شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

زبانحال حضرت علی(ع) -(ای روی دل افروز تو شمع شبانه ام) *سعدی زمان سیدرضا حسینی

794

زبانحال حضرت علی(ع) -(ای روی دل افروز تو شمع شبانه ام) ای روی دل افروز تو شمع شبانه ام
شد بی فروغ روی تو تاریک خانه ام

ای آرزوی گم شده، زهرا کجاستی
تابنگری فغان ونوای شبانه ام

ای بنت سیدقرشی در فراق تو
از دل هزار تیر بلا را نشانه ام

بعد از تو خیر نیست بقاموس زندگی
ترسم که طول عمر شود در زمانه ام

در تنگ نای تن شده محبوس روح من
ایکاش مرغ جان پرد زآشیانه ام

زهرا تو رفتی از غم ومحت رها شدی
من بیتو چون پرنده گم کرده لانه ام

بعداز تو درد دل با چه گویم که همچو تو
باشد شریک درد دل محرمانه ام

پروانه وار بال وپرم سوخت ایعجب
کس باخبر نشد زشرار زبانه ام

زهرا چرا جواب علی را نمی دهی؟
ای باخبر زسوز دل عاشقانه ام

اندر حیات عاریه شرمنده ام زتو
تا دیده ام فتد به در وآستانه ام

برحق خود دهم قسمت بگذر از علی
بس جور روزگار کشیدی بخانه ام

از تازیانه ساعدیمین تو شکت
دلخسته من هنوز ،ازآن تازیانه ام

از بهر گریه در غم هجران تو بس است
رنگ پریده حسنین ات بهانه ام

گه بر سر مزار تو آیم ،بخلنه گه
بهر تسلی دل زینب روانه ام

جز دانه های اشک تر ولخت های خون
بر مرغکان تو نبود آب ودانه ام

منسوب بر شما و(حسینی)است شهرتم
آن بلبلم که نام شما باشد ترانه ام

مداح آستان قدس ، شماستم
افسوس غرق بحر غم بیکرانه ام

بر(سعدی زمانی)خود نیست فخرمن
این فخر بس که خادم این آستانه ام

  • شنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 16:54
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 محمدرضا محمدی (ناعم)

شهادت حضرت زهرا(س) -(بیا یابن الحسن بی تو دلم بسیار می گیرد) * محمدرضا محمدی (ناعم)

552

شهادت حضرت زهرا(س) -(بیا یابن الحسن بی تو دلم بسیار می گیرد) بیایابن الحسن بی تو دلم بسیارمیگیرد
سراغت راز اهل کوچه و بازار میگیرد

به هرکس می رسم مولا،چو می پرسم نشان از تو
چنان بی حرف میماندکه جانم نارمیگیرد

وفامرده،صفامرده،جهان ظلمت سراگشته
دل عاشق ازاین اوضاع ناهنجار میگیرد

بیاای داغدارفاطمیه،،مادرت زهرا
زحیدر،چهرهٔ آزردهٔ گلنارمیگیرد

علی این روزهاتنهاترین سردار اسلام است
دلش ازدیدن دار و در و مسمار میگیرد

بیا،این روزهازهراچنان محزون وبیماراست
که هنگام قیامش دست بردیوار میگیرد

بیااین روزهازینب،کناربسترمادر
شفاازحق برای مادربیمارمیگیرد

شبی دیدم به رویا،یابن زهرا دست پرمهرت
ز دست "ناعم"بی قدر و بی مقدار میگیرد

  • شنبه
  • 23
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 17:16
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محمدرضا محمدی (ناعم)

فاطمیه -(بیا ای آشنای فاطمیه) * محمدرضا محمدی (ناعم)

1288

فاطمیه -(بیا ای آشنای فاطمیه) بیا ای آشنای فاطمیه
امیرمه لقای فاطمیه

گرفته کوچه های شهرمارا
همه حال وهوای فاطمیه

کشانده اهل معنارا زجنت
به هیئت آه و وای فاطمیه

دودستم بازمانده چون گدایان
گدایم من گدای فاطمیه

خداراشکرقسمت شدبپوشم
به تن رخت عـــزای فاطمیه

بیابرتشنگان فیض جــانا
بنوشان جرعه های فاطمیه

کجایی تابرای شیعیانت
بگویی ماجــرای فاطمیه

دراین بزم عزا میخواهم آقا
ظهورت ازخدای فاطمیه

تورخصت داده ای ای شاه خوبان
به لب دارم نوای فـــاطمیه

دراین شبها دل مارا شکســته
دمادم روضه های فاطمـــیــه

  • پنج شنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 13:12
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور فاطمیه -(سوخته دره خونه ی مولا) * الیاس محمدشاهی

543

شور فاطمیه -(سوخته دره خونه ی مولا) بنداول

سوخته دره خونه ی مولا
از آتیش کینه ی اعدا
بردن علی رو دسته بسته
شکسته شد حرمت زهرا

غلاف و بازوش
زخمیه پهلوش
باضربه سیلی شدید کبود شده روش

اون مرده گلچین
پلیده بی دین
مادره مارو هی میزد بادسته سنگین

علی غریبه
چه بی حبیبه
دلش برای فاطمش چه بی شکیبه

دیگه بریده
وقتی که دیده
میخ سینه ی حضرته زهرا رو دریده

مادره ما میونه کوچه ها
افتاده بود به زیره دست و پا
رد میشدن از روی مادرم
یه عده نانجیب بی حیا

ای وای مادرم مادرم

بنددوم

میونه اه شعله ور گفت
فاطمه با چشمای تر گفت
با سینه و پهلوی مجروح
ذکر علی رو پشت در گفت

بی بال و پر شد
چه خون جگر شد
فاطمه پشت در خدایا بی پسر شد

بازوش شکسته
پهلوش شکسته
با ضربه دستی گوشه ی ابروش شکسته

زارو حزینه
دلش غمینه
چی می بینه شوهرشو روی زمینه

ابر بهاره
چه بی قراره
روی لب اسم حیدرو فقط میاره

باله کبوترش می سوخت خدا
دیده های ترش می سوخت خدا
بین در و دیوار خونه داشت
گوشه ی معجرش می سوخت خدا

ای وای مادرم مادرم

بندسوم

غلاف زده قنفذ به بازوش
ثانی لگد زده به پهلوش
هَمهَمه شد میونه خونه
زیره کتک رفت مادر از هوش

آتیش و دوده
رخی کبوده
دشمن به پشت در پی راهه وروده

شده گرفتار
با سَره مسمار
مادر گیرافتاده میونه در و دیوار

با دله مضطر
افتاده با سر
شش ماهه محسنش شده فدای حیدر

وای از زمونه
قدش کمونه
خدایا مادرم هنوز خیلی جوونه

شد زینبت دلسوخته و کباب
دید دسته بسته ی ابو تُراب
قلبش شکست وقتی که دید تورو
میکشیدن تو کوچه با طناب

ای وای مادرم مادرم

به قلم شاعرین :
کارمشترک
کربلایی_رضانصابی
کربلایی_الیاس_محمدشاهی (احسان)
کربلایی_سعیدنوروزیان (خادم الحسین ع )

  • چهارشنبه
  • 4
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 13:49
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی رحیم فیضی اردبیلی

زبانحال حضرت علی(ع) -(فاطمه جان قامتم از داغ تو تا می شود) *کربلایی رحیم فیضی اردبیلی

899
1

زبانحال حضرت علی(ع) -(فاطمه جان قامتم از داغ تو تا می شود) فاطمه جان قامتم از داغِ تو٬ تا می شود
غصّهٔ عالَم درون سینه ام جا می شود

فاطمه در صورتت ردِّ کبودی جای چیست؟
گَر سخن گویی برایم حَلْ٬ مُعَمّا می شود

من نمیدانم چه شد در کوچه٬ امّا بعد از آن
این حَسَن هِی بر زمین می اُفتَد و پا می شود

گَر حَسَن گریه کند عرش خدا میلرزد و
تا حسین گریه کند بند کفن وا می شود

  • پنج شنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 10:49
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

شور حضرت زهرا (س) -(فاطمیه واسه ی ما حکم محرم داره) * الیاس محمدشاهی

727

شور حضرت زهرا (س) -(فاطمیه واسه ی ما حکم محرم داره) بنداول

فاطمیه واسه ی ما حکم محرم داره
غم بی بی زهرائه که دلارو کرده پاره
همیشه گفتم و بازم دوباره میگم
دشمن زهراتاابد جاشون میونه ناره

دمادم اسم تو روی لبهام میبرم
من حاضرم برای تو حتی بِدَم سَرم
واسه ی بزم روضه های با صفات بی بی
رخت و لباس مشکی عزا تو میخرم

دخت والایی
همسر شاهی
با حیا هستی
عِفَتُ الله یی

تو کرم داری
تو جَنَم داری
تویی که سایه
رو سرم داری

یازهرا مدد یازهرا

بنددوم

شفیعه ی روزه حساب حضرت زهرا
به هر دو دنیا سیده برهمه زنها
خوشا به حاله هر کی شد خادِمُ الزهرا
تو علته نهائیه خلقته دنیا

با رخصت از امیر و شَهنشاهه عالمین
با اذن آقامون حَسن و اربابم حُسین
اِن شاءَالله با؛ ظُهوره صاحِبَ الزمان
میسازیم تومدینه حَرم و بین الحرمین

مادره عالم
دختره خاتم
ذکره یازهراشد
مُحَوِّلَ الحالم

بانوی برتر
هستی حیدر
اجازه بده صدا
تون بزنم مادر

یازهرا مدد یازهرا

بندسوم

به کوریه اونیکه دشمن علی و زهراس
پرچم بچه شیعه ها تا به ابد پا برجاس
ما نوکر حیدریم و غلام کوی مادر
هرکی شده عبد علی تو هر دوعالم آقاس

رزق ما نوکرا دست بی بی فاطمه
ذکر یا زهرا نقش سربنده قائمه
دلدار حیدرو شفیع شیعه روز حَشر
دشمن میگیره از نام مادر واهِمه

نور فردامی
توی رویامی
مددی یا زهرا
کل دنیامی

شافع محشر
از همه سرتر
مالک جنتی
دلبر حیدر

یازهرا مدد یازهرا

  • جمعه
  • 6
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 00:06
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شور حضرت زهرا (س) -(جوونه من کجا داری میری یاره قد کمونه من ) * رضا نصابی

764
1

شور حضرت زهرا (س) -(جوونه من   کجا داری میری یاره قد کمونه من ) جوونه من

کجا داری میری یاره قد کمونه من
ببین التماس و از دو چشمه خونه من
جوونه من

بمون زهرا

بری میشه ویرونه این اشیون زهرا
بی تو من ندارم دیگه هم زبون زهرا
بمون زهرا

بمون زهرا

نزار فاصله بیا فته بینمون زهرا
تو جوونی تو شدی چه قد کمون زهرا

بمون زهرا

نداری نا

کاره خونه می کنی به زحمت ای زهرا
معلومه همین روزا می افتی تو از پا

ببین بانو

نمونده برای پهلوونه تو نیرو
نمونده دیگه توونی توی این زانو

ببین بانو.

کبوده روت

ورم کرده بد جوری عزیزه من بازوت
نداری تو خواب دیگه از درده این پهلووت

کبوده روت

شکسته پر

دوباره بگو بخند تو زهرا با حیدر
نپوشون کبودیه چشاتو با معجر

چه بد می زد

تورو وحشیونه پشت در نامرد می زد
تو افتادی رو زمین و داشت لگد می زد
چه بد می زد

نزن نامرد

نزن اخه داره می بینه حسن نامرد
دستت و بلند نکن به روی زن نامرد

  • چهارشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 22:10
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 سیدبشیر حسینی میانجی

غزل مرثیه در آستان بقیع -(خوشا به حال تمام کبوتران بقیع) * سیدبشیر حسینی میانجی

610

غزل مرثیه در آستان بقیع -(خوشا به حال تمام کبوتران بقیع) خوشا به حال تمام کبوتران بقیع
که می‌پرند همیشه در آسمان بقیع

مزار مادر سقای تشنگان، دریاست
و تشنه است به لبهای تشنگان بقیع

زیارت حججُ الله را نمی‌دانم
نموده منع چرا خصم بی امان بقیع

به زودی آل سعودی ذلیل خواهد شد
خوشا دمی که بمیرند دشمنان بقیع

حرم هر آینه روزی درست می‌گردد
و شیعه می‌شود آن روز، پاسبان بقیع

به زودی "اَشهدُ انّ علی ولیُ الله"
بدون شبهه شود زینت اذان بقیع

چهار کعبه، کنار هم‌اند بی حاجی
و چشم شیعه شده زمزم روان بقیع

نه گنبدی نه ضریحی نه خادمی دارد
پر است از دل پر غصه آستان بقیع

به جز امام زمان زائری در آن جا نیست
چه سخت می‌گذرد گردش زمان بقیع

غمِ نهانِ مزارِ نهان، چه سنگین است
خوشا دلی که پر است از غم نهان بقیع

به یاد مرقد مادر، "بشیر" می‌گرید
نشان نیافته از قبر بی نشان بقیع

  • دوشنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 15:15
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

سرود شور حضرت زهرا (ع) -(امشب دراي رحمت ، از قدم تو بازه) * عباس شعرباف

1474
2

سرود شور حضرت زهرا (ع) -(امشب دراي رحمت ، از قدم تو بازه) امشب دراي رحمت ، از قدم تو بازه
این شوق با تو بودن ، حال منو میسازه
در وصف تو چه گویم ، همه عالم بدونن
از خلقت تو مادر ، خدا به خودش مینازه

نوکر درباره توأم چقدر شیرینه
اسم زیباي تو مادر به دلم میشینه
من از اون بچگیام نوکر خونت بودم
میزنم هر جا که باشم سنگتو بر سینه

همه دستا بالا
تا بگیره زهرا
عیديمون سال تحویل
حرم کربلا ۲

مددي یا زهرا

مِي میزنم لبا لب ، از مِي جام کوثر
شاده دلت از اینکه ، منم مُرید حیدر
طبق حدیث آقام ، امام صادق میخونم
بي شک براي نوکر ، مادرمونه مادر

آیه ي تطهیر نازل از وجود پاکته
حضرت فِضّه ازون خادمه سینه چاکته
اصل خِلقت جهانُ و اصل خِلقت بَشر
از اضافه ي گِلِ وجودُ و آب و خاکته

ذکر روي لبها
مددي یازهرا
حَک شده رو سینت
که عليِ مولا ۲

مددي یا زهرا

کِل میکشن ملائک ، پیچیده تو عرش اعلا
اسمت رو حق گذاشته ، اُم ابیها زهرا
جشن تولدت رو ، علي تُو عرش گرفته
گُل میریزن ملائک ، رو سَر اهل دنیا

سَر دَرِ عرش جَنّان نوشته اند یا زهرا
شد حساب کتابمون روز جزا با زهرا
لذّت تمومه عُمرم به همین باشد که
شاملم بشه یروزي هم نگا زهرا

تویي نور مهتاب
دلو کردي بي تاب
این شبا اي مادر
نوکراتو دریاب ۲

مددي یا زهرا

  • پنج شنبه
  • 26
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 21:27
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 ابراهیم قبله آرباطان

شهادت حضرت زهرا(س) -(بانو سلام ! نام تو را بوسه مي زنم) * ابراهیم قبله آرباطان

639

شهادت حضرت زهرا(س) -(بانو سلام ! نام تو را بوسه مي زنم) بانو سلام ! نام تو را بوسه مي زنم
چون زخم ، التيام تو را بوسه مي زنم

با شعر آمدم به تماشاي نام تو
آيينه بوي ماه گرفت از کلام تو

حس مي کنم به غربت خود خو گرفته اي
اي کشتي نجات ! که پهلو گرفته اي

در پشت در هجوم خطر را چه مي کني ؟
با آتشي که سوخته در را چه مي کني؟

در مي زنند و پشت در آتش به پا شده ست
يکباره کوهِ زمزمه ها بيصدا شده ست

انگار زخم و کينه دهان باز کرده است
حجم هجوم ، ممتد بي منتها شده ست

با تکّه تکّه هاي دري که شکسته اند!
ارکان خاک يکسره از هم جدا شده ست

تکليف يک کبوتر پهلو شکسته چيست؟
وقتي در آشيانه اش آتش به پا شده ست

با خود به کوچه هاي عزا مي کشي مرا
بانوي بي نشان ! به کجا مي کشي مرا ؟

هرچند شهر، يکسره بيگانگي کند !
آتش به گرد شمع تو پروانگي کند

در شام تيره ، قصّه ماه کبود بود
باران شعله شعله و رگبار دود بود

در متن شعله قصد خليلي نداشتي
سيلي زدند و طاقت سيلي نداشتي

خورشيد ماه در تب و تاب محاق تو
غم ماجراي کوچکي از اتفاق تو

بانو سلام ! زمزمه تازه ات کجاست؟
داغي ز داغ هاي بي اندازه ات کجاست؟

آرام و سرد مي گذرم از هواي تو
چون خاک سر گذاشته ام زیر پاي تو

شبگرد کوچه هاي جهانم گذاشتي
با داغ تازه اي که به جانم گذاشتي

در باغ شب ، شکفتن زهرايي ات چه شد؟
دستان گرم ام ابيهايي ات چه شد؟

دستت کبود مي شود و تار مي شوم
هر سال با عزاي تو تکرار مي شوم

با خود به کوچه هاي عزا مي کشي مرا
بانوي بي نشان ! به کجا مي کشي مرا ؟...

  • چهارشنبه
  • 22
  • اردیبهشت
  • 1400
  • ساعت
  • 15:51
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 اصغر سرابی

شهادت حضرت زهرا(س) -(یادم انداخت قلم باز در سوخته را) * اصغر سرابی

1182

شهادت حضرت زهرا(س) -(یادم انداخت قلم باز در سوخته را) یادم انداخت قلم باز درِ ســـوخته را
شعله ی آتش و آن بال و پرِ ســـوخته را

بین دیــوار و در و آذر دود آسایی
مادری خونجگـــر و اشگ ترِ ســـوخته را

داد میزد به جماعت که علــــی را نبرید
غرق محنت مکنید این گُهــــر ســـــوخته را

محسنــــم را که به ضـــرب لَگد در کُشتید
سقط کردید زکینه ثمـــرِ ســـــوخته را

فکـــر کردید که آیا چه کســـی خواهد داد
نزد معبـــــود جـــواب پســـــرِ ســـوخته را

بشنـاسید مــــرا، بنت رســــولُ اللهــــم
غصه کافیست دگـــــر این جگـــرِ ســــوخته را

ماه عصمت شده مستغــــرق خون پســرش
دادرس نیست چرا این قمـــــــرِ ســـوخته را

شـــــرر اُ فتاده به کُلّ بدنم، میسوزم
طاقتم نیست بگیــــرم کمــــــرِ ســــوخته را

دلکبابم دگر اینگـــــونه کبابم نکنید
زین فزونتــــــر نکنیدش شـــــررِ ســــــوخته را

فاطمه سوخت (ســــرابی) همه ی عالم سوخت
تو چه دانی غم آن جانبَســــرِ ســـــوخته را

  • سه شنبه
  • 11
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 00:02
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 اصغر سرابی

روضه حضرت زهرا (س) -(دیگر گل پژمرده شکوفا شدنی نیست) * اصغر سرابی

802
1

روضه حضرت زهرا (س) -(دیگر گل پژمرده شکوفا شدنی نیست) دیگر گل پژمرده شکوفا شدنی نیست
وقتی جگری سوخت مداوا شدنی نیست

جایی که دلی سوخت پی چاره نباشید
درمان دل سوخته پیدا شدنی نیست

دلسوخته ای دیده کسی در دل آتش ؟
البته که این بحث دگر وا شدنی نیست

باشعله ی در همسر دلسوخته ای سوخت
کان فتنه قومیست که حاشا شدنی نیست

گفتند جماعت به علی، وای به حالت
زهرای تو دیگر به تو زهرا شدنی نیست

فرمود علی با دل محزون و شکسته
دیگر به دلم عشق کسی جا شدنی نیست

  • چهارشنبه
  • 12
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 12:11
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

بقیع -(چکد ز دیده دل اشک غم برای بقیع) *سید ناصر ولائی زنجانی

629

بقیع -(چکد ز دیده دل اشک غم برای بقیع) چکد ز دیدة دل اشک غم برای بقیع
شکسته قامت صبرم ز ماجرای بقیع

هوا هوای غم است و جهان جهانِ ملال
سزد که گریه کنم روز و شب برای بقیع

کنار قبر ائّمه چه جای صبر و سکوت
هزار مرتبه جانم شود فدای بقیع

کجاست بقعة اجداد تو امام زمان
دل شکسته کند روز و شب هوای بقیع

چه غربتی است که غم بارد از در و دیوار
سزد که شیعه بمیرد به زیرِ پای بقیع

کنار قبرِ رسول خدا شود دل خون
بیاد فاطمه جانِ نبی ، صفای بقیع

بگو به حضرت امّ البنین که ای مادر
بگو بگو به من از راز آه و وای بقیع

کجاست شیر خدا جان نثار و جان نبی
که وا کند لب و گوید زِ غصّه های بقیع

کجا نهاده رخش را بصورت دیوار
بیاد فاطمه همناله با صدای بقیع

نشانه ای فقط از قبر مجتبی مانده است
نشان او ز که جویم ای آشنای بقیع

هنوز اشک غم از چشم حضرت سجّاد
چکد به خاک پر از کرب و پُر بلای بقیع

امام حضرت باقر، امامِ صادق هم
شدند مرثیه خوان بر غم رسای بقیع

بیاد مادرشان فاطمه چه زار و غمین
نشسته اند در این کنج انزوای بقیع

بگیر دست ولایی به حشر یا زهرا
که تا به حشر کند گریه در عزای بقیع

  • دوشنبه
  • 31
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 17:41
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

شهادت حضرت زهرا (س) -(که دیده اشک گل را در سپیده) *سید ناصر ولائی زنجانی

505

شهادت حضرت زهرا (س) -(که دیده اشک گل را در سپیده) که دیده اشک گل را در سپیده
که دیده سوزش گل را به دیده

که دیده روی گل با رنگ نیلی
بروی غنچة پرپر خمیده

که دیده گریة گل در سحرگاه
زدیده بر زمین با خون چکیده

که دیده غنچه ای از ضربت در
جدا از گل به خون خود تپیده

که دیده غنچه و گل هر دو زخمی
میان خون به یکجا آرمیده

نه دیده روی گل را غنچه یکبار
نه لالاییِ او یکدم شنیده

  • چهارشنبه
  • 2
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 11:29
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

شهادت حضرت زهرا (س) -(گفتم به چاه ای همه شب همدم علی) *سید ناصر ولائی زنجانی

644

شهادت حضرت زهرا (س) -(گفتم به چاه ای همه شب همدم علی) (گفتم به چاه ، ای همه شب همدم علی)
ازچه شدی تو در دل شب محرم علی

گفتا که بعد فاطمه او همدمی نداشت
زانرو شدم به وقت محن همدم علی

گفتم چه گفت با تو به هرشب زسوز خود
گفتا پر است سینة من از غم علی

گفتم هوای سینة تو از چه گشته داغ
گفتا که هست گرمی آن از دم علی

گفتم زچشمه ها زچه جاریست اشک تو
گفتا سرشک غم بود از ماتم علی

گفتم به کوه ازچه نگفت اوز درد خویش
گفت آن نداشت تاب غم اعظم علی

گفتم به زخم سینة او چاره ای بگو
گفتا سرشک شیعه بود مرهم علی

دارد ولایی از غم مولا به سینه داغ
جانش فدای شیعة چون میثم علی

  • چهارشنبه
  • 2
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 11:33
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

زبانحال حضرت علی(ع) -(من از دیدار رخسار در و دیوار بیزارم) *سید ناصر ولائی زنجانی

593

زبانحال حضرت علی(ع) -(من از دیدار رخسار در و دیوار بیزارم) من از دیدار رخسار در و دیواربیزارم
چرا چون بین دیوار و دری پرپر شده یارم

تمام مردمان در خواب و من تنهای بی یاور
کنار خاک یار مهربان خویش بیدارم

پس از تو فاطمه بر من امید زندگانی نیست
ز خاک تیره سر بردار بشنو درد بسیارم

هزاران درد پنهان را فقط با چاه می گویم
ز غمها یم کدامین را برایت باز بشمارم

به خانه غنچه ها هر شب بیادت ناله ها دارند
ز چشم جملگی پنهان سرشک از دیده می بارم

بنازم بر حیای تو که دردت را نهان کردی
ز زخم سینه ات دیگر چسان من پرده بردارم

شکسته قلب من از دیدن گلزخم بازویت
بیاد زخم تو زهرا دو چشم خون فشان دارم

  • چهارشنبه
  • 2
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 11:35
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج نادر بابایی

مصائب حضرت زهرا (س) -(خوشا آن دل که جوید دلربا را) *حاج نادر بابایی

670

مصائب حضرت زهرا (س) -(خوشا آن دل که جوید دلربا را) خوشا آندل که جوید دِلرُبا را
ز آه سینه سوزاند سَما را

بنال ایدل بنال ایدل که زهرا
ندارد شهر خود یک همصدا را

بسوز ای سینه تا صبح قیامت
زدند آتش حَریم کِبریا را

یکی نامرد آمد خانه ی نور
شکست آئینه ی حُجَّت نما را

جدا شد محسن از مادر خدایا
چگونه دیده حیدر ماجرا را

قلم در شرح آن فرزند و مادر
رعایت میکند رَسم حیا را

زِ فضه نقل گردید این مصیبت
چو دیدم غرق خون خِیرُالنّسا را

شنیدم ناله ای آهسته سر داد
بگفتا مهدیا دریاب ما را

بیامهدی بیامهدی که مادر
مزارش میبرد این غُصّه ها را

شب است و(نادر)و اَندوه زهرا
زِ آه سینه سوزاند سَما را

  • سه شنبه
  • 15
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 21:54
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج نادر بابایی

شهادت حضرت زهرا (س) -(تو ای کبوتر حرم چرا ز لانه می روی) *حاج نادر بابایی

932

شهادت حضرت زهرا (س) -(تو ای کبوتر حرم چرا ز لانه می روی) تو ای کبوترحَرم چرا زلانه میروی
کدام لانه دیده ای زآشیانه میروی

مگرچه دیده ای زِماکه در بهارزندگی
زگلشن حیاتِ خود نچیده دانه میروی

بُریده ای گمان من دل از سرای بیوفا
که شعله های لانه ات شده بَهانه میروی

ندیده بودمَت چنین جدا زِمن سفر کنی
بگو چرا عزیز من سفر شبانه میروی

غُبار غم نشانده ای بِروی اهل خانه ات
تو زُلف زینبت چرا نکرده شانه میروی

چوبال تو زِرَفتنت شکسته پشت مرتضی
نَهال غم درون دل زده جَوانه ،میروی

من این نَهال غُصّه را زِاَشک دیده پَرورم
شود درون سینه ام درخت خانه،میروی

فغان(نادر)از غمت بگوش اهل دل رسد
توگوهری زِعَرشیان به آن خَزانه میروی

  • سه شنبه
  • 15
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 22:00
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج ناصر تبسمی اردبیلی

در سوگ حضرت زهرا(س) -(تیر قضا رعایت اهل ولا نمی کند) *حاج ناصر تبسمی اردبیلی

643

در سوگ حضرت زهرا(س) -(تیر قضا رعایت اهل ولا نمی کند) تیر قضا رعایت اهل ولا نمیکند
با همه لاابالیش باز حیا نمیکند

گر چه مرام مرد حق سلم و رضاست از ازل
کلک قضا تعمّداً حقّش ادا نمیکند

دوست پسندد آنکسی خنده کنان به تیر او
سینه سپر همی کند سر بقفا نمیکند

گفته مگر نه مصطفی که البلاءِاللولا
آنکه بلا ندیده حق اهل ولا نمیکند

فعل حرامزاده گان فسق و فجور میشود
شیر حلال خورده ای میل خطا نمیکند

میوۀ نارسیده را آفت کینه میزند
حاصل عمر باغبان نشو و نما نمیکند

چون بزن محجّبه صدمه رسد ز ناکسان
پشت در افتد از حیا داد و نوا نمیکند

سقط جنین شد از جفا محسن خیرة النساء
صاحب ذوالفقار را از چه صدا نمیکند

شاید از اینکه مرتضی شرم کند ز فاطمه
خاطر با صفای او غرق عزا نمیکند

میطلبد بداد خود فضّۀ غم کشیده را
دست بدست فضّه اش ناله رسا نمیکند

ضربۀ کاری عدو رشتۀ جان بریده است
سینۀ زخم خورده را گریه دوا نمیکند

نالۀ وا مُحمّدا ورد حسین و زینبش
گرچه تلاش بچّه ها دفع بلا نمیکند

جشن عروسی پسر یا شب بخت دخترش
اینهمه آرزو ولی عمر وفا نمیکند

اُمّ الائمّه از کرم گر نظری بما کند
مستمع سیاه دل عیب «صفا» نمیکند

  • سه شنبه
  • 5
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 11:32
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مختار وطن پرست

شهادت حضرت زهرا(س) -(راز بسمل را یقین از بی پران باید شنید) * مختار وطن پرست

917

شهادت حضرت زهرا(س) -(راز بسمل را یقین از بی پران باید شنید) راز بسمل را یقین، از بی پران باید شنید
شرح درد و محنتش سینه دران باید شنید

شعلهٔ آتش چه سازد با گل باغ بهشت
از لهیب و از حریق، از اخگران باید شنید

التهاب و حِدَّتِ میخ در مرضیه را
زاتش سوزان و از آهنگران باید شنید

دود هیزم از در زهرا چسان رفته فلک
از گروه فتنه کار و کافران باید شنید

میخ ‌در با سینهٔ سوزان چه کرد ایوای‌ من
شرح آن از گفتهٔ صاحب زمان باید شنید

کودکی در خون طپید و مادری از پا فتاد
« #درد_سقط کودکان از مادران باید شنید»

دست حقّ و ریسمان، وان فتنهٔ روبه دلان
از یلان کارزار و از نران باید شنید

ساعد یاس گل حیدر چه سان گشته کبود
از جفای خار و از نیلوفران باید شنید

شرح روی نیلی و دست جفا در کوچه ها
از حَسَن، آن شاهد بی یاوران باید شنید

حال طفلان سیه جامه چه شد بعد از وفات
من ندانم، این سخن از دختران باید شنید

دیو و دد هرگز نداند آن (نگین) را منزلت
این حقیقت از سلیمانْ باوران باید شنید

  • سه شنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 20:22
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

هجوم به بیت ولایت -(شهرمدینه غرق عزاگشته درغم است) * ناشناس ؟؟؟

654

هجوم به بیت ولایت -(شهرمدینه غرق عزاگشته درغم است) شهرمدینه غرق عزاگشته درغم است
مهمان خانه نبوی کوه ماتم است
زهرا زداغ هجربود دل غمین وزار
باز این چه شورش است که درخلق عالم است
داغی عظیم امده دلها دونیم شد
سادات تسلیت که فاطمه دیگریتیم شد

یکسوحسن زهجرتوغمگین ومضطراست
یکسوحسین ازغم تو دیده اش تراست
زهراگرفته دربرخودختم الانبیا
دلخون ترازهمه دل بیتاب حیدراست
مشغول غسل بوسه بران نور میزند
حالش خراب گشته دلش شورمیزند

رفتی مرا میان همه جاگذاشتی
روی دل شکسته من پاگذاشتی
ای دلخوشی فاطمه بابای مهربان
رفتی و یاس راتوچه تنها گذاشتی
تنها پدر نه هستی زهرای اطهری
داری تمام دلخوشی ام راتومیبری

ناگاه پشت درشده برپاقیامتی
نامردمان سقیفه ایان باجماعتی
بغض علی وفاطمه درسینه هایشان
هیزم به دست امده باچه وقاهتی
ای وای من که فاطمه درپشت این دراست
ذکرلبان فاطمه مظلوم حیدراست

اتش زبانه میزدوان درشکسته شد
زهرا میان شعله دگرزار وخسته شد
میخی میان ان همه اتش گداخته
مهمان سینه توهمای خجسته شد
ازغم خمیده قامت یار رشیدشد
فضه بیا که محسن زهرا شهید شد

یاس علی شده زجفا نقش برزمین
شددست بسته ازستم اقای مومنین
باپهلوی شکسته کند ناله فاطمه
ختم رسل عزیز خدا حال ما ببین
اینقدر ظلم وجور با زهرا روانبود
گیرم که خانه خانه ی ال عبانبود

ازغم دل تمام ملائک کباب شد
ظلم وستم به فاطمیون فتح باب شد
اتش به خیمه های شه کربلا زدند
شش ماهه شدفدائی ودلخون رباب شد
پهلو شکسته مادر سادت فاطمه
افتاد دست ساقی عطشان علقمه

اتش به خیمه های شه کربلا زدند
تیرسه شعبه برنوه ی مصطفی زدند
وقتی که ازقفا زتنش سرجداشده
با تازیانه عمه ی سادات را زدند

ال علی به دست اجانب اسیر شد
ای وای من که یک شبه زینب چه پیر شد

  • یکشنبه
  • 2
  • آبان
  • 1400
  • ساعت
  • 11:55
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

رباعی فاطمیه بهمراه پوستر * مرتضی محمودپور

1089
1

رباعی فاطمیه بهمراه پوستر ◾ایام شهادت بی‌بی دو عالم
◾حضرت صدقه طاهر(س)

چو آتش شعله‌ور شد معجرم سوخت
نه تنها معجرم پا تا سرم سوخت
به پیش چشم طفلان حزینم
به قرآن کوثر پیغمبرم سوخت

  • دوشنبه
  • 22
  • آذر
  • 1400
  • ساعت
  • 12:29
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه سینه زنی فاطمیه با ملودی جدید * مرتضی محمودپور

1453
2

نوحه سینه زنی فاطمیه با ملودی جدید ◾نوحه‌سینه‌زنی فاطمیه
◾سبک و ملودی جدید

◾بنداول
من فدایی حیدر شدم
کشته در پشت این در شدم
محسنم کشته گردیده و من
چون گل یاس پرپر شدم
آسمانم بی ستاره است
غرق در خون ماه‌پاره است
گوشواره بر زمین و
گوشم از کین پاره پاره است
واویلا واویلا واویلا واویلا(۲)

◾بنددوم
خورده بودم ز دشمن کتک
پشت در فضه آمد کمک
روزگارم سیه شد ز کین
هم ز دست عدو هم فلک
کودکانم سر به زیرند
از همه گر دستگریند
گر چه از آل کسایند
در کف دشمن اسیرند
واویلا واویلا واویلا واویلا(۲)

◾بندسوم
نیمه شبهاحسینم خموش
میرسد ناله‌هایش بگوش
زینبم بسکه گریه نمود
رفته پیش دو چشمم ز هوش
با حسن حرفی نگویم
حالش از فضه بجویم
زخم پیکر را شبانه
من اشک دیده شویم
واویلا واویلا واویلا واویلا(۲)

  • سه شنبه
  • 23
  • آذر
  • 1400
  • ساعت
  • 20:32
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

پنج رباعی فاطمیه * مرتضی محمودپور

1914
1

پنج رباعی فاطمیه ◾رباعیات ایام فاطمیه


تمام فکر و ذکرش با علی بود
به پشت در صدایش یا علی بود
چو پروانه پرش را زد به آتش
میان شهر چون تنها علی بود

ز دامان علی دستش جدا شد
دوچاره آتش کین از جفا شد
لگد زد تا به پهلو بین آتش
تمام هستی زهرا فدا شد

نشست در خون چو بانوی حزینه
شکسته از جفا بازو و سینه
صدا زد فضه را از بهر یاری
که محسن کشته شد از راه کینه

امامم را چو دیدم دست بستن
میان خانه اش از کینه خستن
تک و تنها به پایش ایستادم
از آن بازو و پهلویم شکستن

دو دست خویش تا بالا گرفتم
به لب ذکر علی مولا گرفتم
امامم را چو دیدم دست بسته
به روی دست جانم را گرفتم

  • پنج شنبه
  • 25
  • آذر
  • 1400
  • ساعت
  • 01:13
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

داغش به دل نشست و، بنیانگرِ غم ماست * مرضیه عاطفی

814
-1

داغش به دل نشست و، بنیانگرِ غم ماست داغش به دل نشست و، بنیانگرِ غم ماست
امسال هم دوباره، بانیِ ماتم ماست

اصلا خودش از اول، هیئت نشینمان کرد
عمر کمَش عزایِ، سنگین و اعظم ماست

شد روضه های زهرا(س) دارالشفای عالم
گرد و غبار پرچم، دارو و مرهم ماست

تا کارمان گره خورد پشت درش نشستیم
دریایِ استغاثه، در اشکِ نم نم ماست

والله فاطمیه هم خط قرمز ما
هم تا قیام مهدی(عج)؛ خطّ مقدم ماست

گفتیم دردمان را، شد مادرانه درمان
شد رازدار ما و یک عمر محرم ماست

در کفن و دفن و برزخ، در صبح روز محشر
نامش بدون تردید، در هر دو عالم ماست

ایکاش که بگوید، بر پاسبانِ دوزخ
زنجیر از دو پایش، بردار!...آدم ماست

این داغ دارِ من بود، عشق علی(ع) به دل داشت
گریه کن حسین(ع)و...ماهِ محرّم ماست!

  • پنج شنبه
  • 25
  • آذر
  • 1400
  • ساعت
  • 13:16
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب

بیهوا آغاز شد فصل خزانِ خانه اش * مرضیه عاطفی

1943
2

بیهوا آغاز شد فصل خزانِ خانه اش بیهوا آغاز شد فصل خزانِ خانه اش
بسته شد دستان حیدر در میانِ خانه اش

در ازای نانِ نذری ها که زهرا(س) پخته بود
با هجوم انداختند آتش به جانِ خانه اش

فکر و ذکرش روز و شب «الجّار ثمّ الدّار» بود
سنگ بود اما دلِ همسایگانِ خانه اش

کوچه ای باریک، دیواری که دودآلود بود
یک درِ آتش گرفته شد نشانِ خانه اش

در سکوتِ نیمه شب، آهسته، دلتنگ پدر
رفت مظلومانه یار مهربانِ خانه اش

عاقبت از آنچه می ترسید آمد بر سرش
راهیِ تابوت شد یارِ جوانِ خانه اش

خانهٔ بی فاطمه(س) شد بیت الأحزانِ علی(ع)
تیره شد با کوهی از غم، آسمانِ خانه اش

بغض کرد و بچه هایش را در آغوشش گرفت
اشک آمد بیهوا شد میهمانِ خانه اش

گریه میکردند با هم! بیشتر اما حسن(ع)...
چادری پا خورده میشد روضه خوانِ خانه اش

گرچه می بوسیدشان اما غم بی مادری
بود معلوم از نگاهِ کودکانِ خانه اش

تشنه لب بیدار میشد نیمه شب تا که حسین(ع)
آه برمیخواست فوراً از نهانِ خانه اش

باز زینب(س) تکیه بر دیوار خوابش برده بود
می شکست اینگونه هر آن استخوانِ خانه اش!

  • شنبه
  • 27
  • آذر
  • 1400
  • ساعت
  • 15:19
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه سینه زنی فاطمیه(سبک و ملودی جدید اثر شاعر شعر) * مرتضی محمودپور

928
1

نوحه سینه زنی فاطمیه(سبک و ملودی جدید اثر شاعر شعر) ◾نوحه سینه زنی فاطمیه
◾با ملودی و سبک جدید

◾بنداول
سلام ما به مادر سادات
سلام ما به قبله حاجات
سلام ما به کوثر طاها
سلام ما به مظهر طاعات
مدینه در آتش و دوده
بازوی فاطمه کبوده
سیلی کین و تازیانه
سزای فاطمه نبوده
وای..... مادر مادر مادر(۲)

◾بنددوم
حسن میان کوچه با مادر
زند ز داغ مادرش بر سر
چو مرغ پرشکسته افتاده
میان کوچه میزند پرپر
پهلوی فاطمه شکسته
دست علی گردیده بسته
گرد غریبی و اسیری
به صورت زینب نشسته
وای....مادر مادر مادر(۲)

◾بندسوم
مهدی فاطمه ز غم سیه‌پوش
چراغ خانه‌ی علی خاموش
ناله و افغان یتیمانش
میرسد از شهر نبی بر گوش
گشته بلاگردان حیدر
حقیقت سوره‌ی کوثر
محسن ششماهه فدا شد
از لگد و ز آتش در
وای....مادر مادر مادر(۲)

  • جمعه
  • 10
  • دی
  • 1400
  • ساعت
  • 09:11
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

من و مادر و کوچه و اضطراب * مرضیه عاطفی

1503

من و مادر و کوچه و اضطراب زبانحال امام حسن علیه السلام

من و مادر و کوچه و اضطراب
دل آشوبه و بغض و رنج و عذاب

کسی آمد از نسل ابلیس ِ پست
جسورانه با کینهٔ بی حساب

سرِ مادرم داد زد پیش من
حیا داشت مادر؛ ندادَش جواب

غضب کرد و شد دستِ نحسش بلند
شد عالم به روی سر من خراب

بمیرم که زد سیلیِ بیهوا
به مادر! به آیینهٔ در حجاب

نوک پای خود ایستادم ولی
گذشت از سرم دست او با شتاب

چنان خورد که گوشواره شکست
گرفت از دو چشمم همین صحنه خواب

فدک غصب شد پاره شد برگهٔ
قباله به دستانِ مردی خراب

دلم خون شد از خندهٔ ممتدش
از آن دست سنگین، از آن آب و تاب

پس از گوشواره غرورم شکست
پس از آن غمی شد برایم نقاب

مرا میزد ایکاش تا مادرم...
نمیشد از این داغِ پنهانی آب!

#مرضیه_عاطفی

  • پنج شنبه
  • 23
  • دی
  • 1400
  • ساعت
  • 16:38
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب

حضرت زهرا س -( شبانه دفن کن مولا تنم را بدستِ خود به دور از چشمِ اعدا) * هستی محرابی

1059

حضرت زهرا س -( شبانه دفن کن مولا تنم را بدستِ خود به دور از چشمِ اعدا) ◾️دو بیتی
◾️شب شهادت حضرت زهرا(س)

شبانه دفن کن مولا تنم را
بدستِ خود به دور از چشمِ اعدا
کنارِ قبرِ من از بعدِ مرگم
عزا بر پا نما آهسته مولا!

صدایم کن صدایم کن صدایم
دلم خواهد تماشایت نمایم
وصیت می کنم از بعدِ مرگم
بخوان با سوزِ دل قرآن برایم!

تویی مونس تویی غمخوارِ زارم
غمت را یا علی در سینه دارم
کفن آماده کردم اشک ریزان
حسینم بی کفن من بی قرارم!

من آن یاسِ بهارِ در خزانم
منم زهرا منم کوثر نشانم
خجالت می کشیدم چون ز رویت
به فضه گفته‌ام رازِ نهانم!

#هستی_محرابی

  • سه شنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1401
  • ساعت
  • 17:31
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

درزمینه شهادت حضرت محسن (ع) -(محسن تو گل گلشن زهرایی و حیدر) * رضا یعقوبیان

731

درزمینه شهادت حضرت محسن (ع) -(محسن تو گل گلشن زهرایی و حیدر) حسن تو گل گلشن زهرایی و حیدر
از بهر شما دامن مادر شده سنگر
سوزد ز برایت،با دیده ی گریان
مادر ز غم تو،گردیده پریشان
یا حضرت محسن۲

تو کشته ی ظلم و ستم و جور و جفایی
در پشت در خانه شده بزم عزایی
ای هستی زهرا،افتاده ای از پا
از کینه ی دشمن،می روی ز دنیا
یا حضرت محسن۲

آورده هجوم از ستم و کینه به خانه
آتش زده آن دشمن بی دین در خانه
پیش چشم حیدر،در وا شده از کین
خون شد دل مادر،زین هجمه ی سنگین
یا حضرت محسن۲

شد نقش زمین فاطمه بین در و دیوار
پرپر شدی در دامن مادر گل گلزار
غنچه ی ولایت،شد خزان بهارت
مظلومه ی حیدر،گشته بی قرارت
یا حضرت محسن۲

با ضربه ی در فاطمه در پشت در افتاد
در دامن مادر شده ای کشته ی بیداد
تو شهید بیداد،از جور و جفایی
در راه ولایت،گشتی تو فدایی
یا حضرت محسن۲

  • چهارشنبه
  • 6
  • مهر
  • 1401
  • ساعت
  • 11:49
  • نوشته شده توسط
  • فاطمه سرسخت
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد