شهادت امیرالمومنین علی (ع)

مرتب سازی براساس
 محمدرضا سروری

لحظه پرواز -(علی را لحظه پرواز آمد یتیمان را یتیمی باز آمد) * محمدرضا سروری

730

لحظه پرواز -(علی را لحظه پرواز آمد     یتیمان را یتیمی باز آمد) علی را لحظه پرواز آمد یتیمان را یتیمی باز آمد

دوباره غصه از آغاز آمد یتیمان را یتیمی باز آمد

دل خون با عزا دمساز آمد یتیمان را یتیمی باز آمد

غم هجران یک همراز آمد یتیمان را یتیمی باز آمد

******

دوباره داغ بر دلها نشسته

جبین شاه مظلومان شکسته

علی سلطان مظلومان عالم

دو چشم خود بر این دنیا بسته

امید دیده های بی پناه رفت

نشاط سینه های بی گناه رفت

علی مولود کعبه بود و زیبا

درون مسجد و در سجده گاه رفت

دوباره غصه از آغاز آمد یتیمان را یتیمی باز آمد

علی را لحظه پرواز آمد یتیمان را یتیمی باز آمد

******

علی پر زد ز دنیا عاشقانه

یتیمان دیده بر راهند شبانه

که از نان آور شب های کوفه

بگیر

  • یکشنبه
  • 5
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 17:17
  • نوشته شده توسط
  • محمدرضا سروری
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 محمدرضا سروری

علی جان پدر من -(ز جای خود برخیز ای تاج سر من ، علی جان پدر من) * محمدرضا سروری

1169

علی جان پدر من -(ز جای خود برخیز ای تاج سر من ، علی جان پدر من) ز جای خود برخیز ای تاج سر من، علی جان پدر من

شکسته از داغ هجرت کمر من ، علی جان پدر من

نمی روی یک لحظه از نظر من ، علی جان پدر من

غمت نموده نو ، داغ مادر من ، علی جان پدر من

******

تو رفتی و داغت بر دلم نشسته

غم فراق تو ، پشت ما شکسته

مهِ شب تنهایی ، عزیز جانم

دو دیدگانم را اشک غصه بسته

سرای دل ، بی رویَت ، به رنگ غم شد

صفای دل ، از داغت ، به سینه کم شد

کجای دل ، این داغ گران گذارم

هوای دل ، از ماتم ، به دیده نم شد

غمت نموده نو ، داغ مادر من ، علی جان پدر من

ز جای خود برخیز ای تاج سر من ، علی جان پدر من

******

دلم گرفته بابا ، امان ز دوری

غمت ربوده از سینه ام صبوری

شدم چنان ش

  • یکشنبه
  • 5
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 17:19
  • نوشته شده توسط
  • محمدرضا سروری
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

فاطمه ام البنین -(فاطمه ام البنین ، دست تو می سپارم دست علمدار دین) * محمدرضا سروری

720

فاطمه ام البنین -(فاطمه ام البنین ، دست تو می سپارم دست علمدار دین) فاطمه ام البنین دست تو می سپارم دست علمدارِ دین
همسر مهرآفرین پیش تو میگذارم ودیعه شش یار دین
این نفس آخرین غصه دگر ندارم جز غم سالار دین
******
فاطمه ام البنین همسر مهرآفرین
دست تو می سپارم دست علمدارِ دین

ای که پس از فاطمه زیبنده ترین همسری
مونس تنهایی سلطان عرب ، حیدری
مهر و وفای تو ستایم که نمودی به جان
بهر چهار کودک بی مادر من ، مادری

فاطمه ام البنین دست تو می سپارم دست علمدارِ دین
******
فاطمه ام البنین همسر مهرآفرین
دست تو می سپارم دست علمدارِ دین

بار سفر بسته ام از دار فنا می روم
لحظة مرگم شده از نزد شما می روم
موسم دیدار دگر باره به جنّت بُوَد
" فُزتُ به رَب" خواندم و رو سوی خدا می

  • یکشنبه
  • 5
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 17:37
  • نوشته شده توسط
  • محمدرضا سروری
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)هم آسمان هم ماه کوفه گریه می کرد * محمود اسدی

965
2

(غزل)هم آسمان هم ماه کوفه گریه می کرد هم آسمان هم ماه کوفه گریه می کرد
بر غربت او چاه کوفه گریه می کرد

امشب در و دیوار نالیدند تا صبح
از بی کسی یار نالیدند تا صبح

محراب و منبر تا سحر بیداد کردند
امشب یتیمان از جگر فریاد کردند

امشب علی مدهوش عطر یار گشته
مانند زهرا دست بر دیوار گشته

امشب علی با مجتبی گرم سخن بود
گویا سخن از تیرباران حسن بود

امشب به عباسش سپرد ای نور عینم
از بعد من جان تو و جان حسینم

امشب علی حرف دلش با دیده می گفت
از خنجر و از حنجر ببریده می گفت

امشب علی بر زینب و کلثوم رو کرد
از پیکر و از نعل تازه گفتگو کرد

امشب علی حرفی به لب از بوریا داشت
شکوه ز دست ساربان بی حیا داشت

امشب علی از دختر دردانه می گفت
از ر

  • دوشنبه
  • 6
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 12:50
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

زمزمه)جانم آمد بر لب از غم تو زینب * محمود اسدی

738
3

زمزمه)جانم آمد بر لب از غم تو زینب جانم آمد بر لب از غم تو زینب
از پریشانی تو شده روزم چون شب
دخترم گریه نکن قلب مرا می شکنی
صبر کن تا که بگویم به تو امشب سخنی
دخترم باش صبور
ای عزیز دل و جان مکن اینقدر فغان
من دگر رفتنی ام ولی آرام بمان
طاقتی نیست به تن تا که ببینی سر من
وای از راس بریده روی نی دختر من
دخترم باش صبور
گر سرم بشکسته تن ضعیف و خسته
مخوری غم،پدرت گر زپا بنشسته
سر بشکه ام از اوج بلاها شد دور
سر پر خون حسینم برود کنج تنور
دخترم باش صبور

  • دوشنبه
  • 6
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 17:54
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب

شهادت حضرت علی ع -(بسوز ای شمعِ غم امشب، بساطِ غم مهیا هست) * هستی محرابی

2451

شهادت حضرت علی ع -(بسوز ای شمعِ غم امشب، بساطِ غم مهیا هست) #نذر_غربت_خورشید_ولایت

بسوز ای شمعِ غم امشب، بساطِ غم مهیا هست
بسوز امّا تو با حسرت، شبِ هجرانِ مولا هست

بسوز ای شمعِ غم امشب، ولی آرام و آهسته
که امشب دخترش زینب، دلش بیتابِ بابا هست!

#هستی_محرابی

  • سه شنبه
  • 7
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 16:14
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب
 امیر عباسی

نوحه شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان -(گردیده نازل داغ عظیمی) * امیر عباسی

631

نوحه شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان -(گردیده نازل داغ عظیمی) گردیده نازل داغ عظیمی
آل علی و درد یتیمی
امشب بر یتیمانش همه
زنده شد عزای فاطمه
آه و واویلا واغربتا...

کوفه از امشب مولا ندارد
حضرت زینب بابا ندارد
گوید با سوز و با نوایی
ای وای از داغ بی بابایی
آه و واویلا واغربتا...

دختری هم در کنج ویرانه
غصهٔ قلبش شد بیکرانه
بابا همچون لاله پژمردم
بابا نبودی سیلی خوردم
آه و واویلا واغربتا...

  • سه شنبه
  • 7
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 16:36
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن لطفی

بستر حضرت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام شب بیست‌و‌یکم -(امشب این خانه باز پُر شده از) * حسن لطفی

1026
1

بستر حضرت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام شب بیست‌و‌یکم -(امشب این خانه باز پُر شده از) امشب این خانه باز پُر شده از
گریه و سوز و آه دلشوره
حال اُم‌البنین تماشایی است
گاه اشک است و گاه دلشوره

مادری بود سر به زیر و علی
که تَرَک خورده بود احساسش
همه بودند دور بسترش اما
دَمِ در ایستاده عباسش

تا بُریده نَفَس نَفَس میزد
گریه در‌ بینِ خانه می‌اُفتاد
مردِ خیبر مقابلِ زینب
هِی سَرش رویِ شانه می‌اُفتاد

گفت آقا شب وصال است و
دلخوشم با صدایِ زهرایم
همه از دورِ بسترم بروند
همه جز بچه‌های زهرایم

* * *

سر ‌به زیرِ رشیدِ این خانه
سمتِ در داشت جان به لب می‌رفت
دست بر سینه داشت آهسته
رو به بابا عقب عقب می‌رفت

ناگهان گفت جانِ بابا باش
پیشِ من پیشِ خواهرانِ حسین
ای تمامِ وصیتم عباس
جانِ تو جا

  • سه شنبه
  • 7
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 18:57
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن لطفی

بستر حضرت امیرالمومنین علی علیه‌السلام شب بیست‌و‌یکم -(چرا امشب به بستر جان نداری) * حسن لطفی

720

بستر حضرت امیرالمومنین علی علیه‌السلام شب بیست‌و‌یکم -(چرا امشب به بستر جان نداری) چرا امشب به بستر جان نداری
ندارم هیچ باور... جان نداری
سَرَت برشانه‌ات می‌اُفتد ای وای
بمیرم مثلِ مادر جان نداری

بخوان روضه که خون شد حاصلِ تو
که خون می‌جوشد از درد و دلِ تو
شبیه قاتلانِ مادرم باز
به من خندید بابا قاتلِ تو

بخوان روضه عصایش را شکستند
غرورِ مجتبایش را شکستند
بخوان ای سر شکسته نیم روزی
زدند و هفت جایش را شکستند

دو دستش رویِ سینه با ادب رفت
تو گفتی فاطمه با تاب و تب رفت
همینکه نامِ زهرا را شنید او
سرش پایین به سمت در عقب رفت

به او گفتی امانِ زینبم باش
بمان عباس جانِ زینبم باش
اگر حتی به رویِ نیزه رفتی
به نیزه سایبانِ زینبم باش

کنارش باش کمتر غم ببیند
که با تو دردها را کم ببین

  • سه شنبه
  • 7
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 18:59
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شهادت حضرت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام شام_غریبان -(باز داغِ سینه بی اندازه شد) * حسن لطفی

908

شهادت حضرت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام شام_غریبان -(باز داغِ سینه بی اندازه شد) باز داغِ سینه بی اندازه شد
بارِ دیگر کُهنه زخمی تازه شد

شب رسید و بامِ كوفه تار شد
باز دردی آشنا تكرار شد

گرچه شب بود و فلک در خواب بود
سینه‌هایی تا سحر بی تاب بود

آه فصلِ زخم‌ها آغاز گشت
نیمه‌شب آرام دَربی باز گشت

میچکد خون از دلی افروخته
باز شد در مثلِ دربِ سوخته

رختِ مشكی را به تن پوشید و رفت
سنگِ غُسلی را حسن بوسید و رفت

گریه‌ای بر سینه خنجر میزند
باز هم عباس بر سر میزند

چشمِ زینب در قَفا مبهوت بود
بر سرِ دوشِ دو تَن تابوت بود

می‌كِشد آه از جگر از بی كسی
می‌رود تابوتی از دِلواپسی

روضه‌هایش مانده اما در گلو
می‌رود بابایِ زینب پیشِ رو

بسكه زد خود را ، نوایَش زخم شد
چشم‌ها و گونه‌ها

  • سه شنبه
  • 7
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 19:00
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن لطفی

لباسِ آخرت -(حسن زخمِ سرت را بست اُفتاد) * حسن لطفی

600

لباسِ آخرت -(حسن زخمِ سرت را بست اُفتاد) حسن زخمِ سرت را بست اُفتاد
لباسِ آخرت را بست اُفتاد
حسن حالِ مرا می‌دید پیشَت
دو چشمِ دخترت را بست اُفتاد

(حسن لطفی ۹۸/۰۳/۰۶)

  • سه شنبه
  • 7
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 19:02
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شعر شهادت حضرت امیرالمومنین علی علیه‌السلام -(حسن بگذار رویش را ببوسم) * حسن لطفی

694
2

شعر شهادت حضرت امیرالمومنین علی علیه‌السلام -(حسن بگذار رویش را ببوسم) حسن بگذار رویش را ببوسم
پریشانم که مویش را ببوسم
سفارش کرده بابا جایِ او هم
حسینش را گلویش را ببوسم

(حسن لطفی ۹۸/۰۳/۰۶)

  • سه شنبه
  • 7
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 19:04
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

نوحه)با رفتن تو دخترت آخر ز پا افتاد * محمود اسدی

874

نوحه)با رفتن تو دخترت آخر ز پا افتاد با رفتن تو دخترت آخر ز پا افتاد
با یاد تشییع تو زینب از نوا افتاد
بابای مظلومم بنگر که مغمومم

بابا شنیدم فاطمه آمد به دیدارت
با دست بشکسته گرفته خون رخسارت
با رفتنت گشته پرستار تو بیمارت
روزم شده چون شب بر سر زند زینب

قلب مرا خون کرده ای با رفتنت بابا
زینب شده شب تا سحر سینه زنت بابا
شکر خدا غارت نشد پیراهنت بابا
گفتی به چشم تر از غارت معجر

  • چهارشنبه
  • 8
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 06:11
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

زینب (س)وفراق پدر_امان از نامرادی زمانه * اسماعیل تقوایی

586

زینب (س)وفراق پدر_امان از نامرادی زمانه امان از نامرادی زمانه
دوباره زینب ودفنی شبانه

دوباره گریه های بغض آلود
به تشییعی غریب ومخفیانه

دوباره یادش آمد آتش ودر
هجوم جانیان بر آشیانه

غم مرگ پدر حالا نموده
چو تیری قلب زینب را نشانه

بروی قبر او از دل برآرد
به هجرش ناله های دخترانه

کجا رفتی تو ای بابای خوبم
شرار غم کشد از دل زبانه

برای ماندن در کوفه بی تو
ندارد دخترت دیگر بهانه

مدینه می روم تا پیش مادر
مدد گیرم ز مهری مادرانه

برایم گفته ای باید کنم صبر
ازین پس در مصیبات زمانه

نمی خواهم،دعا کن تا بمیرم
نباشم سوی کوفی ها روانه

نبینم کربلا،قتل عزیزان
در آن میعادگاه عاشقانه

نبینم آن تن پاک حسینم
که گشته تکه تکه وحشیانه

نبینم آن ج

  • چهارشنبه
  • 8
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 20:05
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 حبیب الله چایچیان

شهادت حضرت علی (ع) -(به نماز بست قامت که نهد به عرش پا را ) * حبیب الله چایچیان

1083
1

شهادت حضرت علی (ع)  -(به نماز بست قامت که نهد به عرش پا را ) به نماز بست قامت که نهد به عرش پا را

به خدا علی نبیند به نماز جز خدا را

چو به گفت نام (الله) و ادا نمود (اکبر)

به گرفت هیبت حق همه ملک ما سوا را

نَبُوَد زسجده خوشتر ،به خدا قسم علی را

که خدای می پسندد به سجود او دعا را

به نماز آخرینش چه گذشت،من ندانم

که ندای دعوت امد،شه ملک (هَل اَتی ) را

به ندای دعوت حق چو علی بگفت لبیک

به شکافت تیغ دشمن سر شاه لافتی را

شب تار از این مصیبت بدرید سینه اش را

اثرات این سحر شد همه جای آشکارا

همه اهل بیت عصمت ،ز سرا برون دویدند

اَبَتا و واعَلیّا ،بنمود پر فضا را

چه گذشت یا رب آندم به دل غمین زینب

چو بدید غرقه در خون،سر و روی مرتضی را

ز شهادت علی شد

  • سه شنبه
  • 4
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 13:52
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 روح اله نوروزی

سبک زمینه شهادت امیرالمومنین ع -(کوفه به دلم رحمی نداره) * روح اله نوروزی

587
1

سبک زمینه  شهادت امیرالمومنین ع -(کوفه به دلم رحمی نداره) کوفه به دلم رحمی نداره
زخمای زیاد رو دلم میزاره

درد و دلهامو من میگم با دل چاه
عمریه تو دلم دارم حسرت و آه
غیر رفتن برای من نمونده راه

آه از جگرم ، خونیِ سرم
داره میسوزه، چشمایِ ترم

*(حیدر یا علی) ۴

یادم نمیره آتیش درو
ریختن ببرن از خونه منو

مونده رو دست من هنوز جای طناب
بدجوری خاطرش منو میده عذاب
عمریه از غمش شدم خونه خراب

غم داره دلم، بیچاره دلم
گریه شب و روز، شد کارِ دلم

*(حیدر یا علی) ۴

با کی بگم این کابوسمو من
دیدم رو زمین ناموسمو من

شد دلم از حکایتش پر از محن
یادمه که چطور به در لگد زدن
زورشونو نشون میدادن به یه زن

غمگینه دلم، غم شد حاصلم
داغ فاطمه است، تنها قاتلم

*(حیدر یا عل

  • پنج شنبه
  • 6
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:05
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 عباس میرخلف زاده

زمينه ، زمزمه شهادت حضرت اميرالمومنين سلام الله عليه -(كي به اين روز انداختتت) * عباس میرخلف زاده

989

زمينه ، زمزمه شهادت حضرت اميرالمومنين سلام الله عليه -(كي به اين روز انداختتت) كي به اين روز انداختتت
كه بابايي پر پر شدي
جلوي چشم زينبت
تو شبيه مادر شدي

تا كه بابا ديدم
رو خاكِ كوچمون
دوباره انگاري
افتاده ردّه خون

يادم اومد بازم
اشكاي مادرو
كه زير دست و پا
صدا ميزد تو رو

آه ، دوباره ، يه زخمِ ، وخيمي
آه ، دوباره ، من و اين ، يتيمي ٢

آه ، واويلا واويلا واويلا.....

كي ميدونه اين چند ساله
بعده تو چي اومد سرم
كي ميفهمه عمريه من
خيره به ميخ اين درم

تو روز آخَرِت
چقدْر با گريه هام
ميگفتمت نرو ٢

الهي بشكنه
دست مغيره كه
ازم گرفت تو رو ٢

هِي ، ميگفتم ، كه تو بي ، گناهي
هِي ، ميگفتم ، كه تو پا ، به ماهي....٢*

آه ، واويلا واويلا واويلا.....

لحظه ي آخره عمرمه
بيا اي عباسم

  • چهارشنبه
  • 12
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 10:00
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 عباس میرخلف زاده

شعر سنگين شهادت امام علی(ع) -(پهلوونه خيبر داره ، گريش ميگيره) * عباس میرخلف زاده

574
1

شعر سنگين شهادت امام علی(ع) -(پهلوونه خيبر داره ، گريش ميگيره) پهلوونه خيبر داره ، گريش ميگيره
تو اين شبا مسافره ، گريش ميگيره

بعد يه عمر دلتنگي و
دل بيقرار فاطمش
تو اين شبا با دلخون
ميره كنارِ فاطمش

سي ساله هر روز
آتيش ميگيره پيكرش
يادش نميره
جلوي چشماي ترش
يه نانجيبي
دستاشو بست تو كوچه و
با تازيونه
ميزد به دست همسرش

علي غريبه وااااااي ٤

با گريه زير پَر بابا رو ميگيرن
بال و پر يه مرد تنها رو ميگيرن

تا زينب آهِ بابا رو
از ميون كوچه شنيد
با چادر مادر اومد
خونِ سرِ بابارو ديد

دوباره زينب
پشت يه در قدش خميد
مثل مدينه...
ولي اين بار بابا رو ديد
خاطره هاي
تلخي يادش اومد بازم
خدارو شكر كه
اين بار صدا سيلي نشنيد

علي غريبه وااااااي ٤

زينب با گريه دور بستر

  • چهارشنبه
  • 12
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 10:28
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 عباس میرخلف زاده

متن شعر و سبک زمينه شور شهادت مولا علی(ع) -(چشم عالم بارون غم) * عباس میرخلف زاده

632
1

متن شعر و سبک زمينه شور شهادت مولا علی(ع) -(چشم عالم  بارون غم) چشم عالم
بارون غم
بغضی تو دل
محزون قلبم

امشب کوفه
غربت داره
چشم زینب
باز میباره

واویلا
میری کنار مادر
واویلا
با زخم خونیه سر
واویلا
رحمی به چشمای تر

واویلا حسن دلش شکسته

غم تقدیره
دل میگیره
دست مردم
ظرف شیره

زخم فرقت
زد آتیشم
چی میشه که
باشی پیشم

واویلا
یه روز تورو کشوندن
واویلا
فرق تورو شکوندن
واویلا
بی تو چه سخته موندن

واویلا نرو بابای خوبم

میری اما
پر تشویشم
کاشکی باشه
سقا پیشم

بعدت میشم
خیلی بدحال
من با مشتی
سنگ تو گودال

واویلا
میترسم از اسارت
واویلا
بهم میشه جسارت
واویلا
با مرد بی مروت

واویلا حسین غریب مادر

  • چهارشنبه
  • 12
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 10:36
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 عباس میرخلف زاده

شعر سنگين شهادت مولا -(بيقرارم قدِّ سي ساله همش از غُصه ميبارم) * عباس میرخلف زاده

696

شعر سنگين شهادت مولا -(بيقرارم قدِّ سي ساله همش از غُصه ميبارم) بيقرارم
قدِّ سي ساله همش از غُصه ميبارم
هر غروبي
گريه هام از داغ زهرا ميشه افطارم
بيقرارم ٣

يادمه اون روزا تو خونه صدام زد فاطمم...
از روزاي خوبمون برام ميگفت ، يادش بخير
يادمه غروباي ماه رمضون كنج حياط
آسياب ميكرد برامون نون مي پخت ، يادش بخير

آه ...... خوشي بهم حرومه ، يه بغضي تو گلومه

آه ..... زهرا ديگه بريدم

خيلي سخته
واسه مَردي كه زنش خورده زمين از قَــد
بين كوچه
توو همون روز فرقمو از غصه دوتا كرد
قد خميدم ٣

كُلِّ دارائيمو بين اون در و ديوار سوزوند
ساقه و برگْ بين آتيش بود ، اونم چه آتيشي
آخ الهي پشت در مي شكست پاي اون دومي
آخه هر روز فاطمم ميگفت داري بابا ميشي.....

آه ...... خوشي ب

  • چهارشنبه
  • 12
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:01
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

نوحه شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام -(باز هم ، دفن و کفن شبانه) * حسین رئوفی

1547
1

نوحه شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام  -(باز هم ، دفن و کفن شبانه) باز هم ، دفن و کفن شبانه
تشییع مخفیانه 2

واویلتا علی جان 3

فرقش، تا به ابرو شکسته
مهمان شد مرتضی بر
یار پهلو شکسته

واویلتا علی جان 3

زینب، حیدر حیدر بگوید
تا درب خانه آمد
مادر مادر بگوید

واویلتا علی جان 3

دنیا ، بر آل الله جفا کرد
بر حسن خاطراتی
زنده از کوچه ها کرد

واویلتا علی جان 3

  • یکشنبه
  • 16
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:34
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 رضا ترابی گیلده

شعر امام علی(ع) -(امروز که علی نیست یتیمان چه کنند) * رضا ترابی گیلده

695
2

شعر امام علی(ع) -(امروز که علی نیست یتیمان چه کنند) امروز که علی نیست یتیمان چه کنند
با پشت در بسته،فقیران چه کنند

گیرم که همه،ساکت و آرام شوند
با سوز دلِ،گریه ی طفلان چه کنند

  • چهارشنبه
  • 24
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 20:01
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر امام علی(ع) -(باز کن چشم ترت را که تنم میلرزد) * محمد کیخسروی

1350
4

شعر امام علی(ع) -(باز کن چشم ترت را که تنم میلرزد) باز کن چشم ترت را که تنم میلرزد
حرف رفتن نزنی که بدنم میلرزد

لب اگر باز کنم من،سخنم میلرزد
رحم کن،پای تو دارد حسنم میلرزد

نکند فکر رهایی به سرت افتاده
نکند شوق پریدن به پرت افتاده

همسرت نیست اگر،دختر تو مانده پدر
مثل پروانه به دور سر تو مانده،پدر

حسرت دست نوازشگر تو مانده پدر
بر دلم،داغ شب آخر تو مانده پدر

خواندم از چشم تو که میل به مادر کردی
هوس خوردن یک جام ز کوثر کردی

اندک اندک غم پرواز تو باور کردم
یک دل سیر نگاهت دم آخر کردم

گریه بر زردیِ روی تو و بستر کردم
یاد آن میخ در و کوچه و مادر کردم

عمق زخم سر تو آمده پای ابرو
میکند زخم سرت گریه به زخم پهلو

آتشِ داغ تو بر جانِ نگاهم کردند

  • چهارشنبه
  • 24
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 20:05
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر امام علی(ع) -(آخر سر تو هم زمین خوردی) * حسین واعظی

1136
5

شعر امام علی(ع) -(آخر سر تو هم زمین خوردی) آخر سر تو هم زمین خوردی
تو که نامت توان زانوهاست
در نگاه ترت نشسته غروب
فصل کوچیدن پرستوهاست

سر شب یاد مادرم بودم
یاد آنروز ها و ماتم ها
تو دوباره بلند خواهی شد
کوری چشم ‌ابن‌ ملجم ها

کار داری صدا بزن‌ من را
نتوانستی ام بخوانی نه؟؟
سعی کردی ز جا بلند شوی..
ای بمیرم نمی توانی نه؟

من به قربان چهره ی زردت
کمکت می کنم که بنشینی
آری آری پدر منم زینب
صورتم را مگر نمی بینی؟؟

فکر بی مادری ما هم باش
بخت این داغ را سیاهش کن
ای به قربان غصه ات خواهر
پدر عباس را نگاهش کن

مثل تو می شود بزرگ شود
کرده ای یک قبیله را مستش
دیشب از بین حجره می دیدم
که سپردی حسین را دستش

لا به لای کلامتان دیشب
صحبتی از بری

  • چهارشنبه
  • 24
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 20:11
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 مجتبی صمدی شهاب

-(آهسته تر قدم بزن و پشت سر ببین) * مجتبی صمدی شهاب

789
0

-(آهسته تر قدم بزن و پشت سر ببین) آهسته تر قدم بزن و پشت سر ببین
صدها هزار دل زپی ات دربه در ببین

ای خانه زاد کعبه ز مسجد گذر نما
دنبال خویش کعبه ز جان محتضر ببین

خانه نشین غم مرو در خانه ات نشین
امشب درون خانه هوای سحر ببین

خیره به آسمان مشو ای بام آسمان
راهی دگر برای عروج و سفر ببین
دریای التماس شده چشم دخترت
ای چشم حق به سینه دلِ خونجگر ببین

لاقل برای ماندن خود استخاره کن
کم کن شتاب را نفسی بیشتر ببین

دور وبر خودت که پُر از منع رفتن است
این التماس را ز دل میخ در ببین

گفتم ز میخ و خاطرت آزرده شد چرا؟
در این سؤال پرسش من بیخبر ببین

حرف بدی زدم که چنین ریختی بهم؟
مانند چشم خویش مرا دیده تر ببین

آقا گمان کنم که دلت رفت

  • سه شنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 14:00
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

زینب وغم پدر_بازهم زینب وغمی دیگر * اسماعیل تقوایی

800
1

زینب وغم پدر_بازهم زینب وغمی دیگر زینب وغم پدر
بازهم زینب وغمی دیگر
جگر خون وماتمی دیگر

سر بشکسته پدر را دید
بازهم فکر مرهمی دیگر

بازهم بستری وبیماری
زینب و وضع مبهمی دیگر

داغ مادر دوباره شد تازه
مضطری، چشم پر نمی دیگر

نگران باشد او چه خواهدشد
نکند سوگ اعظمی دیگر

نکند بی پدر شود زینب
زینب وقامت خمی دیگر

رمضان است وزینب محزون
پیش باشد محرمی دیگر

شعر:اسماعیل تقوایی

  • چهارشنبه
  • 24
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 17:43
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 امیررضا فرجوند

شام غریبان علی -(مولا ، رفته از هوش ای خدا) * امیررضا فرجوند

677

شام غریبان علی  -(مولا ، رفته از هوش ای خدا) بسم الله الرحمن الرحیم

#نوحه #حضرت #علی #شب # شام # غریبان

#امیررضا #فرجوند #اشعار # سنتی

نوحه ی شام غریبان مولا علی (ع)

مولا ، رفته از هوش ای خدا

زینب، شد سیه پوش ای خدا

??

فرق امیرالمومنین شد دوتا ای داد

مولای مظلومان علی جان به جانان داد

امشب شب شام غریبان مولا شد

مولا ز دنیا رفت و مهمان زهرا شد

امشب یتیمان جملگی خون دل بارند

بهر پدر با چشم تر چون عزادارند

زینب ز هجران پدر میکند غوغا

ریزد سرشک از دیدگان زاده ی زهرا

کلثوم و زینب هر دو از زندگی سیرند

چشم انتظار طفلان به یک کاسه ی شیرند

شیر خدا رفت از جهان با دلی پر خون

سجاده از خون علی آمده گلگون

نالد حسین از این عزا با دلی پر تب

قران بخواند زینبش بر پدر امشب

مولا. رفته از هوش ای خدا

زینب . شد سیه پوش ای خدا

??

  • شنبه
  • 27
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 16:41
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محمود اسدی

نوحه بعد شهادت مولا/رفتی و مانند سرت،دلم شکسته * محمود اسدی

524

نوحه بعد شهادت مولا/رفتی و مانند سرت،دلم شکسته رفتی و مانند سرت،دلم شکسته
قلب عزیزانت همه در غم نشسته
جانم علی جانم علی ای علی جانم

از تشییع شبانه ات در دل صحرا
یادم آمد از تشییع مادرم زهرا
جانم علی جانم علی ای علی جانم

مهربان بودی با یتیمان اگر بابا
اما سه ساله ی مرا می زنند با پا
جانم علی جانم علی ای علی جانم
*******
شائق
اللّهم عجّل لولیک الفرج

  • سه شنبه
  • 17
  • تیر
  • 1399
  • ساعت
  • 12:36
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب

شهادت امیرالمومنین(ع) -( السلام علی امیر المؤمنین) * کمیل کاشانی

424

شهادت امیرالمومنین(ع) -( السلام علی امیر المؤمنین) السلام علی امیر المؤمنین
السلام علی سید الوصیین

السلام علی وارثِ الانبیا
السلام علی قاتلِ المشرکین

السلام علی صاحبِ ذوالفقار
السلام علی قامعِ الملحدین

حجةُ اللهِ فی ارضِ بعدَ النبی
کلمةُ التقوی ، حبلُ اللهِ المتین

ولیِّ کلّ مؤمنٍ وَ مؤمنه
تاجُ البکايين و یعسوبِ المسلمین

علیٌّ اَقومُ الناسَ بِعَهدِ الله
کلمةُ التی أُلزِمَ المتقین

علیٌّ امین اللهِ علیٰ ارضه
اعلم الناسِ وَ صالحِ المؤمنین

علیٌّ صاحبِ سِرِّ رسول الله
علیٌّ ابو الیتامی و المساکین

یدُ اللِه المبسوطةِ علی العباد
بالمغفرةِ و الرحمةِ و الیقین

حاملُ رایةِ رسولِ المصطفی
سیفِ اللِه علی الأعداءِ اجمعین

علی ابوالسبطین ابو الریحانتین
شیخ الانصارِ وَ شیخ المهاجرین

امیرُ البَرره ، قاتلُ الفَجَره
اَقوَمُ الناسَ بَِأمرِ اللهِ المُبین

امینُ رسولِ اللهِ علیٓ حوضِه
وَ الیَ الجنّة قايدُ المسلمین

امیرُ آیاتِ القرانِ خیرِ الناس
اقربُ الناسْ اِلیَ الجنةِ یومِ الدّین

  • پنج شنبه
  • 2
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 01:32
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت امیرالمومنین(ع) -( کوفه اینجا نشسته در گذرش) * حسین واعظی

360

شهادت امیرالمومنین(ع) -( کوفه اینجا نشسته در گذرش) کوفه اینجا نشسته در گذرش
رو به شب می رود چرا سحرش

کوچه در کوچه زود می پیچد
در دهن ها مصیبت خبرش

حجم داغش ز صورتش پیداست
خون دل می خورد مگر جگرش..؟

عاشقان با هم اند,,,می ریزد
خون پهلوی فاطمه ز سرش

حکم داغ برادران است این
مصطفی هم شکسته شد کمرش

در و دیوار خوب می فهمند
آنچه را که گذشته از نظرش

مثل ابر بهار می گرید
به لب چاک خورده ی پسرش

زینبش را اسیر می بیند
دست اوباش کوفه بال و پرش

چیست غیر از آستین پاره
زیر باران سنگ ها سپرش

دخلت زینب و علی ابن زیاد…
خورد از روی نی زمین قمرش

  • جمعه
  • 3
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 19:24
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد