نَفْس سرکشم را رام کن
رفته رفته عمر من دارد به آخر می رسد

در شب قَدرَت،به قَدرِ گریه ام رونق بده...
هر که به جایی رسید،از دیده‌ی تر می رسد

گرچه بد کردم..،بیا با این بدت تندی نکن
ای که لطفِ بی حدت حتی به کافر می رسد

از دل هر معصیت زهرا مرا بیرون کشید
کار من هرگاه گیر افتاد..،مادر می رسد

زیر قرآن زیر و رویم کن..،الهی بِالعَلی...
دلشکسته گیر می افتد،به دلبر می رسد

نخل حیدر خرج افطاری ما را می دهد
از نجف ظرف رطب هر شب به نوکر می رسد

دفن نوکر احتیاطاً گردن ارباب هاست
بعد مُردن کفن و دفن ما به حیدر می رسد

در سراشیبی قبرم،بعد تلقین خواندنم...
حتم دارم مرتضی آنجاست که سر می رسد

هرچه که غم بود،حیدر در وجودش جمع کرد...
بعدها ارث پدر یکجا به دختر می رسد
▪️
▪️
سر به چوب محمل خود زد..،در آن ساعت که دید
نیزه‌داری مست با راس برادر می رسد

در کنار خانه ی باباش سنگش می زنند
زخم مهلک بر پر و بال کبوتر می رسد

کاش زینب خاطرش در کوچه ها آسوده بود...
کاش بر هر دختری می دید معجر می رسد

  • چهارشنبه
  • 15
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 02:02
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سبک زمزمه مناجات باخدا، امام حسین(ع) -(الهی به این عبد ناچیز نگاهی...) * رضا ملایی

1048

سبک زمزمه مناجات باخدا، امام حسین(ع) -(الهی به این عبد ناچیز نگاهی...) بند اول

الهی به این عبد ناچیز نگاهی
الهی ندارم به غیرت پناهی
الهی ندارم به جزء رو سیاهی

الهی همیشه برام تکیه گاهی
الهی رحیمی میبخشی به آهی
الهی نزاشتی برم تا تباهی

ببین‌ مضطرم/دم آخرم
بزار باشه ذکر و یاد مادرم

حال اضطراب/تو روز حساب
حسین باشه من رو کنه انتخاب

امیری حسینو ونعم الامیر
بیا دست این نوکراتو بگیر ۴

بند دوم

الهی امیدی به هر نا امیدی
الهی گناه دلم رو ندیدی
الهی به داد گدایت رسیدی

الهی کی داره به جز تو هوامو
الهی همیشه شنیدی صدامو
الهی اجابت نمودی دعامو

به لب این دعا خدایا خدا
بیا بنده ات رو ببر کربلا

به لطفت قسم تو کار و کسم
بدونه حسین خیلی دلواپسم

امیری حسینو ونعم الامیر
بیا دست این نوکراتو بگیر ۴

بند سوم

حسینو قسم میدمش به جوونش
گداشو ببخشه به حق اذونش
بریده دیگه نوکر تو امونش

قسم به تنه ارباََ اربای اکبر
قسم به تلضی یه لب های اصغر
ببخش به نگاهِ پریشان مادر

بالای سرش / اومد مادرش
همون لحظه که میبرید خنجرش

رسید خواهرش / پیش پیکرش
دیدش دست و پا میزنه دلبرش

امیری حسینو ونعم الامیر
بیا دست این نوکراتو بگیر ۴

  • دوشنبه
  • 20
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 16:24
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

بیچاره و فقیرم، یارب الهی العفو * مرضیه عاطفی

870
1

بیچاره و فقیرم، یارب الهی العفو بیچاره و فقیرم، یارب الهی العفو
از دست خود اسیرم، یارب الهی العفو

این نفْس ِ لاأبالی حال مرا گرفته
از اشتباه سیرم، یارب الهی العفو

کم معصیت نکردم! کافیست خبط و خسران
ابلیس کرده پیرم، یارب الهی العفو

درمانده ام! ندارم جز آه در بساطم
از شرم سربه زیرم، یارب الهی العفو

دادی بها به این بد! اما به جای جبران
دائم بهانه گیرم! یارب الهی العفو

ممنون که راه دادی! حالا که نیمهٔ شب-
-خورده به تو مسیرم، یارب الهی العفو

هر طور هست باید رزق شهادتم را
از دست تو بگیرم، یارب الهی العفو

تا اینکه بین روضه، رو به ضریح ارباب
در کربلا بمیرم، یارب الهی العفو!

  • پنج شنبه
  • 25
  • فروردین
  • 1401
  • ساعت
  • 14:18
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب

مناجات باخدا -(ای خطاپوش خطا کار تو باز آمده است) *

240

مناجات باخدا  -(ای خطاپوش خطا کار تو باز آمده است) ای خطاپوش خطا کار تو باز آمده است
واکن آغوش ! گنهکار تو باز آمده است

هرکجا رفت جز این در ، به در بسته رسید
پشت در مانده به دربار تو باز آمده است

رفت سربار کسی غیر تو باشد که نشد
پهن کن سفره که سربار تو باز آمده است

به خریداری یوسف همه جا رفت و نبود
با کلافی سر بازار تو باز آمده است

روزه داری که شده تشنه ی من لی غیرک
بر سر سفره ی افطار تو باز آمده است

گرم سبحانکَ یا مومن و یا وهاب است
با اجرنایِ من النارِ تو باز آمده است

راهباً راغباً و راجیاً و خائفاً است
گر ابوحمزه به دیدار تو باز آمده است

لا تؤآخذنی أَلا عشق! که با سوء عمل
سر این کوچه بدهکار تو باز آمده است

هاربٌ منکَ إلیک است و گرفتار گناه
گر به سوی تو گرفتار تو باز آمده است

قدر را قدر ندانست و پشیمان برگشت
واکن آغوش! گنهکار تو باز آمده است

  • سه شنبه
  • 29
  • فروردین
  • 1402
  • ساعت
  • 15:04
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب
 وحید قاسمی

شعری در مورد توبه -( توبه از جرم وخطا،حال سحر مي خواهد ) * وحید قاسمی

52018
113

شعری در مورد توبه -( توبه از جرم وخطا،حال سحر مي خواهد ) توبه از جرم وخطا،حال سحر مي خواهد
خلوت نيمه ي شب اشك بصر مي خواهد

وادي طور همين هيئت هر هفته ي ماست
ديدن نور خدا اهل نظر مي خواهد

سختي گردنه ي عشق زمينت نزند
راه پر پيچ وخمش مرد سفر مي خواهد

صرف اين سينه زدن ها به مقامي نرسيم
محرم راز شدن ديده ي تر مي خواهد

جهت بخشش هر سينه زني حضرت حق
محشر از مادر سادات نظر مي خواهد

عمل زينب كبري به همه ثابت كرد
سر شكستن ز غم دوست جگر مي خواهد

سر عباس به ني پند ظريفي دارد
غير خورشيد،سماوات قمر مي خواهد

شاعر : وحید قاسمی

  • پنج شنبه
  • 19
  • آذر
  • 1388
  • ساعت
  • 11:32
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
مرحوم محمد حسن فرحبخشیان - ژولیده نیشابوری

چه می شود نظری بر گدا کنی یارب *مرحوم محمد حسن فرحبخشیان - ژولیده نیشابوری

4226
4

چه می شود نظری بر گدا کنی یارب چه می شود نظری بر گدا کنی یارب
به ذکر تو به لبم آشنا کنی یارب
گره فتاده به کارم بگو چه چاره کنم
تویی که صد گره بسته وا کنی یارب
به گرد دام هوی و هوس نمی گردم
اگر زدام هوایم رها کنی یارب
زپا فتاده و درمانده و تهی دستم
بگیر دست مرا تا به پا کنی یارب
بنا به دعوت تو آمدم به مهمانی
بدان امید که چیزی عطا کنی یارب
به پیش عوف تو کوه گناه من کاهی است
تویی که کاه مرا کهربا کنی یارب
به خط بندگیت بارها خطا کردم
تویی که خط مرا بی خطا کنی یارب
اگر چه شیعه نیم من ولی دلم خواهد
مرا ز خیل محبان صدا کنی یارب
مرا به کسوت ژولیدگی نگاهی کن
که با نگاه مرا کیمیا کنی یارب
مرحوم ژولیده نیشابوری

  • پنج شنبه
  • 19
  • آذر
  • 1388
  • ساعت
  • 11:38
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

مناجات با خدا-پایان رمضان -( حیف که ماه رمضان شد تمام ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

3492
3

مناجات با خدا-پایان رمضان -( حیف که ماه رمضان شد تمام ) حیف که ماه رمضان شد تمام
ماه دعا ماه صلات و صیام
ماه خدایی شده خود ساختن
دل ز همه شسته به او باختن
ماه پر از نور الهی شدن
خانۀ دل طور الهی شدن
شب همه شب تاب و تبی داشتیم
اشک و مناجات شبی داشتیم
ماه خدا داشت چه عمر کمی
عمر کمش بود به سان دمی
ذکر خفی ورد جلی داشتیم
زمزمۀ علی علی داشتیم
روز در آغوش خدا جای ما
شب همه شب لیلۀ احیای ما
روز نفس‌ها همه بودی نماز
شب همه در ناله و راز و نیاز
روز ز سوز عطش افروختن
شب همه دم شمع شدن سوختن
نیمۀ مه هر چه سخن داشتیم
بر لب خود مدح حسن داشتیم
جلوه ز حُسن ازلی داشتیم
روشنی از ماه علی داشتیم
ماه خداوند علیک السلام
رفتی و باز آمده عید صیام
عید خدا عید دعا عید نور

  • سه شنبه
  • 18
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

شعر مناجات با خدا -( نه اشک تـا کـه بریزم نه آه تا که بـرآرم ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

2977
2

شعر مناجات با خدا -( نه اشک تـا کـه بریزم نه آه تا که بـرآرم ) نه اشک تـا کـه بریزم نه آه تا که بـرآرم
بـه حیرتـم کـه در خانـۀ خـدا چـه بیارم؟
سیـاه‌روی و سیه‌نـامه و سیـه شـده روزم
به غیر اشک خجالت به درگه تو چه دارم؟
تمــام روز قیــامت گــرم نگــاه بـداری
هنــوز هـم نتــوانم گنـاه خـود بشمـارم
همه مصیبتم این است در لحد که بگویی
به گوشـۀ کفنـم جـرم خـویش را بنگارم
به محضر تو گنه کرده باز رزق تو خوردم
قسم به ذات تـو بـا تو چنین نبـود قرارم
اگر کـه زیـر سرم دست رحمت تو نباشد
چگونه صورت خود را به خاک قبر گذارم؟
گمان نبود که عمری حضور چون تو خدایی
به معصیت گذرد صبح و شام و لیل و نهارم
چگونـه تاب بیارند عضو عضو وجـودم
اگر که قبر دهد با چنین گنـاه فشارم؟
به او

  • پنج شنبه
  • 13
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 16:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

مناجات با خدا -( گناه روی گناهم بوَد، چه چاره کنم؟ ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

3484
1

مناجات با خدا -( گناه روی گناهم بوَد، چه چاره کنم؟ ) گناه روی گناهم بوَد، چه چاره کنم؟
سزد ز غصه گریبان خویش پاره کنم
روا بود که روم با شتاب سوی جحیم
اگر بـه نـامۀ اعمال خـود نظاره کنم
ز بس که توبه شکستم، شدم ز توبه خجل
خدای من به چه رو توبۀ دوباره کنم؟
تـوان شمرد گنـاهان بی‌شمـار مـرا
چگونه عفو تو را می‌توان شماره کنم؟
شراره‌های گناهم کشیده سر به سپهر
مگر پناه به عفو تو زین شراره کنم
فزونـیِ گنهم بـاز هم فـزون آیـد
اگر مقـایسه بـا کثرت ستـاره کنم
اگر تو در نگشایی به من، کجا بروم؟
وگر ز لطف نبخشی مرا، چه چاره کنم؟
به عزتت قسم از خجلت گناه کم است
گر از دو دیده روان، خون دل هماره کنم
خدای من تو به «میثم» کرامتی فرما
مگر کـه بـا مددت از گنه کناره ک

  • سه شنبه
  • 18
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

شعر مناجات با خدا -( شبی پروندۀ خود را گشودم ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

4014
2

شعر مناجات با خدا -( شبی پروندۀ خود را گشودم ) شبی پروندۀ خود را گشودم
برآمد ناله از هر تار و پودم
سراپا آب گشتم از خجالت
که آخر دست خود را رو نمودم
الهی! سیدی! العفو! العفو!
بدم؛ صد بار خود را آزمودم
تو بر لطف و عنایاتت فزودی
من از غفلت گناهم را فزودم
دریغا ای دریغا ای دریغا
تو با من بودی و من بی‌تو بودم
خطاکارم ولیکن گاه‌گاهی
به خاک آستانت چهره سودم
نه از پرونده جرمی پاک کردم
نه از آیینه‌ام زنگی زدودم
چنان در آتش خجلت شدم آب
که خیزد با نفس از سینه دودم
تمام راه‌ها را بستم اما
زبان معذرت‌خواهی گشودم
الهی! «میثمم» العفو! العفو!
اگرچه لایق عفوت نبودم

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد محمد جواد غفورزاده

شعر مناجات با خدا-(چــرا تو ای شکسته دل، خدا خدا نــمی کنی؟) *استاد محمد جواد غفورزاده

39985
168

شعر مناجات با خدا-(چــرا تو ای شکسته دل، خدا خدا نــمی کنی؟) چــرا تو ای شکسته دل، خدا خدا نــمی کنی؟
خـــدای بـــی نیاز را چــــرا صـــــدا نــــمی کنی ؟
ســحر بــه بــاغ نــاله ها، گــل مــراد مــی دمد
بــه نــیمه شــب چــرا لــبی به نــاله وا نــــمی کنی؟
بـــه هـر لـب دعـای تـو، فـرشته بـوسه مـی زند
بـــرای درد بـــی دوا، چـــرا دعــــا نــــمی کـــنی؟
به قطـره، قــطره اشک تــو، خدا نظاره می کـند
چـــرا مـــیان گـــــریه ها خـــدا خــــدا نــــمی کنی ؟
دل تـــو مـــانده در قـــفس، جـــدا از آشــیان خود
پــــرنده اســــیر را، چـــــرا رهــــا نــــمی کــنی؟
چـــرا کــنون نــمی کنی ز دل غـــبار کینه را؟
چــــرا صـــفا نـــمی دهی حــــرم ســرای سینه را

  • شنبه
  • 26
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 05:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
مرحوم محمد حسن فرحبخشیان - ژولیده نیشابوری

شعر مناجات با خدا -( دلت را خانۀ ما کن، مصفا کردنش با من ) *مرحوم محمد حسن فرحبخشیان - ژولیده نیشابوری

8107
28

شعر مناجات با خدا -( دلت را خانۀ ما کن، مصفا کردنش با من ) دلت را خانۀ ما کن، مصفا کردنش با من
به ما درد دل انشا کن، مداوا کردنش با من
اگر گم کرده ای ای دل کلید استجابت را
بیا یک لحظه با ما باش، پیدا کردنش با من
بیفشان قطره ای اشکی که من هستم خریدارش
بیاور قطره ای اخلاص، دریا کردنش با من
اگر درها به رویت بسته شد دل بر مکن باز آی
در این خانه دق الباب کن، وا کردنش با من
به من گو حاجت خود را اجابت می کنم آن را
طلب کن آنچه می خواهی، مهیا کردنش با من
چو خوردی روزی امروز ما را شکر نعمت کن
غم فردا مخور، تامین فردا کردنش با من
به قرآن آیه رحمت فراوان است ای انسان
بخوان این آیه ها، تفسیر و معنا کردنش با من
بیا قبل از وقوع مرگ روشن کن حسابت را
بیاور نیک و بد را

  • سه شنبه
  • 11
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

شعر مناجات با خدا -( روزها را با توسل کردنم شب می‌کنم ) * علی اکبر لطیفیان

5089
12

شعر مناجات با خدا -( روزها را با توسل کردنم شب می‌کنم ) روزها را با توسل کردنم شب می‌کنم
دارم از این ناحیه خود را مقرب می‌کنم
خلق تحویلم نمی‌گیرند، تحویلم بگیر
تو که تحویلم نمی­گیری همه‌ش تب می‌کنم
عقل را از بارگاه عشق بیرون کرده‌اند
خویش را دارم به دیوانه ملقب می‌کنم
اختیار "عبد" یا "رب" را به دست من دهند
اختیارا خویش را عبد و تو را رب می‌کنم
من که عادت کرده‌ام شب‌ها به درس عاشقی
روزها فکر فرار از دست مکتب می‌کنم
دیشبم از دست رفت و حسرتش را می‌خورم
گرچه امشب آمدم گریه به دیشب می‌کنم
گفت کارت چیست گفتم چند سالی می‌شود
کفش‌های گریه کن‌ها را مرتب می‌کنم
من تمام خلق را یک روز عاشق می‌کنم
من تمام شهر را از تو لبالب می‌کنم
هر سحر از پنج‌تن، گریه تقاضا ک

  • یکشنبه
  • 28
  • اردیبهشت
  • 1393
  • ساعت
  • 08:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

دانلودمتن وسبک مناجات باخداباصدای میثم مطیعی *استاد حاج غلامرضا سازگار

3180
10

دانلودمتن وسبک مناجات باخداباصدای میثم مطیعی نوای نینوا را دوست دارم
صدای آشنا را دوست دارم
اگر جام بلا از چشم یار است
من این جام بلا را دوست دارم
دعا یعنی تکلّم با خداوند
تکلّم با خدا را دوست دارم
اگر چه خارم و از خار کمتر
گل باغ وفا را دوست دارم
محبّت را عجب، حال و هوایی است
من این حال و هوا را دوست دارم
نمی دانم کی ام آنقدر دانم
علیّ مرتضی را دوست دارم
خدا می داند، ای آل محمّد
که من تنها شما را دوست دارم
چو ممزوج است با عطر حسینی
نسیم نینوا را دوست دارم
خدایا روز محشر باش شاهد
حسین و کربلا را دوست دارم
شود آیا که مولایم بگوید ؟
که این بی دست و پا را دوست دارم

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 31
  • شهریور
  • 1394
  • ساعت
  • 16:03
  • نوشته شده توسط
  • مجید قنبری
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

مناجات با خدا- اعتکاف -( امشب ببخش ما را به احترام زینب ) * قاسم نعمتی

5814
13

مناجات با خدا- اعتکاف -( امشب ببخش ما را به احترام زینب ) امشب ببخش ما را به احترام زینب

با بنده کن مدارا به احترام زینب

با آنکه رو سیاهم لبریز از گناهم

اما مران گدا را به احترام زینب

با دست گیری خود شرمنده کردی عمری

این عبد بی حیا را به احترام زینب

بیمار دوره گردم بر کام من چشاندی

طعم خوش شفا را به احترام زینب

با برگه ی شهادت کن عاقبت بخیرم

تکمیل کن عطا را به احترام زینب

آیا شود ببینم هنگام جان سپردن

ارباب با وفا را به احترام زینب

بادیده های گریان من آمدم بگیرم

امضایِ کربلا را به احترام زینب

از روی تل صدا زد ای شمر برنگردان

با پا عزیز ما را به احترام زینب

بردار چکمه ات را از روی سینه ی شاه

به احترام زهرا به احترام زینب

با نعل های ت

  • دوشنبه
  • 10
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 15:29
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

مناجات با خدا با صدای حاج محمود کریمی -( از گنه دم به دمم آتش طوفنده شدم ) *

6899
15

مناجات با خدا با صدای حاج محمود کریمی -( از گنه دم  به دمم آتش طوفنده شدم ) از گنه دم به دمم آتش طوفنده شدم
هم شدم از توبه خجل،هم زتو شرمنده شدم
صاحب من! خالق من! داور من! یاور من!
حیف تو را داشتم و غیر تو را بنده شدم
شعله ای از نار بُدم شاخه ای از خار بُدم
با نظر رحمت تو باغ گل از خنده شدم
قطره بُدم بحر شدم ذره بُدم مهر شدم
بلکه درخشنده تر از مِهر درخشنده شدم
وصل تو شد عزت من هجرتو شد ذلت من
با تو سرافراز ولی بی تو سرافکنده شدم
وای براین بندگی ام،مرگ براین زندگی ام
مرده یک عمرم و در خاک لحد زنده شدم
بار خدایا کرمی از یم اخلاص نمی
کز شرر عُجب و ریا آتش سوزنده شدم
سیل گنه برد مرا 3، بحر بلا خورد مرا
وای که من غرق در این بحر خروشنده شدم
خاک قدوم ولی ام ، میثم دار علی ام

  • یکشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:55
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 حسن کردی

زمزمه مناجاتی -( مونده ام از هر کجا رو میزنم به خدا) * حسن کردی

1328
1

زمزمه مناجاتی -( مونده ام از هر کجا رو میزنم به خدا) زمزمه مناجاتی
مونده ام از هر کجا
رو میزنم به خدا
گرچه خجالت زدم
گفتی خودت که بیا
یاربنا ربنا
دلخوری از دست من
از منه توبه شکن
ولی به جون علی
بیا و من رو نزن
یا ربنا ربنا
یه ساله درجا زدم
سر به کجاها زدم
خسته ام از بسکه پا
دنبال دنیا زدم
یاربنا ربنا
اتیش به جونم نزن
نگو که قهری با من
دست منو ول نکن
بی تو میرم تو لجن
یاربنا ربنا
می ترسم از تاریکی
قبر به اون باریکی
دست روی شونم بزار
بگو به من نزدیکی
یاربنا ربنا
حال عبادت بده
یه ذره همت بده
میخوای که از دست نرم
اذن زیارت بده
یا ربنا ربنا
دارم هوای نجف
صحن و سرای نجف
امشب دلم مونده تو
ایوون طلای نجف
یا مرتضی یا علی

  • شنبه
  • 12
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 03:18
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 مجتبی خرسندی

صد بار دگر -(از خوب و بد هر عملت با خبرم من) * مجتبی خرسندی

765
3

صد بار دگر  -(از خوب و بد هر عملت با خبرم من) از خوب و بد هر عملت با خبرم من
چون از رگ گردن به تو نزدیک ترم من

صد بار اگر توبه شکستی و گذشتم
صدبار دگر توبه کنی می گذرم من

درخواب فرو می روی وغافل ازاین که
مشتاق به دیدار تو در هر سحرم من

تو ثانیه ای حال خوش خویش بیاور
تا با همه ی جاه و جلالم بخرم من

وقت خوشی و خنده به من نیست حواست
در وقت گرفتاری أت اول نفرم من

ترسی به دلت راه نده چون که برایت
در واهمه ی روز قیامت سپرم من

از رحمت و بخشندگی ام باخبری تو
از خوب و بد هر عملت با خبرم من

من عبد خطاکارم و گویم که خدایا
هرچند که آلوده و بی بال و پرم من

از من به دل سوخته ی فاطمه بگذر
دلسوخته ی روضه ی دیوار و درم من

  • جمعه
  • 12
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 15:00
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مناجات(غزل) -(ما خیل بندگانیم، ما را تو می‌شناسی) *آیت الله سید علی خامنه ای

831
1

مناجات(غزل) -(ما خیل بندگانیم، ما را تو می‌شناسی) ما خیل بندگانیم، ما را تو می‌شناسی
هر چند بی‌زبانیم، ما را تو می‌شناسی

ویرانه‌ایم و در دل گنجی ز راز داریم
با آن‌كه بی‌نشانیم، ما را تو می‌شناسی

با هر كسی نگوییم راز خموشی خویش
بیگانه با كسانیم ما را تو می‌شناسی

آیینه‌ایم و هرچند لب بسته‌ایم از خلق
بس رازها كه دانیم ما را تو می‌شناسی

از قیل و قال بستند، گوش و زبان ما را
فارغ از این و آنیم ما را تو می‌شناسی

از ظن خویش هركس، از ما فسانه‌ها گفت
چون نای بی‌زبانیم ما را تو می‌شناسی

در ما صفای طفلی، نفْسُرد از هیاهو
گلزار بی‌خزانیم ما را تو می‌شناسی

آیینه‌سان برابر گوییم هر چه گوییم
یک‌رو و یک‌زبانیم ما را تو می‌شناسی

خط نگه نویسد حال درون م

  • جمعه
  • 13
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 17:54
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شعر مناجات با خدا -(گدای سفره ی مردم‌ شدم غلط کردم) * سید پوریا هاشمی

1541
2

شعر مناجات با خدا -(گدای سفره ی مردم‌ شدم غلط کردم) گدای سفره ی مردم‌ شدم غلط کردم
جدا شدم زدرت!گم شدم غلط گردم

مرا صدا زدی و رد شدم نفهمیدم
تو خوب بودی و من بد شدم نفهمیدم

به آن زبان که تو دادی چه ها نکردم‌ من
مرا ببخش شمارا صدا نکردم من

رفیق بودی و من نارفیق! شرمنده
شکسته ام دلتان را!رفیق!شرمنده

بیا و دیده خود را ز من ندید بگیر
مرا گناه زده!تو نزن ندید بگیر

مرا ببخش تو حالا بخاطر زینب
بغل بگیر گدارا بخاطر زینب

دوباره یک شب جمعه! دوباره آه حسین!
رسیده ست به ری بوی قتلگاه! حسین!

دوباره فاطمه دارد بنی میخواند
گرفته زمزمه دارد بنی میخواند

بنی!موی سرت را که چنگ زد مادر؟
به صورت تو عزیزم که سنگ زد مادر؟

لباس دوخته بودم کجاست پیرهنت؟!
گرفت‌

  • چهارشنبه
  • 8
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 14:27
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر غزل مناجات -(گرچه با کوه گران‌سنگ گناه آمده‌ایم) * صائب تبریزی

1161
1

شعر غزل مناجات -(گرچه با کوه گران‌سنگ گناه آمده‌ایم) گرچه با کوه گران‌سنگ گناه آمده‌ایم
لیک چون سنگ نشان بر سر راه آمده‌ایم

بر سیه‌کاری ما هر سر مویی‌ست گواه
گر چه خاموش ز اقرار گناه آمده‌ایم...

شب ظلمانی ما نامه‌سیه چون مانَد؟
که به جولان‌گه آن رویِ چو ماه آمده‌ایم

سبز کن بار دگر مزرع بی‌حاصل ما
گر چه مستوجب آتش چو گیاه آمده‌ایم...

جان ما را به نگهبانی عصمت دریاب
که ز کوته‌نظری بر لب چاه آمده‌ایم

رحم کن بر نفَس سوختۀ ما یارب!
که در این راه، عنان‌ریز چو آه آمده‌ایم

نیست ممکن که شود خدمت ما پا به رکاب
با قدِ خم شده آخر همه راه آمده‌ایم...

پاک کن از خودی، آیینۀ خودبینی ما
که به درگاه تو از خود به پناه آمده‌ایم...

نیست انصاف، نظربسته گذشتن

  • سه شنبه
  • 11
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:30
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد