شهادت امام حسین (ع)

مرتب سازی براساس

اشعار شهادت امام حسین (ع) (بـيــا خـيـمـه غـم سـرا پا كنيم) *

1723
4

اشعار شهادت امام حسین (ع) (بـيــا خـيـمـه غـم سـرا پا كنيم) بـيــا خـيـمـه غـم سـرا پا كنيم

بـپـا مـاتـم پـور زهــرا كـنيم

بــيــا زائــر كـربـلايـش شـويم

بـكـويـش هـمه راه پيدا كنيم

بـيـاد شـهـيـد ره عــدل و حــق

ز اشگ روان ديده دريا كنيم

ز اكـسـيـر لـطـف و عنايات او

مـس جـان خـود را مطلا كنيم

ز دارالشفايش به عجز و نياز

هـمـه دردهـا را مــداوا كـنـيم

بـيـاد حـسـيـن و عــزيــزان او

بـپــا شــورش واحسـينا كنيم

بـيـا تـا بـه يـاد عـلي اكـبـــرش

فغـان در غـم او چو ليلا كنيم

بـــنــالــيــم از داغ عــبـــاس او

تـبـاكـي بـر آن ماه سيما كنيم

«حـيـاتـي» بـيـا از ره راسـتـي

تـوسـل بـفـرزنــد زهـرا كـنيم

  • پنج شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 04:05
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

اشعار شهادت امام حسین (ع) (بــيــائــيــد دل را مــصـــــــفــــا كــنــيـم) *

1203
1

اشعار شهادت امام حسین (ع) (بــيــائــيــد دل را مــصـــــــفــــا كــنــيـم) بــيــائــيــد دل را مــصـــــــفــــا كــنــيـم

تــاســي بــه مــردان دانـــا كــنـيـم

بــيــائــيـــد از خـــالــــــق بـــي نــيــــاز

هــمـه گـنــج دانــش تــمــنــا كـنـيـم

بــيــائــيـــد از كـــــار درمــانـــدگــــــان

بــدسـت وفـــا عــقــده اي واكـنـيـم

بــيــائــيــد بـــــا هــمــتــي اســــتـــــوار

بـــنــــاي مــحـــبــت ســراپــا كـنيم

بــيــائــيــد يــاران كــــه بــــا دوســتــي

زدوده ز دل زنــگ غــمــهــا كـنـيـم

چــو رسـم و ره دهــر دل كــنــدن است

چـه بــهـتـر كـه بـا هـم مـدارا كنيم

بــيــائــيــد عــفــــو گــنــاهان خــويــش

ز بــاري تــعــالــي تــقـاضـا

  • پنج شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 04:07
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

شعرشهادت امام حسین(ع) -( با نام عشق، خلقت انسان شروع شد ) * رضا احسان پور

2214
3

شعرشهادت امام حسین(ع) -( با نام عشق، خلقت انسان شروع شد ) با نام عشق، خلقت انسان شروع شد
جانی گرفت و غصّه به این سان شروع شد
فریادِ طبل، ضجّه‌ی زنجیر، شور سنج
با رعدهای تعزیه‌گردان شروع شد
در بین ابرهای سیه پوش آسمان
بغضی شکفت، روضه‌ی باران شروع شد
ممکن نبود اینکه دو خورشید، همزمان...
از قتلگاه، ممکن و امکان شروع شد
اقرأ به نام عشق در این دشت پر بلا
بالای نیزه بود که قرآن شروع شد
بابا کجاست؟ عمّه چرا گریه می‌کنی؟
هق هق میانِ شام غریبان شروع شد
وقتی که روضه‌خوان کمرش را گرفته بود
بالا گرفت گریه و طوفان شروع شد
هر «یا حسین» نقطه‌ی آغاز روضه‌ایست
این روضه تا رسید به پایان شروع شد

شاعر : رضا احسان پور

  • شنبه
  • 15
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 17:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

سبک سینه زنی محمد حسن داجلری *

3205
12

سبک سینه زنی محمد حسن داجلری سبک زیبای کرم کن کرم کن

کرم کن کرم کن مارو تا حرم ببر

خیال گناه رو بیا از سرم ببر

منو تا ضریحت دم آخرم ببر

بی حرم آقا می میرم

هوای حریمت بوی یاس و بوی سیب

سلامی ز قلبم به شما خدالتریب

رو سر در قلبم حک شده شیب الخضیب

بدون شما می میرم

به خدا هستی امیرم بدون شما می میرم

تو هوای ابریه هستی ولی من آقا کویرم

آقا جون هستی امیرم

(حسین جان حسین جان مهربون ارباب من)

حریمت برا من شده خونه ی خودم

هزار مرتبه شکر نوکر شما شدم

من به عشق تو اسیرم

چه شبهایی آقا پا گذاشتی رو دلم

مرامت قاطی شد آقا با آب و گلم

من عبدم تویی امیرم

خریدی دلم رو آقا کربلا بده به ماها

قسمت سر به نیزه شده دریای بلاه

  • جمعه
  • 2
  • تیر
  • 1391
  • ساعت
  • 19:45
  • نوشته شده توسط
  • KARBALA
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسین (ع) (اي كه از زخم فراوان مظهر بي چند و چوني) *

1860
0

اشعار شهادت امام حسین (ع) (اي كه از زخم فراوان مظهر بي چند و چوني) اي كه از زخم فراوان مظهر بي چند و چوني

در حجاب خاك و خون چون شاهد غيب مصوني

وي كه با آن تشنه كامي غرقۀ درياي خوني

آنچه گويم آنچناني باز صد چندان فزوني

بانوان را خيمه گر بودي و اكنون سرنگوني

خيمه سوزان را نمي گوئي چرا ياناركوني

ناز پرورد تو بودم داد از حال كنوني

عزّت و حرمت مبدّل شد بخواري وزبوني

سرخ روئي را بسيلي برد چرخ نيلگوني

سرفرازي رفت و شد پامال هرپستي و دوني

ازرباب دل كباب آخر نمي پرسي كه چوني

يا كه از ليلي چرا سرگشتۀ دشت جنوني ؟

عمّه ام آن دختر سلطان اقليم سلوني

نيست اندر عالم امكان چه او ذات الشجوني

شيعي مهما شربتم ماءَ عذب فاذكروني

او سمعتم بغريب او شهيد فاندبوني

  • پنج شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 04:00
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسین (ع) (غمت ز سکة هستی زدود نقش سرور) *

1234
1

اشعار شهادت امام حسین (ع) (غمت ز سکة هستی زدود نقش سرور) غمت ز سکة هستی زدود نقش سرور

نهاد داغ محن بر نهاد عشرت و سور

فضای خلد بخود ، پوش تیره در پوشید

شمید بسکه بسوک تو تار طرة حور

به حیرت است دل از نقش طاق مینائی

که داد مشعلة آفتاب بر کف کور

شکست آینة جلوه­های چهرة یار

ز سنگ کینة یک مشت ناسپاس شرور

زعرش پاره بفرش تراب بست فراش

مگر دل از کشش زندگ نماید دور

رخی بچهرة خاک و دلی بسوی خیام

تنی بحفظ جراحات بیکران مسوّر

بجلوه ماه رخش از ورای پردة خون

چو در زجاجة گلناری شفق رخ هور

نمود نقش وفا بر رقیم پیکر او

بکلک خار و خس بادیه دبیر دبور

چه نشأه داشت می تشنگی نمیدانم

که لعل خشک نیالود بر شراب طهور

بوهم عقل خدا را که در نمی گنجد

دلی و ا

  • پنج شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 15:27
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسین (ع) (در کوی تو گر سر برود محو شوم باک ندارم) *

1315
2

اشعار شهادت امام حسین (ع) (در کوی تو گر سر برود محو شوم باک ندارم) در کوی تو گر سر برود محو شوم باک ندارم

من عاشقم از دادن جان در رهت امساک ندارم

در وادی عشق تو من آن گمشدة بی خبر هستم

غیر از غم هجران تو آذوقه بفتراک ندارم

یکعمر حسین گفته­ام از ماه رخت دلشده روشن

جز روی تو ایمه قمری در همه افلاک ندارم

تا درک غمت کردم و از هر دو جهان دست کشیدم

مجذوب، تو اینگونه پریشانم و ادراک ندارم

خاک سرکوی تو تواند برهاند دلم از غم

رنجور غمت هستم و درمان بجز آنخاک ندارم

عمری بغمت سوختم و ساختم اینک بگواهی

من شاهد عادلتر از این دیدة نمناک ندارم

مردم همه اندر پی جلب نظر شاه و وزیرند

من غیر حسین سبط پیمبر شه لولاک ندارم

  • پنج شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 15:24
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسین (ع) (بزرگ فلسفة قتل شاه دین اینست) *

4599
2

اشعار شهادت امام حسین (ع) (بزرگ فلسفة قتل شاه دین اینست) بزرگ فلسفة قتل شاه دین اینست

که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است

حسین مظهر آزادگی و آزادیست

خوشا کسی که چنین­اش مرام و آئین است

نه ظلم کن بکسی نی بزیر ظلم برو

که این مرام حسین است و آئین است

همین نه گریه بر آن شاه تشنه لب کافی است

اگرچه گریه بر آلام قلب تسکین است

ببین که مقصد عالی وی چه ؟ بود ای دوست

که درک آن سبب عز و جاه و تمکین است

زخاک مردم آزاده بوی خون آید

نشان شیعه و آثار پیروی این است

زخون سرخ شهیدان کربلا خوشدل

دهان غنچه و دامان لاله رنگین است

از خوشدل تهرانی

  • پنج شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 15:17
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسین (ع) (در راه دوست کشته شدن آرزوی ماست) *

6345
7

اشعار شهادت امام حسین (ع) (در راه دوست کشته شدن آرزوی ماست) در راه دوست کشته شدن آرزوی ماست

دشمن اگرچه تشنه بخون گلوی ماست

از جان گذشته­ایم و بجانان رسیده­ایم

در راه وصل این تن خاکی عدوی ماست

خاموش گشته­ایم و فراموش کی شویم

پس این قدر که در همه جا گفتگوی ماست

هر جا که هست روی زمین ارغوان و سرخ

آبش زخون دل، گلشن از خاک کوی ماست

گر بسته اند مردم ظالم زبان خلق

غم نیست که غالب دلها بکوی ماست

مهدی بهاء الدین

  • پنج شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 15:16
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسین (ع) (بیا در کربلا محشر ببین کین گسترش بنگر) *

2694
1

اشعار شهادت امام حسین (ع) (بیا در کربلا محشر ببین کین گسترش بنگر) بیا در کربلا محشر ببین کین گسترش بنگر

نظر کن در حریم کبریا غارتگری بنگر

فروشنده حسین و جنس هستی مشتری یزدان

بیا کالا ببین مالک نگه کن مشتری بنگر

بفکر خیر امت بود وقت مرگ فرزندش

زامت کشته شد امت به بین پیغمبری بنگر

ز بی آبی بوقت مرگ آن عباس نام آور

خجل بود از سکینه یادگار حیدری بنگر

بجای آب خون پاشید شه در راه او غیرت

بدشت عشق فرمانده ببین فرمانبری بنگر

پی انگشتری ببرید انگشت شه دین را

جفای ساربان بین و اصول چاکری بنگر

زبعد شاه دین فرمانده خیل اسیران شد

مقام زینبی را بین وفای خواهری بنگر

خدا را کشته بود و خونبها میداد مشتی زر

ببین کار یزید بیحیا زشت اختری بنگر

خدا محبوب خود را غ

  • پنج شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 15:15
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسین (ع) (آمده­ام بکربلا بعهد خود وفا کنم) *

1507
0

اشعار شهادت امام حسین (ع) (آمده­ام بکربلا بعهد خود وفا کنم) آمده­ام بکربلا بعهد خود وفا کنم

بابتلای هر بلا خالق خود رضا کنم

آمده­ام که در برم کشته شود برادرم

در دل زار مضطرم نالة یا اخا کنم

آمده­ام که قاسمم زیر سم ستورها

گردد پایمال و من دست زخون حنا کنم

آمده­ام که یک دله از دم تیر حرمله

اصغر شیرخواره را برره حق فدا کنم

آمده­ام که تا شود خواهر من اسیر کین

وزغم عابد حزین محشر غم بپا کنم

آمده­ام که از قفا سر زتنم جدا شود

تا که بدشت نینوا بر سر نی نوا کنم

آمده­ام در این زمین تا که شوم شهید کین

از غم مرگ اکبرم خون دل مصطفی کنم

آصف

  • پنج شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 13:17
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسین (ع) (با خدا جا دردل اهل ولا دارد حسين) *

3577
8

اشعار شهادت امام حسین (ع) (با خدا جا دردل اهل ولا دارد حسين) با خدا جا دردل اهل ولا دارد حسين

هرطرف روآوري صدكربلا دارد حسين

ما به دشت كربلا ازاو مزاري ديده ايم

دردل هرشيعه يك صحن و سرا داردحسين

قتلگاهش كعبه و آب فراتش زمزم است

بلكه صد زمزم روان درچشم ما دارد حسين

دربهاي خون او شد خونبهاي او خدا

زآن خدايي برهمه خلق خدا دارد حسين

اين شنيدي هست قرآن زينت هرخانه اي

جا چو قرآن درتمام خانه ها داردحسين

جاي قرآن و حسين درسينه پيغمبراست

بلكه جا برروي دوش مصطفي دارد حسين

هردلي با ياد او دارد هزاران نينوا

گرچه رو بر روي خاك نينوا دارد حسين

عالم خلقت به سويش برده دست التجا

خود به زير تيغ با حق التجا دارد حسين

تشنه لب شد كشته و جاري زچشم شيعيان

تا

  • پنج شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 03:57
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسین (ع) (در ماتم آل علی خون همچو دریا میرود) *

2475
2

اشعار شهادت امام حسین (ع) (در ماتم آل علی خون همچو دریا میرود) در ماتم آل علی خون همچو دریا میرود

تیغ است و بر سر میزند دست است و بالا میرود

از عشق آل ابوالحسن این تیغ زن آن سینه زن

داد و فغان مرد و زن تا عرش اعلا میرود

از بهر آن شمع خدا یعنی حسین کربلا

جانها همی گردد فدا سرها به یغما میرود

کوتاه کن افکار را بدعت مگو این کار را

این سوک آل حیدر است این خون نه بیجا میرود

روی زمین پر همهمه در دست جانبازان قمه

خون از برو دوش همه از فرق تا پا میرود

من چون نه نالم این زمان مور ضعیف و ناتوان

کین برق آه عاشقان از سنگ خارا میرود

از ابن سعد بی وفا شامی و شمر بی حیا

بر اهل بیت مصطفی چندین تعدّا میرود

بغداد گردد لاله گون در روز عاشورا بخون

وز کاظمین ای

  • پنج شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 04:42
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسین(ع)،(بی تو هوای خیمه ی ما سرد می شود) *

1656
2

اشعار شهادت امام حسین(ع)،(بی تو هوای خیمه ی ما سرد می شود) بی تو هوای خیمه ی ما سرد می شود

رنگ رُخ سه ساله ی من زرد می شود

خورشید انعکاس وجود نجیب توست

این دایره نباشی اگر سرد می شود

این حلقه های گریه ی سردرگم و غریب

زنجیر آهنی و پر از درد می شود

دامان کودکانه ی یک دختر نجیب

بی تو اسیر آتش نامرد می شود

بر گِرد توست گردش سیاره ی زمین

هر جاذبه بدون تو ولگرد می شود

رفتی و روز روشن ما در مسیر شام

دنبال صبح ِ روی تو شبگرد می شود

شاعر:رضا جعفری

  • چهارشنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 07:54
  • نوشته شده توسط
  • jafary
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسین (ع) (درعزاي کشتگان کربلا بايد گريست) *

1615
2

اشعار شهادت امام حسین (ع) (درعزاي کشتگان کربلا بايد گريست) درعزاي کشتگان کربلا بايد گريست

گرچه نوروز است اما زين عزا بايد گريست

گر يزيدي نيستيد از پايکوبي بگذريد

نينوايي شد که همچون نينوا بايد گريست

دست عباس افتد از تن ،دست افشاني مکن

زين غم پيکرگداز و جانگزا بايد گريست

گاه بايد شعله گرديد و زجان فرياد کرد

گاه بايد سوخت اما بي‌صدا بايد گريست

کس نمي‌خندد به حال داغداران زين سبب

در غم جانسور آل مصطفي بايد گريست

خنده بر اشک يتيمان کار اهل شام بود

بر کسي کو ،ديده داغ باب را بايد گريست

رأس پر خون حسين بن علي (ع) مي‌ريخت اشک

پا به پاي آن سر از تن جدا بايد گريست

عيد بي‌معناست وقتي در اسارت زينب است

همچو چشم آسمان زين ماجرا بايد گريست

آل عصمت

  • پنج شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 03:45
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسین (ع) (کلیم عشق منم طور کربلای من است) *

1932
2

اشعار شهادت امام حسین (ع) (کلیم عشق منم طور کربلای من است) کلیم عشق منم طور کربلای من است

ذبیح عشق منم قتلگه منای من است

عصا بدست گرفتن نه در خورد جنگی است

کنونکه پیر شدم نیزه­ام عصای من است

زبهر سلطنت حق نموده­ایم قیام

شعار نصر من الله بر لوای من است

نوا و نغمة ان لم یکن لکم دین

بلند تا بقیامت ز نینوای من است

برای ز ساحت من ننگ بیعت و ذلت

حریر عز شرافت به تن قبای من است

مرام من همه آزادگی و آزادیست

علو همت و مردانگی ندای من است

بیفکنند بدوشم قبای آزادی

چه غم خورم که دمی خاک و خون ردای من است

ز فیض عشق من آزاده مرد تاریخم

نگاهدار من آن یار با وفای من است

بزخم های دلم بوسه میزند پیکان

طبیب دشمن و در تیروی دوای من است

به زندگان خود ناش

  • پنج شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 13:18
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

بی کربلا و روضه و ماتم نمی شود * محمد مهدی عبدالهی

1930
2

بی کربلا و روضه و ماتم نمی شود در لحظه های آخر عمرم صدا زنم

دنیای ما بدون محرّم نمی شود

بر روی سنگ قبر من اینگونه حک کنید

بی کربلا و روضه و ماتم نمی شود

"محمدمهدی عبدالهی"

  • چهارشنبه
  • 22
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 17:27
  • نوشته شده توسط
  • محمدمهدي عبدالهي
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسین (ع) (بادة مهر تو را تا از ازل من برگرفتم) *

1139
1

اشعار شهادت امام حسین (ع) (بادة مهر تو را تا از ازل من برگرفتم) بادة مهر تو را تا از ازل من برگرفتم

مست صهبای محبت گشتم و ساغر گرفتم

چشم پوشیدم زعون و جعفر و عباس و قاسم

تا که من شور شهات را به جان در برگفتم

به رضای دوست راضی گشتم و مرگ جوانم

تا که در دامان تسلیمم سراکبر گرفتم

آب را کان بود مهر مادرم بستند بر من

من که از حق اختیار چشمة کوثر گرفتم

با لب تشنه جدا کردند از پیکر سرم را

من که در قدرت ز خورشید فلک افسر گرفتم

دل نبستم جز خدا بر هیچ کس در دارفانی

ز آن سبب دل در دو عالم در ره داور گرفتم

تا شنیدم ناله و زاری زنهای حرم را

راه میدان شهادت با دو چشم تر گرفتم

دادم اندر راه حق انگشتر و انگشت خود را

در عوض از فیض حق از بذل انگشتر گرفتم

در

  • پنج شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 04:54
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسین (ع) (در خانه­ای که ذکر شه کربلا رود) *

2522
1

اشعار شهادت امام حسین (ع) (در خانه­ای که ذکر شه کربلا رود) در خانه­ای که ذکر شه کربلا رود

زان خانه نور جانب عرش علا رود

کن درد خود دوا بشفا خانه­ی حسین

باید که دردمند بدارالشفا رود

شک نیست برق خرمن روحانیان شود

آهیکه سوی عرش برین زین سرا رود

البته میشود بدر دوست مستجاب

نام حسین چون بزبان دعا رود

جز اهل کوفه هیچ شنیدی زمیزبان

بر میهمان علانیه جور و جفا رود

وز ظلم میزبان بلب شط زمیهمان

فریاد العطش ز زمین بر سما رود

از درگه حسین نتابد صغیر روی

درویش از آستانه­ی مولی کجا رود

صغیر اصفهانی

  • پنج شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 05:36
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسین (ع) (شاه دین فرمود من از خویشتن دلبر گرفتم) *

1913
3

اشعار شهادت امام حسین (ع) (شاه دین فرمود من از خویشتن دلبر گرفتم) شاه دین فرمود من از خویشتن دلبر گرفتم

تا زخود دل برگرفتم یک جهان دلبر گرفتم

من همای عالم قدسم که در یک پرگشودن

عالم کون و مکان را جمله زیر پر گرفتم

گر میان قتلگه روزی مرا از خون مکان شد

خود چه غم ز آنجا مکان از لامکان برتر گرفتم

گر چه از لعل لب من زنده شد صدآب حیوان

تشنه بودم چون به وصل، آب از دم خنجر گرفتم

از سلیمان برد دیو انگشتری شد ملکش از کف

من دو عالم را بیک انگشت و انگشتر گرفتم

شریف الواعظین

  • پنج شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 05:57
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسین (ع) (ایستاد در برابر آن لشگر عبوس) *

1614
1

اشعار شهادت امام حسین (ع) (ایستاد در برابر آن لشگر عبوس) ایستاد در برابر آن لشگر عبوس

چون شاه نیمروز بر آن اشهب، شموس

گفت ای گروه هین منم آن نور حق

کزو تابیده بر سینجل صبح ازل عکوس

بر درگه جلال من ارواح انبیا

بنهاد بر سجود سر از بهر خاکبوس

مرسل منم به آدم و آدم مرا رسول

سایس منم بعالم و عالم مرا مسوس

سلطان چرخ را که مدار جهان بر اوست

من داده­ام جلوس بر این تخت آبنوس

گردد زخون بسیط زمین معدن عقیق

گیرد ز گرد روی هوا رنگ سند روس

افتد ز بیم لرزه بر ارکان کن فکان

آرم چو حیدرانه بر اورنگ زین جلوس

بر خاکپای توسن گردون مسیر من

ناکرده تیغ راست سجود آورد رؤس

لیکن نموده شوق لقای حریم دوست

سیرم ز زندگانی این دهر چاپلوس

نی طالب حجازم و نی مایل

  • پنج شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 06:02
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

مدح ومرثیه امام حسین(بین دو نهر آب، تشنه) *

2727
2

مدح ومرثیه امام حسین(بین دو نهر آب، تشنه) بین دو نهر آب، تشنه

غرقه به خون، بی تاب، تشنه

واجب جدایی سر از تن

از باب استحباب، تشنه

گهواره ها! دیگر نجنبید

امکان ندارد خواب، تشنه

تیری نگاهش سمت مشک است

آماده پرتاب، تشنه

چشم اولی الابصار، خونین

کام اولی الالباب، تشنه

حیّ علی حیّ علی خون

گودال تا محراب، تشنه

"اِنّا عَرَضنا " روی نیزه است

تفسیر شد احزاب، تشنه

یا لیتنی کنت معک، آه!

جا ماندم از اصحاب، تشنه

شاعر:زهرا بشری موحد

منبع:سایت حسینیه

  • شنبه
  • 27
  • آبان
  • 1391
  • ساعت
  • 13:51
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسین (ع) (روا گر كام ما مي شد چه مي شد؟) *

1327
2

اشعار شهادت امام حسین (ع) (روا گر كام ما مي شد چه مي شد؟) روا گر كام ما مي شد چه مي شد؟

سـعـادت يـار مـا مـي شـد چـه مـي شد؟

گـر از لـطـف شه لب تشنه كامـان

روا حــاجــات مـا مـي شـد چه مي شد؟

بـاحـــوال مــن زار پــــريـــشــــان

عـنـايـت از وفـــا مـي شـد چـه مي شد؟

گـــره افـتـاده در كـــارم خـــدايــــا

اگــر ايـن عقده وا مي شد چه مي شد؟

جــوانـي رفـت و شد هنگام پيري

نـصـيـبــم كــربــلا مي شد چه مي شد؟

ز طـوف مــرقـد شـش گـوشــه او

دو چشمم پرضيا مي شد چه مـي شد؟

اگــر از روضــه پـر نـور عـبــاس

دل مـن بـا صـفـا مي شد چه مـي شـد؟

مـــس قــلــبــم ز اكـسـير نگـاهش

اگـر روزي طـلا مـي شـد چه مـي شـد؟

«حـيـاتـي» در مـديـح آل طــاهـــا

  • پنج شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 04:09
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسین (ع) (حسـيـن ابـن علي فخر جهان اسـت) *

1654
1

اشعار شهادت امام حسین (ع) (حسـيـن ابـن علي فخر جهان اسـت) حسـيـن ابـن علي فخر جهان اسـت

بـراي مـصـطـفـي مــانــنــد جـــــان اســت

حـسين است آنكه بر چرخ فضيـلت

چو خورشيد است و اين سري عيان است

حـسـيـن اسـت آنكه از جانبازي او

سـرانـگـشـت دو عــالـم بـر دهــان اســت

اگــر ديــن مــحـمـد شــد جـهان گير

ز يـمــن هـمــت ايــن قــهــرمــان اســـت

حسين است آنكه دست حاجت خلق

بــه ســوي حضـرتـش در هر زمان است

حسين اســت آنـكـه در مــاه مـحرم

سـيـه پـوش عـزايـش انـس و جـان است

سـرشـگ از ديـده خـلق است جاري

عـيـان است اين چه حاجت بر بيان است

حـسـيـن اسـت آنـكه طوف مرقد او

امــيـد و حـاجـت پـيـــر و جــــوان اســـت

حـسـيـن اي يـكـه تـاز عـشق بازي

  • پنج شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 04:10
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسین (ع) (بـر يـاري ديـن مـيـر فـداكـار حسين است) *

1872
1

اشعار شهادت امام حسین (ع) (بـر يـاري ديـن مـيـر فـداكـار حسين است) بـر يـاري ديـن مـيـر فـداكـار حسين است

بر دفع ستـم در صـف پـيكار حسين است

كـشـتـي نـجـات بـشـر و شـمـع هـــدايــت

فـريـادرس خـلــق گــرفــتــار حـسين است

در راه خدا آنكه گذشت از سر و از جان

هم اكبر و هم اصغر و انصار حسين است

تـسـلـيـم نـشـد آنـكـه بــر زاده سـفـيــــان

مـرد ره حـق سـرور احـرار حـسـين است

نـور دل زهـــــرا و عـــلي جـــان مــحـمد

ويـرانـگـر بـنـيـان سـتـمـكـار حسين است

مـعـشـوق جهان سرور و سالار شهيدان

در كون و مكان مظهر دادار حـسين است

اي شـيـعـه مكن شكوه ز درد و غم ايام

درمــان و عـلاج دل بــيــمـار حـسين است

ايـدوسـت مـشـو از در اين خانه تو نوميد

بـاب كـرم و ب

  • پنج شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 04:17
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسین (ع) (سـلام مــا بــه تــو و قــبــر بــاصفات حسين) *

7315
5

اشعار شهادت امام حسین (ع) (سـلام مــا بــه تــو و قــبــر بــاصفات حسين) سـلام مــا بــه تــو و قــبــر بــاصفات حسين

درود حق به تو اي مظهر صفات حسين

فــداي تـو هـمـه خـلـق جهان ز پير و جوان

تـويـي بهر دو جهان كشتي نجات حسين

تـويــي مــروج احــكـــام ديــــن پــيــغــمـبـر

تـويـي خــلاصــه ايــجــاد كـائنات حسين

چـه حـكـمـتـي است به ايثار و جانفشاني تو

كـه گـشـته ذات خداوند خونبهات حسين

چه كرده اي تو به درگاه حق كه خلق جهان

كــنـنـد آروزي طــوف كـربـلات حـسـين

ز داغ مـاتــم جـانـسـوزت اي عــزيــز خـــدا

كـنند جـن و بشر گريه در عزات حسين

ســلام مــا بــه تــن چــاك چــاك بـي كـفنت

فـداي پـيـكـر پـرخـون سـرجدات حسين

ســلام مــا بــه تــو و شـيـرخواره اص

  • پنج شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 04:20
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسین (ع) (اشگها بين كه از اين خنده بدامان دارد) *

1275
1

اشعار شهادت امام حسین (ع) (اشگها بين كه از اين خنده بدامان دارد) اشگها بين كه از اين خنده بدامان دارد

خنده با ديده تر جلوه دو چندان دارد

اين چه حالى است كه در محفل خوبان دارد

كه به لبخند عيان غصّه پنهان دارد

كه دل هر بشرى نور خود از آن دارد

لب پر خنده ولى ديده گريان دارد

غم وشادى بهم از ديدن جانان دارد

زينجهت سوز نهان اشرف انسان دارد

آمد آن فرد كه بر جامعه رجحان دارد

هر كجا روى كند ميل به احسان دارد

عرصه روز جزاتنگى ميدان دارد

كه بدل داغ زهفتاد ودو قربان دارد

نازم آن بخت كه اين كوكب رخشان دارد

پور زهراست كه عشّاق فراوان دارد

كه بهر درد غمى چاره ودرمان دارد

روى دامان نبى جلوه قرآن دارد

خاتم دولت صد ملك سليمان دارد

صد چو يعقوب اسير غم هجران د

  • پنج شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 04:22
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسین (ع) (شمع مى خندد وشوق رخ جانان دارد) *

1342
2

اشعار شهادت امام حسین (ع) (شمع مى خندد وشوق رخ جانان دارد) شمع مى خندد وشوق رخ جانان دارد

شمع از اشك و، گل از ژاله شود زيباتر

شمع مى خندد ومى گريد وشاد است وغمين

نور شادى همه آميخته با هاله غم

شمع نور ازلى قلب همايون نبى است

اين چه رازى است خدايا كه محمد امشب

دانى از چيست كه احمد شب ميلاد حسين

بيند آينده او را چو در آئينه غيب

شاد از اين است كه آخر ثمر عشق رسيد

آمد آن سايه رحمت كه پناه همه اوست

آمد آن يكه سوارى كه بوقت جولان

آمد آن لاله خونين رخ صحراى بلا

ميزبان دو جهان فاطمه را مهمان است

نور سيناست كه مدهوش از او موسى شد

دم عيسى همه در خاك شفا خانه اوست

اين حسين است كه با اينهمه آيات جمال

اين حسين است كه از حشمت ثار اللهى

اين حسين است

  • پنج شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 04:26
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسین (ع) (الحق نماز آن بدر بی نیاز کرد ) *

2134
2

اشعار شهادت امام حسین (ع) (الحق نماز آن بدر بی نیاز کرد ) الحق نماز آن بدر بی نیاز کرد

کز خون وضو گرفت و به مقتل نماز کرد

از عشق از شه شهید بیاموز هر چه داشت

از جان و دل بدرگه جانان نیاز کرد

ساقی هر آنچه داشت بلادادیش بدست

دست از برای ساغر دیگر دراز کرد

گه در تنور گه بسنان شد سرش عجب

در راه عشق طی نشیب و فراز کرد

پیوست با حسین و برید از یزید حر

باید چنین بدل بحقیقت مجاز کرد

زیبد اگر بکعبه کند فخر کربلا

در وی مکان چو خسرو ملک حجاز کرد

در دل صغیر را چه شرر بود کاینچنین

جانها کباب از سخن جانگذار کرد

صغیر اصفهانی

  • پنج شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 04:27
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسین (ع) (شه گفت دلم صید بلا شد چه بجا) *

1928
2

اشعار شهادت امام حسین (ع) (شه گفت دلم صید بلا شد چه بجا) شه گفت دلم صید بلا شد چه بجا

شد سر منزل من کرب و بلا شد چه بجا شد

من قافله سالار بیابان فنایم

گر هستی من پاک فنا شد چه بجا شد

این قافله را عشق بسر حد بقا برد

چون قافله سالار خدا شد چه بجا شد

بستم زازل عهد که بازم برهش جان

آن عهد در این دشت وفا شد چه بجا شد

سر باختن اندر ره حق بود مرا دین

صد شکر که این دین ادا شد چه بجا شد

من تشنه لب از روز ازل بودم و امروز

تقدیر من این جام بلا شد چه بجا شد

نشکفته گلی داشت ، بکف بلبل زهرا

ای حرمله از تیر تو وآ شد چه بجا شد

جان هدیه ما بود پذیرفته براهت

این هدیه ناقابل ما شد چه بجا شد

افتاد چو از زین بزمین گفت که صد شکر

جانم بره دوست فدا شد چه ش

  • پنج شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 04:34
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد