شهادت امام حسین (ع)

مرتب سازی براساس
 امیر فرخنده

پیشواز محرم -(این روزها دلشوره دارم بیش از پیش) * امیر فرخنده

1817
6

پیشواز محرم -(این روزها دلشوره دارم بیش از پیش) دلشوره دارم
این روزها دلشوره دارم بیش از پیش

کاری بجز گریه ندارم بیش از پیش

این روزها قلب مرا ماتم گرفته

باز این لبم نام شمارا دم گرفته

این روزها دلشوره دارم مثل هرسال

هر شب گریزی میزنم تنها به گودال

اما همه ترسم جدایی از تو شد ، آه

اینکه نباشد دستک از ماه تو کوتاه

ای کاش با عشق تو در روضه بمیرم

من ، این منه بی ننگ و بی عرزه بمیرم

ای کاش با گریه توانم را بگیری

امسال بین روضه جانم را بگیری

ای کاش این ماه محرم با تو باشم

ای کاش در این روضه مَحرم با تو باشم

تا اینکه مارا مادرت درهم ببیند

مارا سیه پوش غم و ماتم ببیند

کاری بکن غیر از غمت ، غم را نبینم

ماهی بجز ماه محرم را نبینم

زه

  • دوشنبه
  • 29
  • مرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 21:37
  • نوشته شده توسط
  • امیر فرخنده
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 امیر عظیمی

مصائب حضرت ابالفضل العباس(ع) -(هر که از دل نوکریِ کویِ هیات می کند) * امیر عظیمی

2735

مصائب حضرت ابالفضل العباس(ع) -(هر که از دل نوکریِ کویِ هیات می کند) هر که از دل نوکریِ کویِ هیات می کند
سینه ی خود را پر از نور ولایت می کند
پادشاهی، نوکری خاندان مصطفی ست
نوکر این خانه بر تن رخت عزت می کند
آدم این جا خاکبوس عرش رحمن می شود
در سرای اهل بیت عرض ارادت می کند
آنکه هیات را به پول و شهرت و قدرت نداد
فاطمه دنیا و دینش را ضمانت می کند
در قیامت قیمتی تر چیست غیر از یاحسین
قیمت یک "یاحسین" آن جا قیامت می کند
هیاتی با هیاتی همچون زهیرند و بُریر
یک حسینی با حسینی ها رفاقت می کند
ای که بی ذکر حسین و روضه اش جان می دهی
حضرت زینب به تو خیلی محبت می کند
هر که سهمی دارد از مهر حسین بن علی
سهم نوکر را فقط عباس قسمت می کند
دست هایش را جدا کردند از پیکر اگر
چشم

  • دوشنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 19:47
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(زمزمه)یارحمه للعالمین حال حسینت راببین * محمود اسدی

591

(زمزمه)یارحمه للعالمین حال حسینت راببین یارحمه للعالمین حال حسینت راببین

شد سرنگون از صدر زین نوردوعینت راببین

مرمل الدّما شده
مقطع الاعضا شده

******

مادربیاببین حسینت برزمین افتاده است

برسینه اش شمرلعین زانوی خود بنهاده است

خنجر به حنجرمی کشید
دیدم سرت رامی برید

*******

دیدم که شمر از قتلگه با دست پر برگشته است

ای وای من دیدم سر تورا گرفته روی دست

نفرینِ حق بر قاتلت
دیدم گرفته کاکلت

*******

شائق

  • پنج شنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 17:07
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

غزل حسینی صاحب کرم -(هردلی راکه زداغ توکبابش نکنند) *استاد سید هاشم وفایی

939

غزل حسینی   صاحب کرم -(هردلی راکه زداغ توکبابش نکنند) غزل حسینی

صاحب کرم

هردلی راکه زداغ توکبابش نکنند
شمع سان ازشررعشق توآبش نکنند

نیست پروانه ی پرسوخته ی بزم غمت
هرکه رادرغم توشمع مذابش نکنند

تاحسینی نشودجان ودل عاشق دوست
درره مهرو وفا پا به رکابش نکنند

رنگ وبو ازچمن عشق توباید گیرد
هرگلی را که دراین باغ،گلابش نکنند

با ولای تواگردل نرسد تا به خدا
رهرو وعاشق این راه خطابش نکنند

دل کجا لایق آبادی وشادی به جزاست
گربه سیل غم واشک توخرابش نکنند

آتش ارزانی آن دل که به داغ تو نسوخت
هرکه دلسوخته ی توست عذابش نکنند

ماگدایان توهستیم وتوصاحب کرمی
هرکه کوبد دراین خانه جوابش نکنند

وای برحال دل زار « وفایی» فردا
گرغلام دراین خانه حسابش نکنند

#حاج_

  • شنبه
  • 17
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 11:29
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
 محمدرضا نادعلیان

شعر فرارسیدن اربعین -(در سرم شور اربعین افتاد) * محمدرضا نادعلیان

938

شعر فرارسیدن اربعین -(در سرم شور اربعین افتاد) در هیاهوی ذهن یک شاعر
واژه ها بیقرار بارانند
شاعر و واژه های دلتنگش
باز، اذن دخول میخوانند:

السلام علیک یا....انگار
بغض شاعر شکست بین گلو
سیل اشکش دوباره جاری شد
داده این اشک جان تازه به او

باب ساعت، درست وقت اذان
بوی سیبی عجیب می آمد
ناله های کسی به گوش رسید
خواهری که غریب می آمد

بعد چِل روز کاروان آمد،
زینبت باز بر زمین افتاد
با همین صحنه شاعرت میگفت:
در سرم شور اربعین افتاد

اربعین نه، قیامتی است شِگَرف
وَه چه شوری چقدر شیرین است
از نجف تا ستون آخر عشق،
آی مجنون بیا که عشق این است

شاعر از صحن داشت برمیگشت
وقت رفتن رسیده بود چه زود
طعم چای ابوعلی گویا
بهترین طعم زندگی اش بود

  • جمعه
  • 4
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 17:53
  • نوشته شده توسط
  • محمدرضا نادعلیان
ادامه مطلب

زمزمه واحد شب اول -(جنس لباسم از غمه) * مجید احدزاده

1928
3

زمزمه واحد شب اول  -(جنس لباسم از غمه) زمزمه واحد شب اول
جنس لباسم از غمه
تارو پودش از ماتمه

تو روضه هام الحمدلله _ محرمو دیدم دوباره
سر بریده حسین و - زهرا از آسمون می یاره
محرمو دیدم دوباره

از آسمون ندا می دن نوحو علی الغریبا
ان السما بکت علی الحسین اربعینا

گهواره می یاره رباب
یکی بده یه چیکه آب
آه و واویلا
جلو یه مادر حزین
شیرخوارتونو آب ندین
آه و واویلا

جانم حسین جانم حسین
جانم حسین جان

هلال ماه از غم خمه
گریه کنید محرمه

دعوت آقامون عجیبه - من الغریب الی الحبیبه
امام رضا رخصت که امشب - روضه ما یا بن الشبیبه

اسپند و مجمر رو بیار بوی حسین بگیرم
گریه کن ای لباس سیام امسال میخوام بمیرم

ای سید عطشان حسین
عالم سنه قربان حسین

  • سه شنبه
  • 20
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:48
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

#شب_سوم_محرم_۱۳۹۶ با صدای حاج محمود کریمی -(بگو کجایی آهای ابروی ابرو کجایی) *

1306

#شب_سوم_محرم_۱۳۹۶ با صدای حاج محمود کریمی -(بگو کجایی آهای ابروی ابرو کجایی) بگو کجایی آهای ابروی ابرو کجایی
دوازده ماه پی تو گشت ماه کوه به کوه بگو کجایی

دوباره مرغ تورا محرم دوباره کردست ارزو کجایی
شب رقیه است ز روضه ی عموست گفتگو کجایی

شبی زکه او گفت عمو نگیر از رقیه رو کجایی
برای سیلی بهانه دستش امده عدو کجایی

شدن خیره به گوش و گوشواره ام عمو کجایی
عمو به سرعت رسیده دست زجر از هر سو کجایی

یکی به بگوشم یکی نشته بر ته گلو کجایی
مرا ز مویم بلند کرده زجر مو به مو کجایی

به لکنت گفت عمو کجایی ، عمو کجایی

خبر رسیده که دختری به محضر پدر رسیده
عموش رفته به خیمه از نبود او ضرر رسیده

به اصغر او گفت به تو عطش به من دو چشم تر رسیده
تو تیر خوردی ولی به گوش من اثر رسیده

ب

  • چهارشنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 09:23
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

روضه شب_سوم_محرم -(به من اثبات شد از نزدیک هم نزدیک تر هستی) *

921

روضه شب_سوم_محرم -(به من اثبات شد از نزدیک هم نزدیک تر هستی) #شب_سوم_محرم_۱۳۹۶

به من اثبات شد از نزدیک هم نزدیک تر هستی
رفیق روزهای بی کسی از هرنظر هستی

دلیل جزییات اشک هارا خوب می دانی
تماما مو به مو از درد دل ها با خبر هستی

به من ثابت شده از بس که نشد شد شد
تو در فکر من ناچیز حتی از خود هم بیشتر هستی

خجالت می کشم از طرز حاجت خواستن هایم
زبانم که گفتم نگاهم کن اگر هستی

برای هجرت از چیزی که هستم سوی آزادی
تو همراه منه بی دست وپا در این سفر هستی

تمام بد بیاری های آدم حکمتی دارد
یکی اینکه تودر یاد گرفتاران قدر هستی

منه حاجت روا را باز محتاج نگاهت کن
که من محتاج اگر باشم تو در من مستمر هستی

کیستم من دُر دریای کرامت، ثمر نخل امامت، گل گلزار حسینم، د

  • چهارشنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 09:25
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

شب_چهارم_محرم با صدای حاج محمود کریمی -(تا مهر تو، تو دل منه) *

4098
7

شب_چهارم_محرم با صدای حاج محمود کریمی -(تا مهر تو، تو دل منه) تا مهر تو، تو دل منه
قلبم به عشق تو میزنه
آرامش دل تنگیایی

بارون اشکام که میباره
دست تو تنهام نمیزاره
باز هم دم تنهاییایی

دل رو میبره نگات
چشمام خرج روضه هات
جونمم میدم برات

اشکام قد فرات
میباره باز به پات
جونمم میدم برات

هی دور خیمه هات
میسوزم از صدات
جونمم میدم برات

با اشک دخترات
میگریم پا به پا
جونمم میدم برات
یا حسین ماکو مثلک الغریب

پاک و زلالی مث بارون
اشک زهرا دونه به دونه
تو تاج عرش کبریایی

چشم تو مصباح الدجا
دست تو کهف البرا
ای جلوه ذات الهی

یا کهف المستجیر
ای ماه بی نظیر
دست دلم رو بگیر

یا زادی فی المسیر
تو شاهی من فقیر
دست دلم رو بگیر

یا نورالنشأتین
محبوب عالمین
نور قلبی ی

  • پنج شنبه
  • 22
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 09:46
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب

شب_چهارم_محرم باصدای حاج محمود کریمی -(یاحسین ماکو مثلک الغریب) *

1150

شب_چهارم_محرم باصدای حاج محمود کریمی -(یاحسین ماکو مثلک الغریب) یاحسین ماکو مثلک الغریب
یوم علی صدر مصطفی
یوم علی وجه ثری

السلام علی الحسین
و علی علی بن الحسین
و علی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین

  • پنج شنبه
  • 22
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 10:36
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
 علی اصغر یزدی

حضرت عبدلله -(در دلش شوقی از شهادت داشت) * علی اصغر یزدی

708

حضرت عبدلله -(در دلش شوقی از شهادت داشت) علي اصغر يزدي:
#حضرت_عبدالله_ابن_الحسن_ابن_علی
#علیه_السلام

در دلش شوقی از شهادت داشت
قلبش از شور عشق آکنده ست
یازده سال دارد امّا او
در سپاه حسین فرمانده ست

تیر ها خورده است عبدالله
ولی از بوی سیب می گوید
صورت خاکی اش به اهل حرم
روضه هایی عجیب می گوید

«دست» او رفته است عیبی نیست
می دهد «پای» عشق «سر» را هم
از عمویش گرفته چون فُطرس
در دِلِ دشت بال و پر را هم

در عقیده شبیه قاسم بود
از غم چشم او غزل می ریخت
نعل اسبان کربلا گفتند
از لبانش کمی عسل می ریخت

دست هایی که سمت تابوتِ
پدرش نیزه و کمان برداشت
بر لب خشک سید الشهدا
آمد و چوب خیزران برداشت

عاشقی را میان این میدان
چه هنر مند گونه معنا ک

  • جمعه
  • 23
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 14:46
  • نوشته شده توسط
  • علی اصغر یزدی
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

غزل امام حسین (ع) -(ا سیّدُالشَهید، عزیز خدا، حسین ) * رضا رسول زاده

821

غزل امام حسین (ع) -(ا سیّدُالشَهید، عزیز خدا، حسین ) یا سیّدُالشَهید، عزیز خدا، حسین
ای نور چشم حضرت خیرُالنِّسا، حسین
با هر کسی به غیر تو بیگانه می شود
آنکس که با غم تو شود آشنا، حسین
اعجاز چشم توست، به ما داده آبرو
آقا شود، به اذن تو اینجا گدا، حسین
محکم گره بزن دل ما را به زلف خویش
ای دستگیرِ در گُنه افتاده ها، حسین
آتش برای اهل جهنّم شود بهشت
فریاد اگر زنند همه یکصدا؛ "حسین"
آقا، قسم به روز جدایی زِ خواهرت
ما را مکن دمی زِ غم خود جدا، حسین
گودال قتلگاه تو شد بارگاه تو
ای کشته ی فتاده به صحرا رها، حسین
تنها دعای سینه زن تو شهادت است
بی سر کنار کشته ی من هم بیا، حسین

  • سه شنبه
  • 27
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 18:44
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مقتل امام حسین -(دارالاماره رباب نتوانست خودداری کند و خود را روی سرِ مقدس امام انداخت و آن را بوسید.) *

446

مقتل امام حسین -(دارالاماره رباب نتوانست خودداری کند و خود را روی سرِ مقدس امام انداخت و آن را بوسید.) حاجب ابن زیاد می گوید:وقتی ابن زیاد دستور داد آنها را زندانی کنند،من با آنها بودم.دیدم مردها و زن های کوفه جمع شده اند و گریه می کنند و به صورت های خویش لطمه می زنند.
حضرت زینب خطاب به جمع گفت:
"هیچ کس جز کنیزان نزد ما نیاید،زیرا آنها نیز مثل ما اثیرند".
ابن زیاد بار دیگر خواست اُسرا را به حضورش بیاورند.آنها وقتی وارد مجلس شدند دیدند سرِ مقدس امام حسین در میان دست های ابن زیاد است و انوار الهی از بین انگشتان او به سوی آسمان می تابد.
رباب نتوانست خودداری کند و خود را روی سرِ مقدس امام انداخت و آن را بوسید.
?مقتل مقرم،۳۹۳
?روضةالواعظین،ص۱۶۳
?مقتل عوالم،ص۱۳۰
?لهوف،ص۹۲

  • دوشنبه
  • 2
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 17:52
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مقتل امام حسین -(دارالاماره مختار ثقفی) *

565

مقتل امام حسین -(دارالاماره مختار ثقفی) وقتی ابن زیاد اسرا را در مجلسش حاضر کرد،دستور داد مختار را نیز_که از روز شهادت مسلم بن عقیل زندانی بود_به مجلس بیاورند.
وقتی مختار وارد مجلس شد و آن منظره رقّت بار را دید،آهِ بلندی کشید و با ابن زیاد تندی کرد.چون درگیری لفظی آن دو بالا گرفت،ابن زیاد دستور داد تا او را دوباره به زندان بازگرداندند.
بنابر نقل دیگری،مختار را آن قدر با تازیانه زدند که در آن میان یک ضربه به چشمش خورد و بینایی اش را از دست داد.پس از کشته شدن ابن عفیف،عبداللّه بن عمربن خطاب_شوهر خواهر مختار_واسطه شد و از یزید دستور آزادی او را گرفت.
ابن زیاد مختار را آزاد کرد و ۳روز به او مهلت داد تا کوفه را ترک کند.ابن زیاد،ابن عفیف

  • دوشنبه
  • 2
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 17:56
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مقتل امام حسین -(دارالاماره مختار ثقفی به خون خواهی امام حسین) *

549

مقتل امام حسین -(دارالاماره مختار ثقفی به خون خواهی امام  حسین) عبداللّه بن عمر دوباره نزد یزید مختار را شفاعت کرد و از حبس نجاتش داد.سپس مختار برای شیعیان آنچه را که خواص اصحاب امیرالمؤمنین علی(ع)شنیده بود در میان گذاشت و برای خون خواهی امام حسین کشتن ابن زیاد آماده شد.
مختار در زندان با عبداللّه بن حارث بن نوفل بن عبدالمطلب و میثم تمار بود. عبداللّه بن حارث تیغی از آنها خواست تا موهای بدنش را بتراشد.او می گفت:چون می دانم ابن زیاد مرا خواهد کشت،نمی خواهم بدنم کثیف و پر مو باشد.
مختار به او گفت:به خدا ابن زیاد نه تو را می کشد نه مرا،تو به زودی آزاد خواهی شد و به بصره خواهی رفت.میثم سخن آن دو را شنید،به مختار گفت:تو هم به خون خواهی حسین قیام خواهی کرد و ابن

  • دوشنبه
  • 2
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 18:03
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مقتل امام حسین -("[فَسَیَکْفیکَهُمُ اللّهُ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ]) *

740

مقتل امام حسین -("[فَسَیَکْفیکَهُمُ اللّهُ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ]) هلال بن معاویه می گوید دیدم مردی سرِ امام حسین را حمل می کند و در همان حال سر مقدس می فرمود:
"بینِ سر و بدن من جدایی انداختی،خدا بین گوشت و استخوان تو جدایی افکند تا ضرب المثل و درس عبرتی برای همه مردم دنیا شوی".
آن مرد با شنیدن این سخن با تازیانه آن قدر بر آن سر مبارک زد تا سکوت کرد.
سلمةبن کهیل نیز شنیده بود که سر مقدس وقتی بالای نِی بود می گفت:
"[فَسَیَکْفیکَهُمُ اللّهُ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ]".
ابن وکیده هم می گوید شنیدم که آن سر مقدس سوره کهف را قرائت می کند.شک کردم که آیا این،واقعاً صدای سرِ مطهر است یا صدای کسِ دیگری است؟!سر مقدس حضرت،دیگر قرآن نخواند و رو به من فرمود:
"ای ابن وکید

  • دوشنبه
  • 2
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 18:14
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

عریان -(نه تنها از سر نی ها سرش را نیز دزدیدند ) * پیمان طالبی

971
0

عریان -(نه تنها از سر نی ها سرش را نیز دزدیدند ) نه تنها از سر نی ها سرش را نیز دزدیدند
که حتی پاره های پیکرش را نیز دزدیدند
گمان کردی قناعت می کنند این قوم بر خلخال؟
حریصان از حسین انگشترش را نیز دزدیدند
خداوندا تو گفتی دین حق احیا شود با خون
ولی این قوم خون اطهرش را نیز دزدیدند
سکینه یک النگو یادگاری از برادر داشت
، شگفتا یادگار اکبرش را نیز دزدیدند
حیا می کرد عریان باشد آن پیکر به خاک اما
لباس دست دوز مادرش را نیز دزدیدند
میان خیمه ها دیدم غریب و خسته فطرس را
گرفتند اسمانش را، پرش را نیز دزدیدند
دگر بر دختران شیعه زر زینت نخواهد بود
کنون که گوشوار دخترش را نیز دزدیدند

  • دوشنبه
  • 2
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 19:02
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غیرت الله -(نیزه دارِ سرِ تو خسته شد انگار حسین ) * محمد حسن بهرامی

1129
2

غیرت الله -(نیزه دارِ سرِ تو خسته شد انگار حسین ) نیزه دارِ سرِ تو خسته شد انگار حسین
بی تعادل شده در کوچه و بازار حسین
ترسم این است بیفتد به زمین با سرِ تو
دستِ من هم نرسد بر سرت اینبار حسین
کاش میشد که کمی قامتِ نی کوچک بود
تا ببینم قمرم را به شبِ تار حسین
بغضِ در بینِ گلویِ تو زمین را تر کرد
چشمِ این قوم مرا دیده در انظار حسین
غیرت الله، ببین خواهرِ تو در به در است
خنده‌ی شمر شده بر سرم آوار حسین
دخترانِ تو به دنبالِ عمو می گردند
نیست بر نیزه چرا راسِ علمدار حسین

  • دوشنبه
  • 2
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 19:12
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مقتل امام حسین -(عاشورا،کودکان و زنان:_آیا مدافعی برای ناموس رسول خدا پیدا می شود؟) *

419

مقتل امام حسین -(عاشورا،کودکان و زنان:_آیا مدافعی برای ناموس رسول خدا پیدا می شود؟) بعد از شهادت حضرت عباس(ع)،امام حسین(ع)دید دیگر کسی نمانده است تا او را یاری کند.نگاهی به خانواده و همراهان شهیدش نمود و دید همچون قربانی سر بریده شده اند.
در همین هنگام صدای شیون و فریاد کودکان و زنان به گوشش رسید.با صدای بلند فریاد زد:
[هَل مِن ذابّ عَن حرم رسوُل اللّه؟هَل مِن موحّد یخاف اللّه فینا؟هَل مِن مُغیث یرجواللّه فی اغاثتنا؟_آیا مدافعی برای ناموس رسول خدا پیدا می شود؟آیا یکتا پرستی وجود دارد که از خدا بترسد و به ما کمک کند؟].
صدای گریه زن ها بلندتر شد،امام سجاد (ع)که تنهایی پدر را دید با این که بیمار بود و توانایی حرکت نداشت به کمک عصایش برخاست و به طرف پدر رفت،از شدت بیماری و ضعف نم

  • سه شنبه
  • 3
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 11:07
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مقتل امام حسین -(امام حسین(ع)یکسره می رفت،تا این که به نینوا رسید) *

727

مقتل امام حسین -(امام حسین(ع)یکسره می رفت،تا این که به نینوا رسید) امام حسین(ع)یکسره می رفت،تا این که به نینوا رسید.در آن جا سوار مسلّحی را دیدند که نامه ای از ابن زیاد برای حرّ آورده بود.در نامه خطاب به حرّ نوشته شده بود:
وقتی نامه را خواندی،حسین را راحت نگذار و او را به سوی بیابانی بی آب و علف و بدون پناهگاه هدایتش کن.
حرّ نامه را برای امام حسین(ع)خواند.امام به او فرمود:”کاری به ما نداشته باش تا به نینوا یا غاضرات و یا شفیه برویم.
حرّ عرض کرد:نمی توانم،چون این مرد جاسوسی مرا می کند.
زهیربن قین،عرض کرد:ای پسر رسول خدا!جنگیدن با اصحاب حرّ راحت تر از لشکری است که بعداً قرار است به این جا بیایند،به جان خودم قسم!تعداد آن لشکر آن قدر زیاد است که ما نمی توانیم با

  • پنج شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 21:17
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مقتل امام حسین در راه کربلا -(امام حسین(ع):”اِنّٰا لِلّٰه وَ اِنّٰا اِلَیهِ راٰجِعون وَ الْحَمدُلِلّٰهِ رَبّ العٰالَمیٖن“.) *

696

مقتل امام حسین در راه کربلا -(امام حسین(ع):”اِنّٰا لِلّٰه وَ اِنّٰا اِلَیهِ راٰجِعون وَ الْحَمدُلِلّٰهِ رَبّ العٰالَمیٖن“.) امام حسین(ع)آخرِ شب به اصحاب فرمود به اندازه کافی آب بردارند و قصر بنی مقاتل را ترک کنند.در بین راه چندبار شنیدند که امام می گفت:”اِنّٰا لِلّٰه وَ اِنّٰا اِلَیهِ راٰجِعون وَ الْحَمدُلِلّٰهِ رَبّ العٰالَمیٖن“.
علی اکبر(ع) علت این ذکرها را از پدر سؤال کرد.حضرت فرمود:”لحظه ای خواب و چُرت به من دست داد،در آن لحظه سواری بر من آشکار شد که می گفت:[القوم یسیرون و المنایا تسری إلیهم_این گروه در حال حرکت است و مرگ نیز از پی آنان حرکت می کند].من فهمیدم که منظور او ما هستیم و در این سفر از دنیا خواهیم رفت“.
علی اکبر(ع)گفت:”خدا برایت حوادث بد پیش نیاورد،مگر ما بر حق نیستیم؟“
امام فرمود:”آری،به خدا سوگند که

  • پنج شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 21:22
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

ای‌اوج‌نشین -(کی بود روا از دل ما باج بگیری) * امیر عظیمی

848
1

ای‌اوج‌نشین -(کی بود روا از دل ما باج بگیری) کی بود روا از دل ما باج بگیری
اینگونه شهنشاه شوی،‌تاج بگیری
ای‌اوج‌نشین از‌چه دلت آمده این‌طور
بر نی بزنی تکیه و معراج بگیری؟!

  • پنج شنبه
  • 12
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 12:12
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مقتل امام حسین منزلگاه عذیب -(طرماح از حضرت اذن گرفت تا تنها خودش به میره_محل زندگی اش_رفته) *

514

مقتل امام حسین منزلگاه عذیب -(طرماح از حضرت اذن گرفت تا تنها خودش به میره_محل زندگی اش_رفته) طرماح به حضرت عرض کرد:من یک پیشنهاد دارم و آن این که بیا و با ما به کوه اجا که در منطقه ما قرار دارد برویم.آن جا سران قبایل،غسان،حمیر،نعمان بن منذر، و هر سیاه و سرخی از تو حمایت و حفاظت خواهند کرد.به خدا قسم!ده روز نمی گذرد که مردان و سواران قبیله طی در زیر پرچمت گرد خواهند آمد و من با سرپرستی بیست هزار طائی در خدمتت آماده شمشیر کشیدن هستیم.
امام حسین(ع)او و قبیله اش را دعا کرد و فرمود:
"ما با مردم کوفه عهد و پیمانی داریم و نمی توانیم آن را زیر پا بگذاریم.می رویم تا ببینیم نتیجه چه خواهد شد".
طرماح از حضرت اذن گرفت تا تنها خودش به میره_محل زندگی اش_رفته به خانواده اش سری بزند و برای یاری حضرت

  • پنج شنبه
  • 12
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 19:22
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مقتل امام حسین قادسیه -(ابن زیاد:حالا که چنین است باید بالای منبر بروی،حسین(ع)،پدر و برادرش را...) *

535

مقتل امام حسین قادسیه -(ابن زیاد:حالا که چنین است باید بالای منبر بروی،حسین(ع)،پدر و برادرش را...) حصین بن نمیر تمیم در قادسیه،قیس بن مسهّر صیداوی_پیک امام حسین(ع)برای مردم کوفه_ را دستگیر کرد.حصین به فرمان ابن زیاد از قادسیه تا خفان و قطقطانه،نیرو پیاده کرده و در آماده باش بود.همین که حصین خواست قیس را تفتیش کند،قیس نامه ای از زیر لباسش در آورد و آن را پاره پاره کرد.
در نتیجه حصین او را نزد ابن زیاد فرستاد.ابن زیاد به او گفت:چرا نامه را پاره کردی؟،قیس پاسخ داد:برای این که از مضمون آن مطلع نشوی.ابن زیاد بسیار کوشید تا قیس محتوای نامه را فاش سازد اما قیس مقاومت کرد و چیزی نگفت.
ابن زیاد گفت:حالا که چنین است باید بالای منبر بروی،حسین(ع)،پدر و برادرش را سبّ کنی و الّا قطعه قطعه ات خواهم کرد.
ق

  • پنج شنبه
  • 12
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 19:29
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مقتل امام حسین -(علی بن طعان محاربی،آخرین نفر از لشکر حرّ بود که رسید) *

2014
3

مقتل امام حسین -(علی بن طعان محاربی،آخرین نفر از لشکر حرّ بود که رسید) علی بن طعان محاربی،آخرین نفر از لشکر حرّ بود که رسید.تشنگی به شدت او را آزرده بود.امام حسین(ع) به او فرمود: "راویه را بنشان".((راویه)) در زبان اهل حجاز به معنای شتر است،اما در زبان مردم عراق معنای دیگری داشت.بنابراین او مقصود حضرت را درنیافت.
حضرت متوجه شد و فرمود:"شتر را بنشان"وقتی خواست آب بنوشد،آب از مشک ریخت.حضرت فرمود:"مشک را برگردان".
از شدت تشنگی دست و پای خویش را گم کرده بود و نمی دانست چه کند.حضرت خودش برخاست و مشک را برگرداند تا آن شخص توانست به اندازه کافی آب بنوشد و سیراب شود.
این لطف و ترحّم امام در آن بیابان خشک و بی آب و علف بر آن جمع بود.شرایطی که حتی یک جرعه آب ارزش حیاتی و با

  • پنج شنبه
  • 12
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 20:36
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

امام حسین -(شامیان غربت مارا همه جا جار زدند) * عبدالحسین میرزایی

4153
3

امام حسین -(شامیان غربت مارا همه جا جار زدند) #امام_حسین_علیه_السلام
#امام_سجاد_اسارت
#حضرت_زینب_اسارت
#شام

شامیان غربت مارا همه جا جار زدند
خنده بر بی کسی عترت اطهار زدند

پای راس شهدا هلهله بر پا کردند
تازیانه به اسیران گرفتار زدند

چقدر دور و بر محمل ما رقصیدند
ساز با ناله طفلان عزادار زدند

زخم شمیشر کشنده است و، دوایی دارد
بی دوا زخم زبان است که بسیار زدند

طفل را پای دویدن چو بزرگان نبود
هر که افتاد عقب از قافله ،هر بار ،زدند

شاخه گل که نکردند نثار مهمان
سنگها بر سر ما از در و دیوار زدند

خوبی سنگ همین است ، نمیسوزاند
آتش از بام به فرق من بیمار زدند

سر بابا به سلامت سر من سوخت، ولی
سر بابای مرا زودتر اینگار زدند

بی جهت نیست می ا

  • سه شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 14:52
  • نوشته شده توسط
  • عبدالحسین میرزایی
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

دوبند شور آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام -(در بدره تو روضه هاتم آقا) * امیرحسین سلطانی

758

دوبند شور آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام -(در بدره تو روضه هاتم آقا) بند اول
در بدره تو روضه هاتم آقا
سینه زنه بی ادعاتم آقا
با یه اشاره و یه نیمه نگات
این اربعین تو کربلاتم آقا
برای زیارتت لحظه شماری میکنم
وسط روضه ببین که بیقراری میکنم
تا که اربعین برم پیاده تا سمت حرم
برای خواهر تو گریه و زاری میکنم
دلم سرمستت،بی بی جان زینب
منم پابستت،بی بی جان زینب
براتم رو من،میگیرم آخر
فقط از دستت،بی بی جان زینب
(بی بی جان زینب)
بند دوم
عشقه پیاده روی با زائرا
عشقه چایی خوردنه تو موکبا
عشقه بوسیدن ضریح حسین
وقتی که خسته میرسی کربلا
بطلب که کوله بار سفر و بستم آقا
قسمت میدم تو رو به خون پاک شهدا
اگه روزیمون بشه کرب و بلا آی رفقا
یادتون نره گرفتیم برات از امام رضا
مدد یا س

  • جمعه
  • 20
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 14:02
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

فراق حرم -(یاد تو به جان ودل من چیره شده ست) * عالیه رجبی

633

فراق حرم -(یاد تو به جان ودل من چیره شده ست) یاد تو به جان ودل من چیره شده ست
روزم ز فراق حرمت تیره شده ست
دیگر هوس دیدن جنت نکند
چشمی که به سمت گنبدت خیره شده ست

  • پنج شنبه
  • 26
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 19:52
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

یا حسین -(کاش راهی نشان من بدهی) * سید پوریا هاشمی

894

یا حسین -(کاش راهی نشان من بدهی) کاش راهی نشان من بدهی
تا ز مردم به تو فرار کنم...
خوب ها که همه کنار تواند..
من که جا مانده ام چکار کنم؟!

  • سه شنبه
  • 8
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 19:39
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

گاهواره -(از گاهواره تا شب قبرم حسین جان) * سید پوریا هاشمی

1751
2

گاهواره -(از گاهواره تا شب قبرم حسین جان) از گاهواره تا شب قبرم حسین جان
پای غم تو ناله ی شبگیر میزنم..
دل داده ام بدست تو!دستم چکاره است؟!
بی دست هم برای تو زنجیر میزنم...

  • سه شنبه
  • 15
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 22:03
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد