دل من دلبری دلدار دارد
كه او دلدادهها بسیار دارد
نه من دارم تب و تاب لقایش
كه او با من تب دیدار دارد
نمازم را به سوی او گذارم
كه از سیمای حق رخسار دارد
اگر چه من بدم، او از كرامت
برایم، ذكر استغفار دارد
نمیگیرد به قلبش كینهام را
كه او بر چاكران، زنهار دارد
سخن از عالم دیگر نگویم
همین عالم به كارم كار دارد
نه من بر ذكر او اصرار ورزم
كه او بر یاریام اصرار دارد
مكن منع محبین جنونی
كه او دیوانگان بسیار دارد
هزاران حر حضورش را هوا خواه
وفایی با دل احرار دارد
خوشا آندم كه مانند زهیرش
به لب نام مرا اظهار دارد
امور جاری افلاك دستش
كه ا
- شنبه
- 30
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 12:19
- نوشته شده توسط
- یحیی