چقدر آیینۀ کربلا شدن سخت است
کنار خیمهتان مبتلا شدن سخت است
تپش گرفته دلم، آسمان چرا ابری است؟
پر از غبار شده باز هم هوا ابری است
همیشه هر شب جمعه که میرسد غوغاست
صف ملایکه از عرش تا زمین پیداست
شبی که بوی عطش کامی جهان دارد
شبی که روضۀ یک طفل بی زبان دارد
شبی که پیکر خورشید در حرم مانده
کسی درون دلم روضۀ تو را خوانده
شب نزول ملائک شب هبوط زمان
شب گشایش دستان خالی انسان...
شب رسیدن مضمون به بیتهای غزل
شب چشیدن قاسم ز جام های عسل
شب ترنم فریاد تشنگان وصال
شب تجلی وحی است در جلال و جمال
و قطره قطرهی باران عرش در راه است
کسی که میرسد از دور حضرت ماه است
تمام صحن تو از روضه چون عطش زار است
و
- یکشنبه
- 3
- آذر
- 1392
- ساعت
- 05:02
- نوشته شده توسط
- یحیی