مناجات با خدا

مرتب سازی براساس
 امیر عباسی

شعر مناجات در روز دَحوُ الارض -(ای بر همه بندگان،عطایت بی حدّ و مرز) * امیر عباسی

627

شعر مناجات در روز دَحوُ الارض -(ای بر همه بندگان،عطایت بی حدّ و مرز) ای بر همه بندگان،عطایت بی حدّ و مرز
آمده ام گدایی،من به روز دَحوُ الاَرض
در ماه ذِلقعده بِنما عنایت
بگذر از معصیت های گدایت
یا ربّی یا الهی...

بیست و پنج ماه است و می خوانَمَت ای خدا
ما سائلان را ببخش به حقّ امام رضا
تا از عِطر رحمتت شویم خُشبو
بگذر از ما حقّ ضامنِ آهو
یا ربّی یا الهی...

حقّ امام رضایی که سَرورِ عالمَ است
هر چه از خوبی هایش گویم ناچیز و کم است
مولایی که عزیز دل زهراست
سیاهی زَنِ عزای عاشوراست
اَلسّلطان ابالحسن...

آرام آرام میرسد شمیمِ یاسِ ماتم
در دلها زنده گردد شور و حال مُحرّم
ما بی قرار وادیِ بلاییم
ما گریه کن های کرببلاییم
یا سیدی یا مظلوم...

روزه دارانِ امروز با سوز و

  • چهارشنبه
  • 2
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 17:05
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر مناجات باخدا -(لطف حق تا به ابد ، شامل احوال من است) * پوریا باقری

843

شعر مناجات باخدا -(لطف حق تا به ابد ، شامل احوال من است) لطف حق تا به ابد ، شامل احوال من است
کرمش فخر و مباهات به امثال من است

روزهای رمضان رو به تمامی است ، ولی...
روضه ی شاه کرم روزی یک سال من است

روزه و حال مناجات که خوب است ، ولی...
روضه ی خون خدا افضل اعمال من است

پدرم گفت ، بگویم : همه جا ذکر حسین
نام ارباب ، کلید همه افعال من است

بعد یک ماه غم و گریه ی بر تشنگی اش
دیدن کرب و بلا مقصد آمال من است

شکر دارد بخدا ، فاطمه در روز جزا
مادرانه وسط معرکه دنبال من است

مادرش گفت: "بنی" وسط کرب و بلا
قتلگاه پسرم نیست ، که گودال من است

عصر آن روز دهم خواهرش آواره شد و...
گفت با گریه : که این گوهر پامال من است

  • یکشنبه
  • 7
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 18:38
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر مناجاتی شب جمعه -(میخواستم که سربه سر کویتان دهم) * سید حسین میر عمادی

876
5

شعر مناجاتی شب جمعه -(میخواستم که سربه سر کویتان دهم) میخواستم که سربه سر کویتان دهم
دیدم سرآمدان سرخود هدیه داده اند

  • یکشنبه
  • 14
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 19:25
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

مطالب شب جمعه -(در این باره پیامبر اکرم صلی علیه السلام می فرماید: ) *

508

مطالب شب جمعه -(در این باره پیامبر اکرم صلی علیه السلام می فرماید: ) در این باره پیامبر اکرم صلی علیه السلام می فرماید:
اگر کسی یک سال قبل از مرگش توبه کند، خداوند می پذیرد. سپس فرمود: یک سال زیاد است، اگر یک ماه قبل از مرگش توبه کند پذیرفته می شود. بعد فرمود این مقدار هم زیاد است. اگر یک هفته در این دنیا فرصت ماندن داشته باشد و توبه کند پذیرفته می شود. باز هم فرمود: آن هم زیاد است، کسی که یک روز قبل از مرگش توبه کند خداوند می پذیرد. سپس فراتر رفته و فرمود: کسی که یک ساعت قبل از مرگش پشیمان شود خداوند توبه اش را می پذیرد ودر پایان فرمود: یک ساعت هم زیاد است! قبل از آن که جانش به گلو رسد (آخرین لحظه حیات و در حال اختیار) توبه کند، خداوند می پذیرد)

دری از رحمت خ

  • سه شنبه
  • 1
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 15:10
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر عباسی

شعر مناجات اواخر ماه شعبان -(من و این روی سیاهم ای خدا) * امیر عباسی

2044
3

شعر مناجات اواخر ماه شعبان -(من و این روی سیاهم ای خدا) من و این روی سیاهم ای خدا
دل زار و بی پناهم ای خدا
ماه شعبانم داره تموم میشه
من هنوز غرقِ گناهم ای خدا
گویم به خجلت با سوز و با آه
استغفِرُ الله استغفِرُ الله
استغفِرُ الله استغفِرُ الله...

تو مِنای عاشقی و بندگی
کاش میشد یه روزی قربونیت بشم
ماه روزه داری داره میرسه
چجوری واردِ مهمونیت بشم
هستم خدایا یک عبدِ گمراه
استغفِرُ الله استغفِرُ الله
استغفِرُ الله استغفِرُ الله...

ای خدا قسم به اون آقا که شد
لبِ تشنه سرش از بدن جدا
پیش چشم بچه ها و خواهرش
شد سرش هلالِ روی نیزه ها
با عشق خود کن دلم رو همراه
استغفِرُ الله استغفِرُ الله
استغفِرُ الله استغفِرُ الله...

  • شنبه
  • 6
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 21:43
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

زمزمه مناجات با خدا در ماه شعبان -(ماه شعبانه و بنده ی گنهکار اومده) * امیر عباسی

2272
2

زمزمه مناجات با خدا در ماه شعبان -(ماه شعبانه و بنده ی گنهکار اومده) ماه شعبانه و بنده ی گنهکار اومده
خِجِل از فرطِ گناه با یه دل زار اومده
ماه شعبانه و با امیدِ رحمت اومدم
روسیاهم با یه عالمه خجالت اومدم
از جهل و غفلت،آکنده ام من
ببین خدایا،شرمنده ام من
الهی العفو...

ای خدا ببین که بندهٔ فراری اومده
با دلی شکسته و با گریه زاری اومده
ماه شعبانه و دل نشد زِ معصیت جدا
چجوری واردِ ماهِ رمضون بشم خدا
این نفسِ سَرکِش،بیچاره ام کرد
در دشت غمها،آواره ام کرد
الهی العفو...

ای خدا قسم میدم تو رو به ماه کربلا
به علمدار حسین یاورِ شاه کربلا
حقّ اون لحظه که مَشکِش و دَریدن ای خدا
حقّ اون لحظه که دستاش و بُریدن ای خدا
من و فدا کن،به راه دلبر
غریبِ گودال،شهیدِ بی سر
مظلوم ح

  • دوشنبه
  • 8
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 10:59
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 روح الله پیدایی

مناجات باخدا -(آمدم دیر آمدم اما به هر حال آمدم) * روح الله پیدایی

825
0

مناجات باخدا -(آمدم دیر آمدم اما به هر حال آمدم) بنده ای زار و حقیرم بغلم کن آقا
من به دنبال مجیرم بغلم کن آقا

دارم اقرار به لب قلب تورا آزردم
خسته از جرم کثیرم بغلم کن آقا

ازمسیرِ غلطم باردگر برگشتم
درِ این خانه فقیرم بغلم کن آقا

هیچ کس غیرتو غمخوار دل نوکر نیست
جز خودت از همه سیرم بغلم کن آقا

لحظه ای هم به خودم وامگذارم چون که
همچنان طفل صغیرم بغلم کن آقا

لحظه ی آخر عمرم به تو محتاج هستم
قبل از آنی که بمیرم بغلم کن آقا

خواب دیدم که دم باب الحسین افتادم
گفتم ای یار و امیرم بغلم کن آقا

  • چهارشنبه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 10:36
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر حسین الفت

مناجات با خدا -(بار گناهه روی شونم) * امیر حسین الفت

696
1

مناجات با خدا -(بار  گناهه روی شونم) بار
گناهه روی شونم
خدایا پریشونم
از این همه گناه
گفتی
که برگرد بیا پیشم
همونکه میخوای ، میشم
یا ربی یا اله

میبینم که درای رحمتت بازه
جز تو بندت به هیشکی رو نمیندازه

پیش تو از خجالت سر به زیرم من
ارفع راسک بگو اروم بگیرم من

یاربی یا الهی انت فی قلبی
__________________________________

خیلی
تو درد و گرفتاری
هوای منو داری
یا ربی یا اله
بازم
با اینکه گنهکارم
میدونی دوست دارم
یا ربی یا اله

خوبی کردی به جاش از من بدی دیدی
اما با این همه بازم تو بخشیدی

تو همونیکه تو غم بردن نامش
لحظه لحظه به قلبم میده ارامش

یاربی یا الهی انت فی قلبی
__________________________________
#امام_حسین_ع
#گودال
_______

  • پنج شنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 12:54
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

متن شعر مناجات با خدا -(بیا و بنده ی آلوده را ببخش امشب) * اسماعیل شبرنگ

715

متن شعر مناجات با خدا -(بیا و بنده ی آلوده را ببخش امشب) بیا و بنده ی آلوده را ببخش امشب
مرا به حقّ محمد خدا ببخش امشب

محبتی کن و درهم خودت بخر ما را
تو را قسم به علی یک نجف ببر ما را

گرفته ام به لبم باز زمزمه یا ربّ
مرا ببخش تو را جان فاطمه یا ربّ

ببین که بی کسم و دست خالی آمده ام
به احترام حسن محضر تو رو زده ام

حسین گفتم و دیدم دل پریشان ریخت
به رنگ خون خدا آیه آیه قرآن ریخت

تو را به حقّ علی بن سید الشهدا
به ما ببخش خدایا همیشه حال دعا

دل شکسته ی ما را فقیر باقر کن
مرا مدینه ببر عاشقانه زائر کن

بجعفر بن محمد پر از نیازم کن
مرا تو عاشق سجاده ی نمازم کن

دل مرا تو کن امشب مقیم آل الله
به حقّ حضرت موسی کلیم آل الله

رضایتی به دل بی نوا بده امش

  • یکشنبه
  • 14
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 10:07
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمد مبشری

زمزمه مناجات با خدا -(تو ای مهربون ، دوباره شده وقت آشتی کنون) * محمد مبشری

630

زمزمه  مناجات با خدا  -(تو ای مهربون ، دوباره شده وقت آشتی کنون) بند ۱
تو ای مهربون ، دوباره شده وقت آشتی کنون
می دونم خودم ، بَدم من ولی تو چقدر مهربون

تو ای مهربون ، دوباره شده وقت توبه خدا
نذار که دلم ، دوباره بشه از مسیرت جدا

( خدا ای خدا ، خدا ای خدا - ای خدا ای خدا ۲ ) ۲

بند ۲

تو ای مهربون ، دلم تنگ بارون اشکام شده
ببین ذکر تو ، دوباره بازم روی لب هام شده

تو ای مهربون ، سَر و سرّی داری با خوبا ولی
میون خوبا ، ببین ما بَدا رو به حق علی

( خدا ای خدا ، خدا ای خدا - ای خدا ای خدا ۲ ) ۲

بند ۳

تو ای مهربون ، بده اشک و ناله بده سوز و آه
ببین که چقدر ، با کوه گناهم شدم رو سیاه

تو ای مهربون ، به حق شهیدا و پیر خمین
چی میشه خدا ، ببخشی ماها رو به حق حس

  • چهارشنبه
  • 17
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 11:38
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
حاج نادر بابایی

راز و نیاز با خدا -(اگر چه من گنه کارم الهی) *حاج نادر بابایی

551

راز و نیاز با خدا -(اگر چه من گنه کارم  الهی) اگر چه من گنه کارم الهی
ندارم جز در کویت پناهی

پشیمانم پشیمانم پشیمان
دهد این چشم خونبارم گواهی

الهی یا الهی یا الهی (2)

گشودی از برایم باب توبه
ندیدم من بجز کوی تو راهی

گناهانم ز دریاها فزون تر
بهانه خواهی و بخشی گناهی

الهی یا الهی یا الهی (2)

به کاهی کوه را بخشی تو یارب
ندارم من ولی یک پر کاهی

تهیدستم زطاعات و عبادات
خجل گردم اگر چیزی بخواهی

الهی یا الهی یا الهی (2)

کریما من عزادار حسینم
دهم کی منصب خود را بشاهی

امیدم گشته یارب رخت ماتم
مگر بخشی مرا بر این سیاهی

الهی یا الهی یا الهی (2)

بحق سجده ی آن شاه عطشان
لب خشکیده اش با سوز آهی

بحق آن دم المظلوم ، اصغر
ز ما بگذر الهی ای الهی

الهی یا الهی یا الهی (2)

  • یکشنبه
  • 21
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 11:51
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

غزل، مناجات شعبانیه -(در ماه شعبان آمدم محزون و گریان آمدم...) * رضا تاجیک

1159
3

غزل، مناجات شعبانیه -(در ماه شعبان آمدم محزون و گریان آمدم...) در ماه شعبان آمدم، محزون و گریان آمدم
زار و پشیمان آمدم، یا ربنا اغفرلنا

من رو سیاهم یا اله، نامه تباهم یا اله
پر اشتباهم یا اله، یا ربنا اغفرلنا

من عبد بی ایمان شدم، دور از تو و قرآن شدم
من بنده ی شیطان شدم، یا ربنا اغفرلنا

شیطان هم آغوشم شده، ذکر دل و هوشم شده
مردن فراموشم شده، یا ربنا اغفرلنا

از نفس اماره ببین، خوردم خدا من بر زمین
گویم به حالی دل غمین، یا ربنا اغفرلنا

حاجیِّ احرام توأم، ممنونِ اکرام توام
من تشنۀ نام توام، یا ربنا اغفرلنا

هستی تو کاشف الکروب، هستی تو غفار الذنوب
هستی تو ستار العیوب، یا ربنا اغفرلنا

دیدی که در خلوت چه شد، آن لحظۀ لذت چه شد
پس لطف و غفرانت چه شد، یا ربنا اغفرلنا

من شیعه زاد حیدرم، من نوکر پیغمبرم
مستِ حسینِ بی سرم، یا ربنا اغفرلنا

یارب به حق مصطفی، حق علی مرتضی
بگذر ز کوه جرم ما، یا ربنا اغفرلنا

باصدای: #محمد_داوود

  • دوشنبه
  • 25
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 20:30
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مناجات با خدا، امام حسین(ع)، کربلا -(دنبال بد هستی اگر، من بدترینم...) * محمد جواد شیرازی

535

مناجات با خدا، امام حسین(ع)، کربلا -(دنبال بد هستی اگر، من بدترینم...) دنبال بد هستی اگر، من بدترینم
بی آبرو نزد کرام الکاتبینم

یک ذره حاجات مرا تا دیر دادی
بلوا به پا کردم، کجا رفته یقینم؟!

زانو بغل کردم ببینی بی پناهم
از بار سنگین گناهم، شرمگینم

دست مرا امشب نگیری، شک ندارم...
روز قیامت در صفوف مذنبینم

ممنونم از لطفت، اجازه داده ای باز
در پای سفره، پیش خوبان می نشینم

پابند حبت کن دل هرجایی ام را
شیطان نشسته دست بسته، در کمینم

با اذن زهرا سینه چاک بوترابم
نام علی هک گشته بر روی نگینم

حیدر که جای خود، غلام قنبرم من
عبد غلامان امیرالمؤمنینم

تا کربلا پر می کشم هر جا که باشم
تا می گذارم بر روی تربت، جبینم

از محضرت یک خواهشی دارم، خدایا
زنده نگه دارم محرم را ببینم

زنده نگه دارم، ببینم کربلا را
دلتنگ دیدار حسین و اربعینم

با هر سلام لحظه ی افطار، هر شب
لبیک گوی ناله ی هَل مِن مُعینم

امشب کنار علقمه روضه گرفتم
گریان چشمان یل اُم البنینم

اُم البنین با چشم تر یک عمر می گفت:
«چشمت چه شد، شیرِ حماسه آفرینم

ای کاش بودم کربلا تا آخرین بار
از ماهِ روی خونی ات بوسه بچینم

ای کاش بودم، پاک می کردم ز رویت
خون سر پاشیده را با آستینم»

  • جمعه
  • 3
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 15:50
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سبک زمینه مناجاتی، مناجات با خدا -(واسع العطایا، رازق البرایا...) * هاشم محمدی آرا

589

سبک زمینه مناجاتی، مناجات با خدا -(واسع العطایا، رازق البرایا...) واسع العطایا،رازق البرایا
بامن از محبت،میکنی مدارا
میشنوی صدامو،ناله و دعامو
تو میدی جوابِ،اشک و گریه هامو

ناله ی من
دیگه بی اثر شده خودم میدونم
واسه عمر رفته فاتحه میخونم
بیا حق بنده های خوب خودت
بده باز امونم...۲

یا اِله العالمین
یا رجاءَ المُذنِبین
ذکر استغفار من
یا امیرالمومنین

.............

عبد روسیاهم،باز‌ بده پناهم
ممنونم ازاینکه،هستی تکیه گاهم
جرم من عظیمه،حال من وخیمه
ترسم از عذاب و،سختیه جحیمه

عذر منو
تو رو حق فاطمه بازم بپذیر
دست خالی منم بیا و بگیر
میدونم گناه من زیاده ولی
نگو شد دیگه دیر...۲

یا مُحبَ المُحسِنین
یا انَیسَ الذاکِرین
ذکر استغفار من
یا امیرالمومنین

.............

خیلی بیقرارم،تلخه روزگارم
غصه تو دلم‌ نیست،تا حسین و دارم
شاه بی نظیری،بهترین امیری
مطمئنم آقا، دستمو میگیری

یارمنی
آقا این تویی که شهریار منی
شما دلخوشیه روزگار منی
توی سختی و عذاب و وحشت قبر
تو کنار منی...۲

شور و احساسم حسین
رحمت خاصم حسین
دنیا عقبا تو فقط
میمونی واسم حسین

  • پنج شنبه
  • 9
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 01:10
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مناجات با خدا -(گنهکارم، گرفتارم، پشیمانم پشیمانم...) * محمدمهدی مهدی پناه

725

مناجات با خدا -(گنهکارم، گرفتارم، پشیمانم پشیمانم...) گنهکارم!گرفتارم! پریشانم!پشیمانم
تو می دانی! نه سر مانده! نه سامانم! پشیمانم

قبول است این که بد کردم،خزانم خسته ام زردم
کویرم تشنه ام دردم،بیابانم پشیمانم

اگر گردن کشی کردم،همه بود از سرِ جهلم
کنون بنگر شبیهِ بید لرزانم پشیمانم

از اینکه زیر قولم می زنم باید ببخشی تو
از این که پای عهد خود نمی مانم پشیمانم

شنیدم شرط توبه نم نم اشک است پس امشب
شهادت می دهد باران چشمانم پشیمانم

قسم به رقة جلدی، ندارم طاقت دوزح
میان آتش قهرت نسوزانم پشیمانم

همه فخرم در این عالم همین باشد “که میگوید:
از اینکه رعیت و مسکین سلطانم پشیمانم؟”

“به خاطرخواهی ام یارب، گناهم را ببخش امشب
که من عمری غلام شاه عطشانم”پشیمانم

گریز روضه جانسوز است، سکینه با خودش می گفت:
از اینکه مشک دادم به عمو جانم پشیمانم...

  • جمعه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 16:27
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 وحید قاسمی

مناجات با خدا -(بچگی کرده ام پشیمانم...) * وحید قاسمی

406

مناجات با خدا -(بچگی کرده ام پشیمانم...) بچه گی کرده ام، پشیمانم

من ندانسته شیطنت کردم

بغلم کن دوباره مثل قدیم

رو نگردان ز من، غلط کردم

سادگی کار دست من داده

همنشین بد از تو، دورم کرد

لطف بیش از حد شما؛ امروز

بنده ای سر کش و جسورم کرد

سیب سرخ هوس فریبم داد

دلم از کرده اش پشیمان است

عذر تقصیر پیشت آوردم

مهربان، بخشش از بزرگان است

به کجا می شود فرار کنم!؟

بدتر از متهم زمین خوردم

حیف آن دست که مرا بزنی

نزده؛ من خودم زمین خوردم

آبرو اشک و ندبه و توبه

باز هم وازه های تکراری

دست های مرا دوباره بگیر

تا بفهمم که دوستم داری

شده ام جنس کهنه ی بازار

رهگذر، دوست، آشنا نخرد

کاش از اول ضرر نمی دیدیم

هیچ کس غیر تو، مرا نخرد

نه! من از چشم تو نمی افتم

تا حسینی و کربلایی هست ...

آبروی مرا نخواهی برد

تا که عشق امام رضایی هست

( روسیاهم ) صدا نخواهی زد

پای من را قلم نخواهی کرد

به دلم دست رد نخواهی زد

سنگ روی یخم نخواهی کرد

باز هم روی خوش نشان دادی

چقدر خوب شد که زهرا هست

غسل گریه کن ای دل غافل

روضه ی دست و مشک سقا هست

  • جمعه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 16:37
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

مناجات با خدا -(الهی یا الهی یا الهی) *سید ناصر ولائی زنجانی

1725
5

مناجات با خدا -(الهی یا الهی یا الهی) الهی یا الهی یا الهی
الهی بی پناهان را پناهی
الهی بنده ای غرق گناهم
بسویت آمدم با روسیاهی
الهی یا الهی یا الهی
به تو رو کرده عبدِ عذرخواهی
خطا از بنده و بخشش ز مولاست
تو را من بنده ام خواهی نخواهی
جهان ملک و تو را مخلوق مملوک
بحق ، یا رب تو تنها پادشاهی
تو رحمان و رحیمی در دوعالم
که غیر از تو نمی باشد الهی
خدایا کن به این عبد خطاکار
به لطفی گوشهء چشمی نگاهی
بحّقِ آبرومندان درگاه
نجاتم ده ز گردابِ تباهی
خداوندا به حّقِ اولیایت
رهان افتاده را از قعر چاهی
گناه آلوده ام بیچاره ام من
ترحّم کن به سوز اشک و آهی
الهی یا الهی یا الهی
نِیَم قادر به مدح تو کماهی
چنان غفّار و ستّاراالعیوبی
که مذنب را نمایی بی گناهی
تو فرمودی به ما لا تَقنَطُوا را
دهد این آیه بر عفوت گواهی
تویی آمادة هر لحظه بخشش
پذیری از گنهکار عذرخواهی
رحیمی چون تو اََرحم نیست یاربّ
که می بخشی تو کوهی را به کاهی
خداوندا بحقّ هشت و چارت
ولایی را رهان از روسیاهی

  • سه شنبه
  • 25
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 10:49
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

درگه سبحان -(ای خدایی که تویی در دو جهان شاهنشاه) *سید ناصر ولائی زنجانی

428

درگه سبحان -(ای خدایی که تویی در دو جهان شاهنشاه) ای خدایی که تویی در دو جهان شاهنشاه
بنده ای روسیه ام آمده ام بر درگاه
درجهان نیست بغیر از تو خدایا الله
بر من ای نورِ سماوات و زمین بنما راه
راه گم کرده به درگاه تو نالان آمد

آسمان را چه کسی جز تو چراغان سازد
در سیه خاک گلِ سرخ که الوان سازد
دشت و کوه و دَرِه را صحن گلستان سازد
مشکلات همه را جز تو که آسان سازد
بار الها به درت سائل احسان آمد

از تو باشد همة ، هستی و جسم و جانم
همه جا سفرة احسان تو ، من مهمانم
راه تاریک و هدف دور و در آن حیرانم
دست من گیر در این ورطه که سرگردانم
زورق قلب گرفتار به طوفان آمد

نوح در کَشتی اش ، آسوده ز طوفان کردی
به خلیل آتش نمرود گلستان کردی
یوسف از چاه بُرون بُرده و سلطان کردی
دردِ ایّوبِ بلادیده ، تو درمان کردی
دردمندی به درت از پی درمان آمد

در پناه تو خدایا چه کسی هست ؟ که نیست
جز تو لایق به تمنّا چه کسی هست ؟ که نیست
جز تو ای خالق یکتا چه کسی هست ؟ که نیست
جز تو محبوب دل آرا چه کسی هست ؟ که نیست
بنده ای غرق گنه بر درِ سبحان آمد

بارالها شدم از مرحمتت باده پرست
جز ز پیمانه ندادی به کف بندة مست
مست رخسار تو شد دیده ام از روز الست
جز تو کس نیست که گیرد بخدا از من دست
مست میخانة تو بر سر پیمان آمد

از ولای تو ولایی که زند دَم یارب
داند او اهل ولا را نبود غم یارب
هست از لطف تو شد عالم و آدم یارب
مکن از مرحمت و لطف خودت کم یارب
که گدایی به در حضرت سلطان آمد

  • سه شنبه
  • 25
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 10:51
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج نادر بابایی

التجا به ذات الهی -(امید نا امیدان ای اِلهم) *حاج نادر بابایی

419

التجا به ذات الهی -(امید نا امیدان ای اِلهم) امید نا امیدان ای اِلهم
تویی غفّار ومن غرق گناهم

چراغ مَعرفت در دل بِیاَفروز
وگرنه من همان گُم کرده راهم

ترازوی عَمل خِیرم کَم آمد
به پشت اَبر عُصیان مانده ماهم

نکردم بَهر تو شایسته طاعت
اسیر غفلت و در اشتباهم

اگرچه عاصیم مشغول دنیا
بِلطف تو فقط مانده نگاهم

بِسان مُرغکی بی آشیانم
پناهم دِه کریما بی پناهم

پشیمانم پشیمانم پشیمان
بوَد این بارش دیده گواهم

تودستم گرنگیری پس که گیرد
نِیَم یوسف ولی در قَعرچاهم

اِلهی حُرمت آن هَشت و چارَت
بِدادم رَس اگر چه روسیاهم

ندارم غم اگر زهرای اَطهر
سگ خانه پذیرد گَر مرا هم

سَریر سلطنت پیشم نَیارزد
اگر آن سگ شوم خود پادشاهم

کجا ماند به(نادر) عمر فانی
رَود آخر بخواهم یا نخواهم

به عُقبا میروم امّا تُهیدست
شده دیوان شعرم زاد راهم

  • شنبه
  • 12
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 23:13
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج ناصر تبسمی اردبیلی

در وصف ماه رجب -(بیا ای عاصی نادم که گاه شور احسان است) *حاج ناصر تبسمی اردبیلی

573

در وصف ماه رجب -(بیا ای عاصی نادم که گاه شور احسان است) بیا ای عاصی نادم که گاه شور احسان است
اگر قائل به میعادی دوای درد عصیان است

هزار و یک خدا را اسم باشد گر کنی معنا
دو تا زان نامها صرفاً خصوص اهل طغیان است

بقیّه از هزار و یک همه منهای دو بینی
رحیم و معطی و نافع غفور و ربّ و رحمان است

کنون ماه رجب در سیر شعبان بعد ماه صوم
که هر سه موجب عفّو و عطا و بحر غفران است

مبادا غافل از طاعات معبود ازل باشی
که فردا در صف محشر ظهور محض خسران است

رجب را محترم بشمارد آنکه صاحب فضل است
چو این ماه گرامی خاصّ ذات پاک سبحان است

رجب نهریست در جنّت از او آبی بود جاری
که شیرین از عسل از برف ابیض راه ریحان است

مسلمانی اگر یکروز گیرد روزه در این ماه
از او نار جهنم دور باشد مزد ایمان است

و گر باشد سه روز از ماه را روزه خدا گوید
هزاران قصر بر نامش بنا در باغ رضوان است

خدایا خود مرا مرد صراط المستقیمت دار
نباشم شرمگین از تو دگر عمرم به پایان است

جهان فانیست بیهوده مزن بر سینه سنگش را
مشو آلوده بر مال و منالش کفر بنیان است

خدا ناکرده گر روز جزا گشتی سیه نامه
پشیمانی ندارد سود جایت نار نیران است

نه غیبت کن نه بهتان گو نه مرد اختلاسی باش
نه عاق والدینت شو که سدّ لطف یزدان است

جهنّم نیست شوخی اینقدر آگاه شو مؤمن
شرارش کوه کن حتّی نسیمش سخت سوزان است

صفا کوشش نما در دهر بهتر توشه اندوزی
که این در شأن آحاد علمداران قرآن است

  • یکشنبه
  • 3
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 16:55
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج ناصر تبسمی اردبیلی

مناجات با خدا -(بنام خداوند ذوالاقتدار) *حاج ناصر تبسمی اردبیلی

302

مناجات با خدا -(بنام خداوند ذوالاقتدار) بنام خداوند ذوالاقتدار
فرحبخش دلهای اندوهبار

توان بخش این بندۀ شرمسار
روان بخش ذیروح خرد و کبار

فرازندۀ طاق و عرش برین
فروزندۀ اصل لیل و نهار

نظام عوالم بتدبیر او
نگهدار کرسی و لوح و مدار

بصیر و خبیر و علیم و حکیم
به ماضی و مستقبل روزگار

بسیط زمین خوان احسان او
کز این خوان احسان خورد بیشمار

جهان جمله معلول ذات خدا
صمد علت هستی این دیار

مدیر توانا وحی قدیر
خداوند بخشنده و پایدار

نه افتد بدیوان عدلش خلل
نه بر دامن کبریائی غبار

پدید آور مهر و ماه منیر
زمستان و پائیز و فصل بهار

خبیر خفیات هر دو سرا
بشیر جنان است و خلاق نار

نه گل حق تحقیر دارد به خار
نه بی بهره از لطف یار است خار

به حمد و ثنایش گشاید زبان
هزاران ملک پیش پروردگار

«صفا» روز و شب گر کند بندگی
نکرده است شکر یکی از هزار

  • یکشنبه
  • 3
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 17:23
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

مناجات -(به جان آمد دلم از کثرت باطل شنیدنها) * فواد کرمانی

2210
1

مناجات -(به جان آمد دلم از کثرت باطل شنیدنها) به جان آمد دلم از کثرت باطل شنیدنها
گشودم چشم تا حق را به‌بینم حق دیدنها

حدیث غیر حق با من مگو کز شوق رویحق
ندارم حال باطل گفتن و باطل شنیدنها

ز درد دل ننالم تا طبیب آید به بالینم
که خود درمان دل جستم ز درد دلکشیدنها

شکست از سنگ دوران پر و بال ظاهرم لیکن
چو عنقا دارم از باطن بقاف دل پریدنها

دریدم پرده‌های تن که جانان بینم اندر جان
چو کام دل نشد حاصل ز پیراهن دریدنها

ندیدم در میان انس چون همدرد و همجنسی
از آن با خود گرفتم انس در عزلت گزیدنها

کنون در استقامت چون الف افراشتم قامت
که رفت از دست عمرم چونقلم در سر دویدنها

از آن یوسف شناسم بر سر بازار نیکویان
که عمری کسب کردم پیشه‌ی یوسف خریدنها

ملولم از تمشی در تماشاخانه‌ی عالم
که دارم عیشها از کنج خلوت آرمیدنها

چنان خواهم که در عالم نخواهم آنچه میخواهم
که ناکامیست در عالم بکام دل رسیدنها

در این بستان مشو چون غنچه دلخون بهر گلچیدن
که من در غنچه گلها باشدم از گل نچیدنها

ریاست خواستن قید دل و زندان جان باشد
خوشا در گوشه‌ی عزلت بآزادی خزیدنها

بملک عاریت عار است الحق چشم دل بستن
شرف از تیغ ابرو نیست اندر خون طپیدنها

درین گلشن مشو سر در هوا چون سر و پا در گل
ازین بستان گذر کن چون نسیم اندر وزیدنها

ترا عیسی پدر روح القدس مادر بود ای دل
چو طفلان دایه جوئی چند بر پستان مکیدنها

مزن بیمعرفت دم ای «فؤاد» از رتیه‌ی عرفان
که جاهل دارد از فعل زبانش لب گزیدنها

  • یکشنبه
  • 11
  • مهر
  • 1400
  • ساعت
  • 19:31
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

باز هم با رحمتی مشهود بخشیدی مرا * مرضیه عاطفی

980

باز هم با رحمتی مشهود بخشیدی مرا باز هم با رحمتی مشهود بخشیدی مرا
تا که یک «العفو» گفتم زود بخشیدی مرا

اشکهایم راهیِ دریای غفران تو شد
غرق کردی بنده را در جود...بخشیدی مرا

بد شکستم توبه هایم را ولیکن باز هم
تا که برگشتم! شدی خشنود بخشیدی مرا

من گنهکارم ببین پرونده ام سنگین شده
گفتم و با شیوه ای پُر سود بخشیدی مرا

شد حسابم پاک و شد عشقِ تو سودِ این حساب
پاک شد هر قدر عصیان بود! بخشیدی مرا...

تا ابد چشم امید من به تو محدود شد
بسکه بی اندازه نامحدود بخشیدی مرا

خواند در گوشم که برگرد و نرو، توبه نکن
تا که نفْسم را کنی نابود بخشیدی مرا!

  • شنبه
  • 13
  • فروردین
  • 1401
  • ساعت
  • 17:19
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

زمزمه ماه رمضان (در شب جمعه) و شبهای قدر * مرتضی محمودپور

1019
1

زمزمه ماه رمضان (در شب جمعه) و شبهای قدر زمزمه مناجات
شبهای جمعه
شبهای ماه رمضان و
شبهای احیاء

بنداول
یارب ارحم ضعف بدنی
به حق شاه بی کفنی
یکبار دیگر دستم بگیر
به حق سادات حسنی(۲)
یا من اسمه دوا
وذکره شفا(۲)
منو ببخش به آیه های وتین
منو ببخش به حق آل یاسین(۲)
ابکی ابکی لشدته عذابی
ابکی ابکی به تشنگان تو آبی

بنددوم
اغفر لنا شد شعار من
یارب افتاده بار من
من بر درت التجا کنم
ای شمع شام تار من
اللهم اغفر ذنوبا
اللهم والدنا
منو ببخش به آیه های کوثر
منو ببخش به اشک چشم حیدر
ابکی ابکی لشدته عذابی
ابکی ابکی به تشنگان تو آبی

یارب ارحم ضعف بدنی
به حق شاه بی کفنی (۳)

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • یکشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1401
  • ساعت
  • 10:49
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

مناجات با خدا شب جمعه امام حسین (ع) -(دور و بر کریمان، گرچه پُر از گهر بود) * سید پوریا هاشمی

682
1

مناجات با خدا شب جمعه امام حسین (ع) -(دور و بر کریمان، گرچه پُر از گهر بود) دور و بر کریمان، گرچه پُر از گهر بود
اما نگاه آن‌ها بر سنگ بیشتر بود

تحویلمان گرفتند، بالایمان نشاندند
پیش بزرگواران انگار خاک، زر بود

بدنامِ شهر بودم اما به رو نیاورد
ساقی بقول ماها دنبال دردسر بود!

من هرچه رزق خوردم از این دل شکسته‌ست
این کوزه‌ی شکسته بشقاب کوزه‌گر بود

صدها هزار غیبت، صدها هزار تهمت
صدها هزار غفلت، پایان من شرر بود

گفتم گناهکارم؛ فرمود: علی علی کن
این بهترین خبر بود! این بهترین نظر بود!

کوه گناه من را یک "یاعلی" به هم ریخت
گفتم علی و مولا بخشید هرقدَر بود

صد درد داشتم من مولا‌ نگفته حل کرد
از مشکل بزرگم، مولا بزرگ‌تر بود

این ماه روزه‌ی ما، با روضه شد مبارک
از خیر روزه بهتر خیرات چشمِ تر بود

مغرب زمان افطار گفتم: "حسین" و فوراً...
در را زدند و دیدم ارباب پشتِ دَر بود

زندان ماست دنیا، کرببلا بهشت است
آرامش دو گیتی تنها همین سفر بود

امشب حرم قُرُق شد تا فاطمه بیاید
از ناله‌ی بُنیّ در صحن چه خبر بود
**
یک‌مرد آبرودار، با سی هزار بد مست
آقای ما اسیرِ اوباش دورو بر بود

یک نیزه در گلو بود، یک نیزه در دهان بود
یک‌نیزه بین شانه، یک نیزه در کمر بود

تقسیم کار کردند شمر و سنان دوتایی
دست سنان لباس و در دست شمر "سر" بود

  • شنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1402
  • ساعت
  • 09:45
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب

مناجات با خدا -(خداوندا کرم کردی مرا بسیار بخشیدی) * مصطفی کارگر

306

مناجات با خدا  -(خداوندا کرم کردی مرا بسیار بخشیدی) خداوندا کرم کردی مرا بسیار بخشیدی
خطا کردم ولی با لطف خود هربار بخشیدی

گنهکاران عالم حال من را خوب می فهمند
گدای خسته را با روی خوش ای یار بخشیدی

هزاران مرتبه توبه شکستم باز برگشتم
تو اما بنده ات را بعد هر تکرار بخشیدی

همین که نور بسم الله دیدی روی لبهایم
شب اول کنار سفره ی افطار بخشیدی

تو گویا بیشتر از من به من مشتاق بودی که
به شوق اولین تسبیح استغفار بخشیدی

فراموشم نخواهد شد که با رحمت نه تنها من
جهانی را به عشق حیدر کرار بخشیدی

  • سه شنبه
  • 29
  • فروردین
  • 1402
  • ساعت
  • 14:24
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب

مناجات با خدا -(غل و زنجیر گنه بر پر و بالم مانده) * محمد جواد شیرازی

239

مناجات با خدا  -(غل و زنجیر گنه بر پر و بالم مانده) غل و زنجیر گنه بر پر و بالم مانده
به روی دوش من، این وزر و وَبالم مانده

دستگیری کن ازین بنده، مگر که چقدر...
فرصت از زندگی رو به زوالم مانده

سحر و ذکر لب و نافله از دستم رفت
کمکم کن که فقط اشک زلالم مانده

هر که پرسید بگو کیست امیدت؟ گفتم:
صبر کن، لطف خدای متعالم مانده

کیست جز حضرت حجت که دعاگوی دلم
در غریبی و پریشانیِ حالم مانده؟

عجمیان و علی وردی و خوبان رفتند
روسیاهی به رخ همچو زغالم مانده

خواب دیدم که نجف بودم و بیدار شدم
عطر ایوان علی، گوشه ی شالم مانده

کربلایی نشدن، علت خسران من است
بر دل سوخته از هجر، ملالم مانده

باید از داغ غریبی علی آب شوم
تا نفس هست و ازین عمر، مجالم مانده
**
شده هر ناله ی زهرا، عرق شرم علی
شرمسار از رخ او، شاه دو عالم مانده

گفت با خادمه حیدر که بگو فضه چرا
چند ماه است پسِ ابر، هلالم مانده؟!

  • پنج شنبه
  • 31
  • فروردین
  • 1402
  • ساعت
  • 11:58
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب
 محسن ناصحی

مناجات با خدا -(در خود خزیده بودم، تو بی خبر رسیدی) * محسن ناصحی

417

مناجات با خدا -(در خود خزیده بودم، تو بی خبر رسیدی) در خود خزیده بودم، تو بی خبر رسیدی
من خواب مانده بودم، وقت سحر رسیدی

حتی صدای پایت من را نکرد بیدار
من منتظر نبودم، تو از سفر رسیدی

تو در زدی ولی باز، نشنید گوشم انگار
تو باز هم به داد این کور و کر رسیدی

ای ماهِ روزه خیلی، خشکیده بود چشمم
اما به جای من تو، با چشم تَر رسیدی

دیدی فرار کردم، دیدی گریز پایم
هم بیشتر دویدی، هم بیشتر رسیدی

من در گناه بودم، نزدیک چاه بودم
می‌خواستی نیفتم، آسیمه سر رسیدی

دست مرا گرفتی، در روضه‌ام‌ نشاندی
هم روضه‌خوان شدی و هم خون‌جگر رسیدی
**
هر روز وقت افطار، هر روز مثل هر بار
رفتی کنار گودال از تن به سر رسیدی

لب‌تشنه بود ارباب، ای روضه‌خوانِ بی تاب
بردار با خودت آب، فردا اگر رسیدی

  • پنج شنبه
  • 31
  • فروردین
  • 1402
  • ساعت
  • 12:36
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب
 محمد زوار

زمینه مناجات با خدا -(ظلمت نفسی/ من به خودم جفا کردم) * محمد زوار

188

زمینه مناجات با خدا -(ظلمت نفسی/ من به خودم جفا کردم) ظلمت نفسی/ من به خودم جفا کردم
ظلمت نفسی/ تو خلوتام گناه کردم
ظلمت نفسی/ میدونم افتضاح کردم
ظلمت نفسی/ به نامحرم نگاه کردم
ظلمت نفسی/ جوونیمو تباه کردم
ظلمت نفسی/ بخدا اشتباه کردم

بدم ولی جون حسین، بیا، بده پناهم یامجیر
ببین پشیمون اومدم، خدا، منو در آغوشم بگیر

به عظمتت اگه بدی آخرت اذن سخنم
وقتی که بین شراره‌ی آتیشت میسوزه تنم
التماس میکنم به‌جون حسین ضجه میزنم

یاغیاث‌المستغیثین

**************

الهی العفو/ دلمو مبتلا کردم
الهی العفو/ نمازامو قضا کردم
الهی العفو/ جلو مردم ریا کردم
الهی العفو/ پی معصیتم هردم
الهی العفو/ غیبت مردمو کردم
الهی العفو/ جون زهرا نکن طردم

مگه نگفتی که جوون، بیاد، خودم حلالش میکنم
من اومدم روتو ازم، نگیر، خدایا خواهش میکنم

اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَهْتِكُ الْعِصَمَ‏
اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُنْزِلُ النِّقَمَ‏
اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُغَيِّرُ النِّعَمَ

یاغیاث المستغیثین

**************

هواتو کردم/ یه بار دیگه هواییم کن
هواتو کردم/ راحت از این جداییم کن
هواتو کردم/ دوباره کربلاییم کن
هواتو کردم/ آلوده‌ام زلالم کن
هواتو کردم/ جون حسین حلالم کن
هواتو کردم/ یه کربلا حوالم کن

اگه حرم راهم ندی، خدا، رسوای هر عالم میشم
بذار بیام تا کربلا آخه، حرم بیام آدم میشم

خدایا میدم قسم تورو جون اون شاه کربلا
اَللّهُمَّ اغْفِرْ لي الذُّنُوبَ الَّتي تَحْبِسُ الدُّعاءَ
اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِي الذُّنُوبَ الَّتي تُنْزِلُ الْبَلاء

یاغیاث المستغیثین

  • دوشنبه
  • 24
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 13:09
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 عبدالله باقری

زمزمه مناجات -(لنگون لنگون تا به اینجای کار خودمو کشوندم) * عبدالله باقری

189

زمزمه مناجات -(لنگون لنگون تا به اینجای کار خودمو کشوندم) لنگون لنگون
تا به اینجای کار خودمو کشوندم
گریون گریون
به شبای اِحیا خودمو رسوندم ۲
ای خدای خوبیا / تو خودت گفتی بیا
رو سیاهیمو به روم نیاریا
من فقط توو این شبا / تو رو میزنم صدا
اُمیدم رو نااُمید نکن خدا
اومدم دل نگرون // برای آشتی‌کُنون
پشیمونی رو تو از چشام بخون
اومدم به مهمونی /‌/ تو با این مهربونی
منو دیدی روتو بر نگردونی ۲

گفتی گفتی
هر کی سمتت بیاد کنارش می‌شینی
جدی جدی
دیگه کم آوردم حالمو می‌بینی ۲
لطف تو زبونزده / ببین اون بنده بَده
اون که باز توبه شکسته اومده
گر چه پستم و حقیر / به فقیربن‌فقیر
یه نگاهی کن و دستشو بگیر
آره من نامَردم // خیلی بد تا کردم
مثل «حُر» بذار منم برگردم
شنیدم امام رضا // گفته که پرونده‌ها
پاک میشن با روضه‌های کربلا ۲

نیزه نیزه
فاتحه‌خون شده روی تن ارباب
دیگه دیگه
جای سالم نداشت پیرهن ارباب ۲
ولی با این احوال / باز میون گودال
سر کهنه پیرْهَنش شد جنجال
دستور حرمله بود / همه جا هلهله بود
بین سر با بدنش فاصله بود
به روی خاک عریان // سپرش دست سنان
عقیق خونیش دست ساربان
غروبِ محنت شد // قحطی غیرت شد
خیمه هاش بعد خودش غارت شد ۲

  • جمعه
  • 28
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 11:44
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد