شهادت امیرالمومنین علی (ع)

مرتب سازی براساس

ضربت خوردن حضرت امیرالمومنین علیه السلام -(احترام مسجد و منبر شکست) * محمد هدایتی

827

ضربت خوردن حضرت امیرالمومنین علیه السلام -(احترام مسجد و منبر شکست) احترام مسجد و منبر شکست
آن دمی که مرتضی را سر شکست

کشتی دین در دل بحر فتن
در تلاطم ، گوئیا لنگر شکست

چون شنیدم نالهء روح الامین
در خیالم شد کز او شهپر شکست

گفت والله در دل محراب عشق
فرق میر مومنین حیدر شکست

از جفای تیغ کین در صبح دم
فرق پاک ساقی کوثر شکست

سر ز سجده بر گرفت آن نازنین
لفظ الله گفت و لیک اکبر شکست

خون سر پاشید در محراب عشق
حرمت محراب پیغمبر شکست

وا عجب شق القمر آمد پدید؟
یا که حیدر را سر انور شکست

صبح صادق شاهد این فاجعه
فرق شاه لا فتی کافر شکست

منهدم شد والله ارکان هدا
عروه"الوثقی گسست اختر شکست

هالهء خون روی حیدر را گرفت
مصطفی را حامی و یاور شکست

از خطا زد ابن ملجم ض

  • دوشنبه
  • 3
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:06
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

در شهادت حضرت علی (ع) -(کوفه دیگر سُوت و کور و عاری از نور است امشب ) *حاج محمد رونقی مازندرانی

871

در شهادت حضرت علی (ع) -(کوفه دیگر سُوت و کور و عاری از نور است امشب ) کوفه دیگر سُوت و کور و عاری از نور است امشب
جسم مولایم علی در خاک مَستور است امشب

گر شنیدی گنج در ویرانه پنهان است آری
{گنج مَکنونم} نهان در سینۀ گُور است امشب

بانگ زاری میرسد بر گوش و هوش از سر رُباید
گوئیا مُوسی مُقیم نَخلۀ طُور است امشب

مُطرب ناهید را ساز طرب از هم گُسسته
کاهش جان ماه را از دوری هُور است امشب

قبر او چون قبر زهرای جوان ناز پرورد
از نگاه غیظ آلود عدو دور است امشب

در فِراق اُسوه طاعت فضیلت علم و تقوی
دیده مالامال خون و دل پُر از شور است امشب

دوست با خود پیچد و با زینبش هم ناله گردد
دشمن از بیداد و ظلم خویش مَسرور است امشب

نور را بینند و کتمانش کنند از فَرط عِصیان
دیدۀ خ

  • دوشنبه
  • 3
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:14
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حاج اصغر فرشچی

شعر شهادت حضرت علی علیه السلام -(چو علی به مسجدش شد به نماز صبح یزدان) * حاج اصغر فرشچی

706

شعر شهادت حضرت علی علیه السلام -(چو علی به مسجدش شد به نماز صبح یزدان) چو علی به مسجدش شد به نماز صبح یزدان
بگشود پر کند طی چو مقام قرب انسان

به کمینش ابن ملجم قد علم نمود از کین
بزندبه فرق حیدر سر سجده تیغ بر ان

چو سرش زسجده برداشت بگرفت خون جمالش
به زبان خود بفرمود فزت ای خدایرحمان

به ندای جبرئیل بود همه ماسوا شنیدند
که علی زخون خود شد به صلوات صبح غلطان

حسن و حسین و عباس ز ندا شدند خبر دار
همه آمدند به مسجد سر برهنه و شتابان

به امامت حسن بود که نماز عشق سرآمد
که علی به خون خود غرق" شده رخوتی نمایان

تا سلام آخرین داد به ملایمت گرفتش
بیرد به سوی خانه که شود دوا و درمان

چو رسید درب منزل خود اوقدم زنان رفت
نگران زینبش بود که شود بسی هراسان

که مباد بیندش او

  • سه شنبه
  • 4
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 09:36
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 عباس میرخلف زاده

متن شعر و زمينه شور شهادت مولا علی(ع) -(خدایا ببین) * عباس میرخلف زاده

703
1

متن شعر و زمينه شور شهادت مولا علی(ع) -(خدایا ببین) خدایا ببین
تو چشمام نمو
دیگه بسمه
بگير جونمو

دیگه تا کی بگم غم وجودمو باچاه
بجون فاطمه تو سینمه یه کوه آه
بیشتر بیست ساله شدم رفیق نیمه راه

یه عمره بغضی دارم
یه روضه روی لبم
میرم پیش فاطمم
خداحافظ زینبم

خداحافظ زینبم

حالا که میری
با چشمای تر
به مادر بگو
حسینم ببر

میگیره گریم از شبای بی سر و سامون
مگه یادم میره میبردنت کشون کشون
یادمه روزمین نشست بابا ، مادرمون

جلو چشمم مادرم
کتک خورد از دشمنا
تادیدم افتاد زمین
همونجا شد کربلا

دلم خونه ای خدا

بده دست من
بابا دستاتو
نریز تو خودت
همه غم هاتو

میمیره دخترت اگه نباشی کنارم
غم تو و مادر گرفت تمومه قرارم
شبا سرو رو چادر مادر من میذارم

نمیره

  • چهارشنبه
  • 12
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 10:29
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 عباس میرخلف زاده

سنگين شهادت مولا -(غصه داره تو چشمامون) * عباس میرخلف زاده

674
0

سنگين شهادت مولا -(غصه داره تو چشمامون) غصه داره تو چشمامون
غم میباره از آسمون
باز یتیم میشیم ای خدا
بابا میذاره تنهامون

دیگه تمومه حرفای، بابام بااین چاه
دیگه نمیکشه بابام ، ازتو دلش آه
غم تو کوچه بس نبود ، برامون انگار
شبه یتیمه ماها ، رسیده از راه

دلا پر از درده ، رنگت چرا زرده
پاشو ببین زینب ، دورتو میگرده

واویلتاه واویلاه ۲

سوت و کور میشه خونمون
این بهار ما شد خزون
یا که حرف رفتن نزن
یا بگیر بابا جونمون

میری دیگه نمیبینی، خونی رو مسمار
راحت میشی بابا دیگه ، از در و دیوار
نداره غصه های ما دیگه تمومی
پس لااقل توزینبو به سقا بسپار

غصه ها کرد پیرم
از همه دلگیرم
بی تو و بی مادر
والله میمیرم

واویلتاه واویلتاه

بی تو زینب میشه

  • چهارشنبه
  • 12
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 10:33
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 عباس میرخلف زاده

شعر سنگين شهادت مولا -(نبود توی مدینه پهلوونی به جز من) * عباس میرخلف زاده

1019

شعر سنگين شهادت مولا -(نبود توی مدینه  پهلوونی به جز من) نبود توی مدینه
پهلوونی به جز من
بس بود یه اسم حیدر
که دشمنا بلرزن

ولی آخر یه روزی
یه عده ای حسود و بی مروت
بال منو شکستند
تو کوچه شد به همسرم جسارت
کشون کشون میبردن
امیر خیبر و برای بیعت

سی ساله که گذشته
ولی هنوز میسوزم
حرف دلم با چاهه
این شده حال و روزم

واویلتا واویلا

سی ساله بعد دوباره
طعم غمو چشوندن
با شمشیرای کینه
فرق منو شکوندن

تا فرقمو شکستن
دیدم که فاطمه اومد کنارم
با گریه گفت علی جان
بی تو یه لحظه طاقتی ندارم
گفتم بهش که زهرا
بجون زینبم تنها نذارم

زهرا دلم گرفته
دل داره باز بهونه
نذار یه لحظه حیدر
تنها با غم بمونه

واویلتاه واویلا

بابا پاشو حسینت
گریون و بیقراره
پاشو ببین که زین

  • چهارشنبه
  • 12
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 10:33
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

زمینه شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام -(قلب زینب امشب شده غرقه داغ و ماتم) * منصوره محمدی مزینان

892

زمینه شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام -(قلب زینب امشب شده غرقه داغ و ماتم) بند ( اول )

قلب زینب امشب شده غرقه داغ و ماتم
اشکِ غم می بارد از چشمان شاه عالم
یکسو یتیمانِ کوفه نالان نالان نالان
یکسو ابالفضل و حسن گریان گریان گریان

آه ای فلک...

گلبوسه های،زینب به روی،زخم سر او،می شیند
درچشم بابا،یاس علی را،باقامتی خم،می بیند

با دیدن خون روی بستر
از فرقه نیمه چاک حیدر
افتاد حسن دوباره یاد
میخ و در و پهلوی مادر

" وای یا حیدر " ۲ _ وای یا مرتضی

بند دوم

زخم سرش نشون میده ضربت شده کاری
اشک خون شده در چشم زهرا امشب جاری
ذکر لب زهرا شده حیدر ،حیدر،حیدر
ملائک قرآن گرفتن پای بستر، بر سر

آه ای فلک.....

زهرا به یاد روزِ وصالش با حضرت عشق
...افتاده
گشته برای دیدار یارش بی ص

  • چهارشنبه
  • 12
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:25
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسین رحمانی

زمینه شهادت امام علی علیه السلام -(رسیده حیدر ، تو عرش اعلا) * حسین رحمانی

637
2

زمینه شهادت امام علی علیه السلام -(رسیده حیدر ، تو عرش اعلا) رسیده حیدر ، تو عرش اعلا
با فرق خونین ، کنار زهرا
دل عالم ، پریشونه، برای داغ مولا
همه عرش و، زمین دارن، میگن آه و واویلا

به خون نشسته منبر و محراب
نخلستونا همه شدن بی تاب
عزادران یتیما با اصحاب

دیگه صفای عالمین رفته
از شهر کوفه نور عین رفته
بابای مظلوم حسین رفته

علی جانم علی

با آه و زاری ، تو موج غمها
غریبونه بود ، عروج مولا
دل زینب ، شده خون از ،وصیتهای بابا
که بعد ازین ، شب تاره، براش روزای دنیا

میگفت که دخترم میشی تنها
تو می مونی حسین و عاشورا
اسیر میشی بدست نامردا

بابا نگفتی از تن بی سر
کبود میشه تنم مثه مادر
چه جور بیام تو کوفه بی معجر

-------------------

چقد مظلومِ ، امیر دلها
ک

  • پنج شنبه
  • 13
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:29
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

شب شهادت امیرالمومنین شب بیست ویکم رمضان -(لحظه ای سخت و جانفرساست بابایِ غریب) * محسن راحت حق

772

شب شهادت امیرالمومنین  شب بیست ویکم رمضان -(لحظه ای سخت و جانفرساست بابایِ غریب) لحظه های سخت و جانفرساست بابایِ غریب
ذکرِ تو بدجور بر لبهاست بابایِ غریب

در دلم دل شوره افتاده ..پُر از دلتنگی ام
بینِ قلبم محشری بر پاست بابایِ غریب

مثلِ سیلابی شدم زمزم شده چشمانِ من
از فراقت دیده ام دریاست بابایِ غریب

این که راحت می شوی از مردمِ دنیا پدر
این تصوّر ها فقط زیباست بابایِ غریب

تجربه کردم یتیمی را پس از مادر ..ولی
ای هیاهوهاپُر از غوغاست بابایِ غریب

بر مشامم می رسد از دور و اطرافِ اطاق
این شمیمِ مادرم زهراست بابایِ غریب

من فداییِ حسینم خاطرت آسوده باد
دخترت شوریده و شیداست بابایِ غریب

در حفاظت از من زینب وصیّت می کنی
این یلی که نامِ او سقّاست بابایِ غریب

بر ابالفضلم سفار

  • سه شنبه
  • 16
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 10:45
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

فزت و ربّ الکعبه -(از داغِ تو شد قران یکباره دچار تب) * مرضیه عاطفی

905
1

فزت و ربّ الکعبه -(از داغِ تو شد قران یکباره دچار تب) از داغِ تو شد قران یکباره دچار تب
محراب، قدَش خم شد از واقعهٔ آن شب

شمشیر فرود آمد آنجا که نمی بایست
بر ساحت علم حق، بر کالبد مکتب

از «فزتُ و رَب» گفتی تا گفت که: بسم ٱلله...
با کینهٔ دیرینه؛ آن زاهدِ لامذهب

در عرش، تزلزل شد مسجد به تکان آمد
از داغِ سحرگاهی افتاد به تاب و تب

شمشیرِ تو رفت از حال تا زخم سرت را دید
از صبر تو بیطاقت! شد ذکر لبش «یا رب»

اشکش چه غریبانه بر صورتِ تو افتاد
تا پارچه را پیچید دور سرِ تو زینب(س)

تاریخِ تو شد روضه، از بعدِ غدیر خم...
شد کرب و بلا و شام مصداقِ همین مطلب!

#فزت_و_رب_الکعبه
#أشهد_أن_علی_ع_ولی_الله

  • دوشنبه
  • 22
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 19:14
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

شعر ضربت خو.ردن مولا علی از حاج محمود ژولیده -(رکعت اول، نمازش با سلامت ختم شد) * محمود ژولیده

1128

شعر ضربت خو.ردن مولا علی از حاج محمود ژولیده -(رکعت اول، نمازش با سلامت ختم شد) رکعت اول، نمازش با سلامت ختم شد
رکعت دوم، رکوعش تا قیامت ختم شد

شد عمودِ آهنین، سهم سرِ شیر خدا
در سحر شد منهدم یکباره، أرکانُ الهُدی

با وجودی که هنوز از هر قضاوت زود بود
من نمیدانم چگویم، تیغ زهرآلود بود

تا حسن آید به مسجد، کار از کارش گذشت
تیغ از پشتِ سرش، تا پشتِ رخسارش گذشت

زیر یک بازوی بابا را حسن محکم گرفت
زیر یک بازوی مولا را حسین کم کم گرفت

باز هم تکرار شد، آنکه عصای مادر است...
با حسینش مجتبی، حالا عصای حیدر است

وای بر حال دل زینب که مهمانش رسید
مرتضی با حال و احوال پریشانش رسید

جان زینب بر لب آمد، تا پدر برگشت باز
قابضُ الأرواح آمد، دیده تر برگشت باز

گفت دستانم رها سازید، زین

  • سه شنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 14:10
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

رباعی ضربت خوردن مولا_شق القمر رخ داد با یک ضرب سنگین * اسماعیل تقوایی

717
1

رباعی ضربت خوردن مولا_شق القمر رخ داد با یک ضرب سنگین شق القمر رخ داد با یک ضرب سنگین
سروی فرو افتاد در محراب خونین

فرق علی یعنی که فرق عدل بشکافت
ای وای، آن ضربت شکستی پایه ی دین

  • چهارشنبه
  • 24
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 00:18
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 امیررضا فرجوند

نوحه شب نوزدهم ماه مبارک رمضان -(امشب ز چه رو بابا حیران و پریشانی) * امیررضا فرجوند

819

نوحه شب نوزدهم ماه مبارک رمضان -(امشب ز چه رو بابا حیران و پریشانی) امشب ز چه رو بابا حیران و پریشانی
خوناب جگر ریزی بر چهره ی نورانی

چشمان فلک مثلت کی دیده و بشنیده
اشک از چه پدر امشب جاری کنی از دیده
نور رخ زیبایت هر جا شده تابیده
در ذکر و دعا هستی ، درسجده ی عرفانی

اندر ره تو بیتاب چشمانِ یتیمان است
چشم همه مظلومان در راه تو گریانست
خوانِ همه مغمومان امشب تهی از نانست
یار فقرا هستی ، بابای یتیمانی

هر دم نگرم بینم در سِیرِ الی اللهی
از حق تو همی بابا وصل رخ او خواهی
آیا خبری باشد ؟؟ من را بده آگاهی
زین حالت خود قلب من را تو بسوزانی

خوش زمزمه ای مولا امشب به جگر داری
با قرص جوی امشب بنموده ای افطاری
گه گوش به گلبانگ مرغان سحر داری
در ذکر خدا باشی ، پیوسته دعا خوانی

  • چهارشنبه
  • 24
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 12:29
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 امیررضا فرجوند

نوحه شب نوزدهم ماه مبارک رمضان قد قتل المولا -(این ندا میرسد به گوش اهل ولا ) * امیررضا فرجوند

1763
9

نوحه شب نوزدهم ماه مبارک رمضان قد قتل المولا -(این ندا میرسد به گوش اهل ولا ) این ندا میرسد به گوش اهل ولا
فرق حیدر شده ز تیغ ظلمت دوتا
کوفه غرق عزا * بهر شیر خدا
قد قُتِل المولا * علی ولی الله

معنی هل اتی به راه قرآن و دین
گشته فرقش دوتا برایِ دین مبین
کعبه شد زادگاه * مسجدش قتلگاه
قد قُتِل المولا * علی ولی الله

در جنان فاطمه به سینه و سر زند
ناله از بهر مظلومیِ همسر زند
شیعه شد دل فکار * گشته برغم دچار
قد قُتِل المولا * علی ولی الله

تیغ آلوده ی ملجم شوم دغا
خورده بر تارکِ شیر نجف مرتضی
نوحه گر زینبین * دل پریشان حسین
قد قُتِل المولا * علی ولی الله

مرگ بر آنکه قانون علی بشکند
با طرفدار ظلم و کینه بیعت کند
از شعار علی * کن دلت منجلی
قد قُتِل المولا * علی ولی الله

مرگ با آبرو حیات انسان بود
بیعتِ ظلم و کین خواری دوران بود
ای تو اول امام * بر تو از ما سلام
قد قُتِل المولا * علی ولی الله

این (فرج ) یا علی به درگهت چون گداست
آرزوش دیدنِ ضریح کرببلاست
بر تو خادم بود * زار و نادم بود
قد قُتِل المولا * علی ولی الله

  • چهارشنبه
  • 24
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 12:33
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شهادت امیرالمومنین ع -(خون می چکد ز مسجد یا فرق پاک مولا) * رضا توحیدی

788
3

شهادت امیرالمومنین ع -(خون می چکد ز مسجد یا فرق پاک مولا) خون می چکد ز مسجد یا فرق پاک مولا
دل می‌رود ز مسجد تا عرش حی اعلا
یارب چراغ مسجد گردید تار و خاموش
رفته (ضیاء) مسجد یا مهر عالم آرا

  • چهارشنبه
  • 24
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 17:05
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

یا حیدر کرار(ع) _نبوده در عرب اندر مصاف او هماوردی * اسماعیل تقوایی

1359

یا حیدر کرار(ع) _نبوده در عرب اندر مصاف او هماوردی یا حیدر(ع)
نبوده در عرب اندر مصاف او هماوردی
ولی افتاد در محراب با شمشیر نامردی

سحر گاهان زچشم مسجد ومحراب خون بارد
شکسته فرق حیدر، شاخص دین وجوانمردی

تمام کوفیان گویند لعنت بر تو بن ملجم
چرا با بهترین مخلوق این عالم چنین کردی

علی افتاده در بستر، یتیمان بی پناهانند
ز امشب یار آنها ناتوان باشد زشبگردی

ندای قد قتل پیچید از جبریل در عالم
خدا هم می کند با آل پیغمبر، همدردی

عجب زهری به تیغش داده بوده زاده ملجم
که مشهود است در روی علی مرتضی زردی

بمیرم باز هم زینب دچار داغ می گردد
نصیبش می شود بعد پدر حرمان ودلسردی

شعر:اسماعیل تقوایی

  • پنج شنبه
  • 25
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 04:59
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

شیرخدا امیر دلاور شهید شد * مرضیه عاطفی

846

شیرخدا امیر دلاور شهید شد شیر خدا! امیرِ دلاور شهید شد
تنها وصیّ شخص ِ پیمبر(ص) شهید شد

بر هم نهاد چشم و رسید آخرین نفس
راحت شد از مدینه و آخر شهید شد

کعبه نشست بر سر و بر سینه زد فقط
تا که شنید حضرتِ حیدر شهید شد

قران کنارِ سورۂ کوثر چه بیقرار-
با گریه گفت: ساقی کوثر شهید شد

غرقِ سکوت! خیره به «در»! مثل فاطمه(س)
در خانه؛ کنج غربتِ بستر شهید شد

با بغض چندساله حسن(ع) گفت که پدر
از داغ محسن(ع) و غم ِ مادر شهید

غنفذ(لع) خبر رساند برای مغیره(لع) که-
خوشحال باش! تک یلِ خیبر شهید شد

میگفت إبن مُلجم ِ ملعون پس از نماز
مسجد صفا گرفته و...بهتر... شهید شد

شعر گریز پایِ من از کربلا بگو...
آنجا که تشنه؛ ساقی لشکر شهید شد

زینب(س) نگاه کرد و زمین خورد! تا حسین(ع)-
بر رویِ خاک؛ با تنِ بی «سر» شهید شد!

#أللهم_العن_قتلة_أمیرالمومنین

  • پنج شنبه
  • 25
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 17:45
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

در منقبت حضرت امیرالمومنین(ع) * مرتضی محمودپور

1594

در منقبت حضرت امیرالمومنین(ع) ◾به بهانه‌ی
◾شهادت مولا علی(ع)

پرکن از کوثر، تو جامم یا علی
از می‌ت تر کن تو کامم یا علی
کاش میخواندی تو نامم یا علی
بشنو اینک این پیامم یا علی
باشد این آخر کلامم یا علی
من غلامت را غلامم یاعلی

منکه مسجود ملائک بوده‌ام
من به شان آدمی افزده‌ام
چونکه بر خاک تو سر را سوده‌ام
من به ظل سایه‌ات آسوده‌ام
گر گذارند احترامم یا علی
من غلامت را غلامم یا علی

یاعلی دست من و دامان تو
یاعلی چشم من و احسان تو
یاعلی جانم فدای جان تو
کی شود آقا شوم قربان تو
هرکه کرده تا سلامم یاعلی
من غلامت را غلامم یاعلی

من نجف خواهم بیا دستم بگیر
دل به عشقت تا قیامت شد اسیر
جز محمد بر همه هستی تو پیر
تو امیری بر همه نعم‌الامیر
نام تو حسن‌ختامم یا علی
من غلامت را غلامم یا علی

  • پنج شنبه
  • 25
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 19:13
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

شهادت امیرالمومنین -(ناله جبریل حق عالم و آدم گرفت) * رضا توحیدی

1043
1

شهادت امیرالمومنین  -(ناله جبریل حق عالم و آدم گرفت) ناله جبریل حق عالم و آدم گرفت
عاشق بی تاب حق حاجت از این در گرفت
صبح یتیمان بشد شام غریبان رسید
محنت این غمسرا رونق دیگر گرفت
دل به عزا خانه رفت لاله ز گلخانه رفت
بلبل بستان دل لاله پرپر گرفت
فرق همایش دو تا قبله نمایش جدا
آتش سوزان غم گلشن حیدر گرفت
شمع فروزان دل از بر این آب و گل
تا دم ایوان دل صد دل و دلبر گرفت
نور (ضیاء)ی که بود شمع شبستان جود
رفته به حال سجود راه به کوثر گرفت

  • یکشنبه
  • 28
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 01:19
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شهادت امیرالمومنین ع -(امشب قمر دو تا شد یا فرق پاک مولا) * رضا توحیدی

1337

شهادت امیرالمومنین ع -(امشب قمر دو تا شد یا فرق پاک مولا) امشب قمر دو تا شد یا فرق پاک مولا
خنجر به قلب ما شد یا فرق پاک مولا
غمگین شده پیمبر در سوگ جان حیدر
قرآن ز هم جدا شد یا فرق پاک مولا

  • یکشنبه
  • 28
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 19:25
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محمود اسدی

زمزمه شب نوزدهم/تا ضربه ی شمشیر بر سر مولا خورد * محمود اسدی

973
-1

زمزمه شب نوزدهم/تا ضربه ی شمشیر بر سر مولا خورد تا ضربه ی شمشیر بر سر مولا خورد
شد زنده در چشمش که خون دلها خورد
با سر زمین خورد و عرش خدا لرزید
گویا دوباره میخ بر قلب زهرا خورد

علی به مسجد با فرق دو تا افتاد
با ذکر یا زهرا، حیدر ز پا افتاد
شد زنده در پیش نگاه او این غم
که در روی جسم خیرالنسا افتاد

روی گلیمی تا خانه تو را بردند
به خاطر زینب چه بی صدا بردند
ولی حسینت را از بس که پاشیده ست
از گوشه ی گودال با بوریا بردند
*******
شائق
اللّهم عجّل لولیک الفرج

  • سه شنبه
  • 6
  • خرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 17:15
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

نوحه شب نوزدهم/فزت و رب الکعبه بر روی لب دارم * محمود اسدی

836
2

نوحه شب نوزدهم/فزت و رب الکعبه بر روی لب دارم فزت و رب الکعبه بر روی لب دارم
در سینه ام از فرط غم،تاب و تب دارم
واویلتا واویلتا آه و واویلا

من ای خدا بی یاور و یار و تنهایم
چشم انتظار دیدن روی زهرایم
واویلتا واویلتا آه و واویلا

از ضرب شمشیر عدو فرقم دریده
اما کسی موی سرم را نکشیده
واویلتا واویلتا آه و واویلا
*******
شائق
اللهّم عجّل لولیک الفرج

  • سه شنبه
  • 6
  • خرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 17:57
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

زمزمه/زبانحال مولا * محمود اسدی

839

زمزمه/زبانحال مولا کلثوم و زینبم بیاید کنار من
تا اینکه بشنوید از حال زار من
من رهسپر به سوی جنت گشتم
فارغ ز درد و رنج و محنت گشتم
از دیدن مغیره راحت گشتم.امون از این دل

زبانحال مولا با امام حسن صلوات الله
ای حسنم دیگه ساعات آخره
لحظه ی آخری ز عمر حیدره
یادت باشه به من نگفتی آخر
از کوچه و سیلی و روی مادر
نگفتی از خونابه ی رو معجر.امون از این دل

زبانحال مولا با ابالفضل سلام الله علیه
عباس من ببین در تاب و در تبم
ایندم آخری به فکر زینبم
ای غیرت حرم حواست باشه
نذاری قد زینبم تا شه
روی عدو به خیمه ها واشه.امون از این دل

زبانحال مولا با اباعبدالله صلوات الله علیه
بنشین کنار من ای نور هر دوعین
حرفای آخرو با تو میگم حسین
دخترت از بالای تل می بینه
با زانو قاتل رو تنت می شینه
شکسته میشه از لگد آیینه.امون از این دل
********
شائق
اللّهم عجّل لولیک الفرج

  • جمعه
  • 30
  • خرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 17:58
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

غزل)غم دل/کوفیان می روم امّا به دلم غم دارم * محمود اسدی

644

غزل)غم دل/کوفیان می روم امّا به دلم غم دارم کوفیان می روم امّا به دلم غم دارم
آن قدر که نتوانم غم دل بشمارم

مثل زهرای جوان دست به دیوار شدم
سر خود بسته ام و یاد درو دیوارم

به سرم تیغ که زد،پهلوی من تیر کشید
به زمین خوردم و یاد لگد و مسمارم

به خدا پشت در سوخته قلبم می سوخت
که در سوخته افتاد به روی یارم

شد شکسته سرم امّا نرود کنج تنور
از غم رأس بریده چکنم،می بارم

با اسیران سر بازار مراعات کنید
یاد دردو غم زینب وسط بازارم

سر ششماهه ی ما را به سر نی نزنید
فکر این صحنه ی غمبار،دهد آزارم
*********
شائق
اللّهم عجّل لولیک الفرج

  • دوشنبه
  • 16
  • تیر
  • 1399
  • ساعت
  • 18:58
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

نوحه/ای مسجد کوفه دگر خدانگهدار * محمود اسدی

762
0

نوحه/ای مسجد کوفه دگر خدانگهدار ای مسجد کوفه دگر خدانگهدار
محراب و منبر و سحر خدا نگهدار
واویلتا واویلتا آه و واویلا

از گریه هایت زینبم قلبم بپاشد
سپرده ام دور و برت عباسم باشد
واویلتا واویلتا آه و واویلا

گریه نکن اگر که من میروم از حال
گریه هایت را بٍگُذار برای گودال
واویلتا واویلتا آه و واویلا
********
شائق
اللّهم عجّل لولیک الفرج

  • سه شنبه
  • 17
  • تیر
  • 1399
  • ساعت
  • 12:23
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب

شهادت امیرالمومنین(ع) -( نوزده شب مى گذشت از ماه نور ) * کمیل کاشانی

687

شهادت امیرالمومنین(ع) -( نوزده شب مى گذشت از ماه نور ) نوزده شب مى گذشت از ماه نور
ماه مهمان خدا بودن ، حضور

ماه قرآن ، ماه شور و عشق و حال
ماه آذين بستن روح از كمال

آن شب امّا آسمان مرموز بود
كهكشان در كهكشان مرموز بود

ماه آن شب رنگى از اندوه داشت
غصه‏اى سنگين تر از صد كوه داشت

نبض هستى تند مى زد ، سرد بود
آفرينش بسترى از درد بود

كوفه آن شب با وفا بيگانه بود
مثل يك زنجيرى ديوانه بود

چشمها در خواب ، دور از همهمه
يك نفر بيدار و غرق زمزمه

او على آن حيدر مظلوم بود
ميهمان دخترش كلثوم بود

آسمان را ديد مى زد گاه گاه
خيره مى شد بر نگاه سرد ماه

در فضاى سينه اش دل مى طپيد
گوئيا چشم انتظارى مى كشيد

بيقرار لحظه موعود بود
التهاب قلب او مشهود بود

در نگاهش يك جهان احساس داشت
چهره‏اى روشن چو برگ ياس داشت

هر چه بود آن شب سحر از ره رسيد
لحظه ناب ولى الله رسيد

بست دور سر على دستار را
شد مهيا لحظه ديدار را

مست از ميناى اشراقىّ هو
ربّنا يا ربّنا مى‏گفت او

خواست بيرون آيد از خانه ولى
چنگ زد در بر كمر بند على

دسته ی مرغابيان بيقرار
دور او حلقه زده پروانه وار

بود يك دنيا سخن در كارشان
موج مى زد خواهش از رفتارشان

يا على اى معنى احسان مرو
هان !بمان اى يار محرومان مرو

بانگ عجّل مى زند تقدير تو
كن در اين امر قضا تأخير ، تو

گفت مولا : وقت پرواز آمده
بعد عمرى عشق من باز آمده

مى رسد بر گوشم آواى رحيل
از گلوى پيك جانان ، جبرئيل

تا حضور خود خدا مى خواندم
يك صداى آشنا مى خواندم

بر مشامم بوى محسن مى رسد
ارجعى از كوى محسن مى رسد

مى زند جوش شهادت خون من
تنگ زهرا شد دل محزون من

با وداع از دخترش كلثوم رفت
سوى مسجد حيدر مظلوم رفت

فتنه در آنسوى مسجد خواب بود
در هجوم لحظه ها بيتاب بود

در مقام دوست شيطان خفته بود
زلف قُطّامه ى دلش آشفته بود

گفتش : اى تقدير من بيدار شو
وقت ديدار آمده ، هشيار شو

تشنه شمشير تو بر خون من است
مرتضى هم در هواى رفتن است

مسجد كوفه حضور راز شد
نافله در صبح عشق آغاز شد

در سكوت و ذكر ، شمشير و فرود
مهر و خون پيوست با هم در سجود

سجده دوّم على سر بر نداشت
طاقت برخاستن ديگر نداشت

دامن محراب غرق لاله شد
مسجد كوفه حريم ناله شد

غرق در خون تا على از تاب رفت
خون دل از ديده محراب رفت

شد نماز عشق حيدر ناتمام
ذكر سجده شد مبدل بر سلام

فزتُ رب الكعبه گفت و پر فشاند
خاك مقتل را به زخم سر فشاند

لاله‏هاى باغ سبز فاطمه
چون شنيدند از ملك اين زمزمه :

اهل عالم شاه مردان كشته شد
روح غيرت شير يزدان كشته شد

كشته شد روح دعا مولا على
واعليّاً واعليّاً واعلى

آمدند از خانه بيرون با شتاب
تا شوند آگه ز حال بوتراب

مرتضى ناى سخن گفتن نداشت
پاى حيدر طاقت رفتن نداشت

سفره سبز دعا بر چيده شد
در گليمى پيكرش پيچيده شد

مرد شمشمير و دعا از هوش رفت
سوى خانه پيكرش بر دوش رفت

درب خانه چشم خود را باز كرد
با عزيزانش سخن آغاز كرد

كاى عزيزان گر چه در تاب و تبم
بيقرار گريه‏هاى زينبم

دخترم دلواپس حال من است
چشم او بر در به دنبال من است

خون بشوئيد از رخ گلگون من
تا نبيند دختر محزون من

مى‏روم با پاى خود تا خانه‏ام
بر تسلاى دل ريحانه‏ام

معنى اُمّ الكتابى يا على
جلوه ی احساس نابى يا على

بر درت دست توسل مى‏زنم
از نجف تا كربلا پل مى‏زنم

خواستى زينب نبيند خون تو
زخم سر، پيشانى گلگون تو

داشتى مولا هواى زينبت
كاش بودى كربلاى زينبت

قطعه قطعه پيكر خورشيد ديد
بر فراز نى سر خورشيد ديد

پرپر از جور خزان شد ياس او
شد جدا از تن سر عباس او

عصر عاشورا ميان قتلگاه...
اى قلم!! بشكن ، خدا را آه آه

  • پنج شنبه
  • 2
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 01:30
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت امیرالمومنین(ع) -( ابر بارید و ردِّ آه نرفت) * بردیا محمدی

931
1

شهادت امیرالمومنین(ع) -( ابر بارید و ردِّ آه نرفت) ابر بارید و ردِّ آه نرفت
رنگ این شهر روسیاه نرفت

لکّه ی ننگ کوفه پاک نشد
تا قیامت بُود گواه..،نرفت

هرچه شستند دامنش را باز
خون مظلوم بی گناه نرفت

امشب از لا به لای نخلستان
ردِّ پایی به سمت چاه نرفت

نان و خرما به دوش،هیچ کسی
نیمه شب کوچه کوچه راه نرفت

پدرانه کسی به قربانِ
این یتیمان بی پناه نرفت

بسترش کنج آسمان پهن است.
مرهمی روی زخم ماه نرفت

در مناجات آخرش با عشق
سر او باز هم کلاه نرفت

و خدا را هزار مرتبه شکر
به روی جسم او سپاه نرفت

و سنانی در آن میانه نبود
نیزه ای در دهان شاه نرفت

پیش چشمان مادری،شمری
سمت گودال قتلگاه نرفت

  • جمعه
  • 3
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 19:30
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت امیرالمومنین(ع) -( دوباره پای غریبی به خانه ام واشد ) * احمد شاکری

576

شهادت امیرالمومنین(ع) -( دوباره پای غریبی به خانه ام واشد ) دوباره پای غریبی به خانه ام واشد
دوباره اشک یتیمان کوفه دریا شد
دوباره بستری از غصه قسمت ما شد
دوباره خاطره ی تلخ کوچه احیا شد

میان بستر خون داشت دست و پا می زد
همیشه محسن و زهراش را صدا می زد

صدای ناله ی مادر به گوش می آمد
تمام غیرت زینب به جوش می آمد
چگونه خون سرش از گلوش می آمد
غم جدایی از این گفت و گوش می آمد

بمان دوباره عزیزم فقط پناهم باش
میان کوفه ی نامرد تکیه گاهم باش

بگو عزیز دل من مدینه یادت هست
هجوم و حمله و بن بست کینه یادت هست
مغیره بود و تو در این زمینه یادت هست
هجوم میخ در و زخم سینه یادت هست

بلند شو که دوباره دلم زمین نخورد
دوباره طعنه و لبخند آن و این نخورد

بلند شو پدرم بین خانه راه برو
بمان کنارم و با این بهانه راه برو
برا یتیم نوازی شبانه راه برو
دلم گرفته ز دست زمانه راه برو

بلند شو که حسن بین خانه دق نکند
دوباره از غم زخم زمانه دق نکند

بمان کنارم از این سیل آه می ترسم
میان کوفه تک و بی پناه می ترسم
من از غریبی و شهر گناه می ترسم
میان این همه زخم نگاه می ترسم

مخواه تا که اسیر شبی سیاه شوم
مخواه تا که در این شهر بی پناه شوم

خدا کند که تو باشی دلم تکان نخورد
دوباره زخم ز چشمان این و آن نخورد
هجوم غصه به دامان اهل مان نخورد
لب حسینت از این چوب خیزران نخورد

شنیدم از لب مادر ز روضه ی گودال
شنیدم از تن زخمی میان خون پامال

شنیده ام که حسینم غریب می ماند
تمام کرب و بلا بوی سیب می ماند
میان ناله ی غربت عجیب می ماند
برای من فقط امن یجیب می ماند

“سری به نیزه بلند است در برابر من
خدا کند که نباشد سر برادر من”

  • جمعه
  • 3
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 19:33
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت امیرالمومنین(ع) -( بغض کرده چشمهایم از نگاهت بیشتر) * احمد شاکری

468

شهادت امیرالمومنین(ع) -( بغض کرده چشمهایم از نگاهت بیشتر) بغض کرده چشمهایم از نگاهت بیشتر
غربتت امشب شده هی سد راهم بیشتر

بوی مادر می دهد امشب تمام خانه ام
چادرم سجاده ام شال سیاهم بیشتر

می شود امشب بمانی پیش چشم دخترت
باشی از امشب پدر پشت وپناهم بیشتر

کوفه از اول سر ناسازگاری می زند
می شود آخر همین جا قتله گاهم بیشتر

راستی با بغچه ی مادر چه کاری داشتی
یا که من می ترسم و در اشتباهم بیشتر

بغض های مجتبی آخر بهم می ریزدم
اشک چشمان حسینت آه آهم بیشتر

  • جمعه
  • 3
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 19:36
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 محسن کاویانی

شهادت امیرالمومنین(ع) -( از نسل ابراهیمی و رفتست ) * محسن کاویانی

1018
1

شهادت امیرالمومنین(ع) -( از نسل ابراهیمی و رفتست ) از نسل ابراهیمی و رفتست
دوش نبی در زیر پای تو
یک روز میفهمم که چرخیدست
هفت آسمان زیر عبای تو

ای عشق از آوازه ات سرمست
باید طوافت کرد چون بودست
راه میان کعبه و مسجد
از ابتدا تا انتهای تو

من دوست می دارم تو را بسیار
مثل حدیث ناب ((یوم الدار))
آه ای ((حدیث منزلت)) بگذار
تا من کنم جان را فدای تو

محتاج محتاجم به تو محتاج
جای تعجب نیست در معراج
حتی خدا پیش رسول خود
گفته سخن ها با صدای تو

هم فرق تو هم سینه ی کعبه
دارد شکافی مشترک یعنی
تو زخم ها خوردی برای او
او زخم ها خورده برای تو

یادت میاید جای پیغمبر
در بسترش خوابیدی و او ماند؟!
ای کاش آن شب هم کسی میرفت
در مسجد کوفه به جای تو…

  • جمعه
  • 3
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 19:39
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد