شهادت امام علی النقی

از ظلم خسته یابن الزهرا
دل شکسته یابن الزهرا
انگار ارثه تو آل الله
دست بسته یابن الزهرا

(می کشن شما رو با کینه
توی کوچه های مدینه) ۲
الهی مادرت نبینه
نبینه

(مثه علی میری با دست بسته
شبیه فاطمه دلت شکسته)۲
به چه جرمی آقا تو نیمه شب
کشیدنت تو رو از پی مرکب۲

یابن الزهرا یابن الزهرا یابن الزهرا

خشکه لبهات یابن الزهرا
دریاس چشمات یابن الزهرا
از بی حالی رفته حالا
جون از پاهات یابن الزهرا

(داره میسوزه بال و پرت
پاشو که اومده مادرت)۲
میسوزه ز عطش جگرت
جگرت

(مثه حسین میری با لب تشنه
ولی گلوت نرفت به زیر دشنه)۲
نخورده خیزران به لب تشنه ات
بی حرمتی نشد به زن و بچه ات۲

یابن الزهرا یابن الزهرا یابن

• دوشنبه
• 20
• اسفند
• 1397
• ساعت
• 18:10
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

بازهم عشقت مرا یاد خدا انداخته
شورشیرینی به ذکر ربنّا انداخته

یامن ارجوه لکل خیر،مارا باز هم
یاد الطاف تو درماه خدا انداخته

ای امام عزّت وآزادگی ، مهرشما
طوق گل برگردن اهل ولا انداخته

ای ولی الله اعظم دردل ما مهرتان
شوق پروازی به سوی سامرا انداخته

نوری ازاعجاز تو درپیش چشم منکران
شیر را ازپرده درپای شما انداخته

با چنین اعجاز باید درمقام تو نوشت
هادی دین بهتراز موسی عصا انداخته

رفتن تو درمیان برکه ی شیران، مرا
یاد گودال منای کربلا انداخته

بُردنت درمحفل آلودۀ شُرب شراب
خستگان را یاد تشتی از طلا انداخته

ماجرای آن لب ودندان وچوب خیزران
عمه ی مظلومه ات را از نوا انداخته

غافل است از آتش قهر

• دوشنبه
• 20
• اسفند
• 1397
• ساعت
• 18:21
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

بند اول

افتاده بین حجره،هادی عزیز زهرا
میسوزه پیکرش از،زهر جفای اعدا
جونش به لب رسیده،حالش شده دگرگون
روی زمین میریزه،از گوشه ی لبش خون۲

زهر کینه کبابش کرد
پُرِ از التهابش کرد
گل خوشبوی زهرارو...(گلابش کرد)۲

(غریب فاطمه هادی)

?بند دوم

خورشید سامرا شد،نقشِ زمین واویلا
کشتهٔ راهه دین شد،هادیِ دین واویلا
رنگ از رخش پریده،بال و پرش شکسته
افتاده بر روی خاک،بی حال و زار و خسته۲

دیگه راحت شد از دنیا
رفت پیش مادرش زهرا
دیگه مهمون زهرا شد...(آقای ما)۲

(غریب فاطمه هادی)

?بند سوم

بردن آقای ما رو،بزم شراب واویلا
با تحقیر و جسارت،دادن عذاب واویلا
یه عده بی خود از خود،تا روبروش نشستن
قلب رئوفش و با

• دوشنبه
• 20
• اسفند
• 1397
• ساعت
• 18:39
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

زهر ، با جانِ تو آمیخت ، توانت را کاست
دودِ آه از جگر حضرت زهرا برخاست

بی سبب نیست که حال دلتان طوفانیست
ابرِ چشمِ پدر و مادرتان باران زاست

حرمت چون حرم کرببلا غم دارد
سامرا کرببلا ، کرببلا سامرّاست

رنگ رخسار تو با خود خبری آورده
شوقِ پرواز تو در چهرهء زردت پیداست

مثل اجداد خودت زهر به جانت افتاد
رسمِ مسموم شدن بین شما پابرجاست

در اهانت به شما دشمنتان بی باک است
در جسارت به شما دشمنتان بی پرواست

می کشیدند و تو را مثل علی می بردند
چقَدَر داغت از این حیث شبیهِ باباست

پیش چشمان ترت قبر تو را می کندند
تا قیامت به تو و چشم ترت گریه رواست

ساکنِ " خانِ صعالیک " شدی روز ورود *
شرحِ این واقعه ی

• سه شنبه
• 21
• اسفند
• 1397
• ساعت
• 15:40
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

بسم الله الرحمن الرحیم
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً و َناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

اَللّهُمَّ أرني الطلعة الرشيدة والغرة الحميدة واكحل ناظري بنظرة مني إليه وعجل فرجه

به جرم عشق گرفتارِ تب کنید مرا
برایِ عبرتِ مردم سبب کنید مرا

حرام باد به چشمم شبِ جدایی خواب
گدایِ فیضِ سحر شب به شب کنید مرا

فقط اجازه بده پایِ شمع بنشینم
اگر نسوختم امشب ، ادب کنید مرا

قد و قواره ام اندازۀ لجاجت نیست
اگر قبول نداری و

• دوشنبه
• 5
• فروردین
• 1398
• ساعت
• 16:42
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

سامره در ماتم نشسته
سوزد حسن قلب شکسته
از غم دخیل گریه بسته
آجرک الله یا حسن جان(۳)

قلوب شیعه در عزا شد
در سامره ماتم به پا شد
از داغ هادی کربلا شد
آجرک الله یا حسن جان

دهم امام از ظلم و بیداد
در حجره اش از نفس افتاد
مسموم زهر کینه جان داد
آجرک الله یا حسن جان

ابن الرضا را نور دیده
رفت از جهان قامت خمیده
رنگ از رخ حسن پریده
آجرک الله یا حسن جان

دهم امام المتقین است
بر شیعیان حبل المتین است
شیعه ز داغ او حزین است
آجرک الله یا حسن جان

امشب حسن گردیده دل خون
مظلومی او گشته افزون
از داغ بابا گشته محزون
آجرک الله یا حسن جان

دهم امام پاک و معصوم
در بین عالم بوده مظلوم
از زهر معتز گشته مسموم
آج

• شنبه
• 3
• اسفند
• 1398
• ساعت
• 12:31
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

دهمین نور هادی دین
از تو روشن دین و آیین
تو که از نسل خیرالنسایی
علی چارم ابن الرضایی
یانقی جانم مولا نقی جان(۳)

ای صفای همه دنیا
مهر تو در همه دلها
حیدری خلق و زهرا نمایی
در درون دل نور ولایی
یا نقی جانم مولا نقی جان

نور حی کبریایی
تو ز نسل مصطفایی
معنی نور و هل اتایی تو
پیرو شاه کربلایی تو
یا نقی جانم مولا نقی جان

در کرامت مرتضایی
درد ما را تو دوایی
همه مدیون احسانت هستیم
ما همه امشب مهمانت هستیم
یا نقی جان مولا نقی جان

سامرایت جنت ماست
مهر وحبت عزت ماست
همچوآبائت خلق و خوی توست
آبرویم از آبروی توست
یا نقی جانم مولا نقی جان

تویی مولا ذره پرور
نروم من جای دیگر
ای که بر شیعه پشت و پناهی
س

• شنبه
• 3
• اسفند
• 1398
• ساعت
• 12:34
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

ای نجل علی هادی(توکشته ی بیدادی)۲
درسامره جانت را(در راه خدا دادی)۲
سامره از داغت ماتم سرا شد
برپا در خانه ات بزم عزا شد
امام عسکری آجرک الله (۲)

تو منشاء آزادی در عالم ایجادی
بازهرستم مولا تو از نفس افتادی
عمری بوده ای از حق خود محروم
عاقبت گردیدی از کینه مسموم
امام عسکری آجرک الله

بودی گل باغ دین همچون پدرت مظلوم
معتززستم مولا بنموده تورا مسموم
با زهر کینه گردیدی توخاموش
حسن در عزایت گشته سیه پوش
امام عسکری آجرک الله

ازداغ تو یامولا قلب حسنت خون شد
باگریه وسوز دل از داغ تو محزون شد
از سوز داغ تو هر دم می سوزد
بر دل شیعیان شعله افروزد
امام عسکری آجرک الله

از خانه تورا مولا دشمن بشتابت برد

• شنبه
• 3
• اسفند
• 1398
• ساعت
• 12:35
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

من زاده ي علي مرتضايم
يارب غريب شهر سامرايم
ازجفا خسته ام بار ره بسته ام
با قلب خون و كام عطشان
شد ذكر اشهدم حسين جان

توان من گرفته زهر كينه
جان ميدهم در حسرت مدينه
غرق تاب و تبم خون چكد از لبم
چه ميشود آيد نگارم
بر پاي زهرا سرگذارم

پاي پياده بي عبا شبانه
عدو برد مرا زبين خانه
زنده شد اي خدا ياد شام بلا
جانم رسيد از غصه بر لب
با ياد زخم دست زينب

@angoorezarih

• سه شنبه
• 6
• اسفند
• 1398
• ساعت
• 12:25
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

◾نوحه‌ی سینه زنی
◾عزای امام هادی(ع)

◾بنداول
شور ماتم به پا گردیده
سامرا کربلا گردیده
صاحب این عزا شد زهرا
واویلا واویلا واویلا(۲)

◾بنددوم
زهر کین شعله‌ور شد امشب
هادی دین شده جان بر لب
سامرا شور ماتم برپا
واویلا واویلا واویلا(۲)

◾بندسوم
ازغمی سینه‌ام میسوزد
دیده بر سامرا میدوزد
شدسیه‌پوش‌ازاین‌غم زهرا
واویلا واویلا واویلا(۲)

• چهارشنبه
• 7
• اسفند
• 1398
• ساعت
• 13:03
• نوشته شده توسط
• حاج مرتضی محمودپور

نوحه شهادت امام هادی(ع)
آه و واویلا صد آه و واویلا 2
حضرت هادی، رفته از دنیا2
...........
سامره امشب کربلا باشد2
عسکری آنجا در عزا باشد2
............
شد امام ما، هادی مظلوم2
ازره کین، ظالمان مسموم2
........
در غریبی جان، می دهد مولا2
با دلی خون از، ستم اعدا2
..........
ماه دین رفته، پشت ابرکین2
فزت رب گفته، همچو شاه دین2
............
عسکری آمد، نزد بابایش 2
ناامیدانه،ازمداوایش2
...........
چون پسر را دید، آن دهم سرور2
مرغ جانش از، تن کشیدی پر2
............
درعزای او شیعیان نالان2
مهدی زهرا بهر او گریان2

شعر:اسماعیل تقوایی

• چهارشنبه
• 7
• اسفند
• 1398
• ساعت
• 18:41
• نوشته شده توسط
• اسماعیل تقوائی

?#نذر_شهادت_امام_هادی_ع?

هادیِ ما که لبش بوی هدایت می دهد
هر دَمش در جامعه طعمِ زیارت می دهد

هادیِ ما هر سلامِ عشقِ او در جامعه
عاشقانش را چنان درسِ ولایت می دهد

زائرانش خوب می دانند که دامانِ او
هر که آید بر توسل زود حاجت می دهد

نور هست و آسمانش جلوه ای جز نور نیست
گر چه صحنِ با صفایش بوی غربت می دهد

کاش دشمن هم به اعجازش کمی امید داشت
اینکه هر تارِ عبایش عطرِ جنت می دهد

بس که تلخ و ناگوار است این بلا بر شیعیان
سینه را این داغ بر تیغِ جراحت می دهد

می رود نخلِ ولا با زهرِ کین امّا ز عشق
عالمی را مژده ی شورِ شهادت می دهد

نورِ او در چهره ی عالم نخواهد شد خموش
داغِ تلخش سینه را گر چه ملال

• چهارشنبه
• 7
• اسفند
• 1398
• ساعت
• 20:35
• نوشته شده توسط
• ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹

◾نوحه‌ی سینه‌زنی
◾شهادت امام هادی

◾بنداول
آسمان و زمین تا شور ماتم به پا شد
از غم هادی دین سامرا کربلا شد
فاطمه‌شدسیه‌پوش‌زین‌مصیبت‌به‌عالم
وامصیبت از این غم (۳)

◾بنددوم
بر لب خشک هادی زهر کین تا شرر زد
در قفس همچو مرغی‌از جفا بال و پر زد
گشته در هر دو عالم زین عزا شور ماتم
وامصیبت از این غم(۲)

• پنج شنبه
• 8
• اسفند
• 1398
• ساعت
• 00:14
• نوشته شده توسط
• حاج مرتضی محمودپور

#امام_هادی_شهادت

وقتی که دور از تربت پیغمبر افتاد
غمهای عالم بر دل او یکسر افتاد

گاهی به یاد روضه جدِّ غریبش
گه یاد مادر اشکش از چشم تر افتاد

آقای ما شد خانه اش خان الصّعالیک
دنیا زچشم دوستانش دیگر افتاد

در پیش چشمانش قبرش را که کندند
یک لحظه یاد نبش قبر اصغر افتاد

آن شب که از کاشانه می بردند او را
چشمش به در افتاد یاد مادر افتاد

گویا صدای مادرش را می شنید ‌و
می دید گویا مادرش پشت در افتاد

او را میان کوچه ها وقتی کشیدند
یاد غریبی های جدش حیدر افتاد

بزم شراب و آیه تطهیر ، ای وای
راهش بمیرم من کجاها آخر افتاد

این روضه اما تازگی دارد؟ ندارد
حق داشت یاد زینب غمپرور افتاد

بزم یزید و عمه س

• پنج شنبه
• 8
• اسفند
• 1398
• ساعت
• 05:55
• نوشته شده توسط
• عبدالحسین میرزایی

بغض حنجر

زهری که پا گذاشته بر روی هر پرش.
بسمل نموده، مثل گلی کرده پرپرش.

بغضی که روی داغ دلش چنگ می کشد.
ایفا نموده روی گلو نقش خنجرش.

از نسل نور و آیه ی تطهیر بود و کرد.
یک بی حیا شراب تعارف به محضرش.

گریان داغ حضرت سجاد و قبر بود.
می دید قبر کنده ی خود در برابرش.

شکر خدا که گل پسرش بعد خنجری.
بوسه نمی زند روی رگهای حنجرش.

در یورش شبانه به کاشانه اش کسی.
با کعب نی نکرده تعرض به خواهرش.

دستش اگرچه بسته شده با طناب لیک.
سیلی کسی به کوچه نزد روی همسرش.

شکر خدا که صحبت غارت نبوده و.
از دخترش نرفته به تاراج معجرش.

شکر خدا که شمر نیامد به قتله گاه.
ننشست روی سینه جلو چشم مادرش.

شکر خدا س

• پنج شنبه
• 8
• اسفند
• 1398
• ساعت
• 16:36
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

(براى حال و احوال اين روزها)

از اون قديم قديما / اين روضه هاى ارباب
دارالشفاى ما بود
توو مشكلا همیشه / روضه امیدِ آخر
برا گرفتارا بود
بزم روضه * مرهم زخماى ماس
كليد حاجتاى * تموم مستمنداس
بزم روضه * دواى هرچى درده
اين روضه ها يه عمره * مرده رو زنده كرده ۲
جانم حسين * جانم حسین حسین جان ...

اگه يه روز تو اين شهر / بساط روضه جمع شه
بلاى واقعيه
اين روضه ها مسیر / رسیدنِ به شور
شباى عاشقيه
جانم ارباب * اميد عالمينه
يه عمره روزى ما * توو دستاى حسينه
آقام آقام * آقا! جونم فداته
تموم زندگيمون * فداى روضه هاته ۲
جانم حسين * جانم حسین حسین جان ...

امام هادى عليه السلام

مقتل نوشته ريختن / نامردا توی

• دوشنبه
• 12
• اسفند
• 1398
• ساعت
• 19:03
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

سامرا غرق نوا شد
هادی زهرا فدا شد

میزند ناله امشب منادی
کشته ی کینه ها گشته هادی

آه و واویلتا زین مصیبت

در غمش عالم سیه پوش
کی شود داغش فراموش

عسکری در غم هجر بابا
هر دوچشمش شده مثل دریا

آه و واویلتا زین مصیبت

وای از آن هتک و جسارت
حرمتش رفته به غارت

اندر آن شب به تاب و تب افتاد
یاد آن مجلس و زینب افتاد

آه و واویلتا زین مصیبت

حسین کریمی نیا

• سه شنبه
• 20
• اسفند
• 1398
• ساعت
• 11:08
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

سوم شهرالله مهمان خدا گشتی
در شهر سامرا مسموم جفا گشتی
در عزایت خون بود دل همه
یا امام هادی یابن فاطمه
سیدی سیدی امام هادی...

در سوگت ای مولا دل مبتلا باشد
امام عسکری صاحب عزا باشد
قاتل تو بود زهر شرر بار
قاتل مادرت شد در و دیوار
سیدی سیدی امام هادی...

لعنت بر دشمن بی شرم و بی حیای تو
شد ویرانه مولا آن صحن و سرای تو
قبر تو گرچه خراب و ویران است
حرم تو در قلب شیعیان است
سیدی سیدی امام هادی...

تا به محشر باشد عالم به پناه تو
ای دیو و دَد رامِ یک ناز نگاه تو
شیر درنده از تو کرده حیا
ای امان از بی شرمان کربلا
سیدی سیدی امام هادی...

زین مصیبت شده خون از دیده روان
تسلیت تسلیت یا صاحب الزمان
جدّ تو کشته شد در اوج غربت
حجت ابن الحسن سرت سلامت
یا مهدی یا مهدی آجرک الله
حجت بن الحسن بقیه الله

• سه شنبه
• 22
• مهر
• 1399
• ساعت
• 21:53
• نوشته شده توسط
• Fatemeh Mahdinia

ای مهــر دهــم رابه ولایت تونشـانه
حجت به خدا نجل علی میـر زمـانه

سلــطان بلافصل خـلایق به دوعالم
شمـس ازلـــی مظــــهر خـلاق یگانه

ازداغ غمت تاعرصات حضرت هادی
درسینه کشد شعلـــه عشق تو زبـانه

دژخیــم زمان کرده تعـرض به ناحق
باظـلم وشــقاوت به حریم تو شبانه

آه ازجگــرحضـرت زهــرا بـُـرون شد
پیچــیدازاین غم به کــرانها وکــرانه

ازشعله ی آن آه گرفت شعله وجودم
کــرده به دلم داغ جگــرسوز توخانه

مسمــوم شدی ازستم حــاکم دجــال
زین غم به رخم گشته سرشگم روانه

• یکشنبه
• 10
• مرداد
• 1400
• ساعت
• 22:51
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

غرّش از کامش گرفت و اهلی و آرام کرد
چشم هایت شیر وحشی در قفس را رام کرد

دور تو چرخید و صورت بر عبای تو کشید
وقتِ آغاز توسل بر تو را اعلام کرد

شد مرتب یال و کوپالش به لطفِ دست تو
صبح خود را با نوازشهای گرمَت شام کرد

گوشهٔ سجاده ات محو تماشای تو شد
کور خواند آنکه برای کشتنت اقدام کرد

قصد بر این بود جانت را بگیرد در قفس
عاشقت شد! پس خودش را تا ابد خوشنام کرد

تا که بر تو حمله ور گردد چه تازیانه خورد
بی محلی کرد و حجّت را چنین اتمام کرد

بر نگهبان خیره شد، بر میله ها دندان‌ کشید
شد غضبناک و نثار دشمنت دشنام کرد

«جامعه» خواندی و خوابش برد با لحن خوشَت
کینه توزانِ تو را آشفته و ناکام کرد

ذکر خیرت کرد جان ها را به نور آمیخته
مهربانی ات چه ها با قلبِ خاص و عأم کرد!

• شنبه
• 16
• بهمن
• 1400
• ساعت
• 12:17
• نوشته شده توسط
• مرضیه عاطفی

بیت امام هادی(بزم عزا شد امشب)۲
سامره در عزایش(ماتمسرا شد امشب)۲
سامره شد قیامت
حسن سرت سلامت
ای وای از این مصیبت۲

معتز پست بی دین(شرر زده به جانش)۲
سوزانده زهر کینه(تا مغز استخوانش)۲
سامره شد قیامت
حسن سرت سلامت
ای وای از این مصیبت۲

قاتل از این جنایت(خون بر دل حسن کرد)۲
با اشک و آه و ناله(جسم پدر کفن کرد)۲
سامره شد قیامت
حسن سرت سلامت
ای وای از این مصیبت۲

امشب ز داغ هادی(هر دل شده پریشان)۲
نالد کنار جسمش(حسن به چشم گریان)۲
سامره شد قیامت
حسن سرت سلامت
ای وای از این مصیبت۲

ابن الرضای دوم(رفته ز دار دنیا)۲
بعد از امام هادی(حسن بگشته تنها)۲
سامره شد قیامت
حسن سرت سلامت
ای وای از این مصیبت۲

پیکر پاک هادی(بر روی دوش یاران)۲
جسم غریب جدش(شد پایمال اسبان)۲
سامره شد قیامت
حسن سرت سلامت
ای وای از این مصیبت۲

• سه شنبه
• 4
• بهمن
• 1401
• ساعت
• 10:23
• نوشته شده توسط
• فاطمه سرسخت

هادی دین از ظلم و کین رفته ز دنیا
اندر جنان گردیده او مهمان زهرا
آجرک الله یا حسن از این مصیبت۲

دهم امام مسلمین حاجت روا شد
از زهر معتز جان پاک او فدا شد
آجرک الله یا حسن از این مصیبت۲

امشب شهید کین شده نور دو دیده
رنگ از رخ امام عسکری پریده
آجرک الله یا حسن از این مصیبت۲

داغ پدر خون بر دل مولی حسن کرد
در خانه اش پیکر بابا را کفن کرد
آجرک الله یا حسن از این مصیبت۲

از داغ هادی سامره ماتمسرا شد
بیت دهم امام ما بزم عزا شد
آجرک الله یا حسن از این مصیبت۲

جسم حسن تشییع شد بر دوش یاران
پیکر جدش پایمال سم اسبان
آجرک الله یا حسن از این مصیبت۲

• سه شنبه
• 4
• بهمن
• 1401
• ساعت
• 11:48
• نوشته شده توسط
• فاطمه سرسخت

وای
امام دهمین
به دست مشرکین
گشته مسموم کین
آه و واویلتا۲

وای
این امام مظلوم
شد از حقش محروم
هادی گشته مسموم
آه و واویلتا۲

وای
کس چو او غم ندید
رنج و محنت کشید
عاقبت شد شهید
آه و واویلتا۲

وای
معتز بی حیا
بر او کرده جفا
رفته سوی خدا
آه و واویلتا۲

وای
هر دلی شد کباب
دشمن کرده شتاب
برده بزم شراب
آه و واویلتا۲

وای
سامره در خروش
هادی گشته خموش
پیکرش کفن پوش
آه و واویلتا۲

وای
آن شمع انجمن
به دستان حسن
پیکرش شد کفن
آه و واویلتا۲

وای
از غمش عاشوراست
هر دلی کربلاست
در ماتم سامراست
آه و واویلتا۲

• سه شنبه
• 4
• بهمن
• 1401
• ساعت
• 12:08
• نوشته شده توسط
• فاطمه سرسخت

هادی ای شمس هدایت
جنت ما سامرایت
ای که هستی گل گلشن دین
دهمین منجی آل یاسین
یا نقی یا نقی یا نقی جان۲

بر سرایت من گدایم
من گدای سامرایم
من به گلزار تو خارم هادی
کن نظر بر دل زارم هادی
یا نقی یا نقی یا نقی جان۲

ای شهید کینه ی دون
شد دلت از ظلم و کین خون
در ره دین حق جانفدایی
تو شهیدی ز زهر جفایی
یا نقی یا نقی یا نقی جان۲

بوده دشمن در رکابت
برده در بزم شرابت
کرده دشمن بسی خون دل تو
زد شرر زهر کین حاصل تو
یا نقی یا نقی یا نقی جان۲

کینه ها برده ز تابت
زهر دشمن کرده آبت
شیعه در ماتمت در عزا شد
سامرا در غمت کربلا شد
یا نقی یا نقی یا نقی جان۲

زهر کین برده توانت
سوخت مغز استخوانت
زد شرر معتز از زهر کینه
بر وجودت گل بی قرینه
یا نقی یا نقی یا نقی جان۲

• سه شنبه
• 4
• بهمن
• 1401
• ساعت
• 12:23
• نوشته شده توسط
• فاطمه سرسخت

غروب غم گرفته ی سامرا
تداعی یه زخم سر بازه
غریبی امام هادی برام
داغ علی رو میکنه تازه

علی یعنی
یه سرداره گرفتار رنج و عذاب
علی یعنی
یه شیری که اسیره تو چنگ طناب

تاریخ مدینه در حال تکراره
باز مولا تو چنگ غصه ها گرفتاره
چشمای زهرا باز دوباره خونباره

گواهیه تاریخ روسیاهه
علی همش غریب و بی سپاهه

بند دوم

فرقی نداره هادی یا مرتضی
علی غریبه هر کجا باشه
توی مدینه باشه یا سامرا
یا راهی شام بلا باشه

علی یعنی
یه گنجی که نفهمیدن قیمتشو
علی یعنی
یه دریا که نمی دیدن وسعتشو

با زخم طعنه می سوزوندن آقا رو
با دست بسته می کشوندن آقا رو
تو بزم نامردا نشوندن آقا رو

گواهیه تاریخ روسیاهه
علی همش غریب و بی سپاهه

بند سوم

درسته که خیلی غریبه ولی
شبیه مرتضی، حسن داره
با اینکه دور از وطنه، لااقل
مراسم غسل و کفن داره

علی یعنی
غریبونه بسوزی مثل یه چراغ
علی یعنی
دل خونی که لبریزه از غم و داغ

بااینکه توبستره پیکر بی جونش
میخونه یه روضه با لبای پرخونش
از جسم شاه و زخمای فراوونش

گواهیه تاریخ روسیاهه
علی همش غریب و بی سپاهه

• یکشنبه
• 23
• مهر
• 1402
• ساعت
• 15:44
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

یه مرد پیدا نشد - بگه بسه دیگه جسارت
رسیدن دشمنا - پشت خونه شده قیامت
یه مرد پیدا نشد - بگه که دستاشو نبندین
میون کوچه ها - به اشکای چشاش نخندین ۲
چی بگم از داغ دلش / چی بگم از تاب و تبش
کشوندنش بزم شراب / شبیه عمه زینبش
حرمتش شکست
کشیدن از سرش عباشو
همهمه بر پاس توی کوچه
نمی شنوه کسی صداشو
حرمتش شکست
دیگه رمق براش نمونده
بمیرم از این همه غربت
دلش رو طعنه ها سوزنده
ایها الغریب ، یا هادی النقی مولا ۳

به یاد کربلا - می باره چشمای تر تو
خدا رو شکر آقا - نرفت اسیری خواهر تو
خدا رو شکر آقا - لب تو خیزرون نخورده
پیش چشم کسی - نرفت رو نیزه ها سر تو ۲
خدا رو شکر که کفنت / یه تیکه بوریا نشد
نیفتادی توو قتلگاه / سر از تنت جدا نشد
توی کربلا
دل رقیه غرق خون شد
انگشتر جد غریبت
غنیمت یه ساربون شد
توی کربلا
خیمه‌ها رو آتیش کشیدن
سر حسینتو توو گودال
یه عده از قفا بریدن
ایها الغریب ، یا هادی النقی مولا ۳

• جمعه
• 26
• آبان
• 1402
• ساعت
• 00:30
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

دوباره از غم و رنج و عذاب يا اللَّه

شده ‏است ديده زهرا پرآب يا اللَّه

سخن ز بى كسى يك امام مظلوم است

كه هست غربت او بى حساب يا اللَّه

سخن ز هادى دين قبله ‏كريمان‏است

عزيز فاطمه و بوتراب يا اللَّه

تمام عمر به‏ زندان‏ چو جد خود موسى

كشيده محنت و درد و عتاب يا اللَّه

براى حفظ وجود اميد مظلومان

نموده غربت و غم انتخاب يا اللَّه

شبيه حضرت حيدر ندارد او ياور

سلام او شده است بى جواب يا اللَّه

ز تربت و حرم مادرش چو دور افتاد

شده است بيت اميدش خراب يااللَّه

غمى كه عسگرى از ياد آن فغان دارد

" امام هادى و بزم شراب يا اللَّه"

به پشت مركب دشمن چنان عرق مى‏ريخت

كه كرد خشم تو را در شتاب يا ال

• سه شنبه
• 25
• خرداد
• 1389
• ساعت
• 05:56
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

چرا چنين متوكل به ما جفا كردى

شدى به كين متوسل ستم روا كردى

غم مدينه مرا كم نبود اى ظالم؟

كه طعن و تهمت و تبعيد را روا كردى

مگر مرا به تمسخر گرفته‏اى كان شب

به جشن و لهو و لعب خواهش غنا كردى

براى من شب جشن تو پر ز ماتم بود

خوشى نبود كه بر پايىِ عزا كردى

سرور و بزم تو تنها سر بريده نداشت

چرا سرم نبريدى؟ به من جفا كردى

ز روى پاك و نجيبم حيا نكردى تو؟

چسان ز شعر من اى بى حيا حيا كردى

عبادت شب و ذكر و ترحمم ديدى

ولى به دشمنى خويش اتّكا كردى

هزار نقشه به قتلم‏كشيدى واجرا

بدست معتز ملعون در انتها كردى

براى حفظ متاعِ دو روزه دنيا

تو باب، در همه جا، سبّ اوصيا كردى

به بغض آل على راه ك

• سه شنبه
• 25
• خرداد
• 1389
• ساعت
• 06:01
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

دل را شراره غم تو پُرشرار كرد

داغ تو قلب خسته دلان داغدار كرد

اى سرو بوستان ولا از غم تو چرخ

جارى ز ديده اشك چو ابر بهار كرد

با كشتن تو قاتلت اى هادى امم

خود را به نزد ختم رسل شرمسار كرد

هرگز نديده ديده تاريخ تاكنون

چون قاتل تو كو ستم بى شمار كرد

دشمن فكند گوشه زندان ز راه كين

هر كس ز مهر، دوستيت اختيار كرد

رويش سياه باد كه آن خصم بدمنش

روز زمانه تيره تر از شام تار كرد

در ماتم تو چاك گريبان خويش را

فرزند داغدار تو با حال زار كرد

بر تربت تو مادر پهلو شكسته ات

اشك از بصر چو گوهر غلطان نثار كرد

اى شمع برفروخته عشق، اهل دل

طوف حريم پاك تو پروانهوار كرد

باشد گداى خاك نشينت كسى كه

• سه شنبه
• 25
• خرداد
• 1389
• ساعت
• 10:39
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

از ذات ذوالجلال و خلایق به صبح و شام
ای تـا ابـد چـراغ هدایت تو را سـلام
ابن‌الرضــای دوم زهـرا! دهـم امـام!
حـق را تمـام مظهـری و مظهر تمام
فرزنـد نـُه ولی، پدر پاک دو ولی
در چارده جمال ازل چارمین علی
********
ای گنج بی‌حدود خـدا در خزانه‌ات
بـاغ بهشت، عـکس در آستـانه‌ات
بار غـم تمامـی امـت بـه شانه‌ات
صحن تو سامرا و دل خلق، خانه‌ات
بیت‌الحرام اهل سجود است کوی تو
روشنگر تمـام وجـود است روی تو
********
روح مسیـح می‌دمـد از سامـرای تو
کعبه سلام داده به صحن و سرای تو
موسی به رود نیل زده با عصای تو
وحی خداست در نفس جان‌فزای تو
کهف تُقی، حقیقت تقوا، گـل تقی
جان جهان فدای تو یا هادی النقی
********

• سه شنبه
• 17
• اردیبهشت
• 1392
• ساعت
• 14:55
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار