والجمت تنقبت لقتالک لقتالک
بابی انت و امی
حالا که با زهر جفا
سوز سینه بی امونه
داغ دلم، چیز دیگه ست
کسی اونو نمیدونه
سینه با این غم عجینه
عمریه دردم همینه
می بینم قاتل نشسته
با یه خنجر روی سینه
والجمت تنقبت لقتالک لقتالک
بابی انت و امی
آخ شیعه ها، رو نیزه ها
چهل منزل سربابا
اگر بگی کجا مردی
میگم الشام میگم الشام
منو آه و گریه هر شب
میسوزم در تاب و در تب
همه خون گریه کنید بر
اسیری عمه زینب
والجمت تنقبت لقتالک لقتالک
بابی انت و امی
بزم شراب و کعب نی
بروی لبهای بابا
سیلی زدن به خواهرم
جلو چشمام
موقع تقسیم آبِ
حیف علی اصغر تو خوابِ
چیزی که مونده تو گوشم
لایی لایی رباب
علی علی، علی علی
علی لای لای،
- دوشنبه
- 30
- تیر
- 1393
- ساعت
- 13:30
- نوشته شده توسط
- علی