حضرت محمد صلی الله علیه و آله

مرتب سازی براساس

شعر پیغمبر اکرم حصرت محمد ص -(روز ازل عشق که منشور بود) * حسین جعفری

578

شعر پیغمبر اکرم حصرت محمد ص -(روز ازل عشق که منشور بود) روز ازل عشق که منشور بود
عاطفه در آینه محصور بود

عرش که دریایی از احساس شد
هر طرف وجه خدا نور بود

شعبه ای از نور الهی شکافت
قالب انسان شد و مامور بود

تا که بگردد به میان بشر
قلب خدا واله و مسرور بود

رنگ هدایت به تن ارض خورد
صوت نبی نغمه ای از صور بود

خواست خدا تا بنویسد ز عشق
پیش رخش لوح و قلم جور بود

اول خط اسم علی را نوشت
آخر آن جمله چه پر شور بود

حرف دل حضرت حق بوده این
حطدار کرار بود بهترین

  • چهارشنبه
  • 18
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 14:18
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر حضرت محمد ص -(عشق تو شد مزرعه اعتقاد) * حسین جعفری

407

شعر حضرت محمد ص -(عشق تو شد مزرعه اعتقاد) عشق تو شد مزرعه اعتقاد
کوهی و رد میشوی از گردباد

روی تو از آینه مستغنی است
جلوه تو آینه را نور داد

حبل متینی و شده گیسویت
رشته پر جاذبه اتحاد

شوکت تو عرش خدا را گرفت
سادگی ات طعنه زده بر عباد

بارش بارانی و پاکی تویی
روی زمین چیره شده از فساد

شاه کریمان شدی و من شدم
رعیت دستان تو حاتم نژاد

ترس ندارم دگر از تشنگی
چونکه تویی شافع روز معاد

بی تو قسم ای هدف بندگی
مزه ندارد به خدا زندگی

  • چهارشنبه
  • 18
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 14:20
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر غزل پیامبر اعظم صلوات‌الله‌علیه‌وآله -(چه بود سهم زمین و زمان اگر تو نبودی) * محمدرضا احمدی‌فر

497

شعر غزل پیامبر اعظم صلوات‌الله‌علیه‌وآله -(چه بود سهم زمین و زمان اگر تو نبودی) چه بود سهم زمین و زمان اگر تو نبودی
و سرنوشت تمام جهان؟ اگر تو نبودی

در آن میانه که باران سنگ بود و شکستن
نبود پنجره‌ای در امان، اگر تو نبودی

هنوز معبر اصحاب فیل بود زمانه
شکسته بود دل آسمان، اگر تو نبودی

حجاز بود و غم دختران زنده به گورش
یکی نداشت ز غیرت نشان، اگر تو نبودی

زمین روایت سبزی‌ست از نگاه تو اما
چه بود آخر این داستان؟ اگر تو نبودی

  • پنج شنبه
  • 2
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 16:59
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر غزل مدح پیامبر اعظم صلوات‌الله‌علیه‌وآله -(بگو چگونه از عروج تو خبر بیاورد؟!) *سیده‌ تکتم حسینی

569

شعر غزل مدح پیامبر اعظم صلوات‌الله‌علیه‌وآله -(بگو چگونه از عروج تو خبر بیاورد؟!) بگو چگونه از عروج تو خبر بیاورد؟!
فرشته هر چقدر هم که بال در بیاورد

چگونه ممکن است که پیمبری در این جهان
از آیه‌های چشم تو زلال‌تر بیاورد؟!

تویی تو نور بی‌کران، اشاره کن که آسمان
برای سینه چاک تو شدن قمر بیاورد

هزار مدعی یکی حریف غم نمی‌شود
بگو به هر که مرد عشق شد جگر بیاورد

تو جاده‌های عشق را به انتها رسانده‌ای
خدا چگونه بعد تو پیامبر بیاورد؟!

  • جمعه
  • 3
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 16:56
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر غزل مدح پیامبر اعظم صلوات‌الله‌علیه‌وآله -(خاک، لب‌تشنۀ باران فراگیر دعایت) * مریم سقلاطونی

480

شعر غزل مدح پیامبر اعظم صلوات‌الله‌علیه‌وآله -(خاک، لب‌تشنۀ باران فراگیر دعایت) خاک، لب‌تشنۀ باران فراگیر دعایت
پلک بر هم نزند باد صبا جز به هوایت

تا که آمیخته از عطر نفس‌های تو گردد
شهر کاشان شده هر خاک که افتاده به پایت

همۀ سال، بهار است اگر روی درختی
بسته باشی نخی از پارچۀ سبز عبایت

قدر یک لحظه اگر رد شوی از خاک کویری
می‌شود مخملی از باغ گل سرخ، برایت

بوی تو از قرَن و قونیه و مکّه گذشته‌ست
بی‌خود از خود شده شهری که شنیده‌ست صدایت

کوه تا روی تو دیده‌ست سرش روی زمین است
گوش خوابانده شب و روز به آواز رسایت

ذکر سبز صلوات تو شده وِرد گل سرخ
ای که دریا و گل و ماه و درختان به فدایت

کاروان رفت و در آغاز رسیدن به حرایَم
منِ ناچیز و... شما وسعت بی‌حدّ و نهایت

  • جمعه
  • 3
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 16:56
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

رباعی پیامبر اعظم صلوات‌الله‌علیه‌وآله -(امشب که به نام عشق، آغاز شده‌ست) * پروانه نجاتی

646

رباعی پیامبر اعظم صلوات‌الله‌علیه‌وآله -(امشب که به نام عشق، آغاز شده‌ست) امشب که به نام عشق، آغاز شده‌ست
دنیا پر از آوازۀ اعجاز شده‌ست
پیچیده به جان خاک، عطر صلوات
یک دسته گل محمّدی باز شده‌ست

  • جمعه
  • 3
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 16:57
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل مدح پیامبر اعظم صلوات‌الله‌علیه‌وآله -(از روی توست ماه اگر این‌سان منوّر است) * اصغر عظیمی مهر

429

غزل مدح  پیامبر اعظم صلوات‌الله‌علیه‌وآله -(از روی توست ماه اگر این‌سان منوّر است) از روی توست ماه اگر این‌سان منوّر است
از عطر نام توست اگر گل، معطّر است

آن چهرۀ مشعشع و آن دیدۀ پر آب
شأن نزول سورۀ والشّمس و کوثر است

بال و پر فرشتۀ آمین به راه توست
امر محال اگر تو بخواهی میسّر است

دارد به سمت نام تو نزدیک می‌شود
آغاز هر اذان اگر الله اکبر است

نامت دوبار در صلوات آمد و مدام
«از هر زبان که می‌شنوم نامکرّر است»

حرفی تفاوت صلوات و صلاة نیست
اجر صلاة با صلواتت برابر است...

  • جمعه
  • 3
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 16:58
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
استاد محمد جواد غفورزاده

رباعی پیامبر اعظم صلوات‌الله‌علیه‌وآله -(چشمی از غم ستاره باران دارد) *استاد محمد جواد غفورزاده

483

رباعی پیامبر اعظم صلوات‌الله‌علیه‌وآله -(چشمی از غم ستاره باران دارد) پیامبر اعظم(صلوات‌الله‌علیه‌وآله):

«مَنْ عَزَّى مُصَاباً فَلَهُ مِثْلُ أَجْرِهِ»

هركس مصيبت‏‌زده‏‌اى را تسلی دهد، پاداشی همانند او دارد.

?الكافي، ج‏۳، ص۲۰۵

چشمی از غم ستاره باران دارد
دلسوخته‌ای که داغ یاران دارد
هرکس که به داغدیده تسکین بدهد
پاداش و ثواب داغداران دارد

  • چهارشنبه
  • 5
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:33
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
استاد محمد جواد غفورزاده

شعر رباعی پیامبر(ص) *استاد محمد جواد غفورزاده

644
1

شعر رباعی پیامبر(ص) پیامبر اعظم(صلوات‌الله‌علیه):

«أُدْعُوا اللهَ وَ أَنْتُمْ مُؤْمِنُونَ بِالْإِجَابَةِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ لَا يَسْتَجِيبُ دُعَاءً مِنْ قَلْبٍ غَافِلٍ لَاهٍ»

خدا را بخوانيد و به اجابت دعاى خود ایمان داشته باشيد و بدانيد كه خداوند دعا را از قلبِ غافل و بی‌توجه، نمی‌پذیرد.

? نزهة الناظر، ص۱۹

هنگام دعا قلب حزین داشته باش
یعنی که دلی خدای‌بین داشته باش
گر با دل آگاه خدا را خواندی
آنجا به اجابتش یقین داشته باش

  • چهارشنبه
  • 12
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:04
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر مدح مثنوی پیامبر اعظم صلوات‌الله‌علیه‌وآله -(ای نقطهٔ عطف آفرینش) * محمد علی مجاهدی

696
1

شعر مدح مثنوی پیامبر اعظم صلوات‌الله‌علیه‌وآله -(ای نقطهٔ عطف آفرینش) ای نقطهٔ عطف آفرینش
روح ادب و روان بینش

ای قلب سلیم و جان آگاه
ای محرم راز «لِی مَعَ الله»

روزی که سرشته شد گل ما
مهر تو نشست در دل ما

عرش از تو گرفته زیور و زین
ای رفته به سیر «قاب قوسین»

چون مَرکب همّت تو رانَد
جبریل ز راه، باز مانَد

در خانهٔ تو، که در گشاده‌ست
جبریل، غلام خانه‌زاد است

این خانه اگر غلام دارد
بی‌شبهه، فرشته نام دارد

تو علت غایی وجودی
روشن‌گر محفل شهودی

جبریل، همان همای عرشی
هنگام نزول و سیر فرشی

تا پای نهد به خانهٔ تو
چون خادم آستانهٔ تو

می‌کرد بسی نظر ز دورت
تا اذن بگیرد از حضورت...

خورشید تویی و مهر، سایه
ای سایهٔ تو بلندپایه

گویند چو حق دری گشاید
هر اَلْف، اَلِ

  • دوشنبه
  • 17
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:32
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

قصیده پیامبر اعظم صلوات‌الله‌علیه‌وآله -(بر شانه‌های خواب زمانه تکان شدی) * سودابه مهیجی

452

قصیده پیامبر اعظم صلوات‌الله‌علیه‌وآله -(بر شانه‌های خواب زمانه تکان شدی) بر شانه‌های خواب زمانه تکان شدی
در متن خاک، حادثه‌ای ناگهان شدی

جاری شدی ز قلهٔ بی‌شبههٔ حرا
جبریل شعله کرد، تو آتشفشان شدی

در کامِ لال ماندهٔ انسانِ پایمال
فریاد اعتراض نشاندی، زبان شدی

بعد از چقدر کفر که ایمان بعید بود
پیغام وحی رو به زمین و زمان شدی

پیش از صدای وحیِ تو کر بود گوش خاک
پیش از تویی که منجی پیر و جوان شدی

گویا خدا امید ز مردم بریده بود
تا این که تو شفیع گناه جهان شدی

در دامن سروش خدا پا گرفتی و
تکبیر لایزال، کران تا کران شدی

ناگفته بود سوره به سوره حدیث حق
ناگفته‌های سبزِ خدا را دهان شدی

هرجا امیدِ هستی از آسمان گسست
با دست خویش سمت خدا پلّکان شدی...

بر زندگانِ ناچار ا

  • دوشنبه
  • 17
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:28
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر رباعی پیامبر(ص) -(ایمان قدحی زلال از جام علی‌ست) * حسین ابراهیمی

626
1

شعر رباعی پیامبر(ص) -(ایمان قدحی زلال از جام علی‌ست) پیامبر اعظم(صلوات‌الله‌علیه‌وآله):

«عُنْوَانُ صَحیفَةِ الْمُؤْمِنِ حُبُّ عَلِیِّ بْنِ أبی‌طالِبٍ علیه‌السلام»

عنوانِ نامه اعمال مؤمن در روز قیامت، محبت علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام است.

? بشارة المصطفى،‏ ج۲، ص۱۵۴

ایمان قدحی زلال از جام علی‌ست
بر شانۀ آسمان رد گام علی‌ست
پروندۀ مؤمنان چو تابنده شود
بر تارک آن تلألؤ نام علی‌ست

  • چهارشنبه
  • 19
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 17:26
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر غزل پیامبر(ص) -(حی علی الفلاح که گل کرده بعثتش) * عاطفه جعفری

539

شعر غزل پیامبر(ص) -(حی علی الفلاح که گل کرده بعثتش) حی علی الفلاح که گل کرده بعثتش
باید نماز بست نمازی به قامتش

این نور از کجاست که همواره روشن است
این شعله چیست در دلمان جز محبتش

جاری شده‌ست چشمۀ آیات در حجاز
گل‌ها شکفته‌اند برای تلاوتش

حسن ختام و نقطۀ آغاز دهر بود
حسن ختام بود شروع نبوتش

از آسمان غار حرا نور می‌رسید
نوری که داد مژده برای رسالتش

دستان اتحاد نباید جدا شوند
آری امید داشت به دستان اُمّتش

  • پنج شنبه
  • 20
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 13:30
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر ترکیب‌بند پیامبر(ص) -(شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود) * جواد محمد زمانی

626
2

شعر ترکیب‌بند پیامبر(ص) -(شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود) شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود

هر یوسفی که پیرهنی از کمال داشت
با طعن گرگِ حادثه در چاه رفته بود

حتی زمین که دیر زمانی خروش داشت
در خلسهٔ شکفتن یک آه رفته بود

دختر طلای زنده به گوری به گوش داشت
شیطان به بزم مردم گمراه رفته بود

تنها به مکه بود که در جادهٔ حرا
مردی به شوق سیر الی الله رفته بود

آن مرد هم تو بودی و تکبیر زن شدی
ذریّهٔ حقیقی آن بت‌شکن شدی...

پلکت ميان معرکه شمشير می‌کشد
چشم تو طرح حملهٔ یک شیر می‌کشد

حتی علی که جوشن او پشت هم نداشت
می‌گفت در پناه تو شمشیر می‌کشد

خورشید رزم‌های تو در خیبر و اُحُد
خطی به قصه‌های اساطیر می‌کشد

دندان تو شکست ول

  • پنج شنبه
  • 20
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 13:37
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر غزل پیامبر(ص) -(کسی که دیگر خود خدا هم) * کیومرث عباسی

782

شعر غزل پیامبر(ص) -(کسی که دیگر خود خدا هم) کسی که دیگر خود خدا هم
نیافریند مثال او را
چو من حقیری کجا تواند
بیان نماید خصال او را...

مهی که بدرش مدام بدر است
چو نور مطلق به شام قدر است
نه مدح چیزی به او فزاید
نه کم کند ذم کمال او را

مباد او را بخوانی از خاک
به خاطر او به پا شد افلاک
بیا بخوان از حدیث لولاک
شکوه جاه و جلال او را...

هنوز قال و مقال او از
گلوی گلدسته‌ها بلند است
هنوز هر جا مؤذنی هست
به یاد آرد بلال او را

مگر حدیث کسا و حوضش
به قصد قربت نخوانده باشی
که سر سپرده نگشته باشی
کتاب او را و آل او را...

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:39
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر مثنوی پیامبر(ص) -(ﮔﻠﻮﯼ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﺸﻨﻪ‌ﺗﺮ ﻣﯽﮔﺸﺖ) * غلامرضا شکوهی

463
0

شعر مثنوی پیامبر(ص) -(ﮔﻠﻮﯼ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﺸﻨﻪ‌ﺗﺮ ﻣﯽﮔﺸﺖ) ﮔﻠﻮﯼ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﺸﻨﻪ‌ﺗﺮ ﻣﯽﮔﺸﺖ
ﭼﻮ ﺗﺎﻭﻟﯽ ﺯ ﻋﻄﺶ، ﺍﺯ ﺳﺮﺍﺏ ﺑﺮﻣﯽ‌ﮔﺸﺖ

هُبَل ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺗﺎﺭﺍﺝِ بی‌نوایی‌ها
ﻣﻨﺎﺕ ﻭ ﻻﺕ ﻭ ﻋُﺰﯼ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﯾﯽ‌ﻫﺎ

ﺑﻪ ﺭﻭﺡ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﻫﺮ ﻧﺎﺧﺪﺍ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺩﺍﺷﺖ
ﺧﺪﺍﯼ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﺍﺯ ﻧﺎﺧﺪﺍ ﮔﺪﺍﯾﯽ ﺩﺍﺷﺖ

ﺗﻮ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺟﻤﻌﻪ ﺩﺍﺩ ﻧﻮﯾﺪ
ﮐﻪ ﺑﺎ طلیعۀ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ، ﺯﺍﺩﻩ ﺷﺪ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ

ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﭘﺸﺖِ ﺍﺑﻮﺟﻬﻞِ ﺩﺷﺖِ ﺟﻬﻞ ﺷﮑﺴﺖ
ﺑﻨﺎﯼ ﺑﺘﮑﺪﻩ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺳﻬﻞ ﺷﮑﺴﺖ

ﻓﻘﻂ ﻧﻪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﺘﯽ ﺑﻮﺩ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﮐﻪ ﺑﺮ ﺟﺒﯿﻦ مدائن ﻫﺰﺍﺭ ﭼﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ

ﻧﺸﺴﺖ ﺑﺮ ﻟﺐ ﺩﺭﯾﺎﯼ ﺳﺎﻭﻩ ﺗﺎﻭﻝ ﺁﺏ
ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻩ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺪﻝ ﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﺏ؟

ﺳﻤﺎﻭﻩ ﺑﺎ ﻟﺐ ﺗﺸﻨﻪ ﻧﻮﯾﺪ ﺁﺏ ﺷﻨﯿﺪ
ﻧﻮﯾﺪ ﺁﺏ ﺍﺯ آیینۀ ﺳﺮﺍﺏ ﺷﻨﯿﺪ

ﻣﺠﻮﺳﯿﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﺁﺗﺶ
ﺑﻪ ﻣﺎﺗﻤﯽ ﮐﻪ ﭼﻪ ﺷﺪ ﻣﺜﻞ ﭘﺎﺭﺳﺎﻝ ﺁﺗﺶ؟

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 15:55
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر غزل پیامبر(ص) -(کسی که دیگر خود خدا هم) * کیومرث عباسی

804
1

شعر غزل پیامبر(ص) -(کسی که دیگر خود خدا هم) کسی که دیگر خود خدا هم
نیافریند مثال او را
چو من حقیری کجا تواند
بیان نماید خصال او را...

مهی که بدرش مدام بدر است
چو نور مطلق به شام قدر است
نه مدح چیزی به او فزاید
نه کم کند ذم کمال او را

مباد او را بخوانی از خاک
به خاطر او به پا شد افلاک
بیا بخوان از حدیث لولاک
شکوه جاه و جلال او را...

هنوز قال و مقال او از
گلوی گلدسته‌ها بلند است
هنوز هر جا مؤذنی هست
به یاد آرد بلال او را

مگر حدیث کسا و حوضش
به قصد قربت نخوانده باشی
که سر سپرده نگشته باشی
کتاب او را و آل او را...

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 18:52
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

شعر پیغمبر اکرم(ص) -(تو مسیرِ بندگی،اگرچه رو سیاهم) * امیر عباسی

505

شعر پیغمبر اکرم(ص) -(تو مسیرِ بندگی،اگرچه رو سیاهم) تو مسیرِ بندگی،اگرچه رو سیاهم
مسلمونِ مکتبِ،آقا رسولُ اللهم
عاشقِ روی تو ام،سائلِ کویِ تو ام
الحمدلله
یا رسولَ الله یا رسولَ الله...

دعایی کن موردِ،رضایت زهرا شم
تو مسیرِ دین اهلِ،بندگی و تقویٰ شم
با عِلم و عَمَل و هم،توسّل زیرِ عَلَم
نَشَوَم گمراه
یا رسولَ الله یا رسولَ الله...

ایشالا که از عشقت،گذشته از جان باشم
با ولای آلُ الله،همدمِ قرآن باشم
تو راهِ پیر خمین،جون میدم برا حسین
مولا ثارَالله
یا اباعبدالله یا اباعبدالله...

  • یکشنبه
  • 6
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 10:15
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

نوحه پیغمبر اکرم(ع) -(اَلسّلام ای فُروغِ نور سرمد) * امیر عباسی

585

نوحه پیغمبر اکرم(ع) -(اَلسّلام ای فُروغِ نور سرمد) اَلسّلام ای فُروغِ نور سرمد
یا محمد یا محمد
ای وجود تو از عالَم سَرآمد
یا محمد یا محمد
شورِ عشقَت در دو دنیا،در عزایت ای دل آرا
رفته تا عرش مُعَلّی،ناله امّ ابیها
یا رسولَ الله یا احمد...

فاطمه پشت در تو را صدا زد
یا محمد یا محمد
از مغیره بپرس او را چرا زد
یا محمد یا محمد
حقّ خوبی هایت آقا،واقعا که خوش اَدا شد
در دفاع از رهبر خود،دخترت جانش فدا شد
یا رسولَ الله یا احمد...

ای تَعالیم تو خیر و سعادت
یا محمد یا محمد
اوج آمال ما فیض شهادت
یا محمد یا محمد
با وِلای اهل بیتت،سرفرازِ عالَمینیم
ما مُسلمانِ تو ایم و،زائرِ کوی حسینیم
یا رسولَ الله یا احمد...

  • چهارشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:44
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

شعر زمینه پیغمبر اکرم(ص) -(رفتی و بعد رفتنت بابا جون) * امیر عباسی

952

شعر زمینه پیغمبر اکرم(ص) -(رفتی و بعد رفتنت بابا جون) رفتی با سوز و آه،آه
بابا رسولُ الله آه...

رفتی و بعد رفتنت بابا جون
شده دختر تو نیمه جون ای وای
هنوز پیکر تو روی زمین بود
اینا ریختن در خونمون ای وای
چی بگم ای بابا،دَرِ خونه ما شد شعله ور
چی بگم ای بابا،علی شد از خجالت خونجگر
چی بگم ای بابا،من و خیلی زدن به پشت در
رفتی با سوز و آه،آه
بابا رسولُ الله آه...

چه زحمتا کشیدی برا امّت
حقّ رسالتت چه خوب ادا شد
نماز عشق دختر غریبت
سجودش روی خاک کوچه ها شد
چی بگم ای بابا،نفسِ طاقتم بریده شد
چی بگم ای بابا،بعد تو قامتم خمیده شد
چی بگم ای بابا،علی توو کوچه ها کشیده شد
رفتی با سوز و آه،آه
بابا رسولُ الله آه...

  • چهارشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:52
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

غزل حضرت محمد صلوات الله علیه وآله -(تا چَشمِ من به چَشمِ تو دلدار می خورد) * رضا رسول زاده

496
0

غزل حضرت محمد صلوات الله علیه وآله -(تا چَشمِ من به چَشمِ تو دلدار می خورد) تا چَشمِ من به چَشمِ تو دلدار می خورد
اِنگار که به دیده ی من خار می خورد
.
غُصّه نخور که زود می آیی کنارِ من
چَشمت سه ماه حَسرتِ دیدار می خورد
.
بوی بهشت می رسد از سینه ات ولی
روزی دَرِ بهشت تو مِسمار می خورد
.
در پشت در که ناله ی جانسوز می کِشی
پهلوی تو به گوشه ی دیوار می خورد
.
پیشِ تو می بَرَند علی را کِشان کِشان
غُصّه، علی، از آن همه آزار می خورد
.
جانِ پدر... صِدا بزنی زود می رسم
بر بازویت، غَلاف که هربار می خورد
.
از سینه ام حُسین و حَسن را جُدا مکن
نَخلِ من از دو میوه ی تو بار می خورد
.
روزی حَسن به شَهرِ مدینه شَوَد کبود
از دَستِ یار، زَهرِ شَرَربار می خورد
.
روزی حُسین، با سَرِ زخمی ب

  • پنج شنبه
  • 2
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 10:35
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 ولی الله کلامی زنجانی

متن شعر مدح پیامبر (ص) -( دیده ز جان عاشق نگاه محمد) * ولی الله کلامی زنجانی

716
1

متن شعر مدح پیامبر (ص) -( دیده ز جان عاشق نگاه محمد) دیده ز جان عاشق نگاه محمد
قلب احبّاست جلوه گاه محمد

یوسف اگر صورتش به خواب ببیند
سینه کند چاک از نگاه محمد

مهر و مه افزوده گر به زینت گردون
زینت عرش است مهر و ماه محمد

عرش خودِ اوست مهر ومه حَسَنینش
پس نرسد آسمان به جاه محمد

گو نرود دردمند بر درِ اغیار
باز بوَد باب جان پناه محمد

یوم جدل پرچمش به دست یدالله
فوج ملک خادم سپاه محمد

قامتی آراست بر شکستن بُت ها
بیت خداوند خود گواه محمد

گردن بُتها شکست تا همه گفتند
نیست خدایی به جز اِله محمد

  • پنج شنبه
  • 30
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 10:37
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 قاسم صرافان

متن شعر مدح پیامبر اعظم (ص) -( تنزیلِ آیات است یا باران گرفته؟) * قاسم صرافان

785

متن شعر مدح پیامبر اعظم (ص) -( تنزیلِ آیات است یا باران گرفته؟) تنزیلِ آیات است یا باران گرفته؟
از بارش اشکت زمین هم جان گرفته

ای «رحمتٌ للعالمین»! روح تو انگار
آیینه‌ رو در روی «الرحمن» گرفته

«إقرأ» که از تو عشق ـ اِی خط نانوشته! ـ
سرمشق‌های «عَلَّمَ الانسان» گرفته

«الیوم اَکمَلتُ لَکُم» یعنی که انگار
کار تو هم خاتم! به خُم پایان گرفته

پیمانه از دست علی پر کن محمد!
یادت که می‌آید؟ خدا پیمان گرفته

  • پنج شنبه
  • 30
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 10:52
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مهدی رحیمی زمستان

متن شعر مدح حضرت رسول اکرم (ص) -(باران ز دل ابر منظم که می افتد) * مهدی رحیمی زمستان

867

متن شعر مدح حضرت رسول اکرم (ص) -(باران ز دل ابر منظم که می افتد) باران ز دل ابر منظم که می افتد
تسبیح الهی ست دمادم که می افتد

یک قطره علی گوید و یک قطره محمد
باران به تن باغچه نم نم که می افتد

چون برگ درختی ست به پاییز دل من
در زیر قدم های تو کم کم که می افتد

دررتبه نشد چون عرق گریه کنانت
از دیده ی گل قطره ی شبنم که می افتد

خشنودی حق است به صوت صلواتت
وقتی که جلی باشد و درهم که می افتد

وقتی که تو گفتی همه جا،ذکر علی را؛
می گوید و پا می شود آدم که می افتد

تنظیم شود با صلواتی و به ذکرت؛
بالا برود یکسره قندم که می افتد

  • پنج شنبه
  • 30
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 11:00
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر مدح حضرت پیامبر (ص) -(بر باد داده عاشقی خاكسترم را) * رضا قربانی

576
1

متن شعر مدح حضرت پیامبر (ص) -(بر باد داده عاشقی خاكسترم را) بر باد داده عاشقی خاكسترم را
وقتی تو را ديدم زدم قيدِ سرم را

ايل و تبارم عاشق ايل و تبارت
نذرِ تو كردم والدين و همسرم را

با بُردنِ نامِ شما معراج رفتم
فطرس شدم دادي به من بال و پرم را

بايد برای عاشقی تَركِ قرن كرد
من آمدم اينجا ببينم دلبرم را

كویِ تو را جارو زدم با اشک و مژگان
از من نگير اين ديده‌یِ رُفتگرم را

گريه نشانِ قلبِ پاک و صاف باشد
از دست دادم مدتی چشمِ ترم را

غارِ حرا ذاتش همان گوشه‌نشينی‌ست
بايد كمی خلوت كنم دور و برم را

پرسيد كه مُزدِ رسالت را چه خواهی؟
گفتی نگه دار احترامِ دخترم را

گفتی كه اين خانه همان عرش برين است
گفتی فقط حيدر اميرالمؤمنين است

  • پنج شنبه
  • 30
  • آبان
  • 1398
  • ساعت
  • 11:06
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر در مدح پیامبر اکرم (ص) -(ای روی تو وجه جاودانی) * رضا توحیدی

413

متن شعر در مدح پیامبر اکرم (ص) -(ای روی تو وجه جاودانی) ای روی تو وجه جاودانی
در جوی تو آب زندگانی
در خلقت و خَلق بهترینی
در خُلق وصفات برترینی
نور تو گرفته عالمین را
روی تو ربوده جان و دین را
تا یاد تو هست بر دل ما
غم میرمد از سلاسل ما
شد قوس قمر از طوق ابروت
عالم شده گرد روی نیکوت
شمعی تو به جمع ما سوایی
نوری تو ز مطلع الهی
تا نام تو ورد عالمین ست
بخت همگان به کام دین ست
کردی تو اشارتی چو مه را
شد نیمه چو تاق کاخ کسرا
ای شمس و قمر به یک اشارت
در بند تو مانده بی مهارت
شاهی تو و‌مهر عالمینی
جانی تو و احمد امینی
نامت ز فروغ نام الله
شد رایت حق به ما سوی الله
ای مظهر و مُظهر حقیقت
آیین تو بهترین طریقت
تا قاب دو قوس رفتی ای شاه
جبریل امین قرین یک آه
د

  • پنج شنبه
  • 7
  • آذر
  • 1398
  • ساعت
  • 13:15
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمد مبشری

متن شعر پیامبر اعظم ص مدح -(ای اولین نور هستی ، ای برترین رمز بودن) * محمد مبشری

485

متن شعر پیامبر اعظم ص مدح -(ای اولین نور هستی ، ای برترین رمز بودن) ای اولین نور هستی ، ای برترین رمز بودن
هستی تو معنی پرواز ، ای راز هر پر گشودن
ای باعث آفرینش ، ای محور اهل بینش
از بهر فتح و گشایش ، نام تو باید سرودن
بر قفل دل ها کلیدی ، بر نا امیدان امیدی
تو فجر و صبح سپیدی ، وقت تجلی نمودن
ای مهربانِ الهی ، دوری ز هر چه تباهی
با نور تو هر سیاهی ، باید ز عالم زدودن
زیبایی هر دو دنیا ، از حُسن تو گشته پیدا
باید غبار رهت را ، چون سرمه بر دیده سودن
دل ها به راه تو باشد ، جان در پناه تو باشد
نیمه نگاه تو باشد ، زیباترین دل ربودن

ای عشق دادار امجد ، ای جلوه ی حی سرمد
عالم فدای تو گردد ، یا سیدی یا محمد

ما را تمنای عشقت ، تا آسمان ها کشیده
هر لحظه رویای عشقت ،

  • یکشنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 15:41
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن ناصحی

متن شعر پیامبر اعظم ص بعثت -(چنان که خوانده خداوندت بخوان تو نیز خدایت را) * محسن ناصحی

486

متن شعر پیامبر اعظم ص بعثت -(چنان که خوانده خداوندت بخوان تو نیز خدایت را) چنان که خوانده خداوندت بخوان تو نیز خدایت را
چنان که بشنودت تاریخ که آیه آیه صدایت را

اراده کرده برانگیزد خدا صدای تکامل را
در انعکاس خودت ریزد طنین غار حرایت را

و ما محمدٌ الّا تو که گل نکرده مگر با تو
ازل خروش تو را در خود ابد صدای رسایت را

جهان هرآینه می سوزد اگر که سایه نیندازی
بگیر بر سر این عالم تو سایه سارعبایت را

به راه مانده قیامت را سه سال شعب ابیطالب
زمان رسیده که بگذاری درون حادثه پایت را

بنای کفر براندازی به فتح مکه بپردازی
و تا همیشه برافرازی به روی کعبه لوایت را

هزار لات و هبل از رو هزار بولهب از یک سو
نشسته اند چه فرعونها که بشکنند عصایت را

چقدر مثل اباذرها نشسته دور تو

  • یکشنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 15:45
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

حضرت محمد صلی الله علیه واله وسلم -(امشب رسيد برگ برات مجددي) * محسن صرامی

386

حضرت محمد صلی الله علیه واله وسلم -(امشب رسيد برگ برات مجددي) امشب رسيد برگ برات مجددي
حافظ بيا كه شاخه نبات مجددي

گسترده است سفره ي اين بار عام را
باز آمده ست راه نجات مجددي

او كيست،كل رحمت پروردگار ما
بايد نوشت از بركات مجددي

دوران جاهليت انسان تمام شد
عالم گرفته است حيات مجددي

جبرييل بود و حيدر و پيغمبر خدا
وقتش شده،بيان صفات مجددي

بايد معرفي كند به تمام جهانيان
از سوي يار جلوه ي ذات مجددي

با آنكه قبل خلق جهان بوده با علي
از او شنيده است نكات مجددي

بايد بجاي دادن هر چشم روشني
از او نوشت با صلوات مجددي...

  • سه شنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 15:53
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

دوبیتی حضرت محمد -(منت خدایی را که جز او حیِ سرمد نیست) * هستی محرابی

448

دوبیتی حضرت محمد -(منت خدایی را که جز او حیِ سرمد نیست) ?️بعثت نبی مکرم اسلام
?️حضرت محمد(ص)

منت خدایی را که جز او حیِ سرمد نیست
مشتاقِ جانش در دو عالم غیرِ احمد نیست

گر زنده باشم یا بمیرم باورم این است
در سینه‌ام عشقی به جز آلِ محمد(ص) نیست!

#هستی_محرابی

  • جمعه
  • 29
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 04:33
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد