وفات حضرت زینب کبری (س)

مرتب سازی براساس
 امیر عباسی

نوحه شهادت حضرت زینب سلام الله علیها -(ای حامی مکتب مدد،ای یاورِ مذهب مدد) * امیر عباسی

878
1

نوحه شهادت حضرت زینب سلام الله علیها -(ای حامی مکتب مدد،ای یاورِ مذهب مدد) ای حامی مکتب مدد،ای یاورِ مذهب مدد
زینب مدد یا زینب مدد...

در نیمهٔ ماهِ رجب،جانت رسید از غم به لب
به یاد غمهای کربلا،سرهای رفته به نیزه ها
به یاد آن لحظه ای که شد،سرِ حسین از قفا جدا
زینب مدد یا زینب مدد...
ای حامی مکتب مدد،ای یاورِ مذهب مدد
زینب مدد یا زینب مدد...

در نیمهٔ ماه رجب،جانت رسید از غم به لب
به یاد آن جسم غرقِ خون،به یادِ شاهِ شَیبُ الخضیب
آنکه میان تیر و سِنان،افتاده در خاک و خون غریب
زینب مدد یا زینب مدد...
ای حامی مکتب مدد،ای یاورِ مذهب مدد
زینب مدد یا زینب مدد...

در نیمهٔ ماه رجب،جانت رسید از غم به لب
به یاد آن دم که از ستم،دیدی به جانت نشانه ها
به یادِ آن لحظه ای که زد،دشم

  • دوشنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 13:32
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 امیرحسین سلطانی

دو بند سبک واحد سنگین وفات شهادت گونه ی حضرت زینب سلام الله علیها -(پیرهن خونیتو میبوسم) * امیرحسین سلطانی

667

دو بند سبک واحد سنگین وفات شهادت گونه ی حضرت زینب سلام الله علیها -(پیرهن خونیتو میبوسم) بند اول

پیرهن خونیتو میبوسم
آخه برام محترمه
میبوسم و بومیکشم چون
یادآوره درد و غمه

غمی که یکسال و نیمه
قلبم و آتیش میزنه
غمی که یکسال و نیمه
همیشه همراهه منه

غم وداع آخرت
زده آتیش به خواهرت
یادم نمیره که زدم
بوسه به جای مادرت
خودم به زیر حنجرت۲

حالا که توی بسترم،شکسته قلب مضطرم
این لحظه های آخرم،بیا عزیز برادرم

عزیز برادرم حسین...

بند دوم

به یاد پیکرت میسوزه
هنوز تمومِ پیکرم
به یاد رگهای بریدت
آتیش گرفته حنجرم

با لب تشنه کشتنت
تو رو میونه نهر آب
سوال هل من ناصرت
تو کربلا موند بی جواب

بریدن از قفا سرت
زدن رو نیزه ها سرت
طعمه ی گرگا شده بود
پیکر ناز و اطهرت
جلو چشای دخترت۲

هنوز نمیشه ب

  • دوشنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 15:56
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

زمینه حضرت زینب سلام الله علیها به سبک(یادگار کربلایم) -(پرچمدار کربلایم زینبم من زینبم من) * امیرحسین سلطانی

1239

زمینه حضرت زینب سلام الله علیها به سبک(یادگار کربلایم) -(پرچمدار کربلایم زینبم من زینبم من) بند اول

پرچمدار کربلایم زینبم من زینبم من
همنوا با نی نوایم زینبم من زینبم من

گرچه اسیر دست ظلمم اسیر من تمومه عالم
صابره ی دشت بلایم و ناخدای کشتیه غم

بنت/امیر نشاتینم
اخت/خون خدا حسینم
ام/الشهید عالمینم

من زینبم گل امیرالمومنین
شاگرد فاطمه بر اولیا نگین

(زینب یا زینبا)

بند دوم

محو صبرم صبر ایوب زینبم من زینبم من
اناالغالب غیر مغلوب زینبم من زینبم من

وجه خدای ذوالجلالم شور و شعور کربلایم
پایه گذار نهضت عشق تو کوفه و شام بلایم

بردم/پرچم حق رو بالا
خوندم/خطابه های غرا
دیدم/کرب و بلا رو زیبا

من زینبم گل امیرالمومنین
شاگرد فاطمه بر اولیا نگین

(زینب یا زینبا)

بند سوم

در نجابت مادری ام

  • دوشنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 16:00
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

نوحه ابنا زینب (س) زنجیر زنی محرم98 مرحوم ناظم -(ای کوکب اقبال آسمانم) * مجید رجبی

221

نوحه ابنا زینب (س) زنجیر زنی  محرم98 مرحوم ناظم -(ای کوکب اقبال آسمانم) ای کوکب اقبال آسمانم

آورده ام بهرت دو نوجوانم

نما پور بتول

هدیه ام را قبول

از نسل جعفرند و شیرند

رخصت بده بهرت بمیرند

بی کسی ات را می کنم نظاره

غربت تو زند به دل شراره

ای شه کم سپاه

می کشم از دل آه

هستی خواهرت فدایت

آورده ام هدیه برایت

  • شنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:08
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

نوحه زنجیر زنی عاشورا محرم 98 -(از آه دل زینب) * مجید رجبی

10

نوحه زنجیر زنی عاشورا محرم 98 -(از آه دل زینب) بند اول

از آه دل زینب
لرزد دل این صحرا۳
از ناله زینب شد
در کرب و بلا غوغا۳
سالار زینب از زین واژگون شد
ناگهان قتلگه دریای خون شد.
واویلا ۲ آه و واویلا

بند دوم

کند تماشا زینب
به چشم خود در گودال۳
تن عزیز زهرا
شده زکینه پامال۳
سنگ کینه جبین او شکسته
قاتل بر روی سینه اش نشسته
واویلا ۲ آه و واویلا

  • شنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:56
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

نوحه زنجیر زنی محرم 98 ابنا الزینب ع -(ای همسفر زینب) * مجید رجبی

3

نوحه زنجیر زنی محرم 98 ابنا الزینب ع -(ای همسفر زینب) بند اول

ای همسفر زینب
زینب به فدای تو ۳
خواهر دو جگر گوشه
آورده برای تو ۳
از غم غربتت افسرده حالم
رد مکن یا اخا این دو غرالم
یا اخا ۲ حسین مظلوم

بند دوم

از غربت تو آتش
بر جان و دلم افتاد۳
آوای غریبی ات
هرگز نرود از یاد۳
هستی خواهرت فدای راهت
نوجوانان من با دا فدایت
یا اخا ۲ حسین مظلوم

  • شنبه
  • 2
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:14
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر حضرت زینب (س) -(ریزم به پای خون تو اشک مضاف را ) * حسین جعفری

652

متن شعر حضرت زینب (س) -(ریزم به پای خون تو اشک مضاف را ) ریزم به پای خون تو اشک مضاف را
جاری کنم ز دیده خود در صاف را

حلقوم پاره ات جگرم را دریده است
داغ تو ریش کرده دل هر کلاف را

از خیمه تا به تل و ز تل تا به قتله گاه
صد مرتبه دویده ام این دو مصاف را

دعوا سر گرفتن راس از تن تو بود.هرچند که حل نمود سنان اختلاف را

آغشته بود تیزی شمشیرها به شرک
در کوفه گیرم از همه این اعتراف را

حجم که ناتمام شد اما کنم تمام
گرد،وجود مثله تو این طواف را

بر جسم تازیانه خور خویش می خرم
بعد تو زخم خنجر و رد غلاف را

چون میروم به معرض دید غریبه ها
دریاب اشک خواهرت ام العفاف را

باید کنم اضافه به بار مصیبتم
در کوچه ها شنیدن حرف گزاف را

در اوج صبر مانده ام و زجر میکشم

  • پنج شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 09:58
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر و سبک زمینه حضرت زینب س (اسارت) -(سرتو.ازبالانیزه ها سایبون.برای خواهرت) * ابوالفضل آلوئیان

671

متن شعر و سبک زمینه حضرت زینب س (اسارت) -(سرتو.ازبالانیزه ها سایبون.برای خواهرت) سرتو.ازبالانیزه ها
سایبون.برای خواهرت

دیگه نیست.از قل و زنجیرا
رمقی.به پای خواهرت

میون بازار برده ها
میگیره صدای خواهرت

گفتی.تنهام نمیزاری
گفتم.هواموپس داری
اما.گرفتنت از من
حالا.کارم شده زاری

ای وای برادرم(3)حسین
➰➰➰➰➰➰➰➰➰
بند دوم
➰➰➰➰➰➰➰➰➰
عشق تو عمریه با منه
طاقت دوریتو ندارم

روی نیزه اومدی ماهم
ابر غم میشم و میبارم

ببین از میون اسمون
باکی افتاده سرو کارم

بی تو.آتیش گرفت هستم
بی تو.طناب و این دستم
اما.خیال تو راحت
محکم.معجرم مو بستم

ای وای برادرم ای وای

  • سه شنبه
  • 19
  • آذر
  • 1398
  • ساعت
  • 10:56
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

متن شعر رحلت حضرت زینب سلام الله علیها -(دختر زهرای اطهر زینبم) * رضا یعقوبیان

410

متن شعر رحلت حضرت زینب سلام الله علیها -(دختر زهرای اطهر زینبم) دختر زهرای اطهر زینبم
از غم داغ حسین جان بر لبم
دیده‌ام من رنج وداغ و ابتلا
روز عاشورا به دشت کربلا
دیده ام شد اربااربا اکبرش
قد خمیده آمده بابا برش
دیده ام در کربلا قحطی آب
گریه ها و ناله ی طفل رباب
دیده‌ام قنداقه ای را پر ز خون
حنجر اصغر بدیدم غرق خون
دیده ام بی دستی عباس را
پرپر از کینه گلان یاس را
دیده‌ام شمر از کمر خنجر کشید
از حسینم بین مقتل سر برید
دیده ام با دست آن نامردها
پیکرش پامال سم اسب ها
دیده ام من آن شهید سرجدا
در میان موج خون زد دست و پا
دیده ام آتش زدند بر خیمه ها
دیده ام سرها به روی نیزه ها
دیده ام نامردمان جای کمک
می زدند بر آل پیغمبر کتک
بر روی گل جوهر نیلی زدند
غم نصیبان

  • شنبه
  • 17
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 13:58
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

متن شعر و نوحه رحلت حضرت زینب سلام الله علیها -(دوباره ماتم عظما به پا شد ) * رضا یعقوبیان

517

متن شعر و نوحه رحلت حضرت زینب سلام الله علیها -(دوباره ماتم عظما به پا شد ) دوباره ماتم عظما به پا شد
جهان سرتابه پا ماتمسرا شد
بوداین ذکر هرلب زدنیا رفته زینب
مصیبت وا مصیبت(2)

دگر راحت شد ازغم های عالم
رود نزد حسین ،زهرا و خاتم
گل پرپرزغمها برفته نزد بابا
مصیبت وا مصیبت

به جنت ذکر ماتم دارد حیدر
شده گریان اوزهرای اطهر
جهان را غم گرفته حسین ماتم گرفته
مصیبت وا مصیبت

همه عالم شده غمگین امشب
ز سوز و داغ جانکاه تو زینب
گل پژمرده زینب زغم افسرده زینب
مصیبت وا مصیبت

تو دیدی مادر و غصب فدک را
تو دیدی آتش ومیخ وکتک را
بدیدی روی نیلی. بدیدی زخم سیلی
مصیبت ما مصیبت

تودیدی حیدر در خون نشسته
که فرقش را عدو از کین شکسته
تودیدی غربتش را شکسته حرمتش را
مصیبت وا مصیبت

تو دیدی

  • شنبه
  • 17
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 14:01
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

متن شعر و نوحه رحلت حضرت زینب سلام الله علیها -(رفته از دار دنیا نور چشمان زهرا) * رضا یعقوبیان

461

متن شعر و نوحه رحلت حضرت زینب سلام الله علیها -(رفته از دار دنیا         نور چشمان زهرا) رفته از دار دنیا نور چشمان زهرا
زینب، ام المصائب. گل بستان طاها
آجرک الله زهرا زهرا
تسلیت مولا مولا مولا

درعزا گشته عالم. شیعه بگرفته ماتم
دل بسوزدزداغش. وامصیبت ازاین غم
آجرک الله زهرا زهرا
تسلیت مولا مولا مولا

زینب ام الشهیداست
رنج وهجران کشیده است
کربلا جسم درخون
سرروی نیزه دیده است
آجرک الله زهرا زهرا
تسلیت مولا مولا مولا

دیده اوشمر ملعون خنجر ازکین کشیده
سر پاک حسینش. ازقفاشد بریده
آجرک الله زهرا زهرا
تسلیت مولا مولا مولا

دیده درقلزم خون جان اودست وپازد
بین مقتل حسینش. مادرش راصدازد
آجرک الله زهرا زهرا
تسلیت مولا مولا مولا

دیده زینب به روی. نیزه راس بریده
نقش خاک زمین دید جسم درخون ت

  • شنبه
  • 17
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 14:02
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

زبانحال رحلت حضرت زینب سلام الله علیها -(زینب دگر راحت شده ز غمها ) * رضا یعقوبیان

451

زبانحال رحلت حضرت زینب سلام الله علیها -(زینب دگر راحت شده ز غمها ) زینب دگر راحت شده ز غمها
واویلا واویلا
از این جهان رفته به سوی زهرا
واویلا واویلا

دردم آخر یاد کربلا بود
واویلا واویلا
یاد حسین شهید سر جدا بود
واویلا واویلا

ماه علی زینب بگشته خاموش
واویلا واویلا
پیراهن حسین او در آغوش
واویلا واویلا

در کربلا گلهای چیده دیده
واویلا واویلا
در موج خون نور دو دیده، دیده
واویلا واویلا

دیده علی گردیده اربا اربا
واویلا واویلا
آمد کنارش قد خمیده بابا
واویلا واویلا

او دیده تشنه کودک رباب است
واویلا واویلا
با تیر کینه اصغرش بخواب است
واویلا واویلا

زینب غریبی اش نموده احساس
واویلا واویلا
وقتی که شد جدا دو دست عباس
واویلا واویلا

دستان عباسش زتن جدا شد
واویلا واویل

  • شنبه
  • 17
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 14:06
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

دم غروب/به زیر آفتابم و یاد تن توام حسین * محمود اسدی

508
0

دم غروب/به زیر آفتابم و یاد تن توام حسین به زیر آفتابم و یاد تن توام حسین
پیرهنتو گرفتمو به سینه می زنم حسین

ایندم آخری ببین که بی پر و بالم حسین
حق بده دق کنم آخه به یاد گودالم حسین

دم غروب کربلا یادم نمی ره چی دیدم
چیا دیدم چی کشیدم از خیمه تا تل دویدم

دیدم خودم از روی تل به سمت تو می دویدن
تو دست و پا می زدی و تو رو ،رو خاک می کشیدن

یه عدّه گرگ دور و بر پیکر تو صف می زدن
رقیه ناله می زدو حرمله ها کف می زدن

یه کوچه ای وا کردنو تو رو به قصد کشت زدن
نانجیبا رفتن جلو با نیزه ای از پشت زدن

کوچه گودال شد تموم شروع می شد کوچه ی شام
ناموستو دیدن حسین میون مجلس حرام
********
شائق
اللّهم عجّل لولیک الفرج

  • دوشنبه
  • 19
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 03:03
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

زمزمه/بیا به بالینم این لحظه ی آخر * محمود اسدی

656
5

زمزمه/بیا به بالینم این لحظه ی آخر بیا به بالینم این لحظه ی آخر
ز پا فتادم من ای یوسف بی سر
پیرهنت امروز باشد در آغوشم
آثار کعب نی باشد روی دوشم
سالار زینب ای حسین مظلومم

در آفتابم من یاد تنت هستم
به یاد اون دست و پا زدنت هستم
صحنه ی گودالت نمیره از یادم
که با لگد اون روز رو جسمت افتادم
سالار زینب ای حسین مظلومم

برات بگم چی جور روزم شده چون شب
ای مظهر غیرت جونم رسید بر لب
بین یه عده مست تو بزم نامحرم
منو نشون دادن مُردم از این ماتم
سالار زینب ای حسین مظلومم
*******
شائق
اللّهم عجّل لولیک الفرج

  • دوشنبه
  • 19
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 03:09
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

به مناسبت وفات جانگداز حضرت زینب(س) * مرتضی محمودپور

569
2

به مناسبت وفات جانگداز حضرت زینب(س) ◾زبانحال حضرت زینب(س)
◾به بهانه‌ی وفات جانسوز آن بزرگوار

دلواپسم از ظهر عاشورا حسین جان
دلواپسم از خشکی لبها حسین جان
دلواپس این کودکان با حجابم
دلواپس این نیزه و سرها حسین جان

من مضطرب از اشک چشمان ربابم
من مضطرب از این فرات و قحط آبم
دلشوره دارم بهر عباس علمدار
من مضطرب از کودک در پیچ و تابم

وقت نماز خود به بابا اقتدا کن
بر ساربان انگشترت را خود عطا کن
فکر تو و انگشتر و انگشت هستم
ای ساربان انگشت آقا را رها کن

از بهر انگشتر تو انگشتی بریدی
از غارت انگشترش خیر ندیدی
زهرا تماشا میکند در بین گودال
لعن ملائک را به جان خود خریدی

ای ساربان بیحیا برگرد برگرد
از سرزمین کربلا برگرد برگرد
چشمان ز

  • دوشنبه
  • 19
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 23:51
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

متن شعر روضه حضرت زینب سلام الله علیها -(باصورت افتادی رخت رنگین کمان شد) * محمد حبیب زاده

561

متن شعر روضه حضرت زینب سلام الله علیها -(باصورت افتادی رخت رنگین کمان شد) باصورت افتادی رخت رنگین کمان شد
گریان زخم صورت تو آسمان شد

وقتی زمین خوردی کنار جسم بی سر
خنده نصیب خولی و شمر و سنان شد

از سر گذشتی در پی انگشتری تو
خنده زنان گفتند سهم ساربان شد

حالا تو بودی و تن بی سر بمیرم
روی سرت پاهای قاتل سایه بان شد

وقتی تو را با تازیانه دور کردند
سنگ ستم روی سرت بوسه زنان شد

بزم شراب اشقیا رفتی و دیدی
سهم لب چاک حسینت خیزران شد

بر لب زدی تا پاره شد لبهای خشکت
هر شب زدی تا پاره شد لبهای خشکت...

  • سه شنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 10:03
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

نذر وفات مظلومانۂ جبلُ الصبر حضرت زینب کبری سلام الله علیها -(دلشوره داشتی و برادر نداشتی) * مرضیه عاطفی

500

نذر وفات مظلومانۂ جبلُ الصبر حضرت زینب کبری سلام الله علیها -(دلشوره داشتی و برادر نداشتی) دلشوره داشتی و برادر نداشتی
بعد از حسین(ع) سایۂ بر سر نداشتی

داغت عظیم بود و دل کوه را شکست
صبرت جمیل بود و برابر نداشتی

در کربلا، بلا به سرت آمد آنچنان
جز تیر و نیزه خاطره دیگر نداشتی

گفتی میانِ گریه که ای شمرِ(لع) بی حیا
در قتلگاه...کاش که خنجر نداشتی

می سوختی از اینکه؛ از آن دستِ بی عقیق
وقتِ وداع؛ بوسه چرا برنداشتی

میسوخت خیمه ها و به کوریِ چشم بد
جلباب بود! اگر چه که معجر نداشتی

دور و برَت نگاهِ علی اکبری نبود
عباس ِ غیرتی و دلاور نداشتی

مرهم نداشت داغِ دلت! بغض کردی و...
غم داشتی؛ نوازش ِ مادر نداشتی

جانت به لب رسید! که دنیایِ بیوفا
ماندن نداشت! چونکه برادر نداشتی!

  • سه شنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 10:16
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

متن شعر حضرت زینب(س) -(لحظه ی احتضار زینب شد ) * حسین رئوفی

606

متن شعر حضرت زینب(س) -(لحظه ی احتضار زینب شد ) لحظه ی احتضار زینب شد
ناله و گریه کار زینب شد

هر نفس یاحسین گفت از دل
کربلا سوگوار زینب شد

زینب آنروز داد جان که حسین
لاله گون ، داغدار زینب شد

تشنه ای بود و یک جهان دشنه
قتلگه نیزه زار زینب شد

چکمه ی نیزه دارها بشکست
سینه و شرمسار زینب شد

بدنی پاره پاره در گودال
همه دار و ندار زینب شد

خیمه ها سوخت وای طفلی سوخت
کربلا شام تار زینب شد

نه علی اکبر و نه قاسم بود
علقمه بی قرار زینب شد

سر نیزه سری چهل منزل
منظر و سایه سار زینب شد

ز سر بام پیره زن با یک
خنده آتش بیار زینب شد

با «رئوفی» گریست این خانه
لحظه ی احتضار زینب شد

  • چهارشنبه
  • 21
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 11:54
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر شهادت حضرت زینب (س) -(ای برادر جان دلم شد بی قرارت) * حسنعلی بالایی

520

متن شعر شهادت حضرت زینب (س) -(ای برادر جان دلم شد بی قرارت) ای برادر جان دلم شد بی قرارت
بر لبم جان مانده ام چشم انتظارت

لحضه جان دادن است و در کنارم
ای برادر جان تو را گر چه ندارم
یادگاری از تو پیراهن که دارم
جان به شوق دیدن تو میسپارم

تاشوم در ملک عقبی همجوارت
بر لبم جان مانده ام چشم انتظارت

میدهد پیراهنت عطر تنت را
میشود در ذهنم عاشورا هویدا
بعد عاشورا نیفتادم من از پا
چون که بودم مست عشق تو سراپا

قسمتم شد بعدِ عاشورا اسارت
بر لبم جان مانده ام چشم انتظارت

ای برادر ای تمام اذ و جاهم
مانده این لحضه به راه تو نگاهم
من جنان رفتن بدونه تو نخواهم
لحضه ای پیشم بیا دیده به راهم

شادم از اینکه شده عمرم نثارت
بر لبم جان مانده ام چشم انتظارت

بعدِ عاشورا

  • پنج شنبه
  • 22
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 11:09
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

ایام شهادت حضرت زینب سلام الله علیها -(نثار روح چنان کوه عمه ی سادات) * مهدی رحیمی زمستان

1023

ایام شهادت حضرت زینب سلام الله علیها -(نثار روح چنان کوه عمه ی سادات) نثار روح چنان کوه عمه ی سادات
در ابتدای غزل فاتحه مع الصلوات

برای اینکه شود جاودانه در تاریخ
گذاشت در وسط کربلا دو تا مرآت

یکی به اسم حسین و یکی به اسم خودش
یکی به آن دگری خیره،این به آن شد مات

کشید دست ز عشقش ولی مگر که کشید؛
برای ثانیه ای دست از خدا؟ هیهات

کسی که زینت باباست، شام را یکسر؛
برای خاطر او کرده اند تزئینات

همان که دیده به گودال رفته دین خدا:
نماز و روزه و حج و جهاد و خمس و زکات

همان که کرب و بلا را قشنگ دیده،دلش؛
چه قدر سوخته از تشنگی رود فرات

چه قدر در همه جا کرده اقتدا به حسین
چه قدر بسته به واقع صلات را به صلات

مصیبتش شود اعظم کسی که یک ساعت
شود معطل دروازه های بی ساعا

  • شنبه
  • 24
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 22:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

نوحه/بنگر میان بسترم ای حسین جانم * محمود اسدی

576

نوحه/بنگر میان بسترم ای حسین جانم بنگر میان بسترم ای حسین جانم
شد لحظه های آخرم ای حسین جانم
جانم حسین جانم حسین ای حسین جانم

پیراهنت را یا اخا گیرم درآغوش
صدای غربتت هنوز می رسد بر گوش
جانم حسین جانم حسین ای حسین جانم

آید به گوش من هنوز ناله های تو
از تشنگی جوهر نبود در صدای تو
جانم حسین جانم حسین ای حسین جانم

یادم نمی رود حسین که چها دیدم
بی سر شدی و بعد تو من چه کشیدم
جانم حسین جانم حسین ای حسین جانم

دیدم که مرکب برتن تو قدم می زد
دیدم که ترکیب تنت را به هم می زد
جانم حسین جانم حسین ای حسین جانم

ما هر دو پاشیده شدیم ای گل بی خار
تو بین گودی و زینب در کوی و بازار
جانم حسین جانم حسین ای حسین جانم
*********
شائق
اللّهم عج

  • جمعه
  • 1
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 04:33
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب

شهادت حضرت زینب(س) -( بانوی عشق ، صبر و حیا وامدار توست) * کمیل کاشانی

370

شهادت حضرت زینب(س) -( بانوی عشق ، صبر و حیا وامدار توست) بانوی عشق ، صبر و حیا وامدار توست
باغ بهشت ، زنده به بوی بهار توست

زین ابی و زهره ی زهرای اطهری
منظومه ی زمین و زمان در مدار توست

معلوم شد ز خنده ی روز ولادتت
عشق حسین فاطمه دار و ندار توست

«ترویج دین به خون گلوی حسین شد»
تکمیل دین به گیسوی آشفته کار توست

فریاد تو تداعی شمشیر حیدر است
در شام و کوفه خاطره ی اقتدار توست

فتوای عشق بود که پیشانی ات شکست
در پیش دوست این سند افتخار توست

یک نصف روز باغ تو پژمرد از عطش
هر لاله جلوه ای ز دل داغدار توست

پر میکشید روح تو و همسرت شنید
نام حسین لحظه ی آخر شعار توست

در مدح تو کلام کمیل است نارسا
ناقابل است شعر من اما نثار توست

  • چهارشنبه
  • 1
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 01:29
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

حضرت زینب(س)، وفات -(آن بانویی که داشت نورش جلوۀ رب...) * محمد جواد شیرازی

912
1

حضرت زینب(س)، وفات -(آن بانویی که داشت نورش جلوۀ رب...) آن بانویی که داشت نورش جلوه ی رب
آن بانویی که بود نامش زینتِ أب
آن بانویی که جلوه بخشیده به مکتب
در بستری بی سایه بان می سوخت در تب
ای روزگار پست، بد کردی به زینب

با صبرِ زهرایی حماسه آفریده
یک زن چگونه این همه غربت چشیده؟!
بی بی چه زجری بین نامحرم کشیده
در ازدحام دشمنانش شد معذب
ای روزگار پست، بد کردی به زینب

آن قدر بر دستش، نشانِ ریسمان دید
آن قدر داغ و روضه های بی کران دید
آن قدر در جسم عزیزانش، سنان دید
بر کعبه ی داغ و رزایا شد ملقب
ای روزگار پست، بد کردی به زینب

ای وای از داغِ چهل منزل اسیری
در شام، شرمنده شدن با سر به زیری
آیا شده با آستینت رو بگیری؟!
در شام و کوفه قامت او شد مورّب
ای روزگار پست، بد کردی به زینب

بزم شراب و زینب و چشمان پرخون
بودند آن جا کاش زیر چرخ گردون
یا زینبیون یا سپاه فاطمیون
بودند آن جا کاش یارانی مقرب
ای روزگار پست، بد کردی به زینب

دارد بساط گریه بر ارباب هر روز
یک سال و نیم آشفته و بی تاب هر روز
هم ناله می شد با رباب و آب هر روز
یاد حسینش، تشنه خوابیده است هر شب
ای روزگار پست، بد کردی به زینب

می دید در گودال غرق خون، تنش را
می دید با چشمان تر، جان کندنش را
می دید، دشمن می کِشد پیراهنش را
می دید جسمش می رود در زیر مرکب
ای روزگار پست، بد کردی به زینب

یاد حسین تشنه اش، وقت اجل کرد
یاد نظاره کردنش از روی تل کرد
پیراهن خونی دلبر را بغل کرد
جانش رسید از داغِ آن لب تشنه، بر لب
ای روزگار پست، بد کردی به زینب

  • شنبه
  • 9
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 14:03
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

حضرت زینب(س)، مصائب -(در چشم هایش رنج محنت بار می دیدند...) * اسماعیل شبرنگ

479

حضرت زینب(س)، مصائب -(در چشم هایش رنج محنت بار می دیدند...) در چشم هایش رنج محنت بار می دیدند
جای گلایه گریه ی بسیار می دیدند

زینب همان بانو که وقتی خطبه را می خواند
او را به شکل حیدر کرّار می دیدند

زینب همان دختر که بود آئینه ی مادر
بنت علی را فاطمی رفتار می دیدند

در اوج ماتم بر لبش الّا جمیلا داشت
هر لحظه او را فاتح پیکار می دیدند

از تلّ دوید و گوشه ی مقتل زمین افتاد
اغیار او را روضه خوان یار می دیدند

اما پس از گودال ، بعد از عصر عاشورا
درمان درد خلق را بیمار می دیدند

مردم به حالش گریه می کردند ، وقتی که
او را میان کوچه و بازار می دیدند

لعنت به شمر و حرمله ، لعنت به خولی
از طعنه هاشان اهل بیت آزار می دیدند

از کربلا تا به مدینه هر چه می رفتند
یک غصّه را گویی هزاران بار می دیدند

در حسرت دیدار با خورشید بی تکرار
شب تا سحر این ماه را بیدار می دیدند

با گریه طوری روضه می خواند از غم گودال
اهل مدینه صحنه را انگار می دیدند

جای تعجّب داشت یک تن زنده برگردد
غم های حضرت را اگر حضّار می دیدند

صبر از نفس افتاد ، مات صبر زینب بود
باران اسیر دیده ی پُر ابر زینب بود

  • شنبه
  • 9
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 14:18
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مصائب حضرت زینب(س) -(پس ازحسین، جهان بر سرش خراب شده...) * نفیسه سادات موسوی

459

مصائب حضرت زینب(س) -(پس ازحسین، جهان بر سرش خراب شده...) پس از حسين ،جهان بر سرش خراب شده
برای حفظ حرم، زينب انتخاب شده

نشاند بوسه به حلق بريده، از آن رو
به خون تشنه لبی، معجرش خضاب شده

كسي كه داغ دو فرزند بر جگر دارد
نشسته سنگ صبورِ دلِ رباب شده

چه رفته بر دل زينب ،كسی نمی‌داند
دمی كه وارد مهمانی شراب شده

اگرچه خطبه خودش خوانده بود اما شهر
پر از صدای رسای ابوتراب شده

هزار مرتبه تا روز آخِرَت، نفرين
به شام و بزم می و كوفه ی خراب-شده

به صبر عمه ي سادات، شيعه مديون است
كه شرح كرب و بلا ،مانده و كتاب شده....

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 14:53
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

حضرت زینب(س)، شهادت -(با لرزش این هق هق آخر...) * رضا قاسمی

395

حضرت زینب(س)، شهادت -(با لرزش این هق هق آخر...) با لرزش این هق هق آخر
تا می‌تکانم نیمه‌جانم را ...
آماده‌ام ای علت باران
بر من بباری آسمانم را

پیراهنم خیس است از اشکم
باید بشویم دست از اشکم
اما هجومِ بغض‌ها دارد
می‌گیرد از دستم توانم را

ای همنشین سال و ماه من !
ای هر کجا پشت و پناه من !
آه ای رفیق نیمه‌راه من !
به قبل، برگردان زمانم را

یک روز، سَرو باغ‌مان بودم
بالای اوج آسمان بودم
از بعدِ تو بی‌باغبان بودم
حالا ببین قدّ کمانم را

ای آیه‌های گریه‌دار من !
از عرش، نازل شو کنار من
اینجا زبانم را نمی‌فهمند
تنها تو می‌فهمی زبانم را

ای مقتلِ مکشوفه؛ ! با جانم
دارم برایت روضه می‌خوانم
وقتی زبانم بند، می‌آید
بشنو صدای استخوانم را

با یادگارت سینه‌زن هستم
من کشته‌ی این پیرهن هستم
ای یوسفم؛ ! یعقوبِ چشمم مُرد
دیگر رها کن امتحانم را

با ابرها با آسمان قهر است
با رود، با آب روان قهر است
مانند من با آب و نان قهر است
هر کس شنیده داستانم را

مثل تو زیر آفتاب داغ
افتاده‌ام در این سراب داغ
یادِ سرِ بر نیزه‌ات هستم
دلتنگ هستم سایبانم را

یک‌سال و نیم از داغ تو مُردم
اندازه‌ی یک عمر، پژمردم
برگی نمانده بر درخت تو
پایان بده دیگر خزانم را

  • جمعه
  • 15
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 16:54
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

واحد شلاقی حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) -(اسوه ی عفت و حیا و حجاب) * الیاس محمدشاهی

2127
2

واحد شلاقی حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) -(اسوه ی  عفت و حیا و حجاب) بند اول

اسوه ی عفت و حیا و حجاب
توی کوفه و شام کردی انقلاب
(کاخه ظلمه عدو نمودی خراب۲)

یازینب ، افضل الذکارم
یازینب ، نوکریته کارم
با اذنه غیرت الله عباس
یازینب،خیلی دوستدارم

کوهه غیرتی،اوج عزتی،با شجاعتی
یازینب
دختره علی،خواهره ولی،ذکره منجلی
یازینب

(یازینب)

بند دوم

خطبه خوانده ای میانه بزم یزید
در کرب و بلا قامتت خمید
(گیسوانت ز داغه حسین سپید۲)

یازینب،ناموس علمدار
یازینب، یادگاره کرار
استاده صبره نوح وایوب
یازینب،لسانت ذوالفقار

حیدری خصال،فاطمی جمال،احمدی جلال
یازینب
الگوی زنان،لطفه بیکران،شوره عاشقان
یازینب

(یازینب)

بند سوم

قبله گاهه حوائجه دو جهان
توی نهضته کربلا قهرمان
(ای عمه جانه صاحب الزمان۲)

رقیه،مادره بکایی
رقیه،دلبره بابایی
۳ساله هستی امابانو
رقیه،ثانیه زهرایی

صاحبه دلم،حل مشکلم،برتوسائلم
رقیه
منبعه کرم،سایه ی سرم،ببرم حرم
رقیه

(یارقیه بی بی جان)

  • شنبه
  • 7
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 21:28
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور حضرت زینب(س) -(دختره حضرت حیدر و فاطمه) * الیاس محمدشاهی

271

شور حضرت زینب(س) -(دختره حضرت حیدر و فاطمه) بند اول

دختره حضرت حیدر و فاطمه
تحت الحفظه یل و ساقیه علقمه
اینچنین وصفه تو کرده زین العباد
عالمه ای که ندیده معلمه

یادگاره علی امیر المومنین
با غم و داغ و غصه شده ای عجین
نهضت کربلا را تو نصرت دادی
سرشکستی برا روضه ی شاهه دین

لطفه بی‌ انتها یازینب
روح عشق وصفا یازینب
ندارم ترسی از قیامت
شافعه نوکرا یازینب

یاعقیلةالعرب یازینب

بند دوم

شاهه کرب و بلا را تو یاور هستی
زن ولی پهلوان و دلاور هستی
گرچه به کوفه وشام اسارت رفتی
خطبه خوانه قیامه برادر هستی

شد رکابت بی بی زانوی علمدار
ای نخه چادرت حبل پروردگار
عمه ی حضرت صاحب الزمان و
مظهره قدرت و جلوه گاهه دادار

ذکره مشکل گشا یازینب
دخته شیره خدا یازینب
شد غلامی ات افتخارم
باب جود و سخا یازینب

یاعقیلةالعرب یازینب

بند سوم

تیزیه نطقه تو مثل ذوالفقاره
از زبانه تو در و گهر می باره
واهمه دارن ازت برای اینکه
هیبتت شبیه حیدره کراره

ترسیده از کلامت ابن مرجانه
میگه تاریخ که این زن یه قهرمانه
کربلا زنده شد با تلاشت بی بی
نامه تو با حسین گشته جاودانه

مرجعه اولیا یازینب
کوهه صبروحیایازینب
آذری می خونم براتون
سن جانیم فدا یازینب

زینب(نوحه ی ماندگاره مرحوم مؤذن زاده)

  • شنبه
  • 7
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 21:38
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

زبانحال حضرت زینب (س) -(خزان شده عمره زینب، زمان ماتم رسیده) * الیاس محمدشاهی

296

زبانحال حضرت زینب (س) -(خزان شده عمره زینب، زمان ماتم رسیده) بند اول

خزان شده عمره زینب، زمان ماتم رسیده
سواره ناقه ی عریان کناره رأس بریده
تا افتادی روی خاکا دستای ماهاروبستن
یه عده پستِ حرومی حرمته مارو شکستن

حسین، وای از غم اِسارت
حسین، رفت چادرم به غارت
حسین، میترسم از جِسارت

توی راهه کوفه و شام(خواهرت آواره3)
آخره مسیره زینب(کوچه و بازاره3)

آه(امان از دله زینب3)

بند دوم

باضربه ی تازیانه کشیده اند نازه طفلان
پاهای دختر سه ساله کجا و خاره مغیلان
صددفعه جون میدادم تامیفتادی ازرونیزه
کُشته به واللهِ من رو غُصه ی چشمای هَرزه

حسین، خواهرتو بزم اَغیار
حسین، بردن منو بین اَنظار
حسین، کجاس داداشم عَلمدار

گرده محملم نامردا(کف زدن3)
زنانه رقاصه دورم(دف زدن3)

آه(امان از دله زینب3)

بند سوم

کوچه ی یهودیان و سنگ وآتیش لب بام
اهالی این محله خیلی دادن مارو دشنام
تو مجلس عیش کافر، برام بدترین عذابه
سرت بینه طشت و دورش پیاله های شرابه

حسین، در پیشِ دخترانت
حسین، خیزران و لبانت
حسین، خون ریزد از دهانت

توی اون شلوغی داداش(شد یه چیزی3)
سکینه رو میخواس یه مردی(به کنیزی3)

آه(امان از دله زینب3)

  • دوشنبه
  • 9
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 18:25
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

زمینه شهادت حضرت زینب(س) -(لحظه های آخرمه ببین غمین و مضطرم) * الیاس محمدشاهی

318

زمینه شهادت حضرت زینب(س) -(لحظه های آخرمه ببین غمین و مضطرم) بند اول

لحظه های آخرمه،ببین غمین و مضطرم
هنوزگریونه صحنه ی،درب ودیوارو مادرم
مادرم و زد به زمین،ثانی باضربه ی لگد
وای از دسته مغیره که،به بابام گفت حرفای بد

آه

ضرب غلاف و مشت و تازیانه
چهل تا نانجیب چه ظالمانه
فاطمه رو زدن چه وحشیانه

آه،(امون2)از دله بی بی زینب

بند دوم

از این زمونه سیر شدم ، دارم میزنم پر و بال
همش جلوی چشممه،دورت کردن تو اون گودال
با ضربه های شمشیرا،پاره پاره شد بدنت
سنان بی حیا و پست،با نیزه زد تو دهنت

آه

شمره پلید رو سینته با خنجر
هی میکشید خنجرشو رو حنجر
اونم به پیشه چشمای یه مادر

وای(امون2)از دل همه زینب

بند سوم

خمیده و خزون شدم ، با یاده قتلگاهه تو
خولی زد توی صورته،خواهره بی پناهه تو
خیلی سخت بوداسارته،توی راهه کوفه و شام
دیگه بزار چیزی نگم ، از اهلبیت و ازدحام

آه

امون از این همه طعنه و آزار
خواهرتو بردن تو کوچه بازار
غروره من شکست تو بزم اغیار

وای(امون2)از دله عمه زینب

بند چهارم

یکسال و نیمه یاحسین،غرغه در سوز و ناله ام
به یاده جون دادنه اون ، دخترک سه ساله ام
یادم نمیره یا اخا ، بغل گرفته بود سرت
لبهاشو رو لباد گذاشت،پهلو شکسته دخترت

آه

میگفت بااشک و سوزو آه و گریه
چیزی نمونده دیگه از رقیه
کشته من رو زجره بنی امیه

وای(امون2)از دله بی بی زینب

  • پنج شنبه
  • 12
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 23:00
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد