مدايح حضرت زینب سلام الله علیها

مرتب سازی براساس

مدح حضرت زینب(س)(بخولی بگفت آن زن پارسا) *

1526
1

مدح حضرت زینب(س)(بخولی بگفت آن زن پارسا) بخولی بگفت آن زن پارسا
که را باز از پا درآورده ای
که در ایندل شب چو غارتگران
برایم زر و زیور آورده­ای
بهمراهت امشب چه بوی خوش است
مگر باز مشگ تر آورده­ای
چنان کوفتی در که پنداشتم
ز میدان جنگی سر آورده­ای
چو دانست آورده سر گفت آه
که مهمان بی پیکر آورده­ای
چو بشناخت سر را بگفت ای عجب
سر با شکوه و فر آورده­ای
بمرم در این نیمه شب از کجا
سر سبط پیغمبر آورده­ای
چه حقّی شده در میان پایمال
که تو رفته­ای داور آورده­ای
گل آتش است این که از کوه طور
تو با خاک و خاکستر آورده­ای
نگارنده با گفتن این رثا
خروش از ملایک درآورده­ای
مرحوم نگارنده
که را باز از پا درآورده ای
که در ایندل شب چو غارتگران
برایم زر و زی

  • شنبه
  • 4
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 15:02
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

مدح حضرت زینب(س)(اگر صبح قیامت را شبی هست آنشب است امشب) *

4462
7

مدح حضرت زینب(س)(اگر صبح قیامت را شبی هست آنشب است امشب) اگر صبح قیامت را شبی هست آنشب است امشب
طبیب از من ملول و جان زحسرت بر لب است امشب
فلک ، از دور ناهنجار خود لختی عنان برکش
شکایتهای گوناگون مرا با کوکب است امشب
برادر جان یکی سر بر کن از خواب و تماشا کن
که زینب بی تو چون در ذکر یا رب یارب است امشب
جهان پر انقلاب و من غریب ایندشت پروحشت
تو در خواب خوش و بیمار در تاب و تب است امشب
سرت مهمان خولی و تنت با ساربان همدم
مرا با هر دو اندر دل هزاران مطلب است امشب
بگو با ساربان امشب نبندد محمل لیلا
ز زلف عارض اکبر قمر در عقرب است امشب
صبا از من بزهرا گو ، بیا شام غریبان بین
که گریان دیدة دشمن بحال زینب است امشب
نیز تبریزی

  • شنبه
  • 4
  • خرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 15:06
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح حضرت زینب(س) -( ای اختر فضائل و ای آسمان صبر ) * خسرو مشهدی

2521
2

شعر مدح حضرت زینب(س) -(    ای اختر فضائل و ای آسمان صبر ) ای اختر فضائل و ای آسمان صبر
ای زینب ای به گلشن دین باغبان صبر
گر شد حسین تشنه جگر قهرمان عشق
نازم به همتت که توئی قهرمان صبر
گشتی تو سرفراز که در دشت کربلا
دادی چنان که خواست خدا، امتحان صبر
توصیف صبر توست مگر آن چه حق نزول
فرموده در کتاب مقدس به شأن صبر
دوران زندگانی هر کس زمان اوست
دوران زندگیّ تو باشد زمان صبر
ای یادگار فاطمه تا روز رستخیز
عاجز به وصف صبر تو باشد زبان صبر
کردی تو صبر تا که ظفر یافتی به خصم
آری ظفر همیشه رود هم عنان صبر
«خسرو» به یاد صبر فراوانت اوفتد
در هر کجا که گفته شود داستان صبر

شاعر : خسرو مشهدی

  • پنج شنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1392
  • ساعت
  • 15:40
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح و مصائب حضرت زینب -( کدامین حرف را پیدا نمایم ) * محمد حسین صادقی

2436
3

شعر مدح و مصائب حضرت زینب -( کدامین حرف را پیدا نمایم ) کدامین حرف را پیدا نمایم
چه ظرفی را پر از دریا نمایم
کدامین واژه جز زینب بیابم
که عشق و صبر را معنا نمایم؟
×××
به هر کس بر تو گوید خوار، نفرین!
به هر لفظ و به هر گفتار، نفرین!
تو بی پروا تری از تیغ حیدر
به هر کس بر تو گوید زار، نفرین!
×××
هم یاور و خواهر برادر هایش
هم بود برادر برادر هایش
یک عمر برای پدرش مادر بود
حالا شده مادر برادرهایش

شاعر : محمد حسین صادقی

  • پنج شنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1392
  • ساعت
  • 15:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح و مصیبت حضرت زینب(ع) -( ما دسته دسته شیعه تسلیم زینبیم ) * یاسر حوتی

5952
8

شعر مدح و مصیبت حضرت زینب(ع) -( ما دسته دسته شیعه تسلیم زینبیم ) ما دسته دسته شیعه تسلیم زینبیم
بیچاره آن دلی كه در این قوم و رسته نیست
با دست های بسته هـزاران گـره گشـود
ثابت شده ست، دخت علی، دست بسته نیست
گیرم به چشم شوهر خود هم غریبه شد
گیرم خمیده گشت؛ ولی هیچ خسته نیست
برخیز و باز، نافله‌ات را به ‌پـا نـمـا
پیغمبر قیام، كه از پا نشسته نیست
سر را به پای محمل سالار خود شكست
گرچه سرش‌شكسته؛ ولی سرشكسته نیست
این ها اشاره ای ز مقامات زینب است
×××
وقتی كه رفت معجـر زینب كبـود بود
وقتی رسیـد، گیسـویـش اما سپیـد بود
وقتی كه رفت كوه مصیبت به شانه داشت
وقتی رسیـد مثل همیشـه رشیـد بود
جای تمام دختـركـان تازیـانـه خورد
طوری كه زنده ماندن زینب بعید بود
تاریخ شاهد اس

  • پنج شنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1392
  • ساعت
  • 15:56
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

شعر مدح و مصائب حضرت زینب(س) -( ای آنکه شکستی کمر فاصله ها را ) * علی اکبر لطیفیان

2285
1

شعر مدح و مصائب حضرت زینب(س) -( ای آنکه شکستی کمر فاصله ها را ) ای آنکه شکستی کمر فاصله ها را
بگذاشته ای پشت سرت مرحله ها را
از برکت چشمان مسلمان تو داریم
سوگند به سجاده ی تو نافله ها را
ای آنکه کشیده است بیابان به بیابان
ردّ قدمت زحمت این آبله ها را
بگذار به جای تو در این قافله باشم
شاید بتوانم بکشم سلسله ها را
یک لرزه بیانداز بر این معجر سبزت
تا اینکه ببینم گذر زلزله ها را
غیر از تو کسی همّت اینگونه ندارد
پایان برساند همه ی غائله ها را
آن روز که پابوس حریم تو بیائیم
احرام ببندیم تن قافله ها را
×××

شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان

  • پنج شنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1392
  • ساعت
  • 15:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح حضرت زینب (س) - (هر که به هر جا رسد از کرم زینب است) * جعفر ابوالفتحی

16378
34

شعر مدح حضرت زینب (س) - (هر که به هر جا رسد از کرم زینب است) مدح عقیله ی بنی هاشم ، دختر حیدر و زهرا ، نوه ی پیغمبر عظما ، خواهر حسن و حسین ،مایه ی فخر زمین و سما ، محبوب دلها ، حضرت ام المصائب
زینب کبری (سلام الله علیها)

هر که به هر جا رسد از کرم زینب است
بوی خوش کربلا از حرم زینب است
طیّ زمان ها نرفت یک اثر از پرچمش
ملک سلیمان که نیست ، این علم زینب است

پایه ی عرش خدا می شود الحق بنا
روی دو چشمی که جای قدم زینب است

آنچه به عرش خدا حک شده با خط عشق
نام متین و خوش و محترم زینب است
جن و ملک نوکرش ، طائر در محورش
شیعه ی اثنی عشر ، هم قسم زینب است
ظهر عطش ، قتلگاه ، آه ، نوائی رسید ...
حضرت ارباب، خود ، محتشم زینب است
روضه بخوان روضه خوان روضه ی قدّ کما

  • چهارشنبه
  • 3
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:50
  • نوشته شده توسط
  • جعفر ابوالفتحی
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

شعر مدح حضرت زینب(س) -( آهم زصحن سینه اگر پرکشیده است ) *استاد سید هاشم وفایی

2294
2

شعر مدح حضرت زینب(س) -( آهم زصحن سینه اگر پرکشیده است ) آهم زصحن سینه اگر پرکشیده است
اشکم به شوق دیدن رویت دویده است
بغضی گرفته سخت ره حنجر مرا
پیش سر بریده صدایم بریده است
مانند پیکرت که طپیده به خاک وخون
این دل میان داغ وغم وخون طپیده است
جز من که دیده ام سرخورشید را به نی
خورشید سربریده به نیزه که دیده است
زان حنجری که بوسه گه زینب تو بود
خون از رگ بریده به نیزه چکیده است
خواهم که بوسه ای بستانم ز روی تو
نیزه بلند و قامت زینب خمیده است
با یک نگاه خویش به طفلان توان ببخش
جانهای کودکان تو بر لب رسیده است
یادآوری کند به من از عمر مادرم
هجده سری که بر روی نی خصم چیده است
آید صدای گریۀ زهرا به گوش من
هرجا رویم ناله ای از آن شهیده است
همچون «وفائی» ا

  • پنج شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:00
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زینب(س) -( وارسی کرد آن حوالی را ) * شهرام شارخی

1973
1

شعر حضرت زینب(س) -(    وارسی کرد آن حوالی را    ) وارسی کرد آن حوالی را
پشت هر تپه سنگ بوته ی خار
خیمه در خیمه گوشه در گوشه
بچه ها را شمرد چندین بار
چشم هایش به دور و بر چرخید
کاروان را نمود آماده
ایستاد و کمی تامل کرد
هیچ کس از قلم نیفتاده
کاروان را شکسته بندی کرد
روی هر زخم مرهمی پیچید
گاه گاهی میان این همه سوز
سر بر نیزه رفته را می دید
شانه ها دائماً تکان می خورد
گریه ی بچه ها چه سوزی داشت
داغ ها را کمی تسلی داد
خودش اما چه حال و روزی داشت
با تمام وجود می زد شور
رو به رویش سیاهی شب بود
دور تا دور کاروان می گشت
نگران غرور زینب بود
تند می رفت و تند بر می گشت
در نظر داشت طول قافله را
بچه ها را یکی یکی می گفت
کم کنید کم کنید فاصله را
غیرت حیدر

  • پنج شنبه
  • 2
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:09
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

دانلود سبک شور مدافعان حرم حضرت زینب(س) -( وای از اون روز ) * میثم میرزایی

6834
11

دانلود سبک شور مدافعان حرم حضرت زینب(س) -( وای از اون روز ) وای از اون روز
که یه کاشی از سر حرم بیافته
محال عشق تو از سرم بیافته
بنویس اسممو تو مدافعانت
نکنه اسم من از قلم بیافته
غصه تو خوردیم ، هر جا بر پا بوده خیمه ی غمت بی بی
سر و اوردیم ، که جدا بشه به زیر قدمت بی بی
مگه ما مردیم ، کسی چپ نگا کنه به حرمت بی بی
شریکة الارباب (زینب)3
******
تو مسیره
عاشقی جنون صد در صده زینب
تو سپاه مرتضی ارشد زینب
سر دره مرقد زینب زده عباس
سر دره مرقد عباس زده زینب
دنبال ارباب ، اینکه هر هفته ما رو میکشونی بسه
حرم آوردی ، بگی باید تو همین جا بمونی بسه
اگه ماها رو ، سگ خونه زاد خونت بدونی بسه
شریکة الارباب (زینب)3
******
بچه بودیم
قد کشیدیم پای منبر رقیه
شغل ما نوکری

  • سه شنبه
  • 7
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح حضرت زینب(س) -( امّ المصائبی ، نه ، تو امّ العجائبی ) * جعفر ابوالفتحی

1992
2

شعر مدح حضرت زینب(س) -( امّ المصائبی ، نه ، تو  امّ العجائبی ) امّ المصائبی ، نه ، تو امّ العجائبی
الحق که تو ملیکه ی مشرق ، وَ مغربی
محشر به دست پاک حسین است دست تو
چون بر گناه کل خلایق تو حاجبی
از توست زنده حکم خداوند لایزال
احیاگر تمام عمل های واجبی
آمد به خاک پای تو بوسه زد و پرید
جبریل اگر رسیده به اوجِ مراتبی
وهابیان اگر به حریم تو پا نهند
مانند شیرزن ز حریمت مراقبی
ملک دمشق مال تو و نوکران توست
وقتی به کل ما خَلَقُ الله ، صاحبی
از یمن یک دعای ابالفضلی شماست
وقتی که می رسد به خلائق مواهبی

شاعر : جعفر ابوالفتحی

  • سه شنبه
  • 7
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 12:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل مصیبت حضرت زینب(س) -( دلي پرخون برايش مانده و چشمان تر زينب ) * وحیده گرجی

3019
3

غزل مصیبت حضرت زینب(س) -( دلي پرخون برايش مانده و چشمان تر زينب ) دلي پرخون برايش مانده و چشمان تر زينب
چه سوغاتي به همراه آورد از اين سفر زينب
پريشان شد زمين، هفت آسمان پيچيد و در هم شد
ولي از اين جهان دارد دلي آشفته تر زينب
در آن صحرا که هر کس را نصيبي از مصيبت شد
همه داغ جوان ديدند، اما بيشتر زينب
غروب از سر گذشت و "سر" گذشت و سرگذشتش را...
که دنيا خوب مي داند چه آورده است بر زينب
زماني را که دنيا در تب سجاد مي سوزد
امامي نيست پرچم را برافرازد، مگر زينب
به حق که سفره زهرا چه مردان بزرگي را
نمک پرورده اش کرده، پدر، همسر، پسر، زينب!

شاعر : وحیده گرجی

  • یکشنبه
  • 26
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محسن عرب خالقی

شعر حضرت زینب سلام الله علیها-اسارت -( ای آنکه نیست غیر خدا خونبهای تو ) * محسن عرب خالقی

3073
3

شعر حضرت زینب سلام الله علیها-اسارت -( ای آنکه نیست غیر خدا خونبهای تو ) ای آنکه نیست غیر خدا خونبهای تو
خون سر شکسته ی من رونمای تو
زینب سرش شکسته ولی سر شکسته نیست
سر خم نکرده پیش کسی جز خدای تو
قرآن بخوان اگرچه تو را سنگ می زنند
دین خدا نفس بکشد با صدای تو
زینب نفس نمی کشد ای نفس نطمئن
یک لحظه در هوای کسی جز هوای تو
تو سربلند بر سر نیزه بخوان، بدان
زینب هم ایستاده بمیرد برای تو
من پای نی، تو بر سر نی، گریه می کنیم
تو مبتلای عشقی و من مبتلای تو

شاعر : محسن عرب خالقی

  • شنبه
  • 2
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 مجتبی صمدی شهاب

شعر مدح حضرت زینب(س) -( با حدیث عشق غوغا می کنم ) * مجتبی صمدی شهاب

3707
6

شعر مدح حضرت زینب(س) -( با حدیث عشق غوغا می کنم  ) با حدیث عشق غوغا می کنم
عشق را باعشق معنا می کنم
صحبت از عشق است ونام زینب است
عشق معنای تمام زینب است
کیست زینب جز خدای عاشقی
صاحب صوت رسای عاشقی
عشق با زینب تجلّی یافته
تارو پود عشق را او بافته
عشق او اوج مقامات است و بس
عشق بی زینب خرافات است و بس
سازمان عشق را او رهبر است
بعد زهرا او به عالم مادر است
زن ولی مردآفرین است و دلیر
مردها دردام نطق او اسیر
اوخودش را شهره در آفاق کرد
کودتا در کشور عشاق کرد
فاتح کوه بلند عصمت است
نیش بیداری زخواب غفلت است
عالم هر علم بی تعلیم اوست
زاده ی شیر و جدا ازبیم اوست
زن ولی با غرّشی طوفانی است
صاحب فنّ خطابه خوانی است
تاجر سرمایه دار عشق اوست
با کلامش ذواف

  • شنبه
  • 9
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:24
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح حضرت زینی(س) -( لفظ و مضمون غزل وقتی برای زینب است ) * محسن زعفرانیه

2172
1

شعر مدح حضرت زینی(س) -( لفظ و مضمون غزل وقتی برای زینب است ) لفظ و مضمون غزل وقتی برای زینب است
شعر هم از بیت اوّل در هوای زینب است
نام من چون در میان سائلانت ثبت شد
تا قیامت این دل عاشق گدای زینب است
در میان روضه ی ارباب مظلومان حسین
هر که شد نوکر بداند از دعای زینب است
کــربلا زیباترین تـصـویر در چـشـمان او
ماجرای دیگری کرب و بلای زینب است
آنچه تا شـام و مـدینه کـربلا را می برد
کوه صبر و غیرت بی انتهای زینب است
از میان غصه ها سهمش اسارت می شود
این جسارت ها جوابش با خدای زینب است
می شوم امشب شریک غصه و غمهایتان
قلب من چون خیمه ی دارالعزای زینب است

شاعر : محسن زعفرانیه

  • شنبه
  • 9
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:01
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مصیبت حضرت زینب(س) -( از بس شبیه فاطمه رویش کبود بود ) *

2177
1

شعر مصیبت حضرت زینب(س) -( از بس شبیه فاطمه رویش کبود بود ) از بس شبیه فاطمه رویش کبود بود
گفت ای حسین ضاربت آیا یهود بود؟
پیشانی ات شکسته و تغییر کرده است
اصلا کسی نگفت که جای سجود بود
آقا محاسن تو که خاکستری نبود!
این صورتِ قشنگِ تو کِی رنگ دود بود؟
من بارها از آن سویِ دروازه تا کنون
دیدم سَرَت ز روی نیزه به حال صعود بود
با اینکه جای جای سرِ تو شکسته است
مانند ماه روی تو وقت ورود بود
پشت سَرَت کمی سرِ نیزه برون زده
بالا سرت چرا اثری از عمود بود
قرآن بخوان که قافله دلتنگ صوت توست
آیات تو همیشه به گوشم سرود بود
خواندی ز کهف آیه ای اما برای من
این آیه ها کشنده تر از درد هود بود
رحمی به دخترت که چنین ناله می کند
بابا یتیم گشتن طفل تو زود بود
بابا نامِ تو

  • یکشنبه
  • 10
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 11:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

شعر مصیبت حضرت زینب(س) -( با خاطراتِ کرببلا پیر می‌شوی ) * رضا باقریان

2023

شعر مصیبت حضرت زینب(س) -( با  خاطراتِ  کرببلا  پیر می‌شوی ) با خاطراتِ کرببلا پیر می‌شوی
یعنی به پای غُصّه زمین‌گیر می‌شوی
با خاطرات قتلگه و شام و کوفه‌اَت
هر روز چند مرتبه درگیر می‌شوی؟
طوفان شکست کشتیِ رویایِ عشق را
آیا دلِ شکسته، تو تعمیر می‌شوی؟
وقتی که روضه‌های تو عزّت بیاورد
دیگر کجایِ روضه، تو تحقیر می‌شوی؟
در بین گرگها و شُغالانِ روزگار
تنها تویی که مثل علی شیر می‌شوی
پیشانیَت به چوبه‌ی محمل شکسته شد
یعنی به درد و غُصّه، تو تفسیر می‌شوی
وقتی علَم به رویِ زمین اوفتاده است
حتماً در این میانه علمگیر می‌شوی

شاعر : رضا باقریان

  • یکشنبه
  • 10
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 11:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

شعر زبانحال حضرت زینب با امام حسین ع -( آثارِ صد زخم عمیقی روی پر داشت ) * رضا باقریان

2117

شعر زبانحال حضرت زینب با امام حسین ع -( آثارِ صد زخم عمیقی روی  پر داشت ) آثارِ صد زخم عمیقی روی پر داشت
مثل همیشه باز هم درد کمر داشت
این بار دردش از مرور خاطراتی‌است
که تا کنون از کربلا روی جگر داشت
زخـم مرورِ خاطراتش باز، وا شد
انگار مثل مادرش دردی بـه سر داشت
هر شب نه خوابی داشت، نه آب و غذایی
هرشب به روی چهره‌اش اشک بصر داشت
انـگار امشب از همـه شبها جُـدا بود
از رفتنش سوی برادر هم خبر داشت
امشب به پایان می‌رسد بی‌خوابیِ او
حتماً به روی دوشِ خود بار سفر داشت
در صحنِ خانه در میانِ جا نمازش
تا لحظه‌ی آخر به در دائم نظر داشت

شاعر : رضا باقریان

  • یکشنبه
  • 10
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 11:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

شعر مصیبت حضرت زینب(س) -( با بال و پرهای شکسته بال می‌زد ) * رضا باقریان

1843
1

شعر مصیبت حضرت زینب(س) -( با بال و پرهای شکسته بال می‌زد ) با بال و پرهای شکسته بال می‌زد
لطمه به صورت در دل گودال می‌زد
بال و پـرش از تـازیـانـه زخـم دارد
با دست خود روی پرش دستمال می‌زد
انگار مثل مـادرش سـر درد دارد
چون روی سجده‌گاهِ خود را شال می‌زد
از روی تل زینبیّه دیده می‌شد ...
...شمری که تنهایی، برایش فال می‌زد
وقتـی حسینش را به روی نـیزه بردند
با بال و پرهای شکسته بال می‌زد

شاعر : رضا باقریان

  • یکشنبه
  • 10
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 11:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

شعر مصیبت حضرت زینب(س) -( از کودکی چنین کمرش خم نبوده است ) * رضا باقریان

2110
2

شعر مصیبت حضرت زینب(س) -( از کودکی چنین کمرش خم نبوده است ) از کودکی چنین کمرش خم نبوده است
در سینه‌اش که این همه ماتم نبوده است
در کودکی شکسته اگرچه دلش، ولی
شمشیر و تیر و نیزه فراهم نبوده است
گیرم که دیده بود پدر را شکسته سر
اما سری به نیزه مجسّم نبوده است
دیدی اگر که موی سر او سفید شد
داغی شبیه داغ مُحّرم نبوده است
دیدی اگر کنار برادر ز هوش رفت
صد ضربه نیزه بر بدنی کم نبوده است
یادش بخیر ناقه‌ی عریان و کعبِ نی
اطراف ناقه، ناقه‌ی مَحرم نبوده است
یادش بخیر کآمد و در قتلگاه دید
انگشت دست و حلقه‌ی ‌خاتم نبوده است

شاعر : رضا باقریان

  • یکشنبه
  • 10
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

شعر مصیبت حضرت زینب(س) -( دارد شکستگّیِ سرت خوب می‌شود ) * رضا باقریان

2051
1

شعر مصیبت حضرت زینب(س) -( دارد شکستگّیِ  سرت خوب می‌شود ) دارد شکستگّیِ سرت خوب می‌شود
کم‌کم تمام بالِ و پرت خوب می‌شود
بعد از چهل سحر که فقط گریه کرده‌ای
درد وصالِ هر سحرت خوب می‌شود
با گریه‌های دلشکَنَت فکر می‌کنی...
...سوزی که هست بر جگرت خوب می‌شود؟
یک روز عاقبت همه جا سبز می‌شود
درد عمیقِ چشم ترت خوب می‌شود
آه اِی عقیله گوشه‌نشینی برای چیست
زخمی که مانده بر کمرت خوب می‌شود
ای دخترِ شکسته‌ترین سینه، عاقبت
این سینه‌ی شکسته‌ترت خوب می‌شود
دیگر چرا به لطمه شبَت صبح می‌شود
دارد شکستگیِ سرت خوب می‌شود

شاعر : رضا باقریان

  • یکشنبه
  • 10
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 عبدالله باقری

دانلود سبک زمینه اسارت حضرت زینب(س) -( حتی به روی نی، ای دینم * سایت و رو سرم، میبینم* محاله که ز پا، (بنشینم 3 ) * عبدالله باقری

2720
1

دانلود سبک زمینه اسارت حضرت زینب(س) -( حتی به روی نی، ای دینم * سایت و رو سرم، میبینم* محاله که ز پا، (بنشینم 3 ) زمینه اسارت
حتی به روی نی، ای دینم * سایت و رو سرم، میبینم* محاله که ز پا، (بنشینم 3
چقدر،تازیونه هاشیرینه *وقتی، که خداداره میبینه
خیلی،شبیه سه شعبه هاشون* زخم، زبونا به دل میشینه(وای
من شهر به شهر، پیام خون تو میبرم* رو دوشمه ، علم علمدار حرم
گلای تو دارن می جنگن*شبیه غنچه ای، بی رنگن*از دوری عمو،(دلتنگن۳
تنها، با این چشمای چون دریام* با تو، اسیر سربازارام
فقط، منم خریدار، یوسف* جای، کلاف طنابه رو دستام (وای
بیشتر شده، آتیش عشق تو در سرم* رو دوشمه، علم علمدار حرم
تو روی نیزه چون، خورشیدی* قاری آیه ی توحیدی* بگو از اون بالا (چی دیدی؟۳
دیدم، گوشهء چشات بارونه* برا ، رقیه لبات میخونه
بابا ،بگو

  • دوشنبه
  • 11
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 14:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زینب(س)-در مسیر كوفه و شام -( چشمم از داغ تو ای گل پر شبنم شده است ) * سید محمد جوادی

2311
0

شعر حضرت زینب(س)-در مسیر كوفه و شام -( چشمم از داغ تو ای گل پر شبنم شده است ) چشمم از داغ تو ای گل پر شبنم شده است
لحظه هایم همگی رنگ محرّم شده است
مرهمی نیست که بر داغ عظیمت بنهم
اشک، تنها به دل سوخته مرهم شده است
حق بده پشتم اگر خم شده از غصه حسین
قامت نیزه هم از ماتم تو خم شده است
چند روزی است که از حال لبت بی خبرم
چه شده موی تو آشفته و درهم شده است
لب و دندان و سر و صورت تو خونین است
چشم هایت چقدر چشمه ی زمزم شده است
پیش از این لهجه ی زهرائی ات اینگونه نبود
چند دندان تو ای قاری من کم شده است
***

شاعر : سید محمد جوادی

  • سه شنبه
  • 12
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:40
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مدح و مصیبت حضرت زینب(س) -( زینب آن گلواژه بستان عشق ) *

2308

مدح و مصیبت حضرت زینب(س) -( زینب آن گلواژه بستان عشق ) زینب آن گلواژه بستان عشق
منطق الفیض دبیرستان عشق
فارغ التحصیل دانشگاه صبر
قهرمان قهرمانی ها به دهر
شیر حق را در بلاغت شیرزن
تیر غم را در مصائب پیل تن
نور حق از چهره او منجلی
تالی زهرا و ثانی علی
جرعه نوش باده جام الست
درمقام باده نوشی چیره دست
جرعه ای نوشید وخضر راه شد
سینه چاک عشق ثارالله شد
چهارساله دختری کز عرض جان
صبر از صبرش بگوید الامان
یکشبی خوابید آن نیکو سرشت
مادرش را دید درباغ بهشت
دید آن پهلو شکسته همچو گل
جا گرفته در بر ختم رُسُل
ناگهان چشمش هلال ماه دید
آنچه را نادیده بود آنگاه دید
دید روی مادرش را نیلگون
نیلگون از سیلی خصم زبون
ناله ای از پرده دل برکشید
آن چنان کز جا سپندآسا پرید

  • سه شنبه
  • 12
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زینب(س) -( سر پای نیزه ی تو برادر! شکستنی ست ) * امیر علی شریفی

2360
0

شعر حضرت زینب(س) -( سر پای نیزه ی تو برادر! شکستنی ست ) سر پای نیزه ی تو برادر! شکستنی ست
زینب سرش شکست ولی سر شکسته نیست 1
از آتش دلم دل هر سنگ آب شد
کوه از کلام دختر حیدر شکستنی ست
آل علی چو دست تظلم برآورند 2
بنیان شام چون در خیبر شکستنی ست
باران سنگ سوی سر روی نیزه هاست
ای شام شیشه دل خواهر شکستنی ست
در کربلا مدینه به تکرار می رسید
پهلوی دختران پیمبر شکستنی ست...

1-از مجید تال

2- از محتشم کاشانی

شاعر : امیر علی شریفی

  • چهارشنبه
  • 13
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مصیبت حضرت زینب(س) -( سایه سوختن خیمه به دیوار افتاد ) * عطیه سادات حجتی

4922
8

شعر مصیبت حضرت زینب(س) -( سایه سوختن خیمه به دیوار افتاد ) سایه سوختن خیمه به دیوار افتاد
گذر زینب از این کوچه به بازار افتاد
تا که با نعره یک سنگ، دل آینه ریخت
شیشه ای خرد شد و از سر دیوار افتاد
پای آتش به در خانه گلها وا شد
غنچه ای سوخت، به پهلوی گُلی خار افتاد
کینه و بغض و حسد دست که دادند به هم
دست مادر وسط معرکه از کار افتاد
تا که یک بار نیفتد پدری روی زمین
مادری پیش نگاه همه صد بار افتاد
شهر با نالۀ «یا فضّه خُذینی» می گفت
نفس شیر خدا از نفس انگار افتاد
خاک بر چشم تو دنیا که تماشا کردی
کار پهلوی گل یاس، به مسمار افتاد
عمر گهواره به بوسیدم محسن نرسید
قرعه چوب به تابوت تن یار افتاد
میخ شمشیر شد و نیزه شد و خنجر شد
میخ تیری شد و در چشم علمدار افتاد

  • چهارشنبه
  • 13
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 16:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

غزل مصیبت ورود به شام -( شراره بردل ناموس کبریا زده اند ) * محسن حنیفی

2481
3

غزل مصیبت ورود به شام -(  شراره بردل ناموس کبریا زده اند ) شراره بردل ناموس کبریا زده اند
برای دیدن ما، شهر را صدا زده اند
خدا به خیرکند، قافله به راه افتاد
سر تو را سر نیزه در انتها زده اند
حواسها همه پرت سر تو خواهد شد!!!
که دامنی پُرِ از پاره سنگ، تا زده اند
به نیزه تکیه زدی و تمام قافله باز
گریز گریه به گودال کربلا زده اند
دوباره داد بزن... ای حرامیان به کجا؟
که شمرها به حیا باز پشت پا زده اند
محله های یهودی چقدر باریکند
دوباره فاطمه رابین کوچه هازده اند
هنوز حرمله گویا دلش خنک نشده
سپرده پای سر تو رباب را زده اند
بس است مرثیه، اینجا گریزمیخواهد
که مرد خیره ای از ما کنیز میخواهد

شاعر : محسن حنیفی

  • پنج شنبه
  • 14
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

دانلود سبک نوحه شام-حضرت زینب(س) -( به قلب نا آرام علمدار اسلام ) * احسان جاودان

2552
2

دانلود سبک نوحه شام-حضرت زینب(س) -( به قلب نا آرام    علمدار اسلام ) به قلب نا آرام علمدار اسلام
چه قدرتمندانه رسیده شهر شام
به عشق برادر به پا کرده محشر
که زنده شده یاد حیدر
یا حسین یابن الزهرا3
تمام شهر آذین از این داغ سنگین
سه ساله در زنجیر شده زارو غمگین
ندارد تمامی چنین احترامی
امان از نذورات شامی
یا حسین یابن الزهرا3
زبان گشته الکن فلک چشمت روشن
نموده با دشنام پذیرایی دشمن
امان از یتیمی غم بی حریمی
یهودی و بغض قدیمی
یا حسین یابن الزهرا3

شاعر : احسان جاودان

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 14
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

دانلود سبک نوحه حضرت زینب کبری(س) -( آنکه دلیل سوز دلها بُوَد ) * امیر عباسی

2217
2

دانلود سبک نوحه حضرت زینب کبری(س) -( آنکه دلیل سوز دلها بُوَد ) اسارت كاروان كربلا
نوحه
آنکه دلیل سوز دلها بُوَد
مرثیه ی مهدی زهرا بُود
اسارت زینب کبری بُود
زینب کجا و ، یک عده کافر
الله اکبر الله اکبر
*******
اگر چه با ناله ی امّ الیُجیب
ماندند با یک عده ایی نانجیب
نصرُ من الله وَ فتحٌ قریب
چون کوه ، محکم دختر حیدر
الله اکبر الله اکبر
******
زینب کبری گوهر امامت
داده به عالم از سر شهامت
درس حجاب و صبر و استقامت
نورش فروزان ، تا صبح محشر
الله اکبر الله اکبر

شاعر : حاج امیر عباسی

دانلود سبک

  • یکشنبه
  • 17
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 مظاهر کثیری نژاد

غزل حضرت زینب(س) -( به شوق دم زدن از نام تو ز نام گذشتم ) * مظاهر کثیری نژاد

2333
3

غزل حضرت زینب(س) -( به شوق دم زدن از نام تو ز نام گذشتم ) به شوق دم زدن از نام تو ز نام گذشتم
به کوفه رفتم و از کوچه های شام گذشتم
برای ننگ ابد عمرِ ناتمام خریدند
وَ من به عشق تو از عمر ناتمام گذشتم
حیا فقط می فهمد که چشمها چه ندیدند
وَ من چگونه از این موج ازدحام گذشتم
سرم به زیر و تنم زخم سنگهای پیاپی
میان خیل تماشاچیان بام گذشتم
گذشتم از سرِ بازار و گر چه طعنه شنیدم
هزار مرتبه شکر خدا ز شام گذشتم

شاعر : مظاهر کثیری نژاد

  • دوشنبه
  • 18
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد