شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( چه کنم درد و بلای تو به جانم ، چه کنم ) * سعید خرازی

3602
5

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( چه کنم درد و بلای تو به جانم ، چه کنم ) چه کنم درد و بلای تو به جانم ، چه کنم
به نگاهِ نگرانت نگرانم ، چه کنم
اهل یثرب ز من و گریه ی من بیزارند
نا گزیرم که در این شهر نمانم ، چه کنم
تا سحر از غم تنهایی تو بیدارم
دو دلم من بروم یا که بمانم ، چه کنم
دو قدم راه نرفته نفسم میگیرد
عمری از من نگذشت است و جوانم ،چه کنم
سعی کردم قد خم را ز تو پنهان سازم
هر چه قد راست کنم ، باز کمانم ، چه کنم
دست تو وا نشد و دست من از کار افتاد
خجلم از تو همین بود توانم ، چه کنم
نیمه شب ميپرد از خواب پي ِ آب حسين
نیستم آب به دستش برسانم ، چه کنم

شاعر : سعید خرازی

  • یکشنبه
  • 25
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 08:06
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 سید محسن حسینی

شعر نوحه حضرت زهرا(س) -( صفای خانه ام، ز خانه می روی ) * سید محسن حسینی

54

شعر نوحه حضرت زهرا(س) -( صفای خانه ام، ز خانه می روی ) صفای خانه ام، ز خانه می روی
پرستوی علی، ز لانه می روی
غم تو کرده آبم ـ سلام بی جوابم ـ مکن خانه خرابم
مرو یا فاطمه مرو یا فاطمه
مرو از دست من، که من افتم ز پا
که بر مشکل گشا، تویی مشکل گشا
تویی داروندارم ـ ببین باغ وبهارم ـ گره خورده به کارم
مرو یا فاطمه مرو یا فاطمه
چرا ای لاله ام، خزان می بینمت
جوان من چرا، کمان می بینمت
توای مظلومه زهراـ تماشاکن تماشاـ که من افتادم ازپا
مرو یا فاطمه مرو یا فاطمه
چرا لب بسته ای، دگر از گفتگو
هلال من دگر، حلالم کن مگو
مبرصبروشکیبم ـ پس ازتوای طبیبم ـ غریبم من غریبم
مرو یا فاطمه مرو یا فاطمه
ز آه سینه ات، مکن خاکسترم
ببین تنهایی ام، مکن تنهاترم
غریب و بی نشانم

  • دوشنبه
  • 26
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 13:42
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زبانحال 26- زمزمه بستر بیماری -( بیمار تو هستم من و هستی تو طبیبم ) * سید محسن حسینی

35

زبانحال 26- زمزمه بستر بیماری -( بیمار تو هستم من و هستی تو طبیبم ) بیمار تو هستم من و هستی تو طبیبم
نام تو بود بر لبم ای یار غریبم
با آنکه سراپا من رنجم و دردم
تا لحظه ی آخر دور تو بگردم
مظلوم علی جان ـ مظلوم علی جان

از روز ازل بسته به گیسوی تو بودم
بین در و دیوار دعاگوی تو بودم
باید که بگردم من دور سر تو
هستی تو امیر و من هم سپر تو
مظلوم علی جان ـ مظلوم علی جان

ای آن که نگاه تو شفا هست برایم
ماندم که چسان دیده ی خود را بگشایم
دانم که تو هستی بالای سر من
اما نشود باز چشمان تر من
مظلوم علی جان ـ مظلوم علی جان

ای شمع ببین سوخته پروانه ات امشب
ای خانه نشین می روم از خانه ات امشب
یک لحظه علی جان تو رو سوی من کن
خاکستر من را امشب تو کفن کن
مظلوم علی جان ـ مظلوم

  • سه شنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 14:27
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 عبدالحسین شفیع پور

متن سینه زنی شهادت حضرت زهرا (س) -(باشه برو، ولی هنوزیه خنده دنبال منه) * عبدالحسین شفیع پور

500

متن سینه زنی شهادت حضرت زهرا (س) -(باشه برو، ولی هنوزیه خنده دنبال منه) داری میری خانم ببین علی دلش پر ازخونه

سهمت شده رفتن برام یه دنیا غصه میمونه

باشه برو، ولی بدون تـنهائیا مال منه

باشه برو، ولی هنوزیه خنده دنبال منه

باشه برو ، بگو با یادگارتو چیکارکنم

باشه برو ، چیکاربااین درودیوارکنم

تنهام ، نذار دلم ازاینجا میگیره

زهرا،نیگاه حسن زغصه میمیره

زهرا، نفس بزن آره تو میتونی

زهرا،فقط بگو که زنده میمونی

زهرا یا فاطمه یا فاطمه زهرا

چقد صدات زدم چراجواب نمیدی ای جونم

پاشو علی اومد نگو که دیگه من نمیمونم

یادت میاد ، گفتی علی هرچی بگی به روچشام

اماچی شد ، هرچی صدات زدم نمیکنی نگام

باشه برو

باشه برو منو میون این غما تنهابذار

بگوعلی،توروخداعزیزمن فقط یبار

  • دوشنبه
  • 4
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 23:03
  • نوشته شده توسط
  • عبدالحسین شفیع پور
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

شعر شهادت حضرت رهرا(س) -( ای آفتاب روشن و پرنور خلقت ) *استاد سید هاشم وفایی

4171

شعر شهادت حضرت رهرا(س) -( ای آفتاب روشن و پرنور خلقت ) ای آفتاب روشن و پرنور خلقت
وی ماسوا را معنی و منظور خلقت
یا فاطمه ای آن که تو ام الکتابی
دنیا تمامی ذرّه و تو آفتابی
ای یازده آئینه در آئینۀ تو
وی منبع نور خدائی سینۀ تو
من معنی و منظور منشور تو هستم
من آخرین آئینۀ نور تو هستم
شد نام تو ذکر لب هر روز و شامم
برتو درود من ، نثار تو سلامم
ای مادر غمگین و هجده سالۀ من
نذر تو باشد تا قیامت نالۀ من
من مهدیم ماتم نشین غربت تو
تنهای تنهایم کنار تربت تو
سیل سرشکم گر دهد امشب امانم
تنها مصیبت خوان این قبر نهانم
بغض نهان من گره شد در گلویم
بگذار تا درد دل خود را بگویم
گریم بیاد آن همه صبر تو مادر
هر شب شدم پروانۀ قبر تو مادر
صحن دل و جانم سیه پوش تو باشد

  • شنبه
  • 16
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 13:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

متن شعر رباعی حضرت زهرا(س)-شهادت-شام غریبان -( گل من چون تو را در گل بپوشم ؟!!! ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

6094
3

متن شعر رباعی حضرت زهرا(س)-شهادت-شام غریبان -( گل من چون تو را در گل بپوشم ؟!!! ) گل من چون تو را در گل بپوشم ؟!!!

ز هجران تو خــــــون دل بنوشم ؟!!!

در ایـــــــام جوانی قسمتم شد ...

که تــــابوت تو را گیرم به دوشم !...

***

دعایی زیر لب دارم شبانه ...

تو آمین گوی ای ماه یگانه !

الهی هیچ مظلومی نبیند ...

عزیزش را به زیر تـــــازیانه !!!

***

بیا با هم نمــــاز شب بخوانیم ...

دعای دل به تاب و تب بخوانیم ...

کتاب قصّه ی غم های خود را ...

نهــان از دیده ی زینب بخوانیم !!!...

***

به خاک افتاده جسم اطهرش بود ...

به روی دامـــــــن فضّه سرش بود ...

میـــــــان آن همه رنج و غم و درد ...

به فکر غصّه هـــای شوهرش بود !

***

غمت برده ز دل تاب و توانم

تو رفتی من چرا

  • شنبه
  • 16
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 13:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

شعر حضرت زهرا(س)-تشییع و تدفین -( مولا ز فراق خونجگر بود ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

10923
18

شعر حضرت زهرا(س)-تشییع و تدفین -( مولا ز فراق خونجگر بود ) مولا ز فراق خونجگر بود
از هر شبِ خود غریب تر بود
تابوتِ حبیبه اش به دوشش
خاموش و بر آسمان خروشش
شب سوخت به اشکِ بی صدایش
تابوت گریست از برایش
میبُرد کتابِ غربتش را
میدید ز دور، تربتش را
میسوخت به یادِ آن شهیده
میرفت به قامتِ خمیده
دنبالِ جنازه با دلی چاک
هر چندقدم فتاد بر خاک
یک دست به سویِ حَیِّ مَنّان
دستِ دگرش به دوشِ سلمان
مقداد بر او نظاره میکرد
تقدیم غمش ستاره میکرد
میریخت سرشک بر عُذارش
میکرد نگه به قبر یارش
کای قبر، امیدِ حیدر است این
پاکیزه گُلِ پیمبر است این
جانانِ من است این تن پاک
آرام به بر بگیرش ای خاک
او صَدْمه یِ بیشمار دیده
او در پسِ در فشار دیده
اکنون که تو گشته ای مزارش
ای ق

  • شنبه
  • 16
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 13:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

شعر حضرت زهرا(س)-تدفین -( ای زمین این روح و ریحان علی است ) *استاد سید هاشم وفایی

3621
3

شعر حضرت زهرا(س)-تدفین -( ای زمین این روح و ریحان علی است ) ای زمین این روح و ریحان علی است
این تمام هستی و جان علی است
ای زمین این گل که در تو شد نهان
راز دار درد پنهان علی است
ای زمین این مه که گردیده خموش
در شب غم ماه تابان علی است
ای زمین این مصحف ایثار و عشق
سورۀ کوثر به قرآن علی است
ای زمین همراه با تو آسمان
شاهد شام غریبان علی است
ای زمین با من تو هرشب گریه کن
قبر زهرا بیت الاحزان علی است
ای زمین این خفته در آغوش تو
با خبر از قلب سوزان علی است
ای زمین خود میزبانی کن از او
کز فراقش غصه مهمان علی است
ای زمین با او مدارا کن که او
در دو دنیا نور چشمان علی است
ای زمین اینجا اگر پر لاله است
حاصلی از چشم گریان علی است
ای زمین زین درد، خاک این مزار
با «

  • شنبه
  • 16
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 13:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

شعر حضرت زهرا(س)-تغسیل و تکفین -( ز غُصه گشته تمام وجود من فریاد ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

2946

شعر حضرت زهرا(س)-تغسیل و تکفین -( ز غُصه گشته تمام وجود من فریاد ) ز غُصه گشته تمام وجود من فریاد
وصیت تو ندایم دهد، مزن فریاد
چگونه آب بریزم بر این بدن که زند
به یاد جسم کبود تو پیرهن فریاد
سزد که سر ببرم شب به دامن صحرا
درون چاه زنم یاد این بدن فریاد
کفن چگونه بپوشم تو را که می ترسم
به زخم پهلویت امشب زند کفن فریاد
به لحظه ای که زدی ناله پشت در سوگند
نکرده حبس به سینه کسی چو من فریاد
هزار سال دگر اشکم ار به خاک افتد
به جای سبزه برآید ز هر چمن فریاد
هزار مرتبه جان دادم آن زمان که زدی
به مرگ محسن مظلوم خویشتن فریاد
چه شد به کوچه که هرجا مغیره را بیند
براید از دل پر غُصّه ی حسن فریاد
منم غریب به حقّ خدا که نتوانم
زنم به یاد غم یار، در وطن فریاد
همیشه یاد تو آر

  • شنبه
  • 16
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 13:26
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمد مهدی روحی

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( بی تو انیس گریه ی من قلب چاه شد ) * محمد مهدی روحی

2319

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( بی تو انیس گریه ی من قلب چاه شد ) بی تو انیس گریه ی من قلب چاه شد
كارم فغان و ناله و اندوه و آه شد
رفتی و رفت با تو پناهی كه داشتم
یا فاطمه بدون تو عشقم تباه شد
بعد از تو ای سپاه علی بین كوچه ها...
حیدر میان شهر بدون سپاه شد
روی سرم تمامی دنیا خراب گشت...
وقتی كه قامت تو هلالی چو ماه شد
(حد می زدند جسم تو را تازیانه ها)...
از آن زمان كه پیروی از من گناه شد
آن شب كه جامه و كفن تو سفید شد...
گویا تمام زندگی من سیاه شد
زهرا دعا نما به تو ملحق شوم دگر
آخر پس از تو شیر خدا بی پناه شد
***

شاعر : محمد مهدی روحی

  • سه شنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 05:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( چگونه عیدبگیرم به فصل ماتم تو ) *استاد سید هاشم وفایی

2242
1

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( چگونه عیدبگیرم به فصل ماتم تو ) چگونه عیدبگیرم به فصل ماتم تو
به صحن سینه بپا گشته خیمة غم تو
چگونه عیدبگیرم اگر چه نوروز است
میان هجمة اندوه و درد وماتم تو
جهان نشسته به سوک وملک گرفته عزا
دراین مصیبت عظما، زداغ اعظم تو
صدای گریة مهدی صلا زند برخلق
نه فاطمیه ،که باشد مه مُحّرم تو
نمک به زخم دل تو نمی زنم هرگز
خداکند که همیشه شویم مرهم تو
کسی که حّرمت داغ تو رانگه دارد
چشد زُلال محّبت ز آب زمزم تو
خدا کند که دلم عاقبت به خیرشود
به بزم سوک وعزایت، به زیر پرچم تو
بلند قامت عصمت، تو سرفرازم کن
که سرفراز شده دین،ز قامت خم تو
دوباره حسّ غریبی بود «وفائی»را
هماره اشک فشاند به عمرمبهم تو

شاعر : استاد سید هاشم وفایی

  • سه شنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 13:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

حضرت زهرا(س)-حمله به بیت ولایت -( یکباره آسمان در، جوش و خروش آمد ) *استاد سید هاشم وفایی

2183

حضرت زهرا(س)-حمله به بیت ولایت -(  یکباره آسمان در، جوش و خروش آمد ) یکباره آسمان در، جوش و خروش آمد
با نالۀ ملائک، بانگ سروش آمد
دشمن هجوم آورد، بر گلشن ولایت
از پشت در صدای زهرا به گوش آمد
در بین آتش و دود ، یک غنچه گشت مفقود
با ناله در برِ گل ، تا گلفروش آمد
وقتی که محسن او، در خون خویش غلطید
با پهلوی شکسته زهرا به هوش آمد
آنجا که دید دشمن، بسته امام او را
با باری از رسالت ، بر روی دوش آمد
در کوچه های غربت، بگرفت دامنش را
خون در رگان عصمت، ناگه به جوش آمد
بازوی او شکسته، شد از غلاف شمشیر
امّا چو موج و توفان، او درخروش آمد
تا که برد به خانه ، تنها امام خود را
از خانه تا به مسجد ، او سخت کوش آمد
جان امام خود را، زهرا نجات بخشید
امّا به بستر بیماری خموش آمد
زین

  • چهارشنبه
  • 6
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 12:56
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 مهدی نظری

شعر بستر شهادت حضرت زهرا(س) -( خمیده تر شده ای بسکه درد بسیار است ) * مهدی نظری

5653
5

شعر بستر شهادت حضرت زهرا(س) -( خمیده تر شده ای بسکه درد بسیار است ) خمیده تر شده ای بسکه درد بسیار است
نرو بمان که امامت غریب و بی یار است
دوباره دور و بر خانه دیدمش امروز
هنوز قنفذ بی شرم فکر آزار است
میان کوچه تو را پیش من کتک می زد
یکی نگفت نزن، فاطمه عزادار است!
ز بسکه پلک پر از گریه ات ورم کرده
مرددم که به خواب است یا نه بیدار است
سه چارمرتبه امروز بر زمین خوردی
عزیز جان علی چشم تو مگر تار است؟
بیا به جان حسینت زیاد گریه نکن
که خوب نیست برای کسی که بیمار است
ز حال رفته حسن در حیاط افتاده
هنوز لکه خونت به روی دیوار است
دلیل لاغری ات را چه زود فهمیدم
بدون شک همه اش کار نیش مسمار است
بهار خانۀ حیدر چرا چنین شده ای
خودت خزانی و پیراهن تو گلزار است
برو که محسن

  • پنج شنبه
  • 7
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 11:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

متن شعر شهادت حضرت زهرا سازگار -(آتش زدن به خانه مولا بهانه بود) *استاد حاج غلامرضا سازگار

6533
5

متن شعر شهادت حضرت زهرا سازگار -(آتش زدن به خانه مولا بهانه بود) آتش زدن به خانه مولا بهانه بود

مقصود خصم کشتن بانوی خانه بود

از آن به باب وحی لگد زد عدو که دید

جان رسول پشت در آستانه بود

با آن همه سفارش پیغمبر خدا

پاداش دوستیّ علی تازیانه بود

آن کس که داد نسبت هذیان به مصطفی

از کینه اش به صورت زهرا نشانه بود

در حیرتم چگونه به زهرا مغیره زد

کز جای تازیانۀ او خون روانه بود

ضرب غلاف تیغ به دستش نشان گذاشت

آن بانویی که عصمت حیّ یگانه بود

حق دارد ار کنندۀ خیبر ز پا فتد

زهرا پس از رسول بر او استوانه بود

آن شب قوی ترین سند غربت علی

تشییع مخفیانه و دفن شبانه بود

ای باغبان بسوز در این باغ سوخته

با طایری که قتلگهش آشیانه بود

«میثم» قسم به فاطمه تا

  • شنبه
  • 9
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 05:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر فاطمیه-حضرت زهرا(س) -( از دل سرد مدینه قلب حیدر داغ شد ) * حاج محمود کریمی

3066
1

شعر فاطمیه-حضرت زهرا(س) -( از دل سرد مدینه قلب حیدر داغ شد ) از دل سرد مدینه قلب حیدر داغ شد
در میان شعله ها آیات حیدر داغ شد
از شرار دشمنی مردم بی چشم و رو
خانه آل پیـــــــمبر داغ شد،در داغ شد
بعد پیغمبر هم اینکه بیت حق آتش گرفت
قصه آل علـــــــی تا روز محشر داغ شد
آتش از پائین در می رفت تا بالا و بــعد
نیمی از در سوخت کم کم میخ بدتر داغ شد
فاطمه در پشت در فریاد میزد یا علــــی
دست حائل کرد پشت در ولی سر داغ شد
از حرارت چادر خیرالنساء آتش گرفت
گوشواره داغ شد، سنجاق معجر داغ شد
درب از جا کنده و افتاد روی فاطمه
میخ در کار خودش را کرد و مادر داغ شد
آتش در شعله زد تا محشر کرب بلا
تا به ضرب دست سنگین روی دختر داغ شد
ریسمان بر گردن حیدر که می انداختند
از تب

  • شنبه
  • 9
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

شعر مدح و مصیبت حضرت زهرا(س) -( ای با عطای تو شـده تکمیل، هل‌أتی ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

2770
2

شعر مدح و مصیبت حضرت زهرا(س) -(  ای با عطای تو شـده تکمیل، هل‌أتی   ) ای با عطای تو شـده تکمیل، هل‌أتی
وی قـامت رسول بـه تعظیم تـو دوتا
ای هل اتی و کوثر و تطهیر وصف تو
وی چون خدای پاک منزه ز هر خطا
وقتی رسول گفت کـه بابا شود فدات
جـا دارد ار شــوند فــداییت انبیــا
هم خانــۀ تــو قبلـۀ روح پیمبـران
هم حجـرۀ تــو کعبــۀ پیغمبر خدا
با نــام تـو نـام اب و ابـن و شوهرت
ذات خــدای عـزوجل کــرده ابتـدا
آدم هنوز آب و گلش هم نبود و بود
نـور مقـدس تــو در آغـوش کبـریا
ای چشم عرش، فرش قدم‌های حضرتت
وی از کرم شده به زمین هم‌نشین ما
چون شد که پا ز عرش نهادی به چشم فرش؟
ما خـاکیان کجـا و شمـا خاندان کجا؟
قرآنـی و رســول خـدا داده بوسه‌ات
زهرایــی و تـو را پــدر و مـادرم فدا

  • شنبه
  • 9
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمد حسین رحیمیان

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( منم که جان به لبم در میان کوچه رسید ) * محمد حسین رحیمیان

2460
1

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -(  منم که جان به لبم در میان کوچه رسید ) منم که جان به لبم در میان کوچه رسید
زخاطرات کبودم زمین به خود لرزید
زبانم آمده بند از جنایت آن روز
سیاه شد همه کوچه هلال غم تابید
«خدا به خیر کند» ذکر مادرم شده بود
رسید آنکه ز قهر خدا نمی ترسید
به جرم اینکه به سینه زدیم سنگ علی (ع)
شدیم در وسط کوچه ی بلا تهدید
نکرد شرم و حیایی ز مادرم زهرا
قباله را ز دو دستش چه ظالمانه کشید
هنوز در دل او کینه های خیبر بود
گل رسول خدا را به ضرب سیلی چید
ز خاطرم نرود بین کوچه ها نامرد
به اشک های من و حال مادرم خندید
چه ارتباط عجیبی است بین این کلمات
کشیده ، چادر خاکی ، غرور ، موی سفید
قسم به حرمت مادر اگر که اذنش بود
نداشت کار ، قلم کردن ِ دو دست پلید
مرا به رو

  • شنبه
  • 9
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 07:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

غزل مرثیه حضرت زهرا(س) -( برخیز وباز پیش نگاهم قدم بزن ) *استاد سید هاشم وفایی

3331
6

غزل مرثیه حضرت زهرا(س) -( برخیز وباز پیش نگاهم قدم بزن ) برخیز وباز پیش نگاهم قدم بزن
غم را زلوح سبز نگاهت قلم بزن
یک یا علی بگو و دوباره بلند شو
دستی بگیر برسر زانو ، قدم بزن
بال وپرت شکسته ولی بهر دلخوشی
بالی به پیش دیدۀ اهل حرم بزن
ای گل بخند تاکه بهاری شود دلم
حال وهوای ابری غم را بهم بزن
بامن مگو که فرصت عمرت تمام شد
پیشم بمان و حرف ز رفتن تو کم بزن
برخیز و باز مثل همیشه گه نماز
بر روی عرش با نفس خود علم بزن
با خطبه های شعله ور خود هنوز هم
آتش به خرمن دل اهل ستم بزن
مادر دل «وفائی» غمدیده تنگ توست
جان علی مدینۀ مارا رقم بزن

شاعر : استاد سید هاشم وفایی

  • یکشنبه
  • 10
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 12:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

واحد-زمزمه-همراه با سبک - مرو ز برم ... * حسین شادمند

4904
15

واحد-زمزمه-همراه با سبک - مرو ز برم ... مرو ز برم – شکسته پرم – ستاره ی زیبای هر سحرم
ببین گل من – شکسته شد از داغ تو کمرم
به زندگیم – ز بعد تو زهرا گمان نبرم
چگونه از خاطرم ببرم ناله های تو را در پس در
به پیش این دیدگان ترم می زنی پرپر جان حیدر
مرو زهرا – مرو زهرا – جون حیدر ۲

علی به فدات – فدای نگات – سیاهی زده حلقه دور چشات
نباشه علی – ببین دمی ترشده گونه هات
ز اشک چشات – الهی که حیدر بمیره برات
بمیرم دستی به سر داری – بر کمر داری دست دیگر
هنوزم بر سینه ات داری – یادگاری از میخ یک در
مرو زهرا – مرو زهرا – جون حیدر ۲

نگار علی – بهار علی – نگر تو به این قلب زار علی
نرو ز برم- نرو تو دگر از کنار علی
بدان که تویی – قرار دل بی قرار

  • یکشنبه
  • 10
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 19:48
  • نوشته شده توسط
  • شاکرحق
ادامه مطلب
 مهدی نظری

شعر بستر شهادت حضرت زهرا(س) -( اشکهایم را فراق محسنم تبخیر کرد ) * مهدی نظری

2642

شعر بستر شهادت حضرت زهرا(س) -(     اشکهایم را فراق محسنم تبخیر کرد ) اشکهایم را فراق محسنم تبخیر کرد
زندگی ام را اسیر پنجه تقدیر کرد
بغض من فریاد شد اما میان سینه ماند
بعد زهرا استخوانی در گلویم گیر کرد
ضربه مسمار در با پهلوی زهرای من
ای خدای مهربانم کار صد شمشیر کرد
کاش این مسمار را بر پهلوی من می زدند
درد پهلو همسرم را از جوانی سیر کرد
من همان شیر خدا هستم ولیکن مو سفید
ای زمانه مرتضی را داغ زهرا پیرکرد
بارها دیدم نفس از سینۀ او پر زدو
موقع برگشتنش تا سینه خیلی دیر کرد
درد پشت درد گریه پشت گریه آخرش
زخم بستر هم به این پرپر شدن تأثیر کرد

شاعر : مهدی نظری

  • دوشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

شعر حضرت زهرا(س)-شهادت و تغسیل -( گفتم از درد نهان یار به من می‌گوید ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

2725
1

شعر حضرت زهرا(س)-شهادت و تغسیل -(  گفتم از درد نهان یار به من می‌گوید ) گفتم از درد نهان یار به من می‌گوید
یا که مخفی به حسین و به حسن می‌گوید
نه حسین و نه حسن راز غمش داد خبر
نه به زینب نه به فضّه نه بمن می‌گوید
نه ز محسن نه ز صورت نه ز سینه نه ز دل
نه ز بازو نه ز پهلو نه ز تن می‌گوید
گوش او ناله ی جانسوز مرا می‌شنود
چشم‌هایش به من از ضعف بدن می‌گوید
هر گه از پیکر آزرده ی او می‌پرسم
عوض او در و دیوار سخن می‌گوید
نقش هر غصه ی او پیش دو چشم تر من
قصّه‌ها از غم و اندوه و محن می‌گوید
آنچه را با حسنین و به من و فضّه نگفت
شب غسل بدنش خون کفن می‌گوید
حق زهرا س همه شد غصب و، زبان «میثم»
لعن بر طایفه ی عهد شکن می‌گوید

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

  • شنبه
  • 16
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 13:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

شعر حضرت زهرا(س)-بعد از شهادت -( الهی چشم دشمن هم نبیند آنچه من دیدم ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

2916
1

شعر حضرت زهرا(س)-بعد از شهادت -( الهی چشم دشمن هم نبیند آنچه من دیدم ) الهی چشم دشمن هم نبیند آنچه من دیدم
که پامال خزان تنها گلم را در چمن دیدم
چراغ آرزوهای مرا کشتند در خانه
سیه تر روز خود از شب در این بیت الحزن دیدم
چگونه زنده مانم منکه تنها یاور خود را
بزیر تازیانه با دو چشم خویشتن دیدم
نگاهم بود بر دست مغیره رو چو گرداندم
گشودم چشم و سیل اشک در چشم حسن دیدم
کنار خانه زهرای مرا کشتند و بعد از آن
به مسجد قاتل او را به اشکم خنده زن دیدم
درون سینه آن مظلومه رازی داشت سر بسته
که من آثار آنرا آشکار از پیرهن دیدم
نمی گویم چه آمد بر سرم آنقدر می گویم
که مرگ خویش را هنگام غسل آن بدن دیدم
الهی جان من با آه من از دل برون آید
که آنشب لالۀ خونین خود را در کفن دیدم
به مظل

  • شنبه
  • 16
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 13:47
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

شعر بستر شهادت حضرت زهرا(س) -( ای همه شب به گوش تو، گریه بی صدای من ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

2969

شعر بستر شهادت حضرت زهرا(س) -( ای همه شب به گوش تو، گریه بی صدای من ) ای همه شب به گوش تو، گریه بی صدای من
مانده به سینه با نفس، ذکر خدا خدای من
اشک تو ریزد از بصر، بغض تو مانده در گلو
کشته مرا سکوت تو، گریه کن از برای من
هر نفسی که می کشم، آه تو خیزد از دلم
گشته علی علی علی زمزمه دعای من
عقده به سینه دارم و منع ز گریه می شوم
حبس شده است در گلو گریۀ های های من
کوه فراق و قدّ خم، موی سفید و عمر کم
عمْر برو که بعد از این مرگ بود دوای من
گریه دگر نمی کند باز ز کار من گره
غیر اجل دگر کسی نیست گره گشای من
ای به فدات هست من گو شکند دو دست من
یک سر موی تو اگر کم شود از تو وای من
من به کفم گرفته جان می دوم از قفای تو
زینب چارساله ات می دود از قفای من
من به تو اشک داده ا

  • شنبه
  • 16
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 15:03
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 حبیب الله چایچیان

شعر حضرت زهرا(س)-حمله به بیت ولایت -( ای جان جهان چه شد که رفتی از هوش ) * حبیب الله چایچیان

4106
1

شعر حضرت زهرا(س)-حمله به بیت ولایت -( ای جان جهان چه شد که رفتی از هوش  ) ای جان جهان چه شد که رفتی از هوش
بر داغ دلت چرا نهادی سرپوش
زهرا تو نجات بخش ابراهیمی
با آتش در چرا نگفتی خاموش

شاعر : حبیب الله چابچیان

  • شنبه
  • 16
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 15:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

شعر بستر شهادت حضرت زهرا(س) -( اگر چه خصم، درِ خانه ریخت بر سر من ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

2527
2

شعر بستر شهادت حضرت زهرا(س) -( اگر چه خصم، درِ خانه ریخت بر سر من  ) اگر چه خصم، درِ خانه ریخت بر سر من
رواست گریـه کنیـد از بـرای شوهر من
مدینه گریۀ مـن سخـت خسته‌ات کرده
حلال کـن کــه بــوَد روزهای آخر من
خدا گــواست مــرا می‌زدند و می‌لرزید
چو گوشواره که لرزد به گوش، دختر من
ز تازیانــه بــوَد سخـت‌تر نگـاه علی
کــه ایستــاده غریبــانه در برابـر مـن
علی! که گفته غریبی؟ به این گروه بگو
که هست فاطمه تنها، تمام لشکر مـن
برای یاری من خویش را مده زحـمت
که پشت در شده ششماهۀ تو یاور من
پنـاه مـن شــده دیوار و، در شده سنگر
شکست پهلو و آتـش گـرفت سنگـر من
خدیجه نیست که از من کند پرستاری
از این به بعد دگر زینب است مادر من
دگــر زنــان مدینــه عیــادتم نکنند
مگــر کــه

  • شنبه
  • 16
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 15:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

شعر حضرت زهرا(س)-بستر شهادت -( بیمار من که دیده گهربار می کنی ) *استاد سید هاشم وفایی

2663

شعر حضرت زهرا(س)-بستر شهادت -(  بیمار من که دیده گهربار می کنی ) بیمار من که دیده گهربار می کنی
اشکی نثار گلشن ایثار می کنی
از یک خزان زود رسی گلشن مرا
با این نسیم درد خبردار می کنی
می خوانی از نگاه علی راز سینه را
هرگه نظر به دفتر اسرار می کنی
دارم به دوش بار گرانی ولی مرا
با یک نگاه گرم سبکبار می کنی
سرتا به پای دردی و لبخند می زنی
بر من تو مهر خویشتن اظهار می کنی
ای همدم و امید و مسیحادم علی
بیماری و طبابت بیمار می کنی
گل کس ندیده ،تکیه به دیوار غم دهد
ای گل چرا تو تکیه به دیوار می کنی
ای چلچراغ زندگیم گر شوی خموش
روز مرا ز غصه شب تار می کنی
زین شرح سینه سوز«وفائی» دگر مگو
دل را به داغ و درد گرفتار می کنی

شاعر : استاد سید هاشم وفایی

  • شنبه
  • 16
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 16:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

شعر حضرت زهرا(س)-بعد از شهادت -( قرار جان که مرا بی قرار خود کردی ) *استاد سید هاشم وفایی

2870

شعر حضرت زهرا(س)-بعد از شهادت -(  قرار جان که مرا بی قرار خود کردی ) قرار جان که مرا بی قرار خود کردی
نشانده ای به غم وسوگوار خود کردی
گل همیشه بهارم به فصل ماتم و غم
مرا ز گریه چو ابر بهار خود کردی
به لحظه لحظۀ هجران تو قسم که مرا
چو چشم پنجره چشم انتظار خود کردی
به زیر خاک مکان کردی ومرا از غم
ز پا فکندی و شمع مزار خود کردی
همیشه صحبت ایثار توست روی لبم
تمام عمر مرا شرمسار خود کردی
هنوز از جگرم بوی داغ می آید
چو لاله تا که مرا داغدار خود کردی
تو باغبان امیدی و بیت الحزان را
ز اشک حسرت و غم لاله زار خود کردی
فرشتگان خدا شاهدند اشکت را
چراغ روشن شب های تار خود کردی
در آتش غم ما سینۀ «وفائی» سوخت
ببین چه با دل ما از شرار خود کردی

شاعر : استاد سید هاشم وفایی

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 05:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

شعر حضرت زهرا(س)-بستر شهادت -( امید جان خسته ام، از بر من سفر مکن ) *استاد سید هاشم وفایی

2679

شعر حضرت زهرا(س)-بستر شهادت -( امید جان خسته ام، از بر من سفر مکن ) امید جان خسته ام، از بر من سفر مکن
بمان به پیش من مرو، مرا تو خونجگر مکن
بی تو غریب و بی کسم ، مرو مرو هم نفسم
آتش سینۀ مرا ، بیا و شعله ور مکن
میان سوز و ساز خود، به چشم نیمه باز خود
بیاد محسنت دگر ، نظر به سوی در مکن
ز دل که آه می کشی، مرا ز غصه می کُشی
نثار قلب و جان من، زآه خود شرر مکن
روح من و روان من، سوخت چو شمع جان من
برای غُربت علی گریه تو از جگر مکن
صبر من و قرار من، دلبر و غمگسار من
به سوگ و هجر روی خود، مرا تو نوحه گر مکن
بین حصار درد و غم، ز سنگ هجران و الم
توای شکسته بال من، مرا شکسته پر مکن
تو گفته ای که یا علی ، مرا کفن نما ولی
نگفته ای که بر رُخ کبود من نظر مکن
غم دلت نهفته ای

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 05:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

دانلود سبک نوحه شب و روز شهادت حضرت زهرا (س) -( خداحافظ ای مهربانم ، مرو ای یار قد کمانم ) * قاسم نعمتی

5134
5

دانلود سبک نوحه شب و روز شهادت حضرت زهرا (س) -( خداحافظ ای مهربانم ، مرو ای یار قد کمانم ) (به سبك سبک منم آواره بین کوفه)
خداحافظ ای مهربانم ، مرو ای یار قد کمانم
تماشا کن اشک روانم ، یازهرا
ببین زهرا در اضطرابم ، بدون تو خانه خرابم
مده با داغ خود عذابم ، یازهرا
الوداع ، بگو رو به قبله چرا خوابیدی
همه زندگیِ مرا پاشیدی ، ز من دل بریدی؟
خدا نگهدار ، ای همسر علی
ببین چه خاکی ، شد بر سر علی
نظر نما بر ، چشم تر علی
فاطمه جانم ، زهرا مرو مرو
******
زنم دست غم روی دستم ، ز روی تو شرمنده هستم
ببین دیگر از پا نشستم ، عزیزم
فدای آه بی صدایت چرا می لرزد دست و پایت
مپوشان از من ناله هایت ، عزیزم
یا زهرا ، نگفتی چه شد بین دیوار و در
فقط پیکرت می شود لاغرتر ، زدی بسکه پرپر
دلم گرفته ، حرفی نمی

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 07:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمد حسین رحیمیان

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( ای تمامی اقتدار علی ) * محمد حسین رحیمیان

3113

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( ای تمامی اقتدار علی  ) ای تمامی اقتدار علی
رفتی و مانده ام تک و تنها
این تن پر جراحتت امشب
بانی شرم من شده زهرا
**
زیر این نور ماه می بینم
بدنی غرق خون و لاغر را
دستهایم به لرزه افتاده
غسل تو پیر کرده حیدر را
**
وای زهرا نمانده چیزی تا
من کنم دست و پای خود را گم
به سر موی تو چه آورده؟
آتش کینه های این مردم
**
پهلوان دلاور خیبر
آخر از شرم تو ز پا افتاد
کاش تو پشت در نمی رفتی
میخ در کار دست حیدر داد
**
کاش می مردم و نمی دیدم
پیش چشمان من زمین خوردی
وسط شعله با پسر دادن
آبروی سقیفه را بردی
**
ای یگانه حبیبه حیدر
رفتی و من بدون مأنوسم
روی نیلی تو شبیه حسن
می شود تا همیشه کابوسم
**
دارم از غصه تو می میرم
کاش می شد که می

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 12:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد