شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

⬇️ بند ۱

دل آســمـون گــرفـتـه بـازم
نـمـیتـونـم بـبیـنـم بـی تـابی
چی گذشت توکوچه ها ای زهرا
دست به پهلو میگیری میخوابی

ابر بارونی تو این چشماته
علـی قد آسـمون غـم داره
تو نفس میکشی اما با درد
غم مـن میخ درو مـسماره

زهرا بـدون تو دلـم میگـیره
بعد تو فاطمه علی مـیـمیره
ای کاش به جای تو سیلی میخوردم
حیدر میون غصه ها اسیره

زهرا گل یاس حیدر

⬇️ بند ۲

تـو خـودت حـال مـنو مـیـبیـنی
دیگه محسنم علی رف از دست
لحـظه ای که روی من در افــتاد
دل مـن شبیه بغـض تو شکسـت

فاطمه نزن تـو حرف رفـتنو
گفته بودی پیش من میمونی
ولی حالـا مـیـبیـنم بــی تـابی
غــزل خـدافـظـی مـیخـونـی

زهـرا صـورت مــاه تــو کبــوده
پیشم بمون نرو که خیلی زوده
تو ایـن دنیــا بـرای مـن عزیـزتر
جــز تـو کـسی بـرای مـن نبـوده

زهرا گل یاس حیدر

⬇️ بند ۳

هر نفس از غم تو میسوزم
لحظه ی تلخ جدایی رسید
خیلی سخته تورو از دس دادن
نمیدونی که علی چی کشید

حالا من موندمو با این غصه
هم دم مـن شده ایـن تـنـهایی
هـنوزم حـس میکنم ای زهرا
تــو کـنـار مــنی و ایـنجـایـی

زهرا هوای گریه داره این دل
بی تو سیاهه روزگاره این دل
مردم وقتی تورو به خاک سپردم
رفتی تو ماه شام تاره این دل

زهرا گل یاس حیدر

• یکشنبه
• 12
• شهریور
• 1402
• ساعت
• 17:11
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

⬇️ بند ۱

چرا بی تابی عزیزم
چی شده یار جوونم
بگو تا لحظه ای آروم
بگیره این دل خونم

ای وای غمی که واسه علی کم نیست
ای وای بارون غصه ها میباره
ای وای از همون لحظه ای که زهرا
دیدم روی سینت جای مسماره

ای گل من پاشو باز قدم بزن جلوی چشمام
ای گل من دستای گرمتو باز بزار تو دستام
ای گل من جز همین بودن تو چیزی نمیخوام

ای وای فاطمه فاطمه جان فاطمه جانم

⬇️ بند ۲

تو شبیه یک پرستو
پر زدی ای گل پرپر
گوشه ای حسن نشسته
زیر لب میخونه مادر

ای وای منو از پا غم تو انداخت
ای وای میباره اشک چشای من
ای وای خداحافظ گل پژ مرده
با غم میگذره روزو شبای من

ای گل من دیگه آرامشی بعد تو ندارم
ای گل من شد نگاه آخر تو یادگارم
ای گل من کاش همیشه تومیموندی در کنارم

ای وای فاطمه فاطمه جان فاطمه جانم

⬇️ بند۳

بالای سر مزارت
غریبو تنها نشستم
باورت نمیشه خیلی
که ازاین زمونه خستم

ای وای میمیرم از این همه غصه
ای وای سخته این دوری برای من
ای وای کاش منم مثل تو میمردم
بازم ریخته بهم حال و هوای من

ای گل من لحظه های بی کسی فرا رسیده
ای گل من قد آسمون علی عذاب کشیده
ای گل من طعم تلخ این دوریو چشیده

ای وای فاطمه فاطمه جان فاطمه جانم

• یکشنبه
• 12
• شهریور
• 1402
• ساعت
• 23:28
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

⬇️ بند ۱

بگو چی اومده سرت ای گل یاس حیدر
فدای چشمای ترت ای گل یاس حیدر

تو بستری و میبینم
به سختی در میاد صدات
حالت خرابه فاطمه
شده شمرده نفسات

سیلی خوردی تو کوچه ها غریبونه
توی چشمات انگاری دریای خونه
پاشو این غم داره منو میسوزونه

زهرا ای گل حیدر

⬇️ بند ۲

میگیری دست به دیوار ای گل یاس حیدر
امون از ضرب مسمار ای گل یاس حیدر

نگاهی کن به حال من
ببین چقدر پریشونم
والله یک لحظه ازت
جدا بشم نمیتونم

از جا پاشو تا کمی آروم بگیرم
از پیش من اگه بری تو میمیرم
در بین این غصه و غمها اسیرم

زهرا ای گل حیدر

⬇️ بند ۳

شکسته شد پهلوی تو ای گل یاس حیدر
کبوده این بازوی تو ای گل یاس حیدر

چه لحظه ی غمگینی بود
تورو به خاک سپردم
خدا میدونه بعد تو
چه غصه ها که خوردم

ای کاش بودی فاطمه جان کنار من
بی تو مثل خزونم ای بهار من
همراه من شده عذاب نگار من

زهرا ای گل حیدر

• دوشنبه
• 13
• شهریور
• 1402
• ساعت
• 02:15
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

⬇️ بند ۱

عجب روزای تلخی داره میاد و میره
چی شده همسر من دست به دیوار میگیره

خدا کنه که زهرام نمیره و بمونه
یه چیزایی آهسته به زیر لب میخونه

ای وای شدی پژمرده
از درد نفست میره
وقتی میگی از رفتن
قلب علی میگیره

ای وای فاطمه جانم

⬇️ بند ۲

بارون درد و غصه رو سر من میباره
دلم تو این هیاهو هوای گریه داره

سیلی به صورتت زد کبوده روی ماهت
چی سرتو اوورده مگه چی بود گناهت

دیگه شدی بی طاقت
خیلی میلرزه دستات
حیدر برات بمیره
ای وای تارشده چشمات

ای وای فاطمه جانم

⬇️ بند ۳

به زیر دستو پاشون شاخه ای رو شکوندن
وجود حیدرو با آتیش غم سوزوندن

محسنمو گرفتن چقد حقیر و پستن
با بی حیایی در خونمونو شکستن

این دل بی تو ویرونه
همراه علی بودی
تلخه غم این دوریت
تو ماه علی بودی

ای وای فاطمه جانم

• دوشنبه
• 13
• شهریور
• 1402
• ساعت
• 02:17
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

⬇️ بند ۱

کتک خورده مادری غریبونه تو کوچه ها
حالا قد یه آسمون غمه توی دل مرتضی

کبوده روی ماه تو بگو چی اومده سرت
کنار بستر تو با گریه نشسته همسرت

وای / خونه بی تو دلگیره
وای / بی تو علی میمیره
وای / چی شده همسرعلی از این زمونه سیره

فاطمه جان فاطمه جان

⬇️ بند ۲

نمیدونی چقد بده که تورو بیمار میبینم
رو سینه تو فاطمه من رد مسمار میبینم

من ازتو خواهش میکنم که حرف رفتنو نزن
تحملش سخته برام که تو نباشی پیش من

وای / تنگ میشه این دلم برات
وای / جاری شده اشک چشات
وای / الهی که بپیچه توی این خونه بازم صدات

فاطمه جان فاطمه جان

⬇️ بند ۳

با آه و ناله تورو من به خاک سپرم شبونه
لحظه تلخ جدایی قلب منو میسوزونه

زمونه چه لحظه رو برای من رقم زده
رفتن تو فاطمه جان زندگیمو بهم زده

وای / میباره اشک چشمام
وای / بی تو سیاهه دنیام
وای / با درد و غصه میگذره امروز و فردام

فاطمه جان فاطمه جان

• دوشنبه
• 13
• شهریور
• 1402
• ساعت
• 02:20
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

⬇️ بند ۱

همه هستی حیدر بیا چشماتو وا کن
میگه زینب بابایی برای مادرمون دعا کن

داره منو میسوزونه غمو درد تو زهرا
بدون تو نمیخوام یه لحظه باشم تو دنیا

کبوده روی ماه تو
مگه چی بوده گناه تو
خودت میدونی زهرا بی تو میمیرم

وجود علی پر از درده
غمی توی دل این مرده
به دام این مشکل ها ببین اسیرم

زهرای من زهرای من

⬇️ بند ۲

زدنت توی کوچه پهلوی تو شکسته
کنار تو علی با یه دنیا غصه نشسته

خیلی حالت خرابه میگیری دست به دیوار
شده کابوس حیدر غلاف شمشیرو مسمار

چشاتو نبند یار من
پناه و دلدار من
اشک چشام بی وقفه داره میباره

نباشی کنارم خانوم
دیگه نمیشه دلم آروم
آخه مگه حیدر جز تو کیو داره

زهرای من زهرای من

• دوشنبه
• 13
• شهریور
• 1402
• ساعت
• 02:27
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

⬇️ بند ۱

با نگرانی من کنار تو نشستم
فاطمه جان چی بگم از دل شکستم

این دل بی طاقتم آروم نمیگیره
تو اگه از اینجا بری علی میمیره

خرابه حالم / از کنارم نرو
جزتو کسی رو/ من ندارم نرو

جای غلافه / روی بازوی تو
درد زیادی / داره پهلوی تو

فاطمه جانم فاطمه

⬇️ بند ۲

از تو چشای تو یه چبزایی میخونم
واسه ی تو بمیرم ای یار جوونم

غم تودلم جوونه زد پاشو عزیزم
کنار بستر تودارم اشک میریزم

گریه نکن تو/ پیش چشمای من
بی تو پر از/ غم میشه فردای من

ای گل یاسم / شدی برگ خرون
چشمای حیدر / شده دریای خون

فاطمه جانم فاطمه

⬇️ بند ۳

دستای سردت منو آتیش زده ای وای
همسر من حال تو خیلی بده ای وای

تو سیلی خوردی توی کوچه غریبونه
آه که چقدر دلم پره از این زمونه

درد جدایی / شده کابوس من
فاطمه حرف / رفتنت رو نزن

زندگی بی تو / بخدا مشکله
غصه تو هر/ دقیقه تو دله

فاطمه جانم فاطمه

• دوشنبه
• 13
• شهریور
• 1402
• ساعت
• 02:28
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

⬇️ بند ۱

درد دل مولا عالمو زمینگیر کرد
سیلی خوردن تو دیگه حیدرو پیر کرد

تکیه گاه من باش از پیشم نرو خانوم
تاتو هستی اینجا این دلم میشه آروم

پهلوت شکسته / بمیرم واست ای وای
حالت خرابه / نداری طاقت ای وای
حرف میزنی تو / ولی بازحمت ای وای

فاطمه جانم نرو ازین خونه

⬇️ بند ۲

صورتت کبوده کاش میمردم از این غم
تو جلوی چشمام داری آب میشی کم کم

وقتی میری از حال میشه خون دل حیدر
بس که بی قراری داری میزنی پر پر

پهلوت شکسته / بمیرم واست ای وای
حالت خرابه / نداری طاقت ای وای
حرف میزنی تو / ولی با زحمت ای وای

فاطمه جانم نرو از این خونه

⬇️ بند ۳

تنهام نزاری من که عاشقت هستم
آه از این همه درد دیگه فاطمه خستم

گریم میگیره حالتو که میبینم
درد عجیبی باز نشسته تو سینم

پهلوت شکسته / بمیرم واست ای وای
حالت خرابه / نداری طاقت ای وای
حرف میزنی تو / ولی با زحمت ای وای

فاطمه جانم نرو از این خونه

• دوشنبه
• 13
• شهریور
• 1402
• ساعت
• 02:29
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

⬇️ بند ۱

بلند شو دوباره گل یاس حیدر
بی تو این دلم مثل خزونه
چقدر گریه کردم برای تو زهرا
دیگه خستم از این زمونه

بی تو شب سیاهم
تو صبح سپیدم
اگر چه هنوزم
نمرده امیدم
انگار که من به
ته خط رسیدم

فاطمه جان تموم هستی علی

⬇️ بند ۲

نگیر روتو از من ببین اشک چشمام
خانومم که بی وقفه میباره
تو میری از اینجا علی میشه تنها
اینم از بدیه روزگاره

نگیر دست به دیوار
که ازغم میمیرم
همین درد پهلوت
منو کرده پیرم
بزار دست سرد
تورو باز بگیرم

فاطمه جان تموم هستی علی

⬇️ بند ۳

تورو من بادستام به خاک میسپارم
عجب لحظه تلخی رقم خورد
کجایی ببینی که با رفتن تو
همه زندگیمون به هم خورد

چقد سوتو کوره
بدون تو خونه
نشد هستی من
کنارم بمونه
پره این دل من
خدا از زمونه

فاطمه جان تموم هستی علی

• دوشنبه
• 13
• شهریور
• 1402
• ساعت
• 02:30
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

⬇️بند ۱

پاشو کمی قدم بزن جلوی چشمام
اگه تو از پیشم بری سیاهه دنیام

حرفی بزن تا یه کمی آروم بگیرم
چیزی نگو از رفتنت بی تومیمیرم

افتادی تو بستر / زندگی حیدر
نرو بمون کنار من

بی تو خزونه دل / چه پریشونه دل
صدام بزن نگار من

وای زهرا گل حیدر

⬇️بند ۲

فدای چشمای ترت فاطمه جانم
شکسته شدبالو پرت فاطمه جانم

از پیش من نرو بمون که خیلی زوده
برات بمیرم صورتت چرا کبوده

ضعیفی و بی جون / دلی که شده خون
نبند چشاتو جون من

آروم نمیگیرم / براتو بمیرم
یه بار دیگه صدام بزن

وای زهرا گل حیدر

⬇️بند ۳

تو کوچه ها زدن تورو افتادی زهرا
صدای ناله ی تو رفت تا آسمونا

با گریه هات طاقت این دلم رو بردی
به خاطر من غریبونه سیلی خوردی

سرتو چی اومد/تورو بالگد زد
کشته منو این میخ در

میری تو از اینجا / علی میشه تنها
صدات زدم با چشم تر

وای زهرا گل حیدر

• دوشنبه
• 13
• شهریور
• 1402
• ساعت
• 02:32
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

ببار بارون/ کنار من نیست مادرم
ببار بارون / شکسته شد بالو پرم
چقدر سخته / غم توی خونه حاکمه
ببار بارون / شبیه چشمای ترم

بگو چی اومده سر مادرمون تو کوچه ها
لعنت به اون کسی که زد توصورت مادر ما
آروم نمیگیره دلم از غم و دردش ای خدا

هیچ کسی درد این دلم
رو نمیدونه مادرم
کاشکی میشد دوباره تو
دست بکشی روی سرم

خدانگهدار خدانگهدار

⬇️ بند ۲

بدون تو / زندگی خیلی مشکله
نه حرف من / باور کن این حرف دله
نبودنت / دنیامونو ریخته بهم
دلای ما / به سمت غصه مایله

یادم میادکه توهمش دست میگرفتی به دیوار
بهت میگفتم نرو از اینجا مارو تنها نزار
اشک چشام جاری شده با یاد تو بی اختیار

هیچ کسی درد این دلم
رو نمیدونه مادرم
کاشکی میشد دوباره تو
دست بکشی روی سرم

خدانگهدار خدانگهدار

⬇️ بند ۳

غم دوریت / داره منو میده عذاب
حال دلم / بعد تو شد خیلی خراب
روزو شبم/ داره با غصه طی میشه
نمیدونم / که چرا دارم اضطراب

حالا کسی نیست که دیگه موهامو شونه بزنه
غمی به وسعت همین دنیا تو سینه ی منه
یه غصه بی سرو ته توی چشای حسنه

هیچ کسی درد این دلم
رو نمیدونه مادرم
کاشکی میشد دوباره تو
دست بکشی روی سرم

خدانگهدار خدانگهدار

• دوشنبه
• 13
• شهریور
• 1402
• ساعت
• 02:33
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

⬇️ بند ۱

مادر بشم فدات که نیمه جونی
مادر بگو که پیش ما میمونی
مادر چرا انقدر پریشونی

وای

الهی واست بمیرم
که توی کوچه ها بهت سیلی زدن
نفس های آخرته
خوردی زمین تو جلو چشمای حسن

ای شاخه گل پر پر
افتادی توی بستر
بیچاره شده حیدر

زهرا گل یاس حیدر

⬇️ بند۲

مادر پاشو دیگه دوای دردم
مادر الهی که دورت بگردم
مادر برا تو خیلی دعا کردم

وای

داری چقدر درد میکشی
یه لحظه آروم نمیشه پهلوی تو
اشک چشام جاری شده
آخه جای غلافه رو بازوی تو

ای شاخه گل پر پر
افتادی توی بستر
بیچاره شده حیدر

زهرا گل یاس حیدر

⬇️ بند ۳

مادر تویی ماه شبای تارم
مادر سر روی شونه هات میزارم
مادر طاقت این غمو ندارم

وای

دلم رو آتیش میزنه
اینکه داری میری از اینجا مادرم
یه رحمی کن به حال من
خیلی صدات زدم با چشمای ترم

ای شاخه گل پر پر
افتادی توی بستر
بیچاره شده حیدر

زهرا گل یاس حیدر

• دوشنبه
• 13
• شهریور
• 1402
• ساعت
• 02:46
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

✏️ بند ۱

نوای رو لبهام
باعشق تو میگذره روزا و شبهام

همه ی امیدم
اگه تو بخوای جونمو واست میدم ۲

همیشه میخونم
این سینه زنی رو من به تو مدیونم

پشت و پناه من
توی آسمون دل هستی ماه من ۲

مادر
چقدر خوبه از اینکه من تو رو دارم

مادر
به والله قسم خیلی دوستدارم

(مادر همه عشق منی مادر)

✏️ بند ۲

نغمه ی آوازم
همیشه بودی سر منشا پروازم

ای یارو ای یاور
پای تو میمونم تا لحظه ی آخر

معنی یا زهرا
ینی تو هستی صاحب کل دلها

تو جان جانانی
عشق بچه هیئتی های ایرانی

مادر
نمیزاری تو دلها باشه درد و غم

مادر
همه رو میخری با خوبی در هم

(مادر همه عشق می مادر)

✏️ بند ۳

من به تو دلبستم
همه جا میگم که مجنون تو هستم

همه ی دنیامی
امید دیروز و امروز و فردامی

دل بی تو تاریکه
جز مجلس تو نرفتم هر جایکه

تو میدونی مادر
روزی با پیرن مشکیت میمیرم آخر

مادر
هوامو داری تو روزای سختی

مادر
منی که باتوهستم میشه گف که اوج خوشبختی

(مادر همه عشق منی مادر)

• دوشنبه
• 13
• شهریور
• 1402
• ساعت
• 14:57
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

? بند ۱

غروبی دلگیر ' یک شبی پر غم
بارون میباره روی تابوت تو نم نم

زندگی من بی تو سیاهه
دل علی پر از غم و گریه و آهه

دلم شکست جایی که تو گفتی که دارم میرم
از این همه حادثه و ظلمت دنیا سیرم

خیلی عذاب کشیدی تو درد زیادی داشتی
وقتی که راه میرفتی و دست به دیوار میزاشتی

(لعن علی قاتلت فاطمه الزهرا)

? بند ۲

دیدم کبوده صورت زیبات
از ضرب سیلی دیگه تار میبینه چشمات

پهلوت شکسته جونی نداری
ازدرد چشاتو گاهی روی هم میزاری

میون در گذاشتنت چی اومده به سر تو
آروم نمیشی لحظه ای فدای چشم تر تو

نشسته ای سر نماز و با عذاب میخونی
باهرنفس وجودمو بدجوری میسوزونی

(لعن علی قاتلت فاطمه الزهرا)

? بند ۳

دیگه تموم شد رفتی از اینجا
موندم با خاطراتتو فاطمه تنها

بالای قبرت غریب نشستم
بغض گلومو آخرش پیشت شکستم

ثانیه و دقیقه و بی تو با گریه میره
حسین من داره همش بهونتو میگیره

کاشکی که تو کنار ما بودی همیشه خانوم
دل همه ی ما میشد با بودن تو آروم

(لعن علی قاتلت فاطمه الزهرا(س)

• دوشنبه
• 13
• شهریور
• 1402
• ساعت
• 14:58
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

? بند ۱

منو نگاه کن جون حیدر نرو از خونه
درد دل خون منو هیچکی نمیدونه
منو زمینگیر میکنه رفتن تو زهرا
خدایا هستی علی ضعیف و بی جونه

صدای تو'
به سختی درمیاد چشات بستس
فدات بشم بالو پرت خستس
داری یواش یواش میری از دس

(زهرای من زهرای من زهرا)

? بند ۲

چشای من از غم تو بی وقفه میباره
حالو روزت خیلی بده چشمای تو تاره
تو بستری و میبینم گاهی میری ازحال
اگه بری دیگه علی بی کس و بی یاره

بگو به من'
چرا داری بهونه میگیری
جون علی نگی یه وقت میری
سنی نداری تو ولی پیری

(زهرای من زهرای من زهرا)

?بند ۳

تو کوچه چی گذشت به تو شاخه گل حیدر
میدیدمت چجوری زهرا میشدی پر پر
ای وای ازاون وقتی که تومیون در موندی
این غم تو منو یه روزی میکشه آخر

نمیدونم '
گناه تو آخه مگه چی بوده
میبینمت که صورتت کبوده
نگو میری که زهرا خیلی زوده

(زهرای من زهرای من زهرا(س)

• دوشنبه
• 13
• شهریور
• 1402
• ساعت
• 14:59
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

? بند ۱

ای یار علی دلدار علی
خیلی بده حال زار علی ۲

آروم نمیشه این درد سرت
دیدم که شکسته بالو پرت ۲

نگاهتو ازم نگیر داری میبینی حالمو
میری و حیرون میکنی زهرا تموم عالمو

با دیدنت دلم شکست ای یار باوفای من
قد یه دریا شده خون ازگریه این چشای من

(نرو بمون زهرای من)

? بند ۲

جونم رسیده دیگه به لبم
باغصه گذشت هر روز و شبم ۲

جای میخ و من دیدم رو تنت
نامردا توی کوچه زدنت ۲

غنچه باغ زندگیم شکسته زیر دستو پا
الهی دستش بشکنه تو صورتت زد بی هوا

الهی واست بمیرم که انقده نیمه جونی
بهم بگو که واسه همیشه پیشم میمونی

(نرو بمون زهرای من )

? بند ۳

عمریه رفیقم با غم و درد
بی تو مگه میشه زندگی کرد ۲

جای خوشی رو غصه میگیره
ای کاش که علی با تو بمیره ۲

من از تو خواهش میکنم از رفتنت حرفی نزن
ببین که غصه میخورن خسین و زینب و حسن

انقده پهلوتو نگیر عزیز من دق میکنم
کنار بسترت آروم فاطمه هق هق میکنم

(نرو بمون زهرای من)

• دوشنبه
• 13
• شهریور
• 1402
• ساعت
• 15:00
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

?بند ١

حالم خرابه زهرا پاشو عزیز جونم
بازم صداکن حیدر آروم شه قلب خونم

دلم نمیخواست زهرا ببینمت اینجوری
نگو که دارم میرم سخته برام این دوری

دستامو بگیر بگو که پیش حیدر میمونی
واست بمیرم که انقد بی قرارو بی جونی
من یک لحظه بی توباشم میمیرم میدونی

(جانم زهرا نرو خانوم خونم)

?بند ۲

چرا ازم پنهونه صورت زیبای تو
ردکبودی دیدم زهرا رو دستای تو

نم نم بارون داره میباره از این چشمام
سیاهی و غم میشه بی تو تموم دنیام

دارم میبینم که خیلی درد داری امشب عزیزم
من پیش تو نشستم هی کنارت اشک میریزم
از این خونه نرو که از غم و درد لبریزم

(جانم زهرا نرو خانوم خونم)

?بند ۳

چی میگذره از امشب به حالو روز حیدر
بچه ها تو خونه نیست دیگه وجود مادر

دیگه فضای خونه خیلی بد و سنگینه
دل حسین و زینب با حسنم غمگینه

جای دستات هنوزم مونده روی این دیوار
دیدم روی تن تو جای میخ و جای مسمار
پیشم نیستی شدم ازروزگار غمگین و بیزار

(جانم زهرا نرو خانوم خونم)

• دوشنبه
• 13
• شهریور
• 1402
• ساعت
• 15:01
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

بند ۱

لای در شدی گرفتار
امون از ضربه مسمار
پر زدی از آشیونه
همسرم خدانگهدار

بعد تو شد حیدر تو از غصه داغون
نگاه کن از چشم ترم میباره بارون۲

نرو عزیزم که خیلی زوده
صورت ماهت چقد کبوده

(نروی ای زهرا ۴)

بند ۲

به ته قصه رسیدم
غمو درد به دوش کشیدم
بعد تو زهرا یه لحظه
رنگ لبخند و ندیدم

نمیره از خاطر من لحظه های آخر
میزدنت حسن میگفت بلندشو مادر

به خاک سپردم تورو شبونه
خونه قلبم مثل خزونه

(نرو ای زهرا ۴)

بند ۳**

گلی نیلوفری من
از چه رو شدی تو پرپر
رفتی نگفتی تنها
میمونم میون این شهر

پاشو ببین که زینبت غرق آه و درده
همش میگه که مادرم کی بر میگرده

چشاتو واکن منو نگام کن
یبار دیگه حیدر صدام کن

(نرو ای زهرا۴)

• دوشنبه
• 13
• شهریور
• 1402
• ساعت
• 15:06
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

کجا داری میری گلم
تورو خدا نشکن دلم
نمیگی که بارفــتنت
میسوزه همه حاصلم
⚜️⚜️⚜️
نــرو نــرو تنـــهــا
تــو از بــَرَم زهـــرا
بی توصفایـی نیست
میـــون ایــن دنـیا

نزار این وجودم دریای خون شه
نزار حیـــدر تو خونه نشین شه

بی تو میمیرم

➖➖➖➖➖➖?

نیمه جونه دستای تو
بارونیه چشمای تو
نگو خداحافظ علی
داره میره زهرای تو

ازاین حال زارت
خون دل یارت
رفتی تو از پیشم
خدا به همراهت

دیدم که من زهرا چشماتو بستی
دل حیدرو با رفتنت شکستی

‍ ➖➖➖➖➖➖?

نبـــــود تو داره مـنو
میده عـــذابم فاطمه
برایِ یه لحضه م شده
بــده جـــوابم فاطمه

⚜️⚜️⚜️
بهار عمـــرِ من
به رنگ پایـیزه
وجودم از غُصه
ببین چه لبریزه

نزار زانوی غـــم دَربَربــگیرم
دعاکن که منهم زودتر بمیرم

بی تو میمیرم

➖➖➖➖➖➖?

یادم نمــــیره پشت در
با چه حالی خوردی زمین
دنیا رو سرم شد خــراب
وقتی شدی سقط جنین
⚜️⚜️⚜️
بابال بشکسته
کجاداری میری
نکنه تو هم از
منه علی سیری

بمیرم که دیدی این همه آزار
آخه ردّ خونِت مونده رو دیوار

بی تو میمیرم

• دوشنبه
• 13
• شهریور
• 1402
• ساعت
• 21:45
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

خداحافظ ، داری میری تو منو تنها بزاری؟ (2)
خداحافظ، شدی پرپر میبینم جونی نداری

خداحافظ گل یاسم من از این دنیا دلگیرم
میدونی بعد تو زهرا دیگه از غصه میمیرم 2

چرا دستات کبوده و چرا چشمات نمیبینه 2
میبینم جای مسمارو نشسته بر روی سینه

( نرو زهرا نرو زهرا که میمیرم)

ببین از غصه بی تابم ؛ ببین حالم پریشونه
پرو بالت شکسته و داری میری ازاین خونه

کنار تو نشستم من ؛ میبینم که رخت زرده
بمیرم من برای تو ؛ که پیکرت پر از درده

چراغ خونه حیدر داری میری تو از پیشم
بخدا بعد تو زهرا اسیر غصه ها میشم

(نرو زهرا نرو زهرا که میمیرم)

نگاهی کن به چشمونم داره بی وقفه میباره
دارم رو سینه ات زهرا میبینم جای مسماره

امون از روزی که زهرانمینونی پیش حیدر
دیگه زنده نمینونم ؛ میمیرم از غمت آخر

کنار بسترت بودم دیدم من چشماتو بستی
ولی تا آخر دنیا ؛ تو یاد و خاطرم هستی

(نرو زهرا نرو زهرا که میمیرم)

• چهارشنبه
• 15
• شهریور
• 1402
• ساعت
• 23:13
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

☑️ بند اول

اَمــا فــیــکـُـمـ مـُـســلـِـمـ چه صدائیه داره میپیچه
اَمــا فــیــکـُـمـ مـُـســلـِـمـ بوی خون داره میاد از کوچه
اَمــا فــیــکـُـمـ مـُـســلـِـمـ دست مادرِ حسن میلرزه
اَمــا فــیــکـُـمـ مـُـســلـِـمـ راهشو گرفته چند تا هرزه

بیماره فاطمه
بی تابه بدنش
در پیش حسنش
نامردا زدنش

بیماره فاطمه
او بی گناهه و
او بی سپاهه و
او پا به ماهه و

غریب گیر آوردنش
حرومیا دور و برش
جلو چشای پسرش
شکسته شد بال و پرش
یکی لگد زد کمرش

وسط کوچه مادر افتاده
رفته از حال و کوثر افتاده
به زمین خورده همسر حیدر
بی هوادار و یاور حیدر
بس که سنگین بود ضربه ی سیلی
خورده بر دیوار با سر افتاده

شکست حرمتش
داغ پدر هنوز تو دلش تازه بود
به فاطمه که حق فاطمه این نبود
ضربه ی سیلی صورتش رو کرده کبود

? یــــارالــــی نــــنــــه / یــــارالــــی نــــنــــه

☑️ بند دوم

اَمــا فــیــکـُـمـ مـُـســلـِـمـ تو مدینه یک دری میسوزه
اَمــا فــیــکـُـمـ مـُـســلـِـمـ پشت در یه مادری میسوزه
اَمــا فــیــکـُـمـ مـُـســلـِـمـ باغ مرتضی پر از زاغ شده
اَمــا فــیــکـُـمـ مـُـســلـِـمـ میخ روی در چقد داغ شده

یا رب العالمین
بنشسته در کمین
مسمار آهنین
سوزان و آتشین

یا رب العالمین
زهرا که خسته شد
در باز و بسته شد
دستی شکسته شد

غریب گیر آوردنش
نامردا میزدنش
وا ابتا روی لبش
درو شکستن آخرش
افتاد روی بدنش

آه و واویلا دلبر افتاده
لاله ی حیدر پر پر افتاده
غرق خون گشته محسن زهرا
گوهر از دست گوهر افتاده
بسته شد دست فاتح خیبر
بر زمین شاهِ محشر افتاده

شکست حرمتش
جلوی خونه کردن عده ای هلهله
ترحمی نشد به یک زن حامله
برا علی فراق فاطمه مشکله

? یــــارالــــی نــــنــــه / یــــارالــــی نــــنــــه

• جمعه
• 24
• شهریور
• 1402
• ساعت
• 23:26
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

بند اول:

مادر مادر، مادر انسیه حورا
مادر مادر، مادر تو کوچه تنها
تو رو زد یه مردِ پستِ نامحرم
مادر مادر، مادر مظلومه زهرا

مادر مادر، به گریه هام دلیلی
مادر مادر انگار خوردی تو سیلی
از ضربِ دستِ اون رذلِ حرومی
مادر مادر روی تو شده نیلی?

بمیرم واست مادر
شدی مثلِ گل پر پر
چرا میگیری رو تو
توی خونه از حیدر

مادر مادر، مادر ای وای ای وای?

بند دوم:

مادر مادر، مادر یاورِ حیدر
افتادی از روزی که توی بستر
حسن هر شب از غصه میکنه تَب
میاد به یادش هم کوچه و هم در

مادر مادر، مادر سفید شده موت
مادر مادر، مادر کبوده بازوت
دیدم که محکم با لگد به در زد
مادر مادر، مادر شکسته پهلوت?

بمیرم واسه غم هات
منو سوزونده اشکات
میدونم کوه دردی
میخونم از تو چشمات

مادر مادر، مادر ای وای ای وای

بند سوم:

مادر مادر، جونم بسته به جونت
مادر مادر، ای وای از دلِ خونت
ای وای ای وای از چشم نیمه باز و
ای وای ای وای از قامتِ کمونت

ای وای ای وای ای وای نالمه هر شب
ای وای ای وای داری میسوزی تو تب
داری دائم رو لب عَجِّلْ وَفاتی
آتیش نزن مادر به قلبِ زینب

نگو اینقد که میری?
چه غروبه دلگیری
بمیرم واست مادر
غریبونه میمیری

مادر مادر، مادر ای وای ای وای

• چهارشنبه
• 29
• شهریور
• 1402
• ساعت
• 19:36
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

چشای زخمیتو به روی من نبند همسفرم
داری میری برو ولی منم ببر ای همسرم
قسمت این بوده که بری و تنها بمونم
بی تو عزیز خسته جون همدم غم‌ها بمونم

زخمی شده بال و پرت انگار
میذاری دستتو روی دیوار
یه تیکه از تنت روی مسمار
مرو مرو مرو مرو

میزدنت توی همین کوچه
خوردی زمین تو بین این کوچه
مادر و در میخ و زمین کوچه
مرو مرو مرو مرو

مرو مرو مرو مرو زهرا

یه کوچۀ تاریک و تنگ یه کوچۀ پر دود و آه
چهل تا مرد جنگی و یه مادری هم بی گناه
به روی پنجه های پا رفتم و بالاتر کشید
دستی که از من رد شد و به صورت مادر رسید

دور و برت شده پر از هیزم
به زیر دست و پا تو میشی گم
همه زدن همه همین مردم
مرو مرو مرو مرو

نمیدونم چرا چشات تاره
آخه همش دستت به دیواره
چیزی شده با من بگو آره
مرو مرو مرو مرو

مرو مرو مرو مرو زهرا

نه ساله با تو بودم و با تو نبودنو نخواه
تموم خاطراتمون با رفتنت میشه تباه
وصیتای آخره دل منو نکن کباب
انقد نگو بالاسر حسین بذار یه ظرف آب

شد تقسیم کفنا با زینب
شنید چارتا کفنه تا زینب
گفت حسین بی کفنه یا زینب
مرو مرو مرو مرو

سفارشای آخره مادر
روز دهم بزن دم آخر
بوسۀ آخرو زیر حنجر
مرو مرو مرو مرو

مرو مرو مرو مرو زهرا

• سه شنبه
• 4
• مهر
• 1402
• ساعت
• 22:09
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

حرمت داری ولی بی حرمی
زهرا هستی چقد با کرمی
بچت نیستم ولی خداروشکر
مادرمی تو دلبرمی

زور و بازوی علی به رگاش خون تویی
رحمت حق پیمبر و خود بارون تویی
تو ذوالفقار حیدری مرد میدون تویی

خیبر کار توست علی تکبیر میکشد
زهرا گفته و ز پایش تیر میشکد
در اصل عایشه به دست تو خورد زمین
زهراست آنکه در جمل شمشیر میکشد

یا زهرا رشیده علی

اسلام ما ز سرمایۀ تو
کم نشه از سرم سایۀ تو
سیدة النساهٔ عالمین
نیست کسی همپایۀ تو

ما عرفک به جز نبی و علی شان توست
بهشت و هشت در بهشت همه در رهن توست
نجف روم به این یقین که نجف صحن توست

زهرا نور از تو سپس ایمان با علی
در خانه رجز بخوان طوفان با علی
این است علتش دو تن گر در میروند
شمشیر در دست تو است جولان با علی

یا زهرا رشیده علی

• سه شنبه
• 4
• مهر
• 1402
• ساعت
• 22:12
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

جوونیه علی _ ای یاس خزونیه علی
کنار من بمون _ سرو قد کمونیه علی
بمون دووم بیار _ به اشکای من محل بذار
خمیده قامتت _ زهرا مثل تیغ ذولفقار
ای وای از (بلای روزگار ۲)

غم عالم ریخت ، روی سر حیدر
یه تنه بودی ، تو لشگر حیدر
تو رو تو خونه ، تو کوچه های شهر
میزدن پیشه ، چشم تر حیدر

مرو یا زهرا

کفن سوا نکن _ اینجوری دیگه دعا نکن
حلالیت نگیر _ خون به دل مرتضا نکن
بلند شو فاطمه _ می‌دونی دلم پره غمه
می بینی حالمون _ سه ماهه خرابه درهمه
لبخندت ( دوای دردمه ۲)

یادمه اون روز ، منو نگا کردی
هستیتو پای ، علی فدا کردی
همه ی این شهر به تو جفا کردن
ولی تو واسه ، اونا دعا کردی

مرو یا زهرا

جوابت آه شده _ روز من دیگه سیاه شده
به کی بگم زنم _ مظلومه ی بی پناه شده
میون کوچه ها _ چی شده نمیگه مجتبا
این رد پا چیه _ که مونده رو چادرت ؟ چرا ؟
زهراجان ( بگو به مرتضی ۲)

راستی گوشوارت ، بگو کجا افتاد
مجتبامون ، از آب و غذا افتاد ...
فاطمه جونم ، سئوال من اینه
راستی دنده ی ، شکسته جا افتاد؟

مرو یا زهرا(س)

• چهارشنبه
• 19
• مهر
• 1402
• ساعت
• 13:17
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

✅بنداول
ناله ی بی صدا سنگین است
غربت کوچه ها سنگین است
در مدینه همه می گفتند
دست آن بی حیا سنگین است

پشت در کوهی از هیزم بود
درب خانه میانش گم بود
ازدحام چهل تا نامرد
پیش چشم همه مردم بود
?

عجِّل الاِنتقام
یاصاحب الصمصام 1
آقام آقام آقام
?➖➖➖➖?
✅بنددوم
نانجیب تا لگد بر در زد
به دل بچه ها آذر زد
گوییا همسر محزونم
بین آن شعله ها پرپرزد

پشت در سوخت پر تو زهرا
سوخته پا تا سر تو زهرا
درو کند با لگد از جاوو
رد شد از پیکر تو زهرا
?
عجِّل الانتقام
یاصاحب الصمصام
آقام آقام آقام
?➖➖➖➖?
✅بندسوم
از جنایات قوم اغیار
ناله زد بین درب و دیوار
محسنم شد فدا یامهدی
از نوک تیز داغ مسمار

این جماعت چقد نامردند
هتک حرمت به تو میکردند
تا مرا بین کوچه بردند
به غم وغصه هات می خندند

میزدندت تو را واویلا
چل نفر بی حیا واویلا
هم مغیره و هم که قنفذ
میزدند بی هوا واویلا

عجِّل الانتقام
یاصاحب الصمصام
آقام آقام آقام

1_نکته ?
صمصام به معنای شمشیر محکم
شمشیری که خم نمی شود

• چهارشنبه
• 19
• مهر
• 1402
• ساعت
• 15:44
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

☑️بنداول
حیدر شد خون جگر/میزد ثانی به در
ای وای ای وای
بین دیوارو در /زهرا شد بی پسر
ای وای ای وای
به در لگد زد
در افتادُ«۳»
فتنه به پا کرد
در افتادُ«۳»
از جورنامرد
در افتادُ«۳»
مولاتی فاطمه زهرا زهرا «س»
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بنددوم

ثانیه بی حیا/با ضربه های پا
کشت محسن رو
فِضةُ خُذینی/می زد زهرا صدا
کشت محسن رو
عزیزمادر
میزد پر پر«۳»
جوون حیدر
میزد پر پر«۳»
با دله مضطر
میزد پر پر«۳»
مولاتی فاطمه زهرا زهرا «س»
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بندسوم
آه از یاس کبود
بین آتیش و دود
می‌گفت حیدر
آه از درب و دیوار
نوک داغ مسمار
آه از مادر
.....
می‌گفت دله خون
علی سوختم«۳»
دله پریشون
علی سوختم«۳»
باچشم گریون
علی سوختم«۳»
مولاتی فاطمه زهرا زهرا «س»
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بندچهارم
دستای بوتراب/رو بستن با طناب
چل تا مزدور
جلوچشم حسن/حیدر رو میبردن
با ضرب و زور
......
آه از جفای
چهل نامرد«۳»
فاطمه با اون
تن پر درد«۳»
می‌گفت علی جان
نرو برگرد«۳»
مولاتی فاطمه زهرا زهرا «س»

• چهارشنبه
• 19
• مهر
• 1402
• ساعت
• 15:45
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

☑️بنداول
می خونم روضه روضه با دیده ی تر
می خونم روضه روضه با خونه جگر
می خونم روضه روضه ی دیوار و در
می خونم روضه
می خونم روضه روضه ی زجر اورو
می خونم روضه روضه یه مادر رو
می خونم روضه روضه های حیدر و
می خونم روضه
.....
زهرا می خونه با دو چشم تر
قسمت نبود برام بشی پسر
دنیا نیومده شهید شدی
شدی برای مادرت سپر
یارالی ننه م ای وای
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
☑️بنددوم
نبودش قسمت که برام پسر بشی
نبودش قسمت برام بال و پر بشی
نبودش قسمت عصای مادر بشی

نبودش قسمت حس کنم بوی تو رو
نبودش قسمت ببوسم روی تو رو
نبودش قسمت لمس کنم موی تورو
نبودش قسمت
تو شعله بال و پر من می سوخت
تمومه برگ و بر من می سوخت
پهلوم شکست با لگد لعین
وقتی که داشت معجر من می سوخت

یارالی ننه ای وای
┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•

☑️بند سوم
برو مادر تا /نبینی درد وبلا
نبینی ماتم/ماجرای کوچه ها
نبینی داغ /من و غربت بابا
نبینی مادر
نبینی مادر/سرزمین پربلا
نبینی مادر/نینواوکربلا
نبینی مادر/راس روی نیزه ها
......
نشد بشی برای من عصا
شدی بجای مادرت فدا
غصه نخوربرادرحسین«ع»
اصغر می‌ره جای تو کربلا
....
یارالی ننه م ای وای

• چهارشنبه
• 19
• مهر
• 1402
• ساعت
• 15:47
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

پشت آن در
مادر افتاده

روی مادر
یک در افتاده

سینه خون و
پسر افتاده

از نفس که
حیدر افتاده

مادر افتاده
یک در افتاده
پسر افتاده
دختر افتاده
حیدر افتاده
مادر افتاده

جوون ننه جوون ننه جوون ننه جوون ننه

توی کوچه
غوغایی بر پا

ناسزاو
خنده بر لبها

روی خاکا
بدنه مولا

زیر پاشون
افتاده زهرا

افتاده زهرا
خنده بر لبها
بی پناه مولا
سینه خون زهرا

محشر کبری
افتاده زهرا

جوون ننه جوون ننه جوون ننه جوون ننه

اتیش و دود
خونه رو پر کرد

با لگد به
درسوخته زد

پشت در
می پیچدش از درد

اخ خدایا
محسن و سقط کرد

محسن و سقط کرد
ثانی نامرد
با لگد می زد
محسن و سقط کرد
می پیچید از درد
ناروا می زد

جوون ننه جوون ننه جوون ننه حوون ننه

• چهارشنبه
• 19
• مهر
• 1402
• ساعت
• 15:51
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

یه گوشه نشستی
کشیدی هی آهی با دوچشمای تر

دیدی رو خاک افتاد
وقتی که با شدت توی کوچه مادر

یه سوال ازت دارم چرا موهاتون سفیده؟
مگه مادرت جوون نیست چه جوری قدش خمیده؟

نزن نامرد اخه زهرا خیلی جوونه
نزن نامرد اخه زینب دل نگرونه

نزن نامرد حسنش داره می بینه
دست مرد واسه صورت زن خیلی سنگینه

(( #حسن_جانم حسن جانم))

◼️ ( #بند_دوم )

مونده توی ذهنت
تصویری از کوچه بمیرم من اقا

نمی ره از یادت
جلوی چشمات زد یه سیلی به زهرا

بمیرم تو کوچه هاعصای مادر شدی و
تا خونه رسیدی اقاچشای مادر شدی و

شنیدم که غرورت توی کوچه شکست
شنیدم که مردک لاابالیه پست

یه جوری زد مادره تو رو تو کوچه
دست به پهلو گرفت مادرت روی خاکا نشست

(( #حسن_جانم حسن جانم))

• چهارشنبه
• 19
• مهر
• 1402
• ساعت
• 15:56
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری