شهادت امیرالمومنین علی (ع)

مرتب سازی براساس
 محسن راحت حق

شب نوزدهم ماه مبارک رمضان -(درمیان محراب دعا، بابا پرت خونین شده...) * محسن راحت حق

619

شب نوزدهم ماه مبارک رمضان -(درمیان محراب دعا، بابا پرت خونین شده...) بینِ محرابِ دعا..بابا پرت خونین شده
در میانِ سجده بودی که سرت خونین شده

تا ندای جبرئیل آمد زمین خوردم ز خوف
یک نظر کن دیدگانِ دخترت خونین شده

بعدِ عمری خونِ دل خوردن چه آمد بر سرت؟
زخمی زینب!! ببین که بسترت خونین شده

کاش می مُردم نمی دیدم چنین احوالِ تو
ای پرستوی خدایی.. شهپرت خونین شده

خون گرفته پلک هایت را عزیزِ مصطفا
ای بقربانِ دو چشمانِ ترت خونین شده

این شکافِ سر مرا تا شهرِ پیغمبر رساند
من خودم دیدم چگونه همسرت خونین شده

روضه ای شد در کنارِ بسترت برپا پدر..
چشمهای بچه هایت در برت خونین شده

  • جمعه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 02:44
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 مرتضی محمودپور

دو دمه های لیالی قدر شهادت امیرالمومنین(ع ) * مرتضی محمودپور

3676
1

دو دمه های لیالی قدر شهادت امیرالمومنین(ع ) ◾دو دمه های
◾شهادت امیرالمومنین (ع)

◾بنداول
با زبان روزه حیدر میرود در قتلگاه
میکند زینب نگاه (۲)

◾بنددوم
کشته گردد بین محراب دعا در صبحگاه
میکند زینب نگاه (۲)

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

◾دو دمه های
◾شهادت حضرت علی (ع)

◾بنداول
حیدر یون در نماز صبح حیدر کشته شد
صورت نورانیش از خون سر آغشته شد
آه واویلا علی (۲)

◾بنددوم
ناله فزت و رب الکعبه میآید بگوش
ضربتی زد ابن ملجم نورحیدر شدخموش
آه و واویلا علی(۲)

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

◾دو دمه ی سینه زنی
◾شب بیست و یکم

◾بنداول
یاعلی بنگر طفلان یتیم کوفه را
کرده غوغایی به پا (۲)

◾بنددوم
شیر آوردن برایت یا علی مرتضی
کرده غوغایی به پا (۲)

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • شنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 01:13
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

غزل ویژه شهادت مولا علی(ع) -(بغض کرار سر سفره ی افطار شکست...) * رضا قاسمی

1301

غزل ویژه شهادت مولا علی(ع) -(بغض کرار سر سفره ی افطار شکست...) بغضِ کرار، سرِ سفره‌ی افطار شکست
بعدِ سی‌سال فرو خوردنش؛ این بار شکست

کوله‌بارِ غمش از شانه‌ی لرزان افتاد
کمرِ کوه، از افتادن این بار شکست

وقت رفتن شد و بر دامنش افتاد دخیل
رفت و با هق‌هقِ در، شانه‌ی دیوار شکست

آنقدر مأذنه با «حیّ علیٰ» گفت نیا
که اذان نیز، سرِ این همه اصرار شکست

کعبه با «قَد قُتِل» و «فُزتُ بِربّ الکعبه»
نوحه دم داد: «سرِ قبله‌ی سیّار شکست»

استخوان؛ خرد شد و راه گلو را وا کرد
اشکِ شوق آمد و در چشمِ ترش خار شکست

روی او؛ آینه‌ی قدّی زهرایش بود
حیف شد؛ آینه در لحظه‌ی دیدار شکست

سجده‌ی آخرِ این قصه دو رکعت روضه‌ست
دین‌پناه است، نمازی که به اجبار شکست

وارث فضل پدر زخم سرش را هم خواست
سیبِ غم نصف شد و فرقِ علمدار شکست

کوفه‌ی سرشکن؛ ارثیّه‌ی بابا را داد
سنگ؛ آیینه‌ی او را سر بازار شکست

  • شنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 02:06
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

زمینه روضه ای شب های قدر، شهادت امام علی(ع) -(این اشکا، اشکای آخره...) * خادم الزینب

527

زمینه روضه ای شب های قدر، شهادت امام علی(ع) -(این اشکا، اشکای آخره...) این اشکا اشکای آخره
که توی چشای حیدره
زهر داره جونم رو میبره زهرا

این شبها شبهای آخره
تو گوشم صدای اون دره
پلک من دوباره میپره زهرا

حس میکنم داری میای ، مهمون من باشی
میخوای بیای که مونس ، این مرد تنها شی
میخوای پرستاری کنی از حیدر بیمار
زحمت نکش یاسم تو که ، نمیتونی پاشی

با بازوی مجروحت ، زحمت نکش زهرا
شرمنده میشه حیدرت ، به یاد اون روزا
تو بستر افتادی نشد کاری کنه حیدر
ای وای امون از وقتی رو کمرت افتاد در

بند دوم

سی ساله ، که روزه ی علی
وا میشه با اشک روضه هات
میمیرم هر لحظه من برات زهرا

سی ساله که چاهه همدمم
من اول غریب عالمم
میریزم غمامو تو خودم زهرا

امشب هوا کرده دلم ، نون و نمک زهرا
آیینه ی قلب علی ، خورده ترک زهرا
یاد تو و اون بوی نون و سفره ی ساده
امشب میای به دیدنم ، به قلبم افتاده

اگه میای آروم بیا ، چه خبر از بازوت
راستی ببینم خوب شده ، زخمای رو پهلوت؟
اگه میای روتو نگیر تورو خدا از من
نیا با اون خونابه های روی پیراهن

بند سوم

تو چشمام میباره آسمون
دادن کربلا رو بم نشون
دیدم زینبو نداره جون ای وای

دیدم لحظه های آخرو
دیدم روی نیزه ها سرو
اشک خواهر و برادرو ای وای

صحرا مجسم شد برام تو لحظه ی آخر
بوسه و حنجر و غم برادر و خواهر
دارم میبینم زینبو با دستای بسته
تو مقتل افتاده حسین ، اما چرا بی سر

دورو بر مقتل چرا ، آشوب و جنجاله
یکی برای بردن انگشت تو گوداله
رحمی ندارن حتی به پیراهن پاره
برادر افتاده رو خاک و خواهر آواره

  • شنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 02:44
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه ی سینه زنی شهادت امیرالمومنین(ع )سبک جدید * مرتضی محمودپور

1191

نوحه ی سینه زنی شهادت امیرالمومنین(ع )سبک جدید ◾نوحه زمینه
◾سحر نوزدهم
◾ضربت خوردن امیرالمومنین

◾بنداول
نماز آخرت رو خوندی
چرا تو پیش من نموندی
با ذکر فاطمه خودت رو
به سوی مسجد کشوندی
بابا بابا بابا بابا (۲)
سخن مگو تو از کفن
با من کمی حرف بزن
جون به لبم رسیده و
خونه شده بیت الحزن
بابا بابا بابا بابا (۲)

◾بنددوم
سرت شکسته شد تو محراب
شکسته شد تمام آداب
گفتن که کشتن تو بابا
ثواب داره رفتم من از تاب
بابا بابا بابا بابا (۲)
صورت تو گلگون شده
دل حسینت خون شده
برخیز و بابا جون ببین
زینب تو محزون شده
بابا بابا بابا بابا (۲)

  • شنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 02:50
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

زمینه شب 21 ماه مبارک رمضان -(دیگه اومد، لحظه ی آخر من...) * صادق اویسی

552

زمینه شب 21 ماه مبارک رمضان -(دیگه اومد، لحظه ی آخر من...) دیگه اومد، لحظه ی آخر من
میزنه موج درد وغم، تو چشمای تر من
بیا بیا زینبم، بشین برابر من

تو رو دیگه میسپارم، به اونکه روت حساسه
از این به بعد زینب جان، پناه تو عباسه

آه و واویلا

غصه و غم، میشه نصیب زینب
مث داداش حسینش، چقد غریبه زینب
سر بریده رو نی، میشه حبیب زینب

یه روزی توو این کوفه، جسارتو میبینه
با رباب و رقیه، اسارتو میبینه
آه و واویلا

  • شنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 02:53
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

ضربت خوردن مولا علی(ع) _رکوعش وصل شد بر سجده ی او * اسماعیل تقوایی

633

ضربت خوردن مولا علی(ع) _رکوعش وصل شد بر سجده ی او رکوعش وصل شد بر سجده ی او
به محراب اوفتادش با دلی خون

ندای قد قتل پیچید در عرش
دو عالم از غم او گشت مجنون

علی مرتضی جان پیمبر
به وصل سرور خود گشت مقرون

در آندم فزت رب الکعبه را خواند
ز تیغ ابن ملجم بود ممنون

کسی زد تیغ بر فرق عدالت
که اشقی الاشقیا بودی وملعون

بسوزد جان برای زینب او
که شد از بهر بابا زار ومحزون

علی چون فاطمه در بستر افتاد
تنش رنجور وفرقی غرق درخون

امان از لحظه آخر که ناگه
زپیکر روح پاکش رفت بیرون

فغان وآه و واویلا به پا شد
مصیبت‌های زینب گشت افزون

شعر:اسماعیل تقوایی

  • شنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 07:04
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

نوحه زمینه شب نوزدهم ماه مبارک رمضان -(آسمون پرشد از ناله ی فاطمه...) * مرتضی شاهمندی

1031

نوحه زمینه شب نوزدهم ماه مبارک رمضان -(آسمون پرشد از ناله ی فاطمه...) آسمون پُر شداز / نالۀ فاطمه
قلب زینب خدا / پُر ز درد و غمه

کوفه پر از غمه ، لبریز ماتمه ،
دارالعزا شده خونه

از قتل مرتضی ، غم فرق دو تا ،
زینبش روضه می خونه

یا علی ، علی مولا یا حیدر (3)

هر طرف شور غم/ شد بپا ای خدا
غرق خون شدعلی/گشته حاجت روا

زینب عزا داره ، درد و دلا داره ،
دنیا بی تو چقدر سرده

یتیما بی تابن ، دیگه نمی خوابن ،
باباشون بر نمی گرده

یا علی ، علی مولا یا حیدر

  • شنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 20:35
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سینه زنی و توسل ویژه شهادت امیرالمؤمنین(ع)، به نفس سیدرضا نریمانی -(با یه درد سی ساله...) *

1065
3

سینه زنی و توسل ویژه شهادت امیرالمؤمنین(ع)، به نفس سیدرضا نریمانی -(با یه درد سی ساله...) با یه دردِ سی ساله
دل به این سَحَر بسته
شالِ سبزشُ
باز به دور سر بسته

با یه دنیا دلتنگی
چشماش و به در دوخته
سر میذاره آروم
رو چادرِ سوخته ..

بی بهونه پر از تلاطمِ
تویِ فکرِ بهشت و هیزمِ
هیزمی که تو دست مَردمِ
ای وای

دونه دونه درای بسته رو
یادش اومد نگاه خسته رو
روضه هایِ دَرِ شکسته رو
ای وای

«ای وای ، ای وای ..»

چشماشُ که می بنده
محسنش رو می بینه
می کِشه همه اش
آهِ حسرت از سینه

دستایِ حسن تویِ
دستایی که می شد سرد
راه خونه رو مثلِ زهرا
گم می کرد

تویِ کوچه هوایِ فاطمه
تویِ خونه صدایِ فاطمه
باز می خونه برای فاطمه
ای وای

توی کوچه عزیزش و زدن
یادش اومد تو خونه ش اومدن
گریه می کرد با گریۀ حسن
ای وای

«ای وای ، ای وای ..»

جایی رو نمی بینه
خیلی خون ازش رفته
چشمایی که تا
روضۀ عطش رفته

غصه می خوره زینب
رفته طاقتش دیگه
با زبونِ روزه
حسین حسین میگه

بی قرارِ، عَقیلَةُ العَرَب
فکرِ یارِ، تمومِ روز و شب
روضه دارِ، حسینِ تشنه لب
ای وای

کربلا وُ، شهیدِ بی کفن
خیمه گاه وُ، دویدنِ یه زن
قتلگاه وُ، یه تیکه پیرهن
ای وای

«ای وای ، ای وای ..»

  • شنبه
  • 11
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 21:37
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

امیرالمؤمنین(ع)، ضربت خوردن -(خیره به آسمان شده این دیده ی ترم...) * سید پوریا هاشمی

1223

امیرالمؤمنین(ع)، ضربت خوردن -(خیره به آسمان شده این دیده ی ترم...) خیره به آسمان شده این دیده ی ترم
من بی کس همیشه تاریخ حیدرم..

یک روز آب خوش به گلویم نرفته ست
از ابتدا غریب مرا زاد مادرم

امشب فقط به فاطمه ام فکر میکنم
آغوش باز کرده در این شام آخرم

افطار تلخ من به نمک باز میشود
خرما چرا گذاشته زینب برابرم

ای کوفه خوش بخواب علی رفتنی شده
راحت شدید از من و فریاد منبرم

وقت اذان شده است مهیای رفتنم
شمشیرتان کجاست بکوبید بر سرم

الله اکبر! اشهد حیدر بلند شد...
یارب گواه باش که پر گشته ساغرم

فزت و ربّ کعبه!سرم غرق خون شده
این را برای فاطمه سوغات میبرم

من را رها کنید خودم راه میروم
حالا که ایستاده دم خانه دخترم

زینب بمان به خانه که خانه ست جای تو..
این کوچه نیست جای تو ای بانوی حرم

از کوچه رد شدن به تو یکروز میرسد
از حال و روز کوفه ی آنروز مضطرم

فریاد میزنند ببینید اسیر را
فریاد میزنی که خدا نیست معجرم

فریاد میزنند که خیراتشان دهید
فریاد میزنی که زنسل پیمبرم

فریاد میزنند که زینب حسین کو؟
فریاد میزنی که به نیزه است دلبرم

  • یکشنبه
  • 12
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 02:41
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

ضربت خوردن امیرالمؤمنین(ع)، زبانحال حضرت زینب(س) -(قرآن زینب سوره ات کوتاه تر شد...) * رضا دین پرور

739

ضربت خوردن امیرالمؤمنین(ع)، زبانحال حضرت زینب(س) -(قرآن زینب سوره ات کوتاه تر شد...) قرآنِ زینب! سوره ات کوتاه تر شد
بابا چرا افطارت امشب مختصر شد

نان و نمک خوردی به زخم من نمک خورد
دختر شدن خیلی برایم دردسر شد

من دختری بابایی ام دلشوره دارم
در خواب دیدم که سرت شَقّ القمر شد

امشب زمین و آسمان کرد التماست
امشب دعاهایم تماماً بی اثر شد

حتی همین نعلین پُر از وصله پینه
گفتند آقا جان نرو مسجد اگر شد

اصلاً خبر داری دلم خیلی گرفته
دیدی که سردردم از امشب بیشتر شد

یادم نرفته خانه ای که در مدینه
آتش گرفت و معبر آن چِل نفر شد

یادم نرفته کوچه دستان تو را بست
مادر زمین خورد و شهیدِ میخ در شد

یک وقت دیدی کوفه هم شد دشمن ما
یک وقت دیدی ناله هایم پر شرر شد

یک وقت دیدی که سرِ دروازه شهر
خیرات این مردم به اطفالِ تو شَر شد

یک وقت دیدی که اراذل سر رسیدند
صدها جسارت از حرامی ها به سر شد

چه فکرهایی که نکردم از سر شب
بازار و چوبِ محملِ خونی زینب

  • یکشنبه
  • 12
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 02:56
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 محسن ناصحی

شهادت امام علی(ع) -(غریب است و مظلوم و تنها علی...) * محسن ناصحی

873

شهادت امام علی(ع) -(غریب است و مظلوم و تنها علی...) و امّا و امّا و امّا علی
غریب است و مظلوم و تنها علی

سحر شد - منادی - شنیدم که گفت
دریغا دریغا دریغا علی

به یک ضربه ارکان دین شد خراب
جدا شد به یک لحظه از ما علی

شب قدر ، آیا چه باید سرود؟
به جز یاعلی یاعلی یاعلی؟

کجا می توان رفت ؟ غیر از نجف؟
مگر می توان بود جز با علی؟

مناجات ، دیدی به جز ذکر او؟
غزل خوانده ای شاعر ! الّا علی؟

علی گفتم و خواندم از فاطمه
که مولاست زهرا و زهرا علی

گرفته است قرآن به سر مصطفی
حسن گفته در حال احیا علی

الهی الهی الهی حسین
خدایا خدایا خدایا علی

  • یکشنبه
  • 12
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 03:00
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سبک شور شهادت حضرت علی(ع)، با نوای سیدمجید بنی فاطمه -(منو رسوایی، منو تنهایی...) *

958
1

سبک شور شهادت حضرت علی(ع)، با نوای سیدمجید بنی فاطمه -(منو رسوایی، منو تنهایی...) من و رسوایی من و تنهایی اومدم آه بکشم

من و این درد ام میشه برگردم نزار شرمنده بشم

تصمیم ام رو گرفتم با این که خیلی دیره

جز دست های کریم ات دست امُ کی بگیره

عمر من تباه شد دریای گناه شد تا گفتم حسین جان گفتی سر به راه شو

ببخش آقا ببخش آقا ببخش آقا ببخش آقا ببخش آقا
مهمون های خوبی نبودیم

من بی چاره من بی چاره من آواره برایت
زار بزنم
برات
از غم دوری ات شده هر جوری عشق ات رو جار بزنم

همیشه هستی اما منم که از تو دورم

بی چشمه نگاهت ، کویر سوت و کورم

حق با تو بدم من، حق با تو بدم من

اما اومدم من دست هام رو گرفتی تا ناله زدم من

ببخش آقا… ببخش آقا

ببخش آقا… ببخش آقا

مهمون های خوبی برات نبودیم

  • یکشنبه
  • 12
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 16:04
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

سبک زمینه شهادت امیرالمؤمنین(ع) -(بوی یتیمی پیچیده...) * سید امیر حسین خوشرو

569

سبک زمینه شهادت امیرالمؤمنین(ع) -(بوی یتیمی پیچیده...) تو حال و هوای این شهر
بوی یتیمی پیچیده
دنیا به آخر رسیده
مگه علی آه کشیده

یه خبراییه تو عالم
آسمونا براش گرفته
بغض تو صداش گرفته
علی دعاش گرفته

سینه اش پره درد و غمه
دنیا برا علی کمه
پر میکشه دلش فقط
پیش فاطمه ...

ای وای از دل علی

به نام خدا

بند ۱

فُزْتُ وَ رَبِّه ی تو
آتیش قلب ما شد
چه محشری به پا شد
فرق سرت دو تا شد

روی تو که غرق خون شد
تیره و تار شد عالم
سرم هوار شد عالم
بی شهسوار شد عالم

از غم / بمیریمم کمه
دنیا ، سرای ماتمه
مولا ، فدای تار موت
جون ما همه

ای وای از دل علی ...

بند ۲

برای علی(ع) یتیما
نادِ علی میخونن
دیگه بی همزبونن
دیگه بی آشیونن

چه جوری باید ببینه
زینب ، سرِ باباشو
بی حالیِ چشاشو
غرقِ به خون عباشو

محراب ، شده مقتل تو
ای وای ، علی از دل تو
والله ، که ما نمی گذریم
از قاتل تو

ای وای از دل علی ...

سبک و بند اول
#سید_امیر_حسین_خوشرو
بنددوم و سوم
#فائزه_زرافشان

  • دوشنبه
  • 13
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 01:27
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا حیدر_بستری گردیده مولا مرتضی * اسماعیل تقوایی

509

یا حیدر_بستری گردیده مولا مرتضی یا حیدر(ع)
بستری گردیده مولا مرتضی
مانده بر جا کیسه نان وغذا

مانده بر بابا نگاه زینب است
جان او از حال بابا بر لب است

جان زینب حرفی از رفتن مزن
حرفی از هجران خود با من مزن

من ندارم طاقت داغی دگر
داغ مادر بس بود مارا پدر

تو بمان ای سایه روی سرم
ای امید من ز بعد مادرم

پشت در بابا یتیمان اشکبار
کاسه شیری در کفند وبیقرار

بیقرار دیدن روی تو اند
پای بست وساکن کوی تو اند

رو به بالا رفته دستان دعا
جمله خواهان شفایت از خدا

خیز از جا بهر دلداری شان
تا نمایی بازهم یاری شان

خیز وانبان غذا بر دوش گیر
منتظر باشند افراد فقیر

شعر:اسماعیل تقوایی

  • دوشنبه
  • 13
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 02:17
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه سینه زنی شهادت امام علی (ع) * مرتضی محمودپور

1322

نوحه سینه زنی شهادت امام علی (ع) ◾نوحه ی سینه زنی
◾شب شهادت امام علی (ع)
◾سبک همه جا کربلا

بنداول
آسمان و زمین گشته غرق عزا
از غم مرتضی کوفه شد کربلا
آه و واویلتا آه و واویلتا (۲)

بنددوم
ناله دارد ز دل زینب دل غمین
شده حیدر ز کین چونکه نقش زمین
آه و واویلتا آه و واویلتا (۲)

بندسوم
وقت تشیع جنازه شد از هر طرف
مدفن حیدر است خاک پاک نجف
آه واویلتا آه و واویلتا (۲)

  • دوشنبه
  • 13
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 16:06
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 حسن کردی

امیرالمؤمنین(ع)، شب شهادت، زبانحال حضرت زینب(س) -(بخشنده ی غریب شبانگاه کوچه ها...) * حسن کردی

1068

امیرالمؤمنین(ع)، شب شهادت، زبانحال حضرت زینب(س) -(بخشنده ی غریب شبانگاه کوچه ها...) بخشنده ی غریبِ شبانگاه کوچه ها
برخیز خانه پر شده از آه کوچه ها

خرما و نان کوفه زمین مانده یاعلی
ای ناشناس نیمه شب کوچه ها علی

حالا که می روی دل من را نظاره کن
رحمی به قلب سوخته ی پُر شراره کن

زردی صورت تو نشان از جدایی است
حرف دلم دوباره امان از جدایی است

مرهم که بر شکاف سرت بی جواب شد
دنیا دوباره بر سر زینب خراب شد

خیبر گشا چرا ز زمین پا نمی شود؟
چشمت_امید زندگی ام_وا نمی شود

میلی به زندگی به دلت نیست واضح است
این بی قراری ات پدر از چیست؟ واضح است

از زخم تیغ زخم دلت بیشتر شده ست
چشمت به یاد یاس شکسته ست تر شده ست

زخم سرت کشیده دلم را مدینه و...
دیوار و آتش و در و مسمار و سینه و...

شد زنده یاد ضلع شکسته برابرم
ذکرم کنار تو شده ای وای مادرم

سیلیِ کوچه بال و پرت را شکسته است
شمشیر آن قلاف، سرت را شکسته است

کوه کمر شکسته ی بشکوه یا علی
ای داغدار کوثر مجروح یا علی

کمتر به فکر نان یتیمان کوفه باش
بابا دوباره جانِ یتیمان کوفه، باش

قصدت به رفتن است که مرهم اثر نکرد
در عزم رفتنت غم من هم اثر نکرد

حالا که می روی به من از کربلا بگو
از کاف و ها و یا و از آن ماجرا بگو

با من که غرق عشق حسینم، از او بگو
از تیغ های تشنه به خون گلو بگو

از بوسه های من به رگ گردنش بگو
از پاره پاره ریخته های تنش بگو

از کهنه پیرهن بگو و غارتش پدر
از لحظه های آخر و از غربتش پدر

رنگت چرا عوض شده ای غیرت حرم؟
وقتی که حرف می زنی از داغ معجرم

من را ببین که سوخته از بی قراری ام
حالا که می روی به چه کس می سپاری ام؟

  • دوشنبه
  • 13
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 18:57
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 طاها تحقیقی

سبک زمینه شهادت امیرالمؤمنین(ع)، لطمه زنی -(پر از غمی، کجا داری میری...) * طاها تحقیقی

1312

سبک زمینه شهادت امیرالمؤمنین(ع)، لطمه زنی -(پر از غمی، کجا داری میری...) بند اول:

پر از غمی، کجا داری میری
بابا نگو که داری میمیری
از تو چشات میخونم ای بابا
انگار به داغِ مادر اسیری
ای بابا

بابایی ببین تو خواهشم
میدونی بری، یتیم میشم
بگو چیکار بکنم نری
هرچی که بگی روی چشم

بابایی
بی تو میمیرم
از همه سیرم
ای بابا

بابایی
توی این دنیا
نذاریم تنها
ای بابا

بابایی
نرو از پیشم
غرقِ آتیشم
ای بابا

تَهَدَّمَتْ وَ اللهِ اَرکانُ الْهدی
وَ قَدْ قُتِلَ اِبْنُ عَمِّ الْمصطفی

بند دوم:

حاجت روا شدی و غرقِ خون
رفتی، نگفتی دختری داری
رفتی و ما شدیم ای باباجون
تو این زمونه بی کس و کاری
پاشو بابا

پاشو بابا که حالم بده
پاشو دوریتو بِهم نده
پاشو بابا مادر اومده
غمت آتیش به دلش زده

بابایی
من غریب میشم
بی حبیب میشم
بعده تو

بابایی
خیلی پیر میشم
من اسیر میشم
بعده تو

بابایی
دنیا نامرده
غمگین و سرده
بعده تو

تَهَدَّمَتْ وَ اللهِ اَرکانُ الْهدی
وَ قَدْ قُتِلَ اِبْنُ عَمِّ الْمصطفی

بند سوم:

با حال زار میبینم از رو تل
جسم حسین و در ته گودال
غارت میره کهنه پیراهنش
بالای نعش اون میشه جنجال
میشه جنجال

یکی با سنگ یکی با عصا
میزنن بدجوری بی هوا
پاره پاره میشه پیکرش
زیر فوجِ تیغ و نیزه ها

میبره
شمر با یک خنجر
از حسینم سر
واویلا

میکوبه
به روی خاکا
تشنه دست و پا
واویلا

میپیچه
تو دل صحرا
ناله ی زهرا
واویلا

تَهَدَّمَتْ وَ اللهِ اَرکانُ الْهدی
وَ قَدْ قُتِلَ حسین بنِ مرتضی

#یاحسین(طاها تحقیقی)
#علیرضا_پناهیان
#مرتضی_کوشکی

  • دوشنبه
  • 13
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 21:06
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

روضه و توسل ویژه شهادت امیرالمؤمنین(ع)، حاج محمود کریمی -(آسمان مات غم حضرت مولا شده بود...) *

655

روضه و توسل ویژه شهادت امیرالمؤمنین(ع)، حاج محمود کریمی -(آسمان مات غم حضرت مولا شده بود...) آسمان مات غم حضرت مولا شده بود

چشم دل تنگ ترین مرد چو دریا شده بود

چقدر چسب به بالای سرش می دوزد

ذکر لب های علی مثل معما شده بود

نان و خرمای خودش باز شده سهم یتیم

باز هم نان و نمک روزی اقا شده بود

روی لب هاش علی ایه غربت می خواند

سالیانیست که بی فاطمه تنها شده بود

عزم خود جزم نمود و طرف مسجد رفت

او برای سفر عشق محیا شده بود

یک طرف دور و برش ناله مرغابی ها

میخ در هم طرفی مانع مولا شده بود

مسجد کوفه دلش وقت اذان می لرزید

بین محراب علی خسته دنیا شده بود

روی سجاده علی سجده ی آخر را رفت

در دل عرش خدا همهمه بر پا شده بود

از همان ضربه که فرق سر او را وا کرد

بین محراب علی زخم دلش وا شده بود

طرف خانه علی را به چه حالی بردند

اشک در چشم حسین پشت حسن تا شده بود

در وا شد، خانم زینب در رو باز کرد، در خانه علی چند بار اینطور باز شده با اضطراب، چند بار این در ماجرا داشته، یکیش رسول خدا اومد دم در دق الباب کرد، السلام علیکم یا اهل البیت نبوه، وعلیک السلام؛ دو سه بار صدا زد بابا چرا نمیای داخل، فرمود من میخوام جولب سلام تو رو بشنوم فاطمه جان، یه با با شادی؛ یه بار در خانه رو چنان زدن، در از جا کنده شد؛ این در اصلا ماجرا داره، یه بار در خانه همچین باز شد، عباس اومد تو خونه سر به دیوار گذاشت؛ چی شده عزیزم؟ بدن آقام تیر باران کردن؛ یه بار در زدن خانم زینب اومد بیرون، دید خانم ام البنین اومده افتاد رو پاش گفت: خانم من کنیز شمام؛ یه بار هم در همچین باز شد دید بابا غرقابه خونه، چی شده؟ هیچی بابا....اینکه چیزی نیست که....رخم ندیدی تو هنوز....عزیزم یه زخم هایی میبینی تو.....سر رو نیزه میبینی.....

زینبش زد به سر و ناله یا زهرا زد

و تداعی به نظر غربت فردا شده بود

غربت کرب و بلا غربت تل و گودال

که در آن تنگی جا جمعیتی جا شده بود

بی هوا از پس و پیش آمده و ضربه زدند

سر یک پیراهن پاره چه دعوا شده بود

بعد از این که سر او را به سر نیزه زدند

لشکری حمله ور خیمه زنها شده بود

یک نفر در میان گودال و

صد نفر میزدند زینب را

تیغ ها مانده بود در گودال

با سپر میزدند زینب را

هر چه او بیشتر نفس میزد

بیشتر میزدند زینب را

  • سه شنبه
  • 14
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 15:43
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 محمد قاسمی

عامیانه ای برای امیرالمؤمنین(ع) از زبان یتیم های کوفه -(رو لبای ما یتیما بعد از این...) * محمد قاسمی

653

عامیانه ای برای امیرالمؤمنین(ع) از زبان یتیم های کوفه -(رو لبای ما یتیما بعد از این...) رو لباي ما يتيما بعد از اين
حتّي يه ثانيه لبخند نمياد
كاش ميشد خون ماهارَم بريزن
حالا كه خون سرش بند نمياد
---------------------------
اي خدا كاشكي طبيب شهرمون
كاري واسه اين جراحــت بكنه
كاش نگه به پسر بزرگترش
بگــيد آقاتــون وصيّت بكنه
----------------------------
دره خونه ش ميشينيم گريه كنون
كاسه هاي شير توي دستامونه
به حسن با گريه ميگيم آقاجون
شنيديم ، شير دواي بابامونه !!!
-----------------------------
باچشاي غرق اشك و خون حسين
ميگه بسّه بچه ها ديگه پـاشين
انگاري كه با نگاش به ما ميگه
كاشكي بَعدَنم همينجوري باشين
-----------------------------
امّا...
بعضي از همين يتيما كه حالا
به نشستن دم اين خونه خُـوشن
واسه چند تا قطره آب تو كربلا
بچّه ي شيرخوارشونـم ميكُشن

  • سه شنبه
  • 14
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 16:44
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 داود تیموری

سبک زمینه شهادت امیرالمؤمنین(ع)، زبانحال حضرت زینب(س) -(ای پدرجان روی ماهت...) * داود تیموری

963

سبک زمینه شهادت امیرالمؤمنین(ع)، زبانحال حضرت زینب(س) -(ای پدرجان روی ماهت...) بند اول

ای پدر جان روی ماهت ازستمهالاله گون شد
بین سجده تیغ کینه با سر تو غرق خون شد
کن تماشا ای پدر جان
زینبت را دیده گریان
در کنار بستر تو
موی خود کرده پریشان
ای پدرجان ای پدرجان...

بنددوم

قاتلت با خنده خودقلب زینب را شرر زد
دخترت باشادیِ او هر دو دستش را به سرزد
اشک من گردیده جاری
می نمایم اش و زاری
او به من گوید ز کینه
تو دگر بابا نداری
ای پدرجان ای پدرجان...

بندسوم

کوچه های شهر کوفه گشته غمگین از غم تو
گرید اینجا اشک خونین آسمان در ماتم تو
میروی بابا شبانه
سوی مادر مخفیانه
از دل زینب دوباره
میکشد آتش زبانه
ای پدرجان ای پدرجان...

  • چهارشنبه
  • 15
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 03:49
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

شب قدر، ضربت خوردن مولاعلی(ع) -(تا رزق شب قدر به شعر و سخن افتاد...) * مهران قربانی

558

شب قدر، ضربت خوردن مولاعلی(ع) -(تا رزق شب قدر به شعر و سخن افتاد...) تا رزقِ شبِ قدر به شعر و سخن افتاد
لرزیدم و جامِ غزل از دست من افتاد

در کوچه نمانید، بیایید به مسجد،
ایتام! بیایید، رطب از دهن افتاد

پُر شد حرم یار، ز خونِ سرِ کرّار!
در عودِ فلک، بویِ خوشِ نسترن افتاد

تندیس‌ترین آیه ی اِنّا وَ فَتَحنا...
در مسجد و محراب دعا، مُمتَحَن افتاد

تنهاست خداوند میانِ ملکوتش!
از کالبد و جسمِ جهان، جان و تن افتاد

با شمع و گل و لاله و پروانه بگویید:
شمشادترین سروِ جهان در چمن افتاد

صد شکر که انگشترِ او هست به دستش!
صد شکر! علی مقبره اش در وطن افتاد

صد شکر چهل تَن نرسیدند به قتلش!
صد شکر که قاتل به طناب و رَسَن افتاد

بیهوده نترسید فقیران و یتیمان!
بعد از پدرش، بار به دوشِ حسن افتاد

ای بدعتیان! خوش گذرانید از امشب...
چون قوّت سرپنجه ی لشکرشکن افتاد

خوردند ز رزقِ پدر و روضه همینجاست...
در کرب و بلا قرعه به نامِ کفن افتاد

  • یکشنبه
  • 19
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 02:45
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 موسی  علیمرادی

امام علی(ع)، بعداز شهادت -(از آسمان کوفه علی پر کشید و رفت...) * موسی علیمرادی

795

امام علی(ع)، بعداز شهادت -(از آسمان کوفه علی پر کشید و رفت...) از آسمان کوفه علی پر کشید رفت
از دستهای عالم و آدم برید رفت

آن کس که چشمهای نخفته ز غصه داشت
آرام و خسته زیر لحد آرمید و رفت

برروی خاک کوچه یتیمی به گریه گفت
دنیا یتیم شد که پدر هم پرید رفت

دلتنگ بود و جای گریبان صبر خویش
با دست تیغ فرق سرش را درید رفت

گاهی عدو شود سبب خیر، ضربه ای
آن استخوان بین گلو را کشید رفت

ای کاش بر خرابه سری می زد آن غیور
آن کس که ناز چشم یتیمان خرید رفت

  • پنج شنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 16:26
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

مرد نابینا و خرابه -(الهی یا الهی یا الهی) *سید ناصر ولائی زنجانی

1107
-1

مرد نابینا و خرابه -(الهی یا الهی یا الهی) الهی یا الهی یا الهی
به حال آل طاها خود گواهی
در آنشب که علی را خاک کردند
در آنجا سینه ها را چاک کردند
همه گریان و نالان بازگشتند
همه زار و پریشان باز گشتند
علی با فرق خونین رفت در خاک
همان کوه شرف دریای ادراک
علی قرآن ناطق گشته خاموش
شده یاران او با غم هم آغوش
براه خود یکی ویرانه دیدند
صدای ناله ای زانجا شنیدند
صدای آه و واویلا می آمد
صدا از پیر نا بینا می آمد
امام مجتبی فرمود ای مرد
زچه می نالی ای محروم پر درد
بگفتا چند روزی سرور من
نمی آید به پیشم یاور من
منم تشنه منم مولا گرسنه
که چندی مانده ام تنها گرسنه
امام مجتبی فرمود آیا
نشانی داری از آن یار تنها
بگفتا منکه بینایی ندارم
ولی از او نشانها می شمارم
نگفت او گرچه از نام نشانش
ُبوَد تنها خدا ذکر زبانش
فقط دانم که او مرد خدا بود
زخدمت بهر من هرگز نیاسود
در و دیوار با او آشنایند
به وقت ذکر با او همصدایند
همی می گفت با اشک و انابه
نمی آید چرا در این خرابه
مگر گشته زمن آن مرد دلگیر
که هستم عاجز و فردی زمینگیر
شنیدند این سخن تا آل طاها
به گریه آمدند از داغ مولا
حسن فرمود او بابای ما بود
امام و رهبری درد آشنا بود
الا ای پیرمرد زار وغمگین
علی شد کشته از یک ضربة کین
یتیمان را پلیدی بی پدر کرد
که شمشیرش به فرق او اثر کرد
بلی آن خسرو خوبان علی بود
انیس و یار محرومان علی بود
چوشد آن پیرزین ماتم خبردار
به گریه آمد و زد ناله بسیار
چنین خواهش نمود آن پیر نالان
غمین و پُر ز سوز و زار و گریان
مرا قبر شه کون ومکانم
دهید ای نور چشمانم نشانم
ورا بردند با خود آل حیدر
بسوی قبر آن یار پیمبر
چنان زد ناله ای آن پیر مسکین
که شد از غصّه اش هر دیده غمگین
در آنجا جان او ازتن جدا شد
به مولای غریب خود فدا شد
صدای ناله و فریاد این مرد
خدایا داغ دل را تازه تر کرد
همان داغی که داغ آشنا بود
که اوّل زائر او در کربلا بود
همان جابر همان یار پیمبر
که شد از داغ مولا زار مضطر
اگر آن مرد نابینا علی را
شنیده غرق خون فرق ولی را
برای آن خبر طاقت ندارد
ندیده از غمش جان می سپارد
ولی جا بر غمش باور ندارد
حسین سر هم در آن پیکر ندارد
سر مولای او از تن جدا شد
همان سر که مکانش نیزه ها شد
ببین جابر حسینت سر ندارد
نه سر انگشت و انگشتر ندارد

  • سه شنبه
  • 1
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 18:20
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

شهادت حضرت علی(ع) -(کنون حسین تو نشسته پهلویت) *سید ناصر ولائی زنجانی

494

شهادت حضرت علی(ع) -(کنون حسین تو نشسته پهلویت) کنون حسین تو نشسته پهلویت
کند نظر این دم به خون گیسویت
توکشتة عدل و عدالتی مولا
کند کنون زینب نظاره بر رویت
دراین طرف زینب درآن طرف کلثوم
زپشت سرعباس نگه کند مظلوم
حسن شده گریان حسین پریشان است
تمام یارانت زغصه نالانند
کنون زجسم او جدا شده جانش
به سر زند شیعه که رفته جانانش
ز جنت الا علی روان شده زهرا
که با سر زخمی علی است مهمانش
زدیده ها بارد سر اشک غم امشب
یتیمها دارند زغم فغان بر لب
کجاست ای مادر کسی که می آورد
ز نان و از خرما برای ما هر شب
ولایی ای مولا زد از ولایت دم
بکویت آمد تا شود شریک غم
بسوزد از این غم دل همه عالم
چه می شود بر ما نظر کنی یک دم
فدای تو مولا شوی رضا از ما فدای تو مولا
فدای تو مولا فدای تو مولا

  • سه شنبه
  • 1
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 18:31
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج علی پور علی

نوحه شب نوزدهم رمضان -(الله الله شاه خیبر کوفه ده قانه بویاندی) *حاج علی پور علی

2384
-1

نوحه شب نوزدهم رمضان -(الله الله شاه خیبر کوفه ده قانه بویاندی) الله الله شاه خیبر
کوفه ده قانه بویاندی
سجده.دن.باش.قوزیاندا
فرق حیدر پارچالاندی

دین یتیم اولدی باور یخیلدی
قانلی محرابه حیدر یخیلدی

ئو لد ی ایمانین پناهی
سیندی دینین تکیه گاهی
هیکل قرآن یخیلدی
تیتردی عرش الهی
گلدی فر یاده پیمبر
ئولدی دینین سر سپاهی

دین یتیم اولدی باور یخیلدی
قانلی محرابه حیدر یخیلدی

تیغ کین ابن ملجم
بو لدی فرق مرتضانی
پارچالاندی فرق مولا
سجده گاهه آخدی قانی
اولدی محراب عبادت
باش قانیندان ارغوانی

دین یتیم اولدی باور یخیلدی
قانلی محرابه حیدر یخیلدی

ئولدی قرآن جانفداسی
آیت سبحان یخیلدی
باشه قاره سالدی زینب
نا طق قرآن یخیلدی
حیدرین باشلاندی یاسی
خانه ی ایمان یخیلدی

دین یتیم اولدی باور یخیلدی
قانلی محرابه حیدر یخیلدی

قانینه غرق اولدی حیدر
غم عدالتدن باج آلدی
راحت اولدی شاه مردان
باشینه قاندان تاج آلدی
کوفه ده ویرانه لردن
نا له افلاکه اوجالدی

دین یتیم اولدی باور یخیلدی
قانلی محرابه حیدر یخیلدی

سینه لرده قانه دوندی
داغ حیدردن اوءرک لر
فا طمه قاره گییندی
باشه سالدی قاره معجر
بی غذا قا لدی یتیملر
ئولدی.حیدر.ئولدی.حیدر

دین یتیم اولدی باور یخیلدی
قا نلی محرابه حیدر یخیلدی

  • یکشنبه
  • 6
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 12:41
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

امشب افتاد شکاف و خللی در محراب * مرضیه عاطفی

663

امشب افتاد شکاف و خللی در محراب امشب افتاد شکاف و خللی در محراب
رفت از حال، امام ِ ازلی در محراب

نائبِ ناخلفِ آن خُلفای باطل-
-إبن ملجم(لع) شد و آمد أجلی در محراب

مُهر و پیشانی را تیغ ستم دوخت به هم
وای! رخ داد چه شرّالعملی در محراب

غرق در سجده و با فرقِ به خون آغشته
با خدا داشت ملاقات علی(ع) در محراب

عاقبت جاری شد پاسخ ایام ِ «ألَست»
عاقبت با سرِ خود گفت: «بلی» در محراب

قلبش آرام شد و «فزتُ و رب» را میخواند
مرد و مردانه و با صوت جلی در محراب

از غمش ضجه زنان قلعهٔ خیبر میگفت
خورده بد ضربهٔ شمشیر؛ یلی در محراب

در خم کوچه علی(ع) ضربتِ اصلی را خورد
ثبت شد در دل تاریخ ولی در محراب!

  • چهارشنبه
  • 31
  • فروردین
  • 1401
  • ساعت
  • 18:17
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

-(پدر را در گلیمی از کنار منبر آوردند) *استاد سید هاشم وفایی

1021

-(پدر را در گلیمی از کنار منبر آوردند) پدر را در گلیمی از کنار منبر آوردند
پسر را درحصیری غرق خون و بی سر آوردند

علی را کوفیان کشتند درمحراب و بعد از آن
برای کشتن فرزند او ،صد لشگر آوردند

اگرخورشید را شق القمر کردند درکوفه
همان شق القمر را کربلا بر اکبر آوردند

تمام دشت از خون ابوالفضل علی پُر شد
ز بس باران تیر کینه برآن پیکر آوردند

ز فولادی که شد شمشر و برفرق علی آمد
به دست حرمله تیری برای اصغر آوردند

چقدر این کوفیان پستند کز بعد حسین او
ز گوش کودکانش گوشواره ها در آوردند

سه ساله بود و پا پُر آبله، رخسار و تن نیلی
چه روزی با اسیری بر سر این دختر آوردند

«وفایی» چون که خطبه خوانی زینب به گوش آمد
همه درکوفه می گفتند گویا حیدر آوردند

  • یکشنبه
  • 4
  • اردیبهشت
  • 1401
  • ساعت
  • 17:14
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب

درزمینه شهادت امام علی (ع) -(مثلِ ابرایِ بهاری ، میباره چِشام) * خادم الزینب

667

درزمینه شهادت امام علی (ع) -(مثلِ ابرایِ بهاری ، میباره چِشام) مثلِ ابرایِ بهاری ، میباره چِشام
میدونم که دیگه راهی ، نمونده برام
ولی با این همه پستی ، دلم روشنِ
تویِ تارکیِ مَحضم ، حرم روشنِ

حرمِ دلی که از عشقِ تو داره تب
گرچه من غرق گناهم ، اقا روز و شب
نا امید نمیشی از من ، دعام میکنی
همه ساله شبایِ قدر صدام میکنی

درُ وا میکنی اقا ؟ گدا اومده
سربه زیر و شرمسار از شما اومده
خوشیامُ کردم اما به چه قِیمتی؟
بیشتر از هزارسالِ که تُ تو غیبتی

معلومِ اَلعَجَلم از تهِ دل نبود
ولی دلتنگیایِ تو شده زود به زود
من حواسم بتو نیستُ ، امیدت منم
عمریِ زبونی از مهدی دم میزنم

نکنه فکر کنی اقا که بی غیرتم؟
بیخیالِ زن و اگاهی و عفتم
چادرِ مادرت اقا عزیزِ هنوز
ولی میدونی دلامون مریضِ هنوز

یادمون نرفته اون چادرِ سوخته رو
بازو و سینه و پهلویِ به در دوخته رو
یادمون نمیره سقا خجالت کشید
وقتی که دویدن زینبش رو میدید

غیرتِ سقا هنوزم تو رگهایِ ماست
عفتِ عمه ی سادات هنوزم به پاست
نکنه اقا بیاد و بپرسه که اون
چادرِ امانتِ مادرِ من کجاست؟

  • شنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1402
  • ساعت
  • 10:40
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه سینه زنی شب شهادت امام علی(ع)سبک همه جا کربلا * مرتضی محمودپور

745
2

نوحه سینه زنی شب شهادت امام علی(ع)سبک همه جا کربلا ◾نوحه شب بیست یکم
◾شهادت امیرالمومنین(ع)
◾سبک همه جا کربلا

◾بنداول
جبرئیل از سما میدهد این ندا
اهل عالم ز کین کشته شد مرتضی
سینه زن فاطمه گشته در این عزا
آه و واویلتا آه و واویلتا(۲)

◾بنددوم
فرق حیدر ز تیغ بین مسجد شکست
خون پیشانیش روی صورت نشست
دیده گریان شده زینبش زین عزا
آه و واویلتا آه و واویلتا(۲)

◾بندسوم
لاله خونین شد و در خزان آمده
فاطمه از جنان قد کمان آمده
خانه‌ی بوتراب گشته چون کربلا
آه و واویلتا آه و واویلتا(۲)

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

  • سه شنبه
  • 22
  • فروردین
  • 1402
  • ساعت
  • 02:12
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد