شعر شب های قدر

مرتب سازی براساس

اشعار مناجاتی شب‌های قدر،(چه شب‌هایی که پرپر شد چه روزانی که شب کردم) *

5490
1

اشعار مناجاتی شب‌های قدر،(چه شب‌هایی که پرپر شد چه روزانی که شب کردم) چه شب هایی که پرپر شد چه روزانی که شب کردم

نه عبرت را فراخواندم نه غفلت را ادب کردم

برات من شبی آمد که در آیینه لرزیدم

شب قدرم همان شب شد که در زلف تو تب کردم

شب تنهایی دل بود، چرخیدم، غزل گفتم

شب افتادن جان بود رقصیدم، طرب کردم

تمام من همین دل بود دل را خون دل دادم

تمام من همین جان بود جان را جان به لب کردم

دعایی بود و تحسینی، درودی بود و آمینی

اگر دستی بر آوردم، اگر چیزی طلب کردم

تو بودی هر چه اوتادم اگر از پیر دل کندم

تو بودی هر چه اسبابم اگر ترک سبب کردم

نظر برداشتن از خویش بود و خویش او بودن

اگر چیزی به چشم از علم انساب و نسب کردم

الهی عشق در من چلچراغی تازه روشن کن

ببخشا گ

  • شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 12:59
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

اشعار مناجاتی شب های قدر،(ماه رحمت شده پیدا لکَ لبّیک خدا) *

5588
10

اشعار مناجاتی شب های قدر،(ماه رحمت شده پیدا لکَ لبّیک خدا) ماه رحمت شده پیدا لکَ لبّیک خدا

«استجابت» شده معنا لکَ لبّیک خدا

ماه ها در پی ماه رمضانت بودیم

شد روا حاجت ماها لکَ لبّیک خدا

تا شود روزی ما لقمه ی نان سحری

پهن شد سفره ی نجوا لکَ لبّیک خدا

لایق این همه اکرام نبودیم اصلاً

این چه سرّی است خدایا لکَ لبّیک خدا

با وجودی که خطاکاری ما را دیدی

باز آغوش کنی وا لکَ لبّیک خدا

گرمی دست نوازشگر تو باعث شد

دل مرده شود احیا لکَ لبّیک خدا

وقت آن است کمی خانه تکانی بکنیم

تا شوی در دل ما جا لکَ لبّیک خدا

قطره ای بیش نبودیم که یک موج دعا

وصلمان کرد به دریا لکَ لبّیک خدا

تا که گفتیم «حسین» فاطمه هم گفت «حسین»

چه بساطی است مهیّا لکَ لبّیک خدا

ن

  • شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 14:34
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار مناجات شب های قدر،(شب قدر است امشب مست مستم‌ ای خدا با تو) *

7088
12

اشعار مناجات شب های قدر،(شب قدر است امشب مست مستم‌ ای خدا با تو) شب قدر است امشب مست مستم‌ ای خدا با تو

شدم تا مست دانستم كه هستم ای خدا با تو

در این خلوت تو من یا من تو، انصاف از تو می‌خواهم

تو با من مست یا من مست هستم ای خدا با تو

مخواه از من كه هرگز راه عقل و عافیت پویم

كه من دیوانه از روز الستم ای خدا با تو

دویدم سال‌‌ها اما به دور افتادم از كویت

چو افتادم ز پا در خود نشستم ای خدا با تو

سر از خاك زمین تا برگرفتم عشق ورزیدم

ولی آزاد از هر بند و بستم ای خدا با تو

تو هر جا جلوه كردی من تو را دیدم پرستیدم

به هر صورت جمالی می‌پرستم ای خدا با تو

محمدخلیل مذئب

  • شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 14:42
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار مناجاتی شب های قدر،(اي خدا ملاقاتت نور ديده مي‏خواهد) *

5494
8

اشعار مناجاتی شب های قدر،(اي خدا ملاقاتت نور ديده مي‏خواهد) اي خدا ملاقاتت نور ديده مي‏خواهد

نيمه شب مناجاتت دل بريده مي‏خواهد

اي صفاي نجوايم وي يگانه مولايم

التجاي كوي تو اشك ديده مي‏خواهد

دانه دانه اشكم بين شبنم سرشكم بين

اين دل سيه، وصلت در سپيده مي‏خواهد

اي بهار فرجامم منكه خارم و خامم

گلشن بهارت را گل رسيده مي‏خواهد

شيعه با مناجاتش منتهاي حاجاتش

آبياري سرخ ياس چيده مي‏خواهد

روح زندگي زهراست جاودانگي زهراست

اين دلم دو عالم را زين عقيده مي‏خواهد

راز دل نياز عشق خواندن نماز عشق

حالتي مشابه با آن شهيده مي‏خواهد

هر غم و بلايش را مي‏خرم به جان اما

درك روضه‏هايش را غم كشيده مي‏خواهد

اي خدا قبولم كن شيعه بتولم كن

امتحان عشقت را برگزيده مي

  • شنبه
  • 21
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 14:47
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

شعر شب قدر -( باز دلم آمده در پیچ و تاب ) *

5133
4

شعر شب قدر -( باز دلم آمده در پیچ و تاب ) باز دلم آمده در پیچ و تاب
انقلب ینقلب انقلاب
همچو گیاه لب آب روان
اضطرب یضطرب اضطراب
آتش عشق است که در اصل و فرع
التهب یلتهب التهاب
نور خداییست که در شرق و غرب
انشعب ینشعب انشعاب
آب حیاتست که در جزء و کل
انسحب ینسحب انسحاب
شک که دل موهبت عشق را
اتهب یتهب اتهاب
از سر شوق است که اشک بصر
انحلب ینحلب انحلاب
صنع نگارم بنگر بى حجاب
احتجب یحتجب احتجاب
سر قدر از دل بى قدر دون
اغترب یغترب اغتراب
آمُلیا موعد پیک اجل
اقترب یقترب اقتراب
علامه حسن زاده آملی

  • پنج شنبه
  • 13
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شب قدر -( شب عفو است و محتاج دعایم ) *

8502
16

شعر شب قدر -( شب عفو است و محتاج دعایم ) شب عفو است و محتاج دعایم
ز عمق دل دعایی کن برایم
اگر امشب به معشوقت رسیدی
خدارا در میان اشک دیدی
کمی هم نزد او یادی زما کن
کمی هم جای ما اورا صدا کن

  • پنج شنبه
  • 13
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مناجات شب قدر(شب قدر است بيا در پس اين پرده‌ي اشك *

3606
2

مناجات شب قدر(شب قدر است بيا در پس اين پرده‌ي اشك شب قدر است بيا در پس اين پرده‌ي اشك
بين اين حوض پر از اشك كه خود ساخته‌ايم
آب بر فكر سراسر بد و بدتر بزنيم
سوي افلاك كمي پر بزنيم
به خدا انديشيم
به خداوندي و لطف و كرمش فكر كنيم
تا بدانيم از امشب به كجا بايد رفت
و چه سازيم كه از سوختن خود گذريم
سوختن چيست مگر؟
اينكه يك دفترِ دل پر ز خطا گردد و بس
ظلم بر خلق خدا، حكم روا گردد و بس
اين چنين نيست مگر؟
وقت آن است در انديشه شويم
و بگويم كه خالق عملش با مخلوق
همه زيباست، خوش است و خوشي و لطف و صفا
ليك مخلوق به مخلوق نموده است جفا
اين حقيقت دارد
توبه اين نيست كه تنها به سرشكي ناچيز
هر گنه را سر شب تا به سحر پاك كنيم
و بگوئيم خدا بخشيدم

  • دوشنبه
  • 25
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 06:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مناجات شب قدر(خداجون دل من شكسته *

5006
3

مناجات شب قدر(خداجون دل من شكسته خداجون دل من شكسته
به چشام اشك غم نشسته
شب قدر اومدم خدا جون
با يه قلبِ سياه و خسته
خداجون دردم ودوا كن اي خدا
خدا جون به دلم نگا كن اي خدا
الهي العفو ـ الهي العفو ـ الهي العفو ـ الهي العفو
مي‌دونم يه روزي مي‌ميرم
زير خاكا خونه مي‌گيرم
مي‌دونم شبِ اوّل قبر
گناهام مي‌كنه اسيرم
غير تو كسي رو ندارم اي خدا
دلم و پيش تو مي‌آرم اي خدا
الهي العفو ـ الهي العفو ـ الهي العفو ـ الهي العفو
خداجون دل من سياهه
مي‌دونم كه غرقِ گناهه
توبه‌ي آخره خداجون
دل من خيلي بي پناهه
اومدم بنده رو ببخشي اي خدا
من شرمنده رو ببخشي اي خدا

  • دوشنبه
  • 25
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 06:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 سیروس بداغی

شب قدر -( شب قدر آمده تا ساکن میخانه شویم ) * سیروس بداغی

3103
3

شب قدر -( شب قدر آمده تا ساکن میخانه شویم ) شب قدر آمده تا ساکنِ میخانه شویم
به جز اربابِ خرد با همه بیگانه شویم

تا سحر ناله ی الغوث و دعا سر بدهیم
کاینچنین عاشق و دلداده یِ دیوانه شویم

شب قدر آمده تا ره به حقیقت ببریم
تا که ما لایقِ آن منصبِ شاهانه شویم

مـِـیِ توحید و صفا میرسد از دستِ خدا
ای خوش آن لحظه که ما ساکنِ خُمخانه شویم

بده یا رب تو به این دل همه دم حالِ بُکاء
تا که چون اهلِ وِلا عاشقِ فرزانه شویم

خوش به حالش که کند توبه ی از دل همه شب
کاش ما صاحبِ آن توبه ی جانانه شویم

توشه میگیرد هر آن کس که شود عبدِ درت
مددی کن همه دم سائلِ این خانه شویم

تا خدا سوزِ سحر قسمت دل ها بکند
باید ای دل همه دم واله و پروانه شویم

یا الهی مد

  • جمعه
  • 12
  • تیر
  • 1394
  • ساعت
  • 18:23
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 علی اکبر نازک کار

دعوتنامه کریم بنده نواز -( ای سراپا معصیت بس کن دگر بد باختی ) * علی اکبر نازک کار

4191
26

دعوتنامه کریم بنده نواز -( ای سراپا معصیت بس کن دگر بد باختی ) ای سراپا معصیت بس کن دگر بد باختی
خویش را در منجلابی از گنه انداختی

هرچه تو بد کرده ای من پرده پوشی کرده ام
این منم که دوستت دارم ولی نشناختی

آنقدر دلواپست بودم که دور از من شدی
بردی از یادم به دنیای خودت پرداختی

تنگ یا رب گفتنت بود این دلم بی معرفت
کاش چشمی سوی من یک لحظه می انداختی

هی تو را خواندم بیایی بین آغوشم ولی
پشت کردی بر من و بی وقفه هی می تاختی

من فقط خیر تو را میخواستم ای بی وفا
با همه دنیا به غیر از عاشق خود ساختی...

یک بغل احسان برای تو مهیا کرده ام
گرچه بد بودی ولی باتو مدارا کرده ام

شاعر : علی اکبر نازک کار

  • شنبه
  • 13
  • تیر
  • 1394
  • ساعت
  • 21:15
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

متن اشعار مناجاتی در شب های قدر با نوای حاج منصور ارضی -( یک قطره اشک شرم مرا *

8720
20

متن اشعار مناجاتی در شب های قدر با نوای حاج منصور ارضی -( یک قطره اشک شرم مرا یک قطره اشک شرم مرا "یم" حساب کرد
کوثرحساب کرده و زمزم حساب کرد
آه یکى گرفت، به پاى همه نوشت
ما باهم آمدیم که باهم حساب کرد
با این خدا هرآنکه طرف شد، ضرر نکرد
یک دم صدا زدیم دمادم حساب کرد
پیش کریم، دست به جیبم نمیبرم
خرج من است،کیسه حاتم حساب کرد
مقصدعبودیت که نباشد، نمیشود
حتى روى عبادت بلعم حساب کرد
معلوم بود آبرویم را نمیبرد
از اولش گناه مرا کم حساب کرد
اول بنانداشت حسابم کند، ولى
وقتى که دید فاطمه دارم، حساب کرد
ما را خدا به خاطر ارباب می‌خرد
باید به روى شاه دوعالم حساب کرد
این گریه قابلیت غفران نداشته
پس روى گریه هاى محرم حساب کرد
فرمود "بالحسین" بگو،گفتم و خرید
یعنى مرا دو مرتبه آدم حسا

  • پنج شنبه
  • 18
  • تیر
  • 1394
  • ساعت
  • 08:14
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 سیروس بداغی

بیقرار -( در شب قدر ای شهِ دلدل سوار ) * سیروس بداغی

1572
3

بیقرار -( در شب قدر ای شهِ دلدل سوار ) در شب قدر ای شهِ دلدل سوار
یک نگهی کن به منِ بیقرار
.
مرغ دلم را ز قفس دور ساز
تا بنشینم لب ایوان یار
.
نام تو اکسیر شفا بخش ماست
نام تو از دل بزداید غبار
.
ما نه فقط نامِ تو را برده ایم
نام تو را برده خداوندگار
.
منکر اوصاف تو در دوزخ است
گر بودش عابدِ شب زنده دار
.
دین شده مدیون تو تا روز حشر
زانکه به شمشیر تو شد استوار
.
لیک بمیرم که تو خوردی مدام
خون دل از طایفه ای بی بخار
.
با من درمانده ی بیچاره گفت
صاحب تیغ دو دم ذوالفقار
.
خلق شدی تا که بهشتی شوی
حیف نباشد که بسوزی به نار؟!
.
سیروس بداغی

شاعر : سیروس بداغی

  • چهارشنبه
  • 4
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 07:22
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شب قدر -( اين درگه ما درگه نوميدی نيست ) * ابوسعید ابوالخیر

906

شب قدر -( اين درگه ما درگه نوميدی نيست ) بازآ بازآ هر آنچه هستی بازآ
گر کافر و گبر و بت‌پرستی بازآ

اين درگه ما درگه نوميدی نيست
صد بار اگر توبه شکستی بازآ

شاعر : ابوسعید ابوالخیر

  • چهارشنبه
  • 11
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 10:37
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شب قدر -( باز قرآن به سرش دارد و هی می گوید ) * مهدی جهاندار

1297

شب قدر  -( باز قرآن به سرش دارد و هی می گوید ) کو شب قدر که قرآن به سر از تنگ دلی
هی بگویم بعَلیّ بعلیٍّ بعلی

مطلعُ الفجر شب قدر، سلام تو خوش است
اُدخلوها بسلامٍ ابدیٍ ازلی

اولین پرسش میثاق ازل را تو بپرس
تا الستانه و مستانه بگوییم بلی

همه قدقامتیان را به تماشا بنشان
تا مؤذن بدهد مژدۀ خیر العملی

ای خوشا امشب و بیداری و الغوث الغوث
خوشترش خواب تو را دیدن و بیدار دلی...

کسی آن سوی حسینیّه نشسته است هنوز
همه رفتند، شب قدر تمام است؛ ولی-

باز قرآن به سرش دارد و هی می گوید
بحسین بن علیٍ بحسین بن علی

شاعر : مهدی جهاندار

  • چهارشنبه
  • 11
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 10:38
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شب قدر -( بايد كه خيلي پَست باشم اين شبِ قدر ) * علیرضا شریف

1086

شب قدر  -( بايد كه خيلي پَست باشم اين شبِ قدر ) در من سراغي جز گُنه كاري نداري
جا مانده تر از من گرفتاري نداري

با اين همه حالا كه برگشتم، گلايه
از توبه هاي زشتِ تكراري نداري

تو آنقدر خوبي كه حتي از نشستن
با بنده­ي آلوده ات عاري نداري

با رو سياهِ مستحقِ سرزنش هم
قصدي به غير از آبروداري نداري

نه قهر، نه خط و نشان با اين همه جُرم
از من به جز آمرزش اصراري نداري

كِي سخت گيري مي كني با اين كه پيداست
شرمنده تر از من بدهكاري نداري

گفتي كه هر كس ميهمانت شد عزيز است
يعني كه به خوب و بدش كاري نداري

درهاي دوزخ بستي و نازم خريدي
انگار كه اصلاً گنه كاري نداري

در سفره­ي پر فيضِ اين شبهايِ رحمت
جز دستگيري غيرِ ستاري نداري

بايد كه خيلي پَست باشم اي

  • چهارشنبه
  • 11
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 10:40
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شب قدر -( به یادمون باش آقا هر کجا که ) * محمد بیابانی

996

شب قدر  -( به یادمون باش آقا هر کجا که ) بازم شب قدره و بیقراری
غلْط میخوره رو گونه های خیسم
بازم شب قدره و حاجتام و
یکی یکی با گریه می نویسم

حاجتایی که نزدیک یه ساله
تو خاطرم مرور میشه همیشه
ولی تموم حاجتای عمرم
اندازه یه حاجتم نمیشه

حاجتم اینه آقام و ببینم
کاشکی که آرزو به دل نمونم
دوس دارم از خجالتش در بیام
خدا کنه ازش خجل نمونم

بازم شب قدره و جات خالیه
فقط غمه که جات و پُر میکنه
فقط نگاه مهربون توئه
که این دل سنگیم و در میکنه

باز شب قدره و خودم میدونم
که قَدرت و نمیدونم آقاجون
من امشب اومدم بگم که دیگه
پشیمونم پشیمونم آقاجون

تو جامعه کبیره خوندم این و
لطف خدا بسته به لطفتونه
اگه تو از گناه من بگذری
دیگه خدا من و نمی سوزونه

  • چهارشنبه
  • 11
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 10:42
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

اشعار شب قدر -( دنبال تو نه بلکه دنبال خودم هستم ) * علیرضا خاکساری

839

 اشعار شب قدر -( دنبال تو نه بلکه دنبال خودم هستم   ) تکرار در تکرار هر سال خودم هستم
دنبال تو نه بلکه دنبال خودم هستم

عمری کمر بستم به گمراهی خود ، افسوس
با چشم دل دیدم که دجّال خودم هستم

اصلا مرا با حیله ی ابلیس کاری نیست
من باعث و بانی اغفال خودم هستم

با دست خود آلوده کردم روزگارم را
من زخم خورده از پر و بال خودم هستم

صورت پرستی حُسن سیرت را گرفت از من
صدحیف از اینکه غرق تمثال خودم هستم

هرگز طلوع رستگاری را نخواهم دید
وقتی اسیر دست امثال خودم هستم

سر می بُرم وجدان خود را و خیالم نیست
ای وای بر من ؛ شمر گودال خودم هستم

اولاد من با روزه و با روضه ها قهراند
شرمنده از هر میوه ی کال خودم هستم

اشک از دو چشم بی قرارم رخت بربسته ست
شب تا سحر د

  • پنج شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 17:10
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 وحید قاسمی

اشعار شب قدر -( شبیه یه تسبیحِ پاره س دلم ) * وحید قاسمی

1422
1

اشعار شب قدر  -( شبیه یه تسبیحِ پاره س دلم ) شبیه یه تسبیحِ پاره س دلم
آوردم خودت رو به راهش کنی
بخوای، بهتر از روزِ اول میشه
فقط کافیه که نگاهش کنی

می دونم تُو دنیا، شبیه تو نیست
کی تحویل می گیره یه بازنده رو؟
دارم غرق میشم، نجاتم بده
پناهش بده این پناهنده رو

مقصر منم ! هر چی که می کِشم
دارم از هوا و هوس می کِشم
کنار توأم، غرقِ آرامشم
با یه حسِ خوبی نفس می کِشم

چرا توبه هامُ شکستم؟ چرا؟
نموندم رو شرط و شروطِ خودم
بگیر دستایِ ناامیدِ منُ
رسیدم به مرزِ سقوطِ خودم

شنیدم که مهمون داری این شبا
حسودیم شده ! با کی هم صحبتی؟
کسی پشتِ اَبرا صدام میزنه:
بیا بینِ خوبا، تو هم دعوتی

یه تسبیحِ فیروزه رنگِ دلم
که دور از حرم مونده، حالش بَده
یه با

  • پنج شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 17:11
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار شب قدر -( همگی غرق زندگی و چه زود ) *

856

اشعار شب قدر  -( همگی غرق زندگی و چه زود ) همگی غرق زندگی و چه زود
میشود با طعمه ی طوفان
نصب العین امور خویش کنیم
آیه ی كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَان

میفروشیم آخرت جایش
آبرو میخریم از مردم
مثل یک ظرف آب روی زمین
آبرو میبریم از مردم

چند نوبت نماز آخر وقت
همه ی بندگی ما شده است
مد، تجمل ،مال شبه ناک
آفت زندگی ما شده است

سفره ی هفت رنگمان پهن و
غافل از امور همسایه
راهمان را عوض کنیم اغلب
از مسیر عبور همسایه

خمس و حق امام که تعطیل
خودمان گشته ایم مرجع خویش
غافل از اینکه ما همه داریم
روز سخت حساب را در پیش

چه بلایی سر خود آوردیم
ما به هر قیمتی که میخندیم
چه لقبهای زشت و بی جایی
به رفیقان خویش میبندیم

سر درون موبایل ها هرشب
غافلیم از دعا و

  • پنج شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 17:12
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار شب قدر -( فکر ما در زشتی و زیبا چه فرقی می‌کند ) *

809

اشعار شب قدر -( فکر ما در زشتی و زیبا چه فرقی می‌کند ) فکر ما در زشتی و زیبا چه فرقی می‌کند
در تعلل های بی پروا چه فرقی‌ می‌کند

سال را یک‌بار قرآن باز کردن هیچ نیست
روز و شب بشنو بفهمی‌تا چه فرقی میکند

با تجسس گر نباشی روحِ سر گردان شدی
مرده و زنده در این دنیا چه فرقی می‌کند

باطن‌افتادگی شرط است ،غیر از این شود
بید مجنون ،شاخه‌ی‌طوبی‌چه‌فرقی می‌کند

معصیت در هر مکان پرونده ات را سوخته
حال اینجا یا که در آنجا چه فرقی می‌کند

نیمه‌شب‌ها هم‌ عبادت ‌خواستی ، سرّش چه بود
روز و شب پیشت خداوندا چه فرقی می‌کند

من ریا کارم در انفاق و عباداتم هنوز
در عمل پیدا و ناپیدا چه فرقی می‌کند

سدّ ما دنیا شده ، وقتی نمی‌دانیم که ...
این شب قدر و شب یلدا چه فرقی‌

  • پنج شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 17:13
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

اشعار شب قدر -( يواش يواش چشامو نم گرفته ) * رضا تاجیک

1099

 اشعار شب قدر -( يواش يواش چشامو نم گرفته ) خيلي دل من از خودم گرفته
يواش يواش چشامو نم گرفته
از اثر گناه ببين خدايا
تموم زندگيمو غم گرفته

ميخوام كه از خودم شكايت كنم
شكوه از اين همه قساوت كنم
شكايت از اين همه ناسپاسي
به پيش اين همه محبت كنم

دست گداي نااميد گرفتي
هركسي دستشو كشيد گرفتي
چطور جواب خوبياتو بدم
ديده هاتو همش نديد گرفتي

منو به حال خود نذارم خدا
حال مناجات ندارم خدا
به هركسي غير تو دل مي بندم
جز تو هزار معشوقه دارم خدا

ماه تو هم حريف حالم نشد
بار گناهم ذره اي كم نشد
از اين مي ترسم كه ملائك بگن
ماه خدا تموم شد آدم نشد

به اين بي آبرو تو عزت بده
به قلب زارم معنويت بده
به حرمت مدافعان حرم
يه بار ديگه بيا و فرصت بده

تصدقت هم

  • پنج شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 17:14
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

اشعار شب قدر -( عمريه دلم ميخواد شهيد بشم ) * رضا تاجیک

2184
5

اشعار شب قدر -( عمريه دلم ميخواد شهيد بشم  ) عمريه دلم ميخواد شهيد بشم
تا پيش فاطمه روسفيد بشم

آرزومه وقف دلبرم بشم
شهيد مدافع حرم بشم

حالا كه دل داره پر در مياره
واشده در شهادت دوباره....

به دلم ميگم اونا ساده بودن
واقعا عاشق و دلداده بودن

عاشق مخلص و بي ريا بودن
تازه فهميدم اونا كيا بودن

نه مثه من اسير دنيا باشن
توي ظاهر عاشق مولا باشن

نه كه مثل من تفاخر بكنن
اسمشونو همه جا پر بكنن

آرزوهاشون با من فرق ميكنه
عشقشون به بي كفن فرق ميكنه

دلاشون به هرجايي پر نزده
هرگناهي ازشون سر نزده

راس راستي پاي ولايت مي مونن
بابي انت و امي مي خونن

زندگيشون همه غرق توشه بود
دلشون پايين پاي شيش گوشه بود

عاشق امير عالمين بودن
مست اكبر امام حسين

  • پنج شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 17:16
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار شب قدر -( به دلم گريه و اشک و آه بده ) *

939
-1

اشعار شب قدر -( به دلم گريه و اشک و آه بده ) اومدم بگم به من پناه بده
به دلم گريه و اشک و آه بده
ديگه ازدنيا ببين خسته شدم
توبه یه نشونيه يه راه بده

اومدم دست به دعا من بگيرم
توي اين شبا بگم من فقيرم
تو بيا نگاهي از وفا بکن
بدون تو من خدايا ميميرم

اگه ميشه به منم کن نظري
تو مناجاتم و توي سحري
لطف تو زياده من خوب ميدونم
من و قاطيِ خوبات خوب ميخري

جز در اين خونتو من نزدم
خودمم خوب ميدونم خيلي بدم
ميدونم گناه من زيادشده
تو يه لطفي کن به من نکن ردم

عبد روسياهتم خوب ميدونم
الهي العفودارم ميخونم
تو شباي رحمتت يه قول ميدم
پاي عهدم با شما من بمونم

جز محبت ز تو من نديده ام
هجر دوري ز تو من کشيده ام
فاصله ي بين ما گناهامه
از غمه دوري ببين بري

  • پنج شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 17:18
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

اشعار شب قدر -( برگشته سر به زیر و پشیمان تر از همه ) *

1072
1

 اشعار شب قدر -( برگشته سر به زیر و پشیمان تر از همه ) عبدی که بود پست و هَوَس ران تر از همه
برگشته سر به زیر و پشیمان تر از همه

از خود فرار کرده غلام فراری ات
سوی تو بازگشته گریزان تر از همه

یا که مرا مقابل این خوبها بزن
یا که مرا ببخش نمایان تر از همه

از روی جهل حال خوشی را که داشتم
بر معصیت فروختم ارزان تر از همه

وقتی سلاح اشک مرا غفلتم گرفت
ماندم میان معرکه حیران تر از همه

غیر از تو ای کریم کسی می خرد مگر ؟
آن را که بی بها شد و ویران تر از همه

من نا امید نیستم از لطف و رحمتت
هستم اگر چه بی سر و سامان تر از همه

خواهی گرفت روز حساب و کتاب خلق
بر نوکران فاطمه آسان تر از همه

دلبسته ام به لطف کریمان در این میان
بر رحمت حسین فراوان تر از همه

  • پنج شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 18:08
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

شب قدر -( تو خودت گفتى اگه راضى بشن ) * رضا تاجیک

954

شب قدر -( تو خودت گفتى اگه راضى بشن  ) آره بايد اى خداى مهربون
ديگه اين وجدانمو قاضى كنم
براى اينكه نگاهم بكنى
پدر و مادرمو راضى كنم

تو خودت گفتى اگه راضى بشن
دراى بهشتو روم وا مى كنن
با يه لبخند پر از قيمتشون
منو تو قلب بهشت جا مى كنن

به خدا كه مى دونم طاعتشون
شرط استجابت دعام شده
خدا رو شكر اگه راضين ازم
اولين دليل گريه هام شده

هميشه از مادرم اينو ميخوام
تو دعا كن بشم عاقبت به خير
تو دعا كن توى اين راه بمونم
يه روزى بشم مثه حر و زهير

آره از دعاى مادر پدرم
سياهى لشگر روضه ها شدم
يه روزى مياد ايشالا كه ميگن
فداى شهيد كربلا شدم

توى قلب عاشقات حرم دارى
منو تو گوشه ى اون حرم ببخش
اى خدا منو به سوز پدرم
اى خدا منو به مادرم ببخش

ب

  • پنج شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 18:33
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محسن کاویانی

شب قدر -( ای که بخشندگی ات سخت عذابم کرده ست ) * محسن کاویانی

1036
1

شب قدر -( ای که بخشندگی ات سخت عذابم کرده ست ) وَ خجالت زده ام لطفِ تو آبم کرده ست
ای که بخشندگی ات سخت عذابم کرده ست

باید اقرار کنم وقتِ خطاهام فقط
عیب پوشیت به انجام مجابم کرده ست

گفتم آدم شدم و سیب به دستم دادی
مهربانیِ تو بدجور خرابم کرده ست

بارها وقت مناجات مرا خواب گرفت
بارها گرمیِ آغوشِ تو خوابم کرده ست

رفت از یاد من این لطف که تنها خورشید
لایقِ این که چنان ماه بتابم کرده ست

جز در خانه ی تو من که ندارم جایی
هرکسی همدم من بود جوابم کرده ست

نردبان کرد مرا ، رفت و سپس دشمن شد
آن که غیرازتو مرا دوست خطابم کرده ست

نکند خسته شدی از منِ بدقول بگو
نکند دوست ، خطاکار حسابم کرده ست

به خطاکاری خود معترفم ، آه ولی
بِعَليٍّ بِعَليٍّ بِعَ

  • پنج شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 18:34
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شب قدر -( از آن توست بزرگی و من شبیه همه ) *

869

شب قدر -( از آن توست بزرگی و من شبیه همه ) بر آستان تو ای جان فقیر آمده ام
مرا نگاه بکن سر به زیر آمده ام

از آن توست بزرگی و من شبیه همه
فقیر هستم و پیشت حقیر آمده ام

برای اینکه رها از مَنیَّتَم بکنی
به پیشگاه تو مثل اسیر آمده ام

غم عذاب ندارم ولی ز بیم فراق
ببین به زمزمه ی یا مجیر آمده ام

شبیه زائر دلخسته ای که جامانده
به پای بوسی جوشن کبیر آمده ام

بگیر دست مرا و ببخش جُرمم را
دگر به روم نیاور که دیر آمده ام

صراط نوکری زهرای تو ولای علی است
همیشه سوی تو از این مسیر آمده ام

یتیم کوفه ی تنهائیم علی بپذیر
برای توست که با ظرف شیر آمده ام

به شوق کرببلا یاد ناله ی زینب
به پای سفره ی نعم الامیر آمده ام

چه کربلا چه شاهی ز صدر زین افت

  • پنج شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 18:35
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مناجات با خدا شب قدر -( کرده گناهم از تو دور ، امشب دو دستی ) *

875

مناجات با خدا شب قدر  -( کرده گناهم از تو دور ، امشب دو دستی ) من با تو بال و پر گرفتم یا الهی
کِی دامن دیگر گرفتم یا الهی

ده مرتبه نام تو را با اشک بردم
قرآن به روی سر گرفتم یا الهی

آغوش تو باز است از بس مهربانی
امشب تو را در بر گرفتم یا الهی

کرده گناهم از تو دور ، امشب دو دستی
دامانِ چشم تر گرفتم یا الهی

شرمنده ام از بس ز عصیان توبه کردم
اما گناه از سر گرفتم یا الهی

با ذکر یا حیدر ، سحر این حال خوش را
از روضه و منبر گرفتم یا الهی

امشب قبولم کن که من این اشکها را
از روضۀ حیدر گرفتم یا الهی

هر چه نباشد خاک پای اهل بیتم
سرمایه از این در گرفتم یا الهی

یک کربلا می خواستم آن هم که امسال
از مادرش آخر گرفتم یا الهی

  • یکشنبه
  • 22
  • مرداد
  • 1396
  • ساعت
  • 05:16
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

شعر شب نوزدهم -( آسمان تیره زمین در اضطراب ) * مرتضی محمودپور

1083

شعر شب  نوزدهم  -( آسمان تیره زمین در اضطراب ) بند اول
آسمان تیره زمین در اضطراب
یک جهان نامردمی رفته به خواب
تا شرف مُرد و شرافت دفن شد
مردی و مردانگی همچون سراب
در نیام است تیغ غیرت وای وای
دردها بی دردی و این بهت خواب
بیکران باب علوم مصطفی
در میان کوفه تنها بوتراب
ناسپاسان پشت بر دین کرده‌اند
ابن عم مصطفی در پیچ و تاب

کوفه امشب شاهد یک ماجراست
آخر عمر علی شیر خداست

بند دوم
دین فروشان پشت پا بر دین زدند
تیغ بر فرق علی از کین زدند
کینه بر سینه ز خیبر داشتند
همچو شیطان سنگ بر آیین زدند
پرده‌ی نیرنگ تا بالا گرفت
مکر کردند و دم از تمکین زدند
باور دین ریشه در دلها علیست
تیشه‌ها بر ریشه‌ی حق بین زدند
روبرویِ عدل حیدر صف به صف
کافرانه طبل آهن

  • شنبه
  • 22
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 08:48
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب

شعر شبهای قدر -( عجب سِرٌِ نهان دارد شبِ قدر ) * هستی محرابی

1243
-1

شعر شبهای قدر -( عجب سِرٌِ نهان دارد شبِ قدر ) عجب سِرٌِ نهان دارد شبِ قدر
صفای روح و جان دارد شبِ قدر

شب قدر و شبِ تنزیلِ قرآن
که درک بیکران دارد شبِ قدر

به تا هفت آسمان تا عرشِ اعلا
طوافِ عرشیان دارد شبِ قدر

چه فرخنده شبی تا مَطلعِ الفَجر
نزولِ قدسیان دارد شبِ قدر

بیا امشب که رحمت مثلِ باران
به روی عاشقان دارد شبِ قدر

هبوط آید فرشته دسته دسته
وصالِ عارفان دارد شبِ قدر

شب قدر و بیا قدرش بدانیم
چه اکسیرِ گران دارد شب قدر

بیا بر سر بنهِ قرآنِ ناطق
بشارت بر جهان دارد شب قدر

بیا تقدیرِ حق گردد مقدر
چو هر کس امتحان دارد شب قدر

شبِ امضای تقدیر ِامور است
چه حکمت ساربان دارد شب قدر؟

به خلوت گوشه ای احیا گرفتن
مصلای خزان دارد شب قدر

قسم

  • یکشنبه
  • 19
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 09:08
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد