شهادت امیرالمومنین علی (ع)

مرتب سازی براساس

شهادت امیرالمومنین ع -(خون می چکد ز مسجد یا فرق پاک مولا) * رضا توحیدی

710
3

شهادت امیرالمومنین ع -(خون می چکد ز مسجد یا فرق پاک مولا) خون می چکد ز مسجد یا فرق پاک مولا
دل می‌رود ز مسجد تا عرش حی اعلا
یارب چراغ مسجد گردید تار و خاموش
رفته (ضیاء) مسجد یا مهر عالم آرا

  • چهارشنبه
  • 24
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 17:05
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 اسماعیل تقوایی

یا حیدر کرار(ع) _نبوده در عرب اندر مصاف او هماوردی * اسماعیل تقوایی

1026

یا حیدر کرار(ع) _نبوده در عرب اندر مصاف او هماوردی یا حیدر(ع)
نبوده در عرب اندر مصاف او هماوردی
ولی افتاد در محراب با شمشیر نامردی

سحر گاهان زچشم مسجد ومحراب خون بارد
شکسته فرق حیدر، شاخص دین وجوانمردی

تمام کوفیان گویند لعنت بر تو بن ملجم
چرا با بهترین مخلوق این عالم چنین کردی

علی افتاده در بستر، یتیمان بی پناهانند
ز امشب یار آنها ناتوان باشد زشبگردی

ندای قد قتل پیچید از جبریل در عالم
خدا هم می کند با آل پیغمبر، همدردی

عجب زهری به تیغش داده بوده زاده ملجم
که مشهود است در روی علی مرتضی زردی

بمیرم باز هم زینب دچار داغ می گردد
نصیبش می شود بعد پدر حرمان ودلسردی

شعر:اسماعیل تقوایی

  • پنج شنبه
  • 25
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 04:59
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب

شیرخدا امیر دلاور شهید شد * مرضیه عاطفی

664

شیرخدا امیر دلاور شهید شد شیر خدا! امیرِ دلاور شهید شد
تنها وصیّ شخص ِ پیمبر(ص) شهید شد

بر هم نهاد چشم و رسید آخرین نفس
راحت شد از مدینه و آخر شهید شد

کعبه نشست بر سر و بر سینه زد فقط
تا که شنید حضرتِ حیدر شهید شد

قران کنارِ سورۂ کوثر چه بیقرار-
با گریه گفت: ساقی کوثر شهید شد

غرقِ سکوت! خیره به «در»! مثل فاطمه(س)
در خانه؛ کنج غربتِ بستر شهید شد

با بغض چندساله حسن(ع) گفت که پدر
از داغ محسن(ع) و غم ِ مادر شهید

غنفذ(لع) خبر رساند برای مغیره(لع) که-
خوشحال باش! تک یلِ خیبر شهید شد

میگفت إبن مُلجم ِ ملعون پس از نماز
مسجد صفا گرفته و...بهتر... شهید شد

شعر گریز پایِ من از کربلا بگو...
آنجا که تشنه؛ ساقی لشکر شهید شد

زینب(س) نگاه کرد و زمین خورد! تا حسین(ع)-
بر رویِ خاک؛ با تنِ بی «سر» شهید شد!

#أللهم_العن_قتلة_أمیرالمومنین

  • پنج شنبه
  • 25
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 17:45
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

در منقبت حضرت امیرالمومنین(ع) * مرتضی محمودپور

1422

در منقبت حضرت امیرالمومنین(ع) ◾به بهانه‌ی
◾شهادت مولا علی(ع)

پرکن از کوثر، تو جامم یا علی
از می‌ت تر کن تو کامم یا علی
کاش میخواندی تو نامم یا علی
بشنو اینک این پیامم یا علی
باشد این آخر کلامم یا علی
من غلامت را غلامم یاعلی

منکه مسجود ملائک بوده‌ام
من به شان آدمی افزده‌ام
چونکه بر خاک تو سر را سوده‌ام
من به ظل سایه‌ات آسوده‌ام
گر گذارند احترامم یا علی
من غلامت را غلامم یا علی

یاعلی دست من و دامان تو
یاعلی چشم من و احسان تو
یاعلی جانم فدای جان تو
کی شود آقا شوم قربان تو
هرکه کرده تا سلامم یاعلی
من غلامت را غلامم یاعلی

من نجف خواهم بیا دستم بگیر
دل به عشقت تا قیامت شد اسیر
جز محمد بر همه هستی تو پیر
تو امیری بر همه نعم‌الامیر
نام تو حسن‌ختامم یا علی
من غلامت را غلامم یا علی

  • پنج شنبه
  • 25
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 19:13
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

شهادت امیرالمومنین -(ناله جبریل حق عالم و آدم گرفت) * رضا توحیدی

740
1

شهادت امیرالمومنین  -(ناله جبریل حق عالم و آدم گرفت) ناله جبریل حق عالم و آدم گرفت
عاشق بی تاب حق حاجت از این در گرفت
صبح یتیمان بشد شام غریبان رسید
محنت این غمسرا رونق دیگر گرفت
دل به عزا خانه رفت لاله ز گلخانه رفت
بلبل بستان دل لاله پرپر گرفت
فرق همایش دو تا قبله نمایش جدا
آتش سوزان غم گلشن حیدر گرفت
شمع فروزان دل از بر این آب و گل
تا دم ایوان دل صد دل و دلبر گرفت
نور (ضیاء)ی که بود شمع شبستان جود
رفته به حال سجود راه به کوثر گرفت

  • یکشنبه
  • 28
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 01:19
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شهادت امیرالمومنین ع -(امشب قمر دو تا شد یا فرق پاک مولا) * رضا توحیدی

949

شهادت امیرالمومنین ع -(امشب قمر دو تا شد یا فرق پاک مولا) امشب قمر دو تا شد یا فرق پاک مولا
خنجر به قلب ما شد یا فرق پاک مولا
غمگین شده پیمبر در سوگ جان حیدر
قرآن ز هم جدا شد یا فرق پاک مولا

  • یکشنبه
  • 28
  • اردیبهشت
  • 1399
  • ساعت
  • 19:25
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محمود اسدی

زمزمه شب نوزدهم/تا ضربه ی شمشیر بر سر مولا خورد * محمود اسدی

625

زمزمه شب نوزدهم/تا ضربه ی شمشیر بر سر مولا خورد تا ضربه ی شمشیر بر سر مولا خورد
شد زنده در چشمش که خون دلها خورد
با سر زمین خورد و عرش خدا لرزید
گویا دوباره میخ بر قلب زهرا خورد

علی به مسجد با فرق دو تا افتاد
با ذکر یا زهرا، حیدر ز پا افتاد
شد زنده در پیش نگاه او این غم
که در روی جسم خیرالنسا افتاد

روی گلیمی تا خانه تو را بردند
به خاطر زینب چه بی صدا بردند
ولی حسینت را از بس که پاشیده ست
از گوشه ی گودال با بوریا بردند
*******
شائق
اللّهم عجّل لولیک الفرج

  • سه شنبه
  • 6
  • خرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 17:15
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

نوحه شب نوزدهم/فزت و رب الکعبه بر روی لب دارم * محمود اسدی

735
2

نوحه شب نوزدهم/فزت و رب الکعبه بر روی لب دارم فزت و رب الکعبه بر روی لب دارم
در سینه ام از فرط غم،تاب و تب دارم
واویلتا واویلتا آه و واویلا

من ای خدا بی یاور و یار و تنهایم
چشم انتظار دیدن روی زهرایم
واویلتا واویلتا آه و واویلا

از ضرب شمشیر عدو فرقم دریده
اما کسی موی سرم را نکشیده
واویلتا واویلتا آه و واویلا
*******
شائق
اللهّم عجّل لولیک الفرج

  • سه شنبه
  • 6
  • خرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 17:57
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

زمزمه/زبانحال مولا * محمود اسدی

762

زمزمه/زبانحال مولا کلثوم و زینبم بیاید کنار من
تا اینکه بشنوید از حال زار من
من رهسپر به سوی جنت گشتم
فارغ ز درد و رنج و محنت گشتم
از دیدن مغیره راحت گشتم.امون از این دل

زبانحال مولا با امام حسن صلوات الله
ای حسنم دیگه ساعات آخره
لحظه ی آخری ز عمر حیدره
یادت باشه به من نگفتی آخر
از کوچه و سیلی و روی مادر
نگفتی از خونابه ی رو معجر.امون از این دل

زبانحال مولا با ابالفضل سلام الله علیه
عباس من ببین در تاب و در تبم
ایندم آخری به فکر زینبم
ای غیرت حرم حواست باشه
نذاری قد زینبم تا شه
روی عدو به خیمه ها واشه.امون از این دل

زبانحال مولا با اباعبدالله صلوات الله علیه
بنشین کنار من ای نور هر دوعین
حرفای آخرو با تو میگم حسین
دخترت از بالای تل می بینه
با زانو قاتل رو تنت می شینه
شکسته میشه از لگد آیینه.امون از این دل
********
شائق
اللّهم عجّل لولیک الفرج

  • جمعه
  • 30
  • خرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 17:58
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

غزل)غم دل/کوفیان می روم امّا به دلم غم دارم * محمود اسدی

566

غزل)غم دل/کوفیان می روم امّا به دلم غم دارم کوفیان می روم امّا به دلم غم دارم
آن قدر که نتوانم غم دل بشمارم

مثل زهرای جوان دست به دیوار شدم
سر خود بسته ام و یاد درو دیوارم

به سرم تیغ که زد،پهلوی من تیر کشید
به زمین خوردم و یاد لگد و مسمارم

به خدا پشت در سوخته قلبم می سوخت
که در سوخته افتاد به روی یارم

شد شکسته سرم امّا نرود کنج تنور
از غم رأس بریده چکنم،می بارم

با اسیران سر بازار مراعات کنید
یاد دردو غم زینب وسط بازارم

سر ششماهه ی ما را به سر نی نزنید
فکر این صحنه ی غمبار،دهد آزارم
*********
شائق
اللّهم عجّل لولیک الفرج

  • دوشنبه
  • 16
  • تیر
  • 1399
  • ساعت
  • 18:58
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محمود اسدی

نوحه/ای مسجد کوفه دگر خدانگهدار * محمود اسدی

679
0

نوحه/ای مسجد کوفه دگر خدانگهدار ای مسجد کوفه دگر خدانگهدار
محراب و منبر و سحر خدا نگهدار
واویلتا واویلتا آه و واویلا

از گریه هایت زینبم قلبم بپاشد
سپرده ام دور و برت عباسم باشد
واویلتا واویلتا آه و واویلا

گریه نکن اگر که من میروم از حال
گریه هایت را بٍگُذار برای گودال
واویلتا واویلتا آه و واویلا
********
شائق
اللّهم عجّل لولیک الفرج

  • سه شنبه
  • 17
  • تیر
  • 1399
  • ساعت
  • 12:23
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب

شهادت امیرالمومنین(ع) -( نوزده شب مى گذشت از ماه نور ) * کمیل کاشانی

605

شهادت امیرالمومنین(ع) -( نوزده شب مى گذشت از ماه نور ) نوزده شب مى گذشت از ماه نور
ماه مهمان خدا بودن ، حضور

ماه قرآن ، ماه شور و عشق و حال
ماه آذين بستن روح از كمال

آن شب امّا آسمان مرموز بود
كهكشان در كهكشان مرموز بود

ماه آن شب رنگى از اندوه داشت
غصه‏اى سنگين تر از صد كوه داشت

نبض هستى تند مى زد ، سرد بود
آفرينش بسترى از درد بود

كوفه آن شب با وفا بيگانه بود
مثل يك زنجيرى ديوانه بود

چشمها در خواب ، دور از همهمه
يك نفر بيدار و غرق زمزمه

او على آن حيدر مظلوم بود
ميهمان دخترش كلثوم بود

آسمان را ديد مى زد گاه گاه
خيره مى شد بر نگاه سرد ماه

در فضاى سينه اش دل مى طپيد
گوئيا چشم انتظارى مى كشيد

بيقرار لحظه موعود بود
التهاب قلب او مشهود بود

در نگاهش يك جهان احساس داشت
چهره‏اى روشن چو برگ ياس داشت

هر چه بود آن شب سحر از ره رسيد
لحظه ناب ولى الله رسيد

بست دور سر على دستار را
شد مهيا لحظه ديدار را

مست از ميناى اشراقىّ هو
ربّنا يا ربّنا مى‏گفت او

خواست بيرون آيد از خانه ولى
چنگ زد در بر كمر بند على

دسته ی مرغابيان بيقرار
دور او حلقه زده پروانه وار

بود يك دنيا سخن در كارشان
موج مى زد خواهش از رفتارشان

يا على اى معنى احسان مرو
هان !بمان اى يار محرومان مرو

بانگ عجّل مى زند تقدير تو
كن در اين امر قضا تأخير ، تو

گفت مولا : وقت پرواز آمده
بعد عمرى عشق من باز آمده

مى رسد بر گوشم آواى رحيل
از گلوى پيك جانان ، جبرئيل

تا حضور خود خدا مى خواندم
يك صداى آشنا مى خواندم

بر مشامم بوى محسن مى رسد
ارجعى از كوى محسن مى رسد

مى زند جوش شهادت خون من
تنگ زهرا شد دل محزون من

با وداع از دخترش كلثوم رفت
سوى مسجد حيدر مظلوم رفت

فتنه در آنسوى مسجد خواب بود
در هجوم لحظه ها بيتاب بود

در مقام دوست شيطان خفته بود
زلف قُطّامه ى دلش آشفته بود

گفتش : اى تقدير من بيدار شو
وقت ديدار آمده ، هشيار شو

تشنه شمشير تو بر خون من است
مرتضى هم در هواى رفتن است

مسجد كوفه حضور راز شد
نافله در صبح عشق آغاز شد

در سكوت و ذكر ، شمشير و فرود
مهر و خون پيوست با هم در سجود

سجده دوّم على سر بر نداشت
طاقت برخاستن ديگر نداشت

دامن محراب غرق لاله شد
مسجد كوفه حريم ناله شد

غرق در خون تا على از تاب رفت
خون دل از ديده محراب رفت

شد نماز عشق حيدر ناتمام
ذكر سجده شد مبدل بر سلام

فزتُ رب الكعبه گفت و پر فشاند
خاك مقتل را به زخم سر فشاند

لاله‏هاى باغ سبز فاطمه
چون شنيدند از ملك اين زمزمه :

اهل عالم شاه مردان كشته شد
روح غيرت شير يزدان كشته شد

كشته شد روح دعا مولا على
واعليّاً واعليّاً واعلى

آمدند از خانه بيرون با شتاب
تا شوند آگه ز حال بوتراب

مرتضى ناى سخن گفتن نداشت
پاى حيدر طاقت رفتن نداشت

سفره سبز دعا بر چيده شد
در گليمى پيكرش پيچيده شد

مرد شمشمير و دعا از هوش رفت
سوى خانه پيكرش بر دوش رفت

درب خانه چشم خود را باز كرد
با عزيزانش سخن آغاز كرد

كاى عزيزان گر چه در تاب و تبم
بيقرار گريه‏هاى زينبم

دخترم دلواپس حال من است
چشم او بر در به دنبال من است

خون بشوئيد از رخ گلگون من
تا نبيند دختر محزون من

مى‏روم با پاى خود تا خانه‏ام
بر تسلاى دل ريحانه‏ام

معنى اُمّ الكتابى يا على
جلوه ی احساس نابى يا على

بر درت دست توسل مى‏زنم
از نجف تا كربلا پل مى‏زنم

خواستى زينب نبيند خون تو
زخم سر، پيشانى گلگون تو

داشتى مولا هواى زينبت
كاش بودى كربلاى زينبت

قطعه قطعه پيكر خورشيد ديد
بر فراز نى سر خورشيد ديد

پرپر از جور خزان شد ياس او
شد جدا از تن سر عباس او

عصر عاشورا ميان قتلگاه...
اى قلم!! بشكن ، خدا را آه آه

  • پنج شنبه
  • 2
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 01:30
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت امیرالمومنین(ع) -( ابر بارید و ردِّ آه نرفت) * بردیا محمدی

823
1

شهادت امیرالمومنین(ع) -( ابر بارید و ردِّ آه نرفت) ابر بارید و ردِّ آه نرفت
رنگ این شهر روسیاه نرفت

لکّه ی ننگ کوفه پاک نشد
تا قیامت بُود گواه..،نرفت

هرچه شستند دامنش را باز
خون مظلوم بی گناه نرفت

امشب از لا به لای نخلستان
ردِّ پایی به سمت چاه نرفت

نان و خرما به دوش،هیچ کسی
نیمه شب کوچه کوچه راه نرفت

پدرانه کسی به قربانِ
این یتیمان بی پناه نرفت

بسترش کنج آسمان پهن است.
مرهمی روی زخم ماه نرفت

در مناجات آخرش با عشق
سر او باز هم کلاه نرفت

و خدا را هزار مرتبه شکر
به روی جسم او سپاه نرفت

و سنانی در آن میانه نبود
نیزه ای در دهان شاه نرفت

پیش چشمان مادری،شمری
سمت گودال قتلگاه نرفت

  • جمعه
  • 3
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 19:30
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت امیرالمومنین(ع) -( دوباره پای غریبی به خانه ام واشد ) * احمد شاکری

431

شهادت امیرالمومنین(ع) -( دوباره پای غریبی به خانه ام واشد ) دوباره پای غریبی به خانه ام واشد
دوباره اشک یتیمان کوفه دریا شد
دوباره بستری از غصه قسمت ما شد
دوباره خاطره ی تلخ کوچه احیا شد

میان بستر خون داشت دست و پا می زد
همیشه محسن و زهراش را صدا می زد

صدای ناله ی مادر به گوش می آمد
تمام غیرت زینب به جوش می آمد
چگونه خون سرش از گلوش می آمد
غم جدایی از این گفت و گوش می آمد

بمان دوباره عزیزم فقط پناهم باش
میان کوفه ی نامرد تکیه گاهم باش

بگو عزیز دل من مدینه یادت هست
هجوم و حمله و بن بست کینه یادت هست
مغیره بود و تو در این زمینه یادت هست
هجوم میخ در و زخم سینه یادت هست

بلند شو که دوباره دلم زمین نخورد
دوباره طعنه و لبخند آن و این نخورد

بلند شو پدرم بین خانه راه برو
بمان کنارم و با این بهانه راه برو
برا یتیم نوازی شبانه راه برو
دلم گرفته ز دست زمانه راه برو

بلند شو که حسن بین خانه دق نکند
دوباره از غم زخم زمانه دق نکند

بمان کنارم از این سیل آه می ترسم
میان کوفه تک و بی پناه می ترسم
من از غریبی و شهر گناه می ترسم
میان این همه زخم نگاه می ترسم

مخواه تا که اسیر شبی سیاه شوم
مخواه تا که در این شهر بی پناه شوم

خدا کند که تو باشی دلم تکان نخورد
دوباره زخم ز چشمان این و آن نخورد
هجوم غصه به دامان اهل مان نخورد
لب حسینت از این چوب خیزران نخورد

شنیدم از لب مادر ز روضه ی گودال
شنیدم از تن زخمی میان خون پامال

شنیده ام که حسینم غریب می ماند
تمام کرب و بلا بوی سیب می ماند
میان ناله ی غربت عجیب می ماند
برای من فقط امن یجیب می ماند

“سری به نیزه بلند است در برابر من
خدا کند که نباشد سر برادر من”

  • جمعه
  • 3
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 19:33
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت امیرالمومنین(ع) -( بغض کرده چشمهایم از نگاهت بیشتر) * احمد شاکری

384

شهادت امیرالمومنین(ع) -( بغض کرده چشمهایم از نگاهت بیشتر) بغض کرده چشمهایم از نگاهت بیشتر
غربتت امشب شده هی سد راهم بیشتر

بوی مادر می دهد امشب تمام خانه ام
چادرم سجاده ام شال سیاهم بیشتر

می شود امشب بمانی پیش چشم دخترت
باشی از امشب پدر پشت وپناهم بیشتر

کوفه از اول سر ناسازگاری می زند
می شود آخر همین جا قتله گاهم بیشتر

راستی با بغچه ی مادر چه کاری داشتی
یا که من می ترسم و در اشتباهم بیشتر

بغض های مجتبی آخر بهم می ریزدم
اشک چشمان حسینت آه آهم بیشتر

  • جمعه
  • 3
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 19:36
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 محسن کاویانی

شهادت امیرالمومنین(ع) -( از نسل ابراهیمی و رفتست ) * محسن کاویانی

773
1

شهادت امیرالمومنین(ع) -( از نسل ابراهیمی و رفتست ) از نسل ابراهیمی و رفتست
دوش نبی در زیر پای تو
یک روز میفهمم که چرخیدست
هفت آسمان زیر عبای تو

ای عشق از آوازه ات سرمست
باید طوافت کرد چون بودست
راه میان کعبه و مسجد
از ابتدا تا انتهای تو

من دوست می دارم تو را بسیار
مثل حدیث ناب ((یوم الدار))
آه ای ((حدیث منزلت)) بگذار
تا من کنم جان را فدای تو

محتاج محتاجم به تو محتاج
جای تعجب نیست در معراج
حتی خدا پیش رسول خود
گفته سخن ها با صدای تو

هم فرق تو هم سینه ی کعبه
دارد شکافی مشترک یعنی
تو زخم ها خوردی برای او
او زخم ها خورده برای تو

یادت میاید جای پیغمبر
در بسترش خوابیدی و او ماند؟!
ای کاش آن شب هم کسی میرفت
در مسجد کوفه به جای تو…

  • جمعه
  • 3
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 19:39
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت امیرالمومنین(ع) -( وقتی مَلک شیون به دنیای سحر زد ) * محسن غلامحسینی

1307

شهادت امیرالمومنین(ع) -( وقتی مَلک شیون به دنیای سحر زد ) وقتی مَلک شیون به دنیای سحر زد
اشک فلق مثل شفق از دیده سر زد

فریاد ارکان الهدا پیچید در عرش
طوری که زهرا ناله از سوز جگر زد

با ضربه ی تیغ نفاق انگار پایی
یک بار دیگر ضربه ها به قلب در زد

آلوده بر زهر جهالت بود شمشیر
آن جهل افزون تر امامت را شرر زد

از حصر خار واستخوان آسوده می شد
در حالت سجده قفس بگشود و پر زد

چشمی که قبل از آفتاب صبح باز است
پلکی به مِهر شهر خود با چشم تر زد

دختر سر بابا به دامانش گرفت و
گلبوسه بر گل زخم رخسار پدر زد

چندین ستاره نوحه خوان شمس بودند
در گوشه ای از خانه بر سینه قمر زد

آمد به استقبال کوثر از سُرادق
وقتی که ساقی پای در راه سفر زد

در روز عاشورا حسینش از علی گفت
دشمن به گودال با قوای بیشتر زد

  • جمعه
  • 3
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 19:40
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت امیرالمومنین(ع) -( ردّ خونابه ی شق القمری می بیند) * سجاد شاکری

449

شهادت امیرالمومنین(ع) -( ردّ خونابه ی شق القمری می بیند) ردّ خونابه ی شق القمری می بیند
بر جبین پدر از خون اثری می بیند

دختری غمزده همراه برادرهایش
بین بستر پدر خون جگری میبیند

چشم در چشم برادر که میندازد، آه
بین چشمان ترش، چشم تری می بیند

پدرش را به خدا می سپرد وقتی که
به تن او رمق مختصری می بیند

با سراسیمگی از صبر سخن میگوید
این زن صابره وقتی شرری میبیند

“سالها میگذرد حادثه ها می آید”
ناگهان بر سر یک نیزه سری می بیند

حرص سوغات میفتد به دل یک لشکر
دختران را وسط دردسری می بیند

نه برادر به برش مانده نه مادر نه پدر
پشت هر داغ، غم بیشتری می بیند

مادری میرسد از عرش و میان گودال
تن غارت شده ای از پسری میبیند …

  • جمعه
  • 3
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 23:12
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 رضا قاسمی

شهادت امیرالمومنین(ع) -( کمی نان و نمک خورد و همین شد سهمِ افطارش) * رضا قاسمی

417

شهادت امیرالمومنین(ع) -(  کمی نان و نمک خورد و همین شد سهمِ افطارش) کمی نان و نمک خورد و همین شد سهمِ افطارش
نمک می‌خورد بر زخم دلِ از زخم سرشارش
گلویش بود اسیرِ استخوان و خار در چشمش
لبش را می‌گَزید از دردهای «حیدر آزارش»
برای دلخوشی دخترش لبخند بر لب داشت
نگاهش غرق غم بود و لبش می‌کرد انکارش
فقط «انا الیه الراجعون» می‌گفت با گریه
شبی که با همه شب‌ها تفاوت داشت اذکارش
نگاهش سمت بالا بود و اشکش بر زمین اما
تمام آسمان را خیس کرد از گریه ؛ رگبارش

خلاصه تا سحر بی‌تاب بود و شوق رفتن داشت
همان مردی که در دل غصه‌های مردافکن داشت

پدر بی اعتنا به ناله‌ی «بابا بمان» می‌رفت
تمام «اشهد انَّ علی» سمت اذان می‌رفت
کلونِ دربِ خانه دست بر دامان او می‌شد
زمین هم التماسش کرد ، اما آسمان می‌رفت
شکوه قامتش زیر فشار بار غم خم شد
ولی سوی عزیزِ قدکمانش قدکمان می‌رفت
هوای کوچه‌ی پشت سرش می‌شد زمستانی
که از جسم زمین با هر قدم انگار ، جان می‌رفت
جناب بهترین خلق خدا روی زمین و عرش
به مهمانیِ شوم بدترینِ مردمان می‌رفت

همینکه قبله‌ی سیارِ کعبه رفت تا مسجد
در استقبال او می‌گفت «حیدر» یکصدا مسجد

همان لحظه که محراب اتفاقی را خبر می‌داد
علی «فزت و رب الکعبه»اش را داشت سر می‌داد
به دست قاتلش رقصید شمشیری پر از کینه
چه شمشیری که سرتاپاش بوی میخ در می‌داد
نگاه غرق خونِ ماه نخلستانیِ کوفه
خبر از اتفاق تازه‌ی «شق‌القمر» می‌داد
زمین لرزید و ارکان هدایت هم ترک برداشت
پدر وقتی که می‌لرزید و تکیه بر پسر می‌داد
برای دیدن یارش ؛ خودش را خوب زیبا کرد
محاسن را خضاب از سرخیِ خون جگر می‌داد

و با اِعراب‌های خونیِ آیات قرآنی
شبِ قدرش سحر شد رفت پیش یار ، مهمانی

  • جمعه
  • 3
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 23:14
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت امیرالمومنین(ع) -( ز ایوان نجف کردی هزاران جلوه در قلبم) * ایمان کریمی

481

شهادت امیرالمومنین(ع) -( ز ایوان نجف کردی هزاران جلوه در قلبم) ز ایوان نجف کردی هزاران جلوه در قلبم
چنان که سالیانی می شود گردیده زر قلبم

به نا آباد باغی با نگاهت حضرت خورشید
چنان کردی محبت تا دهد روزی ثمر قلبم

اگر از تو جدا باشم بدون شک که خواهد شد
برای این منِ بیچاره آن دم درد سر قلبم

نه آن روزی که از عقلم سراغت را گرفتم نه
فقط روزی تو را دارم که باشد با خبر قلبم

سراغت را گرفتم از پرستوها و می دانی؟
که می دارد به کوی تو فقط میل سفر قلبم؟

پیاده از نجف تا کربلا راهی کنی من را
که این شوقی ست پایم را ولیکن بیشتر قلبم

همه گفتند فرقت را شکست اما خودت گفتی
جراحت دارد ای مردم فقط از میخ و در، قلبم

  • جمعه
  • 3
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 23:17
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

شهادت امیرالمومنین(ع) -( امشب نمیشد مات چشمان تو باشم) * احمد شاکری

589

شهادت امیرالمومنین(ع) -( امشب نمیشد مات چشمان تو باشم) امشب نمیشد مات چشمان تو باشم
مات نگاه تو پریشان تو باشم

بغضم گرفته بوی مادر می دهی باز
انگار باید سوگ پنهان تو باشم

حال و هوایت فرق کرده دست بردار
با من بمان تا باز مهمان تو باشم

باش و تمام لحظه ها را دیدنی کن
بگذار عمری سر به دامان تو باشم

با بغچه ی مادر چرا سرگرم بودی
انگار باید اشک سوزان تو باشم

مگذار تا در کوفه سرگردان بگردم
بگذار تا مهمان چشمان تو باشم

من دخترم دختر همیشه عشق باباست
مثل همیشه خواستم جان تو باشم

بابا دوباره بغض کرده چشمهایم
غربت کویرت کرده باران تو باشم؟

  • جمعه
  • 3
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 23:18
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

شهادت حضرت علی(ع) -(کوفه پس از حیدر فضای مبهمی داشت) *استاد سید هاشم وفایی

601

شهادت حضرت علی(ع) -(کوفه پس از حیدر فضای مبهمی داشت) كوفه پس از حيدر فضای مبهمی داشت
آن شهر غم هر گوشه آثار غمی داشت

در كوچه های شهر غم آلود كوفه
هرجا يتيمی بود حال درهمی داشت

آنشب فقيری از خدای خويش پرسيد
كوآنكه هر شب با فقيران عالمی داشت

مرهم برای زخم او پيدا نمی شد
امّا برای زخم عالم مرهمی داشت

بردند او را نيمه شب پنهان ز مردم
رفت آنكه بهر خويش چاه محرمی داشت

بيت ولايت بعد از او بيت الحزن شد
بر روی ديوار و درش گرد غمی داشت

هر غنچه و هر گل به گلزار ولايت
بر روی گلبرگ رخ خود شبنمی داشت

از گريۀ زينب تمام عرش لرزيد
وقتی ميان زمزمه ها زمزمی داشت

يك سو حسين و سوی ديگر مجتبايش
گريان ز هجر روی بابا ماتمی داشت

عباسِ او با ياد درد غُربت او
در گوشۀ تنهائی خود عالمی داشت

هرگاه می خواهم كه از دردش بگويم
گويم«وفائی» او مگر درد كمی داشت

  • سه شنبه
  • 4
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 14:23
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

مرثیه حضرت علی(ع) -(تا مگر ختم کند فاطمه راهی به علی) * مهدی رحیمی زمستان

649

مرثیه حضرت علی(ع) -(تا مگر ختم کند فاطمه راهی به علی) تا مگر ختم کند فاطمه راهی به علی
شب قدر است بخوانید الهی به علی

می کند درک پس از سجده خدا را بهتر
هرکسی سجده کند چند صباحی به علی

تکیه کرده به خودش تاکه چنان کوه شده
هرکجا کرده توکل پرِِ کاهی به علی

شک ندارم وسط باغچه آدم بشود
متوسل بشود گر که گیاهی به علی

نه ازاو، از کَرَم قنبر او فهمیدم
می رسد در دو جهان منسب شاهی به علی

بادها! میل نجف دارم و دستم خالی ست
گله ام را برسانید شفاهی به علی

بعد ازآن ضربه و آن تشنگی طولانی
نگران گاه به اربابم و گاهی به علی

  • سه شنبه
  • 4
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 14:40
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 ابوالفضل عباسی معروفان

شهادت امیر المومنین(ع) -(اشک را آماده کن امشب عزای حیدر است) * ابوالفضل عباسی معروفان

402

شهادت امیر المومنین(ع) -(اشک را آماده کن امشب عزای حیدر است) اشک را آماده کن امشب عزای حیدر است
در عزای حیدرش غمگین خدای حیدر است

دل برون کن از حصار و سینه را صد چاک کن
دل دیار حیدر و این سینه جای حیدر است

قدسیان بر لب نوای واعلی سر داده اند
دیده حور و ملائک خاک پای حیدر است

ماه دیگر یار خود را در زمین از دست داد
زین سبب در آسمان امشب فنای حیدر است

مسجد و محراب و منبر ذکر حیدر می کنند
در دل سجاده ها حال و هوای حیدر است

زادگاهش کعبه و محراب مسجد مقتلش
این نشان عزت و شان ولای حیدر است

هاله ماتم گرفته خانه ی بی فاطمه
بیت الاحزان بعد از این ماتمسرای حیدر است

خواب در چشم یتیمان عرب خوابیده است
پشت در ، در حسرت آب و غذای حیدر است

نخل ها زانوی غم اندر بغل بگرفته اند
چند روزی کوچه ها درد آشنای حیدر است

ابن ملجم را بگو بر خود مپیچد از هراس
شاید او هم شامل ذکر و دعای حیدر است

  • جمعه
  • 7
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 19:51
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 رضا رسولی

زمینه شب بیست ویکم -( خیلی سخته که بابا ببینم عزاتو) * رضا رسولی

1400
2

زمینه شب بیست ویکم  -( خیلی سخته که بابا ببینم عزاتو) خیلی سخته که بابا ببینم عزاتو
واکن و نبند تو رو جون من چشاتو
وقت نمازه پاشو آوردم عباتو

پاشو ببین - که دل من - بی تاب و غرق محنه
بدونی کاش - که چقده - برای تو شور میزنه

وااای - زینبتو تنها نزار
وااای - میون این غما نزار
وااای - روی قلب من پا نزار
((بابا علی علی حیدر))

رولبای من دعای امن یجیبه
پاشو و ببین چقده زینب غریبه
پاشو و ببین که چقده بی شکیبه

پاشو ببین - که قلب من - میون سینه میکوبه
پاشو ببین - بابا دلم - برا غمت چه آشوبه

وااای - ای خاک عالم بر سرم
وااای - درست شبیه مادرم
وااای - شبونه میری از برم
((بابا علی علی حیدر))

دم به دم میشه از تو چشات اشکا جاری
جون من بگو آخه چرا بی قراری
رولبات همش نام حسین و میاری

تو رو خدا - بسه بابا - نگو دیگه با اشک و آه
قرارمون - باتو باشه - زینب میون قتلگاه

وااای - ببین که چشم من تره
وااای - ببین که قلبم مضطره
وااای - نگو حسینم بی سره
(وای حسین.....)

  • چهارشنبه
  • 19
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 10:45
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

زمینه شب نوزدهم -(با چش بارونی، دم سحر علی) * مهدی توزنده جانی

401

زمینه شب نوزدهم  -(با چش بارونی، دم سحر علی) با چش بارونی، دم سحر علی
میون کوچه ها، داره میره ولی
از دنیا جونش بر لبه
دنبالش اشک زینبه
انگاری وقتش امشبه
وای زمزمه ی روی لباش پر غمه
از همه علی خسته شده یه عالمه
وای علی علی

پیچیده یه صدا، میون آسمون
علی مرتضی، شده غرق به خون
حرفاش مونده توی دلش
آتیش زدن به حاصلش
خنده میزنه قاتلش
باز توی کوچه زنده شده خاطره هاش
باز روی خاکا، فاطمه میخنده براش
وای علی علی

حلقه زده غمش، تو چشای حسن
بابا جونم بگو، غصه هاتو بمن
میدونم محرم مادره
اما مادر پشت دره
چشمات یک عمریه تره
باز خاطره هام زنده شده تو مدینه
باز انگاری که مادرمون رو زمینه
وای علی علی

  • چهارشنبه
  • 19
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 10:49
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور طوفانی امیر المومنین(ع) -(شیوه ی نبرده حیدر تا نداره) * الیاس محمدشاهی

413

شور طوفانی امیر المومنین(ع) -(شیوه ی نبرده حیدر تا نداره) ?"بنداول"?

شیوه ی نبرده حیدر تا نداره
دشمن از ترسه نگاهش در فراره
خیلیابه زیره دست وپا میمیرن
وقتیکه پابه رکابه دل دلش علی میزاره

قلع و قم میکنه،زیر و بم میکنه
یک تنه معرکه رو آره جم کن میکنه

پهلوون عالم علی،ای خوشیه حالم علی
دارم آقایی مثله تو،به خودم می بالم علی

یاعلی یا مولا علی
* * * *

?"بنددوم"?

ذکره جنگ مرتضی مدد یازهرا
رجزهاش می لرزونه لشگر اعدا
ازهجومه حیدروضربه ی تیغش
روزشون سیاه میشه چون شبه یلدا

بی زره و سپره،از عالمی سره
شهره توی نبرد،اژدره صفدره

زبونزده تو عربه،شجاعتش ورده لبه
خطبه هاش نداره نظیر،آخه بابای زینبه

یاعلی یا مولا علی
* * * *

?"بندسوم"?

خیبر از جا می کنه به یک اشاره
مرهب از خوفه علی چه بیقراره
یل و پهلوونا از سایش می ترسن
محشر اون لحظه ایه که مرتضی توکارزاره

یه گله شیرمیاد،اگه حیدر بیاد
ماننده مرتضی،دیگه مادر نزاد

حقا نفسه پیغمبره،علی خواجه ی غنبره
وقته شادیه فاطمه،لحظه ی فتحه خیبره

یاعلی یامولا علی

  • شنبه
  • 2
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 18:24
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور طوفانی حضرت علی(ع) -(فاتحه خیبره حیدره کرار) * الیاس محمدشاهی

475

شور طوفانی حضرت علی(ع) -(فاتحه خیبره حیدره کرار) ?بنداول?

فاتحه خیبره حیدره کرار
یه تنه لشگره حیدره کرار
آی سینه زنها همه خبر دار
امیر و رهبره حیدره کرار

مریده درگاهه صفدرم
مجنونمو مسته دلبرم
به کوریه چشمه دشمنا
شیعه اموعبده حیدرم

امیرالمومنین،علی یعسوب الدین
وصی المصطفی،امام المتقین

یاعلی یاعلی
❇️ ❇️❇️ ❇️ ❇️❇️ ❇️❇️ ❇️
?بنددوم?

تو ی کرامت نداری همتا
پسره ارشده حضرت زهرا
سفره ی فضله توهمیشه بازه
بر سره خانه تو مهمونم آقا

امام حسن غریبه مادره
آقام حسن دلارو می بره
مهربونه مثله مادرش
خوب وبدو باهم میخره

معزالمومنین،مذل المشرکین
حسن بن علی،امیره بی قرین

یاحسن یاحسن
❇️ ❇️❇️ ❇️ ❇️❇️ ❇️❇️ ❇️
?بندسوم?

با ذکره نامش همیشه مستم
اگرکه نوکری سیاه و پستم
فخره من اینه تو هردوعالم
آقام ابالفضل میگیره دستم

من ابالفضلی سرشتمو
عشقش توی خاک وخشتمو
وقتی که روبرو ضریحشم
حس میکنم تو بهشتمو

عباس حیدری،میر و دلاوری
عموی بچه ها،ساقیه لشگری

ابوفاضل مدد

  • شنبه
  • 2
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 18:26
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور طوفانی امیرالمومنین(ع) -(یا علی تاب و تبم، ای تو آهنگ لبم) * الیاس محمدشاهی

692

شور طوفانی امیرالمومنین(ع) -(یا علی تاب و تبم، ای تو آهنگ لبم) بند1

یا علی تاب و تبم، ای تو آهنگ لبم
احسن الحال منی، مشق هر روز و شبم

"یا علی"
آقای من، دنیای من، مولای من
"یا علی"
دیروز من، امروز من، فردای من

شور عشقت زده باز بر سر من بی هوا
پر زده مرغ دلم به سوی ایوون طلا
میخونم علی علی توکلم بر خدا

علی علی علی امیر لو کشف
علی علی علی به عالمین شرف
علی علی علی شهنشه نجف
علی علی علی دلیل این شعف

یا علی مدد یا علی

بند2

یا علی فُلْکُ و فَلَکْ، جن و انس، حور و مَلَکْ
از سر سفره ی تو، میبرن نون و نمک

"یا علی"
نعم الامیر، ای خوش ضمیر، شاه کبیر
"یا علی"
جان حسن، جان حسین، دستم بگیر

قطره ای حقیرم و تو هستی دریا علی
حک شده رو قلب من لا عِشْقَ اِلّا علی
وقتی میخورم زمین فقط میگم یا علی

علی علی علی اِیّاکَ نَستَعین
علی علی علی به ذات حق عجین
علی علی علی بی مثل و بی قرین
علی علی علی امیرالمؤمنین

یا علی مدد یا علی

بند3

یا علی تا به ابد، میگیرم از تو مدد
بیچارس اون کسی که، دم از عشق تو نزد

"یا علی"
بَدرالدُّجیٰ، کَهفُ الوَرا، شمسُ الضُّحیٰ
"یا علی"
دل بسته ام، بر عشق تو، ای لا فتیٰ

با نخ عبات زدی قلّاده بر گردنم
سر دشمناتو بی معطّلی میزنم
نوکرِ حلقه به گوشه دَرگهِ تو منم

علی علی علی امیر با وقار
علی علی علی بر هستی اعتبار
علی علی علی ای شیر لا فرار
علی علی علی شه دُل دُل سوار

یا علی مدد یا علی

اثر مشترک آقایان:

علیرضاپناهیان_روضه_نشین
سعیدنوروزیان_خادم_الحسین
الیاس_محمدشاهی_احسان

  • جمعه
  • 8
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 19:04
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور طوفانی مولا علی(ع) -(فتاح خیبر، زینت منبر) * الیاس محمدشاهی

859
1

شور طوفانی مولا علی(ع) -(فتاح خیبر، زینت منبر) بند اول

فتاح خیبر،زینت منبر
فاروق اعظم،صدیق اکبر
ابوتراب و،نفس پیمبر

ولی رب العالمینه،استاده جبریل امینه
وصی خاتم النبیین،حیدرامیرالمومنینه

علی علی علی سرور
علی علی علی برتر
علی علی علی دلبر
علی علی علی رهبر

(علی2)حیدر

بند دوم

ساقی کوثر،حاکم محشر
شوهر زهرا،یل و دلاور
شاهه غدیر و،شیر غضنفر

تمام دین ولای حیدر،سر میدهم برای حیدر
به کوریه اهل سقیفه،جان و تنم فدای حیدر

علی علی علی ایمان
علی علی علی قرآن
علی علی علی سلطان
علی علی علی جانان

(علی3)حیدر

بند سوم

حبل المتینی،یعسوب دینی
بدرالدجی و،حصن حصینی
ام الکتاب و،شور آفرینی

اسطوره ی جنگ ونبرده،علی آقای هرچی مرده
معیارحق محبت او،کعبه دوره سرش میگرده

علی علی علی اعلا
علی علی علی احلی
علی علی علی والا
علی علی علی مولا

(علی3)حیدر

  • جمعه
  • 8
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 19:19
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد