امام حسین علیه السلام

مرتب سازی براساس
 رضا رسول زاده

ترکیب بند امام حسین علیه السلام -(وقتِ شور و تَلاطُمِ عشق است) * رضا رسول زاده

725

ترکیب بند امام حسین علیه السلام -(وقتِ شور و تَلاطُمِ عشق است) وقتِ شور و تَلاطُمِ عشق است
دل غَریقِ تَبَسُّمِ عشق است
می رسد بر مَشام، بوی جُنون
دشت ها پُر زِ گندمِ عشق است
تَبِ مستی فتاده دَر سرِ ما
لبِ ما در پیِ خُمِ عشق است
می شود حلقه ی کَساء تکمیل
نوبتِ فصلِ پَنجُمِ عشق است

آمده چِشمه ی همه خَیرات
بر حسینِ بنِ مُصطفی صلوات

نورِ حَق از جمالِ او پیداست
در دو عالم جلالِ او پیداست
قَدمی گر به فوقِ عرش زَنی
رَدِّ پای کمالِ او پیداست
خُلق و خوی پیمبرِ اسلام
مو به مو در خصالِ او پیداست
هر کسی گریه می کند بَر او
روبرویش مثالِ او پیداست

گفت: هستم قَتیل بَر عَبَرات
بر حُسینِ بنِ مُصطفی صلوات

به خدا گرچه بی سَر است حسین
از تمامِ جهان سَر است حسین
کیست در و

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 14:12
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 رضا رسول زاده

ترکیب بند امام حسین علیه السلام مقامات عشق -(دلِ من با حسین می باشد) * رضا رسول زاده

384

ترکیب بند امام حسین علیه السلام مقامات عشق -(دلِ من با حسین می باشد) دلِ من با حسین می باشد
ذکرِ من یا حسین می باشد
کار با من ندارد هیچ کسی
صاحبم تا حسین می باشد
پیِ کارم به عرصه ی محشر
صبحِ فردا حسین می باشد
ما مقاماتِ عشق فتح کنیم
تا که با ما حسین می باشد
اوّلین حرفِ کودکان بعد از
آب، بابا، حسین می باشد

عبدِ دربارِ تو شدیم حسین
ما گرفتارِ تو شدیم حسین

چه صفا دارد این گرفتاری
روزها دارد این گرفتاری
ریشه در اشک های لیلایِ
کربلا دارد این گرفتاری
گر مُقرّب شوی تو پُشتِ سرش
هِی بلا دارد این گرفتاری
خواه ناخواه عاقبت راهی
تا مِنا دارد این گرفتاری
ابروی یار کارِ خود بکند
شُهدا دارد این گرفتاری

گره خورده دلم به زلفِ حسین
مانده ام زیرِ دینِ لطفِ حسین

با تو بودن ضر

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 14:13
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

سرود امام حسین علیه السلام -(یک دانه از این خوشه ام) * محسن طالبی پور

408

سرود امام حسین علیه السلام -(یک دانه از این خوشه ام) یک دانه از این خوشه ام
مهر حسینه توشه ام
من عاشق( شش گوشه ام2)
بی قرارم عاشقم می دونه ارباب که به عشق یه زیارت اومدم من
می خونم تا جون دارم نام حسین و تا ببینم روبروی گنبدم من
من یه عاشقم
باپای دلم
کربلا می رم
ای حسین جان

مدیونتم مدیونتم
ممنونتم ممنونتم
مجنونتم (مجنونتم2)
وقتی پرچمدار تو باشه ابالفضل تا قیامت پرچمت در احتزازه
عاقبت به خیری حق نوکراته
نوکر تو روز محشر سرفرازه
آقا مادرت
اسمم و نوشت
واسه ی بهشت
ای حسین جان

سرباز راه حیدریم
بر رو دست سر می بریم
پشت سپاه(با رهبریم2)
ما می زاریم آمریکا رو زیر پامون این شعار ما و شیرای سپاهه
پر شده تو هیاتامون از سپاهی هیاتامون پادگانهای سپاهه
می خ

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 14:44
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مدح حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام -(عشاق جهان عاشق و دلدار حسین است) * رضا ماه پری زنجانی

1074

مدح حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام -(عشاق جهان عاشق و دلدار حسین است) عشاق جهان عاشق و دلدار حسین است
عالم همه مدیون و بدهکار حسین است

امروز اگر نام حسین ورد زبانهاست
چون زینب کبری مدد کار حسین است

نازم به شهیدی که بود شهره به عالم
جانها همه قربان علمدار حسین است

جاروب کش درگه او مریم و سارا
جبریل امین خادم دربار حسین است

یکسر همه عشاق جهان تا ابدوالدهر
در سایه گسترده دیوار حسین است

هیهات من الذله که گویند جماعت
این در گهربار ز گفتار حسین است

زیبایی یوسف به جهان گر شده شهره
او هم به تماشا سر بازار حسین است

این مردم آزاده دنیاست که هر سال
با پای پیاده همه زوار حسین است

امنیت زوار در این وادی غربت
بر عهده عباس وفادار حسین است

گفتم که تورا (ماه پری)ذکر زبا

  • پنج شنبه
  • 22
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 11:28
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

مدح حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام -(مرا عشق تو چون آهنربائیست) *حاج محمّد تقی رافع تبریزی

428

مدح حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام -(مرا عشق تو چون آهنربائیست) مرا عشق تو چون آهنربائیست
که از من طاقت دل می رباید

تو آن فرزانه فرزندی که دیگر
مثالت مادر گیتی نزاید

تو تک بیت بیانات خدائی
که یزدانت به قرآن می سراید

زپیر عقل کردم یک سؤالی
خدا کی قفل جنّت را گشاید

بگفتا خرّم آن روزی که زهرا
به سکّوی رفیع محشر آید

دهد برگ عبور شیعیان را
حسینش یک به یک امضاء نماید

الهی کی شود آن روز محشر
حسین و فاطمه باهم بیاید

ببینم صورت ماه حسین را
حسینی ها از این عقده در آید

خدایا اذن ده از راه رحمت
نگاهی بر منِ عاصی نماید

شفیع روز رستاخیز زهرا
شفاعت بر من « رافع » نماید

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 12:32
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

در مدح حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام عالم ذر -(کیست این پنهان مرا در جان و تن) *مرحوم نورالله عمان سامانی اصفهانی

806

در مدح حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام عالم ذر -(کیست این پنهان مرا در جان و تن) یست این پنهان مرا در جان و تن
کز زبان من همی گوید سخن

این که گوید از لب من راز، کیست؟
بنگرید این صاحب آواز کیست؟

متصل‌تر با همه دوری به من
از نگه با چشم و از لب با سخن

گوید او چون شاهدی صاحب جمال
حسن خود بیند به سرحد کمال

از برای خودنمائی صبح و شام
سر بر آرد گه ز برزن گه ز بام

با خدنگ غمزه صید دل کند
دید هر جا طایری، بسمل کند

لاجرم آن شاهد بالا و پست
با کمال دلربائی در الست

غمزه‌اش را قابل تیری نبود
لایق پیکانش، نخجیری نبود

ماسوا آئینه‌ی آن رو شدند
مظهر آن طلعت دلجو شدند

پس جمال خویش در آئینه دید
روی زیبا دید و عشق آمد پدید

مدتی آن عشق بی‌نام و نشان
بد معلق در فضای لامکان

دل‌نشین خو

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 12:33
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

اذان عشق -(وقتی نمازها همه حول نگاه توست) * حیدر منصوری

541

اذان عشق -(وقتی نمازها همه حول نگاه توست) وقتی نمازها همه حول نگاه توست
شاید که کعبه هم نگران سپاه توست

بی‌شک «سعید» نیز به چشمت اقامه کرد
رو می‌کنم به قبلۀ سرخی که راه توست

هر صبح با اذان علی‌اکبرِ تو عشق،
تکرار می‌شود که بگوید پگاه توست

هر روز و شب به خاک شما سجده می‌برم
خاکی که ذره ذرۀ آن بارگاه توست

«خورشید سر برهنه برون شد ز کوهسار»
تا بنگرد به غیرت سقا که ماه توست

این شعله‌ها که در نفس باد می‌دود
گرد و غبار حادثه یا اشک و آه توست

طوفان فرو نشست ولی کربلا هنوز
چشم‌انتظار بیرق سبز نگاه توست

  • دوشنبه
  • 2
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:27
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

ای کاش... -(ای کاش مردم از تو حاجت می‌گرفتند) * محمد جبرئیلی

549

ای کاش... -(ای کاش مردم از تو حاجت می‌گرفتند) ای کاش مردم از تو حاجت می‌گرفتند
از حالت چشمت بشارت می‌گرفتند

باید به جای بردن انگشتر از دست
از فیض انگشتت اشارت می‌گرفتند

وقتی که قرآن تو را از نی شنیدند
درسی فراتر از تلاوت می‌گرفتند...

باید زِ کام خشک سقای تو در آب
درس وفاداری و غیرت می‌گرفتند

افسوس از آن مردمانی که سرت را
از دست یکدیگر غنیمت می‌گرفتند

  • دوشنبه
  • 2
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:30
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

سفیر صبح -(ای سفیر صبح! نور از لامکان آورده‌ای) * محمود شاهرخی

429

سفیر صبح -(ای سفیر صبح! نور از لامکان آورده‌ای) ای سفیر صبح! نور از لامکان آورده‌ای
بر حصار شب دمی آتشفشان آورده‌ای

تا که از مشرق دمیدی، سرخ‌رو چون آفتاب
روشنایی از کران تا بی‌کران آورده‌ای

تا چو نیلوفر زدی در برکۀ خون، دست و پا
پای از رفعت به اوج کهکشان آورده‌ای

آب دادی تا گُلِ توحید را از جوی خون
در کویرستان بهاری بی‌خزان آورده‌ای

نام تو شد شهره در آفاق چون آیات نور
تا به روی نیزه قرآن بر زبان آورده‌ای

از منا برتافتی رو، آمدی در کربلا
فدیه با خود کاروان در کاروان آورده‌ای

برد ابراهیم اگر از بهر قربان یک ذبیح
تو به مذبح، کودک و پیر و جوان آورده‌ای

در زمان قحط‌سال عشق و ایثار و خلوص
تو حدیث عاشقی را در میان آورده‌ای

خون پاکت شعله زد

  • دوشنبه
  • 2
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:53
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

حج ناتمام -(آورده است بوی تو را کاروان به شام) * عزیز مهدی

391

حج ناتمام -(آورده است بوی تو را کاروان به شام) آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام

هفتاد و یک ستاره که بر نیزه رفته‌اند،
صف بسته‌اند پشت سر تو به احترام...

تو مرگ را به سُخره گرفتی و دیگران
دلخوش به دینِ بی‌خطرند و مقام و نام

طولی نمی‌کشد که جهان بشنود که نیست
حجّی قبول‌تر ز همین حجّ ناتمام

آن‌قدر دور نیست که دستی به انتقام
تیغ تو را دوباره برون آرَد از نیام

  • چهارشنبه
  • 4
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 14:23
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

یا الله.. -(عذری نمانده است برایم کمک کنید) * سید پوریا هاشمی

444

یا الله.. -(عذری نمانده است برایم کمک کنید) عذری نمانده است برایم کمک کنید
سرتابه پا گناه و خطایم کمک کنید

بالم شکسته آنقدر افتاده ام به چاه
اما هنوز سربه هوایم کمک کنید

این نان شبهه خوردنم آخر چه ها نکرد!
بوی علی نداشت غذایم کمک کنید

از بس تمام عمر صدایش نکرده ام
پیشش غریبه است صدایم کمک کنید

ارزان فروختم دل خود را به دیگران
از دست رفته است بهایم کمک کنید

هرقدر درزدم برویم وا نشد دری
حالا که رانده از همه جایم کمک کنید

اینروزها نماز جماعت که میروم
یاد نماز صحن رضایم کمک کنید

عمرم به سر رسید و نشد نوبت حرم
در آرزوی کرببلایم کمک کنید

فابک علی الحسین شب جمعه آمده
پایین پای شاه گدایم کمک کنید

با گریه پا شد و به جوانان خیمه گفت
پر ا

  • جمعه
  • 6
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 17:23
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

دو ماه عاشقی -(خورشید به قدر غم تو سوزان نیست) * سید علیرضا شفیعی

510

دو ماه عاشقی -(خورشید به قدر غم تو سوزان نیست) خورشید به قدر غم تو سوزان نیست
این قصّۀ جانگداز را پایان نیست
پای تو دو ماه، عاشقی کرده دلم
دل کندن از این کتیبه‌ها آسان نیست

  • جمعه
  • 6
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:14
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

فرصت نیست -(شنیده بود که این‌بار باز دعوت نیست) * مریم کرباسی

2902
4

فرصت نیست -(شنیده بود که این‌بار باز دعوت نیست) شنیده بود که این‌بار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست

بیا به داد دل تنگ ما برس ای عشق!
اگر که حوصله داری، اگر که زحمت نیست

غمی‌ست در دل جامانده‌های کرب‌وبلا
که هرچه هست یقین دارم از حسادت نیست

میان ما که نرفتیم و رفته‌ها، شاید
تفاوتی‌ست در آغاز و در نهایت نیست

همیشه آن‌که نرفته‌ست بی‌قرارتر است
همیشه آن‌که نرفته‌ست، کم‌سعادت نیست

و آن کسی که در این راه اهل دل باشد
مدام اهل گله کردن و شکایت نیست

خودش نرفت و دلش را پیاده راهی کرد
نباید این همه دل دل کند که فرصت نیست

  • جمعه
  • 6
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:38
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

در این راه -(افتاده در این راه، سپرهای زیادی) * سعید بیابانکی

583

در این راه -(افتاده در این راه، سپرهای زیادی) افتاده در این راه، سپرهای زیادی
یعنی ره عشق است و خطرهای زیادی

بیهوده به پرواز میندیش کبوتر!
بیرون قفس ریخته پرهای زیادی

این کوه که هر گوشه آن پارۀ لعلی‌ست
خورده‌ست بدان خون جگرهای زیادی

درد است که پرپر شده باشند در این باغ
بر شانۀ تو شانه‌به‌سرهای زیادی

از یک سفر دور و دراز آمده انگار
این قاصدک آورده خبرهای زیادی

راهی است پر از شور، که می‌بینم از این دور
نی‌های فراوانی و سرهای زیادی

هم دربه‌دری دارد و هم خانه‌خرابی
عشق است و مزینّ به هنرهای زیادی

بیچاره دل من که در این برزخ تردید
خورده‌ست به اما و اگرهای زیادی

جز عشق بگو کیست که افروخته باشند
در آتش او خیمه و درهای زیادی

  • جمعه
  • 6
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

زندگی بیاورید -(چشمه چشمه تشنگی، زائران! بیاورید) * قربان ولیئی

417

زندگی بیاورید -(چشمه چشمه تشنگی، زائران! بیاورید) چشمه چشمه تشنگی، زائران! بیاورید
نام آب آب را بر زبان بیاورید

مهر و سبحه خاکی است، ای مجاوران غم!
تشنگی از آن حرم ارمغان بیاورید

تشنگی بیاورید، زندگی بیاورید
زائران کعبه‌اید، جانِ جان بیاورید

زیر گنبد کبود، قصه‌ای چنین نبود
کربلا زمین نبود، آسمان بیاورید

سبز سبز سبز سبز، سرخ سرخ سرخ سرخ
سرو را نهفته در ارغوان بیاورید

طبعتان اگر شکفت، آشکار و در نهفت
شاعران از او سخن در میان بیاورید

اذن پرکشیدن است، حا و سین و یا و نون
چار رکن عشق را در اذان بیاورید

  • جمعه
  • 6
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:43
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

بوی شهادت -(تا آفتاب از حرکات تو می‌وزد) * سید اکبر میر جعفری

422

بوی شهادت -(تا آفتاب از حرکات تو می‌وزد) تا آفتاب از حرکات تو می‌وزد
از سمت سیب، عطر صفات تو می‌وزد

دل می‌دهیم، پنجره را باز می‌کنیم
باران گرفته، یا کلمات تو می‌وزد؟

دل می‌شویم، محض تپیدن به پای تو
بر خاک کوچه‌ای که حیات تو می‌وزد

اینک چقدر بوی شهادت، چقدر صبح
اینک چقدر از نفحات تو می‌وزد!

امشب بهار می‌دمد از خون روشنت
فردا بهشت از برکات تو می‌وزد

من ایستاده‌ام به تماشای زیستن
جایی که موج‌موج فرات تو می‌وزد

با هر اذان به یاد همان ظهر چاک‌چاک
گیسوی خون‌چکان صلات تو می‌وزد

کشتی‌نشستگان تو را بیم موج نیست
جایی که بادبان نجات تو می‌وزد

  • جمعه
  • 6
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:43
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

دیدار تو -(عشق، هر روز به تکرار تو برمی‌خیزد) * سعید بیابانکی

595

دیدار تو -(عشق، هر روز به تکرار تو برمی‌خیزد) عشق، هر روز به تکرار تو برمی‌خیزد
اشک، هر صبح به دیدار تو برمی‌خیزد

ای مسافر! به گلاب نگهم خواهم شست
گرد و خاکی که ز رخسار تو برمی‌خیزد

مگر ای دشت عطش نوش! گناهی داری
کآسمان نیز به انکار تو برمی‌خیزد؟

تو به‌پا خیز و بخواه از دل من برخیزد
حتم دارم که به اصرار تو برمی‌خیزد

شعر می‌خوانم و یک دشت غم و آهن و آه
از گلوی تر نیزار تو برمی‌خیزد

مگر آن دست چه بخشیده به آغوش فرات
که از آن بوی علمدار تو برمی‌خیزد؟

پاس می‌دارمت ای باغ! که هر روز، بهار
به تماشای سپیدار تو برمی‌خیزد

ای که یک قافله خورشید به خون آغشته
بامداد از لب دیوار تو برمی‌خیزد

کیستم من که به تکرار غمت بنشینم؟
عشق، هر روز به تکرا

  • جمعه
  • 6
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:49
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شهیدپرور -(اگرچه باغِ پر از لالۀ تو پرپر شد) * مصطفی محدثی خراسانی

430

شهیدپرور -(اگرچه باغِ پر از لالۀ تو پرپر شد) اگرچه باغِ پر از لالۀ تو پرپر شد
زمین برای همیشه، شهیدپرور شد

زمین برای همیشه به قصد یاری تو
تمام، پاسخ آن پرسشِ معطر شد

زمین به یُمن نفس‌های عاشقانۀ تو
محل رویش دل‌های دردباور شد

چه کیمیا به زمین ریخت، حلق پارۀ تو؟
که خاک با نفس آسمان، برابر شد

تو ذوالفقار شدی با دو تیغ در دو نبرد
جهاد اصغر تو، هم‌رکاب اکبر شد

به اوج، خواهری‌اش را رسانْد زینب و باز
پس از شهادت عباس‌ها، برادر شد

دوباره حضرت آدم به خویشتن بالید
اگر چه گوشۀ چشم پیمبران، تر شد

  • جمعه
  • 6
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 18:53
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

هوای کربلا -(تمام طول راه را دویدم و گریستم) * ساجده جبار پور

398

هوای کربلا -(تمام طول راه را دویدم و گریستم) تمام طول راه را دویدم و گریستم
نپرس توی کوچه‌ها چه دیدم و گریستم

برای مشک پاره‌ای برای گوشواره‌ای
و کاسه کاسه آب که خریدم و گریستم

به آسمان نگاه کردم و دوباره سوختم
تمام طول جاده خار چیدم و گریستم

میان کوچه‌های کوفه ساعتی قدم زدم
صدای شیون تو را شنیدم و گریستم

تو با کدام درد بی‌حساب می‌گریستی
که من هزار بار لب گزیدم و گریستم

هزار بار دیده‌ام غروب قتلگاه را
هزار بار نوحه آفریدم و گریستم

اگر چه می‌روم دلم پر از هوای کربلاست
اگر از این دیار پا کشیدم و... گریستم

  • دوشنبه
  • 9
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 20:07
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

نذر کربلا -(دلم کجاست تا دوباره نذر کربلا کنم) * سیدمهدی احمدی

364

نذر کربلا -(دلم کجاست تا دوباره نذر کربلا کنم) دلم کجاست تا دوباره نذر کربلا کنم
و این گلوی تشنه را شهید نیزه‌ها کنم

برآن شدم که بغض سرخ این گلوی خسته را
شبی دوباره وقف آن صدای آشنا کنم

برآن شدم که دست‌های ناشکیب خویش را
فدای آن دو دست پاک از بدن جدا کنم

شما اسیر دست‌های پر فریب شب شدید
و من برآن شدم به آفتاب اقتدا کنم...

مرا به عاشقی، مرا به مرگ سرخ خوانده‌اند
دلم کجاست تا دوباره نذر کربلا کنم

  • دوشنبه
  • 9
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 20:09
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

رنگ اَبدیّت -(آن‌که در خطّۀ خون، جان به ره جانان داد) * احد ده بزرگی

471

رنگ اَبدیّت -(آن‌که در خطّۀ خون، جان به ره جانان داد) آن‌که در خطّۀ خون، جان به ره جانان داد
لبِ لعلش به جهانِ بشریّت جان داد

درس ایثار و کمال و شرف و فضل و ادب
ساقی بزم محبت به جوانمردان داد

ثانی ختم رسل با گل خورشید رخش
به شب تیرۀ بیداد و ستم پایان داد

قاسم از شوق، رضا شد به قضا در ره دوست
لاله‌سان داغ به دل، جان به سر پیمان داد

شیر پیر ادب و بیشۀ‌ توحید، حبیب
عارفانه سر و جان را به ره ایمان داد

همچو بلبل به سر شاخۀ گل، کودکِ عشق
بر سر دوش پدر با لب خندان جان داد

خطبۀ‌ شب‌شکن عابد و زینب در شام
به گلستان خزان‌دیدۀ حق سامان داد

خون هفتاد و دو گل خوشۀ خورشید «اَحَد»
رنگ و بوی اَبدیّت به گل قرآن داد

  • دوشنبه
  • 9
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 20:14
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

حج عشق -(حاجیان را گفت: آن‌جا کعبه عریان می‌شود) * مرتضی امیری اسفندقه

570

حج عشق -(حاجیان را گفت: آن‌جا کعبه عریان می‌شود) حاجیان را گفت: آن‌جا کعبه عریان می‌شود
در طواف کعبه آن‌جا جسمتان جان می‌شود

حج منم، چشمانتان را وا کنید ای حاجیان
کعبه بی‌من از شما مردم گریزان می‌شود

استطاعت هرکه دارد می‌شود ملحق به من
هرکه نامرد است پشت کعبه پنهان می‌شود

حاجیان را گفت: بی من حجّ ندارد حرمتی
کعبه بی‌من از شما مردم! گریزان می‌شود

گفت: در ذی‌‌الحجۀ امسال شوری دیگر است
گفت:‌ در ماه محرّم عید قربان می‌شود

آمد و در کربلا با آشنایان خیمه زد
گفت با یاران که: فردا ظهر طوفان می‌شود

گفت با یاران که: فردا خطبۀ ناخوانده‌ای
گرم از نهج‌البلاغه باز عنوان می‌شود

خطبه خواهد خواند فردا خواهرم بی‌ذوالفقار
گفت: فردا کاخ ظلم از ریشه ویران

  • دوشنبه
  • 9
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 20:17
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

هیهات منّا الذلّه -(با یک تبسم به قناری‌ها زبان دادی) * رضا ساریخانی

492

هیهات منّا الذلّه -(با یک تبسم به قناری‌ها زبان دادی) با یک تبسم به قناری‌ها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بی‌کران دادی...

دنیا میان خواب غفلت بود تا این‌که
از جای خود برخاستی او را تکان دادی

کاغذ شدی، خونت مُرکّب شد، نوشتی عشق
این‌گونه پای اعتقادت امتحان دادی

انگشت دست نازنینت را جدا کردند
دستی که با آن کوفیان را آب و نان دادی

تو تا دم آخر سر حرف خودت ماندی
«هیهات منّا الذلّه» را آخر نشان دادی

  • دوشنبه
  • 9
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 20:18
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سعید پاشازاده

الهی شکر -(سلام ای خسته زائرها و ای تشنه مسافرها) * سعید پاشازاده

846

الهی شکر -(سلام ای خسته زائرها و ای تشنه مسافرها) سلام ای خسته زائرها و ای تشنه مسافرها
سلام ای چشم بر راه شما چشم مجاورها
سلام ای قطره‌های راهی دریا
سلام ای ماهی دریا
نمی‌بینید در دربار اربابم گدا محتاج‌تر از من
به این آب و هوا محتاج‌تر از من
به چای كربلا محتاج‌تر از من
دلم تنگ است دلتنگ حرم هستم
از ایوان نجف پای پیاده راه افتادم
میان موج مردم بین جاده راه افتادم
بدون كوله‌باری صاف و ساده راه افتادم
كنار مادری كه سالخورده
یا كنار كودكی كه بار اول در مسیر كربلا
برخاسته یا كه زمین خورده
دلم موكب به موكب می‌رود دنبال یك روضه
كنار موكب مولا به شوق میثم تمار
سر، بر دار خواهد رفت
كنار موكب زهرا دلم بین در و دیوار خواهد رفت
كنار موكب بیت‌الحسن زخم

  • دوشنبه
  • 9
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 20:19
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

از اربعین تا اربعین -(بر روی دوش خستگی‌هایم سوارم ) * عباس همتی

414

از اربعین تا اربعین -(بر روی دوش خستگی‌هایم سوارم ) بر روی دوش خستگی‌هایم سوارم
بر شانه‌هایم تکیه داده کوله‌بارم

وقتی بلاتکلیف چشمان تو هستم
راهی به جز راهی شدن دارم؟ ندارم

یک یک عمود جاده رنگ روضه دارد
تا کربلا زخم تنت را می‌شمارم

با هر قدم می‌روید اینجا مصرعی ناب
ابیات را یک یک به خاطر می‌سپارم

با یک طبق اخلاص می‌آید جوانی
از وصلۀ دشداشۀ او شرمسارم

این خاک، رنگ از خون گرفته، کاش می‌شد
پای تمام نخل‌ها مرهم بکارم

این ازدحام شهر، خلوتگاه راز است
من هم دلم را با تو تنها می‌گذارم

از راه برمی‌گردم اما از تو هرگز
از اربعین تا اربعین چشم انتظارم

  • دوشنبه
  • 9
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 20:21
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمد حسین رحیمیان

قتیل العبرات -(این صحن که بین‌الحرمین عتبات است) * محمد حسین رحیمیان

580

قتیل العبرات -(این صحن که بین‌الحرمین عتبات است) این صحن که بین‌الحرمین عتبات است
در اصل، همان عرشۀ کشتی نجات است

دریاب مرا نور چراغ سر گنبد!
تو نورٌ علی نوری و عالم ظلمات است

آن‌قدر که جان‌بخشی‌و آن‌قدر که جان‌سوز
پابوسی هر سال تو محیا و ممات است

هر نوحۀ زوار، مضامین لهوف است
هر نالۀ زوار، دعای عرفات است

هر آبله در راه تو یک پلۀ عرش است
هر قطرۀ پر شور عرق، آب حیات است...

سوغات من اشک است برای تو و افسوس
نام تو در این شهر قتیل‌العبرات است

گفتم غزلی تازه بخوانم، چه بخوانم
دل‌چسب‌ترین زمزمه این جا صلوات است

  • دوشنبه
  • 9
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 20:22
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

تا اوج فردا -(که بود این موج، این طوفان، که خواب از چشم دریا برد؟) * سید مهدی حسینی

541

تا اوج فردا -(که بود این موج، این طوفان، که خواب از چشم دریا برد؟) که بود این موج، این طوفان، که خواب از چشم دریا برد؟
و شب را از سراشیب سکون تا اوج فردا برد

کدامین آفتاب از کهکشان خود فرود آمد
که این‌گونه زمین را تا عمیق آسمان‌ها برد

صدای پای رودی بود و در قعر زمان پیچید
و بهت تشنگی را از عطشناک دل ما برد

کسی آمد کسی آن‌سان که دیروزِ توهّم را
به سمت مشرق آبی‌ترین فردای زیبا برد

کسی که در نگاهش شعلۀ آیینه می‌رویید
و تا آن سوی حیرت، تا خدا، تا عشق، ما را برد...

به خاک افکند ذلت را شرف را از زمین برداشت،
و او را تا بلندای شکوه نیزه بالا برد

دوباره شادی‌ام آشفت با اندوه شیرینش
مرا تا بی‌کران آرزو تا مرز رؤیا برد

بگو با من، بگو ای عشق اگرچه خوب می‌دانم
که

  • دوشنبه
  • 9
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 20:27
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

فدای مهر تو -(ای کفر و دین فریفتۀ حق‌گزاری‌‏ات) * امیری فیروزکوهی

443

فدای مهر تو -(ای کفر و دین فریفتۀ حق‌گزاری‌‏ات) ای کفر و دین فریفتۀ حق‌گزاری‌‏ات
وی عقل و عشق، شیفتۀ جان‌سپاری‏‌ات...

دشمن به خواری تو کمر بسته بود لیک
با دست خود، به عزت حق کرد یاری‌‏ات...

چون قلب بی‌قرار که جان برقرار از اوست
حق را قرار تازه شد از بی‌قراری‌‏ات...

زان رو، ز حد گذشت غم بی‌‏شمار تو
تا هر دلی کند به غمی غمگساری‏‌ات...

هم پای مرگ رفت ز جای از صلابتت
هم چشم صبر، خیره شد از بردباری‏‌ات...

وجه امید ما به تو این بس که حق فزود
با نا امیدی از همه، امیدواری‏‌ات

ای دل فدای مهر تو از مهربانی‏‌ات
وی جان نثار جان تو از جان نثاری‌‏ات...

  • دوشنبه
  • 9
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 20:31
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

انتخاب کن! -(زبان حال جبرئیل با امام حسین علیه‌السلام) * انسیه سادات هاشمی

476

انتخاب کن! -(زبان حال جبرئیل با امام حسین علیه‌السلام) زبان حال جبرئیل با امام حسین علیه‌السلام

آورده‌ام دو ظرف پر از رنگ، سبز و سرخ
یک رنگ را برای خودت انتخاب کن
این رنگ، سرنوشت تو را نقش می‌زند
سنگینی‌اش به پای خودت، انتخاب کن!‍

انگار جز به سرخ تمایل نداشتی
یک‌راست دست بر دل خونم گذاشتی
می‌ریزم اشک با همۀ جبرئیلی‌ام
مولا! مرا به جای خودت انتخاب کن!

آورده‌ام به هیأت «کلبی»* برایتان
سیب بهشت، انار و گلابی از آسمان
تو سیب را به مقصد خونین کربلا
هم‌رنگ ماجرای خودت انتخاب کن

یک کوه نامه است و هزاران طوافگر
چند آشنا و دوست، برادر، زنان، پسر
وقتش رسیده است، رفیقان راه را
در شأن کربلای خودت انتخاب کن

گفتی رسیده‌ایم، چه صحرای محشری!
با چشم زینبی که

  • دوشنبه
  • 9
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 20:33
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

اعجاز -(تو قرآن خواندی و او هم‌زمان زد) * عباس شاه زیدی

447

اعجاز -(تو قرآن خواندی و او هم‌زمان زد) تو قرآن خواندی و او هم‌زمان زد
زبانم لال هی زخم زبان زد
تو قرآن خواندی و اعجاز کردی
عجب چوبی خدا بر خیزران زد

  • سه شنبه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 11:39
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد