وفات حضرت زینب کبری (س)

مرتب سازی براساس

وفات حضرت زینب س -(ای مظهرِ صبر و استقامت زینب) * هستی محرابی

664

وفات حضرت زینب س -(ای مظهرِ صبر و استقامت زینب) #السلام_علیک_یا_زینب_کبری_س

ای مظهرِ صبر و استقامت زینب
ای بانوی اسوه ی شهامت زینب

در کرببلا چه کرده ای، ای بانو
عالم همه مبهوتِ مرامت زینب!

#وفات_حضرت_زینب_س
#تسلیت_باد
#هستی_محرابی

  • دوشنبه
  • 13
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 20:48
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 حسن ثابت جو

شور شهادت حضرت زینب کبری(س) + سبک -(آمدی صبر و قرارم ـ ای حسینم) * حسن ثابت جو

1891
2

شور شهادت حضرت زینب کبری(س) + سبک -(آمدی صبر و قرارم ـ ای حسینم) آمدی صبر و قرارم ـ ای حسینم(۲) ای حسین من
آمدی امشب کنارم ـ ای حسینم(۲) ای حسین من
قرارمون بود بردار
زينب و تنها نذاري
خواهر دل بسته‌ات را
تو سفرت جا نذاري
زينبت و جا گذاشتي
دلم رو تنها گذاشتي
اين همه غم رو نديدي
منو تو غمها گذاشتي
رفتی و زینب اسیر شد
خیمه و غارت ندیدی
بر تن من تازیانه
سنگ و جسارت ندیدی
* * *
من بودم و تازیانه
پای پیاده شبانه
با سر تو روی نیزه
حرف می زدم عاشقانه
اين همه درد و مصيبت
گرچه به جونم خريدم
تو این سفر هر چي گشتم
يه آشنایی من نديدم
امّا یکی آشنا بود
جاش کنار محملا بود
سری که بر نیزه ها بود
چشاش همش سوی ما بود
* * *
تو شهرِ شام اومدم من
زهرِ عدو را چشيدم
چوب و شراب و س

  • سه شنبه
  • 14
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 00:41
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب

وفات حصرت زینب س -(سرگذشتِ کربلا را باید از زینب شنید) * هستی محرابی

861
1

وفات حصرت زینب س -(سرگذشتِ کربلا را باید از زینب شنید) ‍ ‍ #السٌلام_علیک_یا_زینب_کبری(س)

ماجرای کربلا را باید از زینب شنید
از دلِ غمدیده ی آن بانوی مکتب شنید

هر چه گویند این و آن از ماجرای کربلا
باید از زینب اداء حقٌِ این مطلب شنید

از دلِ اهلِ حرم آید خروشِ درد و آه
بیشتر باید ز شمر آن پستِ لامذهب شنید

باز هم بشنو همی بی حرمتی اهلِ بیت (ص)
باید از سجاد هم آن مضطرِ در تب شنید

از سکینه اندر آن صحرای تاریک و خموش
دامنِ آتش گرفته، از سکوتِ شب شنید

رأسِ گلگون پدر بر روی نی چون ماهِ بدر
صوتِ قرآن و دعا را باید از آن لب شنید

نیزه های خون چکان بود و صدای کودکان
باید از آن جسم و آن تازیدنِ مرکب شنید

مجلس و تختِ یزید و کوفیانِ تیره بخت
خطبه های آتشی

  • سه شنبه
  • 14
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 00:52
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)تو بیا بر سرم ای دلبر و دلدار حسین * محمود اسدی

1250
2

(غزل)تو بیا بر سرم ای دلبر و دلدار حسین تو بیا بر سرم ای دلبر و دلدار حسین
شدم آشفته چو گیسوی تو ای یار حسین

پیرهن کهنه ی تو زخم دلم را نو کرد
پیش چشمم،شده غمهای تو تکرار حسین

کی رود از نظرم،منظره ی کرب وبلا
بی حیاتر شد عدو بعد علمدار،حسین

به همان زلف که در پنجه ی قاتل افتاد
خواهرت هست به موی تو گرفتار حسین

نیزه را در بدن زخمی تو می چرخاند
آنکه چرخاند مرا بر سر بازار حسین

سر من زخمی سنگ از در و دیوار شده
مثل مادر،که سرش خورد به دیوار حسین

یاد داری که مرا بزم ضیافت بردند
مانده بودم چکنم در بر انظار حسین

شائق عمری است که سنگ تو به سینه زده است
به امیدی که شود لایق دیدار حسین
********

شائق

  • سه شنبه
  • 14
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 12:28
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)هر دم به آخرین سخنت گریه میکنم * محمود اسدی

1366
3

(غزل)هر دم به آخرین سخنت گریه میکنم شهادت حضرت زینب سلام الله علیها
هردم به آخرین سخنت گریه میکنم
یاد غروب و زخم تنت گریه میکنم

یکدم بیا ببین که فتادم زپا حسین
دائم به غصه ومحنت گریه میکنم

پیراهنت به سینه گرفتم بیا ببین
بر خون روی پیرهنت گریه میکنم

یادم نمی رود که چه دیدم به قتلگاه
با یاد دست و پا زدنت گریه میکنم

در زیر آفتابم و یاد تن توأم
از طرز زیر و رو شدنت گریه میکنم

شد بوریا کفن به تن نعل خورده ات
هر لحظه من،بر آن کفنت گریه میکنم

کی میرود،زخاطر من مجلس شراب
بر چوب دشمن و دهنت گریه میکنم
*******

شائق

  • سه شنبه
  • 14
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 12:31
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)در آسمان دیده شبم پر ستاره است * محمود اسدی

858
3

(غزل)در آسمان دیده شبم پر ستاره است در آسمان دیده شبم پر ستاره است
چشمم به راه مانده و محو نظاره است

یکدم بیا ببین که شدم دیدنی حسین
مانند دخترت سخنم با اشاره است

ای یادگار فاطمه،یکدم بیا ببین
گوشم چو گوش فاطمه،بی گوشواره است

ای قبله ام بیا و ببین رو به قبله ام
ازداغهای تو نفسم در شماره است

یادم نمی رود که تورا بی هوا زدند
زین صحنه آتشی به دل سنگ خاره است

دیدم سرت بریده شد و دست وپا زدی
همچون گلوی تو جگرم پاره پاره است

دیدم به قتلگه به زمین پای میکشی
از این غمت به سینه ی زینب شراره است
******
شائق

  • سه شنبه
  • 14
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 12:32
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

واحد)زینب کبری سلام الله علیها -(بر تن من لباس اسارت) * میثم مومنی نژاد

869

واحد)زینب کبری سلام الله علیها -(بر تن من لباس اسارت) بر تن من لباس اسارت
کو به کو میکنم سوگواری
باور من نگردد برادر
من به محمل تو بر نی سواری
ای برادر
دست من بسته بود ای برادر
بر سر نیزه دیدم سر تو
چشم خود بسته ای تا نبینی
تازیانه خورد خواهر تو
ای برادر
دلغمین از نوای ربابم
زمزمه میکند لایی لایی
کن تکلم تو با دختر خود
شکوه دارد ز درد جدایی
ای برادر

  • دوشنبه
  • 2
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 13:19
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

مصائب زینب کبری سلام الله علیها -(ای کوه صبر ، محمل تو نور طور داشت) * میثم مومنی نژاد

984
1

مصائب زینب کبری سلام الله علیها -(ای کوه صبر ، محمل تو نور طور داشت) ای کوه صبر ، محمل تو نور طور داشت
یعنی خدا به بزم غم تو حضور داشت
بر بال جبرئیل امین بوده ای سوار
در کعبه ای که پرده ز گیسوی حور داشت
ای مادر مصیبت و غم ، مادر تو هم
دیشب عزا کنار ضریح تنور داشت
ای سر شکسته بهر ملاقات تو سری
با پای نیزه پیش نگاهت عبور داشت
با خطبه ات ملائکه خون گریه می کنند
پس شام از چه بود که روز سرور داشت

  • دوشنبه
  • 2
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 13:21
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

مصائب زینب کبری سلام الله -(تویی که از شمیم تو بهشت جان گرفته است) * میثم مومنی نژاد

676

مصائب زینب کبری سلام الله  -(تویی که از شمیم تو بهشت جان گرفته است) تویی که از شمیم تو بهشت جان گرفته است
فدای آن سرت شوم ، که بوی نان گرفته است
چه کرده پنجه ی صبا چو چنگ زد به زلف تو
که شور گیسوی تو دل از آسمان گرفته است
چکید نور از آینه کدام آیه خوانده ای
که سنگهای فتنه جو تو را نشان گرفته است
به نیزه دارها بگو شمرده تر تو را برند
که تازیانه از تن، زنان ، توان گرفته است
به موج هر نگاه خود تو تشنه تر کنی مرا
ببین که شور چشم من چسان زبان گرفته است

  • دوشنبه
  • 2
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 13:23
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 علی اصغر یزدی

غزل حضرت زینب(س) -(برای داغِ حرم او همیشه چون سپر است) * علی اصغر یزدی

911

غزل حضرت زینب(س) -(برای داغِ حرم او همیشه چون سپر است) برای داغِ حرم او همیشه چون سپر است
صبور باشی اگر،درد و غصه بیشتر است
چگونه صبر نموده بر آن مصائب سخت
کسی که مظهر الله و زینت پدر است
به کودکان حرم گفت ؛کوه صبر خدا
مقابل عَلَم ظلم گریه بی اثر است
امام گفت «الَیْکُنَ باالفرار»،سپس
نوشت راوی مقتل حدیث معتبر است
میان معرکه ماندست، چاره چیست بر او
کنار جسم رود یا سری که در سفر است
گرفته صبر رهش را ،وگرنه جان می باخت
عقیله از همه ایتام داغ دیده تر است
چه درسِ صبرِ قشنگی ست کربلای حسین
برای اهل تأمل تجلی ی هنر است
دوباره شعر، مرا در فضای باران برد
صدای صوت اذان ست و موقع سحر است

  • سه شنبه
  • 3
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 12:12
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

حضرت زینب (س) -(اى یک جهان برادر! وى نور هر دو دیده ) *آیه الله غروی اصفهانی

879

حضرت زینب (س) -(اى یک جهان برادر! وى نور هر دو دیده ) اى یک جهان برادر! وى نور هر دو دیده
چون حال زار خواهر! چشم فلک ندیده
بى محمل و عمارى بى آشنا ویارى
سر گرد هر دیارى خاتون داغدیده
خورشید برج عصمت، شد در حجاب ظلمت
پشت سپهر حشمت، از بار غم خمیده
دردانه بانوى دهر، بى پرده شهره ی شهر
دوران چه کرده از قهر، با نازپروریده؟
ای لاله ی دل ما! وی شمع محفل ما
بر نى مقابل ما، سر بر فلک کشیده
بنگر بحال اطفال، در دست خصم، پامال
چون مرغ بى پر و بال، کز آشیان پریده
یک دسته دل شکسته، بندش بدست بسته
یک حلقه زار و خسته، خارش بپا خلیده
گردون شود نگون سر، افلاک تیره منظر
لیلا اسیر و اکبر، در خاک و خون طپیده
دست سکینه بر دل، پاى رباب در گِل
کافتاده در مقابل، اصغر گل

  • چهارشنبه
  • 4
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 19:06
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

مدح ومرثی حضرت زینب(س) -(امیر قافله‌ی کربلاست زینب و بس) * امیر عظیمی

736

مدح ومرثی حضرت زینب(س) -(امیر قافله‌ی کربلاست زینب و بس) امیر قافله‌ی کربلاست زینب و بس
تماماً‌ آینه‌ی مرتضاست زینب و بس
جلال‌ِحضرت‌خیرالنّسا‌ست زینب و بس
کتاب‌عشق، علی و مفسرش زینب
شروع راه حسین است‌ و آخرش زینب
زنی که مردتر از هر‌چه مرد باشد کو؟
شکنجه دیده و اهل نبرد باشد کو؟
حماسه‌ساز ولی کوه درد باشد کو؟
نوشته‌اند که زینب تمامِ عاشوراست
علم‌به‌‌دوش‌ترینِ قیامِ عاشوراست
عقیله عرش‌نشین است،‌گیر سلسله نیست
اسیر‌خولی‌و‌شمر‌و‌‌سنان‌و‌حرمله نیست
کسی عزیزتر از او میان قافله نیست
محل نده به طنابی که دور دستش بود
به روی نی، سر پاک حسین مستش بود
غم غریبی او را بشر نمی‌فهمد
شرار سینه‌ی او را شرر نمی‌فهمد
خسوف صورت او را قمر نمی‌فهمد
شکست چوبه‌ی محمل اگر سر

  • جمعه
  • 20
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 11:47
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

زمینه اربعین حضرت زینب(س) -(برگشتم به چه روزى با چه حالى) * آرمان صائمی

678

زمینه اربعین حضرت زینب(س) -(برگشتم به چه روزى با چه حالى) برگشتم به چه روزى با چه حالى
برگشتم ولى با دست خالى
چرا هنوزم انگار تو بين گودالى؟
تو كه نديدى كجاها رفتم
توكه نديدى كه چى كشيدم
توكه نديدى كه سيلى خوردم
توكه نديدى ديگه بريدم
آه قلبم آه كمرم.............آه خسته ام اى برادرم
بنددوم
با اينكه مارو بردن تو خرابه
با اينكه جيگرم خيلى كبابه
اما بغض گلوم از بزمه شرابه
تو كه نديدى به ما چى گفتن
تو كه نديدى منو شكستن
خدا براى كسى نياره
پيش سرتو دستامو بستن
آه ديدم آه دخترت.......آه جون داد واسه ى سرت

  • چهارشنبه
  • 25
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 11:37
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

حضرت زینب(س) -(وسط روز گرفتار شبم باور کن) * سید پوریا هاشمی

2049

حضرت زینب(س) -(وسط روز گرفتار شبم باور کن) وسط روز گرفتار شبم باور کن
بازهم شعله کشیده غضبم باور کن
اولین بار شلوغی گذر را دیدم
چه شلوغی بدی! در عجبم باور کن
یادشان رفته که نان پدرم را خوردند
بین کوفه بدهی شد طلبم باور کن
هرقدر گفتم علی بر دهنم سنگ زدند
بغض دارند ز اصل و نسبم باور کن
نه سلامی نه علیکی همه توهین کردند
خسته از طایفه ای بی ادبم باور کن
آشنایان جلوی قافله خیره شده اند
من هم از قافله قدری عقبم باور کن
عده ای نذری و خیرات به ما میدادند
سخت دلگیر ز نان و رطبم باور کن
تشنگی بعد تو افتاد به جان زینب
موقع خطبه ترک خورد لبم باور کن

  • چهارشنبه
  • 9
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 19:15
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

حضرت زینب(س) -(نزدیک دروازه رسیدم تا... دلم سوخت) * سید پوریا هاشمی

1879
5

حضرت زینب(س) -(نزدیک دروازه رسیدم تا... دلم سوخت) نزدیک دروازه رسیدم تا... دلم سوخت
خیلی میان این شلوغیها دلم سوخت
اوباش شهر کوفه دورم را گرفتند
در بینشان بودم تک و تنها دلم سوخت
وقتی کنیز سابقم نان دست من داد
چیزی نگفتم به کسی اما دلم سوخت
اینها که میخندند من را میشناسند
از چشم های آشنا آقا دلم سوخت
هرجا سرت را روی نی دیدم دلم ریخت
دیدم سرت را زیر دست و پا دلم سوخت
پیرزنی که با عصا بر پهلویم زد
هی ناسزا میگفت بر زهرا دلم سوخت
دارند عبایت را حراجی میفروشند
پس بیشتر از هرکجا اینجا دلم سوخت
زندانی کوفه شدم چشم تو روشن
دیدی همینکه جای خوابم را دلم سوخت

  • چهارشنبه
  • 9
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 19:27
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

دودمه حضرت زینب(س) -(دختر فاطمه و حیدر کرار منم) * قاسم نعمتی

6177
21

دودمه حضرت زینب(س) -(دختر فاطمه و حیدر کرار منم) دختر فاطمه و حیدر کرار منم
شیر پیکار منم
بعد عباس در این کوفه علمدار منم
شیر پیکار منم

  • چهارشنبه
  • 9
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 19:47
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن لطفی

دو بیتی وفات حضرت زینب سلام الله -(گفتم که زِ ساربان پس اش می گیرم) * حسن لطفی

1720

دو بیتی وفات حضرت زینب سلام الله -(گفتم که زِ ساربان پس اش می گیرم) گفتم که زِ ساربان پس اش می گیرم
یک روز نفس زنان پس اش می گیرم
گفتم که تقاصِ خونِ لبهایت را
در شام زِ خیزران پس اش می گیرم

  • پنج شنبه
  • 10
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 19:18
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه‌ی سینه‌زنی وفات حضرت ام‌البنین(س) سبک همه‌جا‌کربلا * مرتضی محمودپور

686
1

نوحه‌ی سینه‌زنی وفات حضرت ام‌البنین(س) سبک همه‌جا‌کربلا ◾نوحه‌ی سینه‌زنی
◾وفات حضرت‌ام‌البنین(س)
(سبک همه‌جا کربلا)

◾بنداول
برقمر مادری ای تو ام‌البنین
لاله می‌پروری بهر قرآن و دین
همسر بوتراب آن شه عالمین
ذکر لبهای تو سیدی یا حسین
یاحسین یاحسین‌یاحسین‌یاحسین(۲)

◾بنددوم
با لب تشته پرپر گل یاس تو
زائر فاطمه گشته عباس تو
بادودست جداشد فدای حسین
با لب تشنه شد خاک پای حسین
یاحسین یاحسین یاحسین‌یاحسین(۲)

◾بندسوم
یک نظر کن به ما ای تو مشکل گشا
این دلم را ببر جانب کربلا
خادمه گشته‌ای تا تو بر فاطمه
جای تو از جنان آمده علقمه
یاحسین‌یاحسین یاحسین‌یاحسین(۲)

  • سه شنبه
  • 30
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 01:00
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل )عزیز کرده ی زهرا ز بعد سوختنت * محمود اسدی

571

(غزل )عزیز کرده ی زهرا ز بعد سوختنت عزیز کرده ی زهرا ز بعد سوختنت
دگر به حالت سوسو ست،شمع انجمنت

بیا ببین که نفسهای آخرم شده است
به بر گرفته ام،ای یار کهنه پیرهنت

دلم شبیه تنت گشته پاره پاره حسین
مدام پیش رویم تازه هست هر محنت

نرفته است ز یادم که روی تل دیدم
به دست شمر لعین گیسوی شکن شکنت

چو نیزه خورد به حلقوم تو زمین خوردم
هنوز مانده به یادم نفس نفس زدنت

هنوز مانده برای من این سوال حسین
چگونه تیر فرو رفته بود در دهنت

نرفته است ز یادم چگونه مرکبها
به پیش چشم تر من به خاک دوختنت

مرا کنار تنت می زدند و می بردند
نشد که جمع کنم از میان جمع تنت
*****
شائق

  • چهارشنبه
  • 29
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 17:08
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل )شروع از کوچه/از غم دوری ات ،ای یار به هم ریخته ام/گوشه ای از مداحی حاج مرتضی پارسا 1440 * محمود اسدی

1357

(غزل )شروع از کوچه/از غم دوری ات ،ای یار به هم ریخته ام/گوشه ای از مداحی حاج مرتضی پارسا 1440 از غم دوری ات ای یار به هم ریخته ام
ای مرا دلبر و دلدار به هم ریخته ام

کاش این لحظه ی آخر به کنارم آیی
بی تو ای شمع شب تار به هم ریخته ام

این به هم ریختنم گشت شروع از کوچه
مادرم خورد به دیوار به هم ریخته ام

بعد پرپر شدنت ای گل زهرا و علی
آتش افتاد به گلزار به هم ریخته ام

زخم پهلوت مرا یاد مدینه انداخت
من از آن نیزه و مسمار به هم ریخته ام

تو به گودال و سه ساله به خرابه،من هم
از شلوغی سر بازار به هم ریخته ام

بود برگرد نوامیس خدا نامحرم
آه از دیده ی انظار به هم ریخته ام
*****
شائق

  • چهارشنبه
  • 29
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 17:16
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل ) از غمت قلب پر از شعله ورم می سوزد * محمود اسدی

848
2

(غزل ) از غمت قلب پر از شعله ورم می سوزد از غمت قلب پر از شعله ورم می سوزد
باغبانا بنگر برگ و برم می سوزد

آخرین لحظه عمر من غمخوار رسید
نظری کن که جهان در نظرم می سوزد

ای برادر به تو اینقدر بگویم که بدان
از غم دوری تو بال و پرم می سوزد

از همان روز دهم گریه امانم ندهد
سبب این است اگر،چشم ترم می سوزد

نرود از نظرم آب طلب کردن تو
هر شب و روز به یادت جگرم می سوزد

خاطرم هست هنوز آتش سوزان و غروب
دیدم از ظلم حرامی که حرم می سوزد

یاد آن روز که با چکمه به من می زد شمر
مثل مادر شده ام من،کمرم می سوزد

بس که در شام ز هر سو به سرم سنگ زدند
با تو سر بسته بگویم که سرم می سوزد
*******
شائق

  • چهارشنبه
  • 29
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 17:21
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل ) چشمم بود به در که بیایی ز در حسین * محمود اسدی

764

(غزل ) چشمم بود به در که بیایی ز در حسین چشمم بود به در که بیایی ز در حسین
یکدم بیا ببین که شدم محتضر حسین

در دشت آنچه دیده ام از خاطرم نرفت
هر صحنه ای زده به وجودم شرر حسین

از علقمه خمیده خمیده چو آمدی
دیدم که بود دست تو روی کمر حسین

حالا منم خمیده شدم مثل تو،ببین
داغ تو کرده است مرا خونجگر حسین

کابوس هر شبم شده گودال قتلگاه
چشمم ز خون دل،شده هر لحظه تر حسین

آنان که بر تو نیزه و شمشیر می زدند
بی تو همه شوند به من حمله ور حسین

وقتی سنان رسید و سنان زد به سینه ات
بودم به یاد فاطمه و پشت در حسین

یادم نرفته شمر بر آن سینه پا گذاشت
آهت نداشت بر دل سنگش اثر حسین

یک سر به چند ضربه مگر می شود جدا
ده ضربه بیشتر زده از پشت سر حسین
***

  • چهارشنبه
  • 29
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 17:26
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(رباعی )مهمان لب تشنه بود و تیر آوردند * محمود اسدی

509

(رباعی )مهمان لب تشنه بود و تیر آوردند مهمان لب تشنه بود و تیر آوردند
روبه صفتان حمله به شیر آوردند

پیوسته همه به جسم او ضربه زدند
غمخوار مرا غریب گیر آوردند
******
شائق

  • پنج شنبه
  • 1
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 16:47
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

وفات حضرت زینب(س)دختر زهرا و علی السلام -(دختر زهرا و علی السلام) * مرتضی محمودپور

697
1

وفات حضرت زینب(س)دختر زهرا و علی السلام -(دختر زهرا و علی السلام) وفات حضرت زینب(س)

?️دختر زهرا و علی السلام
نور خداوند جلی السلام
زین اب حضرت حیدر تویی
نتیجه‌ی عفاف کوثر تویی
مفخر آیات کتاب مبین
مظهر انوار خدا در زمین
تا که وجود تو هویدا شده
مربّی‌یت حضرت زهرا شده
آمدی و نور به عالم رسید
لطف خداوند به آدم رسید

?️روح عبادات و دعایم تویی
گریه‌ی در کرببلایم تویی
نایبه فاطمه در کربلا
گفته به غمها و بلایا بلی
تیغ زبان تو شرار بار شد
زخطبه‌‌ات گرمی بازار شد
اگر به نیزه‌ها سری جا شده
زخطبه‌ات یزید رسوا شده
سالک سیار عوالم تویی
عالمه غیر معلم تویی

?️تودیده‌ای مادر خونین جگر
تو دیده‌ای آتش و مسمار در
تو دیده‌ای میان کوفه بخون
فرق پدر گشته ز کین لاله گون
تو دیده‌ا

  • جمعه
  • 2
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 05:45
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(شور و زمزمه)بیا ببین که یا اخا ز پا فتاده ام * محمود اسدی

707

(شور و زمزمه)بیا ببین که یا اخا ز پا فتاده ام بیا ببین که یا اخا ز پا فتاده ام
من یادگاری تو بر سینه نهاده ام
بر این لباس پاره پاره بوسه داده ام
حسین من حسین من غریب کربلا

به یاد آندم که زدم بوسه به حنجرت
بیا تلافی کن سری بزن به خواهرت
تا که بگویم با تو از سه ساله دخترت

سه سالتو حرامیا به قصد کشت زدن
هم کعب نی بر کتف و هم لگد به پشت زدن
هم بر رخ یتیم تو یه عده مشت زدن
حسین من حسین من غریب کربلا

از یاد من نرفته -ای عزیز مادرم
که چی اومد سر تو _ای حسین بی سرم
دیدم خودم بر روی تل با دیده ی ترم

دیدم که جا به سینه ات آن بی ادب گرفت
شد روز روشن تیره و به رنگ شب گرفت
یادم نمی رود سر تو را عقب گرفت
حسین من حسین من غریب کربلا

نمی رود ز خاطرم

  • جمعه
  • 2
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 22:06
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

نوحه زمینه حضرت زینب (س) -(ای آسمون خون گریه کن -زینب غریبه ) * قاسم نعمتی

3726
18

نوحه زمینه حضرت زینب (س)  -(ای آسمون خون گریه کن -زینب غریبه ) ای آسمون خون گریه کن -زینب غریبه
جون میده و باهر نفس_یاد حبیبه
ای غم کشیده زینب
قامت خمیده زینب
واویلتا واویلا

میگه کجائی یا حسین_سالار زینب
لحظه جون دادن بیا _دیدار زینب
شامم سحر شد ای یار
وقت سفر شد ای یار
واویلتا واویلا
کجائی ای دلدار من _با بی قراری
مونده برام پیراهن _تو یادگاری
میلرزه دستم ای یار
یاد تو هستم ای یار
واویلتا واویلا

لحظه های جون دادم _دیده به راهم
رو به سوی کرب و بلا _مونده نگاهم
ای کربلا ئی ای یار
آخه کجائی ای یار
واویلتا واویلا

خاطرهای قتلگاه _یادم نمیره
ناله زدم با سوز و اه _یادم نمیره
بر خاک صحرا ای وای
افتادی از پا ای وای
واویلتا واویلا

پیش نگام غارت شده _بال و پر ت

  • دوشنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 10:34
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

زمینه حضرت زینب(س) -(شده وقت رفتن من ای همه هستم کجائی) * قاسم نعمتی

695

زمینه حضرت زینب(س)  -(شده وقت رفتن من ای همه هستم کجائی) شده وقت رفتن من ای همه هستم کجائی

من غریب شهر شام و تو غریب کربلائی
با لب تشنه . یاد عاشورا
جان دهد زینب بی کس و تنها
آه و واویلا

مانده تنها یادگاری از تو روی سینه من

پس گرفتم پاره پاره پیروهن را من ز دشمن
این دم اخر. گرچه بی حالم

یاد جسم تو. ته گودالم
آه و واویلا

کی رود از خاطر من بوسه زیر گلویت

پیش چشمان تر من پنجه زد قاتل به مویت

همه ء کرببلاارا من به دنبالت دویدم
با همین دستان لرزان نیزه از پهلو کشیدم

یک طرف خواهر. یک طرف مادر
تیزی خنجر. نرمی حنجر
آه و واویلا

یاد شام و کوچه هایش خواهرت را داد آزار
در پی رأست به نیزه آمدم تا بین بازار

دیدمت ای قاری قران که در بزم شرابی
میخورد روی

  • دوشنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 10:35
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

السلام علیکِ یا زینب کبری سلام الله علیها -(با زبانی پُر گلایه مقتلم تحریر شد) * قاسم نعمتی

680

السلام علیکِ یا زینب کبری سلام الله علیها -(با زبانی پُر گلایه مقتلم تحریر شد) با زبانی پُر گلایه مقتلم تحریر شد

آیه های غربت من یک به یک تفسیر شد

تو غریب کربلا و من غریب شهر شام

ماجرای غربتم مثل تو عالم گیر شد

من نگفتم بی تو میمیرم بیا حالا ببین

تازه خواب کودکی هایم دگر تعبیر شد

پینه هایِ لایِ انگشتانِ من را دیده ای ؟

ای دل آرامم کجایی خواهر تو پیر شد

در میان این لباس کهنه روی سینه ام

ماجرای رفتن تو مثل یک تصویر شد

من خودم دیدم که زیر دست و پا افتاده ای

مثل آیینه تنت پاشیده و تکثیر شد

بین گودال آمدم هرچه صدا کردم حسین

دشمن کف زد صدای ناله بی تاثیر شد

پیکر تو زیر نعل تازه وا میشد زهم

پیکر من زخمی از جای غل و زنجیر شد

آنکه بُرد عمامه تو معجر از رویم کشید

  • دوشنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 10:39
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر حسین الفت

زمينه شهادت حضرت زينب س -(اي سالارم - دل بي تابم ) * امیر حسین الفت

738

زمينه شهادت حضرت زينب س -(اي سالارم - دل بي تابم ) اي سالارم - دل بي تابم
اي جان زينب - دريابم
-----------------------------
رفتى رفتى رفتى اى يارم
بى تو بى تو بى كس و كارم

يه سال و نيمه قلبم
ديگه پر از شرارس
سجادهء نمازم
پيرهن پاره پارس

همش روضه ميخونم
همش گريونه چشام
بزار تو روضهء تو
تموم بشه نفسام
----------------------------
اي سالارم - دل بى تابم
اى جان زينب - دريابم
----------------------------
بى تو بى تو بى تو ميسوزم
نالس نالس كار هر روزم

از ياد من نميره
اون ضربه كه سنان زد
يزيد به روى لبهات
با چوب خيزران زد

سرت جلوى چشام
جدا شد از بدنت
خودم ديدم كه همه
با نيزه ميزدنت
----------------------------
اى سالارم - دل بى تابم
اى جان زينب

  • دوشنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 11:35
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

متن شعر رحلت حضرت زینب سلام الله علیها -(دختر زهرای اطهر زینبم) * رضا یعقوبیان

1078

متن شعر رحلت حضرت زینب سلام الله علیها -(دختر زهرای اطهر زینبم) دختر زهرای اطهر زینبم
از غم داغ حسین جان بر لبم
دیده‌ام من رنج وداغ و ابتلا
روز عاشورا به دشت کربلا
دیده ام شد اربااربا اکبرش
قد خمیده آمده بابا برش
دیده ام در کربلا قحطی آب
گریه ها و ناله طفل رباب
دیده‌ام قنداقه ای را پر ز خون
حنجر اصغر بدیدم غرق خون
دیده ام بی دستی عباس را
پرپر از کینه گلان یاس را
دیده‌ام شمر از کمر خنجر کشید
از حسینم بین مقتل سر برید
دیده ام با دست آن نامردها
پیکرش پامال سم اسب ها
دیده ام من آن شهید سرجدا
در میان موج خون زد دست و پا
دیده ام آتش زدند بر خیمه ها
دیده ام سرها به روی نیزه ها
دیده ام نامردمان جای کمک
می زدند بر آل پیغمبر کتک
بر روی گل جوهر نیلی زدند
غم نصیبان را

  • دوشنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 11:48
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد