وفات حضرت ام البنین (س)

مرتب سازی براساس
 امیر عظیمی

متن شعر وفات حضرت امّ البنين(س) -(ام البنین دیگر پسر داری؟! ... نداری!) * امیر عظیمی

7562
10

متن شعر وفات حضرت امّ البنين(س) -(ام البنین دیگر پسر داری؟! ... نداری!) ام البنین دیگر پسر داری؟! ... نداری!
دور و بر خود شیر نر داری؟! ...نداری!

یک آسمان ماه و ستاره داشتی، حال
در آسمان خود قمر داری؟!.. نداری!

شبهای مهتابی که راهی بقیعی
غیر از دل خون، چشم تر داری؟! ...نداری!

مثل حسین بن علی، بال و پرت ریخت
عباس رفته؛ بال و پر داری؟! ... نداری!

بین مسیر علقمه تا کف العباس
افتاد دستانش، خبر داری؟! ... نداری!

« آیا عمود آهنین روی سرش خورد؟!»
جز این سوالی توی سر داری؟! ... نداری!

تا چشم شمر افتاد بر چشمان او گفت
ای حرمله تیر سه پر داری؟! ... نداری؟!

سر را به نیزه می زد و با خنده می گفت
زینب ببین، دیگر تو سرداری نداری!

  • شنبه
  • 19
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 11:38
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

متن شعر حضرت ام البنین(س) -(عینِ نور است همه روز و شب ام بنین) * محمد جواد شیرازی

679

متن شعر حضرت ام البنین(س) -(عینِ نور است همه روز و شب ام بنین) عینِ نور است همه روز و شب ام بنین
قدر عرش است میان وجب ام بنین

ترس داری پسرت نوکر خوبی نشود؟
بسپارش به کلاس ادب ام بنین

پدرش پای علی دوست شدن سیلی خورد
مهر مولاست عیارِ نسب ام بنین

دلشان هر دو پر از معرفت زهرا بود
رحمت حق به دلِ اُم و أبِ ام بنین

قدر این زن به طلا نیست، فقط مهر علی است
حق مولاست رود در طلبِ ام بنین

محضر زینب کبری نشنیده است کسی
هیچ جز سیدتی از دو لب ام بنین

شمسِ منظومه شد و چهار یل بی باکش
می درخشند همه در عقب ام بنین

اگر عباس نگاهش همه را می لرزاند
ارث برده است یقین از غضب ام بنین

از معاویه بپرسید چه آمد به سرش
چه کشید از سکناتِ خُطب ام بنین

با دو چشم تر و برپایی روض

  • شنبه
  • 19
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 14:47
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا ترابی گیلده

متن شعر حضرت ام البنین (س) -(من کیَم اُمّ البنینم خاک پای فاطمه) * رضا ترابی گیلده

877
1

متن شعر حضرت ام البنین (س) -(من کیَم اُمّ  البنینم  خاک  پای  فاطمه) من کیَم اُمّ البنینم خاک پای فاطمه
همسر شاهِ ولایت نه ؛ گدای فاطمه

گرچه زهرانیست امّا آمدم در خانه اش
خدمت حیدر کنم بهر رضای فاطمه

خدمت حیدر برای حضرت زهرا کم است
چهار فرزندم فدای بچه های فاطمه

کاش بودم من کنیز فاطمه در آن زمان
آتش ودر روی من بود و بجای فاطمه

دوست دارم جانی دیگرتاخدا برمن دهد
تا که جان خویش میکردم فدای فاطمه

فخر می ورزم به قرآن عزتی دارم اگر
لطف حق باشد ولیکن با دعای فاطمه

  • شنبه
  • 19
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 16:56
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

سبک زمینه وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها و روضه حضرت عباس علیه السلام -(حسینمو کشتن،براش عزادارم) * امیرحسین سلطانی

641
1

سبک زمینه وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها و روضه حضرت عباس علیه السلام -(حسینمو کشتن،براش عزادارم) بند اول

حسینمو کشتن،براش عزادارم
ام البنین نیستم،من پسری ندارم
عباسمو کشتن،براش عزادارم
من دیگه تو باغم،هیچ ثمری ندارم

شنیدم که پشت حسینم خمید
دیگه بعد عباس شد اون ناامید
یه لشکر واسه کشتنش صف کشید

واویلا،علم افتاد(حرم پاشید)۲
واویلا،ابالفضلم(به خون غلطید)۲

واویلا (ابالفضلم)۳

بند دوم

عصای دستم بود،دستای عباسم
شنیدم از زینب،بریده شد دستاش
شاگرد حیدر بود،پهلوون عباسم
نقش زمین شد وای،حیفه قد و بالاش

شنیدم به مشکش زدن تیر کین
دلم شد از این غصه زار و غمین
زدن با عمود با صورت خورد زمین

واویلا،علم افتاد(حرم پاشید)۲
تا نعره،کشید دشمن(دلا لرزید)۲

واویلا (ابالفضلم)۳

بند سوم

حرم به غارت رفت،پا

  • یکشنبه
  • 20
  • بهمن
  • 1398
  • ساعت
  • 11:12
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

مرثیه حضرت ام البنین (سلام الله علیها) -(آنقدر گریه میکنم مادر...) * آرمان صائمی

772

مرثیه حضرت ام البنین (سلام الله علیها) -(آنقدر گریه میکنم مادر...) آنقدر گريه مى كنم مادر
تا كه سو از نگاه من برود

آنقدر ناله مى زنم هرشب
تا به گودال آه من برود

بى قرارى نكن عزيزدلم
زينبم!چشم تو فرات شده

آنكه ام البنين بود عمرى
بعد از اين امه بنات شده

رهبر كاروان دلتنگى
پا به پاى برادرت بودى

كربلا موقع علمدارى
راضى از دست نوكرت بودى؟

گفته بودم برو رشيد على
جان تو جان حضرت ارباب

جان تو جان خواهرت زينب
جان تو جان شيرخوار رباب

پيش زهرا مرا خجل نكنى
نكند غصه اى رسد به حرم

تو غلام حسينى و زينب
نرود اين ز ياد تو پسرم

من شنيدم در علقمه عباس
غرق خون روى خاك ها افتاد

تير باران شد و سر پا بود
مشك افتاد او ز پا افتاد

دخترم از حسين مى گويى؟
با تن زخمى اش چه ها كردند؟

راست است اين كه در مقابل تو
از تن او سرش جدا كردند؟

  • دوشنبه
  • 6
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 19:32
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شور احساسی وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها -(میگن تو مثل بارونی...) * خادم الزینب

1325
2

شور احساسی وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها -(میگن تو مثل بارونی...) میگن تو مثل بارونی
رو قلب شکسته میباری
مثل زهرا به این دنیا
احساس مادری داری

میگن دستت پر از عشق و
رحمت و بخشش و بذله
میگن تو باب حاجاتی
آخه پسرت ابالفضله

دریایی
تووی مادری خود زهرایی
مهتابی
تو شبای ابریم پیدایی
تو هم از
ایه های نور و اعطینایی

چهارتا یل
دور سر حسین چرخوندی
تا اخر
پا به پای عشق مولا موندی
گلهاتو
برای حفظ ولا سوزوندی

بند دوم

ام البنین بودی و حالا
تو اُم الشُّهدا هستی
واسه زینب ابالفضلِ
سردار کربلا هستی

غمخوار حیدر و یارِ
حَسَنِین بودی تا آخر
دوست دارم که مثِ زهرا
من صدات بزنم مادر

دنیامو
با دعای مادری میسازم
این سر رو
زیر پای مادرا میندازم
مثل تو
به ولایت حسین مینازم

تا آخر
آره پای این علم میمونم
عباسم و مُحامی حرم میمونم
آخه من
زندگیمو به شما مدیونم

بند سوم (امام حسین علیه السلام)

بازم قلبم تلاطم کرد
تو سینه راهشو گم کرد
عاشقت شدم از وقتی
چشمت به من تبسم کرد

بدجوری با هوای تو
قلب من زیر و رو میشه
وقتی یاد تو میافتم
ابم واسه من آتیشه

سوزوندی
قلبمو با روضه ها سوزوندی
صبح وشب
چشمای خون منو گریوندی
واسه اون
لحظه که بی کس و تنها موندی

آتیشم
مثل دریایی همیشه پیشم
بارونم
میبارم وقتی که تنها میشم
تو خوابم
از صدای غربتت پا میشم

یا حسین یا مولا یا اباعبدالله

  • دوشنبه
  • 6
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 19:53
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سبک زمینه وفات حضرت ام البنین(سلام الله علیها) -(صدای بارونه،غمم فراوونه...) *

553

سبک زمینه وفات حضرت ام البنین(سلام الله علیها) -(صدای بارونه،غمم فراوونه...) صدای بارونه
غمم فراوونه
می‌باره اشکام روی گونم
بازم دلم خونه

دلم خونه،که این دنیا
شده واسم یه ویرونه
خدا صبرم بده آخه
دیگه صبری نمیمونه

اگه گریونم
شبیه دریا
به فدای یک تار موی
حسین زهرا(س)

"یا ام البنین(س)"

صدای بارونه
حالم پریشونه
بشیر از حسینم چه خبر؟
بازم دلم خونه

نپرسیدم چی شد عثمان
چی شد عبدالله و جعفر
پسرهامو فرستادم
فدای پسر حیدر(ع)

دست عباسم
روخاکه صحرا
به فدای یک تار موی
حسین زهرا(س)

"یا ام البنین(س)"

صدای بارونه
روضه ی محزونه
تو کربلا بارون نیومد
بازم دلم خونه

لالالالا گل لاله
کبوتر بچه بی حاله
نخورد آبی،نخورد شیری
بمیرم بی پر و باله

عمودآهن
ناله ی سقا
به فدای یک تار موی
حسین زهرا(س)

"ابی عبدالله(ع)"

شاعر:#علی_اکبر_مکاری

  • دوشنبه
  • 6
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 21:05
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

زمینه حضرت ام البنین(س) -(کرببلا نبودم حیف...) * مسعود اصلاني

935

زمینه حضرت ام البنین(س) -(کرببلا نبودم حیف...) کرببلا نبودم حیف / داغش توو سینه م مونده
ولی همه روضه ها رو / زینب برا من خونده
مادر! چشمات و دوست داشتم // عباس! غریبیتو قربون
دستی نداشتی از چِشت // تیر بکشی بیرون
چشمت و زدن * بمیره مادرت برات
چشمت و زدن * راحت شن از خشم نگات
چشمت و زدن * دیگه نگی «چَشم» به آقات

امید مادرت بودی / رفتی و من آشفتم
نیستی زیر بال و پرم / خیلی زمین میفتم
قدِّ رشید و زهرائیت // نورِ نگاه خستم بود
بازوی حیدری تو // عصای دستم بود
دستت و زدن * بیفته روی خاک علم
دستت و زدن * قامت آقا بشه خم
دستت و زدن * راحت برن سمت حرم

شعر: #عبدالله_باقری

  • سه شنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 14:02
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

بعد من، خانم خوبِ خانۂ حیدر شدی * مرضیه عاطفی

452

بعد من، خانم خوبِ خانۂ حیدر شدی بعد من، خانم خوبِ خانۂ حیدر شدی
یار بی چون و چرای ساقی کوثر شدی

نیست بعد از من کسی غیر از تو هم-کفو علی(ع)
در محبت، در ادب، در خانه داری سر شدی

دورشان گشتی و آشوبِ دلم آرام شد
تا برای بچه هایم مادری دیگر شدی

من شدم أم أبیها و تو هم أم البنین
با أبالفضلت ولی از ساره هم سرتر شدی

تا شنیدی که حسینم جان سپرده تشنه لب
بر سر و صورت زدی! شرمنده و مضطر شدی

بر زمین افتاد عباس(ع) و رسیدم علقمه
گفتمش مادر دو دستت کو؟ چرا پرپر شدی؟!

سالها در خلوتت؛ بر خاک، زیر آفتاب
روضه خوان ِ قتلگاه و خشکی حنجر شدی

در میان روضه ها رو میگرفتی از رباب(س)
بیشتر انگار بیتابِ علی اصغر(ع) شدی

می نشستی پای اشک زینبم(س) گریه کنان
سوختی و پابه پای خیمه شعله ور شدی

هق هق افتادی همینکه گفت از شمر(لع) و سنان(لع)
بیقرارِ غارتِ گهواره و معجر شدی

مادر ساداتم و اجر تو را هم میدهم
مادر عباس ِ من هستی و نام آور شدی!

#ألسلام_علیک_یا_أم_البنین_یاأم_الأدب
#صلی_الله_علیک_یا_حسین_بن_علی
#صلی_الله_علیک_یاساقی_العطاشی
#حاجت_آورده_ام_روا_بشود
#مرضیه_عاطفی

  • سه شنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 16:15
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب

مرثیه حضرت ام البنین(س) -(منم بانوی آقای مدینه...) * عبدالحسین میرزایی

1990
3

مرثیه حضرت ام البنین(س) -(منم بانوی آقای مدینه...) منم بانوی آقای مدینه
پس از صدیقه ، زهرای مدینه
که میگفتم به زنهای مدینه
حدیث درد و غمهای مدینه
من و رنج و مصیبت ها کشیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن

چه خوش بود ای مدینه روزگارم
شنیدم از پدر شد بخت یارم
امیرالمومنین شد خواستگارم
به قربانش همه ایل و تبارم
نمی شد باورم این برگزیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن

خدارا شاکرم الحمدلله
علی شد شوهرم الحمدلله
من و شاهِ حرم! الحمدلله
کنیز حیدرم الحمدلله
از او فرمان زِمن با سر دویدن
شنیدن کی بود مانند دیدن

چه خوش بودم که در بیت ولایم
انیس و مونس شیر خدایم
کنیز خانه خیرالنسایم
حسینش میزند مادر صدایم
چه ذوقی داشت این مادر شنیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن

دگر ام البنین ام البنین شد
نصیبم چار ماهِ نازنین شد
یکی بهتر یکی بهتر از این شد
اباالفضلم ولی زیباترین شد
زروی ماه هر شب بوسه چیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن

زمانی سایه بر سر داشتم من
کنارم چار اختر داشتم من
حسین و عون و جعفر داشتم من
اباالفضل دلاور داشتم من
پس از آن روز خوش دیگر ندیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن

همه شور و نوایم را گرفتند
سر پیری عصایم را گرفتند
توان زانوهایم را گرفتند
حسین و بچه هایم را گرفتند
دگر من ماندم و حسرت کشیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن

شنیدم علقمه غوغا به پا شد
تن سقا پر از تیر جفا شد
دو دستش بی هوا از تن جدا شد
حسین فاطمه قدش دو تا شد
به پیش چشم یک لشکر خمیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن

شنیدم دشمن او را از کمین زد
گلم را از یسار و از یمین زد
به فرق او عمود آهنین زد
علمدار مرا آخر زمین زد
نبود این راه و رسم لاله چیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن

شنیدم هلهله در لشکر افتاد
همین که از سرِ زین با سر افتاد
در آن لحظه به یاد مادر افتاد
همان مادر که در پشتِ در افتاد
ززینب گفتن و از من شنیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن

شنیدم ناله ادرک اخا زد
زمین افتاد و زهرا را صدا زد
شرر بر قلب شاه کربلا زد
که با دست بریده دست و پا زد
که دیده این چنین در خون طپیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن

شنیدم بعد عباسم چها شد
علم افتاد و دشمن بی حیا شد
میان خیمه پای شمر وا شد
دو دختر زیرِ دست و پا فدا شد
شنیدم معجر از سرها کشیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن

زنم بر سینه با زنها بگویم
علی العباس واویلا بگویم
به جای حضرت زهرا بگویم
حسینم وا حسینم وا بگویم
من و این ناله ها از دل کشیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن

شنیدم که حسینم بین گودال
به زیر دست و پا میزد پر و بال
تنش در پیش زینب گشت پامال
شنیدم ماجرا را رفتم از حال
اگر این است تاثیرِ شنیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن

  • سه شنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 17:44
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

مرثیه حضرت ام البنین(س) -(سر فرود آورده ام در محضرت بانو رباب...) * محسن راحت حق

1277
0

مرثیه حضرت ام البنین(س) -(سر فرود آورده ام در محضرت بانو رباب...) سر فرود آورده ام در محضرت بانو رباب
ای بقربانِ تو و چشمِ ترت...بانو رباب

این منم امّ البنین..امّ الفضائل..باز هم..
می شوم آئینه مثلِ مادرت بانو رباب

سر به زیر انداختم شرمنده ام از روی تو
تر نشد لبهای خشکِ اصغرت..بانو رباب

از ابالفضلم بیا بُگذر به حقّ ِ فاطمه...
کی حلالش می کنی آب آورت بانو رباب؟

اینقَدَر زاری نکن..چیزی نمانده از تنت...
آب شد آخر تمامِ پیکرت ..بانو رباب

روضه خوانی کن بگریم پای صحبت های تو
روضه خوانی کن ز شام و معجرت بانو رباب

لعن و نفرین می کنم مانندِ تو بر حرمله..
باخبر هستم ز قلبِ مضطرت بانو رباب

باخبر هستم بریده شد گلوی کودکت...
صبر می خواهم به تو از داورت بانو رباب

یادم از عباس می افتد که قولی داده بود
می شوم شرمنده بازم محضرت بانو رباب

  • سه شنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 17:47
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 امیررضا فرجوند

شعر حضرت ام البنین(سلام الله علیها) -(آمدی کو حسین مظلومت؟...) * امیررضا فرجوند

566

شعر حضرت ام البنین(سلام الله علیها) -(آمدی کو حسین مظلومت؟...) آمدی کو حسین مظلومت ؟
از چه قامت خمیده ای زینب ؟
گوئیا داغ داری به دل، که چنین
رنگِ صورت پریده ای زینب

لحظه ای خود بگیر آرام ، ای
نور عینم ، ز چیست بی تابی ؟
گوئیا لاله هات پژمرده ...
در تعب بوده ای ز بی آبی؟

آن شبی کز برم سفر کردی
باغبان بود و جمع لاله و یاس
لیک حالا که خوب می بینم
نه حسین آمدست و نه عباس

وای زینب چنان که می بینم
گیسوانت سپید گردیده ..
نگرانم،، چرا سیه پوشی ؟
نور عینت شهید گردیده ؟

گرچه تابی نمانده از بهرت
لیک برگو چه ها در آنجا شد؟
با وجود یلی چونان عباس
از چه آنجا حسین تنها شد ؟..

گفت زینب : که بود عباست
بین یاران ، امیر و سرلشکر
روز عاشور قحط آب آمد
خیمه بی آب گشت و آب آور

کودکان سر زنان درون خیام
از تنِ خواهرش چو طاقت رفت
گشت عباس غیرتی آنگه..
از کَفَش صبر و استقامت رفت

رفت تا از شطِ فرات آرد
آب و کام رباب تر گردد..
رفت تا پیش تیر سخت عدو
چشم زیبای او سپر گردد ..

خبر آمد سما زهم پاشید
غرقه خون پیکر ستاره شده
علمش سرنگون به خاک افتاد
آب هم نیست ، مشک پاره شده

وای زینب ، مگو دگر بس کن
مگو از شرزه شیر پیکارم ..
کاش می مُردم و نمی ماندم
ننگرم تا غمِ علمدارم ‌...

بعد سقا دگر در این دنیا
گشته ام با غم و به غصه قرین
مادری بی پسر شدم زینب
نام من را مخوان تو اُم بنین ..

  • سه شنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 21:00
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 حسن لطفی

حضرت ام البنین(س) -(گرچه فرقی هست از این فاطمه تا فاطمه...) * حسن لطفی

1073
1

حضرت ام البنین(س) -(گرچه فرقی هست از این فاطمه تا فاطمه...) گرچه فرقی هست از این فاطمه تا فاطمه
ذکرِ یا اُم‌البَنین یعنی همان یا فاطمه

خانه‌ی بی فاطمه هرگز نمی‌خواهد علی
هست شیرینیِ مولا در دو دنیا فاطمه

حضرتِ اُم‌البَنین از جلوه‌های فاطمه‌است
گرچه زهرا رفت اما هست اینجا فاطمه

بچه‌های فاطمه بر دامنِ اُم‌البَنین
خواب می‌رفتند و می‌دیدند رویا: فاطمه

از همان اول همه گفتند مادرجان به او
چشمشان می‌دید در این خانه تنها فاطمه

با ادب فرمود : آقاجان بگو اُم‌البَنین
وَرنه نامش را صدا می‌کرد مولا فاطمه

او کنیزی آمد و زهرا عزیزِ خویش کرد
او زمین بوسید و زینب گفت اُمّا فاطمه

مریم و آسیه و حوا و هاجر کیستند
مادر عباس وقتی می‌رسد با فاطمه

روز محشر چادر او هم شفاعت می‌کند
تا که می‌آید به محشر پشت زهرا فاطمه

بچه‌های او هم آری بچه‌های فاطمه‌اند
نیست او در کربلا و هست اما فاطمه

بسکه یا اُم‌البَنین از ما گره وا می‌کند
هست بر لبهای ما یافاطمه یافاطمه

دورِ زهرا بچه‌ها بودند و مولا بود حیف
وای از اُم‌البَنین این‌بار تنها بود حیف

  • سه شنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 21:08
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 محمد سهرابی

حضرت ام البنین(سلام الله علیها) -(صحبت اگر به ساحت ام البنین کشد...) * محمد سهرابی

1182
3

حضرت ام البنین(سلام الله علیها) -(صحبت اگر به ساحت ام البنین کشد...) صحبت اگر به ساحت ام البنین کشد
بر شعر پرده غیرت روح الامین کشد

ذیل مقام توست بلندای آسمان
حاشا که دامن تو به روی زمین کشد

خاموش نیست شب چو ببیند ز شمع سوز
مروان به بانگ شیون تو آفرین کشد !

تدبیر جنگ نیز بود در ستارگان
طفل تو اسب فاجعه را زیر زین کشد

آهو ز احترام به صحرا نمی رود
گر چادر تو پای به اقصای چین کشد

ما را ز چشم های اباالفضل کن نگاه !
خاشاک منت از نظر ذره بین کشد

بر عزّتت بس است علی خواستگار توست
شاهی که آستین ز زمان و زمین کشد

از آستین تو اسد الله گرفته است
حاشا که شمر گوشه ی آن آستین کشد

معنی خموش باش ! که آگاه نیستی
ز آن معجری که دست سنان لعین کشد

آن زن که ریخته ست به معنی کلام ناب
از شک بعید نیست که بار یقین کشد

  • چهارشنبه
  • 8
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 20:23
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

واحد شلاقی حضرت ام البنین(س) -(اسوه ی عفتی،صاحبه عزتی) * الیاس محمدشاهی

838

واحد شلاقی حضرت ام البنین(س) -(اسوه ی عفتی،صاحبه عزتی) اسوه ی عفتی،صاحبه عزتی
تو وفاداری و مادره غیرتی
بر علی همسری،داری چه سروری
همدمه مرتضی،ساقی کوثری

بی بی ام البنین

بدونه واهمه،گفته ای به همه
خادمه زینبی،کنیزه فاطمه
بامصیبت عجین،زن شور آفرین
پسرت بابه حا،جته اهله زمین

بی بی ام البنین

برعلی جان نثار،بانوی باوقار
روضه خوانه حسین،زن با اقتدار
پسرانت شهید،شده اند رو سپید
در عزای حسین،قامته تو خمید

بی بی ام البنین

با کرمی و فضل،اهله جودی و بذل
الدخیلک یا ، مادره ابالفضل
بر درت سائلم،حل بکن مشکلم
کربلا اربعین،آرزوی دلم

بی بی ام البنین

  • پنج شنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 19:58
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

رحلت حضرت ام البنین(س) -(نوره دله مرتضی همسنگره مولایی) * الیاس محمدشاهی

672

رحلت حضرت ام البنین(س) -(نوره دله مرتضی همسنگره مولایی) نوره دله مرتضی(همسنگره مولایی۲)
بانوی سرای حق(خادمه ی زهرایی۲)

نوحه خوانه غمه در و دیواری
گریانه روضه ی نوکه مسماری

بی بی ام البنین،ام بی بنین

اسوه ی وفاداری(ای هم نفسه حیدر۲)
هستی بعد از زهرا( همه کسه حیدر۲)

از ماجرای کوچه شدی غمین
محزونه فاطمه ای ام البنین

بی بی ام البنین،ام بی بنین

ناله ز غمه حسین(شد کاره شب و روزت۲)
گریاندی عدو راتو(با روضه ی جان سوزت۲)

مادره شهیدانه کرب و بلا
ذکره تو هر لحظه آه و واویلا

بی بی ام البنین،ام بی بنین

بودی همه ی عمرت(غمخواره بی بی زینب۲)
با یاده تنه بی سر(آورده ای جا ن بر لب۲)

مادره عباسه علم به دستی
علته سقا شدنش توهستی

بی بی ام البنین،ام بی بنین

عباس رشیده تو(جان داده به راهه دین۲)
روی سره عباست(بنشسته عموده کین۲)

سرچشمه ی غیرت،ام الادبی
مادره ابالفضل شیره عربی

بی بی ام البنین،ام بی بنین

  • پنج شنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 20:06
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

غزل مرثیه حضت ام البنین(س) -(نمی‌رسد به وفا کس به پای مادر عباس) * حاج روح الله رمضانی

438

غزل مرثیه حضت ام البنین(س) -(نمی‌رسد به وفا کس به پای مادر عباس) نمی‌رسد به وفا کس، به پای مادر عباس
زبانزد است به عالم وفای مادر عباس

به راه حق بگذشت از تمام هستی خویش
سزد که جان کنم هردم، فدای مادر عباس

روان زدیده‌ی دشمن سرشک غصه شده
کنار خاک بقیع از نوای مادر عباس

به گوش رهگذران مدینه مانده هنوز
ز هجر روی پسرها صدای مادر عباس

مگو خمیده چرا شد به ملک دار فنا
ز غصه قامت سرو رسای مادر عباس

نبوده یک نفر حتی ز چار فرزندش
شود به موسم پیری عصای مادر عباس

ز ابر دیده‌ی دل‌ها روا بوَد که ببارد
سرشک غصه دمادم برای مادر عباس

لباس عید تو گشته لباس مرثیه "خاکی"
بزن به سینه که آمد عزای مادر عباس

  • یکشنبه
  • 22
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 22:01
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

رباعی به احترام مادر سقای کربلا * مرتضی محمودپور

1414
2

رباعی به احترام مادر سقای کربلا ◾به احترام مادر سقا

به کربلا چو ابوفاضلش علمدار است
ادب به حضرت ام‌البنین بدهکار است
ادیب کرببلا گشته مادر عباس
علم بدوش مدینه به فاطمه یار است

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • جمعه
  • 24
  • دی
  • 1400
  • ساعت
  • 09:25
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

رباعیات علمدار از زبان حضرت ام‌البنین(س) * مرتضی محمودپور

607
3

رباعیات علمدار از زبان حضرت ام‌البنین(س) ◾رباعیات
◾به بهانه‌ی وفات خانم ام‌البنین(س)

کجایی جون جونم جون جونم
گل یاس کبود و لاله گونم
شنیدم دستهایت را بریدن
برایت تا قیامت روضه خونم

به قربون تو و دست جدایت
به قربون تو و فرق دوتایت
خریدی آبرویم پیش زهرا
تموم هستیم مادر فدایت

اگر بر مادرت نوردوعینی
بلاگردون شاه عالمینی
تموم افتخارم اینکه مادر
غلام حلقه در گوش حسینی

  • شنبه
  • 25
  • دی
  • 1400
  • ساعت
  • 22:04
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

ام البنین س -(آهای رفیقِ دردم، آهای صدای خسته امشب میونِ روضه، اگه دلت شکسته) * هستی محرابی

389

ام البنین س -(آهای رفیقِ دردم، آهای صدای خسته امشب میونِ روضه، اگه دلت شکسته) #السلام_علیک_یا_ام_البنین_س
#سبک_نوشته_عامیانه

آهای رفیقِ دردم، آهای صدای خسته
امشب میونِ روضه، اگه دلت شکسته

سر و بزار رو زانوت، آروم آروم صداش کن
یه گوشه ای تو مجلس، با زینبش نشسته

بهش بگو بی بی جون، تو رو به جونِ عباس
همون که باشه اسمش، کلیدِ قفلِ بسته

اونی که جونِ او بر، حسینِ زهرا بنده
خوب و بدا رو با هم، یه جایی می پسنده

اگه دلت اسیره، از این زمونه سیره
یکی و میشناسم که، دستِ تو رو میگیره

دلِ خودش که خونه، دردِ تو رو میدونه
هر شب برات تو روضه، ام یُجیب میخونه

بانوی ما اگر چه مضطر و دل غمینه
دامانِ او وسیعه، چون که امّ البنینه

نامِ قشنگِ عباس، بابُ الحوائجِ ماس
یه مادرش گلِ عشق، یه مادرش گلِ یاس!

#هستی_محرابی

  • سه شنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1401
  • ساعت
  • 17:10
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه سینه زنی وفات حضرت ام‌البنین(س)ملودی و سبک جدید سراینده شعر * مرتضی محمودپور

632
1

نوحه سینه زنی وفات حضرت ام‌البنین(س)ملودی و سبک جدید سراینده شعر ◾نوحه‌سینه زنی
◾وفات حضرت ام‌البنین(س)

◾بنداول
مادر عباس علمدارم
داغ رقیه بر جگر دارم
بهر حسین فاطمه هرشب
دیده‌ی من ابری و میبارم
بار غمت به سینه دارم
به مثل شمع شب تارم
همین بس است که در زمانه
میان باغ گل چو خارم
واویلا واویلا واویلا واویلا(۲)

◾بنددوم
از دل و جان محب زهرایم
خادمه‌ی زینب کبرایم
در خانه‌ی کوثر پیغمبر
مربی حضرت سقایم
دلم اگر به غم قرینه
عشقم امیرالمومنین
فدایی حسین و زینب
از دل و جان ام‌البنینه
واویلا واویلا واویلا واویلا(۲)

◾بندسوم
شاهد اشک و آه من مدینه
شرمنده‌ام هنوز از سکینه
مادر ششماهه مرا ببخشد
کشته شده ششماهه‌اش ز کینه
مزار و مرقدم خرابه
امید بچه به آبه
به روی دامن همیشه
محسن ششماهه بخوابه
واویلا واویلا واویلا واویلا(۲)

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • سه شنبه
  • 13
  • دی
  • 1401
  • ساعت
  • 10:54
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 حسن کردی

روضه حضرت ام البنین (س) -(روضه ی کربلاست تقدیرش) * حسن کردی

280

روضه حضرت ام البنین  (س) -(روضه ی کربلاست تقدیرش) روضه ی کربلاست تقدیرش
مثل زینب شکسته تصویرش
داغ شرمندگیِ عباس است
علت قد و قامت پیرش
کربلا را ندید، اما ماند
روی قلبش همیشه تأثیر‌ش
داغ عباس ها نه، داغ حسین
کرد با موج غم زمین گیرش
با سکینه همیشه می فرمود:
بگذرد از عمو و تقصیرش
آب می شد رباب را می دید
آتش شرم کرده تبخیرش
از لبِ تشنه ی علی می گفت
اشک هر روز و آه دلگیرش:
حرمله در نبودِ عباسم
با سه شعبه گرفته از شیرش
روزگارش تمام روضه شده
کار او صبح و شام روضه شده
اشک و خون نقش چشم هایش بود
کربلای بقیع جایش بود
گرچه ام البنینِ تنها شد
داغدار غم پسرها شد
گرچه قطع الیمین شد عباسش
روی نیزه نگین شد عباسش
چار فرزند او شدند شهید
نخل او را تبر اگر چه برید
کم نشد از محبتش به حسین
بیشتر شد ارادتش به حسین
همه فکرش حسین بود حسین
فکر و ذکرش حسین بود حسین

  • شنبه
  • 1
  • بهمن
  • 1401
  • ساعت
  • 09:13
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب

زمینه مناجاتی حضرت ام البنین سلام الله علیها -(ای همسر علی ماه رو زمین) * مجید آقاجانی

121

زمینه مناجاتی حضرت ام البنین سلام الله علیها -(ای همسر علی ماه رو زمین) ? بند ۱

ای همسر علی ماه رو زمین
جونم فدای تو بی بی ام البنین

بی شک ستاره ایی تو هفت آسمون
این دلهای ما از غمت میشه خون

ای بانو تو دریایی و من کویر
بیچارم میبینی که هستم فقیر
بازم تو بیا دست من رو بگیر

بی بی جان میدونی بهت محتاجم

? بند ۲

روح عالمین بانوی کرم
عمریه که سایته روی سرم

من یه عاشق خوب و خاصتم
از اون کودکی عبد عباستم

دلتنگم دعا کن که مادر برم کربلا
دعامو اجابت بکن این شبا
تو کشتی این دل تویی تا خدا

بی بی جان میدونی بهت محتاجم

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 14:54
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 طاها تحقیقی

زمینه حضرت ام البنین(س) -(دیگه هیچوقت، به من نگین) * طاها تحقیقی

129

زمینه حضرت ام البنین(س) -(دیگه هیچوقت، به من نگین) ?بند اول:

دیگه هیچوقت، به من نگین
فاطمه ی، امّ البنین

دیگه نیست روی
لبم لبخندی
دیگه ندارم
فرزندی

هیچکی تو دنیا
نمونده واسم
دیگه نیست پیشم
عباسم?

دستاشو قطع کردن، تو کربلا
پیکرش لگد مال، شد زیره پا
رأس بریدش رفت، رو نیزه ها

ویلی ویلی ویلی، علیٰ شبلی

?بند دوم:

تنهامو دنیام تاریکه
اما خوشحالم از اینکه

شدن فدای
حسینِ زهرا
قمرهای من
هر چارتا

داغشون اما
سنگین و سخته
پیر شدم تو این
چند وقته

پر زدن و رفتن، از پیش من
شنیدم که شدن، پاره بدن
گفتن موندن رو خاکا، بی کفن

ویلی ویلی ویلی، علیٰ شبلی

  • چهارشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 19:32
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه وفات حضرت ام البنین(س) -(اگه ثمر داشتم - قرص قمر داشتم) * محمد بیابانی

136

زمینه وفات حضرت ام البنین(س) -(اگه ثمر داشتم - قرص قمر داشتم) اگه ثمر داشتم - قرص قمر داشتم
فدا سر حسین اگه چارتا پسر داشتم
همیشه غم داشتم - قامت خم داشتم
شرمندهٔ فاطمه‌ام قربونی کم داشتم
همیشه غم داشتم - قربونی کم داشتم
نگید شبش قمر نداره
ام البنین پسر نداره
فقط بگید عزیز زهرا / مادر نداره
اولادی - و من تحت الخضری
به فدای - ابی عبدالله ۳

وقتی بشیر اومد - زینبِ پیر اومد
هشتاد و چارتا زن و بچهٔ اسیر اومد
قلبمو آزردن - تا مشکو آوردن
فهمیدم از صورتاشون خیلی کتک خوردن
قلبمو آزردن - دیدم کتک خوردن
دیدم قدش خمیده زینب
نمی‌دونم چی دیده زینب
میگن که زیر دست و پا بود / امید زینب
کاشکی زیر - شمشیرا بودم
من به جای - ابی عبدالله
به فدای - ابی عبدالله ۲
اولادی - و من تحت الخضری
به فدای - ابی عبدالله ۳

خونه خراب میشم - بدجوری آب میشم
وقتی که روبرو با چشمای رباب میشم
با اینکه غم داره - به روم نمیاره
تقصیر عباس منه نداره شیرخواره
یه دنیا غم داره - نداره شیرخواره
سکینه گفت عمو که جون داد
خجالتش نرفته از یاد
هر جا می دید من و رباب رو / از نی می افتاد
روز و شب - می‌خونم از داغِ
کربلای - ابی عبدالله ۳
اولادی - و من تحت الخضری
به فدای - ابی عبدالله ۳

  • پنج شنبه
  • 4
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 13:51
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

واحد وفات خانم ام البنین(س) -(كى مادر شرر زد؟ / چشاتو نظر زد؟ ) * رضا تاجیک

140

واحد وفات خانم ام البنین(س) -(كى مادر شرر زد؟ / چشاتو نظر زد؟ ) كى مادر شرر زد؟ / چشاتو نظر زد؟
كى بود كه به چشمات - بميرم برات
يه تير سه پر زد؟ - بميرم برات
دلو بى قرار كرد / چشاتو شكار كرد
بگو كه عمودش - بميرم برات
با ابروت چيكار كرد؟ - بميرم برات
از موقعى كه
رفتى بقيع با اشک چشم من شريكه
سرو رشيد من چرا قبرت كوچيكه؟
آه و واويلا
خونه خرابم
دلسوخته ى روضه ى تير و مشک آبم
مثل تو من شرمنده ى روى ربابم
خونه خرابم
اى واى من اى واى من
اى تشنه لب سقاى من ۲

تو رفتى عزا شد / قيامت به پا شد
پاى شمر و خولى - امون از دلم
توى خيمه وا شد - امون از دلم
راه چاره گم شد / يه گهواره گم شد
يه دستى كشيد و ... - امون از دلم
يه گوشواره گم شد - امون از دلم
خوشحال مى بردن
از پاى دختر بچه ها خلخال مى بردن
كهنه پيراهن از تن پامال مى بردن
خوشحال مى بردن
زيور مى بردن
توو خورجيناشون تا به كوفه سر مى بردن
رو نيزه ها سر على اکبر مى بردن
زيور مى بردن
اى واى من اى واى من
اى تشنه لب سقاى من ۲

  • جمعه
  • 26
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 00:39
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه وفات حضرت ام البنین(س) -(میگن که دستاتو بریدن) * هاشم محمدی آرا

142

زمینه وفات حضرت ام البنین(س) -(میگن که دستاتو بریدن) میگن که دستاتو بریدن
یا اینکه فرقتو دریدن
گلامو از رو شاخه چیدن - باورم نمیشه
اونا که اهل کینه هستن
همونا که حرمت شکستن
دستای زینبم رو بستن - باورم نمیشه
باورم نمیشه / توو علقمه غوغا شد
باورم نمیشه / قد حسینم تا شد
باورم نمیشه / که زینبم تنها شد ۲
با‌ گریه و با غصه همنشینم
"از این به بعد من اُمّ بی بَنینم" ۲
من اُمّ بی بَنینم ...

میگن رقیه رفت اسارت
به زینبم شده جسارت
گهواره رو بردن به غارت - باورم نمیشه
میگن سرا به نیزه ها شد
قیامتی توو کربلا شد
سر حسین من جدا شد - باورم نمیشه
باورم نمیشه / زینب شده آواره
باورم نمیشه / که پیر شده یکباره
باورم نمیشه / خیالشم دشواره ۲
ام الادب من مادر حزینم
"از این به بعد من اُمّ بی بَنینم" ۲
من اُمّ بی بَنینم ...

میگن که خیمه شو سوزوندن
رو خاکا بچه شو کشوندن
پیاده حتی میدووندن - باورم نمیشه
میگن تا رفتی سمت گودال
دیدی تنی که شد لگدمال
شبیه زهرا رفتی از حال - باورم نمیشه
باورم نمیشه / اینا چقد نامردن
باورم نمیشه / چقد تو رو آزردن
باورم نمیشه / بی احترامت کردن ۲
من مونس امیر مومنینم
"از این به بعد من اُمّ بی بَنینم" ۲
من اُمّ بی بَنینم ...

  • جمعه
  • 26
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 00:41
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 احسان  نرگسی رضاپور

زمینه وفات حضرت ام البنین(س) -(تویی ام الادب - یاور حیدری ) * احسان نرگسی رضاپور

219

زمینه وفات حضرت ام البنین(س) -(تویی ام الادب - یاور حیدری ) تویی ام الادب - یاور حیدری
بانوی با وقار- فوق هر باوری
تویی آیینه ی - عشق و لطف و صفا
تویی تو مادر - ساقی کربلا
چی بگم از مقامت / مادر اباالفضل
سایه ی تو تا ابد / رو سر اباالفضل
نبودی غرق خون شد / پیکر اباالفضل
ام البنین مادر اباالفضل اباالفضل ۳

راه تو تا ابد - راه عشق و جنون
ای که پای غمت - گریه کرد آسمون
جاریه اشک تو - قلب تو غرق آه
روضه می خونی از - گودی قتلگاه
روضه می خونی از اون / چشای پر از تیر
همین که پاره شد مشک / عمو شد زمین گیر
امون از این غصه و / غربت گلوگیر
ابوفاضل/ اباالفضل اباالفضل اباالفضل ۳

  • جمعه
  • 26
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 00:42
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه‌ی سینه زنی وفات حضرت ام‌البنین(س) * مرتضی محمودپور

510

نوحه‌ی سینه زنی وفات حضرت ام‌البنین(س) ◾نوحه سینه زنی
◾وفات حضرت ام‌البنین(س)

◾بنداول
مادر عباس علمدارم
داغ غمش به سینه‌ام دارم
شنیده‌ام به کربلا مادر
شدی چو شمعی به شب تارم
علم بدوش حضرت ارباب
در شب تیره شده‌ای مهتاب
توان و طاقت ز کفت رفته
شنیده‌ای ز کودکان آب آب
باب الحوائج یا ابوفاضل(۳)

◾بنددوم
من خانه دار خانه‌ی حیدر
به شاه لافتی شدم همسر
کنیز بچه‌های زهرایم
خادمه‌ام خادمه‌ی کوثر
ادیب دشت کربلایم من
چو نی همیشه در نوایم من
گریه کن حسین و عباسم
بین بقیع صاحب عزایم من
باب الحوائج یا ابوفاضل(۳)

◾بندسوم
اگر نبوده‌ام به کرببلا
اگر نبوده‌ام در خیمه‌ها
اگر نبوده همره زینبم
ولی قرین گشته به درد و بلا
غمم غم حسین بی مادر
غصه‌ی من داغ علی اکبر
اشک روان من شد هر شب
بهر رباب و شیرخوار اصغر
باب الحوائج یا ابوفاضل(۳)

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • دوشنبه
  • 4
  • دی
  • 1402
  • ساعت
  • 08:30
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

وفات ام البنین س -(مادر اگر در کربلا نبودی یک لحظه هم ز ما جدا نبودی) * هستی محرابی

321

وفات ام البنین  س -(مادر اگر در کربلا نبودی یک لحظه هم ز ما جدا نبودی) #زبانحال_حضرت_زینب_س
#با_حضرت_ام البنین_س

مادر اگر در کربلا نبودی
یک لحظه هم ز ما جدا نبودی

مادرِ آب و ساقی و باده‌ای
چار پسر کرب و بلا داده‌ای

کرب و بلا روضه ی هجرانِ توست
غربتِ اشکِ تو وُ چشمانِ توست

بغضِ تو در حنجره ی کربلاست
اشکِ تو از غربتِ راسِ جداست

تا که بشیر آمده از کربلا
سوی مدینه ز غمت آشنا

داد خبر از شهِ گلگون کفن
گفت چنین ز اشک و آه این سخن

به کربلا تیر به دیده زدند
عمود بر فرقِ دریده زدند

حمله به عباسِ تو آورده‌اند
علَم میانِ خاک و خون برده اند

به روی نی گر چه ز سرها سر است
یاد لبِ لعلِ علی اصغر است

#هستی_محرابی
#سه_شنبه_۵_دی_۱۴۰۲

  • سه شنبه
  • 5
  • دی
  • 1402
  • ساعت
  • 18:24
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد