اشعار محرم

مرتب سازی براساس
 مهدی رحیمی زمستان

ورود به ماه محرم -( هست در چشمِ عاشقان تا اشک ) * مهدی رحیمی زمستان

1038

 ورود به ماه محرم -( هست در چشمِ عاشقان تا اشک ) هست در چشمِ عاشقان تا اشک

روضه آغـاز می شود بـا اشک

دست انـداخت و به نام عـلی

آمـد از پشتِ پـلک بـالا اشک

نـام اربـاب آمده کـه گذاشت

بعدِ یـک سـال پـا به دنیا اشک

نـام اربـاب آمـد و نـشنـاخت

بـاز در چشمِ مـن سـرا پـا اشک

پـس بـه نـامِ حسین مـی ارزد

دو سـه تـا قطره اش به دریا اشک

بـه امـیـدِ شـفـاعتـت هـم نـه!

از شـمـا ذکـرِ روضـه، از مـا اشک

جــمـع گـردیـده آتــشِ دوزخ

تـا شد از جـمـع چشـم، منـها اشک

تا کـه از گـونـه خـورد روی زمیـن

گـشـت در روضـه اربـاً اربـاً اشـک

پـس بـه نـام لبـانِ خـشـک عـمـو

بـنـویـسـد مـشـک، بـابـا، اشـک

کــاروانــی رسـیـده اسـت از راه

کـه گـرفتـه است

  • جمعه
  • 2
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 21:21
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 محمود ژولیده

ورود به ماه محرم، عریضه ها -( آید نوای زمزمه ، حَیِّ عَلَی الحسین ) * محمود ژولیده

1652
1

ورود به ماه محرم،  عریضه ها -(  آید نوای زمزمه ، حَیِّ عَلَی الحسین ) آید نوای زمزمه ، حَیِّ عَلَی الحسین

بشنو صدای فاطمه ، حَیِّ عَلَی الحسین

همراه آل فاطمه ، آوای جبرئیل

با اضطراب و واهمه ، حَیِّ عَلَی الحسین

عالم گرفته نغمة ، قد قامت العزا

این است نوحۀ همه ، حَیِّ عَلَی الحسین

از کاتبان وحیِ خدا تا پیمبران

گویند بی مقدمه ، حَیِّ عَلَی الحسین

ای اهل عالم این نفس پاک مصطفاست

با ما کند مکالمه ، حَیِّ عَلَی الحسین

گویند در حسینیة عرش ، خادمان

با بانوان خادمه ، حَیِّ عَلَی الحسین

اهل بهشت اهل زمین اهل آسمان

این را کنند ترجمه ، حَیِّ عَلَی الحسین

پرچم ، علم ، کتیبه ، کُتل ، خیمه ، نوحه خوان

خوانند نوحه با همه ، حَیِّ عَلَی الحسین

زینب ، سکینه ، نجمه

  • جمعه
  • 2
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 21:25
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 سید محمد میرهاشمی

ورود به ماه محرم، عریضه ها -( باز هم فصل عزای تو شده یا مظلوم ) * سید محمد میرهاشمی

2234

ورود به ماه محرم،  عریضه ها -( باز هم فصل عزای تو شده یا مظلوم ) باز هم فصل عزای تو شده یا مظلوم

دیده خونبار برای تو شده یا مظلوم

هر چه خوبی شده خلق ای ز همه خوبترین

همه اش وقف عزای تو شده یا مظلوم

آفرید آنچه خدا بهر تجلی تو بود

عشق حق خرج به پای تو شده یا مظلوم

کربلا صاحب یک وسعت نا محدود است

همه جا صحن و سرای تو شده یا مظلوم

انبیا گریه کن بزم عزایت هستند

که خدا نوحه سرای تو شده یا مظلوم

ارمنی ، گبر ، یهودی ، ز تو حاجت گیرند

همه مشمول عطای تو شده یا مظلوم

کیستی که همه گلها ز غمت پژمردند

بلبلان نوحه سرای تو شده یا مظلوم

کیستی که دل عشاق به نامت لرزد

اشکشان رمز بقای تو شده یا مظلوم

ناله ها سر زد و فرزند شهیدی می گفت :

پدرم آه ، فدای تو شده ی

  • جمعه
  • 2
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 21:27
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

ورود به ماه محرم -( باز هنگامه ماتم شده ای شاه غریب ) * مهدی صفی یاری

3148
2

 ورود به ماه محرم -( باز هنگامه ماتم شده ای شاه غریب ) باز هنگامه ماتم شده ای شاه غریب

دل دیوانه پر از غم شده ای شاه غریب

چند روزی است که راه نفس ام می گیرد

نکند باز محرم شده ای شاه غریب

باز در عرش خدا مشکی ماتم زده اند

موسم بیرق و پرچم شده ای شاه غریب

کربلا گفتم و اوضاع دلم ریخت به هم

کربلا قبلۀ عالم شده ای شاه غریب

آه سقا چه کند با عطش اهل حرم

آب در خیمه تان کم شده ای شاه غریب

بابی انت و امی ...چه شده در گودال

کمر خواهرتان خم شده ای شاه غریب

خواهرت آمد و آن مرد تو را برگرداند...

آخر روضه چه مبهم شده ای شاه غریب

رفت و برگشت ولی کاش نمی دید اصلا

چقدر از بدن ات کم شده ای شاه غریب

گفته بودند که تو ذبح عظیمی اما

ذبح تو واقعا اعظم شده

  • جمعه
  • 2
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 21:30
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 سید محمد میرهاشمی

ورود به ماه محرم، -( بچه ها بازم محرم اومده ) * سید محمد میرهاشمی

1321
1

 ورود به ماه محرم،  -( بچه ها بازم محرم اومده ) بچه ها بازم محرم اومده

عید ما با بهار غم اومده

بچه ها خیمۀ ماتم بزنید

همگی به سینه محکم بزنید

بچه ها پارچۀ مشکی بیارید

بچه ها ز دیده ها اشک ببارید

سر کوچه تکیه ای به پا کنید

پسر فاطمه رو صدا کنید

همه طبل و سنج و زنجیر بیارید

کربلا رو خوب به تصویر بیارید

پشت پا به هر تباهی بزنین

در هر خونه سیاهی بزنین

دسته های سینه زن غم بگیرین

غنچه ها ز دیده شبنم بگیرین

توی هیئت به همه سلام کنین

بچه سیدارو احترام کنین

اهل کوفه آخه بی حیا بودن

اهل زشتی ، اهل ناسزا بودن

برا دنیا دل ز کوثر بریدن

بچه های زهرا رو سر بریدن

مادرم می گه که نور عین من

تا توان داری بگو : حسین من

این حسین کیه که دل

  • جمعه
  • 2
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 21:32
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 سید محمد میرهاشمی

ورود به ماه محرم -( سلام ای علمدار ماتم محرم ) * سید محمد میرهاشمی

1353

 ورود به ماه محرم -( سلام ای علمدار ماتم محرم ) سلام ای علمدار ماتم محرم

بهار غم یاس خاتم محرم

تو دیباچۀ محنتی سینه سوزی

تو هم معنی دردی و غم محرم

خروشی رثاء ، جوشش ناله هایی

سفیر عزایی در عالم محرم

تو گلزار اندوه و بستان اشکی

بگیر از گل دیده شبنم محرم

کند کعبه با آه تو همنوایی

کند زمزمه با تو زمزم محرم

بساط ولایت پرستی دلها

شود با طلوعت فراهم محرم

به سوز دل فاطمیان تسلی

به زخم دل شیعه مرهم محرم

تو شهرالله عاشقان ولایی

تو شهرالحسینی مسلم محرم

سیاهی ، کتیبه ، کتل ، سنج ، بیرق

بگوید تو را خیر مقدم محرم

امام زمان عاشق بیقرارت

تویی با دل یار همدم محرم

ز دل خستگان ولا تسلیت گو

به مهدی ولی معظم محرم

شاعر : سید محمد میرهاشمی

  • جمعه
  • 2
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 21:40
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 سید محمد میرهاشمی

ورود به ماه محرم -( ذکر دل شکسته ، ذکر وجود خسته ) * سید محمد میرهاشمی

1624

 ورود به ماه محرم -( ذکر دل شکسته ، ذکر وجود خسته ) ذکر دل شکسته ، ذکر وجود خسته

حسین واحسینا ، حسین واحسینا

عاشق غم کشیده ، ماه عزا رسیده ، بگو به اشک دیده

حسین واحسینا

ماه محرم آمد ، بهار ماتم آمد ، شکوفۀ غم آمد

حسین واحسینا

سینه زنان بیایید ، نسل جوان کجایید ، عاشق کربلایید

حسین واحسینا

عزای شاه عشق است ، جلوه ی ماه عشق است ، ذکر سپاه عشق است

حسین واحسینا

بگو به قلب شیدا ، اذن بده تو زهرا ، کنم ز سینه آوا

حسین واحسینا

ای گل ناز خلقت ، آئینۀ محبت ، حسین شوم فدایت

حسین واحسینا

ای که خدا صفاتی ، تو نور کائناتی ، سفینة النجاتی

حسین واحسینا

بر لب حق رثایت ، خداست خون بهایت ، سلام بر عزایت

حسین واحسینا

مصدر آفرینش ، نگار اهل بینش

  • جمعه
  • 2
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 21:44
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

ورود به ماه محرم -( از ازل پرچم به دوش ماه ماتم گشته ایم ) * قاسم نعمتی

1140

 ورود به ماه محرم -( از ازل پرچم به دوش ماه ماتم گشته ایم ) از ازل پرچم به دوش ماه ماتم گشته ایم

با نوای مادری محزونه همدم گشته ایم

ما همه انصار زهرائیم مردِ گریه ایم

محرم غمخانه ی ماه محرم گشته ایم

این لباس مشکی ما دست دوز فاطمه است

زین سبب عمریست با این خانه محرم گشته ایم

رد مکن ما را که اشک ما به دردت میخورد

گریه ها کردیم و بر زخم تو مرهم گشته ایم

روز محشر یکدگر را زود پیدا میکنیم

سالها مانند کعبه دور پرچم گشته ایم

گریه ی ما باعث تسکین قلب زینب است

خاک بوسِ عمه ی ساداتِ عالم گشته ایم

صبح ، مغرب ، شب ، سحر ، بزم عزا آماده است

این دهه همسفره ی فیضی دمادم گشته ایم

تا که فرصت هست باید گریه کرد و گریه کرد

چونکه مهمان اجل ما نیز کم کم گشته

  • شنبه
  • 3
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 05:22
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

ورود به ماه محرم -( فصل اشک و سوز و آه از پرده ی دل میشود ) * محسن حنیفی

1386

ورود به ماه محرم -( فصل اشک و سوز و آه از پرده ی دل میشود ) فصل اشک و سوز و آه از پرده ی دل میشود

باز چشمانم به رنگ سرخ مایل میشود

باز هم روح الامین مرثیه خوانی میکند

کاف و هاء و یا و عین و صاد نازل میشود

با لباس مشکی ام احرام گریه بسته ام

یک زیارت با هزاران حج معادل میشود

سعی ما پای پیاده از نجف تا کربلاست

شاهراه وصل ما این حد فاصل میشود

نیت گریه نمودم در نماز نیمه شب

چون که روضه بهتر از درک نوافل میشود

رکعت اول به یاد تشنه لبها سوختم

رکعت بعدی من گودال کامل میشود

مادری پهلو شکسته میرسد از سمت عرش

روضه از اینجا به بعدش سخت و مشکل میشود

لحظه ای که سینه ی ارباب سنگین میشود

روضه سنگین ارباب مقاتل میشود

نیزه ها نامهربان هستند اما لحظه ای

  • شنبه
  • 3
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 05:24
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

مسلم ابن عقیل -( سالار کاروان پر از یاسمن، حسین ) * محمد جواد شیرازی

1235

مسلم ابن عقیل -( سالار کاروان پر از یاسمن، حسین ) سالار کاروان پر از یاسمن، حسین

جمع صفات و خاتمه ی پنج تن، حسین

دلدار مصطفی و علی و حسن، حسین

برگرد و سوی کوفه نیا جان من حسین

کم در میان کوفه عذابم نداده اند

با کام تشنه گشتم و آبم نداده اند

از بس که بین کوچه جوابم نداده اند

دل خوش شدم به یاری یک پیرزن حسین

با تیغ و نیزه بال و پرم را شکسته اند

دندان و کام شعله ورم را شکسته اند

از پشت بام فرق سرم را شکسته اند

نامردی است مسلک شان غالبا حسین

شام بلند غفلت شان سر نمی شود

چیزی برایشان زر و زیور نمی شود

این جا دلی برای تو مضطر نمی شود

برگرد و سر به وادی این ها نزن حسین

دیگر بریدم از دل تاریک کوفیان

از کوچه های خاکی و باریک کوفیان

ج

  • شنبه
  • 3
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 05:59
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

واحد آغاز محرم -( نسیم محرم دوباره زده توی قلبم شراره ) * حسن سرمست

1172

واحد آغاز محرم -( نسیم محرم دوباره     زده توی قلبم شراره ) نسیم محرم دوباره زده توی قلبم شراره
دلم میره با یک اشاره میریزه ز چشمام ستاره
آتیش افتاده به جونم
یه ساله که نگرونم
آقا تا محرمت زنده بمونم
کاروون غم تو میرسه از راه//حال و هوای حرم داری تو بسم الله
السلام علیک یا أباعبدالله
آه محرم اومد از راه 3

دوباره هوای محرم هوای روضه ها و ماتم
در هر خونه نصب پرچم دوباره کتیبه ی محتشم
برا من چیزی نمونده
عشق تو منو کشونده
منو مادر تو نوکر تو خونده
میزنم برای تو ناله ها هرگاه// می شوم زائر کوی تو با هر آه
السلام علیک یا اباعبدالله
آه محرم اومد از راه 3

شاعر : حسن سرمست

دانلود سبک

  • یکشنبه
  • 4
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 14:32
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

ورود کاروان به کربلا -( ای امیر الحاج قلبم بی قراری می کند ) * قاسم نعمتی

1396

ورود کاروان به کربلا -( ای امیر الحاج قلبم بی قراری می کند ) ای امیر الحاج قلبم بی قراری می کند

تا که از غصه نمیرم گریه یاری می کند

جان من کم تر بگو ، کرب و بلا ، کرب و بلا

نام این صحرا ز دیده اشک جاری می کند

گوئیا می بینم اینجا صبح تا قبل غروب

هر طرف یک بانوئی را سوگواری می کند

اولین تصویر جسم ارباً اربای علی ست

دشت را دشمن از او آئینه کاری می کند

گوئیا می مبینم اینجا دور تو بگرفته اند

زان میانه رأس تو نیزه سواری می کند

دشمنت سر تا به پایت را به غارت می برد

بهر یک پیراهن کهنه چه کاری می کند

هر که بهر غارت آمد دست خالی برنگشت

موی بین پنجه ها را یاد گاری می کند

شاعر : قاسم نعمتی

  • یکشنبه
  • 4
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 21:04
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

ساربان -( ساربان ای ساربان این کاروان آهسته ران ) *

2982
3

ساربان  -( ساربان ای ساربان  این کاروان آهسته ران ) ساربان ای ساربان

این کاروان آهسته ران

کاروانی از گلستان گل باغ نبی

در رکاب زینت دوش نبی

می بری با خود چرا

سوی صحرای بلا

پسر شیر خدا سرکاروان

همرهش دارد تمام خاندان

می بری با خود به دشت کربلا

می شود از پیکر او سر جدا

و برای یاریِ دین خدا

نه که یک سر، هیجده سر میشود از تن جدا

ساربان محمل مران

عطر یاس آید میان کاروان

آری یک یاس جوان

قد او گردیده چون رنگین کمان

چادر خاکیو او،گریه کنان

دست بر پهلو دوان

صورت نیلیو او، برسر زنان

وا حسینم نوحه دارد بر زبان

می کند همراهیِ این کاروان

ساربان آهسته ران

ساربان شش ماهه اصغر می بری

بر حسین سرباز آخر می بری

تک یلِ ام البنین

زادۀ حیدر

  • سه شنبه
  • 6
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 17:59
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
حاج حسن یعقوبی تبریزی

طوفان غم -( در جان جریان گرفت طوفان غمت ) *حاج حسن یعقوبی تبریزی

1100

طوفان غم -( در جان جریان گرفت طوفان غمت ) در جان جریان گرفت طوفانِ غمت
شد کشتی کائنات ، مهمان غمت

برپا شده خیمۀ تو در کوچۀ دل
بر تاقچه ، تکیه داده گلدان غمت

گردیده خلاصه در تو توحید و شدند
مجموعۀ عارفان ، پریشان غمت

نام تو شُکوه رستخیزی ست عظیم
ای محتشمان عشق، حیران غمت

جان رقص کنان در هیجانی روشن
از خویش گذشته زیر باران غمت

ای سرخ ترین حقیقت، ای هستیِ ناب
این جانِ به لب رسیده، قربان غمت

بگذار بماند این خرابه - دل من -
تا شام ابد، دچار زندان غمت

شاعر : حسن یعقوبی

  • سه شنبه
  • 6
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 19:47
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
حاج حسن یعقوبی تبریزی

بوی محرم -( باز هم شور می زند دل ما باز بوی محرّمت آمد ) *حاج حسن یعقوبی تبریزی

2921
6

بوی محرم  -( باز هم شور می زند دل ما باز بوی محرّمت آمد ) باز هم شور می زند دل ما
باز بوی محرّمت آمد

یازده ماه منتظر بودیم
فصل اندوه و ماتمت آمد

نوحه خوان تو باد و بارانند
در هوا رقص پرچمت آمد

تپش قلب ما زیاد شده
ماه دلتنگیِ غمت آمد

*

باز بوی محرمت آمد
مجلس شعر محتشم برپاست

شورشی در جهان و جان افتاد
ناله از خاک و آسمان برخاست
*
باز بوی محرمت آمد
باز دل های ما هوایی شد

ای خوشا حاجیِ غریبی که
در مِنا تشنه، کربلایی شد
*
از غم و داغِ حاجیان غریب
آتشی در دلِ وطن افتاد

هرکسی دید این مصیبت را
یادِ ارباب بی کفن افتاد
*
نفَس ما به دوست وصل شده
در غمش عاشقانه می باریم

هیچ ما را غمِ دو دنیا نیست
ما همه سرسپردۀ یاریم
*
هستی ما به اشک وابسته ست
ما به این

  • سه شنبه
  • 6
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 19:56
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

خطبه خوان عشق -( ای گل که داغ داری و سرخ و معطری! ) * محمد فرخ طلب

1094

خطبه خوان عشق -( ای گل که داغ داری و سرخ و معطری!  ) ای گل که داغ داری و سرخ و معطری!
آیا چه دیده ای که به اشکت شناوری؟

قدت چرا خمیده گل مهربان؟ چقدر
با اینکه قد خمیده ای از آسمان سری!

لطفاً بگو حکایت خود را که بشنویم
راوی تو باش، تا نشود قصه سر سری

گل اینچنین رشید ندیدم به عمر خود
فرزند کیستی که بدین سان دلاوری؟

چون ذوالفقار حرف تو برنده و رساست
دیگر چه جای شک و گمان؟دخت حیدری!

ام المصائبی و کنارِ برادرت
چون کوه ایستاده ای و مثل مادری

پاک و صبور و آینه وار و پر از شکوه
حقا که از سلاله ی پاکِ پیمبری

پرچم به دست توست، برو تا کرانه ها
پرواز کن! برای حسینت کبوتری

از ما درود، خطبه بخوان! خطبه خوانِ عشق!
تو زینبی و از همه آفاق برتری

شاعر : م

  • چهارشنبه
  • 7
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 12:17
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

وعده ی دیدار در صحن حسین بن علی -( بسم رب الساقی کرب و بلا ، شمس و قمر ) * نعیمه امامی

1292
1

وعده ی دیدار در صحن حسین بن علی -( بسم رب الساقی کرب و بلا ، شمس و قمر ) بسم رب الساقی کرب و بلا ، شمس و قمر

جاده های عشق لبریز جنون است و خطر

راهی کوی حسینم بی قرار اربعین

باز در اوجم گرفته روح و جانم بال و پر

سالها گرد و غباری در حریمت بوده ام

از گدا بودن در این درگاه هستم مفتخر

کربلا جاریست از آن کوچه ای که تا ابد

عشق می سوزد میان شعله ها در پشت در

از نجف تا کربلا مردی غریب و منتظر

چهارده قرن است تنها می رود با چشم تر

عصر عاشورا حرم می سوخت می بارید غم

روضه ای کوتاه می خوانم و شرحی مختصر

گرگ ها پیراهنش را هم به غارت برده اند

پیکرش زیر سم اسبان و اوج نیزه سر

در اسارت کاروانی می رود تا شهر شام

یک به یک مجروح اما زخم زینب بیشتر

آمدم تا زخم هایت را ب

  • جمعه
  • 9
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 14:54
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

استقبال ازماه محرم -( لباس نوکری اش را دوباره می پوشد ) * ماشاءالله دهدشتی

1771
1

استقبال ازماه محرم  -( لباس نوکری اش را دوباره می پوشد ) لباس نوکری اش را دوباره می پوشد
سماوری که برای حسین می جوشد

مگیر خرده که رنگ سیاه مکروه است
بهشت هم به گمانم سیاه می پوشد

نگاه داشته حرمت کسی که در این ماه
به یاد تشنه لبی کمتر آب می نوشد

همیشه بی حد و اندازه مزد می گیرد
همان که یک سرسوزن برای او کوشد

شدم غلام حسین و خیالم آسوده است
غلام می خرد اما غلام نفروشد

شاعر : ماشاءالله دهدشتی

  • جمعه
  • 9
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 19:41
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر استقبال از محرم -( خوب است که از خود خبری داشته باشم ) * محسن زعفرانیه

1101
2

شعر استقبال از محرم -( خوب است که از خود خبری داشته باشم ) خوب است که از خود خبری داشته باشم
بر حال خرابم نظری داشته باشم

ای کاش که در روضه ی شب های مُحَرَّم
با لطف شما چَشمِ تَری داشته باشم

از آتش این عشق که افتاده به جانم
پیوسته دلِ شُعله وری داشته باشم

صد شکر که قسمت شده تا باز برایت
شعر و غزل مختصری داشته باشم

افسوس نشد ماه عزاداری ات آقا
جز شعر سرودن هنری داشته باشم

شاعر : محسن زعفرانیه

  • شنبه
  • 10
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 11:12
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

محرم -( شکرخدا که باز بدیدم محرمت ) * اسماعیل تقوایی

978
1

محرم -( شکرخدا که باز بدیدم محرمت  ) شکرخدا که باز بدیدم محرمت
لایق شدم که درک کنم ماه ماتمت
شکر خدا که بار دگر سهم من شده
برسر زنم به سوگ تو در زیر پرچمت
خرجی زآب دیده نکردم که تا شود
جاری برای سوگ تو وهنگامه ی غمت
من دل سیاه و شال عزای تو گردنم
روشن شود دلم چو خورد رنگ ماتمتت
آقا منم غلام همه نوکران تو
راهی بده مرا تو به درگاه اعظمت
دراولین شبی که به قبرم،امید من
باشد،به دیده ام بگذاری تو مقدمت

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • شنبه
  • 10
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 11:22
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

استقبال ازماه محرم -( ماهِ محرّم است و عزادارتان شدیم ) *

1031
1

استقبال ازماه محرم -( ماهِ محرّم است و عزادارتان شدیم ) ماهِ محرّم است و عزادارتان شدیم
با اشک و آه ، گرمیِ بازارتان شدیم

ای تربتت شِفا و شفاعت! تفقّدی!
حرف از طبیب شد، همه بیمارتان شدیم

با پرچمِ محَبّت و، سربندِ یا حسین:
ما دسته دسته، دستِ علمدارتان شدیم

بر دار اگر رود سرِ ما، برعلی قسم
ماتِ زبانِ میثمِ تمّارتان شدیم

پیچیده طبعِ او، به سر و دست و قلبمان
اینگونه، ریزه خوار و گرفتارتان شدیم

خلقِ اثر، به جوهرِ خونت میسّر است
ما رهروانِ مکتبِ مختارتان شدیم

مجنونِ نوکری، درِ این خانه آمدیم
پیوسته وامدار و بدهکارتان شدیم

هَل مِن مُعین و ناصرِ آن روز: روضه ام
ما خاکِ پایِ هیئتِ انصارتان شدیم

از جان و تن گذشته و محزون وغصّه دار:
در انتظارِ آمدنِ ی

  • شنبه
  • 10
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 11:25
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

ورود_به_ماه_محرم -( محرم آمده شکر خدا کنيم همه ) * قاسم نعمتی

1446
2

ورود_به_ماه_محرم -( محرم آمده شکر خدا کنيم همه  ) محرم آمده شکر خدا کنيم همه
به گريه محشر کبرى به پا کنيم همه

به شکر اينکه رسيديم به عزاى حسين
ز سينه عقده ی يک ساله وا کنيم همه

همه حسينيه ها تحت قبه ی يار است
رسيده وقت اجابت دعا کنيم همه

با نام يک يک ما صدا زده زهرا
به اذن او پسرش را صدا کنيم همه

دوباره فاطمه در عرش مو پريشان است
به ناله حق نمک را ادا کنيم همه

حسين کشته ی اشک و ما طبيب حسين
به اشک زخم تن او دوا کنيم همه

خدا به عشق حسينش گناه ما بخشيد
ازين به بعد ز آقا حيا کنيم همه

قسم به عشق محرم بهار مردن ماست
تمام زندگى خود فدا کنيم همه

حلال تيغ هلال است خون سينه زنان
حرام باد که چون و چرا کنيم همه

قسم به نام خمينى و غيرت شهدا
در ا

  • شنبه
  • 10
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 11:51
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

ورود_به_ماه_محرم -( در مُحرم هر که صاحب منبر است ) *

1186

ورود_به_ماه_محرم -( در مُحرم هر که صاحب منبر است ) در مُحرم هر که صاحب منبر است
در قیامت عرش را تاج َسر است

غافل از "کبریت اَحمر" گر شود*
شعله ی سر دونهال بی بَر است

بی مرور این کتاب رهگشا
مطلبش ناقص کلامش اَبتر است

شرح حال و روز نوکر خواندنی است
بارها کبریت اَحمر خواندنی است

دانش هرکس وسیع تر دُرّتر است
پُر بُکاتر هرکه باشد کُر تر است

با وفاتر هر که شد، عباس تر
با ادب تر هرکه باشد، حُر تر است

مستند خوان تو که مُقُبِل تر شوی
فاطمه گِرید که بیدل تر شوی

  • شنبه
  • 10
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 11:57
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

ورود_به_ماه_محرم -( حس مي كني زمين و زمان گريه مي كنند ) *

1725
4

ورود_به_ماه_محرم -( حس مي كني زمين و زمان گريه مي كنند ) وقتي كه جمع سينه زنان گريه مي كنند

باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است
در ماتم تو پير و جوان گريه مي كنند

اين سيل، سيل اشك عزادارهاي توست
چون ابر با تمام توان گريه مي كنند

تو كيستي كه در غم از دست دادنت
مردان ما شبيه زنان گريه مي كنند...

امیرتیموری

  • شنبه
  • 10
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 12:00
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

ورود_به_ماه_محرم -( نان گرمِ روضه را از شور می گیریم ما ) *

1221
0

ورود_به_ماه_محرم -( نان گرمِ روضه را از شور می گیریم ما ) نان گرمِ روضه را از شور می گیریم ما
از تنور سرد دوزخ، نور می گیریم ما

سردرِ هر بیت، پرچم می زنیم از اشک خویش
آخرِ شیرین زبانی، شور می گیریم ما
***
از «شب اول»، چو مسلم، کوچه گردِ کوفه ایم
تو بگو آئینه، پیش کور می گیریم ما

فصلِ ماهیگیری ار رودِ گل آلودِ وفاست
پیش پای چشم مردم، تور می گیریم ما

در «شب دوم» صدای کاروان را بشنوید!
حالِ موسی را خبر از طور می گیریم ما

شد «شب سوم» بساط گریه هامان جور شد...
پس سراغِ سیلی ناجور میگیریم ما

شاعریم و تورمان کرده است خاتون حسین!
روضه ی فاش از رخِ مستور می گیریم ما

یک «شب سوم» برای درک این روضه، کم است
جسم زهرا را مثال از حور می گیریم ما

شاعریم و با ر

  • شنبه
  • 10
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 12:04
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حسن کردی

امام_حسین_ع_مناجات -( لحظه لحظه عمر ما با عشق تدوین میشود ) * حسن کردی

846

امام_حسین_ع_مناجات -( لحظه لحظه عمر ما با عشق تدوین میشود ) لحظه لحظه عمر ما با عشق تدوین میشود
تلخ کامی های ما با روضه شیرین میشود

کفه ی اعمال ما از نورِ سجده خالی است
این سبک وزنی به نور اشک سنگین میشود

ای تپش های دل شوریده ی ما یا حسین
نبض دل با نام تو بالا و پایین میشود

زائرت با کوله بار فقر می آید ولی
در حرم یکباره برتر از سلاطین میشود

شاعرت در تنگای واژه ها در خلوتش
با دخیل اشک خود غرق مضامین میشود

پای منبرهای روضه هر که شاگردی کند
زودتر از حوزه ها معناگر دین میشود

تا چراغ روضه در هر خانه ای روشن شود
رزق آن خانه به نور عشق تأمین میشود

عشق اگر آید به میدان در نبرد کفر و دین
یک مسیحی چون وهب در راه گلچین میشود

کربلا میدید زخم سرخ اصحاب الحس

  • شنبه
  • 10
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 12:09
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

امام حسین (ع) مناجات -( هرکجا نام تو را بردیم "کوهِ طور" شد ) *

1630
-1

امام حسین (ع) مناجات -( هرکجا نام تو را بردیم "کوهِ طور" شد ) هرکجا نام تو را بردیم "کوهِ طور" شد
آفت و شَرّ و بلا فوراً از آنجا دور شد

جایِ لبهایِ تو دیشب اشکِ هجران خوردم و
کامِ من شیرین با این قطره هایِ شور شد

در فراقِ یوسفش افتاد بر جانِ خودش
آنقَدَر گریه زلیخا کرد آخر کور شد

روضه هایِ خانگی برکت به خانه میدهند
خانه یِ تاریکِ ما با روضه غرقِ نور شد

جفت و جور اصلاً نمیشد کارهایم تا شبی
کفشِ روضه جفت کردم کارهایم جور شد

صبحِ محشر که شَوَد ، مأمورِ قَصرَت میشود
آنکه در روضه دمِ در خادم و مأمور شد

وای بر آن روضه خوان و شاعری که پاکتی ست
یا که با سواستفاده نامی و مشهور شد

شاهِ ما خیلی سفارش کرده: "فَابْکِ لِلْحُسَیْن"
نزدِ ما ایرانیان این جمله اش د

  • شنبه
  • 10
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 12:13
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

امام حسین (ع) مناجات -( یکدفعه عاشقم شد و کم کم مرا خرید ) * مهدی رحیمی زمستان

1003

امام حسین (ع) مناجات -( یکدفعه عاشقم شد و کم کم مرا خرید ) یکدفعه عاشقم شد و کم کم مرا خرید
زیبا و زشت هرچه که بودم مرا خرید

مانند «جون»قبل محرم شدم غلام
مانند«عون» بعد محرم مرا خرید

هرجا رسید من ولی او را فروختم
هرجا رسید او ولی از دم مرا خرید

وقتی که عالِمِ دوسه شب گریه اش شدم
ازاینهمه مرید در عالَم، مرا خرید

ارباب من به قیمت بالای آن تنور
از شعله های داغ جهنم مرا خرید

ازخویشتن گرفت دلم را به روضه داد
ارباب هم فروخت مرا هم مرا خرید

اوج کریمی است که من را جدا فروخت
آنکس که در معامله درهم مرا خرید

یک عمر پای این دل بیچاره صبر کرد
تا آخرش به قیمت آدم مرا خرید

شاعر : مهدی رحیمی

  • شنبه
  • 10
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 12:19
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

امام حسین(ع)مناجات -( همه سرمايه ی مجنون غم ليلا باشد ) * مهدی رحیمی زمستان

1288

امام حسین(ع)مناجات -( همه سرمايه ی مجنون غم ليلا باشد ) همه سرمايه ی مجنون غم ليلا باشد
عاشق آن است که سر گشته و شيدا باشد

بعد از آنى که شده دلبر ما خيمه نشين
عاشق دلشده آواره ی صحرا باشد

قطره اى مى چکد و لذت عمرش اين است
آخر راه دگر وصل به دريا باشد

پرچم مشکى هیئت همه جا محترم است
چونکه شيرازه اش از چادر زهرا باشد

رو سپيدند قيامت همه ی زوارت
چون به پيشانيشان نام تو آقا باشد

با همه معرفتم عرضه کنم محضر تو
اعتقادى که ز هر شبهه مبرا باشد

در عزا خانه ی تو دست خدا در کار است
تا خدا هست مصيبات تو بر پا باشد

گرچه بر سينه غم کرب و بلا دارم من
شک ندارم که حريم تو همين جا باشد

نوکر آن است که يک لحظه شده چون ارباب
وقت جان دادن خود بى کس و تنها باشد

  • شنبه
  • 10
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 12:24
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

امام حسین(ع)مناجات -( ما که مريد ميکده و مست باده ايم ) * قاسم نعمتی

1486

امام حسین(ع)مناجات -( ما که مريد ميکده و مست باده ايم  ) ما که مريد ميکده و مست باده ايم
عمرى است دل به حضرت معشوق داده ايم

قبل از سرشتن گِلِمان مفتخر شديم
در کوى عشق نوکر اين خانواده ايم

جائى که جبرئيل ز خدام اين در است
ما هيچ تر ز هيچ و يک عبد ساده ايم

ما تازه با غم تو نگشتيم آشنا
جانا کنيز زادۀ تو بنده زاده ايم

يا ايها الامير به يک موى تو قسم
تا زنده ايم پاى رهت ايستاده ايم

وقتى شهيد تا به مقام شهود رفت
ما را بگو که تازه در آغاز جاده ايم

با عشق اينکه روزى از اينجا گذر کنى
صورت به زير مقدم پاکت نهاده ايم

حق گريه را به نام شما آفريده است
ما فيض گريه را به دو عالم نداده ايم

در بين روضه ديدۀ پر اشک بسته ايم
با يک سلام تا حرمت پر گشاده ايم

ما

  • شنبه
  • 10
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 12:27
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد