وفات حضرت زینب کبری (س)

مرتب سازی براساس

شور حضرت زینب (س) -(ام المصایب یعنی ) * رضا نصابی

852
2

شور حضرت زینب (س) -(ام المصایب یعنی ) ام المصایب یعنی

غنچه پر پر دیدن
ضجه مادر دیدن
شیر خواره بی سر دیدن

ام المصایب یعنی

لحظه ی غارت دیدن
خیلی جسارت دیدن
طعم اسارت دیدن

ام المصایب یعنی

خنده ی اغیار دیدن
طعنه و ازار دیدن
کوچه و بازار دیدن

ام المصایب یعنی
بزم حرامی دیدن
بی احترامی دیدن
بازار شامی دیدن

تو نبودی حرم و سوزوندن
چادرو معجرمو سوزوندن
دختر ت با گریه می گفت عمه
عمه موی سرم و سوزوندن

ام المصایب یعنی

پژمرده لاله دیدن
گریه و ناله دیدن
مرگ سه ساله دیدن

ام المصایب یعنی

غصه و غم ها دیدن
رد قدم ها دیدن
دست قلم ها دیدن

بازو بسته نکن انقد انقدر
لبت رو پی اب
بازو بسته نکن انقد
سنان می بندد

من از حسود بدم میاد
از بوی دود بدم میاد
از اونی که لباساتو
دزدیده بود بدم میاد

من از طناب بدم میاد
از اضطراب بدم میاد
از خنده های حرمله
جلو رباب بدم میاد

حالا تو اززیر چشام
خوشت میاد
از این که دندون ندارم
از خندهام خوشت
میاد

  • پنج شنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 21:48
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

زمینه وفات حضرت زینب (س) -(تنم از تب پر از آتیشه) * رضا نصابی

400

زمینه وفات حضرت زینب (س) -(تنم از تب پر از آتیشه) بنداول
تنم از تب پر از آتیشه
میسوزم با یه قلبی بی تاب
یاد داداش حسین جون میدم
روی خاکا به زیر افتاب

دیگه راحت میشم از دنیا
ازمصیبت های کربلا
خاطره ش هی عذابم میداد
چی کشیدم روز عاشورا

خنجر شو کشید /اشک من و ندید
سر تورو برید(3)

ضربه زد از قفا/به پیشه چشم ما
سر تورو برید(3)

سیدنا المظلوم سیدنا العطشان
سیدنا الغریب غریب غریب غریب

بنددوم
بین جنجال تورا می دیدم
ته گودال تورا می دیدم
با لبی خشک و جسمی مجروح
رفتی از حال تورا می دیدم

به کنارت رسید می دیدم
تاکه خنجر کشید می دیدم
ضربه می زد به رگ های تو
سر تو می برید می دیدم

خنده های عدو می دیدم
تن تو پشت و رو می دیدم
بین آن ازدحام آن لشکر
نیزه را در گلو می دیدم

غرق به خون شدی تو نیمه جون شدی
پیشه نگاهه من حسین (3)

روخاکا افتادی/دیدم که جون دادی
پیشه نگاهه من حسین (3)

سیدنا المظلوم سیدنا العطشان
سیدنا الغریب غریب غریب غریب

بندسوم
نیزه بر بازو زد می دیدم
ضربه بر پهلو زد می دیدم
روی سینه نشست با چکمه
پنجه بر گیسو زد می دیدم

ازجفا میزدش می دیدم
بی هوا میزدش می دیدم
پیر مردی تورا ای داداش
با عصا میزدش می دیدم

غم به دلم نشست /استخونت شکست
به زیر مرکبا حسین (3)

بدونه بال و پر /با دیده های تر
می زدمت صدا حسین (3)

سیدنا المظلوم سیدنا العطشان
سیدنا الغریب غریب غریب غریب

بندچهارم

با شرر میزدن زینب را
باکمرمی زدن زینب را
تیر و شمشیر و نیزه کم بود
باسپر میزدن زینب را

معجردخترت را بردند
زر و انگشترت را بردند
تن تو ماند به روی خاک و
روی نیزه سرت را بردن

سیدنا المظلوم سیدنا العطشان
سیدنا الغریب غریب غریب غریب

  • پنج شنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 22:02
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور روضه حضرت امام حسین (ع) -( قتلگاهت شلوغه شده بلوا برادر ) * رضا نصابی

855
5

شور روضه حضرت امام حسین (ع) -( قتلگاهت  شلوغه   شده بلوا برادر ) قتلگاهت شلوغه شده بلوا برادر
سر پیراهنه تو شده دعوا برادر

بر می گردونه باپا می بینم پیگرت رو
داره از پشت می بر ه بمیرم من سرت رو

حسین جانم حسین جانم حسین جان

روی خاکا تن تو چقد شد نامرتب
تن تورو شکستن به زیر سم مرکب

افتادی روی خاکا نداری سر برادر
نداری جای سالم به این پیکر برادر

حسین جانم حسین جان حسین جان

لحظه ی اخر هست و نشستم روبه رو تو
می بوسم من با گریه رگ خشکه گلو تو

نگاهی کن نگاهی به زینب کن ترحم
ز نوک نیزه داداش به خواهر کن تکلم

حسین جانم حسین جانم حسین جان

  • شنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 20:36
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور حضرت زینب (س) -(عالم غیر معلمه زینبه) *کربلایی جواد محمدی

985
2

شور حضرت زینب (س) -(عالم غیر معلمه زینبه) عالم غیر معلمه زینبه
شه بانويی كه معظمه زينبه
جان حسين و نبی و حسن شده
زينت اَب كه مسلمه زينبه

بانوی كون و مكان
صاحب عرش و جنان
تركی و كرد و لری
ميخونم از دل وجان

باشوادولانیم
ای جان جانانیم
مدحیه قرآنیم یا زینب

عزت و جاهیم
ای پشتو پناهیم
منیم شهنشاهیم یا زینب

یازینب جبل الصبر
.....................
بند دوم

راضیه مرضیه صالحه زينب
كه بخدا خود فاطمه زينب
نبی و حيدری و حسن و حسين
خود خدا تو مكاشفه زينب

علت خلق منی
دوست دارم علنی
روی تو رویِ حسين
غضب تو حسنی

روح و ریحانیم
آرامش جانیم
دردیمه درمانیم یا زینب

ماه تابانیم
ای وجه یزدانیم
امیرو سلطانیم یا زینب

یازینب جبل الصبر

  • سه شنبه
  • 24
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 20:36
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور حضرت زینب(س) -(مدافعان زینبیم سینه زنان هرشبیم) *کربلایی جواد محمدی

459

شور حضرت زینب(س) -(مدافعان زینبیم سینه زنان هرشبیم) مدافعان زینبیم سینه زنان هرشبیم
پارکاب حیدرو قاسم ابن الحسنیم

گردان ۱۱۸ تو سپاه ۳۱۵

سمت سوریه یک قدم جلو
شورو مستیه رمز ۶۹
با اجازه از قاسم حسن
یک قدم عقب یک قدم جلو

من غلام زینبم ، دنیامه زینب
دیدن ضریح تو ، رویامه زینب

یا زینب مدد یا زینب
....................
(بند دوم)

دم فقط دم علی ، ذکر علیو یا علی
بگو با صوت جلی ، لعنت به دشمن علی

فرمانده علی مولا با ذکر یا زهرا

بگو بی عدد ، تا زیر لحد
نعره زن بگو ، یا علی مدد
کل داعشو ، میدیم به فنا
با نوای هو ، یا علی مدد

من غلام حیدرم آقامه حیدر
نون و آبمو داده بابامه حیدر

یا حیدر مدد یا حیدر

  • سه شنبه
  • 24
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 20:44
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور حضرت زینب (س) -(ام المصائبو سپه سالار) *کربلایی جواد محمدی

340

شور حضرت زینب (س) -(ام المصائبو سپه سالار) بند اول
ام المصائبو سپه سالار
خاتون کربلا پرطرفدار
بعد عباس ابن علی زینب
یک تنه کربلا شد علمدار

زینب زینب بانوی علقمه
بنت الحیدر دلبر فاطمه
مردم میگن این که چگونه
بی معلم هستی تو عالمه

جان زینب جانان زینب
مدح تو ، قرآن زینب
جان زینب جانان زینب
تیغ تو ، مُژگان زینب

یازینب جبل الصبر

بند دوم
سر به محمل زدو غوغا شد
سر شکستن باتو معنا شد
غبضه‌ ی حیدری تو نگاهت
همه دیدن یزید رسوا شد

زینب زینب خطبه ی حیدری
همچون زهرا تمسال مادری
همه میگن الگوی صبریو
مثل عباس یک تنه لشگری

جان زینب جانان زینب
چون حیدر طوفان زینب
جان زینب جانان زینب
جان سنه ، قوربان زینب

یا زینب جبل الصبر

بند سوم

قرصِ قمر شده با تو کامل
هرچی عشقه باتو میشه حاصل
بین تموم عشقای دنیا
فقط عشق است آقام ابوفاضل

عباس عباس کوه صلاوتی
تکیه گاهی بانیه هیئتی
مینویسند حافظ و سعدیا
برا رستم الگوی غیرتی

جان عباس جانان عباس
ای شیر ، یزدان عباس
جان عباس جانان عباس
عشق تو ، برهان عباس

یاعباس ابوالفضل

  • سه شنبه
  • 24
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 21:07
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور حضرت زینب (س) -(منم مختار تو زینب) *کربلایی جواد محمدی

427
1

شور حضرت زینب (س) -(منم مختار تو زینب) منم مختار تو زینب
بر سر دار تو زینب
نوکر با وقارم چون
مثل تمار تو زینب

دم حیدرِ دم روز و شبم
خاک وادی السلام توی رگم
همه ایل و طایفم فدای تو
از فداییای بی بی زینبم

زینب دنیای منه ، شور شبهای منه
زینب اقبای منو ، خواب و رویای منه

جان زینب
ای بی بی جان زینب ۳
............................
(بند دوم)

خدای عشق و احساسی
غیرت اشجع الناسی
خداهم اینو میدونه
رو حسین خیلی حساسی

من غلام بانویِ محترمم
از دعاشه که به زیر علمم
با نگاه اولیا مخدره
کربلایی شدمو تو حرمم

زینب دنیای منه ، شور شبهای منه
زینب اقبای منو ، خواب و رویای منه

جان زینب

ای بی بی جان زینب۳

  • چهارشنبه
  • 25
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 19:20
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور حضرت زینب(س) -(سر شکستن یه قانونه) *کربلایی جواد محمدی

513

شور حضرت زینب(س) -(سر شکستن یه قانونه) سرشکستن یه قانونه،این کارا کار مجنونه
ما رایت الا جمیلا،رو لب عاشق میمونه

مذهبم زینبه ، مکتبم زینبه
ذکری که جاریه بر لبم زینبه
من کلب تو شدم،پا بست تو شدم
ریز خوار توعو مادر تو شدم

ای خواهر حسین همسنگر حسین
ای شاخه ی گل نیلوفر حسین

ای عشق منتخب عقیله العرب
منم سرباز تو لبیک یازینب

جبل الصبر
.....................
کوه صبرو وفا تویی،دخت شیر خدا تویی
از خدا چیزی نمیخوام،رزق بی منتها تویی

تو عشق کوثری ، دلبر حیدری
عالمه ای و از عالمی برتری
جلوه ی کوثری ، خطبه ی حیدری
روز محشر خانم تو خود داوری

ذکر جنون من تاب و توون من
نام توعو حسین ورد زبون

ای ام المصاعب عشق تو شد غالب
تویی بنت علی ابن ابی طالب

جبل الصبر

  • چهارشنبه
  • 25
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 23:07
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

رباعی شهادت حضرت زینب(س) _عالم امشب سوگوار زینب است * اسماعیل تقوایی

403

رباعی شهادت حضرت زینب(س) _عالم امشب سوگوار زینب است عالم امشب سوگوار زینب(س) است
قلب شیعه داغدار زینب است

عشق او یعنی حسین فاطمه(س)
در جنان در انتطار زینب است

  • پنج شنبه
  • 28
  • بهمن
  • 1400
  • ساعت
  • 02:03
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

-(اشک سرخ) *استاد سید هاشم وفایی

363

-(اشک سرخ) نوحه

  • یکشنبه
  • 4
  • اردیبهشت
  • 1401
  • ساعت
  • 17:54
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

-(اشک سرخ) *استاد سید هاشم وفایی

375

-(اشک سرخ) نوحه

  • یکشنبه
  • 4
  • اردیبهشت
  • 1401
  • ساعت
  • 17:54
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

-(اشک سرخ) *استاد سید هاشم وفایی

339

-(اشک سرخ) نوحه

  • یکشنبه
  • 4
  • اردیبهشت
  • 1401
  • ساعت
  • 17:54
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب

ای مدینه ای مدینه بهر تو مهمان رسیده *

547

ای مدینه ای مدینه بهر تو مهمان رسیده نوحه بازگشت کاروان به مدینه

ای مدینه ای مدینه بهر تو مهمان رسیده
زینب آمد دل شکسته سینه سوزان قد خمیده

زینبم من زینبم من زینبم من ۲
____
از چه نشناسی مرا ، من زینب قامت کمانم
داغ دل را در کنار قبر مادر می نشانم

زینبم من زینبم من زینبم من ۲
____
رفته از دستم مدینه آن همه بود و نبودم
خیز و مادر کن تماشا بر من و روی کبودم

زینبم من زینبم من زینبم من ۲
____
چیده از باد خزان شد لاله و یاسم مدینه
دلغمین از داغ عون و داغ عباسم مدینه

زینبم من زینبم من زینبم من ۲
____
دارم از مادر خجالت روز و شب در شور و شینم
پاسخش را من چه گویم گر بگوید کو حسینم؟

زینبم من زینبم من زینبم من ۲
____
گرچه در مقتل تماشا کرده ام خونین تنش را
ارمغان آورده با خود غرقه خون پیراهنش را

زینبم من زینبم من زینبم من ۲
____
شاعر: #امیررضا_فرجوند

  • چهارشنبه
  • 25
  • آبان
  • 1401
  • ساعت
  • 06:26
  • نوشته شده توسط
  • علی اصغرخواجه زاده
ادامه مطلب

شهادت حضرت زینب (ع) -(بویِ مهمونِ) * ناشناس ؟؟؟

248

شهادت حضرت زینب (ع) -(بویِ مهمونِ) بویِ مهمونِ
باز دلم افتاده حسینم یادِ ویرونه
روضه میخونه
زینبِ که داره شب و روز روضه میخونه

بیشتر از یه ساله که ، میگذره از اون روزا
اما هر غروب انگار ، تازه میشه عاشورا
یادمِ زمین خوردی ، یادتِ زمین خوردم؟
تُ تو قتلگاه بودی ، من جایِ تو میمُردم

الهی بمیرم ، یکی خنجر آورد
جلو چشمایِ من ، یکی سر رو میبُرد

بند دوم

قلبِ بی تابم
پر از تلاطمِ برایِ طفل بی ابم
تا میافتم به
یادِ شش ماهِ مگه اصلا میبره خوابم

دنبالِ یه قطره اب ، خیمه هارو میگشتم
دست و پا میزد اصغر ، جون میداد رویِ دستم
چشمِ من به عباسُ ، چشمِ تو به اصغر بود
دور مشکِ بی آبش ، هلهله ی لشکر بود

هنوزم صداش تو ، سرِ (گوشِ)زینبت هست
کی دیده بجز من ، علمدارِ بی دست

بندسوم

پاشو عباسم
پاشو باید بچینی بازم محملو واسم
پاشو عباسم
نزار یبار دیگه بسوزه باغِ احساسم

پاشو زینبِت خستست ، از خرابه و بازار
میبینی خمه قَدّش ، بس که رفته تو انظار
داغِ اون سه سالست که ، کرده اینجوری پیرم
میبینی مثِ زهرا ، دست به پهلو میگیرم

امون از خرابه ، امون از اسیری
رسید اون سه ساله ، تو چِل روز به پیری

  • شنبه
  • 1
  • بهمن
  • 1401
  • ساعت
  • 11:24
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

وفات حضرت زینب (س) -(دختر زهرای اطهر زینبم) * رضا یعقوبیان

247

وفات حضرت زینب (س) -(دختر زهرای اطهر زینبم) دختر زهرای اطهر زینبم
از غم داغ حسین جان بر لبم

دیده‌ام من رنج و داغ و ابتلا
روز عاشورا به دشت کربلا

دیده ام شد اربا اربا اکبرش
قد خمیده آمده بابا برش

دیده ام در کربلا قحطی آب
گریه ها و ناله ی طفل رباب

دیده‌ام قنداقه ای را پر ز خون
حنجر اصغر بدیدم غرق خون

دیده ام بی دستی عباس را
پرپر از کینه گلان یاس را

دیده‌ام شمر از کمر خنجر کشید
از حسینم بین مقتل سر برید

دیده ام با دست آن نامردها
پیکرش پامال سم اسب ها

دیده ام من آن شهید سر جدا
در میان موج خون زد دست و پا

دیده ام آتش زدند بر خیمه ها
دیده ام سرها به روی نیزه ها

دیده ام نامردمان جای کمک
می زدند بر آل پیغمبر کتک

بر روی گل جوهر نیلی زدند
غم نصیبان را ز کین سیلی زدند

دم به دم یاد وداع آخرم
یاد آن در خون شناور پیکرم

سینه ام لبریز از رنج و محن
یادگاری دارم از او پیرهن

لحظه ی آخر منم در شور و شین
شادم از این که روم سوی حسین

با دل سوزان و مالامال عشق
می شوم من زینت شهر دمشق

یا (رضا) دست تو را گیرم ولی
تو بمان تا روز آخر با علی

هرکه گریان گل پیغمبر است
روز محشر دستگیرش حیدر است

  • یکشنبه
  • 16
  • بهمن
  • 1401
  • ساعت
  • 09:10
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

شعر وفات حضرت زینب (س) -(شده‌ام زینبا ثنا خوانت) * رضا یعقوبیان

274

شعر وفات حضرت زینب (س) -(شده‌ام زینبا ثنا خوانت) شده‌ام زینبا ثنا خوانت
زینت دین چهره ی رخشانت
با خدا بوده عهد و پیمانت
عالمان زمانه حیرانت

تویی محبوب حی سبحانت
پدر و مادرم به قربانت

دختر با صفای زهرایی
در صبوری زینت بابایی
تو صفابخش جمله دل هایی
بر همه درد ما تسلایی

دست ما زینبا به دامانت
پدر و مادرم به قربانت

تو گل بوستان فاطمه ای
ثانی خوش زبان فاطمه ای
مظهر دودمان فاطمه ای
در صبوری تو جان فاطمه ای

همچو زهرا منطق و برهانت
پدر و مادرم به قربانت

ای گل بوستان آل آلله
همه ی هستی رسول الله
افتخار علی ولی الله
خواهر و همنشین ثارالله

شامل ما لطف فراوانت
پدر و مادرم به قربانت

فاطمی خوی تو خصال تو
هاشمی روی تو جمال تو
مرتضی شد محو کمال تو
شد صبوری تو مدال تو

هم قضا هم قدر به فرمانت
پدر و مادرم به قربانت

تو گل باغ حیدری زینب
نور چشم پیمبری زینب
اسوه ی صبر کوثری زینب
در کرامت چو مادری زینب

همه خوبان شمع شبستانت
پدر و مادرم به قربانت

مه برج ولایت ای زینب
نور شمس هدایت ای زینب
لطف و جود و عطایت ای زینب
بر همه بی نهایت ای زینب

شامل شیعه لطف و احسانت
پدر و مادرم به قربانت

من کجا و ولایتت زینب
لطف و جود و عنایتت زینب
شد زبانزد حکایتت زینب
بوده از دین حمایتت زینب

شد فدای ره خدا جانت
پدر و مادرم به قربانت

گرچه دل خسته ایم و بیماریم
در گلستان تو چنان خاریم
ما ز حب و مهر تو سرشاریم
شکرلله که ما تو را داریم

همه عالم ریزه خور خوانت
پدر و مادرم به قربانت

تویی تو صاحب کرم زینب
بنگر دیده ی ترم زینب
سوی کوی تو می پرم زینب
از حریمت کجا روم زینب

منم از جمله مستمندانت
پدر و مادرم به قربانت

تو که نوربخش عالمین بودی
مرتضی را نور دو عین بودی
لحظه لحظه به شور و شین بودی
دم آخر یاد حسین بودی

جان فدای پیکر بی جانت
پدر و مادرم به قربانت

دیده ای رحلت پیمبر را
بعد از احمد غربت حیدر را
پشت در ناله های مادر را
ناله و سوز دو برادر را

سوزد این دل ز رنج و حرمانت
پدر و مادرم به قربانت

دیدی آتش به آشیانه زدند
مادرت را به تازیانه زدند
بین کوچه چه وحشیانه زدند
دست و بازو، به کتف و شانه زدند

شد شهیده مادر نالانت
پدر و مادرم به قربانت

دیدی دست پدر ز کین بستند
دشمنان قلب مرتضی خستند
بعد احمد از علی بگسستند
پهلوی مادر تو بشکستند

همه دل ها بود پریشانت
پدر و مادرم به قربانت

بعد بابا رنج و محن دیدی
جگر پاره ی حسن دیدی
لخته های خون به لگن دیدی
تیرباران آن بدن دیدی

ریخت از دیده اشک چشمانت
پدر و مادرم به قربانت

با حسین داغ کربلا دیدی
درد و غم، رنج و ابتلا دیدی
تو شهیدان سر جدا دیدی
سر پاکان به نیزه ها دیدی

بر زمین پاره های قرآنت
پدر و مادرم به قربانت

کس چو تو در جهان ملال ندید
رنج و غم را به جان و دل نخرید
دیده ای شمر سر از حسین برید
در کنار سر حسین خندید

جان فدای گریه ی پنهانت
پدر و مادرم به قربانت

زینب ای غم رسیده خواهر او
دیدی از کین بریده شد سر او
دیده‌ای بر زمین تو پیکر او
آمدی قتلگه تو در بر او

سوزد این دل بر دل سوزانت
پدر و مادرم به قربانت

دیدی آتش به خیمه ها زده‌اند
سر پاکان به نیزه ها زده‌اند
تازیانه به بچه ها زده‌اند
سیلی از کین رقیه را زده‌اند

سوختی با لاله‌های عطشانت
پدر و مادرم به قربانت

دیدی آن دشمنان به جای کمک
زد صبوری تو به سنگ محک
زده زخم تو را ز کینه نمک
کودکی ظالمانه خورده کتک

سوختی تو همره یتیمانت
پدر و مادرم به قربانت

دیده ای تا نام حسین بردند
کودکان حسین کتک خوردند
همه گل ها ز کینه پژمردند
دو گلش زیر بوته ها مردند

بر زمین پیکر عزیزانت
پدر و مادرم به قربانت

خطبه ی تو یزید رسوا کرد
مشت او را بین همه وا کرد
محشر آن خطبه ی تو برپا کرد
پشت خصم حسین را تا کرد

خطبه ات شد جنگ نمایانت
پدر و مادرم به قربانت

بوده ای زینبا تو در تب و تاب
شدی از غصه لحظه لحظه تو آب
دیده ای کوفه، شهر شام خراب
دخت زهرا کجا و بزم شراب

چوب می‌زد به پیش چشمانت
پدر و مادرم به قربانت

من کجا و جود و سخای تو
شامل من لطف و عطای تو
در دل من بود ولای تو
شد (رضای) خدا رضای تو

بوده ام من همیشه مهمانت
پدر و مادرم به قربانت

  • یکشنبه
  • 16
  • بهمن
  • 1401
  • ساعت
  • 09:18
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

شعر در مدح وفات حضرت زینب (س) -(من زینبم دخت علی مرتضایم) * رضا یعقوبیان

535
-1

شعر در مدح وفات حضرت زینب (س) -(من زینبم دخت علی مرتضایم) من زینبم دخت علی مرتضایم
من خواهر مظلومه ی خون خدایم

از نسل احمد خاتم پیغمبرانم
بر فاطمه دخت نبی آرام جانم

بر فاطمه خیرالنسا نور دو عینم
جان علی اخت الحسن اخت الحسینم

اسطوره ی صبر و رضا هستم چو حیدر
در خصلت و خلق و خویم زهرای اطهر

بر من نهاده ختم مرسل نام زینب
گردیده با صبر و جهادم زینت اب

بر مادر مظلومه ام گردیده نایب
بس دیده ام غم گشته ام ام المصائب

در کودکی داغ پیمبر دیده‌ام من
اشک فراق و سوز مادر دیده ام من

من دیده ام تنها امیرالمؤمنین شد
از بعد ختم المرسلین خانه نشین شد

در کودکی دیدم زدند آتش به خانه
از جور و کین در را شکستند ظالمانه

دیدم به اشک دیده ام در پشت آن در
نقش زمین از ظلم دشمن گشته مادر

من دیده ام حق ذوی القربی ادا شد
حامی حیدر مادرم جانش فدا شد

دیدم شبانه مادرم غسل و کفن شد
هم ناله با من هم حسین و هم حسن شد

چون مادرم رنگ خوشی هرگز ندیدم
از داغ بابای غریب خود خمیدم

دیدم که اهل کوفه از مولا گسستند
در بین محراب دعا فرقش شکستند

با داغ بابا قسمتم رنج و محن شد
هنگام درد و غربت مولا حسن شد

از دشمنان و آشنا خون جگر خورد
زخم زبان او را چنان آلاله پژمرد

آخر به دست همسرش با زهر کینه
شد کشته مولای جهان ماه مدینه

اندر کنار مرقد ختم رسولان
جسم شریف و پاک او شد تیرباران

این لحظه های آخرم در شور و شینم
اما چه گویم از غم داغ حسینم

در کربلا داغ دلم را تازه کردند
ظلم و ستم ها بیش از اندازه کردند

دیدم به چشمم ماجرای کربلا را
تن های غلتیده به خون سر جدا را

دیدم علی اکبر عزیز ام لیلا
با تیغ دشمن پیکرش شد اربا اربا

دیدم حسینم را کنار جسم اکبر
زد بوسه با گریه بر آن صد پاره پیکر

دیدم فدای دین گل ام البنین شد
دیدم کنار علقمه نقش زمین شد

دیدم که بر جان می رسد عطر گل یاس
افتاده بر روی زمین دستان عباس

دیدم که عباسم به راه دین فدا شد
دست علم گیر وی از پیکر جدا شد

دیدم عمود آهنین فرقش شکسته
تیر عدو چشمان زیبایش ببسته

دیدم به روی دست بابا اصغرش را
دیدم بریده تیر کینه حنجرش را

بالاترین دردم وداع آخرم بود
وقت جدا گردیدن از دلبرم بود

فرمود ای بر فاطمه نور دو دیده
وقت جدایی من ای خواهر رسیده

با صبر خود ای خواهرم حق را رضا کن
زینب مرا هم در نماز شب دعا کن

دل برده بود از من حسین با عطر و بویش
بوسه زدم با گریه بر زیر گلویش

من غربت او را به چشم خویش دیدم
من ناله ی هل من معینش را شنیدم

آن نانجیبان بر حسینم راه بستند
با سنگ از کینه جبینش را شکستند

دیدم جهنم را به جان خود خریدند
با تیر قلب نازنینش را دریدند

ناگه بدیدم ماتم عظمی به پا شد
چون روز محشر صحنه ی کرب و بلا شد

دیدم که آن نامردمان خنجر کشیدند
از پشت سر رأس حسینم را بریدند

دیدم میان موج خون او دست و پا زد
قامت خمیده مادرش را او صدا زد

دیدم زدند از ظلم و کین آتش به خیمه
رأس حسینم را زدند بر روی نیزه

دیدم به چشمم دشمن دین وحشیانه
بر کودکان خونجگر زد تازیانه

دیدم که رخسار یتیمان گشته نیلی
از بس زدند بر رویشان با ضرب سیلی

زخم دل من زین مصیبت ها نمک خورد
اهل حرم از دشمن بی دین کتک خورد

اما امان از کوفه و از مردم شام
زخم زبان و طعنه و سنگ از لب بام

شام غم افزا بهر ما شام عزا بود
شام بلا بدتر ز داغ کربلا بود

چون شمع سوزان این مصیبت کرده آبم
همراه طفلان عازم بزم شرابم

رأس حسینم داخل تشت طلا بود
مست غرور و مست می آن بی حیا بود

در پیش چشمم بر لب قاری قرآن
می زد یزید بی حیا با چوب خزران

امشب دگر راحت شوم از رنج و غم ها
گردم ز لطف کبریا مهمان زهرا

خواهم ز درگاه خداوند تعالی
بخشد غلام روسیاه ما (رضا) را

  • یکشنبه
  • 16
  • بهمن
  • 1401
  • ساعت
  • 09:25
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

در مدحوفات حضرت زینب (س) -(تو عزیز مرتضایی زینب ) * رضا یعقوبیان

272

در مدحوفات حضرت زینب (س) -(تو عزیز مرتضایی زینب ) تو عزیز مرتضایی زینب
دختر خیرالنسایی زینب

ای گل گلشن آل عصمت
تو گل باغ ولایی زینب

از تبار علی و فاطمه ای
اسوه ی شرم و حیایی زینب

گلی از گلشن عترت هستی
خواهر خون خدایی زینب

ای صفابخش حریم عترت
تو ز نسل مصطفایی زینب

من کجا مدح و ثنای تو کجا
فوق هر مدح و ثنایی زینب

فخر دارد به تو زهرای بتول
بس که پر قدر و بهایی زینب

همچنان فاطمه ام النجبا
مظهر صبر و رضایی زینب

ای گل فاطمه با اذن خدا
می کنی گره‌گشایی زینب

در کنار پدر و مادر خود
شافع روز جزایی زینب

تا صف محشر و در روز جزا
چون حسین قبله نمایی زینب

ما همه ریزه خور خوان توایم
منشاء جود و سخایی زینب

ما همه درد و تو هستی درمان
درد ما را تو دوایی زینب

در کنار بدن غرق به خون
داشتی حال و هوایی زینب

به روی نیزه ی دشمن دیدی
سر پر خون جدایی زینب

در کنار همه ی اهل حرم
داشتی بزم عزایی زینب

وقت رفتن به سوی کوفه و شام
در کنار شهدایی زینب

بی حسین در سفر کوفه و شام
دیده ای جور و جفایی زینب

ای گل فاطمه در روز جزا
دستگیر این (رضایی) زینب

  • یکشنبه
  • 16
  • بهمن
  • 1401
  • ساعت
  • 09:27
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

شعر در مدح حضرت زینب (س) -(ب بار دیگر به شور و شینم من) * رضا یعقوبیان

353

شعر در مدح حضرت زینب (س) -(ب بار دیگر به شور و شینم من) (حضرت زینب س)
بار دیگر به شور و شینم من
همدم غم در عالمینم من
ریزد اشکم ز دیدگان من
یاد داغ اخت الحسینم من
آه و واویلا آه و واویلا۳

دوباره جان من بود بر لب
شب داغ گل علی زینب
شده راحت ز درد و رنج و غم
گل زهرا اخت الحسین امشب
آه و واویلا آه و واویلا۳

همه گریان از این غم عظمی
اشک هر دیده ای شده دریا
شده امشب به یاد داغ او
ذکر عالم یا زینب کبری
آه و واویلا آه و واویلا۳

دیده ای داغ کربلا زینب
دیده ای رنج و ابتلا زینب
همه عمرت به یاد داغ حسین
بر لب تو شور و نوا زینب
آه و واویلا آه و واویلا۳

همه عمرت تو بوده ای محزون
یاد داغ حسین شدی دلخون
تو گذشتی ز جان و هستی خود
دین و قرآن به تو بود مدیون
آه و واویلا آه و واویلا۳

مایه ی اعتبار دین زینب
شیعیان را حبل متین زینب
بوده ای یاد یوسف زهرا
همه عمرت تو دلغمین زینب
آه و واویلا آه و واویلا۳

دیده ای پیکر گل لیلا
شده نقش زمین در آن صحرا
دل خون با دو کنده ی زانو
آمده در کنار او بابا
آه و واویلا آه و واویلا۳

دیده ای غنچه ای شده پرپر
روی دست پدر علی اصغر
با تیر حرمله ز جور و کین
غرق خون گشته حنجر اصغر
آه و واویلا آه و واویلا۳

دیده ای ای دختر خیر الناس
پیچیده در علقمه عطر یاس
شده نقش زمین ولی بی دست
در ره دین شده فدا عباس
آه و واویلا آه و واویلا۳

دیده ای که گل تو را چیدند
ناله ی غربت حسین دیدند
سر او را ز کینه ببریدند
به کنار گل تو خندیدند
آه و واویلا آه و واویلا۳

دیده ای پیکر حسین صد چاک
که فتاده ز کینه روی خاک
تا که دیدی گلت به موج خون
ناله ی تو برفته تا افلاک
آه و واویلا آه و واویلا۳

دیدی آتش به خیمه ها زده اند
همه سرها به نیزه ها زده اند
جای عرض تسلیت و اندوه
تازیانه به بچه ها زده اند
آه و واویلا آه و واویلا۳

  • یکشنبه
  • 16
  • بهمن
  • 1401
  • ساعت
  • 09:37
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب

وفات حضرت زینب س -(ای که نامت شد کتابِ شعرِ عاشورای ما کربلایت شد قرارِ سینه ی شیدای ما) *

207

وفات حضرت زینب س -(ای که نامت شد کتابِ شعرِ عاشورای ما کربلایت شد قرارِ سینه ی شیدای ما) #نذر_غربت_حضرت_زینب_س

ای که نامت شد کتابِ شعرِ عاشورای ما
کربلایت شد قرارِ سینه ی شیدای ما

اشکِ داغِ روضه ات ای خواهرِ خونِ خدا
مثلِ باران می چکد از دیده بر سیمای ما

سینه ی تو دفترِ صد مقتلِ کرب و بلاست
درسهای مکتبِ تو عطرِ روح افزای ما

السّلام ای بانوی کرببلا وُ شامِ غم
خطبه هایت روز و شب در گوشِ دل نجوای ما

بس به پای قافله رفتی ز پا افتاده ای
روضه های تو چراغِ روشنِ شبهای ما

شانه‌ی بی تکیه گاهت خم شده در کربلا
ای که نامت التیامِ زخمِ عاشورای ما

سینه ی تو کربلای درد و داغِ روضه هاست
چون شنیدی صوتِ قرآن از لبِ آقای ما

روی نی مانده سری خواهر به دنبالش ولی
کربلا افتاده جسمِ سیّد و مولای ما

زخم از بیگانه خوردی لیک مثلِ مادرت
قهرمانِ کربلا شد.... دخترِ زهرای ما

شاهد جور و جفا در صحنه ی دشتِ بلا
اسوه ی صبر و رضا شد زینبِ کبرای ما

سجده بر بالینِ مِهرت می نهیم از جان و دل
نامِ پاکت مایه ی آرامشِ دنیای ما

آرزوی قلبِ عشّاقان براتِ کربلاست
کن نگاهی بر سِرشکِ دیده ی دریای ما

عکسِ پرچم روی گنبد دیده‌ام امّا چه سود
بوسه بر شش گوشه ی قبرش شده رویای ما

روضه میخوانم، توسل دخترِ دردانه است
آنکه میگفت عمّه جان آخر چه شد بابای ما

شعله‌ها افتاده بر دامانِ طفلی بیگناه
تاولِ پای رقیه تاولِ دلهای ما

روضه ی دروازه ی شامِ بلا بزمِ یزید
بعدِ مجنون صد بلا آمد سرِ لیلای ما

دل برای تربتِ نورانیت پَر می کشد
دستِ ما وُ دامنِ آن شافع عقبای ما!

#هستی_محرابی

  • یکشنبه
  • 16
  • بهمن
  • 1401
  • ساعت
  • 20:23
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب

دوبیتی عامیانه رحلت حضرت زینب (ص) -(عطر سیب صحن دلبرم میاد) * بردیا محمدی

528

دوبیتی عامیانه رحلت حضرت زینب (ص) -(عطر سیب صحن دلبرم میاد) عطر سیب صحن دلبرم میاد
بخدا همینه باورم..،میاد
نفسای آخره..،مطمئنم
دم آخری برادرم میاد

دست غم تو رو ازم جدا کشید
زینب از دوری تو چیا کشید
من چجوری زیرِ سایه جون بدم...
وقتی جسم تو سه روز گرما کشید

از عذابِ بعدِ تو نترسیدن
نیزه‌ها امونتو می بُریدن
روی تل دست و پا گُم کرده بودم...
دست و پا که میزدی می خندیدن

کاش اینا خداشونو عوض کنن
دین بی بهاشونو عوض کنن
خدا لعنتش کنه..،فکر کی بود
نعل مرکباشونو عوض کنن!

دور خیمه‌های تو غُلغُله بود
چشم بد دور و بر قافله بود
خولی و شمر و سنان..،جای خودش
بددهن تر از همه حرمله بود

حرمله عذاب بی اموون میداد
مشک عباسمونو نشوون میداد
تا که دِقِّمون بده..،گهواره رو
جلو چشمای رباب تکوون میداد

کوفه زخم دلمو نمک می زد
سنگ غم آئینه‌مو محک می زد
نزدیکِ محلّه‌ای که درس دادم...
منو شاگرد خودم کتک می زد

کوچه های تنگ و اون همه فشار...
هتک حرمتِ منو به‌روم نیار
منی که پرده‌نشین بودم یه عُمر
با سرِ بازارِ برده ها چیکار؟!

یه بُزُرگی..،زندگیش خراب میشه
دلِ سنگَ‌م واسه اون کباب میشه
بخدا روم نمیشه سوال کنم...
آستینِ پاره مگه حجاب میشه؟!

مرهم هیچ‌کسی التیام نبود
شونه ای پناه گریه‌هام نبود
اون همه بلا توو کربلا دیدم...
هیچ مصیبتی شبیه شام نبود

داغ بی حسابشو یادم نیار
اون همه عذابشو یادم نیار
مستای شامی چه بی حیا بودن...
مجلس شرابشو یادم نیار

اگه با غم تو همدم می شدن
این حرامیا هم آدم می شدن
میدونم زیر سر خیزرونه...
دندونات یکی یکی کم می شدن

باید این شب‌و به روز بدل کنم
مشکل فراقِمونو حل کنم
حالا که تو نیستی پیشم..،بایدَم
یادگار مادرو بغل کنم

  • چهارشنبه
  • 19
  • بهمن
  • 1401
  • ساعت
  • 08:09
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب

در مدح حضرت زینب (س) -(روی بام آفرینش آفتاب زینب است) * حسین قربانچه

378
4

در مدح حضرت زینب (س) -(روی بام آفرینش آفتاب زینب است) روی بام آفرینش آفتاب زینب است
رونق هر سفره ای از نان و آب زینب است

تو بگو چادر ولی در اصل این شمشیر اوست
فاتح کرببلا تیغ حجاب زینب است

"ما رایتُ" گفت؟! نه! کوبید برروی یزید.
وحشت آل امیه از جواب زینب است

گرچه شد پوشیه اش غارت رخش مستور ماند
بال جبراییل در واقع نقاب زینب است

گریه کرد و گریه کرد و شام را ویرانه کرد
گریه کردن درس اول از کتاب زینب است

دستهایش در طناب افتاده اما بسته نیست
تا ابد حبل المتین ما طناب زینب است

پرچم زینب به دست کوچک ام البکاست
پس رقیه رهبر این انقلاب زینب است

چادر خاکیش خاک سینه زنها را سرشت
هرکسی اباد شد خانه خراب زینب است

تا همه گفتند زینب گفت زینب یا حسین
این نگین زیبنده بر روی رکاب زینب است

ای که دنبال برات کربلایی اربعین
کربلا رفتن فقط با انتخاب زینب است

جای شلاق و اسارت یا لباس پاره نه
دیدن یک سر روی نیزه عذاب زینب است

  • چهارشنبه
  • 19
  • بهمن
  • 1401
  • ساعت
  • 08:11
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

در مدح ومناجات حضرت زینب (س) -(عمری در اضطرابم، از خجلت تو آبم) * رضا یعقوبیان

272

در مدح ومناجات حضرت زینب (س) -(عمری در اضطرابم، از خجلت تو آبم) عمری در اضطرابم، از خجلت تو آبم
یارب بده جوابم، به احترام زینب

از لطف و جود و احسان،کردی مرا تو مهمان
امروز کامیابم، به احترام زینب

اگر که روسیاهم، به درگهت پناهم
یارب مکن عذابم، به احترام زینب

اگر گناهکارم، در گلشن تو خارم
کن پاک تو حسابم، به احترام زینب

یارب به حق حیدر، امروز ز من تو بگذر
بنما تو مستجابم، به احترام زینب

با این دل شکسته، با یاد تو نشسته
یارب مکن عقابم، به احترام زینب

بنگر به حال زارم ،جز تو کسی ندارم
یارب بده جوابم ،به احترام زینب

بنگر به اشک و آهم،هستی تو خود گواهم
کن بنده ات خطابم،به احترام زینب

نزد تو حی سبحان،شرمنده و پشیمان
نموده ای مجابم، به احترام زینب

گریه کن حسینم،یاد غم حسینم
یارب بده جوابم،به احترام زینب

  • چهارشنبه
  • 19
  • بهمن
  • 1401
  • ساعت
  • 08:53
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب

مصائب حضرت زینب(س) -(دَر آینهء نِگاهِ زِینَب) *حاج محمد رونقی مازندرانی

119

مصائب حضرت زینب(س) -(دَر آینهء نِگاهِ زِینَب) دَر آینهء نِگاهِ زِینَب
پِیداست زِ دور آهِ زِینَب

پُویای رَهِ دُرست باشد
خواهانِ مَرام و راهِ زِینَب

از پیرَهَنی دِریغ کردَند
دَر زیرِ زِره زِ شاهِ زِینَب

تا خاک گِرفت صُورتَش گُفت
شد زیرِ غَمامِ، ماهِ زِینَب

سَر بَر نِی و تَن به کِسوَتِ غَم
پاشیدِه زِ هَم سِپاهِ زِینَب

تَشبیه به مَه نِمُودَش و مَه
پِی بُردِ به اِشتباهِ زِینَب

دانِست که خوبتَر از او اوُست
در حیطهء دِیدگاهِ زِینَب

گَردی که به رُخ نَشست مُوجِب
گردیدِه به اِنتباهِ زِینَب

جسمی زِ رقیّه ماند بَر خاک
گُویا بُوَد این گُواهِ زِینَب

گُویاتَر از اِین سََند نَبینی
در مَحضَرِ داد خواهِ زِینَب

با شامِ سیاهِ دِهشَت اَفزا
فَرقی نَکُند پِگاهِ زِینَب

هِیهات که شادِمانِه گردَد
بیرون زِ بَدَن سیاهِ زِینَب

از یُمن وُجودِ ذاتِ مُطلَق
#رونق شدِه دَر پَناهِ زِینَب

  • شنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 22:03
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

روضه حضرت زینب(س) -(هنوزت تا بُوَد جان در بدَن ای زینب ای زینب) * جودی خراسانی

173

روضه حضرت زینب(س) -(هنوزت تا بُوَد جان در بدَن ای زینب ای زینب) هنوزت تا بُوَد جان در بدَن ای زینب ای زینب
زَمانی گریه کُن بر خویشتَن ای زنیب ای زینب

مَگر از بهرِ ماتم زادی از مادر دَر این عالم
که در یک عُمر بودی مُمتَحن ای زینب ای زینب

بروزِ مَرگِ جدَّ خویش اَندر کُودکی کردی
سیه با ناله و اَفغان به تَن ای زینب ای زینب

نرفته ماتمِ جدّت زِ خاطر از غمِ مادر
نِشستی زار در بیت الحَزن ای زینب ای زینب

گھی جاری سِرشگ از ماتمِ شیرِ خدا کردی
گَهی از سُوزشِ قَلب حَسن کِی زینب ای زینب

چو جدَّ و مادر و باب و برادر رَفت از دَستت
فَلک آواره کَردَت از وَطن ای زینب ای زینب

نمودی روی با هِجدَه نَفر زاُولادِ پیغمبر
بدَشتِ کربلای پُر مُحن ای زینب ای زینب

توئی کز نُوکِ پیکان چاک دیدی روزِ عاشورا
گَلوی اَصغرِ شیرین دَهن ای زینب ای زینب

توئی کَز تیره بَختی مَعجرِ نیلی بتَن کردی
زِ داغِ اکبرِ گُلگُون کَفن ای زینب ای زینب

توئی کَاندر میانِ قَتلگه دیدی حُسینت را
تَنِ صَد پاره و عُریان بدَن ای زینب ای زینب

توئی کاندر لبِ شَط تَشنه نَعشِ شش برادر را
بدیدی از جَفا صد پاره تَن ای زینب ای زینب

توئی کاندر سرِ نَعشِ شَهیدان در فَغان دیدی
یَتیمان را چو بلبل در چَمن ای زینب ای زینب

توئی کز کربلا تا شام بازوی یَتیمان را
بدیدی بِسته از کین در رَسَن ای زینب ای زینب

توئی کاندر سَرِ بازارِ شام اندر تَماشایت
بُدی خورد و کَلان از مَرد و زَن ای زینب ای زینب

توئی کز بهرِ بزمِ عام بسته از قَفا دَستت
همانندِ اَسیرانِ خُتن ای زینب ای زینب

توئی کز ضَربتِ چُوبِ یَزید و رأسِ شاهِ دین
زدی بر فَرقِ دَستِ خویشتَن ای زینب ای زینب

زَمانِ جان سپردَن گشت و مُحنتها بسر آمد
مَکن اَفغان که لب ماند از سُخن ای زینب ای زینب

خَراب آمد زِ سیلِ اَشکِ #جودی عالمِ اِمکان
خرابه چون تو را آمد وَطن ای زینب ای زینب

  • شنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 22:44
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور حضرت زینب (س) -(تو بانوی قهرمانی زینب) * مجید آقاجانی

41

شور حضرت زینب (س) -(تو بانوی قهرمانی زینب) بند اول:

تو بانوی قهرمانی زینب
سفره داره با احسانی زینب
ای فراتر از افکار و باور
تو کوهِ عشق و ایمانی زینب

بنتِ زهرایی
شورِ دل هایی
بیشتر از ماه و ستاره ها تو بالایی

با وقاری تو
شهریاری تو
به خدا که بی بدیل و ذوالفقاری تو

زینب، زینب، زینب هستی بی بدیل
زینب، زینب، زینب خاتونِ جلیل
زینب، زینب، زینب همیشه شده
زینب، زینب، زینب دشمنت ذلیل

یا زینب یا زینب

بند دوم:

تو بهارِ بی خزونی زینب
مثلِ مرتضی میمونی زینب
طوفان به پا میشه توی دل ها
وقتی که خطبه میخونی زینب

بی کرانی تو
جاوِدانی تو
بی نهایتیو مثلِ آسمانی تو

مهر و مهتابی
دُرِّ نایابی
خواهر گرامیِ حضرتِ اربابی

زینب، زینب، زینب معنیِ وِلا
زینب، زینب، زینب چشمه ی عطا
زینب، زینب، زینب دریای کرم
زینب، زینب، زینب اُختُ الْمجتبی

یا زینب یا زینب

بند سوم:

ای اسوه ی حجب و حیا زینب
ای تفسیره صبر و وفا زینب
کربلا با تو احیا شد بی بی
راوی عصرِ عاشورا زینب

دخترِ مولا
عشقِ ثارالله
مثلِ فاطمه تویی انسیة الْحورا

دختِ کرّاری
اصلِ ایثاری
شیر زنِ کرب و بلا، میر و علمداری

زینب، زینب، زینب دختره امام
زینب، زینب، زینب الگوی کلام
زینب، زینب، زینب والا رتبه ای
زینب، زینب، زینب ای عالی مقام

یا زینب یا زینب

  • یکشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 17:04
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور حضرت زینب کبری سلام الله علیها -(تو همون بانوی عالمینی) * مجید آقاجانی

89

شور حضرت زینب کبری سلام الله علیها -(تو همون بانوی عالمینی) ◀️ بند ۱

تو همون بانوی عالمینی
که تموم هستی حسینی
مقام تو بی بی جان تا عرش اعلاس

چقدر شبیه مرتضایی
تو شکوه خلقت خدایی
بانویی که آفریده نهضتی زینب کبراس

یا زینب ای صاحب جلال
یا زینب بانوی بی مثال

{سیدتی یا زینب}

◀️بند ۲

جانشین حضرت زهرا
خطبه خوندی روز عاشورا
با کلام محکمت کل جهان ریخت بهم

بخدا مثل ذولفقاری
دخترحیدری و همتانداری
حتی با یه نیم نگاه تو زمان ریخت بهم

یا زینب تو دامتم اسیر
یا زینب دست منو بگیر

{سیدتی یا زینب}

◀️ بند ۳

تا همیشه پرچمت بالاس
کرمت به وسعت دریاس
به تو بانوی بزرگ خیلی ارادت دارم

عشقت هست تورگو خونم
از تو همیشه ممنونم
تو شدی ستاره ی شبای تارم

یا زینب عاشقونه میخونم
یا زینب من به تو مدیونم

{سیدتی یا زینب}

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 13:46
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور حضرت زینب سلام الله علیها -(همه زندگیمو مدیون توام یا زینب) * مجید آقاجانی

99

شور حضرت زینب سلام الله علیها -(همه زندگیمو مدیون توام یا زینب) بند ۱

همه زندگیمو مدیون توام یا زینب
تو ایثار و بهم درس دادی
پا بزار توی خرابه ی دلم
تاکه این دل بشه یه آبادی

زیرو رو کردی همه دنیا رو
ساختی یه نهضتی با خطبه هات
باید از تو بخدا تجلیل کرد
برای شجاعت و بزرگیات

زینب- پایه و اساس عشق شیعه هاس
زینب- سر لوحه ی تموم عاشقاس
زینب- بنیان گذار راه کربلاس

سیدتی یا زینب
__________________________
بند ۲

عاشقانتو ببین یا زینب
تا نود درصدشون ایرانیست
تو که منحصر به فردی بانو
توی دنیا مثل تو اصلا نیست

تو که یک نماد خیلی خاصی
در حول محور آزادی
ای خدا ممنونتم از اینکه
تو به ما حضرت زینب دادی

زینب- آخه تو تسکین هر چی دردی
زینب- مسیر عشق و تو روشن کردی
زینب- حضرت عباسی خیلی مردی

سیدتی یا زینب
__________________________
بند ۳

بزار اینجوری بگم یا زینب
این قلب من پر از احساسه
هر کسی فاصله داره از تو
به خدا خیلی نمک نشناسه

هرچی داشتی و نداشتی خانوم
برای اهل دلا بخشیدی
آخرش روزی رسید رو نیزه ها
تو سر برادرت رو دیدی

زینب- میبینه حسینو توی گودال
زینب- میبینه که میزنه هی پرو بال
زینب- میره از غم حسینش از حال

سیدتی یا زینب(س)

  • چهارشنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 18:11
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور حضرت زینب سلام الله علیها -(مرحبا مرحبا دخت شیر خدا) *کربلایی جواد محمدی

54

شور حضرت زینب سلام الله علیها -(مرحبا مرحبا دخت شیر خدا) بند اول

مرحبا مرحبا
دخت شیر خدا
رسواگر همه
ابن مرجانه ها
کوه صبر و وقار
در دشت کربلا
شاگرد حیدرو
چیره بر فتنه ها
خادم درگهش
جبرئیل خدا

اسوه ی مردان ، غیرت یزدان ، صاحب ایمان زینبه
حیدرِ دوران ، به شکل طوفان ، حامی طفلان زینبه

آنکس که با کلام خود اعجاز می‌کند
با دست‌ و پای بسته گره باز می‌کند
وقتی که روی منبر مولا میرود
چون حیدر خطبه های خود آغاز می‌کند

یازینب یاعقیله
............................................
(بند دوم)

در تاب و درتبم
کار روزو شبم
یاعلی یاعلی
ذکر روی لبم
حافظ پرچم و
شاگرد مکتبم
ریزه خار حسین
پای این مذهبم
کلب رقیه و
عمه جان زینبم

مالک محشر از همه برتر جان پیمبر زینبه
هادیو رهبر به جای حیدر به روی منبر زینبه

تکبیر چون بـا صدای تو تکبیر می‌شود
قرآن به خطبه‌ های تو تفسیر می‌شود
بر قلب دشمنانِ قسم خورده ی خدا
نطق تو و بیـان تو شمشیر می‌شـود

یازینب یاعقیله

  • چهارشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 13:53
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی جواد محمدی

شور حضرت زینب سلام الله علیها -(سلام علی قُرة عین الرّسول) *کربلایی جواد محمدی

129

شور حضرت زینب سلام الله علیها -(سلام علی قُرة عین الرّسول) سلام علی قُرة عین الرّسول
سلام علی مُهجة قلبِ البَتول
سلام علی ای همه اصل و اصول
جانم جانم جانم ام المصائب

حیدری تو، سخنت باده ی اکمل دارد
خطبه خوانی تو خود هیبتی از یل دارد
صدوده بار بخوان آیه روی منبر
دختر شیر خدا کار تو ایول دارد

بعد ابوالفضل علی خودت علمداری
فقط به دست خودت ذوالفقار کم داری
پس از خطبه ی طوفانی ات همه گفتند
اگرچه زینبی اما حیدرِ کراری

جبل الصبر یازینب
.......................................
بند دوم

سلام علی بانوی والا مقام
سلام علی حضرت زیبا کلام
سلام علی نقطه ی وصل امام
بنت مولا اسد الله الغالب

السلام ای همه ی جلوه ی مادر زینب
دختر شیرزنِ حضرت حیدر زینب
می نویسیم فقط نامِ شما را بانو
سطرِ اول سر هر برگه ی دفتر زینب

تو بعد مادر خود برترین زنی بانو
مثال شان و شکوه و شجاعتت ماکو
تو عالِمی به علوم و عوالم از هر سو
به پای حِلم تو یعوب هم زده زانو

جبل الصبر یازینب(س)

  • چهارشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1402
  • ساعت
  • 13:58
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد