شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس
 رضا قاسمی

فاطمیه۱۴۰۳ حضرت_فاطمه سلام الله علیها هجوم_به_خانه_وحی -(روضه‌خوان استغفرالله از عذاب‌النّار گفت) * رضا قاسمی

502

فاطمیه۱۴۰۳ حضرت_فاطمه سلام الله علیها هجوم_به_خانه_وحی  -(روضه‌خوان استغفرالله از عذاب‌النّار گفت) روضه‌خوان استغفرالله از عذاب‌النّار گفت
از بهشتی که در آتش سوخت، از اَسرار گفت

واژه‌ها از روضه‌ها گفتند جای روضه‌خوان
تا "زبانم لالِ" او از عجز در گفتار گفت

باغ را آتش زدم، باید بسوزم تا ابد
هیزم از شرمِ نمک‌نشناسی‌اش هر بار گفت

من سپر بودم که نامردی به بختم زد لگد
در، به خون آغشته، زیرِ چکمه‌ی کفار گفت

گِل شدم با اشک‌هایش، تا مبادا صورتش ...
باز خِشتم شعله خورد و سنگ شد ...، دیوار گفت

کاشکی سرنیزه‌ای بودم کنارِ ذوالفقار
تا سلاحِ قاتلانِ همسرش ...، مسمار گفت

مردِ خیبر دست بسته! کار دنیا را ببین
یک جُهود از روزگارِ حیدر کرار گفت

کاش می‌کوبیدم آن را روی تابوت خودم
یا که بی‌مسمار در می‌ساختم ...، نجّار گفت

آن‌طرف همسایه‌ها گفتند کمتر گریه کن
مادر اما این طرف "اَلجار ثُمَّ الدّار" گفت

  • چهارشنبه
  • 30
  • آبان
  • 1403
  • ساعت
  • 13:46
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 رضا باقریان

شعر_شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا_س -(سال‌ها بی‌قرار بودم من) * رضا باقریان

458

شعر_شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا_س -(سال‌ها بی‌قرار بودم من) سال‌ها بی‌قرار بودم من
بی‌قرار نگار بودم من
که به حسرت دچار بودم من
بسکه چشم‌انتظار بودم من
گره‌ام بعد سال‌ها وا شد
قسمت من حجاب زهرا شد

جلوه‌ی عفت و حیا هستم
بین سجاده با خدا هستم
با نماز شب آشنا هستم
تا سحر غرق ربنا هستم
ظلمتم تا به نور مَحرَم شد
هر نخَم دستگیر عالم شد

روز و شب بی‌قرار زهرایم
همدم شام تار زهرایم
خوش‌به‌حالم که یار زهرایم
تا قیامت کنار زهرایم
سعی کردم که محرمش باشم
زخم اگر دید مرهمش باشم

از وجودم وقار می‌بارد
از وقارم قرار می‌بارد
از قرارم بهار می‌بارد
گرچه از من غبار می‌بارد
ریشه‌هایم به خاک حساس است
تار و پودم معطر از یاس است

راویِ روضه‌های کوچه منم
گریه‌ی بی‌صدای کوچه منم
شاهد ماجرای کوچه منم
علت های‌هایِ کوچه منم
دو سه ماه است گریه می‌بارم
دو سه ماه است که عزادارم

مثل بانو به خاک افتادم
حبس شد بین سینه فریادم
دست در دست مجتبی دادم
گریه‌هایش نرفته از یادم
تا قیامت دلی حزین دارم
من به این روضه‌ها گرفتارم

آسمان داشت تیره تر می‌شد
پسری داشت خون‌جگر می‌شد
کوچه خالی ز رهگذر می‌شد
آتش کینه شعله‌ور می‌شد
پای ابلیس نخ‌نمایم کرد
روضه‌ی باز کوچه‌هایم کرد

سایه‌های سیاه را دیدم
اضطراب نگاه را دیدم
عامل سدِ راه را دیدم
مادری بی‌پناه را دیدم
گر چه خوردم شبیهِ او سیلی
صورت من ولی نشد نیلی

ناگهان حرمت حرم گم شد
کوچه هم در غبار غم گم شد
راه خانه از آن ستم گم شد
از قضا گوشواره هم گم شد
آسمان چرخ زد به دور سرم
خاک غربت نشست روی پرم

داغ پیغمبر و غم بسیار
غربت یار و آن همه آزار
کوچه و آتش و در و دیوار
همه هم دست هم شدند انگار
تا که دست امیر بسته شود
حرمت خانه‌اش شکسته شود

بعد از آن خواب فاطمه کم شد
آب شد پیکرش قدش خم شد
گریه و ناله‌اش دمادم شد
عاقبت رفتنش مسلم شد
زخم من تا همیشه کاری شد
رنگ من رنگ سوگواری شد

فاطمه رفت و بی‌قرار شدم
آخرین یادگار یار شدم
سرِ زینب که ماندگار شدم
باز هم صاحب افتخار شدم
فاطمه در برم مجسم شد
ناگهان موسم مُحرَم شد

کربلا بود و غربت و غم بود
گریه‌ها بی‌صدا و نم‌نم بود
آسمان هم اسیر ماتم بود
نه علمداری و نه مَحرم بود
دور زینب سپاه می‌دیدم
خیمه را بی‌پناه می‌دیدم

دیده‌ام گریه‌های زن‌ها را
تن افتاده بین صحرا را
جسمی از نیزه اربا اربا را
پسری روی دست بابا را
خودم او را به خیمه‌ها بردم
غصه بهر حسین می‌خوردم

بعد اکبر حسین تنها شد
بعد عباس از کمر تا شد
تک و تنها میان صحرا شد
روضه‌خوانِ حسین، زهرا شد
دیدم افتاد از روی مرکب
می‌کشید آه از جگر زینب

دیدم آنجا دوباره مادر را
التماس نگاه خواهر را
بدنی روی خاک پرپر را
شمر دستش گرفت خنجر را
لب گودال خواهرش افتاد
تهِ گودال مادرش افتاد

کربلا از عطش لبالب بود
آنکه قد خم نکرد زینب بود
شام عصر دهم همان شب بود
که تنِ شاه نامرتب بود
باز هم گشت شعله‌ور آتش
مثل من سوخت خیمه در آتش

کربلا را غبار می‌دیدم
با همین چشم تار می‌دیدم
همه را بی‌قرار می‌دیدم
لشکری نیزه‌دار می‌دیدم
دیده‌ام روی نیزه قرآن را
پیکری روی خاک، عریان را

زینب آن لحظه با سرش افتاد
پای جسم برادرش افتاد
یاد بوسه به حنجرش افتاد
گرچه گفتند معجرش افتاد
ولی از قامتش حجاب نرفت
از سر و روی او نقاب نرفت

پاسبان خیام را بردند
عزت و احترام را بردند
روشناییِ شام را بردند
سایه‌ی مستدام را بردند
من و زینب سوار بر ناقه
نیزه‌ای بود بین هر ناقه

راه را بر عقیله سد کردند
به یتیم حسین بد کردند
از دل قتلگاه رد کردند
بدن ماه را لگد کردند
سخت بر ما گذشت در آن شب
سر شکسته نشد ولی زینب

رفت بزم حرام، بودم من
بین بازار شام، بودم من
در دل ازدحام، بودم من
سنگ از پشت بام، بودم من
هر کجا رفت با حجابش بود
نور حق هر کجا حجابش بود

  • یکشنبه
  • 4
  • آذر
  • 1403
  • ساعت
  • 11:01
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 وحید محمدی

زمزمه یا زمینه یا واحد شهادت حضرت زهرا (س) از زبان مولا علی علیه السلام -(خدا بزرگه میگذره این روزا هم) * وحید محمدی

689

زمزمه یا زمینه یا واحد شهادت حضرت زهرا (س)  از زبان مولا علی علیه السلام -(خدا بزرگه میگذره این روزا هم) زمزمه یا زمینه یا واحد
شهادت حضرت زهرا (س)
از زبان مولا علی علیه السلام

خدا بزرگه میگذره این روزا هم
خدا بزرگه خوب میشه حالت کم کم
خدا بزرگه می گذره این دردامون
خدابزرگه عوض میشه اوضامون

خودت که بهتر از همه
خبر داری از حالم
یه روز میاد که باز خودت
میای به استقبالم
می خندی و با خنده هات
عوض میشه احوالم

اما اینا همش خیاله
تو رفتی از کنار حیدر
از تو برام مونده نشونی
یه چند تا قطره خون رو در

خداحافظ یاور حیدر
خداحافظ دلبر حیدر
خداحافظ همسر حیدر

__
خدا بزرگه میفته درد بازوت
خدا بزرگه خوب میشه زخم پهلوت
خدا بزرگه پا میشی از توو بستر
خدا بزرگه کم میشه این دردِ سر

یه روز میاد که باز خودت
بغل کنی زینب رو
بدون درد دنده سر
کنی گلم یک شب رو
یه کم دیگه دووم بیار
میگذرونی این تب رو

اما اینا همش خیاله
تو رفتی از خونه ی حیدر
تابوتتو دنیای نامرد
گذاشته روو شونه ی حیدر

خداحافظ یاور حیدر
خداحافظ دلبر حیدر
خداحافظ همسر حیدر

حامد محمدی، وحید محمدی
آذر ۱۴٠۳

  • یکشنبه
  • 11
  • آذر
  • 1403
  • ساعت
  • 20:35
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسین رحمانی

متن شعر فاطمیه -(زهرای اطهری ام المقاومه جان پیمبری ام المقاومه ) * حسین رحمانی

387

متن شعر فاطمیه -(زهرای اطهری ام المقاومه  جان پیمبری ام المقاومه ) زهرای اطهری ام المقاومه
جان پیمبری ام المقاومه

ای همسر علی هم کفو ذوالفقار
با حق برابری ام المقاومه

تفسیر فاستقم ، بر کل عالمین
داری تو سروری ام المقاومه

از صلح مجتبا ، تا داغ کربلا
کردی تو مادری ام المقاومه

با خطبه زینبت زد بر عدو تشر
داری چه دختری ام المقاومه

صد حاج قاسم از این مکتب آمده
سردار پروری ام المقاومه

با قبر مخفی ات حق می کنی عیان
تا روز محشری ام المقاومه

غرق سکوت و غم عرش خدا شده
وقتی به منبری ام المقاومه

دین نه که گریه هم عین سیاست است
با دیده ی تری ام المقاومه

دربین ناکسان تنها و بی سپر
خیلی دلاوری ام المقاومه

پا در رکاب تو صدها مجاهد است
از بسکه کوثری ام المقاومه

اسمت گره گشا باشد به معرکه
نور منوری ام المقاومه

رمز شهادت هر عاشقی بود
او را تو می خری ام المقاومه

  • شنبه
  • 24
  • آذر
  • 1403
  • ساعت
  • 19:16
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسین رحمانی

زمزمه ، زمینه بعد از شهادت به سبک آه ریان ... -(آه عمار ، من غریب بی کس ویارم ) * حسین رحمانی

624

زمزمه ، زمینه بعد از شهادت  به سبک آه ریان ... -(آه عمار ، من غریب بی کس ویارم ) زمزمه ، زمینه بعد از شهادت
به سبک آه ریان ...

آه عمار ، من غریب بی کس ویارم
آه عمار ، سرمو رو زانو میذارم
آه عمار ، گره افتاده توی کارم
مگه یادم میره مردا اومدن ، زهرامو زدن ۲
راه کشتن علی رو بلدن ، زهرامو زدن ۲

مگه یادم میره باهم زدنش ، محکم زدنش ۲
شنیدم تو کوچه بازم زدنش ، محکم زدنش ۲

ــــــــــــــــــــــــــــــ

آه عمار، شب غسلش اون شب پر درد
آه عمار ، غم زهرا آتیشم می زد
آه عمار ، خون پهلو بند نمی اومد

درداشو حتی به محرمش نگفت ، از غمش نگفت۲
چیزی از پهلوی درهمش نگفت ، از غمش نگفت۲

تا دیدم که بازوشم داره ورم ، شد خاک به سرم ۲
دیگه از کبودیه رخش نگم ، شد خاک به سرم ۲

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آه عمار ، یه چِشَم اشک و یکی خونه
آه عمار ، کی غم دلم رو می‌دونه
آه عمار ، قتلگاهشه همین خونه

چادر خاکیه زهرامو ببین ، دنیامو ببین ۲
حال و روزِ این یتیمامو ببین ، دنیامو ببین ۲

می‌شینم یه گوشه واسه ی زنم ، گریه می کنم ۲
با حسین و زینبین و حسنم ، گریه می کنم ۲

  • شنبه
  • 24
  • آذر
  • 1403
  • ساعت
  • 19:53
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 احسان  نرگسی رضاپور

متن شعر حضرت_فاطمه سلام الله علیها -(مسافر علی آتیش گرفت بال و پرت به خاطرِ علی) * احسان نرگسی رضاپور

745

متن شعر حضرت_فاطمه سلام الله علیها -(مسافر علی آتیش گرفت بال و پرت به خاطرِ علی) #احسان_نرگسی

〰️〰️〰️〰️〰️〰️

مسافر علی
آتیش گرفت بال و پرت به خاطرِ علی
صحنه ی افتادنته (توو خاطرِ علی) ۲
نگرانتم
نکنه یه وقت بخوری زمین / نگرانتم
پاشو التماس منو ببین / نگرانتم ۲
نگرانتم
دو سه ماهه که توی بستری / نگرانتم
واسه دلخوشیم بگو بهتری / نگرانتم۲
زهرا وای وای وای

〰️〰️〰️〰️〰️〰️

هم صحبت علی
تو که دیگه داری خبر از غربت علی
آخرشم دوری تو (شد قسمت علی) ۲
بمیرم برات
مگه چند نفر می کشیدنت / بمیرم برات
برا ذکر یا علی گفتنت / بمیرم برات ۲
گریه می کنم
برا زخمای بی شمار تو / گریه می کنم
منو می کُشه چش تار تو / گریه می کنم ۲
زهرا وای وای وای

〰️〰️〰️〰️〰️〰️

ای مادر حسین
داری می بینی خنجرو رو حنجر حسین
هر کی اومد یه ضربه زد (رو پیکر حسین) ۲
یه نفر نبود
واسه پیکرش بشه سایه بون / یه نفر نبود
نذاره حسین بشه نیمه جون / یه نفر نبود ۲
چه غمی شده
مگه قتلگاه جای زینبه / چه غمی شده
بدنش زیر سم مرکبه / چه غمی شده ۲
حسین وای وای وای
.

  • دوشنبه
  • 3
  • دی
  • 1403
  • ساعت
  • 19:17
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

زمینه ایام_فاطمیه -(فاطمه ای محبوبه علی) *

410

زمینه ایام_فاطمیه   -(فاطمه ای محبوبه علی) علی گلچین پور

➖➖➖
فاطمه ای محبوبه علی
با نگاهِ تو حالش خوبه علی
یه بارِ دیگه منو صدا بزن
تا که دنیا بیاره رو به علی

زهرا ببین هیچ کسی جواب سلامم و نمیده
زهرا ببین قد من مثل قد تو شد خمیده
زهرا ببین که منم موهام سفیده

تو پای عشق من-گذشتی از جونت
ببخش اگه نشد-علی بلاگردونت
چشای حیدرت-دوسه ماهه که شده گریونت

زندگیِ علی نرو جون حیدرت ۳
---
فاطمه ای دلبندِ علی
اسم تو نقشِ رو سربندِ علی
بی تو خنده هم به من حروم میشه
تا کنارم باشی میخنده علی

جانِ علی نرو تا شب نشه روزِ حیدرِ تو
جانِ علی خیلی تنها میشه دیگه شوهرِ تو
جانِ علی میمیرم بالاسرِ تو

دلیلِ اشکم و-خودت که میدونی
فقط میخوام یه بار -بگی پیشم می‌مونی
چشایِ حیدرت-دوسه ماهه که شده بارونی

زندگی علی نرو جونِ حیدرت ۳
➖➖➖

منبع جواز نوکری

لینک کانال تلگرام
? t.me/javazenokari

  • پنج شنبه
  • 20
  • دی
  • 1403
  • ساعت
  • 18:05
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

نوحه های فاطمیه همراه باسبک برای دانلود -(امون از دلِ خونِ مادر دو چشمونِ گريونِ مادر) * حسن ثابت جو

9439
0

نوحه های فاطمیه همراه باسبک برای دانلود -(امون از دلِ خونِ مادر دو چشمونِ گريونِ مادر) بنام خدا

امون از دلِ خونِ مادر
دو چشمونِ گريونِ مادر
شباي پريشونِ مادر
چه داغونِ مادر! (۲)
*
امان از شبِ تارِ مادر
شده ناله‌ها يارِ مادر
غم و غصه‌ها كارِ مادر
چه بيمارِ مادر! (۲)
* * *
مادر چرا اينقدر خسته و بي‌قراري؟
مادر چرا نيمه شب بر لبت ناله‌ داري؟
مادر چرا روز و شب از چشات خون مي‌باري؟
مي‌باري ـ مي‌باري
*
مادر چرا دشمنانت پر از كينه هستند؟
مادر چرا اومدند دستِ بابا رو بستند؟
مادر چرا از جفا در به رويت شكستند؟
شكستند ـ شكستند
* * * * * * * * *
تو اي مادرِ آسموني
الهي كه پيشم بموني
شدي قد كمون در جووني
چرا نيمه جوني؟! (۲)
*
چرا درد بازو مي‌گيري؟
چرا دست به پهلو مي‌گيري؟
چرا با حسن خو مي‌گ

  • یکشنبه
  • 12
  • اردیبهشت
  • 1389
  • ساعت
  • 08:04
  • نوشته شده توسط
  • احمدصدرایی
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

شعر حضرت زهرا(زهرا اگر نبود ) از علی اکبر لطیفیان * علی اکبر لطیفیان

12162
11

شعر حضرت زهرا(زهرا اگر نبود ) از علی اکبر لطیفیان زهرا اگر نبود خدا مظهری نداشت
توحید انعکاس نمایانتری نداشت

جز در مقام عالی زهرا فنا شدن
ملک وجود فلسفه دیگری نداشت

زهرا اگر در اول خلقت ظهور داشت
دیگر خدا نیاز به پیغمبری نداشت

فرموده اند در برکات وجود او
زهرا اگر نبود علی همسری نداشت

محشر بدون مهریه ی همسر علی
سوگند می خوریم شفاعتگری نداشت

حتی بهشت با همه نهرهای خود
چنگی به دل نمی زد اگر کوثری نداشت

دیروز اگر به فاطمه سیلی نمی زدند
دنیا ادامه داشت، دگر محشری نداشت
علی اکبر لطیفیان

  • پنج شنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1389
  • ساعت
  • 11:45
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

شعر شام غریبان حضرت زهرا(س) لطیفیان (آهسته می شوید یگانه همسرش را) * علی اکبر لطیفیان

15631
16

شعر شام غریبان حضرت زهرا(س) لطیفیان (آهسته می شوید یگانه همسرش را) آهسته می شوید یگانه همسرش را
با آب زمزم آیه های کوثرش را
آهسته می شوید غریب شهر یثرب
پشت و پناه و تکیه گاه و یاورش را
تنها کنار نیمه های پیکر خود
می شوید امشب نیمه های دیگرش را
آهسته می شوید مبادا خون بیاید
آن یادگاریهای دیوار و درش را
پی می برد آن دستهای مهربانش
بی گوشواره بودن نیلوفرش را
می گرید اما باز مخفی می نماید
با آستینی بغضهای حنجرش را
در خانه ی او پهلوی زهرا ورم کرد
حق دارد او بالا نمی گیرد سرش را
با گریه های دخترانه زینب آمد
بوسد کبودی های روی مادرش را
بر شانه های آفتابی اش گرفته
مهتاب هجده ساله ییغمبرش را
دور از نگاه آسمانها دفن می کرد
در سرزمین های سئوالی همسرش را
علی اکبر لطیفیان

  • پنج شنبه
  • 23
  • اردیبهشت
  • 1389
  • ساعت
  • 11:49
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

رباعی حضرت زهرا(س) -(خدایا گنج، با گنجینه ام سوخت) *استاد حاج غلامرضا سازگار

14578
22

رباعی حضرت زهرا(س) -(خدایا گنج، با گنجینه ام سوخت) خدایا گنج، با گنجینه ام سوخت
میان شعله ها آیینه ام سوخت
چنان مسمار در قلبم فرو رفت
که محسن گفت مادر سینه ام سوخت
شاعر: غلامرضا سازگار

  • سه شنبه
  • 16
  • اسفند
  • 1390
  • ساعت
  • 15:49
  • نوشته شده توسط
  • میلاد محمودی
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 16 ـ ذکر / واحد سنگین ـ ماه -(شده چراغِ خونه اشكای دونه دونه) * حسن ثابت جو

1894
3

سبک 16 ـ ذکر / واحد سنگین ـ ماه -(شده چراغِ خونه اشكای دونه دونه) سبک ۱۶ ـ ذکر / واحد سنگین ـ ماه
شده چراغِ خونه ـ اشكای دونه دونه
دعا كنم بمونی ـ ماهِ نمونه
كتاب عشق کوثر
مرو ز دست حیدر(۳)
ای همه تار و پودم ـ یاس میان دودم
وقت كفن نمودن ـ كاشكی نبودم
شب است و خانه خاموش ـ فاطمه‌ام كفن پوش
می‌برمش شبانه ـ بر سر این دوش
كتاب عشق کوثر
مرو ز دست حیدر(۳)
بهارِ مهربانی ـ ‌دیگر شده خزانی
یارِ مرا گرفتند ـ‌ در نوجوانی
گرفته‌ای ز من رو ـ بانوی دست به پهلو
خیز و بگو به حیدر ـ محسن من كو؟
كتاب عشق کوثر
مرو ز دست حیدر(۳)

  • یکشنبه
  • 8
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 19:32
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب

تشیع آیینه *

2200

تشیع آیینه تشیع آیینه

نیمه شب تابوت را برداشتند
بار غم بر شانه‌ها بگذاشتند

هفت تن، دنبال یک پیکر، روان
وز پی‌ آن هفت تن، هفت آسمان

این طرف، خیل رُسُل دنبال او
آن طرف احمد به استقبال او

ظاهراً تشییع یک پیکر ولی
باطناً تشییع زهرا و علی

امشب ای مَه، مهر ورزو، خوش بتاب
تا ببیند پیش پایش آفتاب

دو عزیز فاطمه همراه‌شان
مشعل سوزان‌شان از آه‌شان

ابرها گریند بر حال علی
می‌رود در خاک آمال علی

چشم، نور از دست داده، پا، رمق
اشک، بر مهتاب رویش، چون شفق

دل، همه فریاد و لب، خاموش داشت
مُرده‌ای تابوت، روی دوش داشت

آه، سرد و بغض، پنهان در گلوی
بود با آن عدّه، گرم گفت و گوی

آه آه ای همرهان، آهسته‌تر
می‌برید اسرا

  • یکشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1390
  • ساعت
  • 16:23
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب
 محمد سهرابی

شعر شهادت حضرت زهرا(س) - (گفته‏ اند اين خبر ارباب عقول) * محمد سهرابی

3941

شعر شهادت حضرت زهرا(س) - (گفته‏ اند اين خبر ارباب عقول) گفته‏ اند اين خبر ارباب عقول
كه چنين آمده در حال رسول(ص)

چون كه شمع دل از اين خانه برفت
بر هوا دود ز پروانه برفت

عالمى از غم او محزون شد
حضرت فاطمه بس دل خون شد

بس كه از فاطمه دل سوخته بود
يثرب از ناله‏اش افروخته بود

ناله فاطمه بگداخت بسى
كارها را به هم انداخت بسى

زين مصيبت همه اشباه رجال
به على شكوه كنان پر ز ملال

همه گفتند كه گشتيم ملول
بس كه ناليده در اين شهر بتول

نيست گر پيرو قانون زهرا
مردم آزارى اين شهر چرا؟

همه گفتند بگو با زهرا
روزها گريه كند يا شبها

تا دل فاطمه آشفته شده
خانه‏هامان همه آشفته شده

حرف بر حضرت صديقه رسيد
پاى از دامن آن شهر كشيد

گفت گر اشك نريزم چه كنم؟
با عدو

  • دوشنبه
  • 29
  • فروردین
  • 1390
  • ساعت
  • 12:08
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب
 اصغر چرمی

زمزمه بستر -(پاشو دوباره ، اى مهربونم) * اصغر چرمی

1084
2

زمزمه بستر  -(پاشو دوباره ، اى مهربونم) پاشو دوباره ، اى مهربونم
تنهام نذار اى ، خانوم خونم

به من بگو ، چرا همش دارى
به فضه مى گى فكر رفتنى
با حرفاى جدايى اين شبا
قلبم و از جا ، دارى مى كنى

با اين كه ديگه توونى ندارى
كارت شده روز و شب اشك و زارى
مانند ابر بهارى مى بارى

واى از غريبى يا زهرا يا زهرا

عجل وفاتى ، كه گفتى امشب
شكسته قلب ، حسين و زينب

شكسته قلب بچه هاى من
ببين مى لرزه بدن حسن
دعا نكن براى رفتنت
چرا سراغ مى گيرى از كفن

دارن ميميرن ديگه زينبينت
آروم نداره شبا نور عينت
ميباره اشك از چشاى حسينت

واى از غريبى يا زهرا يا زهرا

كمتر واسه من فكر و خيال كن
خيلى اذيت شدى حلال كن

حلال كن اين غريب خسته رو
وا كن يه كم چشاى بسته

  • یکشنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 09:38
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

زبان حال حضرت زهرا سلام الله علیها با مهدی علیه السلام *

5676
3

زبان حال حضرت زهرا سلام الله علیها با مهدی علیه السلام زبان حال حضرت زهرا سلام الله علیها با مهدی علیه السلام

گل باغ امیدم، کجایی کجایی
دعایم همه این است بیایی بیایی
بود یاد تو هر شب، دعای سحر من
بیا ای پسر من، بیا ای پسر من

میان در و دیوار فقط یاد تو بودم
بیا ای گل نرگس ببین روی کبودم
به یک ضربه جدا شد، ز شاخه ثمر من
بیا ای پسر من، بیا ای پسر من

غریبی علی را در خانه چو دیدم
به مسجد بدویدم، ز دل آه کشیدم
نبودی که ببینی، چه آمد به سر من
بیا ای پسر من، بیا ای پسر من

من آن یاس کبودم که در سینة قبرم
فقط اشک تو ریزد شبانه روی قبرم
ز اشک شب تارت، شده خون جگر من
بیا ای پسر من، بیا ای پسر من

بیا تا که ببینی، علی خانه نشین شد
شرر ریخت به باغش، گلش نقش

  • سه شنبه
  • 13
  • اردیبهشت
  • 1390
  • ساعت
  • 18:29
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

2دمه-(عشق حیدر شد گناه فاطمه) *

3889
1

2دمه-(عشق حیدر شد گناه فاطمه) عشق حیدر شد گناه فاطمه

میخ در باشد گواه فاطمه

  • شنبه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1390
  • ساعت
  • 07:52
  • نوشته شده توسط
  • نفس
ادامه مطلب

گناه فاطمه-(عشق حیدر شد گناه فاطمه ) *

4449
7

گناه فاطمه-(عشق حیدر شد گناه   فاطمه      ) عشق حیدر شد گناه فاطمه میخ میخ در باشد گواه فاطمه

شیعه ام من تا ابد رزمنده ام چونکه هستم در پناه فاطمه

ازصف دشمن ندارم واهمه تاکه دارم من عزای فاطمه

قیمت وقدرش اگر خواهی بدان میدهم من !!!درازای فاطمه

گردهد اذنم خدای فاطمه میدهم ایندم به شعرم خاتمه

هر-نفس-هردم بگویم این سخن عشق من تنهاعلی وفاطمه

نفس

  • پنج شنبه
  • 15
  • اردیبهشت
  • 1390
  • ساعت
  • 16:01
  • نوشته شده توسط
  • نفس
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(من غريبم فاطمه جان واي) *

3882
1

شعر شهادت حضرت زهرا(س)(من غريبم فاطمه جان       واي) من غريبم فاطمه جان واي
اولين مظلوم دوران واي
محرمم تنها تو هستي واي
ديگر از من رو مپوشان واي
تا كه از كوچه امدي جانان من
چهره پوشيده اي از چشمان من
يا فاطمه يا فاطمه فاطمه جانم(4)
فتح خيبر كردم اما واي
خانه ام رفته به يغما واي
تا بماند دين احمد واي
همه را كردم تماشا واي
به دست بسته از كفم رفته فدك
توپيش ديده هاي من خوردي كتك
يا فاطمه يا فاطمه فاطمه جانم(4)
گو سخن با من دوباره واي
با زبان با اشاره واي
از جفاي پنجه خصم واي
ماجراي گوشواره واي
خموشي ات كشته مرا اي يار من
زغصه ات خورده گره بر كار من
يا فاطمه يا فاطمه فاطمه فاطمه جانم(4)

  • پنج شنبه
  • 11
  • اسفند
  • 1390
  • ساعت
  • 07:32
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(وقتی گدای فاطمه بودن برای ماست) * علی اکبر لطیفیان

8443
11

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(وقتی گدای فاطمه بودن برای ماست) وقتی گدای فاطمه بودن برای ماست
احساس میکنیم که دو عالم گدای ماست

با گریه بهر فاطمه آدم عزیز است
این گریه خانه نیست که دولت سرای ماست

اینجا به ما حسین حسین وحی میشود
پیغمبریم و مجلس زهرا حرای ماست

سلمان شدن نتیجه همسایگی اوست
زهرا برای سیر کمال ولای ماست

تنها وسیله ای که نخش هم شفاعت است
چادر نماز مادر ارباب های ماست

باران به خاطر نوه ی فضه میرسد
ما خادمیم و ابر کرم در دعای ماست

فرموده اند داخل آتش نمیشویم
فردا اگر شفاعت زهرا برای ماست

  • دوشنبه
  • 7
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 06:41
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)(بر خیز و تسلای دل پر شررم کن) *مرحوم قاسم ملکی

5231
1

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)(بر خیز و تسلای دل پر شررم کن) بر خیز و تسلای دل پر شررم کن

ای قبله اهل نظر این دم نظرم کن

ای دست خدا دست مرا خصم شکسته

ای ابر کرم رحم به چشمان ترم کن

از سینه بشکسته من خون شده جاری

ای لاله غم رحم به داغ جگرم کن

می گفت به من زینب غمدیده به زاری

از راز نهانیّ خود این دم خبرم کن

مادر ز چه رو دست تو از کار فتاده

برخیز تو یکبار دگر شانه سرم کن

گفتم به (ملک) گفته تو هست چه جانسوز

گفتا مددی می کن و جانسوز ترم کن

  • سه شنبه
  • 8
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 12:48
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(مادر بگو که بی تو چه خاکی به سر کنم) * سید حسن خوشزاد

4629
1

شعر شهات حضرت فاطمه زهرا(س),(مادر بگو که بی تو چه خاکی به سر کنم) مادر بگو که بی تو چه خاکی به سر کنم

ای شمع شب فروز چگونه سحر کنم

گیرم که شب سحر شد روشن شد آفتاب

باید به قتلگاه برادر نظر کنم

مادر نمیر کاش بمیرم به جای تو

بی تو نظر چگونه به روی پدر کنم

این شهر شهر وحشت واین کوچه پر خطر

باید که سینه را به بلایا سپر کنم

دیگر مدینه جای امان نیست مادرا

از شهر غصه ها تو دعاکن سفر کنم

سیلی اگر زدند مرا هم چو مادرم

باید حسین را زقضایا خطر کنم

مارا نیاز نیست به نامرد مردمان

باید زمردمان مدینه حذر کنم

من تاجر تجارت عشق و محبتم

کی با حسین باشم ویک دم ضرر کنم

من حاضرم اسیر شوم درره مرام

فکری برای خاطر نسل بشر کنم

روزی اگر گذار من افتد به کاخ ظلم

آن ک

  • چهارشنبه
  • 9
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 12:15
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

روضه زمینه شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) با صدای سید مجید بنی فاطمه (مگه میشه،فاطمیه،بشه آسمون نگیره) *

15311
27

روضه زمینه شهادت  حضرت فاطمه زهرا(س) با صدای سید مجید بنی فاطمه (مگه میشه،فاطمیه،بشه آسمون نگیره) مگه میشه،فاطمیه،بشه آسمون نگیره
مگه میشه،بگی زهرا،دل مرده جون نگیره
مگه میشه،غربت تو،گریمون ودر نیاره
تقصیر چشمای ما نیست،اسم زهرا گریه داره

آمد کنار بستر زهرا علی نشست

آهی کشید از دل وبر او نگاه کرد
خورشید آسمان ولایت ستاره ریخت
تا یک نظر به هاله اطراف ماه کرد
گفت آن سیاه دل که به تو سد راه کرد
روی تو رانه ،روز علی را سیاه کرد

  • پنج شنبه
  • 10
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 14:17
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

روضه زمینه حضرت زهرا(س)-(ای گل خزانم آتش زدی به جانم) * سید محسن حسینی

27068
112

روضه زمینه حضرت زهرا(س)-(ای گل خزانم آتش زدی به جانم) ای گل خزانم آتش مـزن بـه جانم
ای پرستـوی مـن مــرو ز آشیـانم
ای امید دلها یا فاطمه یا زهرا

بعد تو بـه عالـم مـن دلخــوشی نـدارم
بی تو بـا کـه گـویم غم‌هـای بی‌شمـارم
من کـه در مدینـه غـریب و بی‌نشــانم
یــار قــد کمـانم بشنــو تــو التمـاسم
ای امید دلها یا فاطمه یا زهرا

یار نیمه‌جانم نگاهت به درد من باشد طبیب
با دل شکسته بخوانم شب تا سحر امن‌یجیب
ای صفای خانه شبانه بـار سفر را بسته‌ای
یار قد خمیده شهیده گمانم از من خسته‌ای
بود و هستم مروتو ز دستم مرووای از این جدایی

مانده کنج سینه غم‌های بی‌حسابم
بی‌تـو در مدینـه سـلام بی‌جـوابم
ای امید دلها یا فاطمه یا زهرا

آسمان چشمم شد غرق در ستاره
مـاه در خسـوفم کنم تو را نظاره
ای امید دلها یا فاطمه یا زهرا

کی رود ز یادم غم تـو ای مانده بین کوچه‌ها
کس خبر ندارد ز داغت با من چها کردی چها
کی رود ز یادم که سیلی هست تو را گرفته بود
کی رود ز یادم که زینب دست تو را گرفته بود
بود و هستم مرو تو ز دستم مرو وای از این جدایی

  • شنبه
  • 12
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 05:07
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(هنوز هم به شفایت امید دارم من) *

5083
0

شعر شهادت حضرت زهرا(هنوز هم به شفایت امید دارم من) گرفته بوی غم وغصه خانه ام زهرا

ز کودکان حزینت تو غم گساری کن

ببین که شوهر مظلوم تو علی تنهاست

در این غریبی و غربت مرا تو یاری کن

هنوز هم به شفایت امید دارم من

مکن امید مرا ناامید کاری کن

حدیث غربت من را ز زینبت بشنو

به غربت من مظلوم بیا و زاری کن

ز جای خیز و تو ای همسر وفادارم

به خانه ای که درش سوخت خانه داری کن

حسن جواهری

  • شنبه
  • 12
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 08:22
  • نوشته شده توسط
  • حیدریم
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(ای شفایت آخرین امید من) *

4208

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(ای شفایت آخرین امید من) ای شفایت آخرین امید من
کوکب من ،ماه من ،خورشید من
همسر من تا چه حدی خسته ای
کین چنین چشم از علی هم بسته ای

با فراق خود سیه پوشم مکن
من غریب هستم فراموشم مکن
ای سپر برجان من روز خطر
جنگ بسیارست و حیدر بی سپر
پرشکسته اینچنین پرپر مزن
تازیانه بر دل حیدر مزن
جان زهرا روز من را شب مکن
چادرت را بر سر زینب مکن

  • سه شنبه
  • 15
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 13:02
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(ای کبود نیمه جانم فاطمه جان) *

6349
3

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(ای کبود نیمه جانم فاطمه جان) ای کبود نیمه جانم فاطمه جان
همسر قامت کمانم فاطمه جان
ازغریب شهر یثرب رو می گیری
پیش زینب دست و بر پهلو می گیری

وای وای وای وای
چون کبوتر در قفس افتاده بودی
پیش چشمم از نفس افتاده بودی
تا نبیند دخترت اشک شبم را
خانه داری کن امید زینبم را
فاطمه دیگه خوشی به کام من حرومه
همه می گن کار حیدر تمومه
دل من خسته از این دوره زمونه
قامت خم شده ام باشد نشونه
وای وای وای وای
برتن خسته من روان تو بودی
بردل غمزده ام توان تو بودی
رفتی و من شده ام تنهای تنها
درمیان کوچه ها با با ر غمها
وای وای وای وا ی
بعد توشد زینبت مادر خانه
با حسین وحسنت گیرد بهانه
خیره گردد بر در و دیوار خانه
می کند یاد تو زیر تازیانه
فا

  • سه شنبه
  • 15
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 13:20
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(مادرم یاس بهشته ،روی گلبرگاش نوشته) *

7545
13

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(مادرم یاس بهشته ،روی گلبرگاش نوشته) مادرم یاس بهشته ،روی گلبرگاش نوشته
حرم مخفی مادر ،با صفا تر از بهشته
دل من خدا گرفته ،آخه درد می کشه مادر
می دونم روی لب بابا، همه دم عمن یجیبه

آخه بین همه دنیا ،بابای من غریبه
مادرم یاس بهشته ،روی گلبرگاش نوشته
حرم مخفی مادر ،با صفا تر از بهشته
می دونم روی لب بابا، همه دم عمن یجیبه
آخه بین همه دنیا ،بابای من غریبه
از روزی که مادر ما ،افتاده میون بستر
نیومد کسی عیادت ،می سوزه با چشمای تر
این چیه میون خونه ،افتاده به زیر پاها
داره داد میزنه مادر ،که بدادم برس اسما
هی می گه به اسما مادر،از زمین محسن بردار
من براش گهواره ساختم ،جسمش وتو اونجا بگذار
لالایی براش می خونه ،مادر رنجور وخسته
هی می گه

  • چهارشنبه
  • 16
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 14:49
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(مگر هوای تو ما را کند بیابان گردآ) *

4123
1

شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س),(مگر هوای تو ما را کند بیابان گردآ) مگر هوای تو ما را کند بیابان گرد
مگر حضور تو از خاکمان بر آرد گرد
زمین بدون حضورت بگو-چه-را رویاند
چنان که باید وشاید زمان –که –را پرورد؟

غم تمام زمین ریشه کرده در جانم
بگویمت زکدامین شب از کدامین درد
علاج درد منی تو ولی نمی دانم
کجای حادثه گم کردمت ؟کجا ای مرد
شاعر سعید محمدی

  • چهارشنبه
  • 16
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 15:58
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب

شام غریان حضرت فاطمه(س) *

4928
3

شام غریان حضرت فاطمه(س) آه تابوت مادری می رفت
از در بیت بی دری می رفت
چادری سوخته بر رویش می بود
غرق خونابه معجری می رفت

دم به دم مرتضی زمین می خورد
ناتوان زیر پیکری می رفت
دوشها سرخ می شد از خونی
که ز پهلوی پرپری می رفت
مجتبی روی سینه می کوبید
جای دست ستمگری می رفت
دخترش شعله بر جگر می ریخت
خاکها رابه روی سر می ریخت

  • چهارشنبه
  • 16
  • فروردین
  • 1391
  • ساعت
  • 15:47
  • نوشته شده توسط
  • محمد کاظم زاده
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد