امام حسین علیه السلام

مرتب سازی براساس

غزل امام حسین(ع) -( بادهای سحری بوی تنت آوردند ) * وحیده افضلی

1541

غزل امام حسین(ع) -( بادهای سحری بوی تنت آوردند ) بادهای سحری بوی تنت آوردند
واژه ای از لب شكّر شكنت آوردند
طعم زیتون و عسل... بوی بهشت و یاسین
همه را از نفحات دهنت آوردند
وای از آن روز، همان روز كه در هلهله ها
پیكر قاسم شمشیر زنت آوردند
دست هایی كه به تاراج تو سبقت جستند
چه بلاها سر درّ یمنت آوردند
پاره پاره شدی و از تو فقط یك انگشت
به نیابت ز تمام بدنت آوردند
مردمانی كه گذشتند از آن دشت همه
خبر از بوی خوش پیرهنت آوردند
شاعران در پی معراج تنت هر ساله
صد غزل از بدن بی كفنت آوردند
ناگهان جلوه ی خورشید شدی... آینه ها
از فراسوی زمان سوی منت آوردند

شاعر : وحیده افضلی

  • یکشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:20
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

غزل امام حسین(ع) -( بی تو ذکری که روی لب کائنات ست ) * علی فردوسی

1582

غزل امام حسین(ع) -( بی تو ذکری که روی لب کائنات ست ) بی تو ذکری که روی لب کائنات ست
"اَشهَدُ اَنَّکَ قَد اَقِمتَ الصَّلوه" ست 1
هم چراغ کلیمی که نورت هدایت
هم چنان کشتی نوح راهت نجات ست 2
شک ندارم که "حبل المتین" گیسوی توست
شک ندارم که عشق تو از محکمات ست
نیزه گر وا کند لب چه ها می نویسد!
جوهرش را مپرس از کدامین دوات ست!
بلکه بی نیزه، بالاترست از جهانی
چون سر سربلند تو قائم به ذات ست
کربلا زنده ی خون ذبح عظیمت 3
خون اگر خون عشق ست آب حیات ست
ای دهان فلک مانده باز از شکوهت
چشم حیران خورشید سوی تو مات ست
هر که از نفس خود رد شد امشب بهشتی ست
بین دنیا و عشق تو، این پل، "صراط" ست
زیستن ننگ ما جان به در بردگان شد
در حیاتی که بعد از تو عین ممات ست
غسل

  • یکشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام حسین(ع) -( خدا جدا نکند، از دلم، ولاي ترا ) * مرتضی عصیانی

3754
0

شعر مناجات امام حسین(ع) -( خدا جدا نکند، از دلم، ولاي ترا   ) خدا جدا نکند، از دلم، ولاي ترا
ز سينه‏ام نبرد شور نينواي ترا
فداي مردم چشمي شوم، که مي‏ريزد
مذاب اشک چو آتشفشان، عزاي ترا
به دردهاي دل من اميد درمان نيست
خدا نصيبت کند تربت شفاي ترا
هراس روز قيامت کجا به دل دارد؟
به دوش خويش کشد هر کسي لواي ترا
به هر ديار که مظلومي از نفس افتاد
شنيد گوش دلم بانگ آشناي ترا
نشست بر لب من ذکر يا حسين، حسين!
کجا برون کنم از سر دگر هواي ترا
چه لاله‏ ها که نشانديم در مسير رهت
ولي نشد که ببوسيم خاک پاي ترا
اگر چه خانه‏ي دلها مزار تست حسين!
کرامتي! که ببينيم کربلاي ترا
مگر تو باز کني عقده‏ي زبان مرا
که باز هم بسرايم ز غم رثاي ترا
وگرنه (آينه) را جز زبان حيرت نيست
که و

  • یکشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:24
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 قاسم صرافان

شعر مناجات امام حسین(ع) -( زندگی چیز دیگری شده است، تا به نامت رسیده ایم حسین! ) * قاسم صرافان

2204

شعر مناجات امام حسین(ع) -(     زندگی چیز دیگری شده است، تا به نامت رسیده ایم حسین! ) زندگی چیز دیگری شده است، تا به نامت رسیده ایم حسین!
عشق سوغاتِ کربلاست اگر مزه اش را چشیده ایم حسین!
هر دلی را به دلبری دادند، هر سری را به سَروری دادند
ما که هر وقت گفته ایم خدا، از خدایت شنیده ایم: حسین!
از خدایت شنیده ایم که گفت: نقش ها ما کشیده ایم اما
اَحسنُ الخالِقین از آن روییم که تو را آفریده ایم حسین!
زینت شانه های پیغمبر! تا شنیدیم ساعت آخر:
دل چگونه بریدی از اکبر، دل از عالم بریده ایم حسین!
این عَلَم ها و این علامت ها این چنین بی دلیل خم نشدند
همه ی ما شریک غم های خواهری قد خمیده ایم حسین!
تن بی دست مانده ی سقا دیده ای، وای از دلت آقا!
در عوض ما کنار هر آبی عکس دستی کشیده ایم حسین!

  • یکشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شعر مناجات امام حسین(ع) -( شكر خدا كه زندگى ام نذر روضه هاست ) * حسن لطفی

2042
3

شعر مناجات امام حسین(ع) -( شكر خدا كه زندگى ام نذر روضه هاست ) شكر خدا كه زندگى ام نذر روضه هاست
شكر خدا كه روزى ام از سفره ى شماست
شكر خدا كه پاى شما سینه مى‏زنم
شكر خدا كه درد مرا نامتان دواست
عمرى نفس زدم به هواى نگاهتان
عمرى سرم به سایه ى این بیرق عزاست
قلبم به بزم هر شبتان خوگرفته است
چشمم به خاك خانه تان خوب آشناست
بر روى سنگ قبر اینگونه حك كنید
این خانه زادِ روضه و مجنون كربلاست
روزى اشك چشم مرا مرحمت كنید
روزىِ دیده‏اى كه نظر كرده ى شماست
دل را به بال شال عزا بسته‏ام مگر
یك شب ببینمش كه روى گنبد طلاست

شاعر : حسن لطفی

  • یکشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:26
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام حسین(ع) -( کاش از عشق مرا هم خبری می دادی ) * ناهید قبادی

1447
1

شعر مناجات امام حسین(ع) -( کاش از عشق مرا هم خبری می دادی ) کاش از عشق مرا هم خبری می دادی
با نگاهت به دلم چشم تری می دادی
کاش با انفس قدسی خودت آقا جان
فطرس جان مرا بال و پری می دادی
تا شود این نفسم خرج غلامی شما
کاش آقا نفس خوبتری می دادی
کاش از حاشیۀ چادر زهرا یک شب
به دل شب زدۀ من سحری می دادی
کربلا رفتن من دیر شد و پیرشدم
بد نمی شد اگر اذن سفری می دادی

شاعر : ناهید قبادی

  • یکشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام حسین(ع) -( عمريست كه من برده ي بازار تو هستم ) * مجتبی اصغری فرزقی

2177
2

غزل امام حسین(ع) -( عمريست كه من برده ي بازار تو هستم ) عمريست كه من برده ي بازار تو هستم
در بند سر زلف و گرفتار تو هستم
شادم كه به نام تو مرا ناف بريدند
از كودكيم طالب و بيمار تو هستم
من عكس تو را در دل خود حك شده دارم
بي چانه خريدار خريدار تو هستم
در ظهر عطش كودك شش ماهه بزرگ ست
من خاك ره آن همه سردار تو هستم
بگذار كمي صادق و رو راست بگويم
من عاشق رندان عزا دار تو هستم
از سينه ي مادر... شده عشقت همه ارثم
اين ست كه عمري ست وفادار تو هستم
اي حضرت مظلوم چرا نيزه تنت شد
من تعزيه دار سر سيّار تو هستم
دربار تو جز عرش خدا جاي دگر نيست
عمري ست كه من شاعر دربار تو هستم

شاعر : مجتبی اصغری فرزقی

  • یکشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات با امام حسین(ع) -( کریم اگر کرم کند صد گره وا شود ز لطف ) * جعفر ابوالفتحی

4522
2

شعر مناجات با امام حسین(ع) -( کریم اگر کرم کند صد گره وا شود ز لطف ) کریم اگر کرم کند صد گره وا شود ز لطف
حسین اگر نظر کند درد دوا شود ز لطف
نفس اگر کم آورم هوای عشق یار هست
از این تنفس عاقبت ، دلم فدا شود ز لطف
صدا اگر صدا بود ، فقط خدا خدا کند
کاش که ذکر قلب ما ، خدا خدا شود ز لطف
چه می شود حسین من ، پس از بسی مبارزه
به همرهی رهبرم ، سرم جدا شود ز لطف
گدای حرفه ای منم ، که از درت نمی روم
چقدر خرج کرده ام ، دلم گدا شود ز لطف
حریم هیئت شما ، حریم کربلای توست
درون هیئتت لبم ، پر از نوا شود ز لطف
درون قبر من بیا ، رقیه را صدا بزن
که این دل پر از غمم ، پر از صفا شود ز لطف
کریم را چه حاجتی به این گداست ای صنم
چه می شود که دیده ات به سمت ما شود ز لطف
ز اشک گونه ام ب

  • یکشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام حسین(ع) -( قامتت را چو قضا بهر شهادت آراست ) * فواد کرمانی

6911
3

شعر مدح امام حسین(ع) -( قامتت را چو قضا بهر شهادت آراست ) قامتت را چو قضا بهر شهادت آراست
با قضا گفت مشيت که قيامت برخاست
راستي شور قيامت، ز قيامت خبري است
بنگرد زاهد کج بين، اگر از ديده ي راست
خلق در ظل خودي محو و تو در نور خدا
ماسوا در چه مقيمند و مقام تو کجاست؟
زنده در قبر دل ما، بدن کشته ي توست
جان مايي و تو را قبر حقيقت، دل ماست
دشمنت کشت ولي نور تو خاموش نشد
آري آن جلوه که فاني نشود نور خداست
بيرق سلطنت افتاد کيان را ز کيان
سلطنت، سلطنت توست که پاينده لواست
نه بقا کرد ستمگر، نه به جا ماند ستم
ظالم از دست شد و پايه ي مظلوم به جاست
زنده را زنده نخوانند که مرگ از پي اوست
بل که زنده ست شهيدي که حياتش ز قفاست
دولت آن يافت که در پاي تو سر داد ولي
اين

  • یکشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:39
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام حسین(ع) -( روزی که شرح خلقت آدم نوشته شد ) * سارا جلوداریان

2861
3

شعر مناجات امام حسین(ع) -( روزی که شرح خلقت آدم نوشته شد ) روزی که شرح خلقت آدم نوشته شد
داغ تو بر جریده ی عالم نوشته شد
بوی غریبی تو که پیچید در فضا!
تقدیر، شرحه شرحه و نم نم نوشته شد
سالار من! به حرمت بار مصیبتت
پشت ستون عرش، خماخم نوشته شد
بین چهارده گل سرخ محمدی
نام تو «یا حسین» دمادم نوشته شد
نام تو«یا حسین» به عنوان افتخار
با سوز دل به سینه ی پرچم نوشته شد
نام تو«یا حسین» هزاران هزار بار
در بارگاه حضرت اعظم نوشته شد
مجموع رادمردی و آزادگی و عشق
در زمره ی صفات تو، باهم نوشته شد
ای بی کفن! قسم به تن پاره پاره ات
با یاد زخم های تو، مرهم نوشته شد
آن دم که خیزران به لبان تو می زدند
قرآن همان دقیقه، همان دم نوشته شد
وقتی سر عزیز تو بر نی سوار گشت
خونگ

  • یکشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:40
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام حسین(ع) -( شنیده ام شده قلبم وطن برای شما ) * جواد دیندار

1427
1

شعر مناجات امام حسین(ع) -( شنیده ام شده قلبم وطن برای شما    ) شنیده ام شده قلبم وطن برای شما
و زیر قبه تو هم برای من وطن است
چه خوب،که من و تو خانه پیش هم داریم
چنان که عشق کنار اویس در قرن است
برای بردن نامت اجازه می خواهم
که اسم اعظم تو گفتنش جهاد من است
لبم به خاک کف پات بوسه زد ، این لب...
به یمن خاک بهشتت همیشه در سخن است
شعور گریه ندارم برای جسم شما
هنوز گریه من از برای پیرهن است
صدا بزن بی بی جان«غریب مادر»را
بگو،که خون دل من برای ریختن است...

شاعر : جواد دیندار

  • یکشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:42
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات با امام حسین(ع) -( اى كه بعشقت اسير خيل بنى آدمند ) * فواد کرمانی

2123

شعر مناجات با امام حسین(ع) -( اى كه بعشقت اسير خيل بنى آدمند ) اى كه بعشقت اسير خيل بنى آدمند
سوختگان غمت با غم دل خرمند
هر كه غمت را خريد عشرت عالم فروخت‏
باخبران غمت بى خبر از عالمند
در شكن طره‏ات بسته دل عالمى است
و آنهمه دل بستگان عقد گشاى همند
يوسف مصربقا در همه عالم توئى‏
در طلبت مردوزن آمده با درهمند
تاج سربوالبشر خاك شهيدان تست
كاين شهدا تا ابد فخر بنى آدمند
در طلب اشك ماست رونق مرآت دل‏
كاين در ر با فروغ پر تو جام جمند
چون به جهان خرمى جز غم روى تو نيست‏
باده كشان غمت مست شراب غمند
عقد عزاى تو بست سنت اسلام و بس‏
سلسله كائنات حلقه اين ماتمند
گشت چو در كربلا رايت عشقت بلند
خيل ملك در ركوع پيش لوايت خمند
خاك سر كوى تو زنده كند مرده را
زانكه شهيدان

  • یکشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام حسین(ع) -( رنگ سیاه و سرخ تو را دارند، این روزها تمام خیابان ها ) * وحیده افضلی

1496
-1

غزل امام حسین(ع) -( رنگ سیاه و سرخ تو را دارند، این روزها تمام خیابان ها ) رنگ سیاه و سرخ تو را دارند، این روزها تمام خیابان ها
گرمای آش نذری ما، حتّی! پیچیده در قبای زمستان ها
از ابرها به روی زمین نم نم، دارد دوباره مرثیه می بارد
نه!... آب نیست...! گریه برای توست، ماهیّت حقیقی باران ها
ای مرد سر جدای بلا دیده! خورشیدِ روی نیزه درخشیده!
کوفه بزرگ تر شده آقا جان! در سلطه ی حکومت شیطان ها
این روزها چقدرعلی اصغر! در دست بی پناهی یک مادر
آماج تیر حرمله ها هستند..." طفلان استقامت میدان ها!"
حالا یزیدهای مدرنیته، خون می خورند و غافل از این رازند
خونی که از گلوی تو می جوشد، جاری ست در شرافت شریان ها
از کربلا مسیر درازی نیست، تا ابتدای واقعه ی "بحرین"
از ظهر تشنگی تو تا "غزه

  • یکشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:40
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام حسین(ع) -( مانده از کوفه کسی با قلب تو مَحرم شود ) * سید مهدی نژاد هاشمی

1738
1

غزل امام حسین(ع) -( مانده از کوفه کسی با قلب تو مَحرم شود ) مانده از کوفه کسی با قلب تو مَحرم شود
حُر شود از گیر و دار فتنه و آدم شود
زخم خواهد زد نقاب صورت نامردها...
"یقضی الله ست" می خواهد تو را مرهم شود
من یقین دارم پس از این تیغ شمشیر عرب...
"آه" از شرم گلویت، تا قیامت خم شود
بعد تو آتش به نای و نی بهم می پیچد و...
پرده های کبریا همرنگ با ماتم شود
دست خون خواهی ماه از آب بیرون می زند
آه عالم سوز سینه عبرت عالم شود
عاقبت دستی بکش آقا به روی شعر من...
تا کمی از بار بر دوش مصیبت کم شود
خوب می دانم شفاعت می کنی آخر مرا
آرزو دارم که آنچه خوب می دانم شود

شاعر : سید مهدی نژاد هاشمی

  • یکشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات محرمی امام حسین(ع) -( ما را نوشته اند گدا دور خیمه ات ) * مهدی صفی یاری

1805
2

شعر مناجات محرمی امام حسین(ع) -( ما را نوشته اند گدا دور خیمه ات ) ما را نوشته اند گدا دور خیمه ات
ما را رسانده است خدا دور خیمه ات
یکسال منتظر نشستم و اشکم روانه بود
در آرزوی ماه عزا دور خیمه ات
هر سال اجر حج تمتع به من رسید
گشتم هزار مرتبه تا دور خیمه ات
امسال هم بیا و دلم را مقیم کن
ارباب، سیدالشهدا دور خیمه ات
ای کعبۀ امید، ندارد خداوکیل
حتی بهشت قدر و بها دور خیمه ات
بازار مصر هم چو تو یوسف ندیده است
عیسی نشسته بهر شفا دور خیمه ات
ای کاش جان من ز تنم پَر کشیده بود
در بین روضه های شما دور خیمه ات
ماه محرم است دلم سال ها نشست
در آروزی کرببلا دور خیمه ات

شاعر : مهدی صفی یاری

  • یکشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام حسین(ع) -( ای که مدحت را حسین حی تعالی می کند ) * حسن جواهری

1537
2

شعر مناجات امام حسین(ع) -( ای که مدحت را حسین حی تعالی می کند ) ای که مدحت را حسین حی تعالی می کند
حکمرانی مهر تو بر ملک دلها می کند
بر در دربار پر فیض تو ای شاه کریم
گر غلام آید مقام شاه پیدا می کند
کور بینا می شود از نور ماه منظرت
بی زبان را هم زبانی با تو گویا می کند
جان به قربان تو ای شاها که درد خلق را
ذره ای از تربت پاکت مداوا می کند
خلق می داند که در دارالشفای تو حسین
شیره خواره اصغرت کار مسیحا می کند
هرکه در امروز گردیده گرفتارت حسین
فاطمه آزاد او را روز فردا می کند

شاعر : حسن جواهری

  • یکشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:53
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر توسل به ساحت حضرت سید الشهدا علیه السلام -( شکر خدای دادگرم دوست دارمت ) * حسین میرزایی

1883
1

شعر توسل به ساحت حضرت سید الشهدا علیه السلام -( شکر خدای دادگرم دوست دارمت ) شکر خدای دادگرم دوست دارمت
یادت همیشه در نظرم دوست دارمت
بیهوده دل که عاشق یاری نمی شود
من بسکه دیدم از تو کرم دوست دارمت
صد بار اگر کشند سپس زنده ام کنند
گویم دوباره از جگرم دوست دارمت
در جمع نوکران درت یابن فاطمه
هرچند رو سیاه ترم دوست دارمت
گر روزیم دوباره شود کربلای تو
فریاد می زنم به حرم دوست دارمت
هرکس گریست بر تو به اوگفنه مادرت
گریه کن غم پسرم دوست دارمت
هرکس به دوستی کسی اعتبار جست
من زین مقام معتبرم دوست دارمت
ای مهربانتر از پدر و مادرم حسین
بیشتر زمادر و پدرم دوست دارمت

شاعر : حسین میرزایی

  • یکشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:56
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام حسین(ع) -( بـا غـافـلان بگویـیـد دنـیای من حسیــن است ) * سید هاشم حسینی

1647
4

شعر مدح امام حسین(ع) -( بـا غـافـلان بگویـیـد دنـیای من حسیــن است ) بـا غـافـلان بگویـیـد دنـیای من حسیــن است
هـم روح و هـم روان و هم جان من حسیـن است
بـرهـرچـه نـاتـوانـم نـامـش مـرا تــوان است
هر جا کـه تـشنه مانم دریای من حسیـــن است
عاشـق نـمـیـشدم مـن بـی عشـق کربـلایـش
کــان سرزمیـن ازان مولای مـن حسیــن است
در هـر زمـان به هر حال هر جـا که رفتـه باشـم
ذکـر لبـم همیـشه شـش مـاهـه حسیــن است
دلتنـگ روی سقـا هـر جـا کـه گـشتــه ام من
دانـستـه ام که او هـم دلــداده حسیـــن است
گـر سایـلی و مـسکیـن ، بر هـر دری میـاویــز
این را بدان که خوشبخت، تک سایل حسیـن است
گـر مـدعـی بـپـرسد تــو بـنـده کـه هستـی
فریـاد میـدهـم ســر آقـای مـن حسیــن است
ذکــر و کــلام

  • دوشنبه
  • 4
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:30
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات محرمی امام حسین(ع) -( برایتان چه قدر روضه ها به پا شده است ) * ناهید قبادی

1641
1

شعر مناجات محرمی امام حسین(ع) -( برایتان چه قدر روضه ها به پا شده است ) برایتان چه قدر روضه ها به پا شده است
غمت چگونه دراین ظرف سینه جا شده است
به خاطر نظر لطف توست آقا جان
که جمع هفتگی ما پر از صفا شده است
رسول ترک یکی از هزار مجنونیست
که از مرام تو پایش به روضه وا شده است
صدای اکبر ناظم صدای نوکرها
که ماندگارترین صوت این عزا شده است
و بعد رفتن یک عمر تازه فهمیدم
که سرو قامت زینب چگونه تا شده است
به پای دل چه غریبانه زائرت گشتم
دلم شکسته و این سینه کربلا شده است
غریب مادری و بهر گریه کن هایت
به عرش مادر پهلو شکسته پا شده است

شاعر : ناهید قبادی

  • دوشنبه
  • 4
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات محرمی امام حسین(ع) -( باشم ای كاش كه در حال و هوایت امشب ) * مجتبی حاذق

1829
2

شعر مناجات محرمی امام حسین(ع) -( باشم ای كاش كه در حال و هوایت امشب ) باشم ای كاش كه در حال و هوایت امشب
بشوم ذره ی خاك كف پایت امشب
كاسه در دست گرفتم كه گدایت باشم
نظری كن به گدایت به گدایت امشب
بی پناهم و به امید پناه آمده ام
كه پناهم بدهی زیر عبایت امشب
روزها می گذرد،حسرت من پا بر جاست
كاش می شد بروم كرب و بلایت امشب
همگی اشك به چشمیم و همگی مشكی پوش
چون كه آغاز شده ماه عزایت امشب
توی میدان كه نشد جان به شما بسپارم
كاش در روضه بگردیم فدایت امشب
روضه خوان نیست نیازی...تو بیا تا این كه
خودمان روضه بخوانیم برایت امشب
قاریِ تشنه لب سوره كهفی...ای وای
می رسد از افق نیزه صدایت امشب

شاعر : مجتبی حاذق

  • دوشنبه
  • 4
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام حسین(ع) -( در پرده ی غم مانده آوای گلویم ) * مصطفی متولی

1924
1

غزل امام حسین(ع) -( در پرده ی غم مانده آوای گلویم ) در پرده ی غم مانده آوای گلویم
زخمی شده زیر و بم نای گلویم
هرچه نَفَس از سینه رفته برنگشته
بسته شده از بغض، مجرای گلویم
معلوم شد از این نفس های بریده
یحیی شده روح مسیحای گلویم
خون شفق می جوشد از هُرم صدایم
خورشید می سوزد ز گرمای گلویم
حالا سه روزست این كه من لب تر نكردم
از تشنگی خشكیده رگ های گلویم
از تارهای صوتیم چیزی نمانده
غارت شده انگار اجزای گلویم
معراج، آماده ست می بینم كه قاتل
سر نیزه را آورده تا پای گلویم
امشب كه مهمان تنور كوفه‌ام، پس -
تا كوچه گردی های فردای گلویم...

شاعر : مصطفی متولی

  • دوشنبه
  • 4
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:00
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام حسین(ع) -( سحر از قافله ی اهل سحر جا ماندیم ) *

2388
4

شعر مناجات امام حسین(ع) -( سحر از قافله ی اهل سحر جا ماندیم ) سحر از قافله ی اهل سحر جا ماندیم
ما همه تشنه لبی بر لب دریا ماندیم
پرمان نیست اگر پر نکشیدیم هنوز
پایمان راه نیامد نرسیدیم هنوز
بنویسید پرِ پر زدنی میخواهم
تا نمیرم دمِ عیسی دهنی میخواهم
ما که در آینه ی عشق پر از احساسیم
پسر فاطمه؛ مدیون تو و عباسیم
اسم ما هرچه شما بر دهنت می بری است
به خدا شغل خدا داده ی مان نوکری است
لطفتان هست که در میکده راهی داریم
نظر توست که ما کسوت شاهی داریم
سفره ات هست وَ ما غصه ی نانی نخوریم
تکیه ات هست و ما هیچ تکانی نخوریم
هدف از بودن ما گریه ی بر عاشوراست
ریشه ی خلقت ما سر زده از خاک شماست
دست از لای درِ خانه برون آوردی
و کرم دید در آن روز که خیلی مردی
چشم بد دور

  • سه شنبه
  • 5
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام حسین(ع) -( تا سر خوان توام،خوان دگر جایم نیست ) * علیرضا قادری

1745
3

شعر مدح امام حسین(ع) -( تا سر خوان توام،خوان دگر جایم نیست ) تا سر خوان توام،خوان دگر جایم نیست
خاکیم قصر برین منزلو ماوایم نیست
من به آتشکده مهر شما سوخته ام
باکی از دوزخو از نار بر اعضایم نیست
سائلی بر در ارباب،غنی کرد مرا
طلب درهمو دینار ز دنیایم نیست
تاکه بر فلک نجات تو سوارم خبر از
متلاطم شدن موج به دریایم نیست
این تماشایی ام از محو تماشای تو است
که دگر میل تماشا به تماشایم نیست
شکر با غمزه لیلا شده این دل مجنون
غمزه هیچکسی غمزه لیلایم نیست
تاکه او ناز کشد ناز به هر ناز کنم
جز گل فاطمه کس سرور و مولایم نیست
بس که چون نی زغمت صوت حزین سر دادم
روزگاریست دگر نای بر این نایم نیست
در پی روضه تو زانکه سراسیمه روم
در جوانی رمقو تاب به پاهایم نیست
ساغری در

  • سه شنبه
  • 5
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل امام حسین(ع) -( آهي اگر برآمده، از جان كيستي؟ ) * محسن حسن زاده لیله کوهی

1677

غزل امام حسین(ع) -( آهي اگر برآمده، از جان كيستي؟ ) آهي اگر برآمده، از جان كيستي؟
اشكي اگر چكيده، ز چشمان كيستي؟
اي سرخ‌پوش شعله‌ور شهر آسمان
اي آفتاب، سينه ی ‌سوزان كيستي؟
آتش به دست مي‌‌گذري ای سرخ روي من
با من بگو كه مجمره‌گردان كيستي؟
هر شب پس از غروب كجا مي‌روي به خواب؟
معلوم هست شمع شبستان كيستي؟!
ما را كه در غريبي شب، ترك مي‌كني
صبح‌آفرين شام غريبان كيستي؟
ديري‌ست با شتاب از اين كوچه مي‌روي
امّا كسي نديده كه مهمان كيستي؟
زيباي دلفريب! فريباي نازنين!
دنيا از آن توست، تو از آن كيستي؟

شاعر : محسن حسن زاده لیله کوهی

  • سه شنبه
  • 5
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:05
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام حسین(ع) -( دست از دلم بکش که پُر از روضه های توست ) *

1603
1

شعر مناجات امام حسین(ع) -( دست از دلم بکش که پُر از روضه های توست ) دست از دلم بکش که پُر از روضه های توست
داغی که آتشم زده از نینوای توست
داغی که کرده خم کمر آفتاب را
داغی که ظهر حادثه تنها برای توست
دیگر نمانده رشته ی امید در کفم
جز این دو قطره اشک، که وقف عزای توست
شکر خدا که پای من از روضه قطع نیست
می دانم این که از سر لطف و عطای توست
می دانم این که پیش تو از ذره کمترم
تازه، همین که این شده ام از دعای توست

  • سه شنبه
  • 5
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 حسن کردی

شعر مناجات امام حسین(ع) -( كم كم میان روضه تان پیر می شوم ) * حسن کردی

3070
1

شعر مناجات امام حسین(ع) -( كم كم میان روضه تان پیر می شوم ) كم كم میان روضه تان پیر می شوم
از زندگی بدون شما سیر می شوم
وقتی دلم برای شما تنگ می شود
هر جا كه روضه هست سرازیر می شوم
من یا حسین زنده به اشكم خدا گواست
با گریه بر شماست كه تكثیر می شوم
وقتی كه اشك دادی و این جا نشسته ام
یعنی كه با نگاه تو تقدیر می شوم
یك روز پای عكس ضریح تو دق كنم
یك روز زیر پای تو تصویر می شوم

شاعر : حسن کردی

  • سه شنبه
  • 5
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام حسین(ع) -( به سینه هر که تمنای کربلا دارد ) *

8949
17

شعر مدح امام حسین(ع) -( به سینه هر که تمنای کربلا دارد ) به سینه هر که تمنای کربلا دارد
همیشه در دل خود روضه ای به پا دارد
کسی که عشق تو دارد دگر چه کم دارد
بدون عشق تو عالم کجا بها دارد
به غیر تو که کَرَم می چکد ز انگشتت
کجا پادشهی این همه گدا دارد
تو همچو من سر کویت هزارها داری
ولی بدان که گدایت فقط تو را دارد
بزن به تیغ و بسوزان دست بادم ده
بیا که این دل عاشق سر بلا دارد
اگر چه پا نزدم صحن کربلای تو را
دلش خوش است حضوری به روضه ها دارد
به عرض یار رسانید ای سبک روحان
میان قافله جایی برای ما دارد ؟
چو می رسد دلم از گردش زمانه به تنگ
دعا و عرض سلامی به کربلا دارد
همه ز لطف حسین است آبرو داریم
گدا هر آنچه که دارد ز پادشاه دارد

  • چهارشنبه
  • 6
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:46
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 مهدی نظری

شعر مناجاتی امام حسین(ع) -( سوگند می خورم که بمانم گدایتان ) * مهدی نظری

3004
1

شعر مناجاتی امام حسین(ع) -(     سوگند می خورم که بمانم گدایتان ) سوگند می خورم که بمانم گدایتان
هر صبح جمعه روضه بخوانم برایتان
سوگند می خورم که شب و روز٬ روز و شب
مانند ابر گریه ٬ ببارم به پایتان
آقا چقدر مثل علی حرف می زنی
من عاشقم به لهجه و لحن صدایتان
روز ازل که دست خداوند می نوشت
مارانوشته اند برای عزایتان
بار گناه قامت من را خمیده بود
اما خمیده تر شده در روضه هایتان
شکر خدا که باز خدا قسمتم نمود
تا که دوباره رد شوم از کوچه هایتان
یاد رقیه تو مرا پیر کرده است
از روضه های کعب نی و بچه هایتان ...
حتی اگر جان بدهم باز هم کم است
از آنهمه کبودی وآن زخم هایتان
این کوفیان تلف شده بودند از عطش
باران نمی گرفت اگر از دعایتان
آن کودکی که از پدرت رزق می گرفت
شمشیر

  • چهارشنبه
  • 6
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 مهدی نظری

شعر مدح امام حسین(ع) -( لحظه گریه چشمها زیباست ) * مهدی نظری

1834
1

شعر مدح امام حسین(ع) -( لحظه گریه چشمها زیباست ) لحظه گریه چشمها زیباست
اشکهای تووصلِ بر دریاست
جای شکراست اینکه تا محشر
علم شاه کربلا برپاست
کاش راهی کربلابشویم
گریه واقعی ما آنجاست
کعبه هم چون توقبله ای دارد
قبلۀ کعبه روبه کرببلاست
هرکسی گریه کرد وگفت حسین
روز محشرشفیع اوطاهاست
این سعادت برای ما کافیست
بانی روضه زینب کبراست
خضرهم سینه میزنداینجا
کفشدار دم درش عیساست
همگی گردسفره اش هستیم
سینه زن بودن افتخار ماست
غصۀ رفتن بهشت نخور
چونکه محشربهشت مال شماست
خواب دیدم که روز مرگ من
لحظه های غروب تاسوعاست
خوب شد خرجی ام مشخص شد
وسط ظهر روز عاشوراست
پادشاهم کفن نداشت ولی
کفنم دست مادرش زهرآست

شاعر : مهدی نظری

  • چهارشنبه
  • 6
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رحمان نوازنی

شعر ماه محرم امام حسین(ع) -( باران بریز بر دل باران نخورد ه ام ) * رحمان نوازنی

2352
1

شعر ماه محرم امام حسین(ع) -( باران بریز بر دل باران نخورد ه ام ) باران بریز بر دل باران نخورد ه ام
بی گریه بر تو، مثل زمین های مرده ام
حالا محرم است و بهار است و زندگی
خود را به دست زندگی تو سپرده ام
گریه برای تو بخدا یک وظیفه است
آن را از انبیاء خدا ارث برده ام
آن "مشک ِگریه" بود که سقا به دوش داشت
حالا گذاشته است خدا روی گـُرده ام
در روضه ها هوای دلم صاف صاف شد
از بسکه ابرهای دلم را فشرده ام
در پای نیزه خواهر زهراییت نوشت:
ای جان من ! برادر سیلی نخورده ام
داغت به روی نیزه مرا می کشد حسین
هر داغ را به داغ تو کوچک شمرده ام

شاعر : رحمان نوازنی

  • چهارشنبه
  • 6
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد