حضرت علی علیه السلام

مرتب سازی براساس

شعر مدح و ولادت امام علی(ع) -( تویی که صنع خدایی و خالق احدی ) * محمد مهدی شفیعی

2154
-1

شعر مدح و ولادت امام علی(ع) -( تویی که صنع خدایی و خالق احدی ) تویی که صنع خدایی و خالق احدی
نیازمند خدا و به خلق او صمدی
تو نقطه ی ب ی بسم اللهی و قرآنی
امید شیعه ی خود وقت قصه ی لحدی
تو استغاثه ی نوری و ذکر عیسایی
امید مادر موسی و طفل در سبدی
به جز خدا و پیمبر کسی تو را نشناخت
که ماورای خیالی و فوق هر خردی
نه عمر و مرحب و حارث که یک سپاه یهود
به پیش ضربه ات آقا نبوده هیچ عددی
هرآنکه داشت به صلبش مریدتان در جنگ
به گردنش تو رساندی و ضربه را نزدی
میان جمله ی اذکار ذرک تسبیحی
برای ما نشود جزتو یا علی مددی

شاعر : محمد مهدی شفیعی

  • پنج شنبه
  • 10
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 05:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر مدح امیرالمومنین(ع) -( تویی که صنع خدایی و خالق احدی ) * محمد مهدی شفیعی

2028

شعر مدح امیرالمومنین(ع) -( تویی که صنع خدایی و خالق احدی ) تویی که صنع خدایی و خالق احدی
نیازمند خدا و به خلق او صمدی
تو نقطه ی ب ی بسم اللهی و قرآنی
امید شیعه ی خود وقت قصه ی لحدی
تو استغاثه ی نوری و ذکر عیسایی
امید مادر موسی و طفل در سبدی
به جز خدا و پیمبر کسی تو را نشناخت
که ماورای خیالی و فوق هر خردی
نه عمر و مرحب و حارث که یک سپاه یهود
به پیش ضربه ات آقا نبوده هیچ عددی
هرآنکه داشت به صلبش مریدتان در جنگ
به گردنش تو رساندی و ضربه را نزدی
میان جمله ی اذکار ذرک تسبیحی
برای ما نشود جزتو یا علی مددی

شاعر : محمد مهدی شفیعی

  • پنج شنبه
  • 10
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 05:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امیرالمومنین(ع) -( در حریمت علم وعرفان هیچ نیست ) * رحیمی ماهدشتی

2034
1

شعر مدح امیرالمومنین(ع) -( در حریمت علم وعرفان هیچ نیست  ) در حریمت علم وعرفان هیچ نیست
بی وِلایت، صوت قرآن هیچ نیست
کعبه با نام تو معنا میشود
در زمین غرق تماشا میشود
خانه ی ی حقّ است چونکه حق تویی
کعبه ی عشق است چون بیرق تویی
گر خدا نور است بهر آسمان
جان تو نور است بهر انس و جان
خالق از نام تو هوهو میکند
در میان عرش جادو میکند
این نه آن معناست تو بالاتری
او بنا دارد بگوید بهتری
از تمام خلق ارض و آسمان
رهبری و سروری بر انس و جان
مهربانا یاد تو یاد خداست
بردن نام تو بر دردم دواست
عاشق ایزد شدم از عشق تو
نور سبز مصطفی سرمشق تو
هر که با نام تو مستی میکند
پادشاهی ،مِی پرستی میکند
با غم تو ، آشِنا شد این دلم
اشک باران شد ز عشقت محفلم
غصه ی پهلوی یارت وایِ

  • پنج شنبه
  • 10
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 13:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

شعر مدح امام علی(ع) -( صد جلوه از پیمبر تو قد علم کند ) * علی اکبر لطیفیان

2867
2

شعر مدح امام علی(ع) -( صد جلوه از پیمبر تو قد علم کند ) صد جلوه از پیمبر تو قد علم کند
آیینه چون به محضر تو قد علم کند
جایی برای پر زدن جبرئیل نیست
در آسمان اگر پرِ تو قد علم کند
دنیا کم است ظرفیتش، پس مجال نیست
تا جلوه های دیگر تو قد علم کند
راه فرار نیست هزاران سپاه را
هر وقت نام حیدر تو قد علم کند
دیگر به ذوالفقارِ دو دم احتیاج نیست
آن لحظه ای که همسر تو قد علم کند
افتادنِ به پات مرا سربلند کرد
از این طریق نوکر تو قد علم کند
فردای رستخیز، شفاعت تو را کم است
در آن مقام، قنبر تو قد علم کند
از پشت سر زدند تو را... جراتش نبود
شمشیر در برابر تو قد علم کند
زینب نمی گذاشت که فرقت دو تا شود
فرصت نبود دختر تو قد علم کند

شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان

  • پنج شنبه
  • 10
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 13:20
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر چاپاره حضرت علی(ع) -( جمله جمله طبیب من بنویس ) * هدیه ارجمند

2091
0

شعر چاپاره حضرت علی(ع) -( جمله جمله طبیب من بنویس ) جمله جمله طبیب من بنویس
شعرهایم دوباره تب دارند
در دل سبز سجده ام جاری ست
اشک هایی که نور می کارند
قلب من می تپد برای نجف
سرزمینی به وسعت دنیا
جمله جمله نه، مو به مو بنویس
نسخه ای از سفر به عرش خدا
نبض ابیات شعرمن کُند است
واژه هایم همیشه دلگیرند
تا بیایم کنار گنبدتان
غصّه هایم دوباره می میرند
یا علی، یا علی نگاهم کن
آمدم تا که زائرت باشم
از زمانی که شیعه شد غزلم
نذر کردم که شاعرت باشم
با طنین خوش امین الله...
السلام علیک یا مولا
مات و مبهوت و شاد و حیرانم
این منم آمدم کنار شما؟
بعد از آن جا گذشتم از شهری
که سراپایش از خیانت بود
کاش آنجا نبود بیت علی
خانه ای که پُر از صداقت بود
آن زمان که غروب

  • پنج شنبه
  • 10
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 14:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح و ولادت امام علی(ع) -( جنات اگرگل است،دشتی است علی ) * مهدی زراعتی

2498
2

شعر مدح و ولادت امام علی(ع) -( جنات اگرگل است،دشتی است علی ) جنات اگرگل است،دشتی است علی
طوفان زده رابگو که کشتی است علی
درپیش خدا نشد ندارد حرفش
توحاجت خود بگو که مشتی ست علی

شاعر : مهدی زراعتی

  • شنبه
  • 12
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 04:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح و ولادت امام علی(ع) -( بی شمس رخ علی جهان خاموشیست ) * مهدی زراعتی

2205
7

شعر مدح و ولادت امام علی(ع) -( بی شمس رخ علی جهان خاموشیست ) بی شمس رخ علی جهان خاموشیست
شمس و مه و نجم،بی گمان خاموشیست
شدخانه نشین که پی به ابله ببری
زیرا که جواب ابلهان خاموشیست

شاعر : مهدی زراعتی

  • شنبه
  • 12
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 04:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام علی(ع) -( با حضور شیر حق خیبر سپر انداخته ) * علی قدیمی

2895
4

شعر مدح امام علی(ع) -( با حضور شیر حق خیبر سپر انداخته ) با حضور شیر حق خیبر سپر انداخته
دست خطی مرتضی بر روی در انداخته
حیدر آمد، حیدر آمد، در میان معرکه
لرزه ای در قلب دشمن این خبر انداخته
با زنان کاری ندارد مرد مردان پس چرا ؟
مادری در قلعه از ترسش پسر انداخته
مطمئناً بر سرش سربند زردی بسته است
چون که تیغ خویش را روی کمر انداخته
هر کجا تا چشم می بیند سری افتاده است
کار عزرائیل را از بال و پر انداخته

شاعر : علی قدیمی

  • شنبه
  • 12
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 13:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام علی(ع) -( صحن نجف؛ یاسین و الرحمن چه می چسبد ) * محمد موحدی

4751
4

شعر مدح امام علی(ع) -( صحن نجف؛ یاسین و الرحمن  چه می چسبد  ) صحن نجف؛ یاسین و الرحمن چه می چسبد
جاری شدن در کوثر قرآن چه می چسبد
وقت زیارت خوب می فهمم که با مولا
همسایگی در روضه ی رضوان چه میچسبد
داری صد و ده پله بالا میروی ای دل
ناد علی در گوشه ی ایوان چه می چسبد
چون هم یتیم و هم اسیر و هم تهی دستیم
یوفون بالنذر... سوره ی انسان چه می چسبد
وقت سحر در لحظه ی خوب نماز شب
ابری شدن جاری شدن باران چه می چسبد
قرآن بی ذکر علی قانون طاغوت است
سنی برو با خود بگو قرآن چه می چسبد
نفرین به هر کس یا علی را شرک می داند
با یاعلی و یاعلی ایمان چه می چسبد
بل هم اضل بل هم اضل بل هم اضل آری
لعنت به آن سه بدتر از حیوان چه می چسبد
مثل ضریحش گرم آغوش علی بودن
ای جانمی ای جان

  • یکشنبه
  • 13
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 15:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح و ولادت امام علی(ع) -( در معرفت و عشق همانند تو نيست ) * مهدی عظیمی

1827

شعر مدح و ولادت امام علی(ع) -( در معرفت و عشق همانند تو نيست ) در معرفت و عشق همانند تو نيست
آزاد نشد هرآنكه در دربند تو نيست
در جمع يلان اهل ايمان و يقين
والله كسي مثال و مانند تو نيست

شاعر : مهدی عظیمی

  • دوشنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 14:24
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح و ولادت امام علی(ع) -( بر هرچه محب حیدری رحمت باد ) *

2535
2

شعر مدح و ولادت امام علی(ع) -( بر هرچه محب حیدری رحمت باد ) بر هرچه محب حیدری رحمت باد
منعم به سر سفره ی پر برکت باد
نیت کن و با وجود فریاد بزن
بر منکر مرتضی علی لعنت باد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آن روز که آن صوت جلی آمده است
اقرا ز خدای ازلی آمده است
میخواست بگوید به رسولش این که ؛
قرآن همه در وصف علی آمده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از ماذنه تا بانگ سروش آوردیم
هر دفعه جهان را به خروش آوردیم
خون نجس وهابی مشرک را
با گفتن یا علی به جوش آوردیم

  • سه شنبه
  • 15
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 11:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح و ولادت امام علی(ع) -( ای روشن از فروغ تو ارض وسما علی ) * علی اکبر شجعان

2109
1

شعر مدح و ولادت امام علی(ع) -( ای روشن از فروغ تو ارض وسما علی ) ای روشن از فروغ تو ارض وسما علی
آیینه ی مقدّس ایزد نما علی
ای مشعلِ هدایت و ای مظهر صفا
وی جانشین منتخب مصطفی علی
ای مجری عدالت و ای کاتب کتاب
وی قهرمان فاتح خیبرگشا علی
پشت وپناه مردم مظلوم و مستمند
ای شهسوار مملکت لافتی علی
ای تکسوار عرصه ی مردی و عاشقی
ای مفخر خدا و رسول خدا علی
ای خاک پاک راه توام توتیای چشم
وی معدن فضیلت و کانِ سما علی
در وصفت از رسول وصیّی و وارثی
در شأنت از خدای رَسَد هَل اَتی علی
آئینه ی تمام نمای محمّدی (ص)
ای پیشوای محترم انبیا علی
یا صاحِبَ الکِرامةِ والجودُ وَالعَطا
یا شافِعَ القیامةُ یَومِ اَلجزا علی
یا باعِثَ الوُجودِ تمامیِّ کائِنات
یا سَیِّدَ الأئِمَّةِ والأَوص

  • سه شنبه
  • 15
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 11:40
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام علی(ع) -( وحـــی آمد که شوم پیک ، بسازم غزلی ) *

2608
1

شعر مدح امام علی(ع) -( وحـــی آمد که شوم پیک ، بسازم غزلی ) وحـــی آمد که شوم پیک ، بسازم غزلی
تا شوم شاعر درباری احســــاس ، ولی
دیدم امکان تخیــل به سرم ساخته نیست
نه فعـــــولن نه فعــــــلتُ فعلاتن فعلی
صحبت از مردعرب گونه ی تاریخ نبود
صحبت از شیرترین شیر خـدا بود و یلی
نام زیبای علـــــــــی بردم و استــاد شدم
چون که شعروادب وفضل وهنر هست علی
بی علی قدرت تصمیم گرفتن سخت است
مثل خاکیســت به روی گذر یک گسلی
یا علــــــی دست به دامان توام خرده مگیر
کمترین عضـــــو ز یاران توام خرده مگیر
طرح چشمان تو اعجاز هنر نیست که هست
در نگاهت ز خــداوند اثر نیسـت که هست
هیبت شیر ز تشبیه تو و جلـــوه ی توست
برق چشمان تو مانند قمر نیست که هست
یک تنه لشکری و دورو بر

  • چهارشنبه
  • 16
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 11:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام علی(ع) -( خدا میخواست تا آخر علی نقش آفرین باشد ) * ایمان کریمی

2676
3

شعر مدح امام علی(ع) -( خدا میخواست تا آخر علی نقش آفرین باشد ) خدا میخواست تا آخر علی نقش آفرین باشد
بر این انگشتری نام علی نقش نگین باشد
علی ظاهر علی باطن علی اول علی آخر
خدا میخواست تا آخر یکی بالا نشین باشد
چه ذوقی میکند هر بار می بیند که در عالم
مقرر کرده تا حیدر امیرالمومنین (ع) باشد
علیٌ حُبهُ جنه ، امام الانس والجنه
فقط او میتواند شیعه را حبل المتین باشد
رکوعش میشود شان نزول آیه قرآن
فقط او میتواند بین مردم اینچنین باشد
علی نفس پیمبر بود و این چیز عجیبی نیست
محمد گر امین باشد ، علی روح الامین باشد

شاعر : ایمان کریمی

  • پنج شنبه
  • 17
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 14:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل حضرت علی(ع) -( مي رفت و بود در دل شب روي شانه اش ) * سید محمد مجید موسوی

1922
1

غزل حضرت  علی(ع) -( مي رفت و بود در دل شب روي شانه اش ) مي رفت و بود در دل شب روي شانه اش
جسم كبود و زخمي بانوي خانه اش
خورشيد آسمان هدايت، امير نور
تاريك شد ز ماتم زهرا زمانه اش
پهلو گرفت كشتي ايمان و باز ماند
درياي دردهاي بدون كرانه اش
از شعله هاي كينه ي نمروديان شهر
شد لاله زار، پشت در آشيانه اش
فرياد استغاثه ي گل را جواب داد
اهريمني به صاعقه ي تازيانه اش
طاغوت قصد چيدن گل داشت وَز ستم
پا مال كرد هم گل او، ‌هم جوانه اش
چشمم فداي خاك درت باد نازنين
آن در كه مي رسد به خدا هم زبانه اش
گويا ترين روايت تنهايي علي ست
تشييع مخفيانه و دفن شبانه اش
تا راز دشمنان خدا بر ملا شود
پوشاند از نگاه جهاني نشانه اش
آري هنوز پهلوي ما درد مي كند
با ياد دردهاي گل را

  • چهارشنبه
  • 23
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 05:42
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام علی(ع) -( دلم دوباره ز لب اعتراف ميگيرد ) * مجید قاسمی

2085

شعر مدح امام علی(ع) -( دلم دوباره ز لب اعتراف ميگيرد ) دلم دوباره ز لب اعتراف ميگيرد
به دور ساقي كوثر طواف ميگيرد
دوباره خواندن از آغاز شير مردي كه
ميان كعبه سه روز اعتكاف ميگيرد
نماي كعبه كه در اوج جاه و منزلت است
به جز براي علي كي شكاف ميگيرد
زمين كه آيتي از نور و محكمات خداست
به زير پاي علي انعطاف ميگيرد
خدا شود به تماشا و محو سيمايش
چناچه قبضه تيغ از غلاف ميگيرد
نشان تيغ دو دم لا اله الا هو ست
همان دمي كه علي در مصاف ميگيرد
فقط نه كل ملائك، تمام خلق جهان
به دور شمع وجودش مطاف ميگيرد

شاعر : مجید قاسمی

  • پنج شنبه
  • 24
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 05:51
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 قاسم صرافان

شعر مثنوی حضرت علی(ع) -( اشک می بارید از چشمان سلمان مثل ابر ) * قاسم صرافان

3808

شعر مثنوی حضرت علی(ع) -( اشک می بارید از چشمان سلمان مثل ابر ) اشک می بارید از چشمان سلمان مثل ابر
گفت من یک قطره ام پیش تو ای دریای صبر!
ای خوشا «اللهُ نور»ی که توئی پروانه اش
خوش به حالش که تو دنیا آمدی در خانه اش
همچنان از طرح آن روزم پشیمانم هنوز
آن همه خندق چرا کندیم؟ حیرانم هنوز
در سپاه ما مگر آن روز شیر حق نبود
حاجتی دیگر به حفر آن همه خندق نبود
خویش را در کام شیر انداخت او با پای خود
تا پرید این سو و جولان داد «عمرو عبدِوُد»
هی رجز می‌خوانَد و هی بی قراری می کنی
وای از آن ساعت که تو قصد شکاری می کنی
«لا فتی»! پیش آمدی «لا سیف» در دستان تو
گفت احمد: نه، ولی نه از هراس جان تو
گفت نه، تا دیگری با «عمرو» رو در رو شود
گفت نه، تا دست آن پر ادّعاها رو شو

  • دوشنبه
  • 28
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 06:56
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمد جواد خراشادی زاده

غزل حضرت علی(ع) -( نیمه شب بین شهر می رفت و، لحظه ها مثل خواب و رؤیا بود ) * محمد جواد خراشادی زاده

1851

غزل حضرت علی(ع) -( نیمه شب بین شهر می رفت و، لحظه ها مثل خواب و رؤیا بود ) نیمه شب بین شهر می رفت و، لحظه ها مثل خواب و رؤیا بود

چه غریبانه راه می آمد، بی حریم و چقدر تنها بود

بین آن های و هوی ساکت شهر، نفسش بند آمد و ناگاه

«بین دیوار و در به هوش آمد»، توی کوچه چقدر غوغا بود

یاد آن ساعتی که با ناله، می شنید از زبان آهوها

شیر در بند گرگ ها بود و، همه ی شهر در تماشا بود

واژه های غریب در شعرش، واژه هایی غریب در ناله

تازیانه، طناب، مسمار و... واژه هایش فقط همین ها بود

بعد آن ساعتی که در ذهنش، همه ی ماجرا مجسّم شد

درد دل های چاه دیدن داشت، گفتگویش چقدر شیوا بود

با تمام غمی که در سر داشت، با تمام مصیبت دیروز

فکر یک ماجرا عذابش داد، فکر فردا و داغ فردا بود

دم آخ

  • دوشنبه
  • 28
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 07:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل حضرت علی(ع) -( دمید انگار در جسمش خدا روح مسیحا را ) * طاهره تختی

1913
1

غزل حضرت علی(ع) -( دمید انگار در جسمش خدا روح مسیحا را ) دمید انگار در جسمش خدا روح مسیحا را
برای بار دیگر آفرید آن دست بیضا را
خدا آراست جانش را به صبر ناب ایوبش
به نور عشق، روشن کرد آن رخسار مهسا را
غزل گوهای موزون ساز و شاعرهای شعر آیین
فدای مقدمش کردند شه بیت غزل ها را
علی مانند بنیامین یوسف شد، شب رفتن
شبیه باور هارون که ثابت کرد موسی را
غم سنگین مولایم که روی سینه ام افتاد
تداعی کرد در باغ دلم داغ زلیخا را
علی جان چند سال از دست مردم خون دل خوردی
که با غسل شهادت پاک کردی رنج دنیا را
مسیر عاشقی ها را تو بودی یادمان دادی
تو رفتی راه ما گم شد، بگیری خاطر ما را
اگر رودی سرازیری نرفت از روی مغروری
اگرچه پاک می ماند، نخواهد دید دریا را
"نسیم" ساده د

  • دوشنبه
  • 28
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 08:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل حضرت علی(ع) -( مگر اندوه شب های علی را چاه می فهمد؟ ) * علی اصغر شیری

1963
0

غزل حضرت علی(ع) -( مگر اندوه شب های علی را چاه می فهمد؟ ) مگر اندوه شب های علی را چاه می فهمد؟
کجا درد دل آئینه ها را آه می فهمد؟
شب تاریک کوفه کوچه ها در خواب خاموشی
فقط حال یتیمان را نگاه ماه می فهمد
به دام خویش افتادند بوجهلان صفینی
فریب کفر را کی لشکر گمراه می فهمد؟
خوارج چیزی از پند علی هرگز نفهمیدند
کجا آفاق را اندیشه ی کوتاه می فهمد؟
مسیر کهکشان ها با نگاهش می شود روشن
ولی این قوم آیا راه را از چاه می فهمد؟
علی درد دلی انبوه دارد، بغض دارد، آه...
مگر درد دل آئینه ها را آه می فهمد؟

شاعر : علی اصغر شیری

  • دوشنبه
  • 28
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 12:02
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل حضرت علی(ع) -( نشان آمدنت، روی کعبه حک شده بود ) * امیر حنایی

2178

غزل حضرت علی(ع) -( نشان آمدنت، روی کعبه حک شده بود ) نشان آمدنت، روی کعبه حک شده بود
وَ صبر کعبه که لبریز از ترک شده بود
دوباره کعبه ترک خورد یا سر تو شکافت؟
از این پدیده، زمان هم دچار شک شده بود
شکاف کعبه، فدای سرت، چه سِرّی داشت؟
نشان مرگ و تولد، که مشترک شده بود!
در شکسته، لگد، گریه های در کوچه
غمی بزرگ، به اندازه ی فدک شده بود

شاعر : امیر حنایی

  • دوشنبه
  • 28
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 16:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
حاج حسن یعقوبی تبریزی

غزل حضرت علی(ع) -( باران گرفت، بغض خداوند وا نشد ) *حاج حسن یعقوبی تبریزی

2204

غزل حضرت علی(ع) -( باران گرفت، بغض خداوند وا نشد ) باران گرفت، بغض خداوند وا نشد
کعبه هنوز از غم سوگت رها نشد
ای مهر محض، آینه ی خشم ایزدی
کس جز تو اهل موهبت لافتی نشد
دنیا دچار حسرت و بهتی همیشگی ست
زیرا به او ز سوی تو هیچ اعتنا نشد
دریایی و چقدر تماشایی و وسیع
دریا که در پیاله ی این دهر جا نشد
هر جا گره به کار جهان خورد، بی گمان
جز نام مهربان تو مشکل گشا نشد
این واژه های خسته و شرمنده را ببخش
می دانم این غزل، سخنی آشنا نشد
«هرکس که دید روی تو بوسید چشم من»
هرکس که گفت نام تو را بی نوا نشد

شاعر : حسن یعقوبی

  • چهارشنبه
  • 30
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 05:53
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل حضرت علی(ع) -( تو را از پینه های دست هایت می شناسم من ) *

2227

غزل حضرت علی(ع) -( تو را از پینه های دست هایت می شناسم من ) تو را از پینه های دست هایت می شناسم من
منم در این حوالی، پینه بسته، قَدِّ یک اَرزَن
تو را حک کرده ام در ذهن خود، تا باورم باشی
در این دنیای ناباور، در این هنگامه ی آهن
بزرگی، استواری، بی کرانی، بی نهایت تر
تو اعجاز خداوندی، هزارانی ولی یک تن
همیشه در شب قدر آن قَدَر در ماه می چرخم
ببینی این منم، حتّی اگر اندازه ی سوزن
وَ پشت در بیایی نان بیاری با کمی خرما
نه نان و دانه ی خرما نه، یک لبخند، یک روزن
در اینجا آدمک ها بذر شیطان را نگهبانند
همیشه دام می کارند در ایمان مرد و زن
شبی ای کاش می خوردند تیغ ذوالفقارت را
همین هایی که می چرخند پیرامون اهریمن
تو را از عدل، از نهج البلاغه، از غدیری دور
تو را

  • چهارشنبه
  • 30
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 07:08
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل حضرت علی(ع) -( دست دل را می فشارم چون که پابند علی ست ) * جواد زهتاب

2567

غزل حضرت علی(ع) -( دست دل را می فشارم چون که پابند علی ست ) دست دل را می فشارم چون که پابند علی ست
من خدا را دوست دارم چون خداوند علی ست
پیش ما حرص بهشت و غصّه ی دوزخ یکی ست
پرده بردارید این دل آرزومند علی ست
گل نمی خندد اگر بی بهره باشد از بهار
تا دل من وا شود محتاج لبخند علی ست
ناله از نی چون بر آید می شود از نی جدا
نیست در بند رهایی آن که در بند علی ست
از علی پرسیدم و گفتند: مانند خداست
از خدا پرسیدم و گفتند: مانند علی ست
عاشق کوی علی را ترس رسوایی کجاست
بیم ننگش نیست هرکس آبرومند علی ست
آب اگر آب حیات ست و اگر شط فرات
تا ابد شرمنده ی لب های فرزند علی ست

شاعر : جواد زهتاب

  • چهارشنبه
  • 30
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 07:39
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مثنوی حضرت علی(ع) -( آقا سلام. اذن زیارت که می دهی؟ ) * فاطمه وثوقی

2621
1

مثنوی حضرت علی(ع) -( آقا سلام. اذن زیارت که می دهی؟ ) آقا سلام. اذن زیارت که می دهی؟
از دور هم اجازه ی صحبت که می دهی؟
شاعر به دست های کریمت امید بست
باواژه هاش عرض ارادت نموده است
این روزها زمین پر از احساس تازه ای ست
این روزها تبلورِ احساس تازه ای ست
حتی ملائکه همگی صف کشیده اند
با این حضور، شور مضاعف کشیده اند
شوری شگفت دردل پیغمبر خداست
جبریل غرق معنی دیوان لا فتاست
دیگر سکوت، همهمه ها را به هم زده
یک حرف ناب، ثانیه ها را رقم زده
بَلِّغ به هر چه خلق رسول مبین ما
ما اُنزِلَ اِلَیک شده ختم دین ما
نقش دو دست رو به سماوات جای وحی
دیگر نترس واژه بیاور برای وحی
ولای من که جان پیمبر فقط تویی
تنها امیرِ اول و آخر فقط تویی
چاهی که دردهای تو درسینه داش

  • چهارشنبه
  • 30
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 08:00
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام علی(ع) -( دارم به سر هواي زيارت اباالحسن ) * فرزاد نظافتی

2267
2

شعر مدح امام علی(ع) -( دارم به سر هواي زيارت اباالحسن ) دارم به سر هواي زيارت اباالحسن
اي در جنون كشيده نگاهت اباالحسن
مستي من ز شرب مدام شراب توست
با من چه كرده ذكر مدامت اباالحسن
ما جملگي به دام تو افتاده ، تا ابد
مستي كنيم به دام اسارت اباالحسن
گرديده خال هاشميت قبلگاه من
سجده به تو ، به خاطر خالت ابا الحسن
روي زمين تو جاي خدا تكيه كرده اي
از من دعا و از تو اجابت اباالحسن
عشقت چه كرده با من از جنس سنگ علي
عاشق كشي به چشم خمارت ابا الحسن
صد بار اگر ز عشق تو جان در دَهَم علي
جار ميزنم كه جان به فدايت ابا الحسن

شاعر : فرزاد نظافتی

  • پنج شنبه
  • 1
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 07:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام علی(ع) -( بی مَثَل باشد،علی،با او خزانم چون بهار ) * مهدیه خزایی

2439
3

شعر مدح امام علی(ع) -( بی مَثَل باشد،علی،با او خزانم چون بهار ) بی مَثَل باشد،علی،با او خزانم چون بهار
لافتَی اِلّا عَلی،لاسَیفَ اِلّا ذوالفَقار
قفل مشکل را کلید است اسم اعلای علی
رمز بهبود مریضی،خوش شود،این حال زار
سمت ایوانش رَوَم در خواب خود با اشک و آه
ای صبا،آور شمیمی از نجف،از کوی یار
در خوشی ها دور از اویم،در گرفتاری ولی
رو به سویش می کنم بی آنکه باشد ننگ و عار
سرنوشتم!خواهشا با دست خود طرحی بزن
روی قلبم نام حیدر، آن شه دلدل سوار
من دگر خواهم فقط،از خاک عشقت در دلم
یاعلی!حالا شما هم بذر ایمان را بکار

شاعر : مهدیه خزایی

  • شنبه
  • 3
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 12:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام علی(ع) -( تا جگر ِ من به سوز و آه نيفتد ) *

2317
1

شعر مدح امام علی(ع) -( تا جگر ِ من به سوز و آه نيفتد ) تا جگر ِ من به سوز و آه نيفتد
بَهر ِ علاجم كسي به راه نيفتد
با گُنَهَم چاه درست كردم و گفتم
يوسفِ من در تهِ اين چاه نيفتد
خَلقاً و خُلقاً شبيهِ ذاتِ رسولي
كوفه محال است به اشتباه نيفتد
آه عقاب ِ علي مراقب ِ او باش
راكب ِ تو در دلِ سپاه نيفتد
حداقل كاش علي اكبر ِ ليلا
رويِ زمين پيش ِ چشم ِ شاه نيفتد
زود بلند شو پسر ِ ارشدِ بابا
تا به رويِ عمه ات نگاه نيفتد
زود بلند شو كه اِبن سعد نخندد
بر پدر ِ تو از اين به بعد نخندد...

  • شنبه
  • 3
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 12:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام علی(ع) -( اگر نبود بنا من شوم بریر شما ) *

2461

شعر مدح امام علی(ع) -( اگر نبود بنا من شوم بریر شما ) اگر نبود بنا من شوم بریر شما
خدا کند نشوم درجمل زبیر شما
گناه کارم و امید من کرامت تو
بگیر دست مرا تا شوم زهیر شما
شبانه روز شدم معتکف به کنج لبت
گذر نموده ام از مسجدم به دیر شما
شنیده ام ز پدر مادرم که خندان است
کسی که غصه ی او شد غم شبیر شما
چقدر پست و حقیر و ذلیل و بدبخت است
کسی که رو بزند بر کسی به غیر شما
کسی که اشک نریزد میان محفل تو
یقین کنم نشود عاقبت به خیر شما
فتاد سیر کمالی من به کوی وفا
خوش است فضل و کمالم ولی به سیر شما

  • یکشنبه
  • 4
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 12:53
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل حضرت علی(ع) -( ای صورت تو ماه تر از ماه شب قدر ) * امنه دولت ابادی

2449

غزل حضرت علی(ع) -( ای صورت تو ماه تر از ماه شب قدر ) ای صورت تو ماه تر از ماه شب قدر
ماه تک و تنها شده با چاه شب قدر!
تو سوره ی قدری و من از قدر شناسان
با بغض، تو را خوانده ام ای شاه شب قدر
من آدمی از جنس جنون جنس گناهم
آورده مرا عشق تو در راه شب قدر
بین من و تو هست جناسی و تضادی
تو کوه شب قدری و من کاه شب قدر
تا باز شود یک گره از کار خرابم
تا صبح زدم مشت به درگاه شب قدر
باید که شبانگاه در خانه گشایی
بر قافله ی مردم خود خواه شب قدر
تو کار جهان ساختی از آه دل من
من قافیه ها ساختم از آه شب قدر
می ترسم از آن که بشود صبح و ببینم
تو رفته ای از شهر به همراه شب قدر

شاعر : امنه دولت ابادی

  • چهارشنبه
  • 7
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 06:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد